مرتضی درخشی؛ حبیبالله قاسمی؛ طاهره سهامی
چکیده
مجموعه بازالتی سلطانمیدان نمایانگر مهمترین، ستبرترین و حجیمترین فعالیت ماگمایی پالئوزوییک پیشین ایران است که در پهنه البرز خاوری در شمال و شمال خاور شاهرود رخنمون دارد. این مجموعه، روی سازند قلی به سن اردوویسین پایانی و در زیر سازند پادها به سن دونین پیشین قرار دارد. نشانههای میدانی بیانگر حضور بیش از 50 ...
بیشتر
مجموعه بازالتی سلطانمیدان نمایانگر مهمترین، ستبرترین و حجیمترین فعالیت ماگمایی پالئوزوییک پیشین ایران است که در پهنه البرز خاوری در شمال و شمال خاور شاهرود رخنمون دارد. این مجموعه، روی سازند قلی به سن اردوویسین پایانی و در زیر سازند پادها به سن دونین پیشین قرار دارد. نشانههای میدانی بیانگر حضور بیش از 50 روانه گدازه است که بهطور متناوب در محیط خشکی و زیر آبی فوران کردهاند. این مجموعه دربر دارنده یک طیف تفریقی پیوسته از بازالت، آندزیتبازالتی، تراکیبازالت و تراکیآندزیت بازالتی است که دچار درجات متوسط تا شدید دگرسانی شده است. نمودارها و دادههای ژئوشیمیایی بیانگر ماهیت انتقالی تا قلیایی ماگمای اولیه، ارتباط زایشی سنگهای این مجموعه از راه فرایند تبلور تفریقی با یکدیگر، تأثیر نداشتن و یا نقش ناچیز آلایش ماگمایی در تحول آنها و تشکیل ماگمای اولیه سازنده آنها از ذوب بخشی 15 تا 17 درصدی یک منشأ گوشتهای غنیشده گارنت پریدوتیتی در یک محیط کششی کافتی درون قارهای هستند. این جایگاه، با محیط کششی کافتی حاکم بر البرز و ایران مرکزی در پالئوزوییک پیشین و بهویژه اردوویسین پسین- سیلورین در مراحل آغازین تشکیل و گسترش تتیس کهن سازگار است.
مهدی رمضانی؛ محمدرضا قاسمی؛ آندرا زانکی؛ محمدرضا شیخ الاسلامی
چکیده
از همتافتهای درهانجیر و فریمان در شمال خاور ایران به عنوان بازماندههای تتیسکهن یاد میشود.دو همتافت یادشده در بازه زمانی پرمین- تریاس در همسایگی زمیندرز تتیسکهن قرار دارند و از اینرو فرگشت ساختاری آن را در خود ثبت کردهاند. با توجه به شواهد ساختاری و سنگشناختی موجود و برخلاف نظرات پیشین که همتافت ...
بیشتر
از همتافتهای درهانجیر و فریمان در شمال خاور ایران به عنوان بازماندههای تتیسکهن یاد میشود.دو همتافت یادشده در بازه زمانی پرمین- تریاس در همسایگی زمیندرز تتیسکهن قرار دارند و از اینرو فرگشت ساختاری آن را در خود ثبت کردهاند. با توجه به شواهد ساختاری و سنگشناختی موجود و برخلاف نظرات پیشین که همتافت فریمان را یک پانه افزایشی معرفی کردهاند، به نظر میرسد همتافتهای یادشده آثار به جامانده از یک کمان ماگمایی باشند که در اثر فرورانش تتیسکهن به زیر توران در زمان پرمین- تریاس شکل گرفتهاند. همتافت فریمان را میتوان به دو بخش بالایی و زیرین تقسیم کرد. دستکم 2 گامه دگرریختی در بخش بالایی همتافت فریمان قابل تشخیص است. گامه دوم دگرریختی با شکلگیری چینهای پیشروی گسلی همراه و به احتمال با گامه اصلی دگرریختی رویداده در حوضه تریاس آقدربند در زمان رخداد ائوسیمرین همزمان بوده است. نوع دگرریختی در همتافتهای درهانجیر و فریمان با تقسیمکرنش مطرحشده برای پهنه ترافشارشی آقدربند تحتتأثیر همگرایی مایل میان ایران و توران در زمان رخداد ائوسیمرین سازگاری دارد.
حمید نظری؛ ژان فرانسوا ریتز؛ شیوا عقبایی
چکیده
زایش و فرگشت حوضههای منسوب به تتیس در درازنای تاریخ زمین شناختی، از پرکامبرین پسین تا پالئوژن، همیشه مورد توجه پژوهشگران علوم زمین بوده است. شاید بتوان اولین آثار و نشانههای زایش حوضههای گوناگون تتیس را که سبب قطعه قطعه شدن و جدایش ابرقارهها و خشکیهای کهن اوراسیا، گندوانا و بلوکها و خرده صفحههای میان آنها شده است را در پرکامبرین ...
بیشتر
زایش و فرگشت حوضههای منسوب به تتیس در درازنای تاریخ زمین شناختی، از پرکامبرین پسین تا پالئوژن، همیشه مورد توجه پژوهشگران علوم زمین بوده است. شاید بتوان اولین آثار و نشانههای زایش حوضههای گوناگون تتیس را که سبب قطعه قطعه شدن و جدایش ابرقارهها و خشکیهای کهن اوراسیا، گندوانا و بلوکها و خرده صفحههای میان آنها شده است را در پرکامبرین با زایش اقیانوس پروتوتتیس در بخشهای گوناگون، بویژه کمربند ساختاری البرز جستجو کرد. گرچه شواهدی آشکار از فرایند و زمان باز شدن این اقیانوس در دست نیست ولی پژوهشهای اخیر گواهی بر چگونگی و زمان بسته شدن آن فراهم آوردهاند.
جمعی از پژوهشگران، سریهای آتشفشانی منسوب به اردوویسین و سیلورین فلات ایران و البرز را در رابطه با زایش و گسترش حوضه تتیس کهن (پالئوتتیس) دانستهاند که در نتیجه عملکرد سامانه کششی برشی در میان صفحههای توران از اوراسیا و گندوانا شکل گرفت.
گرچه با افزایش آهنگ فرونشست حوضههای پرمین در اواخر پالئوزوییک نشانههایی از چیرگی سامانه کششی بین خرد قاره ایران و صفحه عربی میتوان یافت، ولی ظهور آتشفشانیهایی از نوع واگرا (قلیایی) در تریاس بالایی را میتوان نشانی آشکار بر زایش و کافتش پوسته اقیانوسی نوتتیس منظور کرد. نقطه عطف فرگشت حوضههای خزر و سیاه میتواند در این زمان بوده باشد.
فرگشت ساختاری حوضههای تتیس به صورت دورهای یکی پس از دیگری در میان قطعات و صفحاتی چون توران، کپه داغ ـ قفقاز، البرز، سبزوار، خردقاره ایران مرکزی و صفحه عربی قابل رهگیری است.
توالی و تکرار زمینساخت کششی و فشاری حاصل از گسترش و بسته شدن این گونه حوضهها در طی کوهزادهای آسینیتک ـ کاتانگایی، سیمرین و آلپی که گاه بر پیسنگی از مجموعههای دگرگونی و تغییر شکل یافته حاصل از رخدادهای کالدونین و هرسینین منطبق میباشد، سبب تکامل زمینساختی حوضههای رسوبی نواحی متأثر از کوهزادهای گوناگون شده است.
البرز به عنوان بلوکی کشیده در پهنه پرتکاپوی زمینساختی و متأثر از اغلب رخدادهای شناخته شده زمینشناختی در هر دو ابرقاره اوراسیا و گندوانا در حد میانی این دو قاره کهن سیر تکوین خود را سپری کرده است.
فرایند نازکشدگی و ستبرشدگی پیسنگ البرز در طی رخدادهای کهن در مقایسه با بخشهای دیگر ایرانزمین، نشانگر آهنگ تقریبی ثابت و با اندک شیب منفی به سوی شمال، ناشی از کاهش ستبرای پوسته بلورین و پوسته زیرین به سوی حوضه خزر است.
سامانه چینخوردگی از نوع چینهای جداشدگی(detachment folds) همراه با بالا آمدگی رخسارههای کهن در فرادیواره گسل بنیادی شمال البرز از جمله ویژگیهای آشکار بخش مرکزی این کمربند ساختاری است که در قالب گل ساخت قابل مشاهده است.
چینخوردگی و تکاپوی بیشتر زمین ساختی بخش باختری این گسل به نسبت بخش خاوری، از دیگر ویژگیهای ساختاری این ناحیه است. در این میان گسلهای شمال البرز، موشا و طالقان در ردیف گسلهای بنیادی به شمار رفته که دیگر گسلها چون گسل خزر و گسل شمال تهران از رشد آنها به دو سوی شمال و جنوب البرز مرکزی شکل یافتهاند.