لیلا عبادی؛ سید احمد علوی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
در این مقاله بخشی از گستره شهربابک، در شمال باختر استان کرمان مطالعه میشود که از دید زمینشناسی بخشی از ایران مرکزی و کمربند ارومیه- دختر است. واحدهای سنگی این حوضه در دوران میوسن تحت تأثیر تنشهای فشاری با روند شمال خاوری قرار گرفتهاند و دگرشکلی با گسترش چینها وگسلها با روند شمال باختری- جنوب خاوری مشخص میشود. هدف این ...
بیشتر
در این مقاله بخشی از گستره شهربابک، در شمال باختر استان کرمان مطالعه میشود که از دید زمینشناسی بخشی از ایران مرکزی و کمربند ارومیه- دختر است. واحدهای سنگی این حوضه در دوران میوسن تحت تأثیر تنشهای فشاری با روند شمال خاوری قرار گرفتهاند و دگرشکلی با گسترش چینها وگسلها با روند شمال باختری- جنوب خاوری مشخص میشود. هدف این مقاله رمزگشایی دگرشکلی چند مرحلهای و تاریخچه تنش دیرینه در بخشی از ایران مرکزی در گستره شهربابک است و اینکه چطور ابعاد مختلف زمینشناسی با میدانهای تنش در طول زمان ارتباط پیدا میکنند. از سوی دیگر نشان داده میشود که چگونه دگرشکلیهای شکننده و تحلیل تنش دیرینه میتواند در تفسیر تکامل زمینساخت پس از برخورد سودمند باشند. رمزگشایی توالی رویدادها دگرشکلی، که ساختارهای امروزه گستره مورد مطالعه را شکل دادهاند؛ با استفاده از تحلیل زمینساخت شکننده صورت میگیرد که شامل وارونسازی تنسور تنش است و از دادههای لغزش گسل به دست میآید. از این رو مطالعه آماری روی رابطه میان میدانهای تنش مختلف و چینخوردگیها صورت گرفت تا از این راه، درک بهتری از تاریخ دگرشکلی فشاری حاکم بر گستره به دست آید. بازسازی سامانهای زمینساخت شکننده اجازه میدهد تا یک چرخش پادساعتگرد در مسیر اصلی فشارش در طول زمان مشخص شود. بهطوری که دو مسیر فشاری N55E و N84E از اواخر کرتاسه تا اواخر میوسن پیش از چینخوردگی ایجاد شده و فشارش همزمان با چینخوردگی N40E در اواخر میوسن شکل گرفته است. پس از چینخوردگی، در پلیوسن مسیر فشارش به N29E تغییر وضعیت داد و در پایان در زمان پلیستوسن مسیر فشارش به N3E رسید. اگر چه این چرخش پادساعتگرد مسیر تنش فشاری، در طول زمان پیشرونده بوده است؛ تحلیلها نشان میدهد که سه رژیم تنشی مشخص؛ پیش، همزمان و پس از چینخوردگی وجود داشته و با رویداد فشاری منطبق است. از این رو با تحلیل تنش و مشاهدات صحرایی مشخص شد که بسیاری از گسلهای راستالغز راستبر نسل اول به عنوان گسلهای معکوس با روند شمال باختر- جنوب خاور در بخش جنوب باختر ایران مرکزی از ناحیه شهربابک فعال شدهاند. این نتایج میتواند توسط فرضیه تغییر چرخش پادساعتگرد در مسیر صفحه عربی با توجه به صفحه اوراسیا و چرخش بلوکی ایران مرکزی حمایت شود.
محسن خادمی؛ فرزین قائمی؛ سید کیوان حسینی؛ فرخ قائمی
چکیده
از جمله ساختارهایی که میتوان به سازوکار زمینساختی منطقه پی برد شکستگیها هستند. برداشت شکستگیها در فرادیواره و فرودیواره راندگی شمال نیشابور که به عنوان یک گسل فعال شناخته شده است صورت گرفته است. شکستگیهای اطراف راندگی شمال نیشابور را به دو دسته شکستگیهای عمود و موازی با گسل تقسیم کرده و هر دو دسته، تغییر در نوع حرکت راندگی ...
بیشتر
از جمله ساختارهایی که میتوان به سازوکار زمینساختی منطقه پی برد شکستگیها هستند. برداشت شکستگیها در فرادیواره و فرودیواره راندگی شمال نیشابور که به عنوان یک گسل فعال شناخته شده است صورت گرفته است. شکستگیهای اطراف راندگی شمال نیشابور را به دو دسته شکستگیهای عمود و موازی با گسل تقسیم کرده و هر دو دسته، تغییر در نوع حرکت راندگی شمال نیشابور را نشان داده و این نشانه تغییر سازوکار زمینساختی در منطقه است. جدیدترین سازوکاری که برای این منطقه تعریف شده است نظریه چرخش ساعتگرد حول یک محور قائم است. نظریه چرخش بیان میدارد که این منطقه به سمت جنوب در حال حرکت است و هر چه به سمت خاور میرویم بزرگی آن بیشتر میشود. از آنجایی که جهت حرکت جهانی خرد قاره ایران مرکزی به سمت شمال است، حرکت به سمت جنوب این منطقه خلاف جهت حرکت جهانی است. افزایش بلندی ارتفاعات به سمت خاور که دلیلی برای بیشتر بودن میزان کوتاهشدگی در این منطقه است و کاهش بزرگی بردار سرعت GPS به سمت خاور خود دلیلی بر این مدعاست که کمتر شدن بردار سرعت به سمت خاور دلیل بر کم شدن میزان کوتاهشدگی نیست.
بهزاد زمانی ق.؛ محمد جلیل پور؛ محسن مؤید؛ محمد فریدی
چکیده
در این تحقیق گنبد نمکی خواجه در استان آذربایجان شرقی از دیدگاه ساختاری بررسی شده و سپس امکان ذخیرهسازی گاز در این گنبد مورد ارزیابی قرار گرفته است. در اثر صعود این گنبد نمکی ساختارهای بسیار متنوعی همچون گسلهای معکوس حاشیهای، گسلهای نرمال شعاعی، چینها و کارست توسعه یافتهاند. در بخش شمالی گسل تبریز زنجیرهای از ساختارهای ...
بیشتر
در این تحقیق گنبد نمکی خواجه در استان آذربایجان شرقی از دیدگاه ساختاری بررسی شده و سپس امکان ذخیرهسازی گاز در این گنبد مورد ارزیابی قرار گرفته است. در اثر صعود این گنبد نمکی ساختارهای بسیار متنوعی همچون گسلهای معکوس حاشیهای، گسلهای نرمال شعاعی، چینها و کارست توسعه یافتهاند. در بخش شمالی گسل تبریز زنجیرهای از ساختارهای حوضه و گنبد وجود دارد که همگی دارای کشیدگی با روند شمال باختری – جنوب خاوری هستند. گنبد نمکی خواجه نیز در حاشیه جنوبی یکی از همین حوضهها تشکیل شده است. عوامل مختلفی در صعود این گنبد مؤثر بودهاند که از مهمترین آنها رژیم تکتونیکی فشاری حاکم بر منطقه است که منجر به تشکیل این حوضهها شده و در ضمن آن در محل تقاطع شاخه فرعی گسل تبریز و شاخه فرعی (شمال باختری- جنوب خاوری)گسل نهند پهنه ضعیف و مناسبی برای صعود و تشکیل گنبد نمکی خواجه فراهم کرده است. عوامل دیگری همچون نیروی شناوری، تداوم تنشهای فشارشی و بارگذاری تفاضلی نیز عامل تداوم صعود گنبد نمکی بودهاند. گنبد نمکی خواجه جوان بوده و امروزه نیز در حال صعود است و مدل سازی تحلیلی عمر آن را 31000 سال به دست داده است که این سن با آثار نئوتکتونیکی محدوده گنبد نمکی نیز سازگاری دارد. این گنبد نمکی از لحاظ میزان خلوص، دارای درصد NaCl بالا بوده و فاقد ناخالصیهای KCl و MgCl2 است و از این رو برای انجام فرایند انحلال جهت ایجاد فضای زیرزمینی برای ذخیرهسازی گاز مناسب است. در ارتباط با ذخیرهسازی گاز در این گنبد از نظر گسترش عمقی و برآورد حجم ذخیرهسازی نیاز به بررسیهای تحت الارضی است ولی از نظر دیگر عوامل مؤثر بر ذخیرهسازی مناسب برای ذخیره سازی گاز به نظر میرسد.