محسن شادمان؛ علیرضا عربامیری؛ حسن خیرالهی؛ داود رجبی
چکیده
دادههای الکترومغناطیس حوزه بسامد به دلیل سرعت بالای برداشت و وضوح مناسب برای ژرفاهای نه چندان زیاد، در کاربردهای گوناگونی مانند اکتشاف آب و مواد معدنی، زیستمحیطی و شناسایی مصنوعات بشری مدفون شده استفاده میشود. در وارونسازی این دادهها به مقاومتویژه الکتریکی و ژرفا میتوان با در نظر گرفـتن تقـریبی مناسـب، از روشهای ...
بیشتر
دادههای الکترومغناطیس حوزه بسامد به دلیل سرعت بالای برداشت و وضوح مناسب برای ژرفاهای نه چندان زیاد، در کاربردهای گوناگونی مانند اکتشاف آب و مواد معدنی، زیستمحیطی و شناسایی مصنوعات بشری مدفون شده استفاده میشود. در وارونسازی این دادهها به مقاومتویژه الکتریکی و ژرفا میتوان با در نظر گرفـتن تقـریبی مناسـب، از روشهای وارونسازی بسیار سریعتری نسبت به روشهای وارونسازی با تکرار استفاده کرد؛ که در برخی منابع با نام روشهای تـبدیل یا روشهای وارونسازی سریع نام برده میشوند. منطقه مورد مطالعه در باختر برگه 1:100000 آلوت در استان آذربایجان غربی قرار گرفته است و طی مطالعات ژئوشیمیایی و لیتوژئوشیمیایی به عنوان یک بیهنجاری طلا- سرب معرفی شده است. این پهنه طلادار با توجه به مطالعات زمینشناسی طی دو مرحله تشکیل پهنه سولفید تودهای و تأثیر دگرگونی ناشی از پهنه برشی روی آن غنی شده است. در این مقاله ضمن معرفی الگوریتمهای وارونسازی سریع، از الگوریتم اصلاح شده سیمون استفاده و نقشههای توزیع مقاومتویژه الکتریکی برای بسامدهای مختلف سامانه برداشت تهیه شده است و سپس با در نظر گرفتن ویژگیهای نوع کانیسازی، زمینشناسی منطقه، تفسیر مناسب از نقشههای توزیع مقاومتویژه الکتریکی صورت گرفته است. با استفاده از این روشها، محدودههای پهنه برشی و محلهای کانیسازی احتمالی برای بررسیهای بیشتر تشخیص داده شد. افزون بر این به نظر میرسد که توزیع مقاومت الکتریکی حاصل از بسامد 7200 هرتز با میانگین ژرفای 60 متر نشان میدهد که مرز میان لایه آهک کرتاسه و متاولکانیک کرتاسه در ژرفا نسبت به سطح، تغییرات سریعی دارد که میتوان با بررسیهای صحرایی درستی نقشه زمینشناسی را نیز بررسی کرد.
فردین موسیوند؛ ابراهیم راستاد؛ محمدهاشم امامی؛ جان پیتر
چکیده
انواع گوناگونی از نهشتههای سولفید تودهای آتشفشانزاد (VMS) در بخشهای شمالی و جنوبی پهنه سنندج- سیرجان تشکیل شدهاند که از مهمترین آنها میتوان کانسارهای مس- روی- نقره بوانات (نوع پلیتیک مافیک یا Besshi)، مس- روی سرگز (نوع بایمدال مافیک یا Noranda) و روی- سرب- مس چاهگز (نوع سیلیسیکلاستیک فلسیک یا Bathurst) در بخش جنوبی و کانسار سولفید تودهای ...
بیشتر
انواع گوناگونی از نهشتههای سولفید تودهای آتشفشانزاد (VMS) در بخشهای شمالی و جنوبی پهنه سنندج- سیرجان تشکیل شدهاند که از مهمترین آنها میتوان کانسارهای مس- روی- نقره بوانات (نوع پلیتیک مافیک یا Besshi)، مس- روی سرگز (نوع بایمدال مافیک یا Noranda) و روی- سرب- مس چاهگز (نوع سیلیسیکلاستیک فلسیک یا Bathurst) در بخش جنوبی و کانسار سولفید تودهای غنی از طلای باریکا (نوع بایمدال فلسیک یا Kuroko) را در بخش شمالی نام برد. مقایسه این نهشتهها و بررسی ارتباط تشکیل آنها با فرایندهای تکتونو- ماگمایی در این پهنه نشاندهنده تشکیل آنها در حوضههای کافتی درون کمانی مرتبط با فرورانش پوسته اقیانوسی نوتتیس به زیر صفحه قارهای ایران در دوران مزوزوییک است. دلیل اصلی رخداد انواع گواناگون VMS در این پهنه، میتواند در ارتباط با تحول و تکامل ماهیت ماگما و حوضهای کافتی درون کمانی باشد. مقایسه این نهشتهها با همدیگر از دید برخی ویژگیها مانند سنگهای درونگیر و توالی میزبان و همبود (پاراژنز) کانیشناسی نشان میدهد که نهشتههای بوانات و سرگز با کانسار چاه گز تفاوتهای آشکاری دارند که بهنظر میرسد دلیل اصلی این تفاوتها ترکیب ماگمایی متفاوت یعنی فلسیک بودن ترکیب اصلی سنگهای آتشفشانی در توالی منطقه چاهگز و مافیک بودن آنها در توالیهای میزبان مناطق بوانات و سرگز باشد. ایجاد و گسترش کافت کمانی در مناطق بوانات و سرگز در مراحل آغازین قرار دارد در حالی که کافت درون کمانی در منطقه چاهگز به بلوغ رسیده است و این دلیل اصلی تفاوت در ماهیت ماگما و نوع کانهزایی VMS در این مناطق است. پهنه سنندج- سیرجان (بهویژه بخش جنوبی آن) به دلیل میزبانی انواع گوناگون و بزرگترین و بیشترین ذخایر VMS شناخته شده در ایران، جذابترین پهنه ساختاری برای اکتشاف این نهشتهها است.
زهرا بدرزاده؛ مسیب سبزهئی؛ ابراهیم راستاد؛ محمد هاشم امامی؛ دومینگو خیمنو
چکیده
کانسار سولفید تودهای سرگز، در شهرستان جیرفت (جنوب خاور استان کرمان) در پهنه سنندج- سیرجان جنوبی واقع است. بازالتهای بالشی با سن احتمالی تریاس بالایی- ژوراسیک زیرین و با گسترش حدود 2 کیلومتر مربع، سنگ میزبان کانسار سولفید تودهای سرگز هستند. رخداد کانهزایی در درون سنگهای بازالتی تا آندزی بازالتی، وجود افق ژاسپیلیت و لایههای ...
بیشتر
کانسار سولفید تودهای سرگز، در شهرستان جیرفت (جنوب خاور استان کرمان) در پهنه سنندج- سیرجان جنوبی واقع است. بازالتهای بالشی با سن احتمالی تریاس بالایی- ژوراسیک زیرین و با گسترش حدود 2 کیلومتر مربع، سنگ میزبان کانسار سولفید تودهای سرگز هستند. رخداد کانهزایی در درون سنگهای بازالتی تا آندزی بازالتی، وجود افق ژاسپیلیت و لایههای آهن- منگنز در بخشهای جانبی کانسار، تشکیل منطقه کانیسازی رشتهای (Stringer Zone) بهطور ناهمشیب با توده معدنی، وجود پیریت به عنوان کانی سولفیدی اصلی، وجود ساخت و بافت برشی و وجود منطقهبندی کانیایی در توده معدنی، همگی حاکی از این است که کانسار سرگز از نوع کانسارهای سولفید تودهای آتشفشانزاد است. کانیشناسی این کانسار، ساده و بهطور عمده شامل کانیهای پیریت، کالکوپیریت و اسفالریت است. وجود نسلهای مختلف کانیها در توده معدنی، تفاوت در شکل، اندازه، رابطه متقابل بین کانیها، تأخر و تقدم در رشد کانیها، بافتهای جایگزینی، تشکیل بافتهای برشی گسترده و منطقهبندی کانیایی آن نشاندهنده تاریخچه تکامل پیچیده کانسار و حاکی از فرایندهای همزمان و پس از نهشت کانسنگ است. براساس مطالعات کانیشناسی و ساخت و بافت، چهار مرحله اصلی کانهزایی تشخیص داده شد. مرحله اول عمدتاً همراه با تشکیل کانیهای سولفیدی به صورت پیریتهای غنی از As و مقادیر فرعی اسفالریت، کوارتز و باریت است. پیریت فرامبوییدال و پیریت و اسفالریت کولوفرم در این مرحله تشکیل شدهاند. در این مرحله همچنین، ریزش دودکش سولفیدی، احتمالاً به واسطه انحلال زمینه انیدریتی، موجب تشکیل انباشتهایی از برشهای سولفیدی شده است. مرحله دوم با تشکیل کانیهای پیریت، اسفالریت، تنانتیت- تتراهدریت وگالن به صورت وجهدار و دانهدرشت دنبال شده است که کانی پیریت نسبت به پیریتهای مرحله اول دارای میزان کبالت بالاتری است. در مرحله سوم، سولفیدهای مرحله اول و دوم تحت تأثیر فرایند پالایش زونی (Zone Refining) و جایگزینی توسط کالکوپیریت قرار گرفتهاند. در این مرحله، زون غنی از کالکوپیریت در بخش زیرین و زون غنی از اسفالریت، تنانتیت- تتراهدریت و مقدار کم گالن در بخش بالایی کانسار طی فرایند پالایش زونی تشکیل شده است. در مرحله چهارم، کالکوپیریت تهنشست یافته در بخش زیرین کانسار، تحت تأثیر فرایند یادشده بازیافت(Over Refining) ، شسته شده و همراه با کربنات جایگزینکننده باریت، زون غنی از اسفالریت و کالکوپیریت را در بخش بالایی کانسار تشکیل داده و زون غنی از پیریت را در بخش زیرین بر جای گذاشته است.