نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار، گروه زمین‌شناسی، دانشکده علوم‌زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران

2 دانشیار، گروه زمین‌شناسی، دانشکده علوم‌زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران

3 دکترا، سازمان زمین‌شناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران

4 استادیار، پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله، تهران، ایران

5 استاد، گروه زمین‌شناسی، دانشکده علوم زمین، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران

چکیده

تاقدیس کاسه‌ماست از جمله تاقدیس‌های کوچک مقیاس جنوب منطقه لرستان است که در کمربند چین‌خورده-رانده زاگرس واقع شده است. این تاقدیس در حاشیه گسل جبهه کوهستانی قرار دارد. گسل جبهه کوهستانی به عنوان یک جبهه توپوگرافیک شناخته شده و کمربند چین‌خورده-رانده زاگرس را به چندین منطقه شامل ایذه، فارس، لرستان و فروافتادگی دزفول تقسیم می‌کند. منطقه گسلی بالارود که به صورت یک گسل رانده مدفون فعال بخشی از گسل جبهه کوهستانی است، در حد فاصل منطقه لرستان (جنوب) و منطقه فروافتادگی دزفول (شمال) قرار دارد. این منطقه گسلی با عبور از حاشیه جنوبی تاقدیس کاسه‌ماست، این تاقدیس و تاقدیس‌های همجوار را تحت تأثیر عملکرد خود قرار داده است. برداشت‌های صحرایی و انجام تجزیه و تحلیل پارامترهای هندسی تاقدیس کاسه‌ماست نشان می‌دهد که این تاقدیس با محور دارای روند متغیر، یک چین نامتقارن، غیر‌استوانه‌ای، غیر‌هارمونیک، با همگرایی به سوی جنوب‌باختر است. این تاقدیس در زیررده 1C طبقه‌بندی رمزی قرار می‌گیرد. برای تعیین سبک یا هندسه آن از نظر فشردگی واژه باز و با توجه به نسبت ابعادی محاسبه شده واژه پهن و برای توصیف خمیدگی نسبی واژه نیمه‌گرد‌شده پیشنهاد می‌گردد. همچنین این تاقدیس با مدل‌های هندسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر این اساس مقدار شیب و موقعیت سطح راندگی مدفون، مسیر حرکت و جابه‌جایی صورت گرفته بر روی منطقه گسلی بالارود از طریق مطالعه مشخصات هندسی این تاقدیس پیش‌بینی شده است. مقایسه برش عرضی تهیه شده برای تاقدیس کاسه‌ماست با انواع مدل‌های ارائه شده برای چین‌های مرتبط با گسلش، نشان می‌دهد که تاقدیس را می‌توان به عنوان نمونه‌ای از چین‌های جدایشی نامتقارن (Asymmetrical Detachment Fold) که متأثر از عملکرد منطقه گسلی بالارود است، پیشنهاد نمود. در این صورت این احتمال وجود دارد که تاقدیس در مراحل اولیه و شرایط آغاز تشکیل یک چین جدایشی قرار داشته باشد. این در حالی است که سازوکار چین‌خوردگی تاقدیس‌های همجوار (از جمله تاقدیس‌های سیاه‌کوه و چناره) از نوع چین‌خوردگی انتشار گسلی است. احتمالا تغییر سازوکار چین‌خوردگی از چین‌خوردگی جدایشی، در تاقدیس کاسه‌ماست به چین‌خوردگی انتشار گسلی در تاقدیس‌های همجوار (از جمله سیاه‌کوه و چناره) را می‌توان به عواملی همچون: چگونگی عملکرد راندگی، محل قرار گرفتن تاقدیس کاسه‌ماست در کمربند چین‌خورده-رانده زاگرس، فاصله تاقدیس نسبت به منطقه گسلی بالارود و قابلیت تبدیل سازوکار چین‌خوردگی سه‌گانه مرتبط با گسلش به یکدیگر، نسبت داد. 

کلیدواژه‌ها