نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکترا، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
2 دانشیار، گروه زمینشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
3 استادیار، دانشکده مهندسی معدن، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهران، ایران
چکیده
ویژگیهای مکانیکی پوشش رسوبی بهویژه عملکرد جدایشی واحدهای سنگی شکلپذیر از عوامل اصلی کنترلکننده سبک دگرریختی در کمربندهای چینخورده و رانده است. این مقاله با تفسیر خطوط لرزهای بازتابی به همراه الگوسازی آنالوگ، به بررسی عملکرد این واحدهای شکلپذیر در بخش میانی کمربند زاگرس میپردازد. تفسیر برشهای لرزهای نشان میدهد که سازند گچساران به سن میوسن به عنوان یک افق شکلپذیر با ستبرای زیاد در میانه پوشش رسوبی حضور دارد و با عملکرد جدایشی خود موجب تغییر سبک ساختاری از سطح به ژرفا شده است، بهگونهای که هندسه چینهای سطحی انطباقی با هندسه ساختارهای موجود در واحدهای پیش از میوسن ندارد. افزون بر این، یک افق جدایش مؤثر دیگر در قاعده پوشش رسوبی و بر روی پیسنگ واقع شده است که میتواند سری هرمز یا معادلهای جانبی آن باشد. برای شبیهسازی آزمایشگاهی از عملکرد همزمان دو افق شکلپذیر جدایشی، مدل آنالوگی طراحی شد که در آن پوشش رسوبی شامل دو لایه شکلپذیر از جنس خمیر سیلیکون هرکدام به ستبرای 15 درصد از کل ستون چینهنگاری، یکی در قاعده و دیگری در میانه پوشش رسوبی متشکل از ماسه خشک بود. نتایج بهدست آمده از مدل، ساختارهای مشابهی را با بخش میانی کمربند چینخورده و رانده زاگرس نشان میدهد. در حالی که در ژرفا و در بین دو افق جدایشی، راندگیها و چینهای فرادیوارهای مرتبط با آنها در یک سامانه دوپلکسی ایجاد شدهاند، در سطح و در بالای افق جدایش میانی، ناودیسهای باز با طول موج بلند و تاقدیسهای با طول موج کوتاه همراه با راندگیهای بسیار کمشیب گسترش یافتهاند. بنابراین آگاهی از رفتار جدایشی افقهای شکلپذیر برای پی بردن به سبک ساختارهای زیرین آنها، به منظور اکتشافات هیدروکربوری در مخازن ژرف زاگرس، امری ضروری است.
کلیدواژهها