سنگ شناسی
زهرا بدرزاده
چکیده
ترکیب عمومی توده گرانیتوئیدی چلتیان که در منتهیالیه جنوبشرقی زون سنندج-سیرجان قرار گرفته است، ترونجمیتی Al پایین با ماهیت تولئیتی تا ترانزیشنال میباشد. این توده درون نهشتههای رسوبی-آتشفشانی اوایل مزوزوئیک نفوذ نموده است. برپایه سنسنجی بلورهای زیرکن که به روش(SHRIMP) Pb-U انجام شد، سن توده مورد مطالعه187.5±3.2 میلیون سال برآورد ...
بیشتر
ترکیب عمومی توده گرانیتوئیدی چلتیان که در منتهیالیه جنوبشرقی زون سنندج-سیرجان قرار گرفته است، ترونجمیتی Al پایین با ماهیت تولئیتی تا ترانزیشنال میباشد. این توده درون نهشتههای رسوبی-آتشفشانی اوایل مزوزوئیک نفوذ نموده است. برپایه سنسنجی بلورهای زیرکن که به روش(SHRIMP) Pb-U انجام شد، سن توده مورد مطالعه187.5±3.2 میلیون سال برآورد شده است. توده مورد مطالعه دارای Al2O3 کمتر از 15wt.%، نسبت Sr/Y پایین، REE کمتر تفریقیافته و نسبت (La/Yb)N پایین میباشد. در نمودارهای عنکبوتی عادیشده نسبت به گوشته اولیه نمونههای مورد مطالعه غنیشدگی از عناصر LILEs مانند K، Rb، Ba و Th نسبت به HFSEs مانند Nb، Ta و Ti نشان میدهند که ویژگی شاخص سنگهای وابسته به کمان میباشد. براساس ویژگیهای زمینشناسی و ژئوشیمیایی ماگمای منشأ توده مورد مطالعه از ذوب بخشی دهیدراسیون سنگ مادر مافیک با ترکیب آمفیبولیتی در فشار کم حاصل شده و در یک حوضه کششی وابسته به فرورانش در اوایل ژوراسیک میانی جایگزین شده است.
مهراج آقازاده؛ زهرا بدرزاده؛ آنتونیو کاسترو
چکیده
تودههای مطالعه شده در پهنه البرز باختری و زیر پهنه طارم قرار دارند. بیشتر رخنمونهای تودههای مورد مطالعه ترکیب مونزونیت و کوارتزمونزونیت دارند و درون نهشتههای آتشفشانی- رسوبی ائوسن نفوذ کردهاند. این تودهها ماهیت شوشونیتی و متاآلومین دارند. بر پایه مطالعات ژئوشیمیایی، تودههای مورد مطالعه از یک ماگمای غیر اولیه حاصل شدهاند ...
بیشتر
تودههای مطالعه شده در پهنه البرز باختری و زیر پهنه طارم قرار دارند. بیشتر رخنمونهای تودههای مورد مطالعه ترکیب مونزونیت و کوارتزمونزونیت دارند و درون نهشتههای آتشفشانی- رسوبی ائوسن نفوذ کردهاند. این تودهها ماهیت شوشونیتی و متاآلومین دارند. بر پایه مطالعات ژئوشیمیایی، تودههای مورد مطالعه از یک ماگمای غیر اولیه حاصل شدهاند که در شرایط پوسته قارهای دچار تفریق و تحول شده است. در نمودارهای عنکبوتی بهنجار شده نسبت به گوشته اولیه و عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده نسبت به کندریت، نمونههای مورد مطالعه از عناصر LREEs و LILEs غنیشدگی و از عناصر HFSEs تهیشدگی نشان میدهند. ماگمای اولیه منشأ تودههای مورد مطالعه، از ذوب بخشی 1 تا 5 درصدی منشأ گوشته سنگکرهای متاسوماتیسم شده توسط عوامل فرورانش و با ترکیب اسپینل لرزولیتی دارای رگههای فلوگوپیت فراوان ایجاد شده است. بر پایه سنسنجیهای انجام شده به روش U-Pb (SHRIMP) روی بلورهای زیرکن، تودههای مورد مطالعه در محدوده زمانی 8/37 تا 9/38 میلیون سال پیش و اشکوب پریابونین ائوسن پایانی، در یک محیط پس از برخورد جایگزین شدهاند.
مهراج آقازاده؛ زهرا بدرزاده
چکیده
در شمال باختر ایران انواع لامپروفیرهای غنی از آمفیبول و غنی از بیوتیت بیشتر به صورت دایک رخنمون دارند و نهشتههای پیش از پلیوسن را قطع میکنند. لامپروفیرهای مورد مطالعه در مناطق ارسباران، شبهجزیره اسلامی و رشته ارتفاعات میشو رخنمون دارند. بر پایه مطالعات کانیشناسی و بلورشیمی لامپروفیرهای غنی از آمفیبول دارای کانیشناسی ...
بیشتر
در شمال باختر ایران انواع لامپروفیرهای غنی از آمفیبول و غنی از بیوتیت بیشتر به صورت دایک رخنمون دارند و نهشتههای پیش از پلیوسن را قطع میکنند. لامپروفیرهای مورد مطالعه در مناطق ارسباران، شبهجزیره اسلامی و رشته ارتفاعات میشو رخنمون دارند. بر پایه مطالعات کانیشناسی و بلورشیمی لامپروفیرهای غنی از آمفیبول دارای کانیشناسی عمده آمفیبول نوع کرسوتیتی، کلینوپیروکسن نوع دیوپسید در یک زمینهای از بلورهای فلدسپار و شیشه قرار دارند. این نوع لامپروفیرها گاه دارای بلورهای الیوین و بیوتیت هستند. لامپروفیرهای غنی از میکا دارای کانیهای میکا با ترکیب فلوگوپیت و کلینوپیروکسن دیوپسیدی در یک زمینه شیشهای هستند. بر پایه مجموعه کانیایی، شیمی کانیها و همچنین ویژگیهای ژئوشیمیایی لامپروفیرهای غنی از آمفیبول از نوع آلکالن و ترکیب کامپتونیتی- سانائیتی و میکا لامپروفیرها از نوع کالکآلکالن و ترکیب مینت را دارند. لامپروفیرهای آلکالن ویژگیهای ماگماهای نوع OIB را نشان میدهند درحالی که لامپروفیرهای کالکآلکالن ویژگیهای ماگماهای محیطهای فرورانشی را دارند. لامپروفیرهای آمفیبولدار سرخه ویژگیهای حدواسط بین دو گروه آلکالن و کالکآلکالن را دارند. با توجه به ویژگیهای ژئوشیمیایی هر دو نوع لامپروفیرهای آلکالن و کالکآلکالن از گوشته نوع اسپینل گارنت لرزولیت حاوی کانیهای آبدار منشأ گرفتهاند. ماگمای لامپروفیرهای کالکآلکالن از گوشته لیتوسفری متاسوماتیسم شده توسط عوامل فرورانش و غنی از فلوگوپیت و لامپروفیرهای آلکالن از گوشته لیتوسفری متاسوماتیسم شده توسط گوشته ژرف و غنی از آمفیبول نشأت گرفتهاند و در پتروژنز لامپروفیرهای آمفیبولدار سرخه هر دو نوع گوشته دخالت داشته است. لامپروفیرهای آلکالن و کالکآلکالن مورد مطالعه در یک محیط پس از برخورد جایگزین شدهاند.
زهرا بدرزاده؛ مسیب سبزهئی؛ ابراهیم راستاد؛ محمد هاشم امامی؛ دومینگو خیمنو
چکیده
کانسار سولفید تودهای سرگز، در شهرستان جیرفت (جنوب خاور استان کرمان) در پهنه سنندج- سیرجان جنوبی واقع است. بازالتهای بالشی با سن احتمالی تریاس بالایی- ژوراسیک زیرین و با گسترش حدود 2 کیلومتر مربع، سنگ میزبان کانسار سولفید تودهای سرگز هستند. رخداد کانهزایی در درون سنگهای بازالتی تا آندزی بازالتی، وجود افق ژاسپیلیت و لایههای ...
بیشتر
کانسار سولفید تودهای سرگز، در شهرستان جیرفت (جنوب خاور استان کرمان) در پهنه سنندج- سیرجان جنوبی واقع است. بازالتهای بالشی با سن احتمالی تریاس بالایی- ژوراسیک زیرین و با گسترش حدود 2 کیلومتر مربع، سنگ میزبان کانسار سولفید تودهای سرگز هستند. رخداد کانهزایی در درون سنگهای بازالتی تا آندزی بازالتی، وجود افق ژاسپیلیت و لایههای آهن- منگنز در بخشهای جانبی کانسار، تشکیل منطقه کانیسازی رشتهای (Stringer Zone) بهطور ناهمشیب با توده معدنی، وجود پیریت به عنوان کانی سولفیدی اصلی، وجود ساخت و بافت برشی و وجود منطقهبندی کانیایی در توده معدنی، همگی حاکی از این است که کانسار سرگز از نوع کانسارهای سولفید تودهای آتشفشانزاد است. کانیشناسی این کانسار، ساده و بهطور عمده شامل کانیهای پیریت، کالکوپیریت و اسفالریت است. وجود نسلهای مختلف کانیها در توده معدنی، تفاوت در شکل، اندازه، رابطه متقابل بین کانیها، تأخر و تقدم در رشد کانیها، بافتهای جایگزینی، تشکیل بافتهای برشی گسترده و منطقهبندی کانیایی آن نشاندهنده تاریخچه تکامل پیچیده کانسار و حاکی از فرایندهای همزمان و پس از نهشت کانسنگ است. براساس مطالعات کانیشناسی و ساخت و بافت، چهار مرحله اصلی کانهزایی تشخیص داده شد. مرحله اول عمدتاً همراه با تشکیل کانیهای سولفیدی به صورت پیریتهای غنی از As و مقادیر فرعی اسفالریت، کوارتز و باریت است. پیریت فرامبوییدال و پیریت و اسفالریت کولوفرم در این مرحله تشکیل شدهاند. در این مرحله همچنین، ریزش دودکش سولفیدی، احتمالاً به واسطه انحلال زمینه انیدریتی، موجب تشکیل انباشتهایی از برشهای سولفیدی شده است. مرحله دوم با تشکیل کانیهای پیریت، اسفالریت، تنانتیت- تتراهدریت وگالن به صورت وجهدار و دانهدرشت دنبال شده است که کانی پیریت نسبت به پیریتهای مرحله اول دارای میزان کبالت بالاتری است. در مرحله سوم، سولفیدهای مرحله اول و دوم تحت تأثیر فرایند پالایش زونی (Zone Refining) و جایگزینی توسط کالکوپیریت قرار گرفتهاند. در این مرحله، زون غنی از کالکوپیریت در بخش زیرین و زون غنی از اسفالریت، تنانتیت- تتراهدریت و مقدار کم گالن در بخش بالایی کانسار طی فرایند پالایش زونی تشکیل شده است. در مرحله چهارم، کالکوپیریت تهنشست یافته در بخش زیرین کانسار، تحت تأثیر فرایند یادشده بازیافت(Over Refining) ، شسته شده و همراه با کربنات جایگزینکننده باریت، زون غنی از اسفالریت و کالکوپیریت را در بخش بالایی کانسار تشکیل داده و زون غنی از پیریت را در بخش زیرین بر جای گذاشته است.