رضوان قاسمی نژاد؛ رحیم علیعباسپور؛ مسعود مجرب
چکیده
چشمههای لرزهای نقش مهمی در برآورد خطر در فرایند تحلیل خطر لرزهای ایفا میکنند. انتخاب این مناطق بیشتر بر پایه قضاوتهای کارشناسان انجام میشود و در بیشتر موارد، تعیین چشمههای لرزهای توسط چند کارشناس نتایج متفاوت و بحثبرانگیزی را دربر دارد. از این رو، یکی از عوامل مهم در ایجاد عدم قطعیت در تحلیل خطر میتواند به دلیل ...
بیشتر
چشمههای لرزهای نقش مهمی در برآورد خطر در فرایند تحلیل خطر لرزهای ایفا میکنند. انتخاب این مناطق بیشتر بر پایه قضاوتهای کارشناسان انجام میشود و در بیشتر موارد، تعیین چشمههای لرزهای توسط چند کارشناس نتایج متفاوت و بحثبرانگیزی را دربر دارد. از این رو، یکی از عوامل مهم در ایجاد عدم قطعیت در تحلیل خطر میتواند به دلیل چگونگی انتخاب چشمهها باشد. نسبت دادن رخدادهای گذشته به هر چشمه لرزهای مسأله مهم بعدی تحلیل خطر زمینلرزه است که این کار نیز توسط قضاوتهای بصری کارشناسان انجام میشود و از آنجاییکه گسل مسبب هر رخداد بهطور واضح مشخص نیست؛ مانند تعیین چشمههای لرزهای، این شیوه نتایج مبهمی دارد. در پژوهش حاضر سعی شده است که با استفاده از روش بهینهسازی توده ذرات بهمنظور خوشهبندی فازی، بهطور همزمان چشمههای لرزهای تعیین شده و رویدادهای لرزهای به گسلها نسبت داده شوند. الگوریتم مورد استفاده بر پایه کمینهسازی دو تابع هدف فاصله رویدادها از گسل و مرکز خوشه (مرکز چگالی رویدادها) کار میکند. این الگوریتم به دو حالت روی دادههای ناحیه شمال باختر ایران اعمال شد؛ در حالت اول فاصله مورد محاسبه فاصله اقلیدسی بوده است و در حالت دوم فاصله ماهالانوبیس در محاسبات در نظر گرفته شدند. برای ارزیابی درستی الگوریتم، از رویدادهایی که از پیش به گسلها نسبت داده شدهاند استفاده شد. مقایسه خروجیهای الگوریتم با بانک اطلاعات زمینلرزههای نسبت داده شده گذشته نشان داد که 2/79 درصد از این رویدادها با در نظر گرفتن فاصله اقلیدسی و 5/87 درصد از این رویدادها با در نظر گرفتن فاصله ماهالانوبیس به درستی به گسلها اختصاص یافتند که نشان از عملکرد خوب روش پیشنهادی این مطالعه با استفاده از فاصله ماهالانوبیس دارد. نتایج حاصل نشان میدهند که رویکرد پیشنهادی به مهندسین زمینلرزهشناسی کمک میکند تا با عدم قطعیت کمتری در فرایند تحلیل خطر لرزهای افزون بر تعیین چشمهها، زمینلرزهها را به گسلها اختصاص دهند.
محسن شادمان؛ بهزاد تخمچی
چکیده
امروزه تلفیق دادههای زمین مرجع با استفاده از فناوری سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، به صورت گستردهای بهکار گرفته میشود. در این روشها، تلفیق لایههای اطلاعاتی با توجه به کیفیت و کمیت دادهها و بهکارگیری روشهای وزندهی مناسب صورت میگیرد. در پایان با استفاده از روشهای تقسیمبندی مانند روش فواصل هندسی، نقشه پتانسیل معدنی ...
بیشتر
امروزه تلفیق دادههای زمین مرجع با استفاده از فناوری سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، به صورت گستردهای بهکار گرفته میشود. در این روشها، تلفیق لایههای اطلاعاتی با توجه به کیفیت و کمیت دادهها و بهکارگیری روشهای وزندهی مناسب صورت میگیرد. در پایان با استفاده از روشهای تقسیمبندی مانند روش فواصل هندسی، نقشه پتانسیل معدنی تهیه میشود. روشهای خوشهبندی که استفاده از آنها در پردازش دادهها در حال افزایش است، با توجه به میزان شباهت میان دادهای، نمونهها را میان گروههای مشخص تقسیم میکند. در این پژوهش روش تهیه نقشه پتانسیل معدنی با هدف اکتشاف طلا با استفاده از روش خوشهبندی میانگینهای -K و میانگینهای-K فازی بررسی میشود. پس از آن نتایج این روشها با نقشه پتانسیل معدنی که در محیط GIS با استفاده از مدل تلفیق همپوشانی اندیسها برای منطقه باریکا در برگه 1:100000 آلوت در جنوب آذربایجان غربی تهیه شده، مقایسه میشود. در منطقه باریکا به دلیل در دسترس نبودن نقاط حفاری در دسترس نمیتوان تعداد کلاسها و مرز هر کلاس برای تعیین امتیازات نقشه نهایی را با روشهای متداول مشخص کرد، ولی در روشهای خوشهبندی، تعیین آستانه برای تعداد کلاس مفروض بهصورت خودکار و بر پایه میزان شباهت دادهها به خوبی انجام میشود. افزون بر این با استفاده از روشهای خوشهبندی میتوان شمار کلاس بهینه برای نمایش امتیازهای نقشه پتانسیل را نیز تعیین کرد که در این پژوهش انجام شده است. نتایج نشان میدهد که هر دو روش، خوشهبندی و همپوشانی اندیسها، پرپتانسیلترین محدوده را تقریباً مشابه یکدیگر بهدست آوردهاند با این تفاوت که روش خوشهبندی به اطلاعات کمتری نسبت به منطقه مورد بررسی نیاز دارد در حالی که در روش همپوشانی اندیسها، وزندهی دادهها و تعیین آستانه برای تعیین مرز امتیازات پایانی به اطلاعات بیشتری نیاز دارد.