رامین الیاس زاده؛ محمد محجل؛ بهزاد فراهانی؛ سیده راضیه جعفری
چکیده
گسل البرز در منطقه شمال قم، راستای شمال باختری- جنوب خاوری دارد. مطالعه ساختاری، دو نوع سازوکار را برای گسل البرز نشان میدهد. تحلیل نوع جابهجایی بر اساس خش خطهای موجود دارای ریک میانگین (º 53-º 45) بر روی صفحه گسلی جوان در پهنه گسلی البرز، نشان میدهد که گسل البرز با هندسه N135/75SW سازوکار جوان معکوس با مؤلفه برشی چپبر دارد ...
بیشتر
گسل البرز در منطقه شمال قم، راستای شمال باختری- جنوب خاوری دارد. مطالعه ساختاری، دو نوع سازوکار را برای گسل البرز نشان میدهد. تحلیل نوع جابهجایی بر اساس خش خطهای موجود دارای ریک میانگین (º 53-º 45) بر روی صفحه گسلی جوان در پهنه گسلی البرز، نشان میدهد که گسل البرز با هندسه N135/75SW سازوکار جوان معکوس با مؤلفه برشی چپبر دارد در صورتی که این جابهجایی با سازوکار پیشین آن متفاوت است. با توجه به ساختارهای ایجاد شده در اثر فعالیت پیشتر این گسل مانند تاقدیس البرز، گسل خوردگیهای همسو و ناهمسو و درزهها مشخص میشود که گسل البرز دارای حرکت معکوس با مؤلفه راستبر بوده است، جابهجایی جوان چپبر در گسلهای راستالغز و مایللغز با راستای مشابه گسل البرز در البرز مرکزی - باختری (مانند گسلهای مشا و طالقان) و در گسلهای با راستای مشابه در جنوب البرز (مانند گسل ایپک و کوشک نصرت) گزارش شده است. در سالهای اخیر، علت وارونشدگی سازوکار در گسلهای راستالغز و مایللغز البرز مورد توجه محققان بوده و آنرا نتیجه تأثیر تنش پوسته اقیانوسی خزر جنوبی بر البرز معرفی کردهاند. تغییر سازوکار گسل البرز، از سازوکار معکوس با مؤلفه راستبر به سازوکار معکوس با مؤلفه چپبر، نشان میدهد که در اثر تأثیر تنش پوسته اقیانوسی خزر جنوبی وارونشدگی در گسلهای راستالغز و مایللغز البرز مرکزی- باختری و گسلهای همراستای موجود در فاصله البرز تا قم به گسل البرز در شمال قم رسیده است.
حسینعلی تاج الدین؛ ابراهیم راستاد؛ عبدالمجید یعقوب پور؛ محمد محجل
چکیده
کانسار باریکا، اولین و تنها کانسار سولفید تودهای غنی از طلا (و نقره) گزارششده در ایران است که در 18 کیلومتری خاور شهر سردشت در شمال باختر پهنه دگرگونی سنندج– سیرجان قرار دارد. واحدهای سنگی رخنمونیافته در محدوده باریکا، مجموعهای از سنگهای آتشفشانی-رسوبی زیردریایی دگرگون شده با سن کرتاسه پیشین، شامل سنگهای آندزیت- ...
بیشتر
کانسار باریکا، اولین و تنها کانسار سولفید تودهای غنی از طلا (و نقره) گزارششده در ایران است که در 18 کیلومتری خاور شهر سردشت در شمال باختر پهنه دگرگونی سنندج– سیرجان قرار دارد. واحدهای سنگی رخنمونیافته در محدوده باریکا، مجموعهای از سنگهای آتشفشانی-رسوبی زیردریایی دگرگون شده با سن کرتاسه پیشین، شامل سنگهای آندزیت- تراکی آندزیتی، متاتوفیت، فیلیت، اسلیت و کربنات هستند. سنگهای آتشفشانی دگرگون شده آندزیتی KMv1، سنگ میزبان کانسار است و هر دو بخش چینهسان و زون استرینگر کانسار را در بردارد. کانسار باریکا و سنگ میزبان آن، پس از تشکیل، متحمل دگرگونی ضعیف (در حد رخساره شیست سبز) و دگرشکلی شدید (میلونیتی شدن) شده است. بخش چینهسان کانسار از نظر کانیشناسی تنوع زیادی داشته و از پیریت، اسفالریت، گالن، استیبنیت، مجموعهای از سولفوسالتها و الکتروم تشکیل شده است. کانیشناسی رگههای سیلیسی زون استرینگر ساده بوده و شامل پیریت، گالن، اسفالریت، تتراهدریت و مقادیر کمی کالکوپیریت است. عیار میانگین طلا و نقره در بخش چینهسان کانسار بهترتیب 2/4 و 260 گرم در تن و در رگههای سیلیسی زون استرینگر به ترتیب 7/0 و 32 گرم در تن اندازهگیری شده است. مجموع عیار فلزات پایه در کانسار باریکا همواره کمتر از 1 درصد است. مطالعات سنگ- زمینساختی و بررسی نمودارهای عنکبوتی عناصر کمیاب و عناصر خاکی کمیاب و نمودار نسبتهای Ce/Pb و Nb/U مربوط به سنگهای آتشفشانی دگرگون شده منطقه باریکا، نشان میدهد که واحدهای آتشفشانی منطقه که سنگ میزبان کانسار را نیز شامل میشود، از یک گوشته غنی شده (نسبت به مورب) در بالای یک زون فرورانش منشأ گرفته و در قلمرو کمان قارهای حاصل از فرورانش قرار دارند. مطالعات ژئوشیمیایی کانسار باریکا، حاکی از آن است که الگوی پراکندگی و همبستگی ژئوشیمیایی عناصر کانهساز در بخشهای مختلف کانسنگ چینهسان و رگههای سیلیسی زون استرینگر، با الگوی ژئوشیمیایی و کانیشناسی یک کانسار سولفید تودهای دگرشکل نشده، همخوانی دارد. شواهد ژئوشیمیایی حاکی از آن است که بهرغم عملکرد دگرگونی ضعیف و دگرشکلی شدید بر روی کانسار باریکا، الگوی پراکندگی عناصر و نسبتهای فلزی کانسار آتشفشانزاد اولیه تا حد زیادی حفظ شده است، به گونهای که ویژگیهای ژئوشیمیایی کانسار باریکا، به مقدار زیادی با ویژگیهای ژئوشیمیایی یک کانسار سولفید تودهای آتشفشان زاد غنی از طلای دگرشکل نشده مطابقت دارد. شواهد بافتی آشکاری برای تحرک دوباره کانیهای Ag, Pb, Bi و Sb همراه با طلا در محدوده کانسنگهای سولفیدی و باریتی باریکا وجود دارد، اما به نظر میرسد که فلزات تحرک دوباره یافته، فراتر از محدوده کانهدار اولیه حرکت نکردهاند.
رضا سامانی زادگان؛ محمد محجل
چکیده
گرانیتویید علیآباد دمق در 35 کیلومتری جنوب شهر همدان و در جنوب خاور توده گرانیتوییدی الوند، با روند شمالخاوری- جنوبباختری در شیستهای با سن تریاس- ژوراسیک نفوذ کرده است. این توده با هندسه عدسی شکل با ابعاد 2 در 7 کیلومتر در پهنه برشی شکلپذیر دگرریخت شده و به شکل پروتومیلونیت تا میلونیت درآمده است. افزون بر فابریک میلونیتی، درونگیرهای ...
بیشتر
گرانیتویید علیآباد دمق در 35 کیلومتری جنوب شهر همدان و در جنوب خاور توده گرانیتوییدی الوند، با روند شمالخاوری- جنوبباختری در شیستهای با سن تریاس- ژوراسیک نفوذ کرده است. این توده با هندسه عدسی شکل با ابعاد 2 در 7 کیلومتر در پهنه برشی شکلپذیر دگرریخت شده و به شکل پروتومیلونیت تا میلونیت درآمده است. افزون بر فابریک میلونیتی، درونگیرهای تغییر شکل یافته زیادی در درون این توده وجود دارند که شواهد ساختاری برداشت شده مشخص میسازد که دگرریختی آنها نتیجه تغییر شکل در پهنه برشی بوده است. از آن جا که اختلاف رئولوژی کمی میان توده گرانیتوییدی و درونگیرها وجود دارد، تغییرات بیضویت آنها میتواند نمایانگر نسبی بیضوی کرنش در نقاط مختلف توده باشد که ارتباط مستقیم و معنیداری با شدت گسترش فابریک میلونیتی در آن نشان میدهد. دادههای ساختاری از این گرانیتویید مشخص ساخت که هندسه برگوارگی میلونیتی در بخش باختری کم و بیش قائم و در بخش خاوری شیبی متوسط و غالب به سمت شمالباختر دارد اما خطوارگی کششی در هر دو بخش تقریبا موازی با امتداد برگوارگی و دارای میل کم یا افقی است. تعیین کنندههای نوع برش، جابهجایی امتداد لغز راستبر را برای پهنه برشی تعیین میکنند که در آن بلوک شمال باختری به سمت شمال خاور و بلوک جنوب خاوری به سمت جنوب باختر جابهجایی دارند و تغییر هندسه برگوارگی میلونیتی در بخش خاوری نتیجه چرخش آن بخش در اثر عملکرد گسل دره غار ارزیابی میشود.
مهتاب افلاکی؛ محمد محجل
چکیده
سنگهای دگرگون منطقه لایبید (شمال باختر اصفهان) در زیرپهنه با دگرریختی پیچیده پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد که در آن سنگهای دگرگونی با سن پرمین توسط مرزهای گسلی در نزدیکی سنگهای دگرگونی جوانتربا سن تریاس- ژوراسیک قرار گرفته است. مطالعه ساختاری این سنگها مشخص میکند که در طی یک دگرریختی پیشرونده، سه گامه چینخوردگی در آنها ...
بیشتر
سنگهای دگرگون منطقه لایبید (شمال باختر اصفهان) در زیرپهنه با دگرریختی پیچیده پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد که در آن سنگهای دگرگونی با سن پرمین توسط مرزهای گسلی در نزدیکی سنگهای دگرگونی جوانتربا سن تریاس- ژوراسیک قرار گرفته است. مطالعه ساختاری این سنگها مشخص میکند که در طی یک دگرریختی پیشرونده، سه گامه چینخوردگی در آنها روی داده است. دگرریختی گامه اول را چینهای فشرده تا یال موازی، گامه دوم را چینهای بسته تا باز و گامه سوم را چینهای باز تا آرام تشکیل میدهند. با حرکت از دگرریختی گامه اول به گامه سوم به تدریج طول موج چینها افزایش مییابد به گونهای که نسبت نمود این چینها از محدوده چینهای کوتاه و بلند در گامه اول تا چینهای پهن در گامه دوم و چینهای فراخ در گامه سوم تغییر میکند. این تغییر هندسی در طول دگرریختی پیشرونده، نشاندهنده انتقال تدریجی سنگها از محیط تغییرشکل با شکلپذیری بیشتر به محیطی با شکلپذیری کمتر در اثر کاهش ژرفا در پوستهاست. فرانهادگی گامههای مختلف چینخوردگی، سبب ایجاد الگوهای تداخلی از نوع هممحور است. به نظر میرسد در اواخر ژوراسیک چینهای گامه اول، دوم و سوم، با کاهش تدریجی ژرفای پوسته در دگرریختی پیشرونده، به طور متوالی تشکیل و به صورت غیرفعال دچار چرخش شدهاند. دایکها به طور متناوب در گسستگیهای کششی و سطوح ضعف برگوارگی سطح محوری چینها تزریق شده و به تدریج به شکل چین، بودین، بودین چینخورده و چین بودین شده دگرریخت شدهاند.
رامین الیاس زاده؛ محمد محجل
چکیده
پهنه زاگرس بلند در بخش جنوب خاوری کرمانشاه، بین دو پهنه رادیولاریتی در شمال خاور و زاگرس چینخورده در جنوب باختر محدود شده است. گسلهای راندگی و چینها در این منطقه، ساختارهای اصلی در زاگرس بلند را تشکیل میدهند. روند این ساختارها شمال باختر- جنوب خاور و همروند با ساختارهای کمربند چینخورده زاگرس است. برای تحلیل دگرریختی این ...
بیشتر
پهنه زاگرس بلند در بخش جنوب خاوری کرمانشاه، بین دو پهنه رادیولاریتی در شمال خاور و زاگرس چینخورده در جنوب باختر محدود شده است. گسلهای راندگی و چینها در این منطقه، ساختارهای اصلی در زاگرس بلند را تشکیل میدهند. روند این ساختارها شمال باختر- جنوب خاور و همروند با ساختارهای کمربند چینخورده زاگرس است. برای تحلیل دگرریختی این منطقه، چندین برش ساختاری عمود بر روند ساختارهای منطقه پیمایش و رسم شده است. گسلهای اصلی راندگی، در بعضی جاها به علت جابهجایی متفاوت در بخشهای مختلف با گسلهای عرضی امتدادلغزبریده میشوند. گسل کوه سفید (FA)، حوضه رادیولاریتی را از حوضه زاگرس جدا میکند. این گسل در موقع تشکیل حوضه رادیولاریتی، دیواره جنوبی حوضه رادیولاریتی را تشکیل داده است. در موقع بسته شدن حوضه رادیولاریتی در کرتاسه پایانی، گسل کوه سفید به صورت گسل معکوس عمل کرده و مجموعه چین خورده حوضه رادیولاریتی را به سمت جنوب باختر (پیش بوم) رانده است. تشکیل سازند فلیشی امیران با سن پالئوسن که دارای قطعات رادیولاریتی است این موضوع را تأیید میکند. این حادثه احتمالاً منجر به عملکرد سازند گرو به صورت سطح جدایشی در توسعه گسلهای پهنه زاگرس بلند در این منطقه شده است. گسلهای انتشار یافته شامل کلیه گسلهای اصلی در راستای شمال باختر- جنوب خاور است که از گسل (FC) در شمال خاور تا گسل (FI) در جنوب باختر در ارتباط با فعالیت این سطح جدایشی است. به نظر میرسد که حوضه زاگرس پس از این زمان به صورت آرام باقیمانده و زمانی که برخورد نهایی بین ایران مرکزی و ورق عربی روی میدهد، گسلخوردگی و چینخوردگی نیز در سازندهای زاگرس چینخورده شکل میگیرد.
لیلی ایزدی کیان؛ سید احمد علوی؛ محمد محجل
چکیده
پهنه برشی سیمین - دره مرادبیک با طول حدود 10 و پهنای 5کیلومتر در جنوب شهر همدان برونزد دارد. این پهنه برشی بخشهایی از سنگهای دگرگونی مجاورتی و سنگهای گرانیتویید الوند و همچنین میگماتیتهای منطقه را تحتتأثیر قرار داده است. حداقل سه مرحله دگرشکلی توسط چینها و برگوارگیهای هر نسل در این منطقه تشخیص داده شده است که با ...
بیشتر
پهنه برشی سیمین - دره مرادبیک با طول حدود 10 و پهنای 5کیلومتر در جنوب شهر همدان برونزد دارد. این پهنه برشی بخشهایی از سنگهای دگرگونی مجاورتی و سنگهای گرانیتویید الوند و همچنین میگماتیتهای منطقه را تحتتأثیر قرار داده است. حداقل سه مرحله دگرشکلی توسط چینها و برگوارگیهای هر نسل در این منطقه تشخیص داده شده است که با توجه به طرح تداخلی چینها در این منطقه چینخوردگی در هر سه مرحله هممحور بوده است. شواهد جنبشی فراوانی از عملکرد تنشهای برشی و کششی در این منطقه دیده میشود که همه آنها نشاندهنده عملکرد یک پهنه برشی با برگوارگی میلونیتی با شیب متوسط به سمت شمال خاور و شمال باختر و خطواره کششی به سمت شمال خاور با سازوکار اصلی عادی در این منطقه است. این پهنه به صورت باندهای برشی بوده و باعث تغییر شکل لوکوسم میگماتیتها گشته و در هورنفلسها موجب بودین شدن درشت بلورهای آندالوزیت شده و گرانیتویید خاکو را به میلونیت تبدیل کرده است. پراکندگی قطب برگوارگی میلونیتی در کل منطقه نشان میدهد که این پهنه برشی پس از تشکیل شدن در دگرشکلی مرحله بعد دچار چینخوردگی شده است. با توجه به تاریخچه تکوین دگرریختی در تکتونیتهای منطقه همدان، به احتمال، این پهنه همزمان تا پس از دگرشکلی دوم (D2) در منطقه شکل گرفته است.
محمد محجل؛ مسعود بیرالوند
چکیده
چینهای جناغی فراوانی در سنگهای سرخ رنگ سیلیسی رادیولردار، دارای لایهبندی با ستبراهای یکسان در منطقه کرمانشاه برونزد دارند. درون لایههای شیل رادیولاریتی و آهک متوسط تا ستبرلایه در آن، به دلیل تنوع جنس لایهها و تغییر ستبرای آنها، تأثیر شگرفی در سازوکار چینخوردگی و هندسه آنها بویژه در منطقه لولای چینها داشته است. به دلیل ...
بیشتر
چینهای جناغی فراوانی در سنگهای سرخ رنگ سیلیسی رادیولردار، دارای لایهبندی با ستبراهای یکسان در منطقه کرمانشاه برونزد دارند. درون لایههای شیل رادیولاریتی و آهک متوسط تا ستبرلایه در آن، به دلیل تنوع جنس لایهها و تغییر ستبرای آنها، تأثیر شگرفی در سازوکار چینخوردگی و هندسه آنها بویژه در منطقه لولای چینها داشته است. به دلیل ستبرای چند سانتیمتری یکسان و ثابت لایهها در رادیولاریتها، چینها بیشتر، شکل چینهای موازی را دارند و اما تفاوت سازوکار و هندسه چینخوردگی در ترادفی از سنگهای آهکی ستبرلایه و تودهای از یکسو و تناوب لایههای نازک یکنواخت چرتی رادیولردار با شیلهای رادیولاریتی و دارای درونلایههای آهک ستبرلایه از سوی دیگر، در مجموعه نهشتههای حوضه رادیولاریتی دیده میشود. انواعی از گسلهای در ارتباط با چین (fold accommodation faults) در ادامه چینخوردگی بهوجود آمدهاند. بررسی هندسه و سازوکار چینخوردگی در این نهشتهها مشخص میکند که دگرریختی در رادیولاریتهای منطقه کرمانشاه با ایجاد چینهای جناغی با سازوکار خمش (buckling) و با تمایل (vergence) به سمت جنوب باختری صورت گرفته و گسلهای رانده در آن، در مراحل بعدی، بخشهایی از رادیولاریتهای چینخورده را تغییر مکان دادهاند.
فریبرز مسعودی؛ محمد محجل؛ فرزانه شاکر اردکانی
چکیده
منطقه زرین در شمال اردکان واقع و بخشی از پهنه ایران مرکزی است. بخشهای همگن و یکنواختی از توده گرانیتی زرین در پهنه برشی قرار گرفته و میلونیتها و اولترامیلونیتها تشکیل شدهاند. شواهد ریزساختاری و بررسی دگرشکلی نشان میدهد که تغییرات شیمیایی و ساختاری به موازات پیشرفت دگرشکلی در میلونیتها ایجاد شده است. بیشترین تغییرات شیمیایی ...
بیشتر
منطقه زرین در شمال اردکان واقع و بخشی از پهنه ایران مرکزی است. بخشهای همگن و یکنواختی از توده گرانیتی زرین در پهنه برشی قرار گرفته و میلونیتها و اولترامیلونیتها تشکیل شدهاند. شواهد ریزساختاری و بررسی دگرشکلی نشان میدهد که تغییرات شیمیایی و ساختاری به موازات پیشرفت دگرشکلی در میلونیتها ایجاد شده است. بیشترین تغییرات شیمیایی متعلق به کاهش قابل توجه مقادیر Fe , Mg , Ti و P از میلونیتها به اولترامیلونیتها است. سیلیس همزمان با افزایش کوارتز مدال، یک افزایش کند در پهنه میلونیتی نشان میدهد؛ ولی میزان Al2O3 در طول میلونیتی شدن، کم و بیش ثابت است. مقدار K2O در میلونیتها نسبت به پروتومیلونیتها به علت کاهش پورفیروکلاستهای فلدسپار و فلدسپار قلیایی زمینه کاهش مییابد. اما با افزایش نسبی پلاژیوکلاز، فلدسپار قلیایی و اپیدوت در زمینه، مقادیرNa ,Ca و K در اولترامیلونیتها افزایش مییابد. در اثر تغییرات ساختاری، دانههای کوارتز در دگرشکلی ضعیف در پروتولیت و پروتومیلونیتها تبلور مجدد و Sub grain و با پیشرفت دگرشکلی در میلونیتها و اولترامیلونیتها پدیده مهاجرت مرز دانهای در تبلور مجدد را نشان میدهند. در طی دگرشکلی پیشرونده، در فلدسپارهای قلیایی شکستگی و پرتیتی شدن ظاهر میشود و ماکلهای پلاژیوکلاز خمش نشان می دهند. با پیشرفت دگرشکلی پدیده تبلور مجدد در مرز دانههای فلدسپار قلیایی و دوقلویی در دانههای پلاژیوکلاز شکل میگیرند. با توجه به شواهد ساختاری، حرارت دگرشکلی در منطقه زرین به طور پیوسته از حدود ºC 400 در پروتولیت گرانیت و پروتومیلونیتها تا ºC 500 یا بیشتر در میلونیتها و اولترامیلونیتها در شرایط مشابه رخساره شیست سبز افزایش مییابد.
محمدعلی قربانی؛ محمد محجل؛ محسن پورکرمانی؛ معصومه علیمحمدی؛ حسن خیرالهی
چکیده
ناحیه معدنی هیرد در خاور خرد قاره ایران مرکزی و حاشیه خاوری پهنه لوت و در منتهیالیه باختری پهنه زمیندرز سیستان واقع شده است. بخش شمالی پهنه زمیندرز سیستان با راستای شمالباختر ـ جنوبخاور با پیچیدگیهای ساختاری زیاد، محل تشکیل چند کانسار معدنی مهم بوده و از این لحاظ مطالعه آن از اهمیت چشمگیری برخوردار است. در این مقاله، به مطالعه ...
بیشتر
ناحیه معدنی هیرد در خاور خرد قاره ایران مرکزی و حاشیه خاوری پهنه لوت و در منتهیالیه باختری پهنه زمیندرز سیستان واقع شده است. بخش شمالی پهنه زمیندرز سیستان با راستای شمالباختر ـ جنوبخاور با پیچیدگیهای ساختاری زیاد، محل تشکیل چند کانسار معدنی مهم بوده و از این لحاظ مطالعه آن از اهمیت چشمگیری برخوردار است. در این مقاله، به مطالعه و تفسیر دادههای مغناطیسهوایی و ماهوارهای موجود در کنار مشاهدات صحرایی برای بررسی ساختارهای سطحی و زیرسطحی و ارتباط آنها با عارضههای ساختاری عمده و تأثیرگذار در ناحیه (مانند پهنه زمیندرز سیستان)، پرداخته شده است. علاوه بر این پیوستگی واحدهای زمینشناسی و ساختاری با سن ائوسن و جوانتر که در بخشهایی توسط سنگپوشی مرکب از نهشتههای آبرفتی و خاک پوشیده شده است نیز مورد تحقیق قرار گرفته است. در مرحله پردازش دادههای مغناطیسهوایی، فیلترهای برگردان به قطب و مشتق قائم اول اعمال شده است. برای پردازش دادههای سنجنده ASTER و بارزسازی شکستگیها نیز از فیلترهای بالاگذر بارزکننده لبه استفاده شده است. تفسیر دادههای مغناطیسهوایی گویای وجود دو روند ساختاری اصلی شمال ـ جنوب و شمالباختر ـ جنوبخاور در منطقه میباشد که این روندها از جهتگیری بخش شمالی پهنه زمیندرز سیستان پیروی مینمایند. جالب توجه وجود رگههای کانهدار و پهنههای برشی ـ گسلی کانهدار و دگرسان شده در همین روندها و در محدوده همین شکستگیها است. علاوه بر این، محل تراکم و نیز تلاقی شکستگیها با محل کانیسازیها انطباق خوبی نشان میدهد. از دیگر نتایج مطالعه دادههای مغناطیسهوایی، باید به وجود یک ناهنجاری مغناطیسی حلقوی در خاور محدوده اشاره نمود که در بخشهای باختری این ناهنجاری به شدت متأثر از ساختارهایی با روند NNW شده و رخداد کانیسازی به صورت رگههای سیلیسی طلادار و نیز کانیسازی در پهنههای بُرشی گسلها، در همین محدوده به وقوع پیوسته است. تفسیر دادههای ماهوارهای در کنار مشاهدات و اندازهگیریهای صحرایی به عمل آمده از شکستگیها و گسلهای سطحی، علاوه بر تأیید و انطباق نسبی با دو روند ساختاری مذکور، دلالت بر وجود سومین روند ساختاری مهم شمالخاور ـ جنوبباختر در منطقه دارد که این روند اثر بسیار ضعیفی در نقشه مغناطیسهوایی از خود بر جای گذاشته است.