عاتکه اصلانی؛ سکینه شکاری
چکیده
بخش جنوبی توده گرانیتوییدی الوند با گستردگی تقریبی 120 کیلومترمربع در جنوب و جنوب باختری همدان قرار گرفته است. گرانیتوییدهای پورفیرویید بیوتیتدار، حجم اصلی این توده را تشکیل میدهند. کانی پارامغناطیس بیوتیت، حامل خاصیت مغناطیسی چیره در این گرانیتویید است. متغیرهای خطوارگی مغناطیسی (L)، برگوارگی مغناطیسی (F) و درجه ناهمسانگردی ...
بیشتر
بخش جنوبی توده گرانیتوییدی الوند با گستردگی تقریبی 120 کیلومترمربع در جنوب و جنوب باختری همدان قرار گرفته است. گرانیتوییدهای پورفیرویید بیوتیتدار، حجم اصلی این توده را تشکیل میدهند. کانی پارامغناطیس بیوتیت، حامل خاصیت مغناطیسی چیره در این گرانیتویید است. متغیرهای خطوارگی مغناطیسی (L)، برگوارگی مغناطیسی (F) و درجه ناهمسانگردی مغناطیسی (P) مغزههای جهتدار برگرفته از 107 ایستگاه نمونهبرداری، در آزمایشگاه محیط و دیرینمغناطیس سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور اندازهگیری شد. با تحلیل این دادهها، رابطه عکس میان شیب خطوارگی مغناطیسی با بزرگای خطوارگی و شیب برگوارگی مغناطیسی با بزرگای برگوارگی مغناطیسی و تطابق خوب میان برگوارگی و خطوارگی مغناطیسی با درجه پذیرفتاری مغناطیسی (P) در توده گرانیتوییدی الوند جنوبی دیده شد. عامل اصلی روابط یاد شده را میتوان نتیجه عملکرد نیروهای مؤثر در بالاآمدگی و جایگیری ماگما در به خط کردن بیشتر کانیهای مغناطیسی در موقعیتهای مختلف درون ماگما دانست؛ زیرا هر چه کانیهای بیشتری در یک سو قرار گیرند، بزرگای خطوارگی مغناطیسی و برگوارگی مغناطیسی نیز بیشتر میشود. همچنین مطالعات ریزساختاری نشان میدهد که بیشتر سویافتگیهای دیده شده در آنکلاوها و فلدسپارهای قلیایی منطقه، ناشی از جریان ماگماست. در مطالعه مغناطیسی حاضر، در هر ایستگاه که بزرگای خطوارگی مغناطیسی زیاد بود، شکل بیضوی مغناطیسی دوکیتر و در هر ایستگاه که بزرگای برگوارگی مغناطیسی مقدار زیادتری داشت، شکل بیضوی مغناطیسی کلوچهایتر است. این روابط میان متغیرهای مغناطیسی، در توده گرانیتوییدی درّهباغ نیز دیده شد. این توده در شمال باختر الیگودرز در پهنه سنندج- سیرجان جای گرفته و جزو گرانیتوییدهای پارامغناطیس است.
عاتکه اصلانی؛ حبیب علیمحمدیان؛ جلیل قلمقاش؛ حمید نظری
چکیده
منطقه مورد مطالعه با گسترش 120 کیلومتر مربع در جنوب و جنوب باختری همدان جای گرفته است. از دید سنگشناسی بیشترین حجم این توده در منطقه مورد مطالعه گرانیت پورفیروییدی است. در مطالعات سنگنگاری گرانیتوییدهای این منطقه به گرانیتها (مونزوگرانیتها، سینوگرانیتها و آلکالی فلدسپاتگرانیتها) و گرانودیوریتها تقسیمبندی شدهاند. ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه با گسترش 120 کیلومتر مربع در جنوب و جنوب باختری همدان جای گرفته است. از دید سنگشناسی بیشترین حجم این توده در منطقه مورد مطالعه گرانیت پورفیروییدی است. در مطالعات سنگنگاری گرانیتوییدهای این منطقه به گرانیتها (مونزوگرانیتها، سینوگرانیتها و آلکالی فلدسپاتگرانیتها) و گرانودیوریتها تقسیمبندی شدهاند. از دید ریزساختاری بیشتر منطقه دارای فابریک ماگمایی- نیمهماگمایی است و تعداد کمی از نمونهها دگرشکلی حالت جامد دما بالا با حضور کوارتزهای صفحه شطرنجی، بیوتیتهای دارای حالت کینک و خمیدگی و ریزشدگی کانیها را نشان میدهند. در منطقه مورد مطالعه، از 107 ایستگاه، 403 مغزه جهتدار برای مطالعات ناهمسانگردی پذیرفتاری مغناطیسی تهیه شد. مقادیر پذیرفتاری مغناطیسی بهطور متوسط برای کل نمونهها بین 314-114SI µ و میانگین مقدار حساسیت مغناطیسی (Km)، برای گرانودیوریتها (SIµ) 5/457 و دامنه تغییرات آنها از 282 تا 633 (SIµ) است که نسبت به گرانیتها Km بالاتری دارند و این به دلیل حضور مگنتیت در این سنگها است که بهوسیله آزمایش کانی مغناطیسی و آزمایش کانی سنگین اثبات شد و مقدار آن در این سنگها حدود 01/0تا 025/0 درصد برآورد شده است. مقدار پذیرفتاری مغناطیسی میانگین(Km) که بیشتر بین 14 تا 514 µSI است نشاندهنده گرانیت پارامغناطیس است. مقدار P در گرانیتوییدهای منطقه میان 72/0 تا 4/7 درصد متغیر است. مقدار متغیر شکل در بیشتر نمونهها دارای مقدارهای مثبت و شکل کلوچهای است و احتمال ساختار سیل یا مانند آن را در این بخشهای توده تأیید میکند. با مشاهده برگوارگیهای مغناطیسی و خطوارگیهای مغناطیسی با شیب زیاد در بخش مرکزی توده که با دور شدن از این بخش شیب آنها کم میشود میتوان محل اصلی تزریق توده را در این بخش دانست که حجم زیادی از ماگما با شیب زیاد از این بخش بالا آمده است. البته افزون بر بخش مرکزی، برگوارگیو خطوارگیهای مغناطیسی با شیب بهنسبت زیاد در دو منطقه دیگر از توده نیز دیده میشود که این دو بخش میتواند محلهای فرعی تغذیه توده باشد. بر پایه همه شواهد مغناطیسی که تاکنون در منطقه گفته شد و رژیم زمینساختی ترافشارشی حاکم بر این منطقه میتوان بالاآمدگی ماگما را در یک فضای کششی با راستای کشش NW-SE تصور کرد که گروهی از خطوارگیها در این روند قرار گرفتهاند ولی گروهی دیگر روند NE-SW دارند که احتمالاً ماگما در هنگام نفوذ و جایگیر شدن بهعلت چرخشی که در اثر نیروی زمینساختی حاکم بر منطقه و سیال بودن ماگما داشته، این گروه از خطوارگیهارا ایجاد کرده است. البته باید شکافهای محلی دیگر که میتوانند محلهای تغذیه فرعی در منطقه باشند را نیز در نظر گرفت.