حسین حاجیعلیبیگی
چکیده
منطقه گسلی ژرف بالارود با روند خاوری- باختری بخشی از گسل جبهه کوهستانی در شمال اندیمشک است که منطقه لرستان (در شمال) را از منطقه فروافتادگی دزفول (در جنوب) جدا میکند. این ساختار به صورت یک منطقه گسلی، تاقدیسهای زیرسطحی و سطحی را تحت تأثیر قرار داده است. در این پژوهش، برای برخی از این تاقدیسها، بر پایه اطلاعات چاه، مقطع لرزهنگاری ...
بیشتر
منطقه گسلی ژرف بالارود با روند خاوری- باختری بخشی از گسل جبهه کوهستانی در شمال اندیمشک است که منطقه لرستان (در شمال) را از منطقه فروافتادگی دزفول (در جنوب) جدا میکند. این ساختار به صورت یک منطقه گسلی، تاقدیسهای زیرسطحی و سطحی را تحت تأثیر قرار داده است. در این پژوهش، برای برخی از این تاقدیسها، بر پایه اطلاعات چاه، مقطع لرزهنگاری بازتابی تفسیرشده و برداشت صحرایی، مقطع عرضی رسم شد. از این مقاطع برای تحلیل هندسی تاقدیسها و تعیین الگوی دگرریختی و زمینساختی این منطقه گسلی استفاده شد. تاقدیسها با طولی کمتر از 100 کیلومتر، دارای آرایش پوششی و انواع سازوکار چینخوردگی، شامل جدایشی، انتشار گسلی و خم گسلی هستند. این تغییر سبک دگرشکلی و گوناگونی چینخوردگی به بود و یا نبود افقهای جدایشی حدواسط، حضور و چگونگی عملکرد منطقه گسلی بستگی دارد و در کنترل آن است. چینها نامتقارن، غیرهارمونیک، غیراستوانهای، پیچیده، با همگرایی به جنوب باختر و سطح محوری هلیکوییدالی هستند. تاقدیسهای لرستان نسبت به فروافتادگی دزفول بیشتر چین خورده هستند و کوتاهشدگی به نسبت بیشتری یافتهاند. حرکت امتدادلغز با مؤلفه چپگرد گسلش پیسنگی، سطح گسل را به فرم هلیکوییدالی در آورده است. شناسایی سازوکار متفاوت تاقدیسها حدفاصل سه مدل اصلی چینخوردگی مرتبط با گسلش و نتایج تعیین سبک هندسه آنها این فرم را تأیید میکند. سوی کلی شیب گسل به سوی شمال است و با افزایش ژرفای شیب به تدریج افزایش مییابد تا نزدیک پیسنگ، قائم یا نیمه قائم میشود. گسل در یک سامانه راندگی از نوع شیبراهه فرودیواره با همگرایی مایل قرار گرفته که با عضو دیگر این سامانه (منطقه گسلی راستگرد کازرون)، در حاکمیت زمینساخت دندانهای ناشی از همگرایی زبانه صفحه عربی است. در طول شیبراهه یک منطقه انتقالی شکل میگیرد که بسیاری از فرایندهای زمینشناسی ساختمانی و سازوکارهای زمینساختی در طول این بخش با یکدیگر متفاوت است. منطقه گسلی بالارود پیوسته نیست بلکه آرایش پوششی دارد و احتمالاً با گسلهای برشی پیسنگی بسیاری (مانند گسل α، به موازات تاقدیس کبیرکوه) بریده و جابهجا شده است.
حسین حاجیعلیبیگی؛ سید احمد علوی؛ جمشید افتخار نژاد؛ محمد مختاری؛ محمد حسین آدابی
چکیده
تاقدیس کاسهماست از جمله تاقدیسهای کوچک مقیاس جنوب منطقه لرستان است که در کمربند چینخورده-رانده زاگرس واقع شده است. این تاقدیس در حاشیه گسل جبهه کوهستانی قرار دارد. گسل جبهه کوهستانی به عنوان یک جبهه توپوگرافیک شناخته شده و کمربند چینخورده-رانده زاگرس را به چندین منطقه شامل ایذه، فارس، لرستان و فروافتادگی دزفول تقسیم میکند. ...
بیشتر
تاقدیس کاسهماست از جمله تاقدیسهای کوچک مقیاس جنوب منطقه لرستان است که در کمربند چینخورده-رانده زاگرس واقع شده است. این تاقدیس در حاشیه گسل جبهه کوهستانی قرار دارد. گسل جبهه کوهستانی به عنوان یک جبهه توپوگرافیک شناخته شده و کمربند چینخورده-رانده زاگرس را به چندین منطقه شامل ایذه، فارس، لرستان و فروافتادگی دزفول تقسیم میکند. منطقه گسلی بالارود که به صورت یک گسل رانده مدفون فعال بخشی از گسل جبهه کوهستانی است، در حد فاصل منطقه لرستان (جنوب) و منطقه فروافتادگی دزفول (شمال) قرار دارد. این منطقه گسلی با عبور از حاشیه جنوبی تاقدیس کاسهماست، این تاقدیس و تاقدیسهای همجوار را تحت تأثیر عملکرد خود قرار داده است. برداشتهای صحرایی و انجام تجزیه و تحلیل پارامترهای هندسی تاقدیس کاسهماست نشان میدهد که این تاقدیس با محور دارای روند متغیر، یک چین نامتقارن، غیراستوانهای، غیرهارمونیک، با همگرایی به سوی جنوبباختر است. این تاقدیس در زیررده 1C طبقهبندی رمزی قرار میگیرد. برای تعیین سبک یا هندسه آن از نظر فشردگی واژه باز و با توجه به نسبت ابعادی محاسبه شده واژه پهن و برای توصیف خمیدگی نسبی واژه نیمهگردشده پیشنهاد میگردد. همچنین این تاقدیس با مدلهای هندسی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر این اساس مقدار شیب و موقعیت سطح راندگی مدفون، مسیر حرکت و جابهجایی صورت گرفته بر روی منطقه گسلی بالارود از طریق مطالعه مشخصات هندسی این تاقدیس پیشبینی شده است. مقایسه برش عرضی تهیه شده برای تاقدیس کاسهماست با انواع مدلهای ارائه شده برای چینهای مرتبط با گسلش، نشان میدهد که تاقدیس را میتوان به عنوان نمونهای از چینهای جدایشی نامتقارن (Asymmetrical Detachment Fold) که متأثر از عملکرد منطقه گسلی بالارود است، پیشنهاد نمود. در این صورت این احتمال وجود دارد که تاقدیس در مراحل اولیه و شرایط آغاز تشکیل یک چین جدایشی قرار داشته باشد. این در حالی است که سازوکار چینخوردگی تاقدیسهای همجوار (از جمله تاقدیسهای سیاهکوه و چناره) از نوع چینخوردگی انتشار گسلی است. احتمالا تغییر سازوکار چینخوردگی از چینخوردگی جدایشی، در تاقدیس کاسهماست به چینخوردگی انتشار گسلی در تاقدیسهای همجوار (از جمله سیاهکوه و چناره) را میتوان به عواملی همچون: چگونگی عملکرد راندگی، محل قرار گرفتن تاقدیس کاسهماست در کمربند چینخورده-رانده زاگرس، فاصله تاقدیس نسبت به منطقه گسلی بالارود و قابلیت تبدیل سازوکار چینخوردگی سهگانه مرتبط با گسلش به یکدیگر، نسبت داد.