چینه شناسی و فسیل شناسی
فاطمه واعظ جوادی؛ مهدی عباس زاده
چکیده
رسوبات ژوراسیک میانی سازند هجدک در خاور ایران مرکزی گسترش خوبی دارند. در این پژوهش، ماکروفسیلهای گیاهی سازند هجدک در چاه اکتشافی منطقه مزینو، واقع در جنوب باختری طبس مورد مطالعه قرار گرفتند و تعداد ۲۹ گونه ماکروفسیل گیاهی با حفظ شدگی خوب متعلق به ۱۵ جنس نظیر اِکویی ستال، فیلیکال، بنتیتال، سیکادال، کی تونیال و پاینال شناسایی گردیدند. ...
بیشتر
رسوبات ژوراسیک میانی سازند هجدک در خاور ایران مرکزی گسترش خوبی دارند. در این پژوهش، ماکروفسیلهای گیاهی سازند هجدک در چاه اکتشافی منطقه مزینو، واقع در جنوب باختری طبس مورد مطالعه قرار گرفتند و تعداد ۲۹ گونه ماکروفسیل گیاهی با حفظ شدگی خوب متعلق به ۱۵ جنس نظیر اِکویی ستال، فیلیکال، بنتیتال، سیکادال، کی تونیال و پاینال شناسایی گردیدند. یک زیستزون فاصلهای محلی به نام Ptilophyllum harrisianum- Klukia exilis Interval zone تشخیص داده شد. مرز پایینی و بالایی این زیستزون بهوسیله نخستین و آخرین حضور مشاهده شده گونههای شاخص تعیین شد. بر اساس حضور گونههای Equisetites sp. cf. E. beanii، Klukia exilis، Nilssonia macrophylla، Ptilophyllum harrisianum و Elatides thomasii، سن ژوراسیک میانی (Aalenian-Bajocian) برای این مجموعه ماکروفسیل گیاهی در نظرگرفته میشود. فراوانی نسبی راستههای سرخس (فیلیکال)، سیکادال، پاینال و اکوییستال به ترتیب 43/18، 31/82، 13/63 و 4/64 درصد است. همچنین، نتایج شاخصهای مشابهت مجموعه ماکروفسیل گیاهی چاه اکتشافی منطقه مزینو گویای مشابهت نسبتا بالای آن با مجموعه ماکروفسیل گیاهی سایر مناطق بلوک طبس میباشد. افزون بر این، نمره تراز گیاهی این مجموعه 54/89 است. براساس شواهد سنگشناسی (حضور رگههای متعدد زغالسنگ) و دیرینهشناسی، یک «بیوم گرم مرطوب» برای این محل پیشنهاد میگردد. بدین ترتیب، آب و هوا و پوشش گیاهی یکنواختی در طی ژوراسیک میانی در کفه طبس و حوضه کرمان وجود داشته و ایران در میان زیرایالت ماوراءخزری و در ناحیه اروپایی- سینایی از تقسیمات وَخرمیف قرار داشت.
رسوب شناسی
احسان زمانیان؛ محمد خانه باد؛ سیدرضا موسوی حرمی؛ اسداله محبوبی
چکیده
نهشتههای بخش قدیر از سازند نایبند در خاور ایران مرکزی گسترش بسیار زیادی دارند. بررسی رخسارههای سنگی و محیط رسوبگذاری بخش قدیر از سازند نایبند به سن تریاس فوقانی در بلوک طبس در خاور ایران مرکزی، منجر به شناسایی نهشتههای دشت ساحلی، دلتایی و دریای باز شده است. با توجه به شواهد صحرایی، ویژگیهای رخسارهای و شکل هندسی لایهها، ...
بیشتر
نهشتههای بخش قدیر از سازند نایبند در خاور ایران مرکزی گسترش بسیار زیادی دارند. بررسی رخسارههای سنگی و محیط رسوبگذاری بخش قدیر از سازند نایبند به سن تریاس فوقانی در بلوک طبس در خاور ایران مرکزی، منجر به شناسایی نهشتههای دشت ساحلی، دلتایی و دریای باز شده است. با توجه به شواهد صحرایی، ویژگیهای رخسارهای و شکل هندسی لایهها، این بخش از دو رخساره سنگی سیلیسی و کربناته تشکیل شده است. رخسارههای آواری شامل 4 رخساره ماسهسنگی (دانهمتوسط) Sr، Sh، Sp و St و 3 رخساره سنگی دانهریز Fl، Fm، (Sr)Fl /(Fl)Sr و یک رخساره زغالی (C) است. رخسارههای کربناته نیز در اندازه دانهدرشت (کلسیرودایت) و دانهمتوسط (کالکآرنایت) شناسایی شدند. با توجه به مطالعات صحرایی، آزمایشگاهی و شناسایی رخسارههای سنگی، محیطهای دشت ساحلی، دلتایی (شامل دشت دلتایی، بخش بالایی جلو دلتا، بخش انتهایی جلو دلتا و پاشنه دلتا)و دریای باز برای بخش قدیر شناسایی شد که این بخش از سازند نایبند تحت نفوذ جریانهای جزرومدی قرار گرفته است.
فاطمه واعظ جوادی
چکیده
سازند هجدک گسترش خوبی در محدوده کفه طبس دارد. پالینوفلورای گوناگون و به نسبت حفظ شدهای در سازند هجدک چاه شماره 210 اکتشافی زغالسنگ منطقه کوچکعلی جنوبی در جنوب باختر طبس وجود دارد. این پژوهش بر پایه سیستداینوفلاژلهها صورت گرفت؛ بهطوری که 12 گونه داینوسیست متعلق به 5 جنس و 2 گونه اکریتارک شناسایی شد. بر پایه اولین و آخرین حضور ...
بیشتر
سازند هجدک گسترش خوبی در محدوده کفه طبس دارد. پالینوفلورای گوناگون و به نسبت حفظ شدهای در سازند هجدک چاه شماره 210 اکتشافی زغالسنگ منطقه کوچکعلی جنوبی در جنوب باختر طبس وجود دارد. این پژوهش بر پایه سیستداینوفلاژلهها صورت گرفت؛ بهطوری که 12 گونه داینوسیست متعلق به 5 جنس و 2 گونه اکریتارک شناسایی شد. بر پایه اولین و آخرین حضور دیده شده (LOO, FOO) گونههای شاخص داینوفلاژله، یک زیستزون تجمعی به نام Nannoceratopsis triceras-Pareodinia ceratophora Assemblage Zone شناسایی شد. همچنین، یک زیرزیستزون Nannoceratopsis gracilis Total Range Subzone در بخش بالایی سازند هجدک تشخیص داده شد. این زیستزونها قابل تطابق با مناطق مختلف ایران و جهان بهویژه در نیمکره شمالی هستند. حضور گونههای گوناگون Nannoceratopsis در این منطقه از کوچکعلی جنوبی نشاندهنده مرز ساحل جنوبی دیرینه کفه طبس در خلال آالنین- باژوسین بوده است.
محمدعلی رجبزاده؛ زهره قربانی؛ مرتضی جلالیفرد؛ مهدی محمدزاده
چکیده
ناحیه زغالدار پروده با گستره 1200 کیلومتر از جمله حوضههای مهم زغالدار خاور ایران مرکزی است که در 75 کیلومتری جنوب خاوری شهرستان طبس و میان طولهای جغرافیایی ´15°56 تا´45°56 و عرضهای جغرافیایی ´50°32 تا´05°33 قرار گرفته است. ذخایر زغال این ناحیه با سن تریاس بالایی از نوع بیتومینی با مواد فرار کم، خاکستر بالا و گوگرد ...
بیشتر
ناحیه زغالدار پروده با گستره 1200 کیلومتر از جمله حوضههای مهم زغالدار خاور ایران مرکزی است که در 75 کیلومتری جنوب خاوری شهرستان طبس و میان طولهای جغرافیایی ´15°56 تا´45°56 و عرضهای جغرافیایی ´50°32 تا´05°33 قرار گرفته است. ذخایر زغال این ناحیه با سن تریاس بالایی از نوع بیتومینی با مواد فرار کم، خاکستر بالا و گوگرد متوسط تا بالا هستند که در بخش قدیر سازند نایبند جای گرفتهاند. گوگرد پیریتی مهمترین گونه شیمیایی گوگرد در لایههای زغالی است. کانیهای کوارتز، ایلیت-کائولینیت، پیریت و کلسیت به ترتیب فراوانترین کانیهای سیلیکاتی، رسی، سولفیدی و کربناتی در لایههای زغالی منطقه هستند. نسبت به پوسته بالایی، عناصر اصلی غنیشدگی و عناصر فرعی تهیشدگی نشان میدهند. به جز عناصر کادمیم، لیتیم، آرسنیک و روی، لایههای زغالدار پروده با زغالسنگهای جهان و آمریکا همانند هستند. بر پایه شاخص غنیشدگی، عناصر آرسنیک، کبالت و کادمیم در رأس آلایندههای منطقه پروده قرار دارند. همبستگی بالای میان میزان خاکستر و عناصر سیلیسیم، پتاسیم و آلومینیم نشانگر ترکیب آلومینوسیلیکاتی خاکستر است. همچنین همبستگی بالای میان مقدار کادمیم، کبالت و آرسنیک با آهن و گوگرد پیریتی، تجمع این عناصر را در فاز سولفیدی نشان میدهد که در تحلیل آماری عاملی و خوشهای نیز تأیید میشود. شاخص جداسازی نشانگر افزودگی لیتیم، مولیبدن، مس و سرب در بخش کنسانتره است و نشان میدهد که این عناصر دارای پیوند آلی با بخش ماسرالی زغال هستند. بقیه عناصر فرعی به دلیل حضور در بخش کانیایی زغالسنگ در خاکستر غنی شدهاند.
محمد ناظمی؛ منوچهر قرشی؛ محمدرضا قاسمی؛ مهران آرین
چکیده
مطالعه ویژگیهای زمینریختی بادزنهای آبرفتی در پهلوهای باختری و خاوری کوهستان شتری واقع در خاور طبس دو دسته مختلف از این بادزنها را آشکار میسازد. دسته اول از این بادزنها کهنتر و دارای گسترش بیشتری هستند و رأس آنها در پای کوهستان شتری و پایشان تا بخشهای میانی دشت هم میرسد. این بادزنها که در حال حاضر رسوبگذاری مجرای ...
بیشتر
مطالعه ویژگیهای زمینریختی بادزنهای آبرفتی در پهلوهای باختری و خاوری کوهستان شتری واقع در خاور طبس دو دسته مختلف از این بادزنها را آشکار میسازد. دسته اول از این بادزنها کهنتر و دارای گسترش بیشتری هستند و رأس آنها در پای کوهستان شتری و پایشان تا بخشهای میانی دشت هم میرسد. این بادزنها که در حال حاضر رسوبگذاری مجرای اصلی بر روی آنها انجام نمیشود، اغلب شامل رسوبات آبرفتی کهن با پوشش نازکی از رسوبات آبرفتی جوانتر هستند. دسته دوم که بهصورت یک بادزن جوان و پویا میباشند در انتهای بادزنهای دسته اول و یا در پای کوهستان شتری- در بخشهای جنوبی - قرارگرفتهاند. میتوان گفت در مورد دسته اول فرایند رسوبگذاری پویا و جدید توسط مجرای اصلی ایجادکننده بادزن به بخشهای پایینتر و پای بادزن منتقل شده است ولی در مورد دسته دوم این عمل در رأس بادزن و بر روی رسوبات کهنتر انجام میشود. بهعبارتدیگر دسته اول بادزنها شامل دو بخش آشکار کهن و پویا(نوین) است ولی دسته دوم همگی بادزنهای جدید و پویا هستند. مطالعه انجامشده نشان میدهد که الگوی زمینریختی دو نوع بادزن یادشده ارتباط آشکاری با موقعیت و سازوکار گسلهای جنبا و نیز سطوح زمینریختی موجود در دشت طبس و دامنههای خاوری کوهستان شتری داشته است و بهعبارتدیگر با سازوکار فرگشت ساختاری این کوهستان مرتبط است. الگوی یادشده به گونهای است که هر جا گسل جنبای زمینلرزه ویرانگر سال 1357 طبس در مرز کوه و دشت قرار دارد و در راستای آن کوهستان شتری فراخاست مینماید، بادزنهای جوان نوع دوم و هر جا که گسل یادشده در اثر پیشرفت پیشانی جنبش های ساختاری در بخشهای میانی دشت قرارگرفته است و در راستای آن بخش کهن بادزن و کوهستان باهم در حال فراخاست هستند، بادزنهای نوع اول-با دو بخش مجزا- تشکیل یافته است. این فراخاست بهصورت گسلش و چینخوردگی پویا همراه با لغزشهای بینلایهای در حال انجام است. پیشرفت پیشانی جنبشهای ساختاری در طی فرگشت زمینشناختی کوهستان شتری سبب ایجاد چهار سطح زمینریختی متفاوت همراه با سه نسل از بادزنهای آبرفتی مختلف شده است. بدین ترتیب بامطالعه الگوی زمینریختی بادزنهای آبرفتی میتوان دادههای پر ارزشی را در مورد موقعیت گسلهای جنبای کواترنری در دشتهای آبرفتی بهدست آورد. بهطوری که این الگو وجود یک گسل جنبا در نزدیکی شهر بشرویه -خاور کوهستان شتری- را نشان میدهد. اگر چه از این گسل هیچ زمینلرزه مهمی تاکنون گزارش نشده ولی شواهد ریختزمینساختی نشان از پویایی آن داشته و از این رو، رخداد زمینلرزههای بزرگ در آینده در اثر جنبش آن دور از انتظار نیست .
عباس قادری؛ سید علی آقانباتی؛ بهاءالدین حمدی؛ عبدالله سعیدی
چکیده
به منظور انجام مطالعات زیستچینهنگاری سازند شیرگشت در فرازمین کلمرد (Kalmard Horst) بر اساس کنودونتها، برش چینهشناسی میوگــدار (میانگدار) در جنوب باختری طبس انتخاب شد. سازند شیرگشت در این برش عمدتاً از واحدهای سنگی آواری تشکیل شده و به صورت دگرشیب بر روی واحدهای سنگی سازند کلمرد منتسب به پرکامبرین قرار گرفته است ...
بیشتر
به منظور انجام مطالعات زیستچینهنگاری سازند شیرگشت در فرازمین کلمرد (Kalmard Horst) بر اساس کنودونتها، برش چینهشناسی میوگــدار (میانگدار) در جنوب باختری طبس انتخاب شد. سازند شیرگشت در این برش عمدتاً از واحدهای سنگی آواری تشکیل شده و به صورت دگرشیب بر روی واحدهای سنگی سازند کلمرد منتسب به پرکامبرین قرار گرفته است و خود نیز توسط واحدهای سنگی سازند گچال به سن کربنیفر پوشیده میشود.
پس از مطالعات صحرایی و برداشت ستون چینهشناسی برش فوق، 35 نمونه از واحدهای سنگی مناسب سازندهای شیرگشت و گچال انتخاب و مطالعه شد. مطالعه کنودونتهای سازند شیرگشت در این برش حاکی از سن اردوویسین پیشین (Tremadocian - Arenigian) برای این سازند است. سه زیستزون تجمعی کنودونتی (Conodont Assemblage zone) در واحدهای اردوویسین پیشین این برش شناسایی شد که معادل زونهای Cordylodus spp. ، Deltifer و Proteus هستند.
زیستزونهای تشخیص داده شده عبارتاند از:
1- Oneotodus - Drepanodus Assemblage zone
2- Acodus deltatus - Protopanderodus Assemblage zone
3- Acodus - Oistodus Assemblage zone
سیدمحمد هاشمی؛ محمدهاشم امامی؛ منصور وثوقی عابدینی؛ محمد پورمعافی؛ منصور قربانی
چکیده
در جنوب خاور شهر طبس منطقهای به وسعت حدود 400 کیلومتر مربع از بازالتهای مربوط به کواترنری پوشیده شده است که از نظر زمینشناسی جزء زون لوت بهشمار میآیند. براساس مطالعات سنگنگاری و تجزیه میکروپروب الکترونی (EMPA) ، بافت این سنگها بیشتر پورفیری و گاهی آفیریک است. درشت بلورهای این بازالتها به طور عمده اولیوین از ...
بیشتر
در جنوب خاور شهر طبس منطقهای به وسعت حدود 400 کیلومتر مربع از بازالتهای مربوط به کواترنری پوشیده شده است که از نظر زمینشناسی جزء زون لوت بهشمار میآیند. براساس مطالعات سنگنگاری و تجزیه میکروپروب الکترونی (EMPA) ، بافت این سنگها بیشتر پورفیری و گاهی آفیریک است. درشت بلورهای این بازالتها به طور عمده اولیوین از نوع کریزولیت، اوژیت و پلاژیوکلاز (لابرادوریت تا آندزین) است که در خمیرهای از میکرولیتهای پلاژیوکلاز و بلورهای ریز پیروکسن و گاه شیشه قرار دارند. براساس نمودارهای مقدار مجموع قلیاییها در مقابل مقدارSiO2 ماهیت ماگمای این سنگها قلیایی تا نیمه قلیایی تعیین شد و علت ویژگیهای نیمه قلیایی برخی از سنگها، پدیده آغشتگی ماگمای قلیایی با مواد پوستهای است. فقر نیوبیم در سنگهای غنیتر از Si6O2 یکی از دلایل مهم این پدیده است. نمونههای قلیایی دارای نفلین نورماتیو و نمونههای نیمه قلیایی دارای کوارتز نورماتیو هستند. مطالعات ایزوتوپهای Sr و Nd این آغشتگی پوستهای را تأیید کردهاند و به علاوه نشاندهنده این است که منشأ ماگمای اولیه بازالتها از بخشهای بالای گوشته است. براساس مطالعات صحرایی و نمودارهای زمینساختی - ماگمایی این بازالتها از نوع درون قارهای است که در کواترنری در اثر فعالیت گسل بزرگ نایبند و بازشدگی در محل تقاطع با شاخههای فرعی این گسل به سطح زمین راه یافتهاند .
عباس قادری؛ سید علی آقانباتی؛ بهاءالدین حمدی؛ جیمز اف. میلر
چکیده
سازند شیرگشت یکی از واحدهای پرفسیل ایران مرکزی است که در محل برش الگو در قالب سه پاره سازند (غیررسمی) معرفی شده است. این سازند به طور عمده شامل سنگآهک، مارن، سیلتسنگ، شیل و دولومیت بوده که به صورت همشیب و با گذر ظاهراً تدریجی بر روی سنگآهکهای حاوی فسیل بازوپایان (Billingsella limestone) بخش بالایی سازند درنجال قرار گرفته ...
بیشتر
سازند شیرگشت یکی از واحدهای پرفسیل ایران مرکزی است که در محل برش الگو در قالب سه پاره سازند (غیررسمی) معرفی شده است. این سازند به طور عمده شامل سنگآهک، مارن، سیلتسنگ، شیل و دولومیت بوده که به صورت همشیب و با گذر ظاهراً تدریجی بر روی سنگآهکهای حاوی فسیل بازوپایان (Billingsella limestone) بخش بالایی سازند درنجال قرار گرفته است و خود توسط سنگهای آتشفشانی و سنگآهکهای ماسهدار حاوی فسیل بخش زیرین سازند نیور پوشیده میشود.
به منظور انجام مطالعات زیستچینهنگاری و میکروپالئونتولوژی براساس کنودونتهای موجود، 99 نمونه سنگی مناسب از پاره سازندهای اول و دوم برش الگوی سازند شیرگشت برداشت شد. زیای کنودونتی به دست آمده از بخش زیرین پارهسازند اول آن، گونههایی ازWestergaardodina Furnishina, و Prooneotodus را شامل میشود که شاخص زمان کامبرین پـسـین هـستند. وجود گـونههای مـختلفی از جـنسهای Cordylodus,Oistodus, Drepanodus Proconodontus, وParoistodusدر فاصله بخـــش میانی پارهسازند اول تا اواخر پارهسازند دوم این برش هم نشاندهنـــــده زمان ترمادوسین ـ آرنیگین برای این سازند است.
مطالعه کنـودونتهای سازند شـیرگـشت در مـحل برش الـگو حـاکـی از وجود هـفت زیستزون تـجمعـی کنـودونتـی (Conodont Assemblage Zone) است که سن کامـبرین پـسیـن ـ اردوویـسیـن پـیشیـن را برای پاره سازندهای اول و دوم آن نشان میدهند. زیستزونهای تشخیص داده شده در این پارهسازندها عبارتند از:
1. Furnishina - Westergaardodina Assemblage Zone.
2. Proconodontus - Oneotodus Assemblage Zone.
3. Cordylodus proavus - Cordylodus oklahomensis Assemblage Zone.
4. Cordylodus lindstromi Assemblage Zone.
5. Cordylodus angulatus Assemblage Zone.
6. Drepanodus - Paltodus deltifer Assemblage Zone.
7.Paroistodus proteus Assemblage Zone.
زیستزونهای کنودونتی فوق، معادل زیستزونهای استاندارد جهانی Cordylodus spp. Deltifer, و Proteus میباشند. برخلاف نوشتههای پیشین که گذر کامبرین ـ اردویسین را در حد فاصل سازندهای درنجال و شیرگشت معرفی میکردند، این مرز درون پارهسازند اول این سازند قرار گرفته است و لذا سازند شیرگشت در محل برش الگو، یک سازند دو زمانه است.