سخن سردبیر
دوره 28، شماره 112 ، شهریور 1398، صفحه 1-1
چکیده
شصت سال گذشت پیش از آغاز کار سازمان زمینشناسی کشور (1962/1341) بیشتر بررسیهای زمینشناسی ایران بهوسیله شرکت ملی نفت ایران و دیگر شرکتهای نفتی صورت میگرفت. دادههای بهدست آمده از تمامی این بررسیها در سال 1338 بهصورت نقشه زمینشناسی ایران در مقیاس 1:250،000 و در 6 برگ بهوسیله شرکت ملی نفت ایران منتشر گردید. از آنجاکه وظیفه شرکتهای ...
بیشتر
شصت سال گذشت پیش از آغاز کار سازمان زمینشناسی کشور (1962/1341) بیشتر بررسیهای زمینشناسی ایران بهوسیله شرکت ملی نفت ایران و دیگر شرکتهای نفتی صورت میگرفت. دادههای بهدست آمده از تمامی این بررسیها در سال 1338 بهصورت نقشه زمینشناسی ایران در مقیاس 1:250،000 و در 6 برگ بهوسیله شرکت ملی نفت ایران منتشر گردید. از آنجاکه وظیفه شرکتهای نفتی بیشتر جنبه اقتصادی داشت و در پیرامون کشف و استخراج نفت و گاز دور میزد، کم کم احساس میشد که برای پژوهشهای سیستماتیک زمین شناختی و اکتشافی باید چارهای اندیشید و از این دیدگاه فکر ایجاد سازمان زمینشناسی کشور قوت گرفت و قانون تأسیس سازمان زمینشناسی کشور در دی ماه سال 1338 از تصویب مجلسهای شورا و سنا گذشت. یکی از مشکلات بنیادین سازمان در آغاز کار، گرد آوردن کارشناسان مورد احتیاج بود. بنابراین سازمان مجبور شد کادر خود را از میان فرهیختگان رتبههای نخست دانشگاهی داخلی و خارجی تأمین نماید و در کارآموزی آنان همت گمارد. با توجه به این نکته، در آغاز کار و با توجه به نیاز به وجود کارشناسان خارجی، تصمیم گرفته شد تا از کمکهای فنی سازمان ملل استفاده شود و این اقدامات منجر به بستن موافقتنامه میان دولت ایران و سازمان ملل گردید. از 60 سال گذشته سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور به عنوان یک مجموعه حاکمیتی و تخصصی، بازوی اجرایی وزارت صتعت معدن و تجارت در آغاز چرخه معدنکاری است که با در اختیار داشتن مزیتهای رقابتی مناسب از جمله بهرهگیری از توان تخصصی و نیروهای کارآمد متخصص، دسترسی به فناوریهای روز دنیا، گستردگی مراکز فعالیتی مناسب در سطح کشور و همچنین حضور در مجامع علمی بینالمللی قادر به ارتقای سهم بخش معدن در حوزه علوم زمین و کشف ذخایر معدنی شده است. به مناسبت بزرگداشت شصتمین سالگرد تأسیس این سازمان، مراسم تجلیل از پیشکسوتان سازمان زمینشناسی، افتتاح آزمایشگاههای به روز کانهآرایی و شیمی انجام شد و پروژههای فراوان دیگری در دستور کار است. بعلاوه، صعود به قله دماوند، به همت چند تن از کارشناسان سازمان انجام شد و پرچم این سازمان بر فراز قله دماوند به اهتزاز درآمد. وظیفه خود میدانم شصتمین سالگرد سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور را به تمامی فرهیختگان علوم زمین، کارشناسان و دانشجویان عزیز تبریک عرض نمایم.
داوران
دوره 28، شماره 112 ، شهریور 1398، صفحه 2-2
مقاله پژوهشی
وحید جودکی؛ رسول اجل لوئیان؛ جعفر حسن پور
چکیده
در پروژههای عظیم تونلسازی مکانیزه نیز نیاز به مطالعات گسترده زمینشناسی است. این مطالعات نیازمند دانش کافی از حوزههای مختلف زمینشناسی است. در این پژوهش دیدگاه فارغالتحصیلان گرایش زمینشناسی مهندسی، پیرامون تجربیات آموزشی و صنعتی مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه پژوهش شامل تمامی ...
بیشتر
در پروژههای عظیم تونلسازی مکانیزه نیز نیاز به مطالعات گسترده زمینشناسی است. این مطالعات نیازمند دانش کافی از حوزههای مختلف زمینشناسی است. در این پژوهش دیدگاه فارغالتحصیلان گرایش زمینشناسی مهندسی، پیرامون تجربیات آموزشی و صنعتی مورد بررسی قرار گرفته است. این تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه پژوهش شامل تمامی زمینشناسان مهندس فعال در صنایع کشور هستند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده، 50 نفر انتخاب شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه پژوهشگر ساخته، جمعآوری و دادهها با کمک آمار توصیفی مورد تفسیر قرار گرفتهاند. نتایج نظرسنجی نشان میدهد در بسیاری از دروس تخصصی و در قالب واحدهای عملی دوره کارشناسی، به کاربردهای تکنولوژیکی مباحث در صنایع مرتبط به حد مطلوب پرداخته نشده است و از دیدگاه غالب افراد جامعه آماری، سرفصلهای فعلی نیازمند بازبینی است و میبایست دروس اختیاری جدید تدوین گردد. نتایج نشان میدهد بخش اندکی از واحدهای عملی و بازدیدهای صحرایی دانشجویان در فضاهای کاربردی برگزار میشود. به عقیده افراد، در حوزه پژوهشهای تحصیلات تکمیلی نیز بخش قابل توجهی از پایاننامهها، جنبة پایهای و بنیادین دارند. از طرفی مابین دانشکدههای زمینشناسی و دانشکدههای فنی مهندسی ( الکترونیک، مکانیک و ...) همکاری پژوهشی در قالب تحقیقات بین رشتهای، وجود ندارد. نتایج نشان میدهد در شرایط فعلی، بازبینی سرفصلهای آموزشی و فعالیت گستردهتر انجمنهای زمینشناسی میتواند موجب ارتقای پتانسیل دانشآموختگان زمینشناسی در مشاغل صنعتی شود. لذا در این مقاله با اشاره اجمالی به شرایط گروههای زمینشناسی و صنعت حفاری مکانیزه کشور، ضمن بررسی چالشها به ارائه پیشنهاداتی مسئلهگشا پرداخته شده است.
مقاله پژوهشی
نگین فضلی؛ مجید قادری؛ دیوید لنتز؛ جیانوی لی
چکیده
کانسار نارباغی شمالی در 26 کیلومتری شمالخاور ساوه و در بخش میانی کمربند ماگمایی ارومیه- دختر واقع شده است. در این محدوده، نفوذ توده نیمهژرف به سن بعد از ائوسن (الیگوسن- میوسن) به درون واحدهای آتشفشانی- رسوبی ائوسن، سبب ایجاد زونهای دگرسانی وسیع فیلیک، آرژیلیک، پروپیلیتیک، تورمالینی و تشکیل کانهزایی نقره- مس تیپ اپیترمال شده ...
بیشتر
کانسار نارباغی شمالی در 26 کیلومتری شمالخاور ساوه و در بخش میانی کمربند ماگمایی ارومیه- دختر واقع شده است. در این محدوده، نفوذ توده نیمهژرف به سن بعد از ائوسن (الیگوسن- میوسن) به درون واحدهای آتشفشانی- رسوبی ائوسن، سبب ایجاد زونهای دگرسانی وسیع فیلیک، آرژیلیک، پروپیلیتیک، تورمالینی و تشکیل کانهزایی نقره- مس تیپ اپیترمال شده است. سنگهای نفوذی این محدوده دارای طیف ترکیبی دیوریت- مونزودیوریت با ماهیت کالکآلکالن بوده که در موقعیت زمینساختی مربوط به کمان آتشفشانی در ارتباط با حاشیه فرورانش اقیانوس نئوتتیس به زیر خردقاره ایران مرکزی تشکیل شدهاند. کانهزایی نقره- مس در کانسار نارباغی شمالی به شکل رگهای و رگههای برشی با میزبان اصلی آندزیت، توف خردهسنگی، دیوریت و مونزودیوریت رخ داده است. کانیشناسی ماده معدنی شامل کانیهای سولفیدی کالکوپیریت، پیریت و اسفالریت، کانیهای سولفوسالتی تنانتیت و تتراهدریت، کانیهای اکسیدی گوتیت و هماتیت و کانیهای کربناتی مالاکیت و آزوریت است. همچنین دگرسانی در کانسار نارباغی شمالی دارای یک الگوی تمرکز نسبی است و دگرسانیهای آرژیلیک، سریسیتی و کلسیتی در ارتباط نزدیک با بخشهای پرعیار نقره و مس هستند و دگرسانی تورمالینی و پروپیلیتیک بیشتر در حاشیه توده معدنی گسترش دارد. با توجه به ویژگیهای اصلی کانهزایی از جمله محیط ژئودینامیکی، سنگ میزبان، کانیشناسی، محتوای فلزی، ژئومتری ماده معدنی، دگرسانی و مقایسه این ویژگیها با ویژگیهای بنیادین کانسارهای اپیترمال، میتوان کانسار نارباغی شمالی را در رده کانهزایی رگهای اپیترمال سولفیداسیون حدواسط قرار داد.
مقاله پژوهشی
سمیه کاظمی کوهبنانی؛ سید جمال شیخ ذکریایی؛ محمد هاشم امامی؛ رحیم دبیری
چکیده
مجموعه آتشفشانی کوه سیاه در شمال خاور قروه در استان کردستان و در زون سنندج-سیرجان قرار دارد. سن سنگ های منطقه مورد مطالعه مربوط به زمان کواترنری است. مجموعه آتشفشانی دارای مخروطی هایی با دهانه مشخص تا نا مشخص بوده و دارای میانگین ارتفاع2157 متر از سطح دریا هستند. مجموعه سنگ های آتشفشانی با طیف سنگ شناسی ترکیب بازالت، بازالتیک آندزیت، ...
بیشتر
مجموعه آتشفشانی کوه سیاه در شمال خاور قروه در استان کردستان و در زون سنندج-سیرجان قرار دارد. سن سنگ های منطقه مورد مطالعه مربوط به زمان کواترنری است. مجموعه آتشفشانی دارای مخروطی هایی با دهانه مشخص تا نا مشخص بوده و دارای میانگین ارتفاع2157 متر از سطح دریا هستند. مجموعه سنگ های آتشفشانی با طیف سنگ شناسی ترکیب بازالت، بازالتیک آندزیت، آندزیت و تراکی آندزیت موجود است. بررسی شیمی کانی در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که آمفیبول ها در گروه کلسیت و در زیر گروه منیزیوهورنبلند قرار می گیرند. ترکیب فنوکریستهای پلاژیوکلازها اولیگوکلاز-آندزین تا لابرادوریت تغییر می کند. فشارسنجی بر اساس مقدار Al آمفیبول ها، فشار تبلور 2/3 تا 65/6 و بر اساس پارامتر Altotal در برابر Fe/(Fe+Mg) فشار 5/4 تا 7 کیلوبار را برآورد می کنند. دماسنجی فنوکریستهای هورنبلند- پلاژیوکلاز در این سنگ ها، بطور میانگین 417 تا 534 درجه سانتیگراد را برای به تعادل رسیدن این دو کانی و دماسنجی بیوتیت دمای 500 تا 650 درجه سانتیگراد را برای بیوتیت در آندزیت ها نشان می دهد. مقدار فوگاسیته اکسیژن برآورد شده حاکی از اکسیدان بودن ماگما است (وجود اکسیدآهن و آمفیبول های غنی از منیزیم نیز آن را تایید می کند)
مقاله پژوهشی
مصطفی مرادی؛ سیدرضا موسوی حرمی؛ اسداله محبوبی؛ محمد خانه باد؛ علی غبیشاوی
چکیده
سازند آسماری سنگ مخزن اصلی میدان نفتی آغاجاری بوده که از حدود 400 متر سنگ آهک، دولومیت و میان لایه های ماسه سنگی تشکیل شده است. مطالعه 1200 متر مغزه حفاری، 2800 برش میکروسکوپی، 12 آنالیز توسط میکروسکوپ الکترونی و 125 آزمایش معمولی مغزه های حفاری در پنج چاه مغزه دار این میدان نشان می دهد، سازند آسماری تحت تاثیر فرایندهای دیاژنزی مختلف شامل ...
بیشتر
سازند آسماری سنگ مخزن اصلی میدان نفتی آغاجاری بوده که از حدود 400 متر سنگ آهک، دولومیت و میان لایه های ماسه سنگی تشکیل شده است. مطالعه 1200 متر مغزه حفاری، 2800 برش میکروسکوپی، 12 آنالیز توسط میکروسکوپ الکترونی و 125 آزمایش معمولی مغزه های حفاری در پنج چاه مغزه دار این میدان نشان می دهد، سازند آسماری تحت تاثیر فرایندهای دیاژنزی مختلف شامل میکریتی شدن، فشردگی، سیمانی شدن، ایجاد شکستگی، انحلال و دولومیتی شدن قرار گرفته است. بعضی از این فرایندها (مثل انحلال، دولومیتی شدن و شکستگی) تاثیر سازنده بر کیفیت مخزنی داشته و باعث ایجاد طیف وسیعی از انواع تخلخل شامل تخلخل های حفره ای، بین بلوری و کانالی در قسمت های بالایی سازند آسماری شده اند. فرایندهای دیاژنزی مخرب (مانند میکریتی شدن، فشردگی و سیمانی شدن) سبب تخریب فضاهای خالی شده و قسمت های پایینی سازند آسماری (بویژه زون پنج) را به واحدهای غیر مخزنی تبدیل کرده اند. موقعیت داده های تخلخل و تراوایی بر روی دیاگرام لوسیا نشان می دهد، ماسه-سنگ ها و کربنات های دارای تخلخل بین دانه ای کیفیت مخزنی بسیار خوبی دارند و همواره در بالای رده های سه گانه این نمودار قرار می گیرند. نمونه های دارای شکستگی عمدتا در بالای رده 1 نمودار قرار می گیرند که نشان می دهد شکستگی ها تغییر چندانی در تخلخل ایجاد نکرده، اما باعث افزایش چشمگیر تراوایی
مقاله پژوهشی
راضیه رضایی حمید؛ ابراهیم طالع فاضل؛ شجاع الدین نیرومند
چکیده
کانسار مس بهاریه با تناژ تقریبی یک میلیون تن در 30 کیلومتری شمالشرق شهرستان کاشمر قرار دارد و از دیدگاه ساختاری متعلق به پهنه سبزوار و منطقه فلززایی تکنار است. کانهزایی در این منطقه بصورت یک افق معدنی چینهکران با درازای تقریبی 200 متر و راستای شرقی- غربی در میزبان آندزیت توف با سن ائوسن میانی، رخداده است. سنگهای منطقه بهاریه اغلب ...
بیشتر
کانسار مس بهاریه با تناژ تقریبی یک میلیون تن در 30 کیلومتری شمالشرق شهرستان کاشمر قرار دارد و از دیدگاه ساختاری متعلق به پهنه سبزوار و منطقه فلززایی تکنار است. کانهزایی در این منطقه بصورت یک افق معدنی چینهکران با درازای تقریبی 200 متر و راستای شرقی- غربی در میزبان آندزیت توف با سن ائوسن میانی، رخداده است. سنگهای منطقه بهاریه اغلب شامل آندزیت، داسیت و ریولیت با ماهیت کالک آلکالن تا شوشونیتی هستند که بر مبنای شواهد ژئوشیمی عناصر کمیاب غیرمتحرک (نظیر عناصر La، Yb و Zr)، این سنگها در جایگاه پهنههای فرورانش حاشیهی قارهای قرار میگیرند. کالکوپیریت و پیریت کانههای سولفیدی اصلی در منطقه هستند که کانههای بورنیت، کوولیت و کالکوسیت به صورت فرعی آنها را همراهی مینماید. دگرسانیهای کم دمای سیلیسی، کلسیتی، کلریتی و آرژیلیک، مهمترین دگرسانیهای مشاهده شده در بخش کانهدار هستند. طبق مطالعات، دو نوع میانبار سیال آبگین شامل میانبارهای دو فازی غنی از مایع (LV-type) و غنی از گاز (VL-type) در رگههای کوارتز-کانهدار کانسار بهاریه تشخیص داده شد. تغییرات دمای همگنشدن نهایی در این میانبارها بین 187 تا C° 356 و شوری بین 99/0 تا 7/18 درصد معادل نمکطعام بدست آمد. خصوصیاتی نظیر ساخت و بافتهای رگهای، برشی و حفرهای، سنگ میزبان آتشفشانی، وجود دگرسانیهای کم دما، ترکیب کانهشناسی ساده و محتوای بالای کالکوپیریت، دما و شوری متوسط سیال و سایر موارد، گویای شباهت کانسار بهاریه با کانسارهای مس (نقره) تیپ مانتو (طبقات سرخ آتشفشانی) در شیلی است.
مقاله پژوهشی
محمد حیدری؛ قاسم قربانی؛ هادی شفائیمقدم
چکیده
چکیده منطقۀ فرومد در شمال غرب شهرستان سبزوار و در حاشیۀ شمال شرقی ایران مرکزی و در غربیترین بخش مجموعه افیولیتی سبزوار واقع است. بخش گوشتهای افیولیت فرومد عمدتاً شامل هارزبورژیتها، دونیتها، دایکهای پیروکسنیتی و لنزهای کرومیتیتی هستند که واجد اسپینلهای قهوهای تا سیاه رنگ میباشند. مقدار اکسیدهای Cr2O3 و Al2O3 موجود در کروماسپینل ...
بیشتر
چکیده منطقۀ فرومد در شمال غرب شهرستان سبزوار و در حاشیۀ شمال شرقی ایران مرکزی و در غربیترین بخش مجموعه افیولیتی سبزوار واقع است. بخش گوشتهای افیولیت فرومد عمدتاً شامل هارزبورژیتها، دونیتها، دایکهای پیروکسنیتی و لنزهای کرومیتیتی هستند که واجد اسپینلهای قهوهای تا سیاه رنگ میباشند. مقدار اکسیدهای Cr2O3 و Al2O3 موجود در کروماسپینل هارزبورژیتها به ترتیب بین 6/32 تا 1/53 و 6/15 تا 8/34 درصد وزنی و مقدار عدد کروم (Cr#) آنها بین 39 تا 69 درصد متغیر است. ارتباط بین عدد کروم (Cr#) اسپینل و میزان فورستریت (Fo) اولیوینهای همزیست (درصد فورستریت بین 91 تا 92) و همچنین مقادیر پایین اکسید تیتان (کمتر از 06/0 درصد وزنی) هارزبورژیتها نشان می-دهند که هارزبورژیتها از روند آرایهی گوشته اولیوین–اسپینل (OSMA) تبعیت کرده و در محدودۀ مشترک بین پریدوتیتهای جلو قوس و آبیسال پلات میشوند و حاصل باقیماندههای درجات متوسط ذوب بخشی (حدود 15 تا 26 درصد) از یک گوشته نسبتاً تهیشده هستند. اما، میزان عدد کروم کروماسپینلهای موجود در دونیتها، کرومیتیتتها و پیروکسنیتها، بالا و بین 81 تا 85 درصد بوده و وابسته به مذابهای بونینیتی میباشند و نشاندهنده آن هستند که از درجه ذوب بخشی بالای یک منشأ گوشتهای تهی شده، تحت شرایط آبدار مشتق شدهاند. در نتیجه، شیمی کانیهای کروماسپینل سنگهای بخش گوشتهای افیولیت فرومد، حاکی از آن است که ژنز این مجموعه سنگی در یک محیط سوپراسابداکشن تکامل یافته و حاصل از فرورانش رو به شمال دریا/اقیانوس سبزوار در پاسخ به همگرایی بین پلیتهای خرد قاره شرق ایران مرکزی و البرز (توران) گسترش یافته است.
مقاله پژوهشی
زمین ساخت
مسعود بیرالوند؛ محمد محجل؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
در منطقه تخت سلیمان، در فرودیواره گسل چهارطاق، تراورتن ها گسترش قابل توجهی دارند. در شکل گیری تراورتن های این منطقه سه عامل موثر است، عامل اول ماگماتیسم و گرادیان زمین گرمایی بالا در منطقه است، و عامل دوم رسوبات کربناته در فاصله بین منشا گرما در عمق، و چشمه های تراورتن ساز در سطح زمین است، که محلول گرمابی می تواند مواد لازم جهت تشکیل ...
بیشتر
در منطقه تخت سلیمان، در فرودیواره گسل چهارطاق، تراورتن ها گسترش قابل توجهی دارند. در شکل گیری تراورتن های این منطقه سه عامل موثر است، عامل اول ماگماتیسم و گرادیان زمین گرمایی بالا در منطقه است، و عامل دوم رسوبات کربناته در فاصله بین منشا گرما در عمق، و چشمه های تراورتن ساز در سطح زمین است، که محلول گرمابی می تواند مواد لازم جهت تشکیل تراورتن را از آنها تامین نماید، و عامل سوم، وجود گسل و شکستگی در پوسته، با مکانیسم کششی برای رسیدن محلول های حاوی کربنات کلسیم به سطح زمین است. تشکیل نشدن تراورتن در روی پی سنگ دگرگونی، حتی در فرودیواره گسل چهارطاق، نشان از نقش ضروری عامل دوم در تشکیل تراورتن هاست. کربناتهای واحد جانگوتاران و کربنات هایی که در سازند قم وجود دارند منشاء کربنات کلسیم تراورتنهای این منطقه هستند که البته با توجه به شواهد موجود سازند قم نقش بیشتری دارد. کشش با راستای شمال شمال باختری در پایانه جنوب خاوری گسل چهارطاق که حاصل از مولفه امتدادلغز راستگرد این گسل است نقش مهمی در تشکیل تراورتن ها دارد اما تنها عامل نیست زیرا شواهدی از گسل های عادی با راستای شمال باختری در کل منطقه وجود دارد و کشش ناحیه ای با راستای شمال خاوری را نشان می دهند، که عامل این کشش با توجه به مطالعات اخیر احتمالا در ارتباط با برگشتن به عقب (slab rollback) و شکسته شدن پوسته فرورونده(slab breakoff) نئوتتیس و یا لایه لایه شدن لیتوسفر(lithosphere delamination) و یا حاصل دگرشکلی ستبرپوست در پی سنگ منطقه است.
مقاله پژوهشی
فرهاد زال؛ زهرا طهماسبی؛ احمد احمدی خلجی؛ شاو یانگ جیانگ؛ لئوناید دانیشوسکی؛ کریس هریس
چکیده
بیوتیت مسکویت گرانیت مشهد شامل تورمالین های با اشکال نودولی، پگماتیتی، آپلیتی، رگهای، شعاعی و رگههای کوارتز - تورمالین میباشند. مقدار δ18O و δD در تورمالین های شعاعی(4/12 و 69-)، نودولی(8/11 و 63-)، کوارتز- تورمالین(7/11 و 57-)، پگماتیتی(62/11 تا 67/11 و 59- تا 73-)، آپلیتی(39/11 و 57-)، رگهای(82/11 و 62-) و میکاشیست(06/11 و 77-) با تغییرات کم و مشابه یکدیگر ...
بیشتر
بیوتیت مسکویت گرانیت مشهد شامل تورمالین های با اشکال نودولی، پگماتیتی، آپلیتی، رگهای، شعاعی و رگههای کوارتز - تورمالین میباشند. مقدار δ18O و δD در تورمالین های شعاعی(4/12 و 69-)، نودولی(8/11 و 63-)، کوارتز- تورمالین(7/11 و 57-)، پگماتیتی(62/11 تا 67/11 و 59- تا 73-)، آپلیتی(39/11 و 57-)، رگهای(82/11 و 62-) و میکاشیست(06/11 و 77-) با تغییرات کم و مشابه یکدیگر هستند. این مقادیر نشان از یک منشأ ماگمایی برای سیال سازنده تورمالین در بیوتیت مسکویت گرانیت مشهد دارد. تفاوت مقدار δ18O بین کوارتز و تورمالین بین 2 تا 2/2 درصد است که این نشان میدهد این دو کانی در تعادل با یکدیگر میباشند. دماسنجی با استفاده از مقدار δ18O در زوج کانی کوارتز- تورمالین، دمای تبلور تورمالین ها بین 492 تا 579 درجه سانتیگراد تخمین زده شده است. براساس تغییرات مقادیر δ18O و δDسیال در حال تعادل با تورمالین ها در محدوده آب های ماگمایی و ماگمای پرآلومینیم قرار میگیرد. تمام تورمالین های مشهد حاوی مقادیر 11B مشابه و تغییرات کم بین 4/7- تا 8/10- ‰ میباشد که نشاندهنده یک منبع بور مشترک حاصل از تفریق ماگمای بسیار تکاملیافته برای همه آنها است. بر اساس مقادیر 11B، تورمالین های مشهد در محدوده تورمالین های مربوط به گرانیتهای نوع S که توسط پوسته قارهای شکلگرفتهاند قرار میگیرند. مقدار11B تورمالین های مشهد، مقادیر 11B ماگمای بیوتیت مسکویت گرانیت مشهد را نشان میدهد
مقاله پژوهشی
رضا امامی؛ مهدی رضاپور؛ رضا رضائی
چکیده
در این مطالعه برای تعیین ضریب کیفیت امواج کدا برای شمال زون سنندج-سیرجان با استفاده از نگاشتهای ثبت شده در ایستگاههای لرزه-نگاری که در مخدوده طول جغرافیایی 48 تا 50 و عرض جغرافیایی 38 تا 40 درجه قرار دارند، استفاده شده است. در این تحقیق از دادههای با فاصله رومرکزی کمتر از 200 کیلومتر و نسبت سیگنال به نوفه مساوی و بیشتر از 3 استفاده شد. ...
بیشتر
در این مطالعه برای تعیین ضریب کیفیت امواج کدا برای شمال زون سنندج-سیرجان با استفاده از نگاشتهای ثبت شده در ایستگاههای لرزه-نگاری که در مخدوده طول جغرافیایی 48 تا 50 و عرض جغرافیایی 38 تا 40 درجه قرار دارند، استفاده شده است. در این تحقیق از دادههای با فاصله رومرکزی کمتر از 200 کیلومتر و نسبت سیگنال به نوفه مساوی و بیشتر از 3 استفاده شد. به دلیل برداشت حجمی امواج کدا از محیط تغییرات ضریب کیفیت امواج کدا در دو حالت جانبی و عمقی بررسی شد و در نهایت نتایج با مقادیر بدست آمده برای مناطق دیگر ایران و جهان مورد مقایسه قرار گرفت. میانگین مقادیر ضریب کیفیت و وابستگی بسامدی در منطقه با بکارگیری روشهای تک پراکنش به عقب و روش تک پراکنش همسانگرد به ترتیب Qc꞊149±9f0.66±0.03 و Qc꞊152±12f0.66±0.03 بدست آمد. مقایسه نتایج با مقادیر به دست آمده در منطقه ایران مرکزی (Qc꞊94f0.97)، البرز (Qc꞊79f1.07) و جنوب خاوری زاگرس (Qc꞊72f1.19) حاکی از همگنی بیشتر در لایههای کمعمق و لرزهخیزی کمتر نسبت به نواحی ایران مرکزی، البرز و زاگرس است. با توجه به اینکه با افزایش طول پنجره زمانی امواج از اعماق بیشتر عبور میکنند بنابراین برای ارزیابی تغییرات عمقی ضریب کیفیت در منطقه، از 11 پنجره زمانی کدا استفاده گردید بطوریکه نتایج نشان میدهد مقادیر ضریب کیفیت در زمانهای کاهندگی 10 تا 60 ثانیه بطور میانگین رفتار افزایشی خود را حفظ کردهاند. در پنجرههای ابتدائی کدا مقادیر کم Q0 نشانگر ناهمگنی شدید در لایههای کمعمق زمین است.
مقاله پژوهشی
بهنام پاشازاده؛ داود جهانی؛ راضیه لک؛ حمید نظری؛ مسعود زمانی پدرام
چکیده
هدف از این پژوهش شناسایی واحد های کواترنری و تعیین مجیط رسوبی اطراف شهر یزد در ایران مرکزی است. منشاء رسوبات کواترنری به طور عمده مربوط به فرسایش واحدهای سنگی دوره های تریاس،کرتاسه و پالئوژن است. بر اساس نتایج مطالعات رسوب شناسی، 6 نوع رخساره به نام های گل، سیلت، سیلت ماسه ای، ماسه سیلتی، ماسه گلی و گل ماسه ای شناسایی گردید. نتایج مطالعات ...
بیشتر
هدف از این پژوهش شناسایی واحد های کواترنری و تعیین مجیط رسوبی اطراف شهر یزد در ایران مرکزی است. منشاء رسوبات کواترنری به طور عمده مربوط به فرسایش واحدهای سنگی دوره های تریاس،کرتاسه و پالئوژن است. بر اساس نتایج مطالعات رسوب شناسی، 6 نوع رخساره به نام های گل، سیلت، سیلت ماسه ای، ماسه سیلتی، ماسه گلی و گل ماسه ای شناسایی گردید. نتایج مطالعات کانی شناسی به روش پراش اشعه ایکس(XRD) نمونه ها نشان می دهد که این نمونه ها به طور عمده از کانی های کوارتز، کلسیت، دولومیت، فلدسپار، مسکویت و کانی های رسی تشکیل شده است. در بررسی های فسیل شناسی دو گونه مهم استراکد به نام های Ilyocypris sp. که مربوط به آبهای شیرین و .sp Candona که مربوط به آبهایی با شوری مختلف می باشد شناسایی شد. با توجه به تنوع رخساره ها و فسیل های موجود در آن ها حدود تقریبی گسترش دریاچه در ناحیه مورد مطالعه تعیین گردید. ویژگی های رخساره ای، نوع کانی های تشکیل دهنده آن و فسیل های شناسایی شده در رسوبات نشان دهنده رسوبگذاری این رخساره ها در یک محیط رسوبی دریاچه ای است که برای اولین بار در ناحیه مورد مطالعه شناسایی شده است.
مقاله پژوهشی
افسانه بدر؛ ناهید شبانیان؛ علیرضا داودیان دهکردی؛ حسین عزیزی
چکیده
کمپلکس دگرگونی شمال شهرکرد (NSMC) در مرکز پهنه سنندج ـ سیرجان شامل تودههای متاگرانیتی است که در بعضی از سنگهای دگرگونی، مخصوصا در شیستها نفوذ کردهاند. متاگرانیتهای NSMC خصوصیات دگرگونی و دگرشکلی شکلپذیر مشخصی را نشان میدهند. این سنگها از کوارتز، فلدسپارآلکالن، پلاژیوکلاز، بیوتیت، آمفیبول، اپیدوت، گارنت، زیرکن، آلانیت، ...
بیشتر
کمپلکس دگرگونی شمال شهرکرد (NSMC) در مرکز پهنه سنندج ـ سیرجان شامل تودههای متاگرانیتی است که در بعضی از سنگهای دگرگونی، مخصوصا در شیستها نفوذ کردهاند. متاگرانیتهای NSMC خصوصیات دگرگونی و دگرشکلی شکلپذیر مشخصی را نشان میدهند. این سنگها از کوارتز، فلدسپارآلکالن، پلاژیوکلاز، بیوتیت، آمفیبول، اپیدوت، گارنت، زیرکن، آلانیت، اسفن (تیتانیت)، آپاتیت و مگنتیت تشکیل شدهاند. سن-سنجی متاگرانیتهای NSMC به روش U-Pb بر روی زیرکن نشانگر سن ]73/5 - 03/5 + [92/523 میلیون سال و به روش Rb-Sr سنگ کل نشان دهنده سن 47 ± 504 میلیون سال میباشد. سن متاگرانیتهای NSMC (کامبرین میانی) جوانتر از سن گرانیتوئیدهای نئوپروتروزوئیک فوقانی و کامبرین تحتانی پهنه سنندج ـ سیرجان هستند. متاگرانیتهای NSMC برخلاف اکثر گرانیتوئیدهای مذکور (مرتبط با قوس آتشفشانی)، در موقعیت بعد از برخورد تشکیل شده اند. با توجه به ریختشناسی و شکل بلورهای زیرکن موجود در متاگرانیتهای NSMC، بیشتر زیرکنها در نواحیS19 و S15 طبقه بندی ریختشناسی بلورهای زیرکن قرار میگیرند، لذا ماگمای گرانیتی منطقه دارای منشأ دو رگه (پوستهای و گوشتهای) میباشد. دمای تبلور متاگرانیتها بر اساس مطالعات ریختشناسی زیرکن برابر 750 تا 850 درجه سانتیگراد، بر طبق روش محاسبهای اشباع زیرکن برابر 2/753 تا 5/828 درجه سانتیگراد و بر اساس روش ترسیمی (نتایج تجزیه شیمیایی سنگ کل) برابر 760 تا 830 درجه سانتیگراد محاسبه شده است.
مقاله پژوهشی
مهدی خراسانی پور؛ آفسانه برور
چکیده
انباشت عناصر بالقوه سمی در خاکهای کشاورزی با کشت های گلخانه ای یکی از نگرانی های زیست محیطی جدی است. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی زیست محیطی عناصر بالقوه سمی ( Ag، As، Bi، Cd، Co، Cr، Cu، Fe، Mn، Mo، Ni، Sb، Sn، Se، Pb، V و Zn) در خاک های با کشت گلخانه ای منطقه باقرآباد جیرفت، استان کرمان می باشد. پس از مطالعات اولیه و بازدید های میدانی، تعداد 20 نمونه از ...
بیشتر
انباشت عناصر بالقوه سمی در خاکهای کشاورزی با کشت های گلخانه ای یکی از نگرانی های زیست محیطی جدی است. هدف از انجام این پژوهش ارزیابی زیست محیطی عناصر بالقوه سمی ( Ag، As، Bi، Cd، Co، Cr، Cu، Fe، Mn، Mo، Ni، Sb، Sn، Se، Pb، V و Zn) در خاک های با کشت گلخانه ای منطقه باقرآباد جیرفت، استان کرمان می باشد. پس از مطالعات اولیه و بازدید های میدانی، تعداد 20 نمونه از خاک گلخانه ها به روش مرکب نمونه برداری شدند. بعد از آماده-سازی نمونه ها، اندازه گیری عناصر در آزمایشگاه لب وست کشور استرالیا به روش ICP-MS انجام شد. نتایج بدست آمده از طریق شاخص های زیست محیطی و با در نظر گرفتن مقادیر زمینه طبیعی عناصر و میانه غلظت این عناصر در خاک های دنیا ارزیابی شدند. نتایج نشان می دهد که عناصر Zn، Cd، Mo، As و در مواردی Sb نسبت نه نمونه های زمینه طبیعی منطقه در برخی از نمونه های خاک دارای غنی شدگی متوسط می باشند. پتانسیل زیست دسترس پذیری عناصر مورد نظر با استفاده از محلول 005/0 مولار DTPA تعیین گردید. در بین عناصر بررسی شده Cd و Zn درصد فاز متحرک بالایی، متناسب با کدهای ارزیابی خطر متوسط تا زیاد را نشان دادند. تجزیه منابع آب مورد استفاده در گلخانه های مورد نظر، تنها غنی شدگی ضعیفی از عنصر آنتیموان (متوسط غلظت µg/L 3/39) را نشان می دهد.
مقاله پژوهشی
رضوان پورمعصومی؛ علیرضا جعفریراد؛ محمد لطفی؛ پیمان افضل
چکیده
کانسار خانکشی در 80 کیلومتری جنوب غرب تهران و در استان مرکزی واقع شده است. این محدوده شامل توالی از سنگهای آتشفشانی آذرآواری بوده که بهطور غالب شامل تراکیآندزیت و آندزیت با روند شرقی غربی و با سن ائوسن است. این سنگها ماهیت پتاسیم بالا دارند و از دید جایگاه زمینساختی، در موقعیت حاشیه حوضه پشت کمانی و تحت تأثیر فرایندهای کششی ...
بیشتر
کانسار خانکشی در 80 کیلومتری جنوب غرب تهران و در استان مرکزی واقع شده است. این محدوده شامل توالی از سنگهای آتشفشانی آذرآواری بوده که بهطور غالب شامل تراکیآندزیت و آندزیت با روند شرقی غربی و با سن ائوسن است. این سنگها ماهیت پتاسیم بالا دارند و از دید جایگاه زمینساختی، در موقعیت حاشیه حوضه پشت کمانی و تحت تأثیر فرایندهای کششی قرار گرفتهاند. قدیمیترین سنگهای منطقه مربوط به واحد Elta از نوع توف سبز آندزیتی در جنوب شرقی محدوده معدنی خانکشی است. این واحد شاخص حوضهای با فعالیت آتشفشانی همزمان با رسوبگذاری و فعالیت بروندمهاست. در این راستا، توفهای سبز با لایهبندی ظریف همزمان با آهکهای میکروکریستالین نوع میکرایتی، در این حوضه شکل گرفته اند. از سوی دیگر، حضور آهکهای نوع میکرایتی همراه با پیریتهای فرامبوییدال در این واحد سنگی، توجیه کننده محیط احیایی در رخداد کانهزایی سولفیدی و حاکی از فعالیت بروندمهاست که میتواند منبع تغذیه کننده سولفور در کانهزایی سولفیدی تیپ مانتو در این منطقه باشد. سنگ میزبان این کانسار، واحد Eltاز نوع لاتیت آندزیت با بافت مگاپورفیریتیک و شامل کالکوپیریت، بورنیت به عنوان کانههای اصلی است که با پیریت و بهطور فرعی کالکوسیت، کوولیت، هماتیت، گوتیت، مالاکیت و رگچههای دولومیتی- دولواسپارایتی همراه هستند. جانشینی پیریت فرامبوییدال توسط کالکوپیریت و بورنیت، بهصورت بلورهای ریز کروی در زمینه میکرایتی اولیه و نیز تهنشست این دو کانی توسط محلولهای هیدروترمال بهصورت بلورهای سابهدرال در داخل رگه و رگچههای دولواسپارایت حاصل از تبلور سنگهای کربناتی میکرایتی به شکل اپیژنتیک است که فرآوردههای ثانویه سوپرژن را تولید کردهاند. این واحد همراه با پیروکلاستیکها و توفهای برشی وابسته (واحد Elta) نماینده یک سیکل ولکانیکی بوده که بهصورت چینهکران در آن کانه زایی مس رخ داده است. دگرسانیهای مرتبط با کانسارسازی شامل کلریتی شدن ضعیف، اکسیداسیون همراه با درجه کمتری از دگرسانی آرژیلیک، سرسیتی شدن و زئولیتی شدن است. در محدوده مطالعاتی کانهزایی مس از نوع چینهکران و با بافت دانهپراکنده، رگه- رگچهای، پرکننده فضاهای خالی و جانشینی دیده میشود. مطالعات میانبارهای سیال، دمای همگنشدگی را بین 4/129 تا 1/227 ( با میانگین 175) درجه سانتیگراد و دامنه تغییرات شوری را بین 91/1تا 4/13 (با میانگین 12) درصد وزنی نمک طعام نشان میدهد. عمق به دام افتادن میانبارهای سیال دراین کانسار، کمتر از 200 متر و فشار کمتر از 74 بار است. این کانسار بر پایه ویژگیهای زمینشناسی، کانیشناسی، بافت و ساخت و دادههای حاصل از میانبارهای سیال، قابل مقایسه با کانسارهای مس نوع مانتو است.
مقاله پژوهشی
طیبه کیانی
چکیده
بایگانی دادهها به شیوه نوین و فناوری اطلاعات این فرصت را فراهم آورده است تا در روشهای بایگانی و نمایش اطلاعات علوم زمین تجدید نظر شود. پایگاه دادههای علوم زمین باید دارای سازوکاری باشد تا بتواند دستیابی به دادههای روزآمد شده در گستره علوم زمین را به فراخور نیاز کاربران درخواست کننده دادهها به آسانی فراهم کند. الگوی ...
بیشتر
بایگانی دادهها به شیوه نوین و فناوری اطلاعات این فرصت را فراهم آورده است تا در روشهای بایگانی و نمایش اطلاعات علوم زمین تجدید نظر شود. پایگاه دادههای علوم زمین باید دارای سازوکاری باشد تا بتواند دستیابی به دادههای روزآمد شده در گستره علوم زمین را به فراخور نیاز کاربران درخواست کننده دادهها به آسانی فراهم کند. الگوی دادههای این پایگاه باید چندان انعطاف داشته باشد که زمینههای گوناگون اطلاعات دانش زمین را در بر گیرد و این اطلاعات را بهگونهای بازنمود کند که پیشرفت علوم زمین نتواند موجب کهنگی پایگاههای داده شود. یکی از مهمترین اهداف این الگوی داده عبارت است از سادهسازی فرایند تولید دادههای اشتقاقی به فراخور نیاز کاربران، بهویژه در زمینههای بررسی و تفسیرهای زمینساختی، ارزیابی خطر و کاوشهای معدنی. چنین دادههایی باید مبتنی بر اطلاعاتی برگرفته از منابع متعدد باشند. موجودیتهای دادهای پایه را میتوان به سه دسته تقسیمبندی کرد: دادههای مکانی، اندازههای کمی و توصیفها. هدف الگوی داده مفهومی در علوم زمین، فراهم آوردن اطلاعات از منابع گوناگون در قالبی همخوان، منعطف و جستجوپذیر است تا تفسیر دادههای علوم زمین به شکل بهینهای انجامپذیر شود. با توجه به اهمیت نقشه در تفسیر دادههای علوم زمین، در این پژوهش نقشه زمینشناسی مبنای الگوی داده مفهومی است و بر اساس آن دامنههای مورد نیاز تعریف شدهاند. الگویی که در این مقاله بررسی میشود، بیانگر چارجوبی مفهومی و ذهنی است که میتواند دادههای میدانی پیشین و پسین و به عبارتی دادههای برگرفته از منابع پیشتر منتشر شده و امروزی را در چارچوبی مشترک جای دهد. الگوهایی که در این مقاله آورده شده، در قالب نمودارهای زبان الگوسازی یکسان (Unified Modeling Language: UML) ارایه شدهاند.
مقاله پژوهشی
اکبر جباری؛ اصغر دولتی؛ علیرضا شهیدی؛ امین بهروز
چکیده
چکیده کمربند کوهزایی البرز حاصل برخورد صفحههای ایران مرکزی با اوراسیا در زمان اواخر تریاس میباشد. بررسیهای رخسارهای در البرز و ایران مرکزی، حاکی از رسوبگذاری در یک محیط آرام و کم عمق در حاشیه غیر فعال گندوانا در زمان پالئوزییک را پیشنهاد میکند. این مطالعه جهتگیری و تجزیه و تحلیل تنش دیرین (Paleostress) دورههای کربونیفر و ...
بیشتر
چکیده کمربند کوهزایی البرز حاصل برخورد صفحههای ایران مرکزی با اوراسیا در زمان اواخر تریاس میباشد. بررسیهای رخسارهای در البرز و ایران مرکزی، حاکی از رسوبگذاری در یک محیط آرام و کم عمق در حاشیه غیر فعال گندوانا در زمان پالئوزییک را پیشنهاد میکند. این مطالعه جهتگیری و تجزیه و تحلیل تنش دیرین (Paleostress) دورههای کربونیفر و پرمین در البرز مرکزی را بر اساس مشخصات هندسی و جنبشی گسلها، همچون امتداد، شیب صفحه گسل، جهتگیری خشلغز و نوع عملکرد آن، برآورد نموده است. به دلیل وجود رویدادهای تکتونیکی متعدد از بازه زمانی کربنیفر-پرمین تا عهد حاضر در این منطقه، تنها از دادههای گسلی همزمان با رسوبگذاری جهت تعیین تنش دیرین مورد استفاده قرار گرفته است.در مجموع 15 ایستگاه مشتمل بر 148 داده گسلی در طول جاده تهران-چالوس از دورههای زمانی کربنیفر و پرمین جهت تجزیه و تحلیل تنش دیرین برداشت شد. دادههای برداشتی بر اساس محور چینخوردگی به حالت اولیه برگردانده شده و بر اساس نرم افزار FSA پردازش شد و تنشهای اصلی بدست آمد. نتایج اولیه به دست آمده یک رژیم تکتونیکی کششی محض با جهتگیری تنش اصلی کمینه شمالی- جنوبی برای هر دو دوره کربونیفر و پرمین، با توجه به موقعیت امروزی این کوهزاد، را نشان میدهد. ایران مرکزی و بلوکهای همجوار از زمان جدا شدن از صفحه گندوانا و حرکت آنها به سوی صفحه اوراسیا، دارای چرخشهایی حول محور قائم داشته است. با در نظر گرفتن این چرخشها، جهتگیری تنش اصلی کششی در زمان پرمین، شمالخاوری- جنوبباختری و در زمان کربونیفر تقریباً خاورشمالخاوری- باخترجنوبباختری برآورد شده است.
مقاله پژوهشی
یاسر باقری؛ اسفندیار عباس نوین پور؛ عطااله ندیری؛ کیوان نادری
چکیده
قسمت اعظم مساحت کشور از لحاظ جغرافیایی در کمربند خشک و نیمه خشک با بارندگی کم قرار گرفته است. رشد روز افزون جمعیت و محدودیت منابع آبی و استفاده بیش از قبل از منابع آب زیرزمینی در بیشتر نقاط کشور، پیش بینی دقیق مقدار این منابع را به دلیل اهمیت در برنامه ریزی و مدیریت بهینه میطلبد. در این تحقیق به منظورتخمین نوسانات سطح آب زیرزمینی ...
بیشتر
قسمت اعظم مساحت کشور از لحاظ جغرافیایی در کمربند خشک و نیمه خشک با بارندگی کم قرار گرفته است. رشد روز افزون جمعیت و محدودیت منابع آبی و استفاده بیش از قبل از منابع آب زیرزمینی در بیشتر نقاط کشور، پیش بینی دقیق مقدار این منابع را به دلیل اهمیت در برنامه ریزی و مدیریت بهینه میطلبد. در این تحقیق به منظورتخمین نوسانات سطح آب زیرزمینی آبخوان باروق در استان آذربایجان غربی و محدوده مطالعاتی میاندوآب از مدل-های هوش مصنوعی شامل مدل فازی و مدل ماشین بردار پشتیبان و شبکه عصبی مصنوعی برگشتی با به کارگیری دادههای سطح آب زیرزمینی 7 پیزومتر انتخابی و همچنین تغییرات دما و بارش طی دوره زمانی 14 ساله(81-94) استفاده گردیده است. با وجود تواناییهای ذاتی هر یک از این مدلهای هوش مصنوعی در پیشبینی سطح آب زیرزمینی، ناهمگنی فراوان محدوده مطالعاتی از حصول بازده بالای مدلها میکاهد. لذا مدلسازی SOM-AI که ترکیب روش دسته بندی نقشه خودسازمانده و مدلهای اجرا شده است، با تقسیم بندی منطقه مطالعاتی به مناطق همگن باعث افزایش بازده هر یک از مدلهای مرکب در قسمتهای مختلف آبخوان گردید. نتایج نشان داد که روش ارائه شده میتواند روشی کارا در مدلسازی آبخوانهای ناهمگن و حتی چند لایه باشد.
مقاله پژوهشی
پونه اشبک؛ آزاده ملکزاده شفارودی؛ محمد حسن کریم پور
چکیده
منطقه جلمبادان در شمال غربی سبزوار، استان خراسان رضوی، و در جنوب غربی کمربند ماگمایی قوچان- سبزوار قرار دارد. زمین-شناسی منطقه شامل سنگهای آتشفشانی آندزیتی- تراکی آندزیتی است که مورد نفوذ تودههای نفوذی نیمه عمیق مونزودیوریتی تا دیوریتی قرار گرفتهاند. بافت این واحدها پورفیری بوده و عمدتا شامل کانیهای پلاژیوکلاز، فلدسپات پتاسیم، ...
بیشتر
منطقه جلمبادان در شمال غربی سبزوار، استان خراسان رضوی، و در جنوب غربی کمربند ماگمایی قوچان- سبزوار قرار دارد. زمین-شناسی منطقه شامل سنگهای آتشفشانی آندزیتی- تراکی آندزیتی است که مورد نفوذ تودههای نفوذی نیمه عمیق مونزودیوریتی تا دیوریتی قرار گرفتهاند. بافت این واحدها پورفیری بوده و عمدتا شامل کانیهای پلاژیوکلاز، فلدسپات پتاسیم، پیروکسن، هورنبلند و مگنتیت است. سن تودههای نفوذی با استفاده از روش U-Pb در کانی زیرکن 7/44 تا 2/45 میلیون سال (ائوسن میانی- لوتسین) تعیین شد. شواهد ژئوشیمیایی نشان میدهد که واحدهای آذرین منطقه از نوع کالک آلکالن بوده و در یک زون فرورانش تشکیل شدهاند. غنیشدگی نسبی عناصر LREE نسبت به HREE و غنیشدگی عناصر K، Rb، Cs و Sr نسبت به Ti و Nb در همه نمونهها دیده میشود. ناهنجاری Eu و مقدار نسبت Sr/Y نشان دهنده تشکیل ماگما در عمق پایداری پلاژیوکلاز با حضور مقدار کم گارنت میباشد. مقادیر 87Sr/86Sr اولیه (703708/0 تا 704444/0)، 143Nd/144Nd اولیه (512858/0 تا 512933/0) و میزان εNd I (42/5 تا 88/6) در تودههای نفوذی و ویژگیهای ژئوشیمیایی سنگهای آتشفشانی، نشان میدهد که منشاء ماگما از ذوب بخشی (7 تا 15 درصد برای تودههای نفوذی و 15 تا بیش از 25 درصد برای سنگهای آتشفشانی) اسپینل لرزولیت گوه گوشتهای قرار گرفته بر روی صفحه اقیانوسی فرورانده شده میباشد و ضمن صعود به سمت بالا بسیار اندک با پوسته قارهای فوقانی آلوده شده است.
مقاله پژوهشی
عبدالحسین حداد؛ الهام خراسانی
چکیده
دشت سمنان واقع در حاشیه شمالی کویر مرکزی ایران، دارای اقلیمی خشک تا نیمهخشک است. در دهههای اخیر رشد سریع جمعیت و نواحی صنعتی در این دشت و به دنبال آن افزایش نیاز آبی موجب شده تا استحصال بیرویه از منابع آب زیرزمینی بالا رود و در نتیجه ژرفای دستیابی به سطح آب شدت یابد. همین امر دشت سمنان را در زمره مناطق بحرانی کشور از نظر کمبود ...
بیشتر
دشت سمنان واقع در حاشیه شمالی کویر مرکزی ایران، دارای اقلیمی خشک تا نیمهخشک است. در دهههای اخیر رشد سریع جمعیت و نواحی صنعتی در این دشت و به دنبال آن افزایش نیاز آبی موجب شده تا استحصال بیرویه از منابع آب زیرزمینی بالا رود و در نتیجه ژرفای دستیابی به سطح آب شدت یابد. همین امر دشت سمنان را در زمره مناطق بحرانی کشور از نظر کمبود منابع آب و پیامدهای پس از آن قرار داده است. در این پژوهش جهت برآورد میزان نشست زمین در بازه زمانی 26/3/1382 تا 23/8/1383 با استفاده از روش تداخل سنجی تصاویر ماهوارهای (InSAR)، حداکثر فرونشست 133 میلیمتری زمین در شهر سمنان و پیرامون آن محرز شده است. با هدف شناسایی عوامل مؤثر در فرونشست بخشی از دشت سمنان، نوسانات عمق سطح آب زیرزمینی نیز به همراه ترسیم نمودار هیدروگراف از نتایج 15 چاه مشاهدهای مورد بررسی قرارگرفت که نشاندهنده افت ممتد سطح آب در طی دورههای آبی سالهای 1382 تا 1388 بوده؛ بهطوری که کمینه نرخ افزایش ژرفای سطح آب زیرزمینی محدوده مطالعاتی برابر 22 سانتیمتر در سال است. آنچه از انطباق مناطق دچار فرونشست و منحنیهای افت تراز سطح ایستابی آب در این تحقیق بر میآید آنست که بهرهبرداری منابع آبی زیرزمینی بیش از میزان تغذیه آبخوان سبب افزایش تنش مؤثر و در نتیجه تحکیم بالای رسوبات شده است که این عامل دشت سمنان را با توجه به خواص ژئوتکنیکی آبخوان مستعد فرونشست میکند. به عبارتی پهنههای دارای فرونشست بر مناطق افت سطح آبهای زیرزمینی، منطبق هستند و یا در نزدیکی آنها قرار دارند. از این رو مدیریت منابع آب باید هر چه بیشتر مورد توجه سیاستگذاران قرار گیرد تا همگام با توسعه پایدار کشاورزی و ﺻـﻨﻌت بتوان از ادامه روند کنونی فرونشست زمین جلوگیری کرد.
مقاله پژوهشی
رضا قاسمی؛ بهزاد تخمچی؛ گریگور بورگ
چکیده
افزایش در صحت خروجی نقشههای نواحی امیدبخش اکتشافی و همچنین کاهش مساحت فضای جستجو در اکتشاف از اهداف اصلی پیجویی اکتشافی است. انتخاب صحیح روش تلفیق دادههای اطلاعاتی که بیشترین تطابق را با ماهیت دادههای مورد استفاده داشته باشد، اولین قدم در این راه است. با توجه به اینکه دادههای اکتشافی عموماً بهصورت دوطرفه به یکدیگر وابستهاند ...
بیشتر
افزایش در صحت خروجی نقشههای نواحی امیدبخش اکتشافی و همچنین کاهش مساحت فضای جستجو در اکتشاف از اهداف اصلی پیجویی اکتشافی است. انتخاب صحیح روش تلفیق دادههای اطلاعاتی که بیشترین تطابق را با ماهیت دادههای مورد استفاده داشته باشد، اولین قدم در این راه است. با توجه به اینکه دادههای اکتشافی عموماً بهصورت دوطرفه به یکدیگر وابستهاند و با توجه به شرط ارتباط یکطرفه در دادههای مورد ارزیابی در روش تحلیل سلسه مراتبی، در این تحقیق از رویکرد تحلیل شبکهای استفاده شد که میتواند ارتباط دوطرفه بین معیارها و زیرمعیارها را مدل کند. در این تحقیق دادههای اکتشافی مربوط به منطقه بوانات در استان فارس جهت تهیه نقشه نواحی امیدبخش اکتشافی ذخایر ماسیوسولفید تیپ بشی با استفاده از این رویکرد استفاده و سعی در بهینه کردن دو فاکتور صحت و مساحت جستجو شد. بهصورتی که بالاترین میزان صحت نتایج با کمترین میزان مساحت جستجو محقق شود. نتایج تحقیق نشان میدهد که محدودههای پیشنهادی توسط رویکرد تحلیل شبکهای در مقایسه با روش تحلیل سلسله مراتبی که هر دو روش دانشمحور هستند، صحت بیشتر و همچنین مساحت کمتری دارند. بر اساس این نتایج، میزان مساحت محدودههای پیشنهادی با استفاده از این رویکرد از 4/1138 کیلومتر مربع در رویکرد AHP به 6/952 کیلومتر مربع در رویکرد ANP، 17% درصد کاهش و میزان صحت نتایج بیش از 6% افزایش پیدا کرده است. شاخص منحنی مشخصه عملکرد سیستم (ROC) برای رویکرد تحلیل سلسله مراتبی 7609/0 بوده که به وسیله رویکرد تحلیل شبکهای به 8275/0 بهبود یافته است.
مقاله پژوهشی
سید ضیا حسینی؛ محبوبه ایرانمنش
چکیده
توده نفوذی الیگومیوسن دردسک، واقع در بخش جنوب شرقی مجموعه ماگمایی ارومیه دختر، در سنگهای آتشفشانی ائوسن شمالشرقی جیرفت رخنمون یافته است. این توده از سنگهای دیوریت، کوارتز دیوریت، کوارتز مونزودیوریت و گرانودیوریت با ماهیت کالک آلکالن و متا آلومین تشکیل شده است. این سنگها دارای ویژگیهای سنگ نگاری و ژئوشیمیایی همانند گرانیتوئیدهای ...
بیشتر
توده نفوذی الیگومیوسن دردسک، واقع در بخش جنوب شرقی مجموعه ماگمایی ارومیه دختر، در سنگهای آتشفشانی ائوسن شمالشرقی جیرفت رخنمون یافته است. این توده از سنگهای دیوریت، کوارتز دیوریت، کوارتز مونزودیوریت و گرانودیوریت با ماهیت کالک آلکالن و متا آلومین تشکیل شده است. این سنگها دارای ویژگیهای سنگ نگاری و ژئوشیمیایی همانند گرانیتوئیدهای نوع I میباشند. سنگهای توده نفوذی دردسک در نمودارهای چند عنصره بهنجارشده نسبت به کندریت و مورب، بیهنجاری منفی از عناصر Nb,Ta و Tiو غنی شدگی از عناصر LILE ( از جمله Rb,Cs وBa) نشان میدهند. این ویژگی به همراه سایر خصوصیات ژئوشیمیایی، نمودارهای زمین ساختی و موقعیت زمین شناسی توده دردسک نشانگر تشکیل آن در یک محیط فرورانشی از نوع حاشیه فعال قاره است. همچنین شیب ملایم الگوهای عناصر REE سنگهای نفوذی دردسک بهنجار شده نسبت به کندریت با میزان N(La/Yb) 3 تا 4/6 نشان از نبود گارنت بعنوان فاز باقی مانده در منشاء دارد. موارد ذکر شده به همراه وجود آنکلاوهای میکروگرانولار مافیک، مقادیر MgO و Cr و همچنین نسبتهای عناصر Th/Rb، Nb/Yb، Rb/Srو Ba/Rb مشخص میکنند که سنگهای توده نفوذی دردسک در اثر تقابل بین یک ماگمای مافیک اولیهی منتج شده از ذوب بخشی گوشته لیتوسفری متاسوماتیزه شده با پوسته زیرین تشکیل شدهاند.
مقاله پژوهشی
عبدالحسین فلاحی؛ مقداد سمائی؛ جعفر کارشی
چکیده
در این مطالعه با استفاده از اندازهگیری میکروتریمورها در 15 ایستگاه شتابنگاری در شمالغرب کشور، فرکانس غالب تعیین شده و بر اساس آن طبقهبندی ساختگاه انجام گرفته است. برای این منظور اندازهگیریها به مدت 20 شبانه روز انجام گرفتند. پس از تصحیح دادههای خام، نسبت طیفی مولفهی افقی به مولفهی قائم محاسبه شده و فرکانس متناظر با دامنهی ...
بیشتر
در این مطالعه با استفاده از اندازهگیری میکروتریمورها در 15 ایستگاه شتابنگاری در شمالغرب کشور، فرکانس غالب تعیین شده و بر اساس آن طبقهبندی ساختگاه انجام گرفته است. برای این منظور اندازهگیریها به مدت 20 شبانه روز انجام گرفتند. پس از تصحیح دادههای خام، نسبت طیفی مولفهی افقی به مولفهی قائم محاسبه شده و فرکانس متناظر با دامنهی حداکثر به عنوان فرکانس غالب ساختگاه لحاظ گردید. همچنین در 11 ایستگاه با کیفیت مناسب میکروتریمورها، نسبتهای طیفی میکروتریمورها و رکوردهای زلزلهی ثبت شده در ایستگاههای شتابنگاری مقایسه شدهاند. انطباق این دو نسبت طیفی رضایت بخش ارزیابی میشود. بر اساس تحلیل میکروتریمورها، حداقل و حداکثر فرکانس به ازای ساختگاههای مختلف به ترتیب برابر 72/1 و 34/7 هرتز حاصل شدهاند. در این مطالعه همچنین با استفاده از مطالعات گذشته، سرعت موج برشی در 30 متر بالایی تعیین و به کمک آییننامههای مختلف، نوع خاک ساختگاهها طبقهبندی شدهاند. اگر تقسیم بندی بر اساس فرکانس غالب ساختگاه با تقسیم بندی بر اساس سرعت موج برشی در 30 متر بالایی گزارش شده توسط مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی مقایسه شود، اختلافات قابل توجهی مشاهده میشود. این اختلاف میتواند ناشی از عدم قطعیت در سرعت موج برشی گزارش شده و هم در فرکانس غالب تخمین زده شده باشد.
مقاله پژوهشی
فریبا آسیای صوفیانی؛ میرعلی اصغر مختاری؛ حسین کوهستانی؛ امیر مرتضی عظیم زاده
چکیده
منطقه کانهزایی مس- مولیبدن- طلای قرهچیلر در داخل باتولیت قرهداغ و در پهنه کانهدار ارسباران واقع شده است. این منطقه بخشی از حاشیه جنوبی قفقاز کوچک میباشد. باتولیت قرهداغ در منطقه کانهزایی قرهچیلر متشکل از گرانودیوریت- کوارتز مونزودیوریت (بهعنوان فاز اصلی و میزبان کانه-زایی)، دیوریت، استوکهای کوارتزمونزونیتی، آپوفیزهای ...
بیشتر
منطقه کانهزایی مس- مولیبدن- طلای قرهچیلر در داخل باتولیت قرهداغ و در پهنه کانهدار ارسباران واقع شده است. این منطقه بخشی از حاشیه جنوبی قفقاز کوچک میباشد. باتولیت قرهداغ در منطقه کانهزایی قرهچیلر متشکل از گرانودیوریت- کوارتز مونزودیوریت (بهعنوان فاز اصلی و میزبان کانه-زایی)، دیوریت، استوکهای کوارتزمونزونیتی، آپوفیزهای گرانیت پورفیری و دایکهای اسیدی و حدواسط میباشد. تودههای نفوذی مزبور متعلق به ائوسن بالایی- میوسن زیرین میباشند. همه فازهای نفوذی یادشده، دارای ماهیت کالکآلکالن تا کالکآلکالن پتاسیم بالا بوده و در زمره گرانیتهای نوع I متاآلومین قرار میگیرند. آپوفیزها و دایکهای گرانیت پورفیری و استوکهای کوارتزمونزونیتی دارای ماهیت آداکیتی بوده و از نوع آداکیت-های غنی از سیلیس محسوب میشوند. در نمودارهای عناصر کمیاب خاکی بهنجارشده به کندریت، نمونههای گرانودیوریتی- کوارتزمونزودیوریتی دارای الگوی عناصر کمیاب خاکی غنی از LREE و الگوی مسطح عناصر MREE و HREE نسبت به کندریت هستند در حالیکه نمونههای گرانیت پورفیری، یک الگوی پرشیب غنی از LREE و فقیر از HREE را نشان میدهند. مجموعه اطلاعات حاصل از مطالعات صحرایی، زمینشناسی، سنگ-شناختی، زمینشیمی و نمودارهای تمایز محیطهای تکتونوماگمایی بیانگر اینست که فاز گرانودیوریتی- کوارتزمونزودیوریتی در نتیجه فرورانش اقیانوس نئوتتیس به زیر اوراسیا در یک کمان ماگمایی حاشیه فعال قارهای تشکیل شده است. استوکهای کوارتزمونزونیتی و گرانیت پورفیری نیز مربوط به یک محیط پس از برخورد قارهای بوده و از ذوب بخشی گوشته لیتوسفری متاسوماتیسمشده حاصل شدهاند.
مقاله پژوهشی
علی معرفت؛ عبدالرضا کرباسی
چکیده
مصب ها مهم ترین منبع ورود آلودگی ها مختلف به ویژه فلزات سنگین به دریا بشمار می آیند. در این تحقیق ذرات معلق رودخانه سفیدرود جمع آوری شده و در آزمایشگاه تحت فرآیندهای تجزیه کامل و چند مرحله ای قرار می گیرند. به منظور بررسی نقش ناحیه اختلاط مصبی بر سرنوشت فلزات سنگین قبل از ورود به دریا، مصب بصورت آزمایشگاهی شبیه سازی شده و آزمایش های ...
بیشتر
مصب ها مهم ترین منبع ورود آلودگی ها مختلف به ویژه فلزات سنگین به دریا بشمار می آیند. در این تحقیق ذرات معلق رودخانه سفیدرود جمع آوری شده و در آزمایشگاه تحت فرآیندهای تجزیه کامل و چند مرحله ای قرار می گیرند. به منظور بررسی نقش ناحیه اختلاط مصبی بر سرنوشت فلزات سنگین قبل از ورود به دریا، مصب بصورت آزمایشگاهی شبیه سازی شده و آزمایش های جذب و دفع فلزات سنگین نسبت به ذرات معلق توسط فرآیندهای تجزیه کامل و چند مرحله ای انجام می شود. بر اساس آزمایش جذب و دفع با ورود ذرات معلق به ناحیه اختلاط مصبی، دو فلز منگنز و مس به ترتیب به میزان های 531 و 4/5 پی پی ام از سطح ذرات معلق جدا می شوند، در حالی که دو فلز روی و سرب بترتیب با میزان های 19 و 8 پی پی ام جذب ذرات معلق می شوند. فلز نیکل رفتاری خوددار از خود نشان داده و نه جذب و نه دفع از سطح ذرات معلق می گردد. شاخص RAC نشان داد که در حالی تغییرات محیط مصبی تاثیر ناچیزی بر رفتار دفعی یا جذبی فلزات مس، روی، سرب و نیکل دارد، اما در عین حال تغییرات جزیی فیزیکی یا شیمیایی در محیط مصب میتواند باعث دفع بیشتر این فلز از سطح ذرات معلق شود.
مقاله پژوهشی
مهدی رمضانی؛ حجت اله صفری؛ همایون صفایی؛ غلامحسین شمعانیان اصفهانی
چکیده
منطقه تفت در جنوب شهر یزد و در بخش میانی کمربند آتشفشانی ارومیه- دختر، در مجاورت بلوک خاوری گسل اصلی دهشیر واقع شده است. کمربند آتشفشانی ارومیه- دختر یکی از مناطق مساعد برای رویداد مس پورفیری محسوب میشود و تاکنون بیش از 100 اندیس مس پورفیری در آن شناسایی شده است. به نظر میرسد که این رخدادهای کانهزایی مرتبط با ساختارهای منطقه بهخصوص ...
بیشتر
منطقه تفت در جنوب شهر یزد و در بخش میانی کمربند آتشفشانی ارومیه- دختر، در مجاورت بلوک خاوری گسل اصلی دهشیر واقع شده است. کمربند آتشفشانی ارومیه- دختر یکی از مناطق مساعد برای رویداد مس پورفیری محسوب میشود و تاکنون بیش از 100 اندیس مس پورفیری در آن شناسایی شده است. به نظر میرسد که این رخدادهای کانهزایی مرتبط با ساختارهای منطقه بهخصوص گسلهای اصلی باشند. به همین دلیل ناحیه تفت به عنوان مورد مطالعاتی برای بررسی ارتباط بین کانیزایی مس با ساختارها و تکتونیک انتخاب گردید. از مهمترین اندیسهای مس این منطقه میتوان به اندیسهای علی-آباد و درهزرشک اشاره کرد. در این پژوهش با استفاده از تکنیک های سنجش از دور، GIS و کنترلهای صحرایی، ساختارهای اصلی منطقه استخراج و مورد تجزیه و تحلیلهای ساختاری قرار گرفتند. نتایج مطالعات ساختاری نشان میدهد که عملکرد دو نسل از گسلش با امتدادهای N150-160 و N110-120 سبب تشکیل یک رومبوئدر ساختاری شده و در ادامه نسل سومی از گسلش با راستا N60-70 کلیه ساختارها را بریده و جابجا نموده است. این نسل سوم از گسلها جدیدترین نسل گسلش در منطقه هستند و در مرحله شروع برخورد صفحه عربی به ریز قاره ایران (الیگوسن-میوسن) تشکیل و یا فعال شدهاند. این پهنه گسلیده چون عمود بر محل برخورد بوده، دارای مولفه کششی شده و محیطی مناسب جهت نفوذ تودههای گرانیتوئیدی در طی الیگوسن- میوسن فراهم نموده است. نفوذ واحدهای گرانیتوئیدی مذکور عامل اساسی در شکلگیری اندیس های مس با تیپهای پورفیری و اسکارن در طول این منطقه گسلیده شده است.
مقاله پژوهشی
سید حمید وزیری؛ محمودرضا مجیدی فرد؛ مارک لفلم
چکیده
سری پرکامبرین کوشک در مناطق بافق و بهاباد ایران مرکزی حاوی مجموعهای متنوع از فسیلهای اواخر ادیارکان است که بسیار متنوعتر از فسیلهای شاخص شناخته شده از سیستم ادیاکارن پایانی هستند که تاکنون در سراسر جهان معرفی شده است. سری کوشک با بیش از 500 متر ضخامت در ناحیه کوشک از مجموعهای از رخسارههای کربناته (سنگآهک دولومیتی ماسهای ...
بیشتر
سری پرکامبرین کوشک در مناطق بافق و بهاباد ایران مرکزی حاوی مجموعهای متنوع از فسیلهای اواخر ادیارکان است که بسیار متنوعتر از فسیلهای شاخص شناخته شده از سیستم ادیاکارن پایانی هستند که تاکنون در سراسر جهان معرفی شده است. سری کوشک با بیش از 500 متر ضخامت در ناحیه کوشک از مجموعهای از رخسارههای کربناته (سنگآهک دولومیتی ماسهای و دولومیت) و سیلیسی آواری (شیل، سنگماسه و سنگ سیلتی) همراه با سنگهایی از ریولیتهای ولکانیکی، میکرودیوریت و توف تشکیل شده و شیلهای آرژیلی آن حاوی مجموعهای از فسیلهای ادیاکارن فراوان شاملKuckaraukia multituberculata, Persimedusites chahgazensis, Corumbella werneri, Cloudinasp., Chuaria sp., Kimberella persii, Gibbavasis kushkii, Erniettomorpha, Rangeomorpha و همچنین ارگانیسمهای لولهایشکل فراوان است. کشففسیلهای شاخص Cloudina و Corumbella در این مجموعه سن اواخر ادیاکارن (مجموعه ناما- حدود 539 تا 545 میلیون سال قبل) را برای این نهشتهها تأیید میکند. این مجموعه فسیلی به بسط درک از اواخر دوره ادیاکارن قبل از انقراض این دوره و انفجار موجودات مختلط کامبرین کمک میکند.
مقاله پژوهشی
حسن زمانیان؛ قاسم بیرانوند؛ فرهاد احمدنژاد
چکیده
کانسار بوکسیت کارستی باگوشی در ۳۷ کیلومتری شمال باختر شهر مصیری فارس و در ناحیه زاگرس چینخورده قرار داشته و از بالا به پایین شامل افقهای بوکسیت قرمز، پیزولیتی، قهوهای، برشی و یک افق کائولینیتی است که بر روی سازند سروک قرار دارند. بوهمیت، کائولینیت، هماتیت، پیروفیلیت، آناتاز، کلسیت و دیاسپور از کانیهای اصلی تشکیلدهنده کانسار ...
بیشتر
کانسار بوکسیت کارستی باگوشی در ۳۷ کیلومتری شمال باختر شهر مصیری فارس و در ناحیه زاگرس چینخورده قرار داشته و از بالا به پایین شامل افقهای بوکسیت قرمز، پیزولیتی، قهوهای، برشی و یک افق کائولینیتی است که بر روی سازند سروک قرار دارند. بوهمیت، کائولینیت، هماتیت، پیروفیلیت، آناتاز، کلسیت و دیاسپور از کانیهای اصلی تشکیلدهنده کانسار میباشند. بافت کانهها پیزولیتی، پیزولیتی- اوولیتی و تخریبی همراه با ماتریکس پلیتومورفیک و میکروگرانولار است. افقهای بوکسیتی بر اساس شرایط پایداری کانیهای اصلی، در محیطی با چیرگی آبهای سطحی اسیدی و اکسایشی تا آبهای زیرزمینی قلیایی و کاهشی پدید آمدهاند. مشاهدات میکروسکوپی شامل ماتریکس پلیتومورفیک و بافت پیزولیتی و اووئیدی، شکستگیهای شعاعی در پیزوئیدها، رشد پوستههای ساده پیرامون هسته پیزوئیدهای قبلی و پیزوئیدهایی با پوستههای بدون شکستگی شعاعی و دایرهای، نشانگر پدیداری برجازاد و تکههای شکسته شده پیزوئیدها، پیزوئیدهای دگرزاد و تکههای تخریبی بیانگر ترابرد مواد بوکسیتی هستند، ازاینرو منشأ مواد بیشتر برجا است که در برخی قسمتها بهطور محلی دستخوش ترابرد و باز نهشت در فرورفتگیهای کارستی شدهاند. محاسبات تغییرات جرم برحسب عنصر نامتحرک Ti نشان میدهد که Si، Fe، Mg، K، Na از سیستم هوازدگی فروشویی شده؛ Al، Zr، V، Th، Nb و Ba و REEs بهویژه LREE غنیشده و Hf، Ta، Co، Rb، Cs، Be و U نسبتاً نامتحرک بودهاند. جدایش شدید LREEs و HREEs، غنیشدگی آشکار REEs در کانسنگها نسبت به سنگ مادر، بیهنجاری منفی Eu و بیهنجاری منفی ضعیف Ce از ویژگیهای رفتاری REEs در نهشته بوکسیت باگوشی است.
مقاله پژوهشی
حسین کیانی مهر؛ فرزام یمینی فرد؛ محمد تاتار؛ ادی کیسلینگ
چکیده
رسوبات بخش فوقانی پوسته در کمربند چین و رورانده زاگرس بر روی ساختار نمکی کامبرین هرمز با ضخامت کم قرار دارد که اطلاعات مربوط به این ساختار صرفاً به مطالعه برونزدگیها به عنوان گنبد نمکی در سطح، محدود میشود. با توجه به چگالی نسبتاً کم نمک نسبت به چگالی محیط اطراف خود، انتظار بر این است که وجود این ساختار در عمق باعث کاهش میانگین ...
بیشتر
رسوبات بخش فوقانی پوسته در کمربند چین و رورانده زاگرس بر روی ساختار نمکی کامبرین هرمز با ضخامت کم قرار دارد که اطلاعات مربوط به این ساختار صرفاً به مطالعه برونزدگیها به عنوان گنبد نمکی در سطح، محدود میشود. با توجه به چگالی نسبتاً کم نمک نسبت به چگالی محیط اطراف خود، انتظار بر این است که وجود این ساختار در عمق باعث کاهش میانگین سرعت موج فشارشی در آن لایه نسبت به سرعت در لایههای بالاتر شود. از آنجا که زمینلرزه 20 فروردین 1392 کاکی بوشهر، با بزرگای گشتاوری 2/6، در ناحیهای به وقوع پیوست که برونزدگی سری هرمز در سطح کاملاً مشهود است، لذا به منظور یافتن شواهدی از این ساختار نمکی به عنوان زون کمسرعت در عمق با استفاده از اطلاعات مربوط به پسلرزههای این زمینلرزه، ثبت شده توسط یک شبکه لرزهنگاری متراکم محلی و موقت با کیفیت و دقت بالا، مدل یکبعدی سرعت با استفاده از 10459 زمانرسید موج P حاصل از 978 پسلرزه وارونسازی شد. بر اساس نتایج این مطالعه لایهای به ضخامت 4 کیلومتر در سطح، دارای سرعت پایین موج فشارشی مشاهده میشود که بر اساس ستون چینهشناسی میتوان آن را مرتبط با گروه نامقاوم و متحرک بالایی دانست. در عمق 4 کیلومتر افزایش ناگهانی سرعت از 9/3 کیلومتر بر ثانیه به 45/5 کیلومتر بر ثانیه دال بر گذر از ساختار متحرک بالایی به گروه مقاوم است. بر اساس نتایج به دست آمده در عمق 8 کیلومتر کاهش سرعت مشاهده شده تا عمق 12 کیلومتر وجود سری هرمز در عمق را تأیید میکند.
مقاله پژوهشی
لیلی فتحیان؛ فرهاد آلیانی؛ علی اکبر بهاری فر؛ محمد حسین زرین کوب
چکیده
تودههای گرانیتوئیدی غرب زنجان با سن پرکامبرین در شمالغربی زون ساختاری ایران مرکزی واقع شدهاند. بر اساس مشاهدات صحرایی و مطالعات میکروسکوپی توده های مورد مطالعه از گرانودیوریت ، مونزوگرانیت و تونالیت- ترونجمیت تشکیل شدهاند. تونالیت- ترونجمیتها ،از نوع I با ماهیت کالکآلکالن و پرآلومین (سن 13±576 میلیون سال) هستند که بر اساس ...
بیشتر
تودههای گرانیتوئیدی غرب زنجان با سن پرکامبرین در شمالغربی زون ساختاری ایران مرکزی واقع شدهاند. بر اساس مشاهدات صحرایی و مطالعات میکروسکوپی توده های مورد مطالعه از گرانودیوریت ، مونزوگرانیت و تونالیت- ترونجمیت تشکیل شدهاند. تونالیت- ترونجمیتها ،از نوع I با ماهیت کالکآلکالن و پرآلومین (سن 13±576 میلیون سال) هستند که بر اساس مطالعات ایزوتوپی Sr-Nd ( 87Sr/86Sr و ɛNd اولیه، به ترتیب با مقادیر0.710544و -7.01 )، و ژئوشیمی عناصر اصلی و کمیاب، حاصل ذوب پوسته آمفیبولیتی هستند که خود از ذوب پوسته مافیک ضخیم شده یا بازالتهای زیر صفحهای (در ناحیه پایداری پلاژیوکلاز) در اعماق و فشار پایین در کمانهای حاشیه فعال قارهای تشکیل شدهاند. مونزوگرانیتهای مورد مطالعه، از نوع S با ماهیت پرآلومین و کالکآلکالن هستند که در محدوده برخوردی قرار میگیرند. این سنگها از ذوب سنگهای پوستهای (با خاستگاه سنگهای پلیتی غنی از پلاژیوکلاز) تشکیل شدهاند. گرانودیوریتها از نوع I با ماهیت کالکآلکالن و پرآلومین ضعیف(سن 27± 548 میلیون سال) هستند که بر اساس مطالعات ایزوتوپی (نسبت 87Sr/86Sr بالای 0.705و مقادیر منفی ɛNd) و دادههای ژئوشیمیایی، حاصل ذوب بخشی پروتولیت پوسته قاره ای زیرین- میانی در نتیجه ضخیم شدگی و کوتاه شدگی ناشی از برخورد قاره- قاره میباشند. با توجه به موقعیت جغرافیایی تودههای گرانیتوئیدی ماهنشان و سن واحدهای تشکیل دهنده آنها به نظر میرسد که این سنگها روی حاشیه فعال قارهای ناشی از همگرایی ایران مرکزی و البرز- آذربایجان با صفحه عربی در طول پرکامبرین شکل گرفته باشند.