سنگ شناسی
رضا جمال امیدی؛ سعید حکیمی آسیابر؛ شهروز حق نظر؛ منصور وثوقی عابدینی
چکیده
کوههای طارم در منتهیالیه جنوب باختر رشتهکوه البرز با جهت تقریبی شمالباختری-جنوبخاوری قراردارند. منطقه تشویر قسمتی از حاشیه شمالی کوههای طارم و در 90 کیلومتری شمال خاور زنجان میباشد. بیشتر سنگهای آذرین این محدوده شامل بازالت، بازالت آندزیتی و میانلایههایی از توف است. غنیشدگی عناصر LIL همراه با بیهنجاری مثبت Ce, P و ...
بیشتر
کوههای طارم در منتهیالیه جنوب باختر رشتهکوه البرز با جهت تقریبی شمالباختری-جنوبخاوری قراردارند. منطقه تشویر قسمتی از حاشیه شمالی کوههای طارم و در 90 کیلومتری شمال خاور زنجان میباشد. بیشتر سنگهای آذرین این محدوده شامل بازالت، بازالت آندزیتی و میانلایههایی از توف است. غنیشدگی عناصر LIL همراه با بیهنجاری مثبت Ce, P و Sm و تهیشدگی عناصر Nb, Ta, Zr, Hf و Th ، و همچنین نسبتهای K2O/Na2O و Ba/Rb در نمونههای سنگی گستره تشویر، گویای آلودگی ماگما با پوسته زیرین است. وجود شواهد آلودگی پوستهای و نسبت مقادیرNb/Y و Zr/Y در نمونهها، حکایت از آن دارد که منشأ اولیه بازالتهای منطقه تشویر، به منابع پلوم تعلق دارد. ماهیت قلیایی، شوشونیتی، پرآلومینی و محتوای کم تیتانیم سنگهای محدوده تشویر به همراه غنی بودن آنها از عناصر کمیاب REE (همانند Ba, Rb و Sr)، منشأ و ژرفای ماگما، نشاندهنده تعلق آنها به محیط ریفتی است. در این پژوهش افزون بر تعیین ویژگی های سنگ های آذرین گستره تشویر، نتایج پژوهشهای پیشین متعدد انجام شده در موقعیت های مکانی کوههای طارم بر روی نقشه مشخص و جایگاه زمینساختی گستره طارم به دو زیر محدوده موازی دارای فوران های تیپ کمان ماگمایی و مناطق ریفتی تقسیم شده است که گسترش این محدوده ریفتی پیش از تبدیل به یک حوضه پشتکمانی متوقف شدهاست.
چینه شناسی و فسیل شناسی
نصرالله عباسی؛ رضا اهری پور
چکیده
سازند میلا در برش منطقه تویه-دروار در باختر دامغان از پنج پاره سازند تشکیل شده است. پاره سازند پنجم شامل توالی شیل های آهکی، سنگ آهک و شیل های سبز زیتونی است. اثر فسیل های یافت شده در این پاره سازند شامل Cruziana problematica، Gordia isp، Helminthopsis abeli، Helminthopsis tenuis، Palaeophycus striatus، Planolites beverleyensis، Psammichnites gigas، Scolicia strozzii، Treptichnus pedum و Circulichnis montanus است. اثرفسیل ...
بیشتر
سازند میلا در برش منطقه تویه-دروار در باختر دامغان از پنج پاره سازند تشکیل شده است. پاره سازند پنجم شامل توالی شیل های آهکی، سنگ آهک و شیل های سبز زیتونی است. اثر فسیل های یافت شده در این پاره سازند شامل Cruziana problematica، Gordia isp، Helminthopsis abeli، Helminthopsis tenuis، Palaeophycus striatus، Planolites beverleyensis، Psammichnites gigas، Scolicia strozzii، Treptichnus pedum و Circulichnis montanus است. اثرفسیل Circulichnis montanus در افق های بالایی پاره سازند پنجم فراوان است و ساختمان لوله ای شکل و گرد دارد. این اثر فسیل به عنوان ساختمان تغذیه ای توسط جانوران کرمی اثرساز با بدن انعطاف پذیر و با رفتار تکاملی پیشرفته تر ایجاد شده است. این اثرفسیل در رخساره های تکراری نهشته های ریز دانه گسترش دارد و به نظر می رسد، با واحدهای سنگی حدواسط نهشته های توربیدایتی ارتباط داشته یاشد.
چینه شناسی و فسیل شناسی
طیبه سربندی فراهانی؛ مهدی یزدی؛ محمودرضا مجیدی فرد
چکیده
پژوهش حاضر به مطالعه سیستماتیک و معرفی فرامینیفرای کفزی سازند چمنبید در برش الگو و سازند فرسیان در برش غزنوی میپردازد. سازند چمنبید در برش الگو شامل تناوبی از مارن، سنگ آهک و سنگ آهک مارنی حاوی فرامینیفر و آمونیت به سن ؟باتونین- تیتونین پسین میباشد. برش غزنوی در حدفاصل شاهرود- آزادشهر رخنمون داشته و شامل مارنهای نرم فسیلدار، ...
بیشتر
پژوهش حاضر به مطالعه سیستماتیک و معرفی فرامینیفرای کفزی سازند چمنبید در برش الگو و سازند فرسیان در برش غزنوی میپردازد. سازند چمنبید در برش الگو شامل تناوبی از مارن، سنگ آهک و سنگ آهک مارنی حاوی فرامینیفر و آمونیت به سن ؟باتونین- تیتونین پسین میباشد. برش غزنوی در حدفاصل شاهرود- آزادشهر رخنمون داشته و شامل مارنهای نرم فسیلدار، ماسه سنگ، رس و آهک زیستآواری با تنوع بالایی از فرامینیفرهای کفزی و آمونیت میباشد. در این برش نیز با توجه به حضور آمونیتهای متعلق به خانوادههای Oppelidae و Rienikiedae سن این نهشتهها کالوین تعیین شده است. در برش غزنوی23 جنس و 39 گونه و در برش چمنبید 10 جنس و 16 گونه فرامینیفر شناسایی شده که غالباٌ به زیرراسته Lagenina و Rotaliina خانوادههای Nodosariidae, Vaginilunidae و Epistominidae تعلق دارند که بعلت تنوع بالای آنها، توصیف سیستماتیک برخی از آنها ارائه گردیده است. شایان ذکر است که 28 گونه از فرامینیفرهای ژوراسیک، برای اولین بار از ایران گزارش میشوند.. براساس مطالعات این تحقیق، تجمعات فرامینیفرهای ایران در این زمان بیشترین تشابه را با اجتماعات نواحی شمالی قلمرو تتیس نشان میدهند.
زمین ساخت
سعید حکیمی آسیابر
چکیده
چکیده محدوده معدن دونا قسمتی از پهنه زمینشناسی البرزمرکزی است. تاقدیس دونا قسمتی از یک ساختار فراجسته تکتونیکی است که در حدفاصل گسلهای رانده کندوان و آزادکوه جای گرفته است. در این تحقیق سه گروه از گسلهای اصلی شناسایی شدهاند. گروه اول این گسلها همراستای محور چینهای مهم و دارای راستای خاوری- باختری و شیب حدود 50-40 درجه ...
بیشتر
چکیده محدوده معدن دونا قسمتی از پهنه زمینشناسی البرزمرکزی است. تاقدیس دونا قسمتی از یک ساختار فراجسته تکتونیکی است که در حدفاصل گسلهای رانده کندوان و آزادکوه جای گرفته است. در این تحقیق سه گروه از گسلهای اصلی شناسایی شدهاند. گروه اول این گسلها همراستای محور چینهای مهم و دارای راستای خاوری- باختری و شیب حدود 50-40 درجه و زاویه ریک بیش از 70 درجه هستند. گروه دوم گسلها دارای امتدادNE-SW با سازوکار معکوس و زاویه ریک کمتر از 65 درجه میباشند. گروه سوم گسلها که اولین گروه گسلها را قطع میکنند، دارای راستای تقریبی N35W ، شیب بیش از 75 درجه و زاویه ریک بیش از 70 درجه هستند. هدف از این نوشتار بررسی ساختار معدن دونا و بررسی سازو کار سومین گروه گسلها میباشد که در البرز عمومیت ندارند و تجزیه و تحلیلی در مورد آنها ارائه نشده است. برخی از این گسلها خشلغزهای بارزی نداشتند و سازوکار این گسلها با استفاده از تهیه نقشه زمینشناسی 1:1000، تهیه برشهای ساختاری و به کارگیری شبکه اشمیت و روشهای ترسیمی به دست آمد. تغییر نوع حرکات تکتونیکی از نوع تکتونیک برخوردی به حرکات راستالغز چپبر در ساختار فراجسته دونا سبب ایجاد گسلهای معکوس جوان با راستای شمال باختری- جنوبخاوری شده است.
Mohammad Reza Sheikholeslami
چکیده
Evidence of at least ten different tectonic- controlled sedimentary basins can be recognized in the central part of the Alborz Mountains in the Middle part of the Alpine-Himalayan belt. They formed from Neoprotrozoic to recent time as the results of the relative plate motion in southwest of Asia in Tethyan realm. The basins include: (1) Prototethys Late Neo-Proterozoic to Early Ordovician epi-continental/platform basin; (2 Paleotethys Middle Ordovician to Devonian rift basin; (3) Devonian to Middle Triassic continental shelf basin; (4) Upper Triassic to Lower Jurassic foreland basin; (5) Shemshak ...
بیشتر
Evidence of at least ten different tectonic- controlled sedimentary basins can be recognized in the central part of the Alborz Mountains in the Middle part of the Alpine-Himalayan belt. They formed from Neoprotrozoic to recent time as the results of the relative plate motion in southwest of Asia in Tethyan realm. The basins include: (1) Prototethys Late Neo-Proterozoic to Early Ordovician epi-continental/platform basin; (2 Paleotethys Middle Ordovician to Devonian rift basin; (3) Devonian to Middle Triassic continental shelf basin; (4) Upper Triassic to Lower Jurassic foreland basin; (5) Shemshak back arc rift basin; (6) South Caspian carbonate platform basin; (7) Paleocene clastic sedimentary basin; (8) Karaj back arc basin; (9) Oligo-Miocene foreland basin; (10) Pliocene-Pleistocene intramontane basin. Each basin has its own unique history connected to the different stages of the birth, development and destruction of the Prototethys, Paleotethys and Neothethys Oceans in the Middle East region in the southwest of Asia.
بهناز حسینی؛ مریم محمدی سیانی؛ احمدرضا احمدی
چکیده
فعالیت آتشفشانی کواترنر در دره الموت در سه مرحله انجام پذیرفته است که گدازههای آن روی رسوبات سرخ نئوژن گسترده شده است. این سنگهای آتشفشانی با ترکیب حدواسط و با میزان SiO2 48/55 تا 88/61 درصد از نوع هورنبلند تراکیآندزیت هستند. نمودار عناصر خاکی کمیاب این سنگها دارای شیب تند در بخش LREE و MREE [(N(La/Ho)] در حدود 85 و شیب به نسبت کم در بخش HREE [N(Ho/Lu)] ...
بیشتر
فعالیت آتشفشانی کواترنر در دره الموت در سه مرحله انجام پذیرفته است که گدازههای آن روی رسوبات سرخ نئوژن گسترده شده است. این سنگهای آتشفشانی با ترکیب حدواسط و با میزان SiO2 48/55 تا 88/61 درصد از نوع هورنبلند تراکیآندزیت هستند. نمودار عناصر خاکی کمیاب این سنگها دارای شیب تند در بخش LREE و MREE [(N(La/Ho)] در حدود 85 و شیب به نسبت کم در بخش HREE [N(Ho/Lu)] در حدود 3/1 است. در الگوی عناصر ناسازگار (اسپایدر دیاگرام) عناصر متحرک (LILE) در مقایسه با عناصر خاکی کمیاب سبک (LREE) غنیشدگی چندانی نشان نمیدهند. همچنین عناصر نامتحرک Nb و Ta در مقایسه با عناصر خاکی کمیاب سبک مجاور خود تهیشدگی کمی دارند. این سنگها با مقایر زیاد Sr/Y (140 تا 205) و La/Yb (113 تا 142) و K2O/Na2O 7/0 تا 9/0 از نوع سنگهای آداکیتی پتاسیک (C-Type adakite) به شمار میروند. بر پایه ویژگیهای ژئوشیمیایی، ذوب بخشی پوسته زیرین قارهای در رخساره اکلوژیت و با حضور گسترده گارنت عامل ایجاد این گدازههای آتشفشانی است. ذوب بخشی پوسته زیرین قارهای در اثر افزایش ستبرای پوسته و احتمالاً در اثر فازهای کوهزایی پایان سنوزوییک و بهویژه فاز کوهزایی پاسادنین است.
مجید خزایی؛ محبوبه حسینی برزی؛ عباس صادقی؛ حسین مصدق
چکیده
سازند جیرود به سن دونین پسین در برش دهصوفیان در شمال خاور شهمیرزاد (البرز مرکزی) از نهشتههای تخریبی و کربناته تشکیل شده است. مرز زیرین آن با نهشتههای تخریبی ریزدانه سازند میلا ناپیوسته همشیب و فرسایشی و مرز بالایی آن با سازند مبارک همشیب و پیوسته است. رخسارههای تخریبی سازند جیرود در این برش شامل رخسارههای کنگلومرایی، ماسهسنگی ...
بیشتر
سازند جیرود به سن دونین پسین در برش دهصوفیان در شمال خاور شهمیرزاد (البرز مرکزی) از نهشتههای تخریبی و کربناته تشکیل شده است. مرز زیرین آن با نهشتههای تخریبی ریزدانه سازند میلا ناپیوسته همشیب و فرسایشی و مرز بالایی آن با سازند مبارک همشیب و پیوسته است. رخسارههای تخریبی سازند جیرود در این برش شامل رخسارههای کنگلومرایی، ماسهسنگی و گلسنگی است. نهشتههای کنگلومرایی دربردارنده 3 رخساره A1، A2 و A3 است که به ترتیب معادل رخسارههای Gcm، Gt و Gmm/Gmg میال (Miall) هستند. نهشتههای ماسهسنگی با 5 رخساره B1، B2، B3 و B4 به ترتیب معادل رخسارههای St، Sh، Sm و Sr میال و نیز رخساره B5 (Shc) با ساخت لامیناسیون پشتهای (HCS) دیده میشود. رخسارههای ریزدانه گلسنگی شامل رخسارههای C1 و C2 به ترتیب معادل رخسارههای Fsm و Fl میال هستند و رخساره کربناته (D) که حجم کمی از بخشهای بالای ستون چینهنگاری را به خود اختصاص میدهد، تقریباً بهطور کامل دولومیتی شده است. مطالعات صحرایی و سنگنگاری به شناسایی 5 مجموعه رخسارهای تخریبی رودخانهای، ساحلی- پشت ساحلی، حاشیه ساحلی، منطقه انتقالی دور از ساحل و دور از ساحل انجامید و رخسارههای کربناته با توجه به شواهدی مانند سطح زیرین فرسایشی، دانهبندی تدریجی، حضور ساخت لامیناسیون پشتهای و نیز رخسارههای تخریبی همراه به شرایط توفانی نزدیک به ساحل و توفانی دور از ساحل نسبت داده شدند. سازند جیرود در برش مورد مطالعه با نهشتههای رودخانهای آغاز میشود که با نهشتههای دریایی تحت تسلط توفان بهصورت نهشتههای ساحلی- پشت ساحل و تناوب نهشتههای حاشیه ساحل، منطقه انتقالی دور از ساحل و نهشتههای دور از ساحل ادامه مییابد. بررسی سطوح سکانسی به ویژه ناپیوستگیهای مهم و همچنین بررسی الگوی برهم نهشت رسوبات سازند جیرود، به شناسایی 3 سکانس رسوبی که در بالا و پایین توسط ناپیوستگیهای حاصل از فرو افتادن سطح اساس، محدود شدهاند به همراه بخش پیشرونده از سکانس چهارم انجامیده است.
فاطمه واعظ جوادی
چکیده
معدن زغالسنگ یورت شرقی در جنوب خاور آزادشهر در استان گلستان قرار دارد. این معدن دربردارنده یک افق گیاهی شامل 19 گونه ماکروفسیل گیاهی متعلق به 13 جنس از راسته اکوئیستالها، فیلیکالها، بنتیتالها، سیکادالها، گینکگوآلها و کنیفرآلهاست. با توجه به گونههای شاخصی همچون Pterophyllum bavieri، Pterophyllum nathorsti و Baiera muensteriana سن تریاس بالایی ...
بیشتر
معدن زغالسنگ یورت شرقی در جنوب خاور آزادشهر در استان گلستان قرار دارد. این معدن دربردارنده یک افق گیاهی شامل 19 گونه ماکروفسیل گیاهی متعلق به 13 جنس از راسته اکوئیستالها، فیلیکالها، بنتیتالها، سیکادالها، گینکگوآلها و کنیفرآلهاست. با توجه به گونههای شاخصی همچون Pterophyllum bavieri، Pterophyllum nathorsti و Baiera muensteriana سن تریاس بالایی (رتین) برای این مجموعه ماکروفسیل گیاهی خاطر نشان می شود. به این ترتیب، چینههای این معدن به سازند کلاریز از گروه شمشک اختصاص مییابد. این مجموعه فسیلی قابل تطابق با مجموعههای گیاهی منطقه نرگسچال، معدن تخت مینودشت، اَشتر، هیو، آبیک، جاجرم (البرز)، پارهسازند قدیر (بالاییترین بخش سازند نایبند) در منطقه پروده (جنوب باختر طبس) و داربیدخون (حوضه کرمان) است. همچنین، گیاهان فسیلی این مجموعه در اروپا (آلمان، اتریش، سوئد، گرینلند، فرانسه، دانمارک...)، چین، ترکستان و آسیای مرکزی نیز به خوبی گسترش داشتهاند. بدین ترتیب، ایران در «کمربند آبوهوایی یوروسینین» از تقسیمات وخرمیف در خلال رتین قرار داشته است. از سوی دیگر با توجه به حضور گونههای بومی و محلی ایران در محدوده «اقلیم آسیای میانه» از تقسیمات وخرمیف و «منطقه آسیای جنوب باختری» از تقسیمات دوبروسکینا با آبوهوایی نیمهگرمسیری- گرمسیری مرطوب جای میگیرد. این یکنواختی انتشار مجموعه فسیلی رتین نشاندهنده یکنواختی آبوهوایی و اقلیم دیرینه در این مناطق نیز است.
بابک طاهرخانی؛ حمید نظری؛ محسن پورکرمانی؛ مهران آرین
چکیده
گسل شمال قزوین با روند خاوری- باختری از 11 کیلومتری شمال قزوین میگذرد و در راستای آن سازند ائوسن کرج بر روی نهشتههای آبرفتی هزاردره (A) و سازند آبرفتی (B) رانده شده است. زمینلرزه تاریخی 1119 میلادی با بزرگای نسبی 5/6 منسوب به جنبش این گسل دانسته شده است. گسل شمال قزوین از دیدگاه لرزهزمینساختی فعال بوده و از این رو میتواند یک عامل تهدید ...
بیشتر
گسل شمال قزوین با روند خاوری- باختری از 11 کیلومتری شمال قزوین میگذرد و در راستای آن سازند ائوسن کرج بر روی نهشتههای آبرفتی هزاردره (A) و سازند آبرفتی (B) رانده شده است. زمینلرزه تاریخی 1119 میلادی با بزرگای نسبی 5/6 منسوب به جنبش این گسل دانسته شده است. گسل شمال قزوین از دیدگاه لرزهزمینساختی فعال بوده و از این رو میتواند یک عامل تهدید زمینلرزهای برای استان قزوین به عنوان یکی از مراکز صنعتی کشور بهشمار آید. بررسیهای ریختزمینساختی و بررسیهای دقیق و بزرگ مقیاس میدانی در راستای بخش میانی این گسل امکان اندازهگیری جابهجاییهای افقی و قائم در اثر عملکرد جوان آن را فراهم کرد. میزان بیشینه وکمینه جابهجایی افقی و قائم اندازهگیری شده در این بخش از گسل به ترتیب برابر با 1± 5 و 1 ± 5/4 متر است. ویژگیهای هندسی گسل شمال قزوین (راستای گسل، شیب و زاویه افت) در این بخش از گسل به ترتیب برابر با 090، 45 و 51 درجه برآورد شد. بر پایه پژوهشهای انجام شده گسل موسوم به گسل شمال قزوین گسلی است فشاری با شیب به سوی شمال که به همراه دیگر گسلهای پیرامون چون گسل نجمآباد به صورت سامانه گسلی پیشرونده با سازوکار چپگرد در دامنه جنوبی بخش باختری البرز مرکزی قابل مشاهده است.
نرگس افسری؛ فتانه تقیزاده فرهمند؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
رشتهکوههای البرز بخشی از کوهزاد آلپ- هیمالیا است که در جنوب دریای کاسپین و شمال ایران مرکزی قرارگرفته است. دگرریختی پوسته در این کوهستان حاصل کوتاهشدگی بین شمال ایران مرکزی و صفحه سخت کاسپین جنوبی است. به منظور بررسی ساختار پوسته در بخش خاوری رشتهکوه البرز، از دادههای مربوط به بازه زمانی سالهای 2004 تا 2010 میلادی که در شبکههای ...
بیشتر
رشتهکوههای البرز بخشی از کوهزاد آلپ- هیمالیا است که در جنوب دریای کاسپین و شمال ایران مرکزی قرارگرفته است. دگرریختی پوسته در این کوهستان حاصل کوتاهشدگی بین شمال ایران مرکزی و صفحه سخت کاسپین جنوبی است. به منظور بررسی ساختار پوسته در بخش خاوری رشتهکوه البرز، از دادههای مربوط به بازه زمانی سالهای 2004 تا 2010 میلادی که در شبکههای لرزهنگاری کوتاه دوره ساری و سمنان ثبت شده بود، برای مدلسازی تابع گیرنده موجهای P استفاده شد. بررسی ما تبدیلهای روشنی از مرز ناپیوستگی موهو در تابعهای گیرنده P را آشکار کرد که برای تعیین مدل پوسته از آنها استفاده شد. نتایج مدلسازی مستقیم تابع های گیرنده P نشان میدهد که ژرفای پوسته از حدود 2 ± 51 کیلومتر در زیر بخش شمالی البرز خاوری به حدود 2 ± 62 کیلومتر در زیر بخش مرکزی گستره میرسد و سپس ژرفای پوسته به حدود 2 ± 52 کیلومتر در جنوب کوههای البرز خاوری میرسد.
زهیدا حمیدی بهشتی؛ حبیب علیمحمدیان؛ مرتضی طالبیان؛ علیرضا شهیدی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
دانش زمینمغناطیس یکی از پرکاربردترین شاخههای دانش ژئوفیزیک به شمار میرود. این دانش امروزه گستره وسیعی از کاربردها، همانند مطالعات فابریک مغناطیسی، دیرینهمغناطیس و مغناطیس محیطی را در برمیگیرد که هر کدام از این روشهای مغناطیسی، مناسب لیتولوژیهای خاصی است. ماسهسنگهای گروه شمشک در خلال دو رویداد مهم زمینساختی ...
بیشتر
دانش زمینمغناطیس یکی از پرکاربردترین شاخههای دانش ژئوفیزیک به شمار میرود. این دانش امروزه گستره وسیعی از کاربردها، همانند مطالعات فابریک مغناطیسی، دیرینهمغناطیس و مغناطیس محیطی را در برمیگیرد که هر کدام از این روشهای مغناطیسی، مناسب لیتولوژیهای خاصی است. ماسهسنگهای گروه شمشک در خلال دو رویداد مهم زمینساختی سیمرین پیشین و میانی تشکیل شدهاند و نه تنها در منطقه مورد مطالعه، بلکه در گستره وسیعی از ایران نیز پوشش مناسبی دارند. از این رو، برای ارزیابی پتانسیل این واحد سنگی در پاسخگویی به کاربرد روشهای زمینمغناطیس، مورد مطالعه قرار گرفتند. از 18 ایستگاه، 135 نمونه مغزه جهتدار در این واحد، برداشت شد. در این مطالعه از تلفیق دادههای حاصل از آزمایشات مغناطیسی و دادههای سنگنگاری استفاده شد. منحنیهای ترمومگنتیک حاصل از آزمایش کانیشناسی مغناطیسی همه نمونهها از تمامی ایستگاهها (به جز ایستگاههای 10 و 15) نشان داد که از نوع برگشتناپذیر بوده و کانیهایی مانند هماتیت و مگنتیت در اثر دگرسانی نمونهها، در طی مرحله گرمادهی تولید شدهاند. نتایج آزمایش مغناطیسزدایی حرارتی نشان داد که کانیهای فریمغناطیس موجود در نمونهها (به جز نمونههای ایستگاههای 10، 14 و 15) پس از دمای 400 درجه سلسیوس باز مغناطیس شدهاند که این مسئله به صورت زیگزاگی شدن یا افزایش غیر عادی پسماند مغناطیسی، در منحنیهای پسماند مغناطیسی- دما در مرحله افزایش دما دیده میشود و بیانگر این است که این کانیها از ترکیب شیمیایی کانیهای مغناطیسی با دمای کوری پایین (حدود 400 درجه سلسیوس) با اکسیژن و در اثر افرایش دما به وجود آمدهاند. اندازهگیری پذیرفتاری مغناطیسی (Km) نشان دادکه این مقدار برای بیشتر ایستگاههای منطقه در محدوده SI 6-10×400-200 میباشد که نشان از فراوانی کانیهای پارامغناطیس در این واحد سنگی دارد. مطالعه سنگنگاری مشخص کرد که تمامی ماسهسنگهای منطقه از دسته آرنایتها بوده و در آنها نسبت کوارتز به قطعات سنگی و فلدسپار، نسبتا پایین است که نشاندهنده بلوغ کانیشناسی پایین نمونهها است. مقایسه دادههای آزمایش کانیشناسی مغناطیسی با آزمایش مغناطیسزدایی حرارتی برای دو ایستگاه S10 و S15 نشان داد که بین میزان کانیهای فریمغناطیس پایدار یک نمونه و میزان دگرسانی آن در طی مرحله گرمادهی، یک رابطه احتمالی عکس برقرار است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که ماسهسنگهای شمشک به دلایلی مانند پایین بودن بلوغ کانیشناسی و عبور جریان آب از درون آنها که احتمال به دست آوردن پسماند مغناطیسی شیمیایی (CRM) را بالا میبرند، سرعت رسوبگذاری بالا که احتمال افزایش خطای میل و انحراف مغناطیسی را تقویت میکند، پایین بودن کسر کانیهای فریمغناطیس که عدم ثبت دقیق جهتهای مغناطیسی را سبب میشود و حضور کانیهای فریمغناطیس با دمای کوری پایین که توانایی ثبت و حفظ جهتهای دیرینهمغناطیسی را ندارند، از اعتبار بسیار ضعیفی برای مطالعات دیرینهمغناطیس برخوردار هستند، با این حال فراوانی کانیهای پارامغناطیس مانند بیوتیت در این رسوبات قابلیت کاربرد آنها رابرای مطالعات فابریک مغناطیسی به اثبات میرساند.
معصومه حاجمنوچهری؛ مهران آرین؛ منوچهر قرشی؛ علی سلگی؛ علی سربی
چکیده
شاخص زمینریختشناسی زمینساخت فعال، ابزار مفیدی برای بررسی تأثیر فعالیت زمینساخت در یک ناحیه است. محاسبه این شاخص بهوسیله نرمافزارهای Arc GIS و سنجشاز دور (به عنوان ابزار شناسایی) در یک منطقه بزرگ برای تشخیص ناهنجاریهای احتمالی مرتبط با زمینساخت فعال سودمند است. این روش بهویژه در مناطقی که کار مطالعاتی کمی روی فعالیت ...
بیشتر
شاخص زمینریختشناسی زمینساخت فعال، ابزار مفیدی برای بررسی تأثیر فعالیت زمینساخت در یک ناحیه است. محاسبه این شاخص بهوسیله نرمافزارهای Arc GIS و سنجشاز دور (به عنوان ابزار شناسایی) در یک منطقه بزرگ برای تشخیص ناهنجاریهای احتمالی مرتبط با زمینساخت فعال سودمند است. این روش بهویژه در مناطقی که کار مطالعاتی کمی روی فعالیت زمینساختی آن با استفاده از این روش صورت گرفته است، میتواند روش نو و مفیدی باشد. بر پایه مقادیر شاخص طول- شیب رودخانه (SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی (Af)، انتگرال فرازسنجی (Hi)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شکل حوضه زهکشی (Bs) و پیچ و خم پیشانی کوه (Smf)، شاخصی به نام Iat (Indexofrelativeactivetectonics؛ زمینساخت فعال نسبی) حاصل شد که ترکیبی از شاخصهای بالاست و خود به چهار رده تقسیم میشود. مقادیر به دست آمده برای شاخص Iat در منطقه مورد بررسی نشاندهنده پهنهای با فعالیت زمینساختی پایین (رده 4) در زیرحوضههای 4 و 6 و پهنهای با فعالیت زمینساختی متوسط (رده 3) در زیرحوضههای 1، 2، 7، 9، 10، 11، 12، 14، 15 و 19 و پهنهای با فعالیت زمینساختی بالا (رده 2) در زیرحوضههای 3، 5، 8، 13، 16، 17و 18 است. الگوی تقارن توپوگرافی عرضی (T) نیز برای ناحیه مورد بررسی محاسبه و نتیجه آن به شکل نقشهای از بردارهای T تهیه شد. با مقایسه مقادیر این شاخص با نقشه ردهبندی زمینساخت فعال نسبی، تطبیق نواحی رده بالا با پهنههای دارای مقادیر بالای عدم تقارن تأیید شد.
شاخص زمینریختشناسی زمینساخت فعال، ابزار مفیدی برای بررسی تأثیر فعالیت زمینساخت در یک ناحیه است. محاسبه این شاخص بهوسیله نرمافزارهای Arc GIS و سنجشاز دور (به عنوان ابزار شناسایی) در یک منطقه بزرگ برای تشخیص ناهنجاریهای احتمالی مرتبط با زمینساخت فعال سودمند است. این روش بهویژه در مناطقی که کار مطالعاتی کمی روی فعالیت زمینساختی آن با استفاده از این روش صورت گرفته است، میتواند روش نو و مفیدی باشد. بر پایه مقادیر شاخص طول- شیب رودخانه (SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی (Af)، انتگرال فرازسنجی (Hi)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شکل حوضه زهکشی (Bs) و پیچ و خم پیشانی کوه (Smf)، شاخصی به نام Iat (Indexofrelativeactivetectonics؛ زمینساخت فعال نسبی) حاصل شد که ترکیبی از شاخصهای بالاست و خود به چهار رده تقسیم میشود. مقادیر به دست آمده برای شاخص Iat در منطقه مورد بررسی نشاندهنده پهنهای با فعالیت زمینساختی پایین (رده 4) در زیرحوضههای 4 و 6 و پهنهای با فعالیت زمینساختی متوسط (رده 3) در زیرحوضههای 1، 2، 7، 9، 10، 11، 12، 14، 15 و 19 و پهنهای با فعالیت زمینساختی بالا (رده 2) در زیرحوضههای 3، 5، 8، 13، 16، 17و 18 است. الگوی تقارن توپوگرافی عرضی (T) نیز برای ناحیه مورد بررسی محاسبه و نتیجه آن به شکل نقشهای از بردارهای T تهیه شد. با مقایسه مقادیر این شاخص با نقشه ردهبندی زمینساخت فعال نسبی، تطبیق نواحی رده بالا با پهنههای دارای مقادیر بالای عدم تقارن تأیید شد.
شهروز حق نظر؛ سارا ملکوتیان؛ خلیل الهیاری
چکیده
بازالتهای بالشی به سن کرتاسه در دامنه شمالی البرز در خاور گیلان (شمال ایران) برونزد دارند. این گدازهها دارای ترکیب عمده اولیوین بازالت هستند. از نظر ژئوشیمیایی این بازالتها جزو سری انتقالی یا کمی آلکالن بوده و بیهنجاریهای منفی Ba, Zr, Nb-Taو بیهنجاریهای مثبت Pb , K و نسبتهای پایین Ce/Pb و Nb/U و نسبتهای بالای Ba/Zr , Th/Nb از شاخصههای ...
بیشتر
بازالتهای بالشی به سن کرتاسه در دامنه شمالی البرز در خاور گیلان (شمال ایران) برونزد دارند. این گدازهها دارای ترکیب عمده اولیوین بازالت هستند. از نظر ژئوشیمیایی این بازالتها جزو سری انتقالی یا کمی آلکالن بوده و بیهنجاریهای منفی Ba, Zr, Nb-Taو بیهنجاریهای مثبت Pb , K و نسبتهای پایین Ce/Pb و Nb/U و نسبتهای بالای Ba/Zr , Th/Nb از شاخصههای آلایش این سنگها با پوستۀ قارهای میباشند. در نمودارهای تشخیص جایگاههای زمینساخت، گدازههای بالشی در محدوده بازالتهای ریفتهای درون قارهای قرار میگیرند و قابل قیاس با بازالتهای تحولی ریفت اتیوپی هستند. مطالعات ژئوشیمیایی نشان میدهدکه این بازالتها از گوشته اسپینل لرزولیتی در اعماق کمتر از 60 کیلومتری و نرخ ذوب بخشی کمتر از 15% منشأ گرفتهاند.
کیوان اورنگ؛ محمد محجل؛ غلامرضا تاجبخش
چکیده
تحلیل حرکتی سامانه گسلی کوشک نصرت در ناحیه شمال ساوه نشان میدهد که سازوکار این گسل (با راستای WNW-ESE)، در زمانی پس از میوسن زیرین، از راستالغز- موربلغز معکوس راستبر به موربلغز معکوس چپبر (در برخی پهنهها تا راستالغز چپبر) تغییر کرده است. شواهد ساختاری بازمانده از حرکت راستبر گسل عبارتند از: 1) حوضه کششی کوشک نصرت که در نتیجه ...
بیشتر
تحلیل حرکتی سامانه گسلی کوشک نصرت در ناحیه شمال ساوه نشان میدهد که سازوکار این گسل (با راستای WNW-ESE)، در زمانی پس از میوسن زیرین، از راستالغز- موربلغز معکوس راستبر به موربلغز معکوس چپبر (در برخی پهنهها تا راستالغز چپبر) تغییر کرده است. شواهد ساختاری بازمانده از حرکت راستبر گسل عبارتند از: 1) حوضه کششی کوشک نصرت که در نتیجه خمیدگی راست پله مسیر گسل در شمال ساوه توسعه یافته و در داخل آن توالی نازکی از سازند قم نهشته شده است. 2) باندهای برشی و نشانگرهای حرکتی فعالیت راستالغز- موربلغز معکوس راستبر که در پهنه اصلی گسل یافت شدهاند. 3) گسلهای همسو با سازوکار راستالغز راستبر و ناهمسو با سازوکار راستالغز چپبر که در پهنه تخریب دیوارهای گسل اصلی یافت شدهاند. پس از وارونگی جهت بردار لغزش در گسل کوشک نصرت: در محل خمش، مجموعهای از گسلهای موربلغز معکوس چپبر، راندگیها، گسلهای راستالغز چپبر و چینخوردگیهای کوچک مقیاس توسعه یافتهاند. سازوکار جوان گسل کوشک نصرت شاهدی دیگر بر نقش اساسی گسل های معکوس دارای مؤلفه راستالغزی چپبر در دگرریختی جوان بخش شمال باختری بلوک ایران مرکزی (در ناحیه قم- ساوه) است. موضوعی که پیش از این، توسط شواهد ساختاری و ریختزمینساختی در مورد گسلهایی چون ایپک (در جنوب بوئین زهرا) و البرز (در شمال قم) و شواهد لرزهای از تحلیل سازوکار کانونی زمین لرزه بوئین زهرا گزارش شده است.
هادی امین رسولی؛ یعقوب لاسمی؛ شرمین ظاهری
چکیده
پیشروی دریای کامبرین میانی- اردوویسین آغازین به ساختن توالی پیشرونده سازند میلا (بخشهای 1 تا 3) در کوههای البرز انجامیده است. این توالی با ناپیوستگی همشیب در میان واحد کوارتزیت بالایی سازند لالون و بخش 4 سازند میلا جای دارد. بخشهای 1 تا 3 از سنگهای کربناتی و آواری ساخته شدهاند و دربردارنده رخسارههای وابسته به پهنه کشندی ...
بیشتر
پیشروی دریای کامبرین میانی- اردوویسین آغازین به ساختن توالی پیشرونده سازند میلا (بخشهای 1 تا 3) در کوههای البرز انجامیده است. این توالی با ناپیوستگی همشیب در میان واحد کوارتزیت بالایی سازند لالون و بخش 4 سازند میلا جای دارد. بخشهای 1 تا 3 از سنگهای کربناتی و آواری ساخته شدهاند و دربردارنده رخسارههای وابسته به پهنه کشندی تا دریای باز هستند. نهشتههای یاد شده در حوضه گسترده رمپ در حاشیه واگرای شمال گندوانا ساخته شدهاند. این نهشتهها دربردارنده 6 سکانس رده سوم وابسته به ساک 2، به سن کامبرین میانی- کامبرین پسین پایینی هستند. بودن سکانسهای همسان در جاهای دیگر دنیا (عمان، چین و امریکای شمالی) بیانگر پدید آمدن آنها ناشی از تغییرات جهانی سطح نسبی دریاها است.
مرتضی درخشی؛ حبیبالله قاسمی؛ طاهره سهامی
چکیده
مجموعه بازالتی سلطانمیدان نمایانگر مهمترین، ستبرترین و حجیمترین فعالیت ماگمایی پالئوزوییک پیشین ایران است که در پهنه البرز خاوری در شمال و شمال خاور شاهرود رخنمون دارد. این مجموعه، روی سازند قلی به سن اردوویسین پایانی و در زیر سازند پادها به سن دونین پیشین قرار دارد. نشانههای میدانی بیانگر حضور بیش از 50 ...
بیشتر
مجموعه بازالتی سلطانمیدان نمایانگر مهمترین، ستبرترین و حجیمترین فعالیت ماگمایی پالئوزوییک پیشین ایران است که در پهنه البرز خاوری در شمال و شمال خاور شاهرود رخنمون دارد. این مجموعه، روی سازند قلی به سن اردوویسین پایانی و در زیر سازند پادها به سن دونین پیشین قرار دارد. نشانههای میدانی بیانگر حضور بیش از 50 روانه گدازه است که بهطور متناوب در محیط خشکی و زیر آبی فوران کردهاند. این مجموعه دربر دارنده یک طیف تفریقی پیوسته از بازالت، آندزیتبازالتی، تراکیبازالت و تراکیآندزیت بازالتی است که دچار درجات متوسط تا شدید دگرسانی شده است. نمودارها و دادههای ژئوشیمیایی بیانگر ماهیت انتقالی تا قلیایی ماگمای اولیه، ارتباط زایشی سنگهای این مجموعه از راه فرایند تبلور تفریقی با یکدیگر، تأثیر نداشتن و یا نقش ناچیز آلایش ماگمایی در تحول آنها و تشکیل ماگمای اولیه سازنده آنها از ذوب بخشی 15 تا 17 درصدی یک منشأ گوشتهای غنیشده گارنت پریدوتیتی در یک محیط کششی کافتی درون قارهای هستند. این جایگاه، با محیط کششی کافتی حاکم بر البرز و ایران مرکزی در پالئوزوییک پیشین و بهویژه اردوویسین پسین- سیلورین در مراحل آغازین تشکیل و گسترش تتیس کهن سازگار است.
ئارام بایت گل؛ نصرالله عباسی
چکیده
در این مقاله بررسی دقیق اثرشناسی (Ichnology) نهشتهای سازند جیرود به سن دونین پسین در برش شمال روستای زایگون در البرز مرکزی انجام شده است. سازند جیرود در این برش چینهشناسی مجموعه گوناگونی از اثر فسیلها دارد که در بردارنده 14 اثرجنس با 23 اثرگونه است. این اثرفسیلها نشاندهنده رفتارهای پناهگاهی، تغذیهای، گریزینگ، تعادلی و فراری هستند ...
بیشتر
در این مقاله بررسی دقیق اثرشناسی (Ichnology) نهشتهای سازند جیرود به سن دونین پسین در برش شمال روستای زایگون در البرز مرکزی انجام شده است. سازند جیرود در این برش چینهشناسی مجموعه گوناگونی از اثر فسیلها دارد که در بردارنده 14 اثرجنس با 23 اثرگونه است. این اثرفسیلها نشاندهنده رفتارهای پناهگاهی، تغذیهای، گریزینگ، تعادلی و فراری هستند و شامل: Arenicolitesisp., Asterosoma isp., Chondrites intricate,Chondrites targionii, Chondrites isp.,Diplocraterion parallelum, Helminthoidichnites isp., Helminthopsis abeli, Helminthopsis isp.,Palaeophycus heberti,Palaeophycus tubularis,Planolites beverleyensis, Planolites isp., Phycodes cf. palmatus,Rhizocorallium jenense, Rhizocorallium irregular,Rosselia soccialis, Taenidium serpentinum,Taenidium satanassi, Talassinoides horizntalis ,Thalassinoides suevicus,Thalassinoides paradoxicus,Zoophycos isp. میباشند.لایههای دربردارنده این اثر فسیلها شامل تناوب گلسنگ و سیلتستون ریزلایهای همراه با ماسهسنگهای متوسط تا ستبر لایه با ریزلایهبندی (لامیناسیون) موجی، چینهبندی مورب پشتهای، تراف و مسطح تا کم زاویه است، محیط تهنشست این لایهها محیط دلتایی- دریایی باز تفسیر میشود. مجموعه اثرفسیل شناساییشده، ویژه محیطهای دریایی به نسبت کمژرفا با شرایط پرانرژی است. همچنین یک مجموعه اثرفسیلی تیره رنگ در مرز دونین-کربنیفر در بالاترین افق شیلی سیاهرنگ سازند جیرود بررسی شد. این مجموعه شامل Chondrites targionii و Zoophycos isp.است. این دو اثرجنس تحت تأثیر رخداد هانگنبرگ در مرز دونین- کربونیفر بودهاند. وجود چنین رخدادی در حوضه البرز برای اولین بار برپایه مطالعات اثرشناسی در این مقاله گزارش میشود.
رامین الیاس زاده؛ محمد محجل؛ بهزاد فراهانی؛ سیده راضیه جعفری
چکیده
گسل البرز در منطقه شمال قم، راستای شمال باختری- جنوب خاوری دارد. مطالعه ساختاری، دو نوع سازوکار را برای گسل البرز نشان میدهد. تحلیل نوع جابهجایی بر اساس خش خطهای موجود دارای ریک میانگین (º 53-º 45) بر روی صفحه گسلی جوان در پهنه گسلی البرز، نشان میدهد که گسل البرز با هندسه N135/75SW سازوکار جوان معکوس با مؤلفه برشی چپبر دارد ...
بیشتر
گسل البرز در منطقه شمال قم، راستای شمال باختری- جنوب خاوری دارد. مطالعه ساختاری، دو نوع سازوکار را برای گسل البرز نشان میدهد. تحلیل نوع جابهجایی بر اساس خش خطهای موجود دارای ریک میانگین (º 53-º 45) بر روی صفحه گسلی جوان در پهنه گسلی البرز، نشان میدهد که گسل البرز با هندسه N135/75SW سازوکار جوان معکوس با مؤلفه برشی چپبر دارد در صورتی که این جابهجایی با سازوکار پیشین آن متفاوت است. با توجه به ساختارهای ایجاد شده در اثر فعالیت پیشتر این گسل مانند تاقدیس البرز، گسل خوردگیهای همسو و ناهمسو و درزهها مشخص میشود که گسل البرز دارای حرکت معکوس با مؤلفه راستبر بوده است، جابهجایی جوان چپبر در گسلهای راستالغز و مایللغز با راستای مشابه گسل البرز در البرز مرکزی - باختری (مانند گسلهای مشا و طالقان) و در گسلهای با راستای مشابه در جنوب البرز (مانند گسل ایپک و کوشک نصرت) گزارش شده است. در سالهای اخیر، علت وارونشدگی سازوکار در گسلهای راستالغز و مایللغز البرز مورد توجه محققان بوده و آنرا نتیجه تأثیر تنش پوسته اقیانوسی خزر جنوبی بر البرز معرفی کردهاند. تغییر سازوکار گسل البرز، از سازوکار معکوس با مؤلفه راستبر به سازوکار معکوس با مؤلفه چپبر، نشان میدهد که در اثر تأثیر تنش پوسته اقیانوسی خزر جنوبی وارونشدگی در گسلهای راستالغز و مایللغز البرز مرکزی- باختری و گسلهای همراستای موجود در فاصله البرز تا قم به گسل البرز در شمال قم رسیده است.
ئارام بایت گل؛ نصرالله عباسی؛ اسداله محبوبی؛ رضا موسوی حرمی؛ هادی امین رسولی
چکیده
در این مطالعه بخش شیلی سازند لالون، بخش پنج سازند میلا و سازندهای شیرگشت و جیرود در زیر پهنههای ایران مرکزی و البرز از پهنه ایران میانی، برای تفکیک دو اثرجنس پالئوفیکوس و پلانولیتس بررسی شدند. هر کدام از این واحدها، حاوی مجموعه اثر فسیلهای متنوعی است که دو اثرجنس پالئوفیکوس و پلانولیتس از فراوانترین آنهاست. در مطالعه حاضر، ضمن ...
بیشتر
در این مطالعه بخش شیلی سازند لالون، بخش پنج سازند میلا و سازندهای شیرگشت و جیرود در زیر پهنههای ایران مرکزی و البرز از پهنه ایران میانی، برای تفکیک دو اثرجنس پالئوفیکوس و پلانولیتس بررسی شدند. هر کدام از این واحدها، حاوی مجموعه اثر فسیلهای متنوعی است که دو اثرجنس پالئوفیکوس و پلانولیتس از فراوانترین آنهاست. در مطالعه حاضر، ضمن بحث ایکنوتاکسونومی اثرجنسهای پلانولیتس و پالئوفیکوس، تلاش شد تا معیارهای شناسایی این دو اثرجنس بیان شده و مشکلات احتمالی موجود در تشخیص آنها ارزیابی شوند. نتیجه این مطالعه نشان میدهد که ویژگیهای ساختاری پالئوفیکوس دلالت بر پرشدگی غیرفعال یک سیستم حفرهای باز ساخته شده توسط جانداران شکارچی یا معلقخوار است، درحالیکه ویژگیهای پلانولیتس نشاندهنده پسریزی رسوب در یک حفره موقتی ساخته شده بهوسیله جانداران متحرک تغذیهکننده از رسوب است. پلانولیتس، حفاری بدون آستر است که پرشدگی حفرهها، با ویژگیهای متفاوت بافتی با رسوب سنگ میزبان است؛ در حالیکه پالئوفیکوس حفرههای آستردار پرشده با رسوبات همسان با رسوب اطراف است. همچنین، مجموعه پالئوفیکوس نشاندهنده گسترش مجموعه جانداران فرصت طلب با استراتژی انتخابی r ((r-selected در شرایط محیطی ناپایدار است؛ در حالیکه مجموعه پلانولیتس دلالت بر گستـرش مجموعه جانــداران کفزی (بنتیک) با استراتژی انتخابی k (K-selected) در شرایط پایدار و آرام محیطی میباشد. اثرگونههای تشخیص داده شده پلانولیتس شامل P. montanus ، P. terraenovae ، P. annularis و beverleyensis P. و اثرگونههای پالئوفیکوس شامل P. heberti، P. tubularis، P. striatus و P. sulcatus هستند.
علی شکاریفرد؛ فرانسوا بودن؛ کاظم سیدامامی؛ یوهان اشنیدر؛ حسین رحیمپوربناب
چکیده
ویژگیهای ژئوشیمی (پیرولیز راک- اوال و تجزیه عنصری کروژن)، پالینوفاسیس و سنگنگاری آلی (با استفاده از میکروسکوپ نور عبوری، بازتابی و فرابنفش) شیل سیاه قاعدهای گروه شمشک (تریاس بالایی- ژوراسیک میانی) در برش طزره (البرز خاوری) بررسی شده است. شیل سیاه قاعدهای غنی از ماده آلی بیشکل بههمراه مقدار کمتری ذرات پراکنده ویترینیت است ...
بیشتر
ویژگیهای ژئوشیمی (پیرولیز راک- اوال و تجزیه عنصری کروژن)، پالینوفاسیس و سنگنگاری آلی (با استفاده از میکروسکوپ نور عبوری، بازتابی و فرابنفش) شیل سیاه قاعدهای گروه شمشک (تریاس بالایی- ژوراسیک میانی) در برش طزره (البرز خاوری) بررسی شده است. شیل سیاه قاعدهای غنی از ماده آلی بیشکل بههمراه مقدار کمتری ذرات پراکنده ویترینیت است که در شرایط احیا تا نیمه احیا در محیط دریاچهای رسوب کرده است. بر اساس مقادیر بازتاب ویترینیت (mean VRr=2.1%) ماده آلی در شیل سیاه قاعدهای بلوغ حرارتی زیادی را طی تدفین ژرف تجربه کرده است. در نمونههای مورد مطالعه میانگین کربن آلی باقیمانده1 درصد است. نتایج مدلسازی حرارتی با استفاده از نرمافزار یک بعدی Genex4 نشان میدهد که شیل سیاه قاعدهای گروه شمشک در محدوده زمانی ژوراسیک میانی- کرتاسه آغازین بالغ شده و هیدروکربن تولید کرده است. در حال حاضر این رخساره در برش طزره، واجد ماده آلی فوقبالغ و فقیر از هیدروژن است که در پنجره تولید گاز خشک قرار دارد. این رسوبات در حال حاضر بهعنوان منابع گاز شیل (Shale Gas) قابل توجه هستند.
فاطمه خرمی؛ خالد حسامی؛ حمیدرضا نانکلی؛ فرخ توکلی
چکیده
در این مقاله با استفاده از اندازهگیریهای شبکه دائمی GPSایران، سینماتیک کنونی شمال ایران (بخش شمالی ایران مرکزی و پهنه البرز) در بازه زمانی 2009-2005 مورد مطالعه قرار میگیرد و چگونگی دگرشکلی این منطقه با استفاده از میدان سرعت و آهنگ کرنش ژئودتیک بررسی خواهد شد. میدان سرعت حاصل از توزیع کنونی ایستگاههای دائمی GPS نشان میدهد در البرز ...
بیشتر
در این مقاله با استفاده از اندازهگیریهای شبکه دائمی GPSایران، سینماتیک کنونی شمال ایران (بخش شمالی ایران مرکزی و پهنه البرز) در بازه زمانی 2009-2005 مورد مطالعه قرار میگیرد و چگونگی دگرشکلی این منطقه با استفاده از میدان سرعت و آهنگ کرنش ژئودتیک بررسی خواهد شد. میدان سرعت حاصل از توزیع کنونی ایستگاههای دائمی GPS نشان میدهد در البرز خاوری ~5 mm/yr حرکت امتدادلغز چپگرد و ~2 mm/yr کوتاهشدگی وجود دارد، در حالیکه در البرز مرکزی- باختری مقدار حرکت امتدادلغز چپگرد و کوتاهشدگی به ترتیب برابر 2 mm/yrو ~6 mm/yr است. قابل توجه است که حدود 70٪ کوتاهشدگی موجود در البرز مرکزی- باختری (~4 mm/yr) روی گسلهای شمال البرز و خزر باختری و مابقی (~2 mm/yr)در دامنههای جنوبی رخ میدهد، بنابراین میدان سرعت حاصل، بهخوبی نشان میدهد که در البرز مرکزی و باختری تغییرشکل عمدتاً از نوع فشارشی و در البرز خاوری از نوع امتدادلغز است. همچنین به نظر میرسد که ~3 mm/yr کوتاهشدگی در بلوک ایران مرکزی در حال رخ دادن است که مقداری از آن (~1.5 mm/yr) در بخش شمالی بلوک ایران مرکزی یعنی در حد فاصل گسلهای پارچین-پیشوا-رباط کریم و بقیه آن (~1.5 mm/yr) روی گسل تفرش توزیع شده است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بلوک ایران مرکزی کاملاً صلب نیست. محورهای کرنش ژئودتیکی بهدست آمده نیز نشان میدهند که دگرشکلی البرز خاوری از نوع فشارشی-برشی و دگرشکلی البرز باختری غالباً فشارشی میباشد. آهنگ کرنش در نواحی جنوب و جنوب باختری پهنه البرز، بهدلیل قرارگیری روی بلوک ایران مرکزی کاهش مییابد. با توجه به راستای محورهای کرنش، در حاشیه شمالی بلوک ایران مرکزی (جنوب و جنوب باختر پهنه البرز) سازوکار فشارشی مشاهده میشود. همچنین در این مقاله نشان داده شده است که نتایج ژئودتیک حاصل با شواهد زمینشناسی و زمینساخت جنبای منطقه البرز همخوانی بسیار زیادی دارد.
علیرضا شهیدی؛ اریک باریر؛ ماری فرانسوا برونت؛ عبداله سعیدی
چکیده
رخداد سیمیرین در شمال ایران حاصل برخورد قارهای است که با ناپیوستگیهای ناحیهای و تغییرات شدید در رسوبگذاری همراهی میشود. بررسیهای تنش دیرینه در گستره البرز نشان میدهد از نورین تا باژوسین میانی (گروه شمشک)، کشش در راستای 030 درجه توسط گسلهای عادی همزمان با نهشت صورت گرفته است. نویسندگان این مقاله زمینساخت کششی را همزمان ...
بیشتر
رخداد سیمیرین در شمال ایران حاصل برخورد قارهای است که با ناپیوستگیهای ناحیهای و تغییرات شدید در رسوبگذاری همراهی میشود. بررسیهای تنش دیرینه در گستره البرز نشان میدهد از نورین تا باژوسین میانی (گروه شمشک)، کشش در راستای 030 درجه توسط گسلهای عادی همزمان با نهشت صورت گرفته است. نویسندگان این مقاله زمینساخت کششی را همزمان با مراحل کافتشدگی حوضه کاسپین جنوبی میدانند. در البرز مرکزی، سازندهای دلیچای و لار، به سن باژوسین پسین تا نئوکومین، گروه شمشک را بهصورت همشیب در بیشتر نواحی و برخی اوقات بهصورت دگرشیب (نواحی آبیک- قزوین) میپوشانند. آنها همزمان با باز شدن حوضه کاسپین جنوبی در بخش جنوبی حاشیه حوضه تشکیل شدهاند. در البرز، بخش پیشین توالی کرتاسه با گسل های عادی خاوری - باختری تا باختر شمالباختری - خاور جنوبخاوری به همراه ماگماتیسم قلیایی مربوط به کشش شمالی - جنوبی تا شمال شمالخاوری – جنوب جنوبباختری همراهی میشود. مرز میان کرتاسه - پالئوسن با ناپیوستگی ناحیهای مهمی مشخص است. این ناپیوستگی مربوط به وارونگی سوی تنش در حاشیه جنوبی حوضه کاسپین است. در طول ائوسن پیشین - میانی، جنوب البرز با فرونشست قوی حوضه کرج مشخص میشود. گسلهای عادی همزمان با رسوبگذاری با روند خاوری - باختری تا باختر شمالباختری - خاور جنوبخاوری در سازند کرج عموماً دیده میشود. این گسلهای عادی یک کشش شمالی - جنوبی تا شمال شمالخاوری - جنوب جنوبباختری را نشان میدهند. بنا به باور نگارندگان، سازند کرج در یک حوضه پشت کمانی مرتبط با فرورانش به سوی شمال خاور سنگ کره اقیانوسی تتیس جوان به زیر حاشیه جنوبی اوراسیا تشکیل شده است.
عباس فلاح؛ بهاءالدین حمدی؛ حسین مصدق
چکیده
برش مورد بررسی (کیاسر) در منطقه کیاسر، 75 کیلومتری جنوب خاوری ساری و در البرز مرکزی واقع است .نهشتههای کربنیفر (سازند مبارک) 385 متر ستبرا داشته و شامل سنگآهکهای نازک لایه در قاعده و سنگهای آهکی با ستبرای مختلف (به طور عمده متوسط لایه) با میان لایههای شیلی در بخشهای بالاتر است. مرز بین نهشتههای متعلق به دونین و نهشتههای متعلق ...
بیشتر
برش مورد بررسی (کیاسر) در منطقه کیاسر، 75 کیلومتری جنوب خاوری ساری و در البرز مرکزی واقع است .نهشتههای کربنیفر (سازند مبارک) 385 متر ستبرا داشته و شامل سنگآهکهای نازک لایه در قاعده و سنگهای آهکی با ستبرای مختلف (به طور عمده متوسط لایه) با میان لایههای شیلی در بخشهای بالاتر است. مرز بین نهشتههای متعلق به دونین و نهشتههای متعلق به کربنیفر توسط عناصر کنودونتی معین شده است. این مرز در ظاهر یک مرز همشیب و موازی بوده که سنگهای زیرین این مرز متعلق به سازند خوش ییلاقهستند. این مرز در فاصله بین نمونههای 4.1 (متعلق به انتهای دونین) و 4.3(شروع و قاعده کربنیفر) قرار دارد و فاصله این دو نمونه نیز 4 متر است. محدوده مرز با انقراض انواعیچون Pelekysgnathus sp., Icriodus costatus و Polygnathus semicostatus در اواخر دونین (نمونه4.1) و با پیدایش انواع و گونههایی مانند Polygnathus spicatus, Clydagnathus gilwernensis, Polygnathus thomassiوSpathognathodus crassidentathus در اوایل کربنیفر (نمونه4.3 ) مشخص شده است.در مجموع، سنگ آهک در تناوب با شیل به سن فامنین پسین و متعلق به Lower-Middle costatus zone بخش زیرین سنگهای کربنیفر را در منطقه تشکیل میدهند که بیشترین گسترش این زون تا آغاز Siphonodella presulcata zone است. یعنی در واقع زونSiphonodella presulcata را نداریم که میتواند بیانگر نبود کوچکی در حدفاصل دونین تا کربنیفر باشد. در واقع این نبود میتواند با حادثه Hangenberg مرتبط باشد. بر روی سنگهای سازند مبارک نیز تناوبی از ماسهسنگ و شیل متعلق به سازند دورود به سن پرمین زیرین با یک ناپیوستگی(Disconformity) قرار دارد. با مطالعه عناصر کنودونتی (20جنس، 36 گونه و 7 زیرگونه)، 7 زیستزون در نهشتههای متعلق به کربنیفر پیشین (سازند مبارک) تشخیص داده شده است که عبارتند از: 1) sulcata zone 2) duplicata zone 3) sandbergi-L. crenulata zone 4) Gn. typicus zone 5) anchoralis-latus zone 6) texanus- A.scalenus zone 7) Gnathodus bilineatus zone این زیستزونها بیانگر محدوده سنی تورنزین پیشین تا ویزین پسین هستند.
فریبرز قریب؛ یعقوب لاسمی؛ محمد هاشم امامی
چکیده
رخسارههای آواری سازند کهر در برشهای مورد مطالعه مربوط به محیطهای رودخانهای، دلتایی و ساحلی و رخسارههای کربناتی، وابسته به محیط دریایی کم ژرفا شناسایی شدهاند. تغییرات عمودی سازند کهر در هر دو برش مورد مطالعه نشاندهنده یک چرخه بزرگ به سوی بالا پیشرونده است. سنگنگاری سنگهای آذرین نیم ژرف - ژرف نواحی مورد بررسی، آنها را ...
بیشتر
رخسارههای آواری سازند کهر در برشهای مورد مطالعه مربوط به محیطهای رودخانهای، دلتایی و ساحلی و رخسارههای کربناتی، وابسته به محیط دریایی کم ژرفا شناسایی شدهاند. تغییرات عمودی سازند کهر در هر دو برش مورد مطالعه نشاندهنده یک چرخه بزرگ به سوی بالا پیشرونده است. سنگنگاری سنگهای آذرین نیم ژرف - ژرف نواحی مورد بررسی، آنها را در حد مونزوگابرو- دیوریت وگاه سینیت با گرایش قلیایی نشان داده است. بررسی رخسارهها و سنگنگاری سنگهای آذرین یاد شده نشان میدهند که حوضه رسوبی سازند کهر یک کافت درون قارهای بوده است .
حمید نظری؛ ژان فرانسوا ریتز
چکیده
گسل طالقان در کرانه جنوبی دره طالقان در فاصله 50 کیلومتری از تهران بزرگ قرار دارد. از این گسل بهطور معمول بهعنوان یک گسل فشارشی با شیب بهسوی جنوب یاد میشود. گسل طالقان یکی از بزرگترین عوامل تهدید لرزهای برای شهرهای گستره تهران و کرج با جمعیتی نزدیک به12 میلیون نفر است که میتواند عامل بسیاری از زمینلرزههای کهن و ویرانگر ...
بیشتر
گسل طالقان در کرانه جنوبی دره طالقان در فاصله 50 کیلومتری از تهران بزرگ قرار دارد. از این گسل بهطور معمول بهعنوان یک گسل فشارشی با شیب بهسوی جنوب یاد میشود. گسل طالقان یکی از بزرگترین عوامل تهدید لرزهای برای شهرهای گستره تهران و کرج با جمعیتی نزدیک به12 میلیون نفر است که میتواند عامل بسیاری از زمینلرزههای کهن و ویرانگر چون زمینلرزه 958 میلادی با بزرگای نسبی 7/7 در این ناحیه بهشمار رود. در راستای بررسیهای ریختزمینساخت و جنبش جوان بر روی این گسل، تلفیقی از دادههای حاصل از تصاویر ماهوارهای، عکسهای هوایی و مدل رقومی زمین بهکار گرفته شد. از جمله دستاوردهای این پژوهش برای نخستین بار معرفی شاخهای جنبا از گسل طالقان است که در گذشته در قالب گسلی ناجنبا و کهن به نقشه در آمده بود. بررسیهای دقیق و بزرگ مقیاس میدانی در راستای این پاره از گسل طالقان امکان اندازهگیری جابهجایی قائم و افقی را بر روی این گسل فراهم آورد که نشانگر تغییر در سازوکار فشاری به برشی-کششی در راستای این گسل است. نسبت جابهجایی تجمعی افقی به قائم اندازهگیری شده از ستیغی در میانه گسل، متناسب با سازوکار چپگرد و نرمال برابر 0/5 – 5/2 است. مقادیر برآورد شده از ویژگیهای هندسی گسل طالقان چون راستای گسل، شیب و زاویه افت آن در بخش خاوری برابر 105، 60 و 40 درجه است که نشانگر وجود گسلی با سازوکار و لغزش راستالغز چپگرد و نرمال در این بخش از البرز مرکزی است.