عباس عباسزاده شهری؛ فریدون رضایی؛ سیمین مهدیزاده فرساد؛ کامبیز مهدیزاده فرساد؛ نعیم پناهی
چکیده
فرایند شکست هیدرولیک معمولاً در تولید مخازن نفت و گاز طبیعی به عنوان عامل افزایش تولید چاه و گسترش زمان تولید مخزن مورد استفاده قرار میگیرد. میزان تولید مخازن نفت و گاز که به روش هیدرولیکی شکسته یا شکافدار میشوند، بهطور مستقیم بهگسترش شکستگی و چگونگی ارتباط دیواره چاه با شکستگی بستگی دارد. برخی از تشکیلات و سازندهای سنگی ...
بیشتر
فرایند شکست هیدرولیک معمولاً در تولید مخازن نفت و گاز طبیعی به عنوان عامل افزایش تولید چاه و گسترش زمان تولید مخزن مورد استفاده قرار میگیرد. میزان تولید مخازن نفت و گاز که به روش هیدرولیکی شکسته یا شکافدار میشوند، بهطور مستقیم بهگسترش شکستگی و چگونگی ارتباط دیواره چاه با شکستگی بستگی دارد. برخی از تشکیلات و سازندهای سنگی شامل سامانههایی با شکستگی طبیعی هستند که بعدها میتوانند تولید یک چاه را افزایش دهند. این موضوع خاطر نشان میکند که ایجاد شکستگیهای هیدرولیک میتواند یک چنین شکستگیهای طبیعی را افزایش دهد. برای انجام شبیهسازی در این نوشتار ابتدا یک منطقه فرضی بههمراه سازند بهرهده و لایههای دربرگیرنده آن تعریف و سپس بهکمک روش اجزای مرزی کار شبیهسازی اجرا شد. نتایج نشان دادند که ایجاد صحیح شکستگی به افزایش تولید و راندمان بهرهوری خواهد افزود. بدیهی است این روش برای دادههای واقعی نیز به آسانی قابل کاربرد است.
نیر بایسته هستی؛ عبدالله سعیدی؛ علیرضا شهیدی
چکیده
به منظور ارزیابی و تحلیل تنش دیرینه در منطقه مورد مطالعه، سطوح برشی دارای خشلغزش و صفحات گسلی اندازهگیریو تنسور تنش و تغییرات جهت تنش در واحدهای سنگی محاسبه شده است. برای این منظور 186 صفحه گسلی و خشلغزشهای مربوط به آنها در 12 ایستگاه بررسی شد و پس از اندازهگیری آنها، تغییرات تنش از ائوسن و کمی پس از آن بهکمک روش وارونه ...
بیشتر
به منظور ارزیابی و تحلیل تنش دیرینه در منطقه مورد مطالعه، سطوح برشی دارای خشلغزش و صفحات گسلی اندازهگیریو تنسور تنش و تغییرات جهت تنش در واحدهای سنگی محاسبه شده است. برای این منظور 186 صفحه گسلی و خشلغزشهای مربوط به آنها در 12 ایستگاه بررسی شد و پس از اندازهگیری آنها، تغییرات تنش از ائوسن و کمی پس از آن بهکمک روش وارونه سازی آنژلیه (Angelier, 1991) بررسی شد. پس از گردآوری اطلاعات لازم، دادهها بر پایه رخدادهای زمینساختی دستهبندی و با استفاده از نرمافزار آنژلیه، محورهای اصلی تنش و جهت مربوط به هر ایستگاه محاسبه شد؛ با توجه به این که تنش چیره در منطقه از نوع کششی است و با استفاده از نتایج حاصل از تحلیل داده ها میتوان بیان کرد که در زمان ائوسن در این بخش از البرز باختری (شمال قزوین) جهت کشش چیره در سنگهای آذرین و رسوبی منطقه NE-SW است. این جهتیافتگی بهوسیله دایکهای موجود در منطقه نیز تأیید میشود.
اسماعیل اسحقی؛ ابوالقاسم کامکار روحانی؛ علیرضا عربامیری
چکیده
هر روش ژئوفیزیکی مزایا و معایب ویژه خود را دارد. تلفیق نتایج حاصل از برداشت به روشهای مختلف ژئوفیزیکی سبب پوشش نقطه ضعف هر روش به وسیله روشهای دیگر میشود. به همین دلیل بررسیهای مختلف اکتشافی، مهندسی، زیست محیطی و غیره با استفاده از چندین روش مختلف ژئوفیزیکی، معمولاً نتایج معتبرتری را در اختیار قرار میدهند. در این پژوهش نیز ...
بیشتر
هر روش ژئوفیزیکی مزایا و معایب ویژه خود را دارد. تلفیق نتایج حاصل از برداشت به روشهای مختلف ژئوفیزیکی سبب پوشش نقطه ضعف هر روش به وسیله روشهای دیگر میشود. به همین دلیل بررسیهای مختلف اکتشافی، مهندسی، زیست محیطی و غیره با استفاده از چندین روش مختلف ژئوفیزیکی، معمولاً نتایج معتبرتری را در اختیار قرار میدهند. در این پژوهش نیز سعی شده است تا با تلفیق نتایج برداشت به روشهای توموگرافی مقاومت ویژه الکتریکی (ERT)و رادار نفوذی به زمین (GPR) به بررسی نقاط قوت و ضعف هر یک از این دو روش پرداخته و در پایان، در نتیجه تلفیق نتایج، تفسیر دقیقتر و با اطمینان بالاتری ارائه شود. روش ERT یکی از روشهای برداشت بهینه از زیرمجموعههای روش مقاومت ویژه است که در مناطق با زمینشناسی پیچیده نتایج قابل اتکایی را در اختیار قرار میدهد. روش GPR نیز از روشهای غیر مخرب ژئوفیزیکی با قدرت تفکیک بالا است که در آن با ارسال امواج الکترومغناطیس بسامد بالا به زمین و ثبت امواج بازتابی از فصل مشترک لایههای زیر سطحی، به بررسی زیر سطح زمین در ژرفای کم پرداخته میشود. در این پژوهش، قنات به عنوان هدفی مناسب برای شناسایی با این دو روش انتخاب و سپس، برداشتهای ERT و GPR بر روی منطقه دربرگیرنده هدف مزبور انجام شد. نتایج حاصل از پردازش، مدلسازی و تفسیر دادههای برداشت شده نشان داد که از نقطه نظر مقایسه دو روش یادشده، روش GPR قدرت تفکیک بالاتری دارد ولی روش ERT دارای ژرفای نفوذ بیشتری است. این دو روش در نشان دادن پدیدههایی مانند وجود حفرات، تغییرات در ابعاد ذرات و نیز نفوذ رطوبت توافق و همخوانی خوبی دارند. همچنین با تلفیق نتایج حاصل از این دو روش با یکدیگر مشخص شد که دقت و اطمینان تفسیر به طور قابل ملاحظهای افزایش مییابد.
علی محمد رجبی؛ ماشاءاله خامهچیان؛ محمدرضا مهدویفر
چکیده
یکی از مهمترین اثرات زمینلرزه 31 خرداد 1369 منجیل (7/7M=)، ایجاد و تحریک زمینلغزشهای بیشمار در مناطق زلزلهزده بوده است. بررسی و تحلیل این زمینلغزشها در محدوده متأثر از این زلزله در شناخت مناطق مستعد زمینلغزش، در زمینلرزههای آینده اهمیت بالایی دارد. در این مطالعه با استفاده از شبیهسازی مونتکارلو محدودهای شامل چهارگوشهای ...
بیشتر
یکی از مهمترین اثرات زمینلرزه 31 خرداد 1369 منجیل (7/7M=)، ایجاد و تحریک زمینلغزشهای بیشمار در مناطق زلزلهزده بوده است. بررسی و تحلیل این زمینلغزشها در محدوده متأثر از این زلزله در شناخت مناطق مستعد زمینلغزش، در زمینلرزههای آینده اهمیت بالایی دارد. در این مطالعه با استفاده از شبیهسازی مونتکارلو محدودهای شامل چهارگوشهای چلکاسر و چهار محل (منطقهای در نزدیکی رومرکز زمینلرزه منجیل) به مساحت 30/309 کیلومتر مربع، مورد بررسی احتمالاتی برای پیشبینی زمینلغزشهای ناشی از زمینلرزه قرارگرفته است. مقایسه پهنههای با خطر بالا در نقشه احتمالاتی بهدست آمده با استفاده از شبیهسازی مونتکارلو، با زمینلغزشهای ناشی از زمینلرزه منجیل در محدوده مورد مطالعه همپوشانی قابل ملاحظهای نشان میدهد.
سمیه ویسه؛ افشین رجبی خرمی
چکیده
هدف از این مقاله، ارائه روشی نوین در تجزیه نمونههای زمینشناسی (آب) با استفاده از تهیه ستونی برای پیش تغلیظ این نمونهها است. این بررسی شامل سنتز ستون پلیمر حکشده یونی (IIP) برای یون اورانیم است. کمپلکس یون اورانیم با استفاده از استات اورانیم 2 Uo2 .2H2O(CH3Coo) بهعنوان هسته اولیه پلیمر در نظر گرفته شده و با استفاده از لیگاند دیوینیل ...
بیشتر
هدف از این مقاله، ارائه روشی نوین در تجزیه نمونههای زمینشناسی (آب) با استفاده از تهیه ستونی برای پیش تغلیظ این نمونهها است. این بررسی شامل سنتز ستون پلیمر حکشده یونی (IIP) برای یون اورانیم است. کمپلکس یون اورانیم با استفاده از استات اورانیم 2 Uo2 .2H2O(CH3Coo) بهعنوان هسته اولیه پلیمر در نظر گرفته شده و با استفاده از لیگاند دیوینیل فسفنیکاسید (VIP)، به وجود می آید. از اتیلنگلایکول دیمتاکریلات (EGDMA) بهعنوان اتصالدهنده عرضی و از آزوبیس ایزوبوتیرونیتریل (AIBN) که نقش آغازگر را برای کنش پلیمریزاسیون دارد، برای سنتز پایانی پلیمر استفاده شد. کمپلکس پلیمر شاهد (NIP) نیز در شرایط بالا ولی بدون حضور یون اورانیم و لیگاند سنتز شد. از IIP بهدست آمده میتوان بهعنوان جاذبی با قدرت و توانایی جذب بالا برای نمونههای زمینشناسی (آب) در استخراج با فاز جامد (SPE) استفاده کرد (IIP-SPE). همچنین آزمایشهایی همچون اثر pH بر میزان جذب، ضریب نفوذپذیری، میزان غلظت و حجم اسید برای شویش برای بررسی کارایی ستون انجام شده است. شواهد تجربی بهدست آمده نشان داد که بیشترین میزان جذب یون اورانیم در7 =pH است. همچنین محلول اسیدنیتریک 1 مولار و در حجم 5 میلیلیتر دارای بالاترین میزان شویش است. حجم رسوخ برای اورانیم بیش از 200 میلیلیتر اندازهگیری شد. نتایج توسط تجزیه با دستگاه پلاسمای جفتشده القایی طیفسنج جرمی (ICP-MS) بهعنوان رفرنس و نیز با دستگاه پلاسمای جفتشده القایی طیفسنج نشر اتمی (ICP-OES) بهدست آمد که این نتایج بیانگر توانایی جذب بسیار بالای IIPبرای یون اورانیم است. گفتنی است این روند بهطور موفقیتآمیز برای پیشتغلیظ نمونههای زمینشناسی بهویژه نمونههای آب کاربرد دارد و در راستای بالا بردن توانایی خوانش همه یونهای فلزی از جمله یون اورانیم در این مطالعه در نمونههای زمینشناسی (آب) با دستگاه ICP-OES و بهینه کردن تجزیه آن با حد تشخیص پایینتر توسط دستگاه ICP-MS بسیار مفید است.
کورش شیرانی؛ عبدالله سیف؛ احمد نصر
چکیده
حرکات تودهای با توجه به ماهیت و تنوعشان و مخاطراتی که برای جان و مال انسانها دارند، همواره مورد توجه و مطالعه دانشمندان رشتههای مختلف علومزمین، همچون زمینشناسی مهندسی، زمینریختشناسی، آبخیزداری و... بودهاند. با توجه به این که رخداد این پدیده، سازوکار پیچیدهای دارد و عوامل و متغیرهای پیچیدهای میتوانند در ایجاد ...
بیشتر
حرکات تودهای با توجه به ماهیت و تنوعشان و مخاطراتی که برای جان و مال انسانها دارند، همواره مورد توجه و مطالعه دانشمندان رشتههای مختلف علومزمین، همچون زمینشناسی مهندسی، زمینریختشناسی، آبخیزداری و... بودهاند. با توجه به این که رخداد این پدیده، سازوکار پیچیدهای دارد و عوامل و متغیرهای پیچیدهای میتوانند در ایجاد آن مؤثر باشند، مطالعات گستردهای در زمینه شناخت عوامل مؤثر، دستهبندی، پهنهبندی و مدلسازی این فرایند صورت گرفته است. در این پژوهش، لغزشهای حوضه کهردان، در جنوب شهرستان سمیرم و ارتفاعات دنای زاگرس، از توابع استان اصفهان، مورد مطالعه قرار گرفت و نقشه پهنهبندی خطر زمینلغزش به روشهای آماری دومتغیره و چندمتغیره تهیه گردید. در مرحله بعد، مناسبترین روش که بالاترین صحت و دقت را نیز دارد، معرفی شد. همچنین بر اساس تجزیه و تحلیلهای به عمل آمده، اولویت و ترتیب تأثیر عوامل مؤثر در رخداد زمینلغزش تعیین شد. بر پایه بررسیهای صورت گرفته، شش عامل شیب، سوی شیب، سنگشناسی، کاربری زمینها، بارندگی و فاصله از آبراهه، انتخاب و بررسی شد. در ادامه نقشه پراکنش خطر زمینلغزش و محاسبات آماری مربوط به چهار روش ارزش اطلاعات، تراکم سطح، رگرسیون خطی و تحلیل ممیزی بررسی و در پایان نقشه پهنهبندی خطر زمینلغزش، تهیه شد. نتایج حاصل نشان داد که بهترین نقشه پهنهبندی خطر، نقشه حاصل از روش آماری ارزش اطلاعات است که امکان استفاده در کارهای عمرانی و برنامهریزی را دارد. همچنین اهمیت عوامل مؤثر در رخداد زمینلغزش در منطقه به ترتیب شامل سنگشناسی، فاصله از آبراهه، کاربری زمین، شیب، جهت شیب و بارندگی هستند.
علی عابدینی؛ عباس اروجی؛ علیاصغر کلاگری
چکیده
پهنه های کائولینیزه منطقه گورگور (شمال تکاب، استان آذربایجان غربی) محصول دگرسانی سنگهای آندزیتی به سن میوسن در شمال باختر ایران هستند. با توجه به بررسیهای کانیشناسی، کائولینیت، کوارتز، جاروسیت، مونتموریلونیت، آلبیت، مسکوویت- ایلیت، آناتاز، کلریت، اورتوکلاز، کلسیت، گوتیت و هماتیت فازهای کانیایی در این پهنهها هستند. ...
بیشتر
پهنه های کائولینیزه منطقه گورگور (شمال تکاب، استان آذربایجان غربی) محصول دگرسانی سنگهای آندزیتی به سن میوسن در شمال باختر ایران هستند. با توجه به بررسیهای کانیشناسی، کائولینیت، کوارتز، جاروسیت، مونتموریلونیت، آلبیت، مسکوویت- ایلیت، آناتاز، کلریت، اورتوکلاز، کلسیت، گوتیت و هماتیت فازهای کانیایی در این پهنهها هستند. رگههای سیلیسی حاضر در این پهنهها شامل کانیهای فلزی پیریت، کالکوپیریت، گالن، اسفالریت، بورنونیت و استیبنیت است. محاسبات تغییرات جرم عناصر خاکی کمیاب (REEs) با فرض Sc به عنوان عنصر شاخص کمتحرک آشکار میکنند که گسترش فرایند کائولینیتی شدن با غنیشدگی- تهیشدگی La-Nd و تهیشدگی Sm-Lu همراه بوده است. تجزیه و تحلیلهای زمینشیمیایی نشان میدهند که درجه تفریق Al از Fe و تخریب کانی زیرکن توسط سیالهای گرمابی به ترتیب مهمترین عوامل کنترل کننده تغییرات بیهنجاریهای Eu (84/0- 06/1) و Ce (83/0-93/0) در این پهنهها هستند. همبستگیهای مثبت و قوی مقادیر (La/Lu)N و(LREEs/HREEs)N با اجزایی مانند P، S، LOI و Sr، نقش مؤثر محلولهای درونزاد را در پیشرفت فرایند کائولینیتی شدن آشکار میسازد. تلفیق نتایج به دست آمده از مطالعات کانیشناسی و زمینشیمیایی پیشنهاد میکند که تغییرات در شیمی محلولهای دگرسان کننده (pH و Eh) و تنوع در نوع کانیهای تثبیت کننده، دو عامل کلیدی مؤثر در تفریق و توزیع REEs در پهنههای کائولینیزه در گورگور هستند.
زمین ساخت
زهرا کمالی؛ محمودرضا هیهات؛ حمید نظری؛ محمدمهدی خطیب
چکیده
گسل دورود به عنوان یکی از مهمترین قطعات لرزهزای گسل جوان اصلی زاگرس از نزدیکی منطقه ارجنگ در یک روند شمالباختری - جنوبخاوری تا بروجرد امتداد یافته است. بهمنظور تعیین ناهمسانی جنبشی گسل، از تحلیل فرکتالی شکستگیها، روکانونزمینلرزهها و آبراههها از روش مربع شمار استفاده شد. بدین منظور محدوده مورد بررسی براساس اختلاف ...
بیشتر
گسل دورود به عنوان یکی از مهمترین قطعات لرزهزای گسل جوان اصلی زاگرس از نزدیکی منطقه ارجنگ در یک روند شمالباختری - جنوبخاوری تا بروجرد امتداد یافته است. بهمنظور تعیین ناهمسانی جنبشی گسل، از تحلیل فرکتالی شکستگیها، روکانونزمینلرزهها و آبراههها از روش مربع شمار استفاده شد. بدین منظور محدوده مورد بررسی براساس اختلاف در توزیع شکستگیها و روکانونزمینلرزهها به دو بخش تقسیم گردید. ابعاد فرکتالی شکستگیها، آبراههها و روکانونزمینلرزهها محاسبه و سپس با یکدیگر مقایسه شده است. از روش توزیع چگالی کرنل با بررسی روکانونزمینلرزهها و آبراههها در طول گسل بهمیزان عملکرد ناهمسان آن، همچنین در خاتمه با تحلیل شواهد ریختزمینساختیها تعیین مقدار جابجاییهای تجمعی افقی، قائم و خالص پرداخته شد. نتایج فرکتال شکستگیها، آبراههها و زمینلرزه نشانگر بودن که بخش شمالی به عنوان پویاترین بخش گستره شناسایی شد. تحلیل فرکتالی نشان داد که بخش شمالی به عنوان پویاترین بخش گستره شناسایی شد، همچنین نتایج تحلیل کرنل و شواهد ریختزمینساخت بیانگر اینست گسل با عبور از واحدها با سنهای مختلف رفتار گوناگونی نشان میدهد و مقادیر زوایه ریک بدست آمده در طول گسل متفاوت بوده بر این اساس گسل طبق نتایج حاصل سه قطعه با طولهای مختلف قابل تقسیمبندی است، چنانچه مقدار ریک قطعات 1و2 به ترتیب °16/°126و°22/°124و طول قطعات به ترتیب 18 و 49 کیلومتراست، با توجه به بالا بودن مقادیر ریک (بیشتر از °10) مولفه شیبلغز تاثیر غالبتری نسبت به راستالغزی در این دو بخش داشته و مقدار زوایه ریک °4/°131در قطعه 3 با طول قطعه 44 کیلومتر است.
مجید قادری؛ حسین کوهستانی؛ محمدهاشم امامی؛ خین زاو
چکیده
کانسار نقره- طلای اپیترمال با میزبان برشی چاهزرد، درون یک مجموعه آتشفشانی با ترکیب آندزیتی تا ریولیتی در بخش مرکزی کمربند ماگمایی ارومیه- دختر قرار دارد. در این منطقه، فعالیتهای ماگمایی و گرمابی در ارتباط با زمینساخت کششی سامانه گسلی امتدادلغز دهشیر- بافت رخ داده است. سنگ میزبان مجموعه آتشفشانی شامل سنگهای آتشفشانی ...
بیشتر
کانسار نقره- طلای اپیترمال با میزبان برشی چاهزرد، درون یک مجموعه آتشفشانی با ترکیب آندزیتی تا ریولیتی در بخش مرکزی کمربند ماگمایی ارومیه- دختر قرار دارد. در این منطقه، فعالیتهای ماگمایی و گرمابی در ارتباط با زمینساخت کششی سامانه گسلی امتدادلغز دهشیر- بافت رخ داده است. سنگ میزبان مجموعه آتشفشانی شامل سنگهای آتشفشانی و رسوبی ائوسن است که توسط سنگهای رسوبی میوسن پوشیده شدهاند. دادههای سنسنجی اورانیم- سرب زیرکن به روش LA-ICP-MS سنهایی بین 14/0±36/6 و 24/0±19/6 میلیون سال با میانگین 16/0±23/6 میلیون سال را برای فعالیتهای ماگمایی در چاهزرد مشخص کرده است. برشها و رگهها همزمان و پس از مراحل اصلی فورانهای انفجاری ماگمایی- گرمابی و رخدادهای برشی فراتوماگمایی که ناشی از جایگیری نزدیک به سطح ریولیت پورفیری است، تشکیل شدهاند. براساس نقشههای دقیق تهیهشده، سه واحد برشی مجزا در منطقه قابل تشخیص است: برش ولکانیکلاستیک با زمینه چیره تخریبی، برش پلیمیکتیک خاکستری با یک بخش اصلی از سیمان گرمابی و برش مونو- پلیمیکتیک با زمینه ریزبلور آرژیلیکی. برشهای پلیمیکتیک، بخش قابل معدنکاری اصلی را تشکیل میدهند؛ در حالیکه برشهای ولکانیکلاستیک بهطور نسبی نفودناپذیر و بهشدت بیبار هستند. دگرسانیهای گرمابی مختلفی در رخنمونهای سطحی رخ دادهاند که مساحتی نزدیک به 9 کیلومتر مربع را میپوشانند. مجموعههای دگرسانی گرمابی بهصورت زونه در پیرامون برشها و رگهها دیده میشود و شامل کوارتز ثانویه، ایلیت، پیریت، آدولاریا، کلریت، انواع کانیهای کربناتی و میزان کمی فلدسپار قلیایی است. اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن، ژاروسیت، ژیپس، کائولینیت، هالویزیت و مقادیر کمی آلونیت، کانیهای برونزادی (سوپرژنی) هستند که جانشین کانیهای اولیه شده و شکستگیها و فضاهای خالی را پر کردهاند. فلزات قیمتی همراه با سولفیدها و سولفوسالتها بهصورت دانهپراکنده درون رگهها و سیمان برشها رخ دادهاند. یک روند افزایشی از پیریت چیره (مرحله اول) به پیریت- سولفید فلزات پایه و سولفوسالت چیره (مرحله دوم و سوم) تا سولفید فلزات پایه چیره (مرحله چهارم) در کانیشناسی برشها و رگهها دیده میشود. تهنشست کانیهای باطله نیز روندی افزایشی از مجموعههای ایلیت- کوارتز به کوارتز- آدولاریا، کربنات و سرانجام ژیپس چیره نشان میدهد. طلای آزاد در مراحل دوم و چهارم بهویژه با درهمرشدی با پیریت، کوارتز، کالکوپیریت، گالن، اسفالریت و تنانتیت- تتراهدریت غنی از نقره و همچنین بهصورت میانبار (انکلوزیون) در پیریت رخ داده است. سن اورانیم- سرب 24/0±19/6 میلیون سال برای جایگیری ماگماهای ریولیتی، بیانگر بیشترین سن برای کانهزایی در چاهزرد تلقی میشود. این سن میتواند نشاندهنده یک رخداد کانهزایی کشفنشده در کمربند ارومیه- دختر در این زمان باشد.
عباس مقصودی؛ محمد یزدی؛ محمود مهرپرتو؛ منصور وثوقی عابدینی
چکیده
کانهزایی طلای میرکوهعلیمیرزا در شمال سراب و در پهنه ساختاری البرز باختری ـ آذربایجان قرار دارد. کانهزایی به صورت رگهای با روند شمالباختر ـ جنوبخاور در توفهای داسیتی و ریوداسیتی مربوط به نئوژن تشکیل شده است.کانیشناسی رگه شامل کوارتزـ سریسیت ـ آدولاریاـکلسیت و پیریت (کمتر از 1 درصد) میباشد که بیانگر حضور رگه اپیترمال ...
بیشتر
کانهزایی طلای میرکوهعلیمیرزا در شمال سراب و در پهنه ساختاری البرز باختری ـ آذربایجان قرار دارد. کانهزایی به صورت رگهای با روند شمالباختر ـ جنوبخاور در توفهای داسیتی و ریوداسیتی مربوط به نئوژن تشکیل شده است.کانیشناسی رگه شامل کوارتزـ سریسیت ـ آدولاریاـکلسیت و پیریت (کمتر از 1 درصد) میباشد که بیانگر حضور رگه اپیترمال سولفیدی شدن پایین در منطقه است. با توجه به بررسیهای سیالات درگیر موجود در کوارتز، کانهزایی در دامنه دمایی 161 تا 260 درجه سانتیگراد و شوری5/6- 5/0 درصد وزنی معادل NaCl تشکیل شده است. عیار طلا در رگه کوارتز دارای تغییراتی از270 تا 3240 میلیگرم در تن میباشد. بیشترین مقدار طلا در نمونههای کوارتز با بافت تیغهای ـ شبکهای و برشی است که میتواند ارتباط مستقیم بین نهشت طلا و جوشش را در سیستم رگهای طلادار محدوده میرکوهعلیمیرزا نشان دهد که با همراهی سیالات درگیر غنی از مایع و غنی از بخار در این نمونه ها تأیید میشود.
بابک آقابابالو؛ خسرو خسروتهرانی؛ سید محمود حسینینژاد
چکیده
سازند مبارک گسترش خوبی در برشهای شمال شهرستان دامغان دارد. سنگشناسی این سازند در برش مطالعهشده از سنگآهک دارای سنگواره، آهک مارنی و شیل خاکستری تشکیل شده است. با مطالعه بازوپایان سازند مبارک در برش لبرود، 23جنس در 31 گونه از این گروه شناسایی شدند که حضور سنگوارههای شاخص:
Rossirhynchus adamantinus (Gaetani, 1964), Tomiproductus elegantulus (Tolmmachev, 1924), ...
بیشتر
سازند مبارک گسترش خوبی در برشهای شمال شهرستان دامغان دارد. سنگشناسی این سازند در برش مطالعهشده از سنگآهک دارای سنگواره، آهک مارنی و شیل خاکستری تشکیل شده است. با مطالعه بازوپایان سازند مبارک در برش لبرود، 23جنس در 31 گونه از این گروه شناسایی شدند که حضور سنگوارههای شاخص:
Rossirhynchus adamantinus (Gaetani, 1964), Tomiproductus elegantulus (Tolmmachev, 1924), Pustula cf. altaica (Tolmachev, 1924), Leptagonia analoga (Phillips, 1841), Hemiplethrorhynchus crassus (Gaetani, 1968), Tylothyris cf. planimedia (Cvancara, 1958), Lamellosathyris aff. Lamellose (Leveille, 1835), Punctospirifer aff. Scabricosta (North, 1920)
زمان تورنزین تا ویزئن پیشین را برای سازند مبارک در این برش مشخص میکند. بر پایه حضور گونهها، 4 زیستزون تجمعی از بازوپایان پیشنهاد میشود. در این برش، سازند مبارک از پایه بهگونهای همشیب روی سازند جیرود نهاده شده است و در بخش بالایی با یک ناپیوستگی در زیر سازند دورود؟ قرار میگیرد.
حدیث پاشایی؛ بهاﺀالدین حمدی؛ سید علی آقانباتی
چکیده
برش روته در بلندیهای البرز واقع در شمال خاوری تهران، نهشتههای تریاس را به خوبی نشان میدهد. در این برش واحد سنگی قاعده تریاس بر روی سنگآهک نازک لایه منتسب به سازند نسن به دیرینگی جلفین زیرین با یک ناپیوستگی همشیب قرار دارد. سازند الیکا به دیرینگی تریاس زیرین تا میانی متشکل از لایههای آهکی نازک تا متوسط لایه و همچنین دولومیت ...
بیشتر
برش روته در بلندیهای البرز واقع در شمال خاوری تهران، نهشتههای تریاس را به خوبی نشان میدهد. در این برش واحد سنگی قاعده تریاس بر روی سنگآهک نازک لایه منتسب به سازند نسن به دیرینگی جلفین زیرین با یک ناپیوستگی همشیب قرار دارد. سازند الیکا به دیرینگی تریاس زیرین تا میانی متشکل از لایههای آهکی نازک تا متوسط لایه و همچنین دولومیت ستبر لایه در 9 واحد سنگی به ستبرای 310 متر در ستون قائم وجود دارد که بر روی طبقات آهک نازک لایه سازند نسن حاوی فسیلهای جلفین زیرین و بوکسیت به ستبرای 10 متر به طور همشیب ناپیوسته به واسطه یک لایه شیلی نازک قرار گرفته است. طبقات بالایی سازند الیکا در زیر رسوبات آواری شمشک به طور همشیب و ناپیوسته با تغییر ناگهانی سنگشناسی قرار گرفته است. برخلاف گزارشهای پیشین که قاعده تریاس را در ایران با یک نبود چینهای گزارش کردهاند، قاعده تریاس در برش مورد مطالعه دارای سنی معادل Griesbachian است که نشاندهنده رسوبات تریاس آغازین در برش روته است. 47 گونه و 26 جنس از عناصر کنودونتی و نیز روزنداران در این برش تشخیص داده شده است. لایههای آغازین سازند الیکا از آهک نازک لایه در قاعده، سپس آهک استروماتولیتی و پس از آن آهک صفحهای تشکیل شده است که حاوی عناصر کنودونتی اشکوب گرسباخین از تریاس زیرین است. زیستزونهای زیر در نهشتههای پرمین مربوط به واحد سنگی زیرین سازند الیکا و همچنین رسوبات تریاس زیرین تشخیص داده شده است:
1- Lower Dzhulfian (Nessen Formation): Paraglobivalvulina mira –Pachyphloia iranica Assemblage zone
2- Lower Triassic(Greisbachian) (Elika Formation): Hindeodus parvus Biozone مطابقت دارد: Sweet (1988)این زیستزون نیز با زیستزون جهانی
زون سوم که نخستین بار در فلسطین اشغالی توسط Hirsch (1972)گزارش شده است عبارتند است از: Hadrodontina –Pachycladina zone - 3
بخشهای میانی سازند الیکا مرکب از سنگآهکهای نازک تا متوسط لایه ورمیکوله، شیلهای سبز و خاکستری بوده و با توجه به عناصر کنودونتی اشکوبهای: Induan – olenekian از تریاس زیرین را پیشنهاد میکند. این بخش از نظر زیستچینهنگاری قابل همارزی با نواحی مختلفی اروپا از جمله اسلوونی و چکسلواکی است که با زون 7 از زونبندی (Sweet et al., 1971) Lower smithian قابل انطباق است. بنابراین زیستزون تشخیص داده شده در این بخش عبارت است از: 4- Parachirognathus – Furnishius zone. لازم به یادآوری است که در داخل این زون، زیستزون دیگری با عنوان :Neospathodus cristagalli subzone-5 وجود دارد. این زون با زونبندی تریاس زیرین در جنوب چین مطابقت دارد و در انتها واحد دولومیتی که در پایینترین بخش خود حاوی عناصر کنودونتی Anisian – Ladinian است.
زمین شناسی اقتصادی
سجاد مغفوری؛ محمدرضا حسین زاده؛ عبدالرحمان رجبی؛ امیرمرتضی عظیم زاده
چکیده
کانسار روی- سرب درهزنجیر با سنگ میزبان آهک دولومیتی شده در جنوب شهر تفت جای گرفته است. کانیهای سولفیدی در این کانسار شامل اسفالریت، گالن، پیریت و کالکوپیریت است که بهصورت جانشینی، پرکننده فضای خالی، رگه- رگچهای، برشی و تودهای درون سنگ میزبان دیده میشود. کانهزایی در امتداد گسلهای عادی پس از فاز فشارشی تشکیل ...
بیشتر
کانسار روی- سرب درهزنجیر با سنگ میزبان آهک دولومیتی شده در جنوب شهر تفت جای گرفته است. کانیهای سولفیدی در این کانسار شامل اسفالریت، گالن، پیریت و کالکوپیریت است که بهصورت جانشینی، پرکننده فضای خالی، رگه- رگچهای، برشی و تودهای درون سنگ میزبان دیده میشود. کانهزایی در امتداد گسلهای عادی پس از فاز فشارشی تشکیل شده است. کانیهای باطله بیشتر از نوع دولومیت بوده و دولومیتی شدن از فرایندهای اصلی همراه با کانهزایی سولفیدی در کانسار درهزنجیر است. سه نوع دولومیت در منطقه معدنی درهزنجیر تشخیص داده شده است: 1) دولومیتهای ناحیهای، که در طی فرایند دیاژنز آهکهای میکریتی سازند تفت تشکیل شدهاند و بهصورت ناحیهای در کل منطقه دیده میشوند. این دولومیتها ریزبلور و دارای رنگ خاکستری تیره هستند؛ 2) دولومیتهای راندگی، که در طی رخداد راندهشدگی دولومیتهای تفت روی سازند درهزنجیر و در طی این فشارش در مجاورت گسل راندگی تشکیل شدهاند؛ 3) بیشترین شدت دولومیتی شدن و کانهزایی سولفیدی، در مجاورت گسلهای عادی رخ داده است. بهطوری که این دولومیتها در ارتباط با کانهزایی و به دولومیتهای گرمابی (DH) معروف هستند؛ با دور شدن از محل کانهزایی سولفیدی از شدت مقدار دولومیتهای گرمابی (DH) کاسته میشود. مطالعات ژئوشیمیایی گویای آن است که مقدار کادمیم کانیهای اسفالریت بالاست و این نشان از پایین بودن دمای سیال تشکیلدهنده کانهزایی دارد. تأثیر آبهای جوی و رخداد فرایند اکسایش موجب اکسید شدن کانههای سولفیدی اولیه به کانیهای غیرسولفیدی شده است. مهمترین کانیهای غیرسولفیدی کانسار درهزنجیر شامل اسمیتزونیت، همیمورفیت، هیدروزنگسیت و اکسید و هیدروکسیدهای آهن است. با توجه به ویژگیهای بنیادین کانهزایی کانسار درهزنجیر، از جمله محیط زمینشناسی، کانهزایی در امتداد گسلهای عادی پس از فاز فشارش، سنگ دربرگیرنده، کانیشناسی و ساخت و بافت آن و مقایسه این ویژگیها با ویژگیهای بنیادین ذخایر سرب و روی با میزبان رسوبی، میتوان کانسار سرب و روی درهزنجیر را در رده کانسارهای نوع دره میسیسیپی یا MVT قرار داد.
محسن چکنی مقدم؛ زهرا طهماسبی؛ احمد احمدی خلجی
چکیده
منطقه مورد مطالعه در شمال تا شمال غرب شهرستان رابر در استان کرمان قرار دارد و جزئی از کمربند ماگمایی ارومیه-دختر محسوب می شود. در این منطقه تودههای نفوذی متعددی با ترکیب غالب دیوریت، گرانودیوریت و گرانیت در واحدهای آتشفشانی رخنمون دارد. سنگ-های مورد مطالعه بر اساس ویژگی های ژئوشیمیایی به دو گروه تقسیم بندی شده اند: 1) گرانیتوئیدهای ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در شمال تا شمال غرب شهرستان رابر در استان کرمان قرار دارد و جزئی از کمربند ماگمایی ارومیه-دختر محسوب می شود. در این منطقه تودههای نفوذی متعددی با ترکیب غالب دیوریت، گرانودیوریت و گرانیت در واحدهای آتشفشانی رخنمون دارد. سنگ-های مورد مطالعه بر اساس ویژگی های ژئوشیمیایی به دو گروه تقسیم بندی شده اند: 1) گرانیتوئیدهای آداکیتی که با میزان سیلیس (78/66-49/61 درصد وزنی)، Al2O3 (74/17 – 72/15 درصد وزنی)، Sr (ppm 602 -374)، Sr/Y (53-34) و نسبت (La/Yb)N بین 88/16-35/8 و مقادیر اندک Y مشخص میشوند. 2) گرانیتوئیدهای کالکآلکالن که مهمترین خصوصیات آنها عبارتند از: میزان سیلیس (32/72-07/63 درصدوزنی)، نسبتهای پایین Sr/Y (22/13-83/3)، مقادیر بالای Y ( ppm6/31-7/21) و Yb ( ppm26/3-29/2)، میزان Sr کمتر بین ppm 297-119 و نسبت 13/11-02/3 = (La/Yb)N پایینتر نسبت به گروه آداکیتها با آنومالی منفی Eu [(Eu/Eu*)N= (ave. 0.49)]. سنگ-های آداکیتی احتمالاً از پوسته زیرین مافیک (آمفیبولیت گارنتدار) همراه با گارنت + روتیل ± پلاژیوکلاز بعنوان فازهای باقیمانده در محل منبع در عمقی بیشتر از 50 کیلومتر تشکیل شدهاند و گروه کالکآلکالن نیز احتمالاً در اعماق نزدیکتر به سطح زمین نسبت به آداکیتها در پوسته میانی-زیرین با ترکیب سنگی غالب آمفیبولیت تشکیل شدهاند. بررسی نسبتهای ایزوتوپی اولیه (704871/0 - 705195/087Sr/ 86 Sr ( و تغییرات Nd ἑ از 44/1+ تا 19/3 + همراه با تغییرات سیلیس، نشانگر تأثیر آشکار آلایش پوستهای در تکوین ماگمای سازنده این سنگهاست.
حجت اله صفری؛ محمدرضا قاسمی؛ مریم آقآتابای؛ رعنا رضوی پش
چکیده
پهنه گسلی لاهیجان یکی از گسلهای عرضی البرز باختری است که با سازوکار راستالغز چپبُر دگرریختیهایی را در این پهنه پدید آورده است. در این پژوهش با انجام مطالعات صحرایی، فنهای سنجش از دور، پردازش تصاویر ماهوارهای و روشهای آماری، پهنه گسل لاهیجان مورد تحلیل هندسی و جنبششناختی قرار گرفته و تلاش شده است پهنه گسلی بازسازی ...
بیشتر
پهنه گسلی لاهیجان یکی از گسلهای عرضی البرز باختری است که با سازوکار راستالغز چپبُر دگرریختیهایی را در این پهنه پدید آورده است. در این پژوهش با انجام مطالعات صحرایی، فنهای سنجش از دور، پردازش تصاویر ماهوارهای و روشهای آماری، پهنه گسل لاهیجان مورد تحلیل هندسی و جنبششناختی قرار گرفته و تلاش شده است پهنه گسلی بازسازی شود. برپایه نتایج حاصل از این پژوهش، گسل لاهیجان دارای راستای N55E و شیب ˚70 به سوی جنوب خاور میباشد؛ پهنه گسلی 30 کیلومتر پهنا دارد. این پهنه گسلی را میتوان به عنوان یک سامانه برشی چپبر در نظر گرفت که انواع شکستگیهای مرتبط با این سامانه را در خود جای داده است. گسلهای موجود در این پهنه به صورت گسلهای همسازو ناهمسازبا پهنه اصلی شکل گرفتهاند. بیشترگسلهای این پهنه حرکت کجلغز دارند و سازوکار آنها با توجه به زاویهای که با دیوارههای اصلی برش ساختهاند، تغییر میکند. گسلهای تقریباً موازی با دیواره برش مؤلفه حرکتی چپبر دارند. در مقابل، گسلهایی که زاویه بیشتری (حدود ˚75) با این دیواره میسازند، سازوکار حرکتی راستبر دارند. با ادامه دگرریختی، ساختارهای موجود بهگونه پادساعتگرد چرخیدهاند و زاویه کوچکتری با دیوارههای اصلی برش ساختهاند.
سیدعباس عطاپورفرد؛ علی یساقی؛ مهناز رضائیان؛ اسماعیل شبانیان بروجنی
چکیده
تاقدیس فراقان در شمال خاور کمان فارس قرار دارد و در این محل پوشش رسوبی به ستبرای 10 کیلومتر روی سری هرمز دگرشکل شده است. این تاقدیس توسط گسل زاگرس مرتفع بریده شده است. با توجه به کم بودن مطالعات تنش دیرینه و تحلیل جنبشی ساختارها در شمال خاور کمان فارس در این نوشتار به تاریخچه تغییرات میدان تنش و نقش آن در تکامل ساختار فراقان پرداخته ...
بیشتر
تاقدیس فراقان در شمال خاور کمان فارس قرار دارد و در این محل پوشش رسوبی به ستبرای 10 کیلومتر روی سری هرمز دگرشکل شده است. این تاقدیس توسط گسل زاگرس مرتفع بریده شده است. با توجه به کم بودن مطالعات تنش دیرینه و تحلیل جنبشی ساختارها در شمال خاور کمان فارس در این نوشتار به تاریخچه تغییرات میدان تنش و نقش آن در تکامل ساختار فراقان پرداخته شده است. برای تعیین متغیرهای تنسور تنش کاهش یافته و تفکیک گسلهای مربوط به هر فازدگرشکلی شکننده، از روش وارونسازی؛ برای تعیین امتداد محور کوتاهشدگی بیشینه از استیلولیتها و برای تعیین موقعیت تنش کمینه از رگههای کششی استفاده شده است. به منظور بررسی جهتهای تنش اصلی زمان حاضر دادههای سازوکار کانونی زمینلرزهها نیز به روش برگشتی تحلیل شدهاند. مطابق این بررسی، پیش از چینخوردگی در میوسن پسین سوی تنش اصلی حداکثر N27°-29°E بوده و ترکهای کششی در این زمان شکل گرفتهاند. در اواخر میوسن میانی پوشش رسوبی تحت رژیم زمینساختی فشاری (Compressional) و با سوی تنش اصلی بیشینه N19°E بهصورت چینهای جدایشی (Detachment fold) و مرتبط با گسل (Fault related fold) دگرشکل شده است. در اواخر میوسن پسین و اوایل پلیوسن، پیسنگ در محدوده فراقان شروع به کوتاهشدگی کرده است که در این زمان رژیم زمینساختی امتدادلغز و سوی تنش اصلی بیشینه N4°E است. در این زمان گسل زاگرس مرتفع فعال شده و ستون رسوبی و ساختارهای موجود را بهطور کامل برش داده است. در پلیوسن تحت رژیم زمینساختی امتدادلغز سوی تنش اصلی بیشینه بهطور موقت به N25°W تغییر یافته و گسلهای امتدادلغز و واژگون موجود با سازوکار جدید فعال شدهاند. بررسی دادههای سازوکار کانونی زمینلرزهها گویای این مطلب است که در زمان حاضر سوی تنش اصلی دوباره شمالی- جنوبی است.
ابراهیم غلامی؛ میرعلی اکبر نوگل سادات؛ محمدمهدی خطیب؛ علی یساقی
چکیده
حرکت راستگرد شمالی- جنوبی بین ایران مرکزی و افغانستان باعث فعالیت پهنههای گسلی شمالی- جنوبی و شمال باختری- جنوب خاوری در بخش خاوری ایران شده است. تأثیر متقابل گسلها (fault interaction)باعث ایجاد مناطق فشاری (restraining zones) در راستای پهنههای گسلی و ظهور رخنمونهای افیولیتی در بین واحدهای ترشیر شده است. مطالعه هندسی و جنبشی ساختارها راهکار ...
بیشتر
حرکت راستگرد شمالی- جنوبی بین ایران مرکزی و افغانستان باعث فعالیت پهنههای گسلی شمالی- جنوبی و شمال باختری- جنوب خاوری در بخش خاوری ایران شده است. تأثیر متقابل گسلها (fault interaction)باعث ایجاد مناطق فشاری (restraining zones) در راستای پهنههای گسلی و ظهور رخنمونهای افیولیتی در بین واحدهای ترشیر شده است. مطالعه هندسی و جنبشی ساختارها راهکار مناسبی برای شناخت نحوه شکلگیری و تکوین ساختاری مناطق فشاری در پهنههای گسلی در شمال شمال خاور دشت لوت (بخش شمالی پهنه ساختاری سیستان) فراهم آورده است. فعالیت گسلهایی با روندهای مختلف در منطقه خاور ایران سبب ایجاد دگرشکلیهای محلی متفاوت با مناطق ساختاری مجاورآنها شده است. چنین دگرشکلیهایی، به تأثیرمتقابل گسلهای با سازوکار چیره امتدادی و روندهای متفاوت شمالی- جنوبی و شمال باختری- جنوب خاوری نسبت داده شده است . تأثیر متقابل روندهای ساختاری مذکور و نقش مؤثرترگسلهای شمالی- جنوبی سبب ایجاد مناطق فشاری با دگر شکلی بالا و ظهور خمیدگیهای ساختاری شده است. ایجاد مناطق فشاری در محل همپوشانی (over lap) پهنههای گسلی شمالی- جنوبی و خمیدگی اثر محوری چینها، ناشی از تأثیرمتقابل روندهای ساختاری شمالی- جنوبی و شمال باختری- جنوب خاوری میباشند.
مطالعات ساختاری منطقه مورد مطالعه در دو بخش انجام گردید :
الف) فعالیت پهنههای گسلی شمالی- جنوبی با سازوکار امتدادلغز راستگرد، باعث ایجاد مناطق عدسی شکل فشاری در راستای پهنههای گسلی شدهاند. هندسه نردبانی (en echelon) این گسلها، مناطق فشاری از نوع link damage zoneرا در محل همپوشانی آنها ایجاد شده است (مانند کسراب، ترشاب و آساکوهک) که واحدهای افیولیتی در محل همین مناطق، رخنمون یافتهاند.
ب) سازوکار پهنههای گسلی شمال باختری- جنوب خاوری بهصورت فشاری- برشی راستگرد است و رخنمون واحدهای افیولیتی در راستای آنها پیوسته و گسترده است.
میزان کوتاه شدگی واحدهای رسوبی چین خورده ترشیر (چینهای حسینآباد، پرنگ، چاخو، شورک، مرغزار، زهاب) از شمال به جنوب افزایش یافته است. از آنجا که میزان جابهجایی در بخش مرکزی گسلها افزایش مییابد (مانندگسل شوشک- چشمه زنگی)، کوتاه شدگی در چینها در این منطقه وابسته به حرکت گسلهاست. وجود دگرشیبی بین واحدهای ترشیر و کرتاسه، رخنمون افیولیتها در مکانهای تحت تأثیر فشردگی، موقعیت شمال خاوری- جنوب باختری محور اصلی فشردگی در راستای هر دو روند اصلی شمال شمال خاور دشت لوت و رشد مناطق فشاری در محل تلاقی دو روند اصلی، نشانگر این است که فعالیت دو روند مذکور بهطور همزمان انجام شده است. در مناطق فشاری در محل همپوشانی گسلهای شمالی- جنوبی گسلهای راندگی، رخنمون واحدهای قدیمی و قطعات لوزی شکل دیده میشوند. ظهور راندگیها و رخنمون افیولیت در مناطق فشاری در بخشهای شمالی منطقه مطالعه، جایی که روندهای شمال باختری - جنوب خاوری نیز بر دگرشکلیهای منطقه اثر دارند، نشانگر اثر غالب روندهای شمالی- جنوبی است. از آنجا که راستای مؤلفه اصلی فشردگی در سرتاسر منطقه مطالعه تقریباً یکسان است، تغییرات دگرشکلی از شمال به جنوب به همراه افزایش میزان کوتاهشدگی اندازهگیری شده در چینها، ناشی از تأثیر غالب گسلهای اصلی شمالی- جنوبی بر دگرشکلیهای منطقه مطالعه و پهنه سیستان است.
رسوب شناسی
ناصر عبدی؛ رضا موسوی حرمی
چکیده
کمان قطر- گاوبندی یک کمان بزرگ و قدیمی منطقهای است که در امتداد شبهجزیره قطر، با امتداد شمالخاور- جنوب-باختر، در بخش مرکزی خلیجفارس واقع شده است. در این مطالعه کمان مذکور بر اساس تفسیر دادههای لرزهنگاری دوبعدی، در بازه رسوبی افق سرسازند لافان تا سرسازند جهرم مورد مطالعه قرار گرفته و شکل مشخصی از این کمان در این بازه ، در بخش ...
بیشتر
کمان قطر- گاوبندی یک کمان بزرگ و قدیمی منطقهای است که در امتداد شبهجزیره قطر، با امتداد شمالخاور- جنوب-باختر، در بخش مرکزی خلیجفارس واقع شده است. در این مطالعه کمان مذکور بر اساس تفسیر دادههای لرزهنگاری دوبعدی، در بازه رسوبی افق سرسازند لافان تا سرسازند جهرم مورد مطالعه قرار گرفته و شکل مشخصی از این کمان در این بازه ، در بخش ایرانی خلیجفارس بدست آمده است. تفسیر دادههای لرزهنگاری در افق راس سازند لافان، و افق زمانی و عمقی حاصل از این تفسیر بصورت خطوط همتراز عمقی، بیانگر وجود یک پلاتفرم با امتداد شمالباختر- جنوبخاور است که به سمت شمالخاور دارای شیب تقریباً یکنواخت میباشد و در برخی نقاط دارای بلندیهایی است که بر اثر فعالیت دیاپیرهای نمکی پدید آمدهاند. نتایج تقریباً مشابهی برای افق سرسازند جهرم بدست آمده است. اختلاف زمانی و عمقی دو افق فوق بیانگر وجود یک پلاتفرم با شیبهای ملایم به طرفین است که در واقع امتداد کمان قطر- گاوبندی در بخش ایرانی خلیج فارس میباشد. با توجه به نقشه همضخامت تهیه شده برای توالی رسوبات سازندهای ایلام- جهرم، میزان ضخامت رسوبات در پلاتفرم بالای این کمان به نحو موثری کاهش مییابد. کاهش ضخامت رسوبات میتواند دلیل رشد این کمان در زمان تهنشست این رسوبات باشد که همزمان با بالاآمدگی، با ایجاد فضای رسوبگذاری کمتر، موجب کاهش میزان تهنشست رسوبات شده است. بنابراین کمان مذکور و دیاپیرهای نمکی به عنوان عوامل منطقهای در سکانس رسوبات نقش اساسی دارند.
نگین فضلی؛ مجید قادری؛ دیوید لنتز؛ جیانوی لی
چکیده
کانسار نارباغی شمالی در 26 کیلومتری شمالخاور ساوه و در بخش میانی کمربند ماگمایی ارومیه- دختر واقع شده است. در این محدوده، نفوذ توده نیمهژرف به سن بعد از ائوسن (الیگوسن- میوسن) به درون واحدهای آتشفشانی- رسوبی ائوسن، سبب ایجاد زونهای دگرسانی وسیع فیلیک، آرژیلیک، پروپیلیتیک، تورمالینی و تشکیل کانهزایی نقره- مس تیپ اپیترمال شده ...
بیشتر
کانسار نارباغی شمالی در 26 کیلومتری شمالخاور ساوه و در بخش میانی کمربند ماگمایی ارومیه- دختر واقع شده است. در این محدوده، نفوذ توده نیمهژرف به سن بعد از ائوسن (الیگوسن- میوسن) به درون واحدهای آتشفشانی- رسوبی ائوسن، سبب ایجاد زونهای دگرسانی وسیع فیلیک، آرژیلیک، پروپیلیتیک، تورمالینی و تشکیل کانهزایی نقره- مس تیپ اپیترمال شده است. سنگهای نفوذی این محدوده دارای طیف ترکیبی دیوریت- مونزودیوریت با ماهیت کالکآلکالن بوده که در موقعیت زمینساختی مربوط به کمان آتشفشانی در ارتباط با حاشیه فرورانش اقیانوس نئوتتیس به زیر خردقاره ایران مرکزی تشکیل شدهاند. کانهزایی نقره- مس در کانسار نارباغی شمالی به شکل رگهای و رگههای برشی با میزبان اصلی آندزیت، توف خردهسنگی، دیوریت و مونزودیوریت رخ داده است. کانیشناسی ماده معدنی شامل کانیهای سولفیدی کالکوپیریت، پیریت و اسفالریت، کانیهای سولفوسالتی تنانتیت و تتراهدریت، کانیهای اکسیدی گوتیت و هماتیت و کانیهای کربناتی مالاکیت و آزوریت است. همچنین دگرسانی در کانسار نارباغی شمالی دارای یک الگوی تمرکز نسبی است و دگرسانیهای آرژیلیک، سریسیتی و کلسیتی در ارتباط نزدیک با بخشهای پرعیار نقره و مس هستند و دگرسانی تورمالینی و پروپیلیتیک بیشتر در حاشیه توده معدنی گسترش دارد. با توجه به ویژگیهای اصلی کانهزایی از جمله محیط ژئودینامیکی، سنگ میزبان، کانیشناسی، محتوای فلزی، ژئومتری ماده معدنی، دگرسانی و مقایسه این ویژگیها با ویژگیهای بنیادین کانسارهای اپیترمال، میتوان کانسار نارباغی شمالی را در رده کانهزایی رگهای اپیترمال سولفیداسیون حدواسط قرار داد.
ژئوفیزیک
محمدرضا جمال ریحانی؛ عبدالرضا قدس؛ سید خلیل متقی؛ اسماعیل شبانیان؛ مرتضی طالبیان؛ بیگ چن
چکیده
در نوامبر سال 2013، پنج زمینلرزه با بزرگی متوسط در منطقه کمان لرستان رخ دادند. پیشانی دگرشکلی زاگرس در کمان لرستان از جمله مناطقی است که رابطه میان لرزهخیزی و ساختارهای فعالش ناشناخته است. در این مطالعه ما با استفاده از شبکه موقت ایران- چین و شبکه-های لرزهنگاری ایران و عراق، زمینلرزه اصلی و پسلرزههای آنرا به روش تکرویدادی ...
بیشتر
در نوامبر سال 2013، پنج زمینلرزه با بزرگی متوسط در منطقه کمان لرستان رخ دادند. پیشانی دگرشکلی زاگرس در کمان لرستان از جمله مناطقی است که رابطه میان لرزهخیزی و ساختارهای فعالش ناشناخته است. در این مطالعه ما با استفاده از شبکه موقت ایران- چین و شبکه-های لرزهنگاری ایران و عراق، زمینلرزه اصلی و پسلرزههای آنرا به روش تکرویدادی و چندرویدادی مکانیابی کردیم، با روش معکوسسازی تانسور ممان و روش اولین رسید موج طولی، سازوکار کانونی پنج زمینلرزه بزرگتر از 5/4 را بدست آوردیم و ساختار سرعتی در منطقه موردمطالعه را با استفاده از برگردان همزمان توابع گیرنده و منحنی پاشش به مدلهای سرعتی، در زیر دو ایستگاه زلزلهنگاری نزدیک خوشه محاسبه کردیم. مکانیسمهای بدست آمده از وارونسازی گسلههای معکوس با شیب 23 تا 39 درجه به سمت شمالخاور و خاور هستند. صفحه گسلی از روی توزیع پسلرزهها و عمق رخدادها انتخاب شده است. روند ابر پسلرزهها رخدادها با راستای گسلهای شناختهشده همخوانی ندارند. عمق سنتروئید و عمق کانونی برای هر پنج رخداد برابر 14 کیلومتر بدست آمد. نتایج بدست آمده نشان میدهند که در جبههی دگرشکلی کمان لرستان ضخامت سنگهای رسوبی کمتر از 8 کیلومتر است و زمینلرزههای رخداده در جبههی دگرشکلی کمان لرستان همگی در پیسنگ کریستالی روی میدهند. یافتههای ما ایده جدایش لرزهای زمینلرزههای اصلی از پسلرزههای آن که توسط نیسن وهمکاران (2011) ارائه شد را حداقل در کمان لرستان زاگرس رد میکند.
عباس افلاطونیان؛ علی یساقی؛ عبدالحسین احمدنیا
چکیده
تاقدیس سلطان در شمالباختر کمربند چینخورده ـ رانده زاگرس و در ناحیه لرستان واقع است. در این مقاله تحلیل هندسی و جنبشی این تاقدیس برای برآورد بستگی گروه دهرم آن بهمنظور ارزیابی مناسب بودن این گروه برای پیجویی اکتشاف مخزن گازی، انجام شده است. تحلیل هندسی تاقدیس سلطان نشان می دهد که این تاقدیس از نوع چینهای انتشار گسلی است ...
بیشتر
تاقدیس سلطان در شمالباختر کمربند چینخورده ـ رانده زاگرس و در ناحیه لرستان واقع است. در این مقاله تحلیل هندسی و جنبشی این تاقدیس برای برآورد بستگی گروه دهرم آن بهمنظور ارزیابی مناسب بودن این گروه برای پیجویی اکتشاف مخزن گازی، انجام شده است. تحلیل هندسی تاقدیس سلطان نشان می دهد که این تاقدیس از نوع چینهای انتشار گسلی است که در بین انواع مختلف این چینها نیز با نوع سه برشی (trishear) هماهنگی بیشتری دارد. البته به علت عدم دسترسی به اطلاعات زیر سطحی مناسب و همچنین به علت هندسه گرد و به نسبت باز آن و وجود اختلاف مقاومت در بین واحدهای مختلف از سطح تا عمق، میتوان مدل چین جدایشی گسلخورده (Faulted Detachment Fold) را نیز که از نظر هندسی شبیه چینهای انتشار گسلی هستند، برای تاقدیس در نظر گرفت. همچنین مطالعه مقادیر کرنش نهایی بر روی نمونه سنگهای آواری از تاقدیس و چین الگو نشان داد که این مقادیر نسبتاً پایین بوده و مشابه مقادیر کرنش در چینهای انتشار گسلی با پایین بودن میزان کوتاهشدگی بهموازات لایهبندی است. با استفاده از دادههای سطحی برداشت شده و با در نظر گرفتن مدلهای هندسی به دست آمده، هفت برش عرضی ساختاری بر روی این تاقدیس رسم شد. سپس اطلاعات عمقی مربوط به سطح بالایی گروه دهرم در تمام برشهای عرضی ساختاری برداشت شد و به وسیله این دادهها، نقشه همتراز زیرزمینی (UGC Map) و یک مدل سه بعدی برای گروه دهرم در تاقدیس سلطان رسم شد. میزان بستگی محاسبه شده بر اساس این نقشه ساختاری زیرزمینی برای تاقدیس سلطان آن را فقط در صورت اثبات پیوستگی با تاقدیس مجاور، ریت، به عنوان یک هدف اکتشافی مطرح میکند.
محسن علامه
چکیده
سازند فرخی جوانترین واحد رسوبی کرتاسه بالایی است که در منطقه خور و بیابانک جای گرفته است. ترکیب سنگی آن شامل 250 متر آهک، مارن و آهک مارنی با میانلایههایی از سنگآهک فسیلدار است. به منظور شناسایی استراکدا و مطالعه محیط رسوبی سازند فرخی بر پایه آنها، 23 نمونه از بخشهای مارنی سازند برداشت و با استفاده از روش شستشو نمونهها آماده ...
بیشتر
سازند فرخی جوانترین واحد رسوبی کرتاسه بالایی است که در منطقه خور و بیابانک جای گرفته است. ترکیب سنگی آن شامل 250 متر آهک، مارن و آهک مارنی با میانلایههایی از سنگآهک فسیلدار است. به منظور شناسایی استراکدا و مطالعه محیط رسوبی سازند فرخی بر پایه آنها، 23 نمونه از بخشهای مارنی سازند برداشت و با استفاده از روش شستشو نمونهها آماده شد که در پایان به شناسایی 29 گونه متعلق به 23 جنس از استراکدا انجامیده است. بیش از 87 درصد استراکدای شناسایی شده دارای صدف صاف، بدون تزیین و متصل به هم هستند و میزان رسوبگذاری به نسبت بالا را تایید میکند که سبب حفظشدگی بسیار خوب استراکدا شده است. با توجه به استراکدای شناسایی شده، میتوان چهار رخساره اکولوژیکی لیتورال، نریتیک داخلی، نریتیک خارجی، نریتیک خارجی تا ابتدای باتیال با شوری کم تا زیاد و گرم برای بخشهای مختلف مارنهای سازند فرخی در زمان رسوبگذاری پیشنهاد کرد.
افشین زهدی؛ فرهاد عاصمی؛ علی لکیروحانی
چکیده
در این پژوهش، به منظور تعیین مدل دولومیتی شدن سازند سلطانیه، از یک رخنمون مناسب در 35 کیلومتری جنوب باختر شهر زنجان استفاده شده است. سازند سلطانیه در برش مورد مطالعه، 985 متر ستبرا دارد که بهطور همشیب و مشخص روی شیلها و ماسهسنگهای سازند بایندر قرار گرفته است و در بالا نیز توسط شیلها و ماسهسنگهای سرخ رنگ سازند باروت ...
بیشتر
در این پژوهش، به منظور تعیین مدل دولومیتی شدن سازند سلطانیه، از یک رخنمون مناسب در 35 کیلومتری جنوب باختر شهر زنجان استفاده شده است. سازند سلطانیه در برش مورد مطالعه، 985 متر ستبرا دارد که بهطور همشیب و مشخص روی شیلها و ماسهسنگهای سازند بایندر قرار گرفته است و در بالا نیز توسط شیلها و ماسهسنگهای سرخ رنگ سازند باروت پوشیده شده است. توزیع و گسترش دولومیتهای سازند سلطانیه، موازی با ردهبندی و لایههای رسوبی و دارای گسترش جانبی قابل ملاحظهای است. درون لایههای دولومیتی آثار جلبکهای سبز- آبی (استروماتولیتها) و همچنین گرهک و نوارهای چرت به فراوانی شناسایی شده است. بر پایه شواهد صحرایی، سنگنگاری و ژئوشیمیایی (XRD و ICP-OES)، چهار نوع دولومیت، در سازند سلطانیه تشخیص داده شده است، که عبارتند از دولومیتهای ریزبلور یا دولومیکرایت، دولومیتهای متوسطبلور متراکم و نیمهشکلدار، دولومیتهای درشتبلور نیمهشکلدار تا بیشکل و در پایان سیمان دولومیتی پر کننده حفرات سنگ. در این دولومیتها، شواهدی از وجود بلورهای دولومیت زیناسبی یا سدل دیده نشده است. نتایج این پژوهش بیانگر تشکیل این دولومیتها در یک محیط دیاژنزی دفنی کمژرفا تا به نسبت ژرف توسط سیالهای دریایی با شوری متوسط (میانگین سدیم 325 پیپیام)، در اثر تراوش آب دریای تبخیر شده به درون سکوی کربناته سازند سلطانیه در منطقه مورد مطالعه است. مقادیر پایین استرانسیم (میانگین 47 پیپیام) و به نسبت بالاتر آهن (میانگین 3088 پیپیام) و منگنز (میانگین 453 پیپیام) در دولومیتهای درشتبلورتر، احتمالاً بیانگر افزایش اندازه بلورهای دولومیت و تبلور دوباره بلورهای دولومیت در طی تدفین است. مقادیر ناچیز باریم (میانگین 12 پیپیام) و نبود دولومیتهای زیناسبی درون توالی دولومیتی سازند سلطانیه نیز احتمالاً بیانگر دخالت نداشتن محلولها و سیالهای گرمابی در طی فرایند دولومیتی شدن کربناتهای سازند سلطانیه در منطقه مورد مطالعه است.
نسیم عسکری؛ محمدهاشم امامی؛ منیره خیرخواه
چکیده
سنگهای ریولیتی بعد از ائوسن منطقه کهک در بخش جنوبخاوری محدوده چهارگوش 1:250000 قم و بخش خاوری ورقه 1:100000 کهک قرار دارد. این محدوده بخشی از حاشیه باختری ایران مرکزی و در نوار ماگمایی ارومیه- دختر جای دارد. سنگهای ریولیتی منطقه کهک به صورت گنبد درونزا رخنمون دارند که با توجه به حضور تودههای ریولیتی در امتداد گسل امتدادلغز میم ...
بیشتر
سنگهای ریولیتی بعد از ائوسن منطقه کهک در بخش جنوبخاوری محدوده چهارگوش 1:250000 قم و بخش خاوری ورقه 1:100000 کهک قرار دارد. این محدوده بخشی از حاشیه باختری ایران مرکزی و در نوار ماگمایی ارومیه- دختر جای دارد. سنگهای ریولیتی منطقه کهک به صورت گنبد درونزا رخنمون دارند که با توجه به حضور تودههای ریولیتی در امتداد گسل امتدادلغز میم میتوان دریافت که این گسل در جایگیری و صعود ماگمای ریولیتی مؤثر بوده است. سنگهای ریولیتی کالکوآلکالن بوده و بر اساس ترکیب شیمیایی سنگهای ریولیتی و شیمی میکا و گارنت موجود، ماگمای بهوجودآورنده پرآلومین و تیپ S است که مربوط به محیطهای برخوردی است و به نقش پوسته قارهای در تشکیل سنگهای ریولیتی اشاره دارد. با توجه به اینکه گارنت درشتبلور است و منحصراً در سنگهای ریولیتی منطقه وجود دارد و گارنت نمیتواند در بسیاری از ماگماهای بازیک متبلور شود، در نتیجه ریولیت منطقه کهک نمیتواند حاصل تبلور بخشی ماگمای بازیک باشد.
محمد فرزامیان؛ ابوالقاسم کامکار روحانی؛ منصور ضیایی؛ حسنعلی فرجی سبکبار؛ کیومرث سیف پناهی
چکیده
کانسار سرب و روی چیچکلو یکی از مناطق پتانسیلدار است که در محدوده کمربند سرب و روی پهنه تکاب و در 25 کیلومتری شمال باختر معدن انگوران قرار گرفته است. کانسار یادشده در طی چندین دهه گذشته به دفعات مورد مطالعات پیجویی و اکتشاف در مقیاسهای مختلف قرار گرفته و آخرین فعالیتهای اکتشافی، برداشتهای تفصیلی ژئوفیزیکی (بهروش مقاومت ...
بیشتر
کانسار سرب و روی چیچکلو یکی از مناطق پتانسیلدار است که در محدوده کمربند سرب و روی پهنه تکاب و در 25 کیلومتری شمال باختر معدن انگوران قرار گرفته است. کانسار یادشده در طی چندین دهه گذشته به دفعات مورد مطالعات پیجویی و اکتشاف در مقیاسهای مختلف قرار گرفته و آخرین فعالیتهای اکتشافی، برداشتهای تفصیلی ژئوفیزیکی (بهروش مقاومت ویژه و قطبش القایی) و ژئوشیمیایی بهمنظور پتانسیلیابی کانسار سرب و روی در این منطقه بوده است. در این پژوهش، پس از مدلسازی و تفسیر دادههای ژئوفیزیکی و پردازش و تفسیر دادههای ژئوشیمیایی، نقشههای اکتشافی در محیط GIS آماده سازی شدند. در ادامه، با بهکارگیری توابع عضویت ذوزنقهای که متناسب با ماهیت اکتشافی است، نقشههای اکتشافی فازیسازی شده و در واقع روش فازیسازی نوینی برای فازیسازی نقشههای یادشده مورد توجه قرار گرفته است. در پایان برای تلفیق نقشههای فازی اکتشافی از عملگرهای فازی استفاده شده است. نتایج بررسی نقشه نهایی اکتشافی بهمنظور اکتشاف ماده معدنی سرب و روی در منطقه یادشده گسترش بیهنجاریهای اکتشافی با مطلوبیت فازی بیش از 5/0 را در جنوب خاوری منطقه مطالعاتی نشان میدهد که حاصل همپوشانی قابل توجه بیهنجاریهای ژئوفیزیکی و ژئوشیمیایی در این منطقه است. حفاریهای انجام شده در منطقه درستی نتایج اکتشافی به دست آمده در این پژوهش را مورد تأیید قرار میدهد.