مریم امامی جعفری؛ محمود مهرپرتو؛ افشین اکبرپور؛ بهنام شمسی
چکیده
روش BLEG یکی از روشهای جدید بهکار گرفتهشده در بررسیهای اکتشاف ژئوشیمیایی طلا است. این روش کمک زیادی در مکانیابی بسیاری از نهشتههای طلا با عیار پایین کرده است. تغییر چشمگیر روش BLEG نسبت به روشهای رایج اکتشافات ژئوشیمیایی، استفاده از حجم زیادی از نمونه بدون توجه به اندازه آنها و تراکم پایین نمونهبرداری است. بهمنظور همسنجی ...
بیشتر
روش BLEG یکی از روشهای جدید بهکار گرفتهشده در بررسیهای اکتشاف ژئوشیمیایی طلا است. این روش کمک زیادی در مکانیابی بسیاری از نهشتههای طلا با عیار پایین کرده است. تغییر چشمگیر روش BLEG نسبت به روشهای رایج اکتشافات ژئوشیمیایی، استفاده از حجم زیادی از نمونه بدون توجه به اندازه آنها و تراکم پایین نمونهبرداری است. بهمنظور همسنجی دادههای حاصل از BLEG با روش رسوبات آبراههای، ورقه 1:100000 سیهرود در حوضه زمینشناسی آذربایجان که نقشه زمینشناسی و اکتشافات ژئوشیمیایی پیشتر در آن انجام شده بود، برگزیده شد. محدوده مورد بررسی با گسترهای در حدود1850 کیلومترمربع در منتهیالیه شمال باختری ایران در استان آذربایجان شرقی واقع است، این محدوده در ناحیه کوهستانی در شمال باختر شهرستان اهر واقع شده است. واحدهای زمینشناسی تشکیلدهنده منطقه بیشتر شامل واحدهای سنگآهکی و فلیشگونه کرتاسه بالایی، تودههای نفوذی با سن الیگوسن و رخسارههای آتشفشانی- رسوبی ائوسن است. سنگهای نفوذی الیگوسن مهمترین واحد آذرین منطقه مورد بررسی هستند. در این بررسی 168 نمونه BLEG و 103 نمونه رسوب آبراههای (Silt Sample) مورد آنالیز و بررسی قرار گرفت. دامنه مقادیر عیار طلا در نمونههای BLEG از ppb1/0 تا ppb20 و در نمونههای رسوب آبراههای از 3 تا ppb459 است. نتایج بهدست آمده از برداشت و بررسی نمونهها به روش ژئوشیمیایی BLEG نشاندهنده چهار محدوده با بیهنجاری درجه یک است که شامل 1) محدوده انیق- قرهچیلر؛ 2) محدوده نمنق؛ 3) محدوده اشتوبین و 4) محدوده آندریان یا میوهرود است. آنالیز نمونههای رسوبات آبراههای برداشت شده نشاندهنده بالا بودن عناصر مس و طلا در نمونهها است. بررسی همبستگی عناصر در رسوبات آبراههای برداشت شده از منطقه انیق- قرهچیلر نشاندهنده همبستگی نسبتاً بالای طلا با عناصر آرسنیک، مس و سرب است. مس نیز با مولیبدن همبستگی بالایی نشان میدهد. این موضوع با کانهزایی موجود در منطقه همخوانی دارد.
سیدحسام الدین معین زاده
چکیده
در محاسبه شدت گسلش یک منطقه میتوان عوامل مختلفی را در نظر گرفت. شاخص خطوارگی تابعی از طول، تعداد و تقاطع گسلها در واحد سطح است و روشی مناسب در جهت کمّی سازی دادههای ساختاری به حساب میآید. به طور طبیعی اغلب دگرسانیها با گسلها و شکستگیهایی که راه نفوذ سیالات را تسهیل میکنند ارتباط دارند. مقایسه موقعیت محدوده های با بیشترین ...
بیشتر
در محاسبه شدت گسلش یک منطقه میتوان عوامل مختلفی را در نظر گرفت. شاخص خطوارگی تابعی از طول، تعداد و تقاطع گسلها در واحد سطح است و روشی مناسب در جهت کمّی سازی دادههای ساختاری به حساب میآید. به طور طبیعی اغلب دگرسانیها با گسلها و شکستگیهایی که راه نفوذ سیالات را تسهیل میکنند ارتباط دارند. مقایسه موقعیت محدوده های با بیشترین تمرکز خطواره ها در مناطق آتشفشانی، در کالدراهای مساحیم و بیدخوان و بررسی دگرسانیهای رخساره مرکزی کالدراها نشانگر ارتباط بیشتر دگرسانیهای سوپرژن با خطوارههای منطقه میباشد و این در حالی است که دگرسانی فیلیک که بیشتر منشأ درونزاد دارد دارای ارتباط ضعیفتری با خطوارگیها است. دگرسانی آرژیلیک میتواند منشأ درونزاد یا برونزاد داشته باشد. در کالدرای مساحیم منشأ کانیهای رسی بیشتر آبهای فرو رو بوده و کائولن کانی عمده آن است. بر اساس نتایج حاصل از آزمایش XRD کانیهایی از قبیل پیروفیلیت و دیکیت در بخشهای عمدهای از کالدرای مساحیم دیده نمیشوند؛ بنابراین اکثر دگرسانیهای منطقه آتشفشان مساحیم عمدتاً آرژیلیک با منشأ برونزاد هستند، حال آنکه در منطقه کالدرای بیدخوان با وجود غالب بودن دگرسانی آرژیلیک اما دگرسانی فیلیک نیز که غالبا منشأ درونزاد دارد دارای وسعت قابل توجهی است. رسم ماتریس انطباق دگرسانیها و کران بالای شاخص خطوارگی در مناطق مساحیم و بیدخوان به ترتیب ضرایب انطباق 8/37 و 29 درصد برای دگرسانی آرژیلیک و ضرایب 1/1 و 7/10 را برای دگرسانی فیلیک در مناطق مذکور نشان میدهد. ارتباط مثبت دگرسانی آرژیلیک با شاخص خطوارگی و ارتباط ضعیفتر دگرسانی فیلیک با این فاکتور در مرکز کالدراهای مساحیم و بیدخوان در کنار ارتباط نزدیکتر رژیم کلی (عمدتاً برونزاد) دگرسانیهای منطقه مساحیم با شاخص خطوارگی، نشانگر تأثیر شدیدتر گسلها در فرایندهای سوپرژن نسبت به فرایندهای هایپوژن در سطح این نواحی است.
محبوبه حسینی برزی؛ ریحانه علی نژاد کردی؛ هرمز قلاوند
چکیده
سازند پابده از نهشتههای ابتدای ترشیری در زون زمینساختی زاگرس است که در این مطالعه، علاوه بر بررسی کانیهای رسی این سازند در توالی چینهای، نتایج مرتبط با کانی رسی در این نهشتهها در دو زیر زون فروافتادگی دزفول شمالی (برش سطحی در مقطع تیپ) و میانی (برشهای زیر سطحی) مقایسه شده است. با کلسیمسنجی نمونههای ...
بیشتر
سازند پابده از نهشتههای ابتدای ترشیری در زون زمینساختی زاگرس است که در این مطالعه، علاوه بر بررسی کانیهای رسی این سازند در توالی چینهای، نتایج مرتبط با کانی رسی در این نهشتهها در دو زیر زون فروافتادگی دزفول شمالی (برش سطحی در مقطع تیپ) و میانی (برشهای زیر سطحی) مقایسه شده است. با کلسیمسنجی نمونههای سازند پابده در برش تیپ این سازند، واقع در تنگ پابده، تفکیک لایههای مارن شیلی و مارنی سازند انجام شد. تصاویر میکروسکوپ الکترونی(SEM) نمونههای انتخابی از این نهشتهها، حاکی از وجود کانی رسی کلریت با ساختار مشخص و از منشأ دیاژنزی (حاصل تبدیل ایلیت به کلریت) است و احتمال وجود دیگر کانیهای رسی (همچنین کلریت) با منشأ تخریبی نیز وجود دارد. تجزیه پراش پرتو ایکس (XRD) و تجزیه و تحلیل کیفی دادهها، نوع کانی رسی را در مارنهای شیلی این سازند، مونتموریلونیت، ایلیت و کلریت نشان میدهد. همچنین تجزیه و تحلیل نیمهکمی این دادهها حاکی از روند کلی کاهش میزان رس، کاهش مونتموریلونیت و افزایش ایلیت و کلریت به سمت بالای این سازند است. با توجه به منشأ تخریبی دو کانی مونتموریلونیت و ایلیت در سازند پابده، روند کانیهای ذکر شده، همراه با روند کلی کاهش میزان رس سازند، میتواند بیانگر سرد شدن تدریجی آبوهوا و کمژرفا شدن حوضه در هنگام نهشت رسوبات سازند پابده به سمت بالای این سازند باشد. همچنین، نبود کانی مونتموریلونیت در بالاترین نمونه انتخابی و فراوانی غالب ایلیت در این نمونه، میتواند در ارتباط با فاز کوهزایی پیرنه زون فروافتادگی دزفول شمالی باشد. از سوی دیگر، تعیین کانی رسی در دو برش زیر سطحی میدان نفتی کوپال (چاههای شماره 12 و 38)، با استفاده از نمودارهای چاهپیمایی NGS (پیکهای Th,K و Th/K )، حاکی از وجود کانی رسی مونتموریلونیت و ایلیت است. روند کانی رسی و درصد شیل در این چاهها، بیانگر روند کم و بیش ثابتی است که تنها در بخشهای انتهایی سازند افزایش چشمگیری نشان میدهد. این افزایش همراه با وجود بیشینه مشخصی از اورانیم در نمودارهای چاهپیمایی، میتواند در ارتباط با عملکرد فاز کوهزایی پیرنه در زون فروافتادگی دزفول میانی باشد.
ندا سرباز؛ اسداله محبوبی؛ رضا موسوی حرمی؛ محمد خانهباد
چکیده
حوضه رسوبی کپهداغ، پس از بسته شدن اقیانوس پالئوتتیس، در جنوب صفحه توران تشکیل شد.سازند کشفرود در برش ناویا (باختر بجنورد) با ستبرای 749 متر از سنگهای سیلیسی آواری (کنگلومرا، ماسهسنگ و شیل) تشکیل شده است. بهمنظور تفسیر برخاستگاه سازند کشفرود در برش مورد مطالعه، شیلهای این سازند تجزیه ژئوشیمیایی شدند. این شیلها ...
بیشتر
حوضه رسوبی کپهداغ، پس از بسته شدن اقیانوس پالئوتتیس، در جنوب صفحه توران تشکیل شد.سازند کشفرود در برش ناویا (باختر بجنورد) با ستبرای 749 متر از سنگهای سیلیسی آواری (کنگلومرا، ماسهسنگ و شیل) تشکیل شده است. بهمنظور تفسیر برخاستگاه سازند کشفرود در برش مورد مطالعه، شیلهای این سازند تجزیه ژئوشیمیایی شدند. این شیلها غنی از کوارتز و کانی رسی (ایلیت و کلریت) هستند و نسبت به پوسته قارهای بالایی (UCC)، تخلیه در میزان Na2O، CaO، MgO، Cu، Nb، و Srو غنیشدگی در Ni، U، Y، V و Co را نشان میدهند. با رسم نمودارهای Al2O3 در برابر TiO2، TiO2 در برابر Zr و نمودارهای سهتایی (SiO2/20), (K2O+Na2O), (MgO+TiO2+FeO) و Al2O3, (CaO + Na2O + K2O), (FeO + MgO) یک سنگ منشا آذرین حد واسط برای شیلهای این سازند پیشنهاد میشود. CIA و PIA محاسبه شده بیانگر هوازدگی شیمیایی شدید و آبوهوای گرم و نیمهمرطوب در ناحیه منشأ است. نمودارهای تابعی با استفاده از اکسیدهای عناصر اصلی و SiO2 در برابر K2O/Na2O و همچنین نمودار سهتایی ((Na2O+ K2O), (TiO2+ MgO+ Fe2O3 (SiO2/20),شیلهای این سازند بیشتر در جایگاه قارهای غیر فعال قرار میگیرند. بازسازی جغرافیای دیرینه برای این سازند در طی ژوراسیک میانی نشان میدهد که رسوبگذاری این سازند در یک حوضه درون قارهای بزرگ که در حال فرونشینی بوده کنترل شده است و منشأ این رسوبات از سوی جنوب خاور حوضه کپهداغ بوده است.
زمین شناسی اقتصادی
مریم سادات لاجوئی کلاکی؛ افشین اکبرپور؛ الکساندر تارانتولا؛ شهره حسن پور؛ بهزاد محمدی؛ منیره پشتکوهی
چکیده
کانسار قشلاقمیل بر روی کمربند ماگمایی ارومیه- دختر واقع شده است. کانیسازی رگهای در داخل سنگهای میزبان متاتوف ریوداسیتی و ریولیتی ائوسن تشکیل شده است. زونهای دگرسانی سریسیتی، سیلیسی، آرژیلیک و اکسیدهای آهندار در محدوده مورد طالعه مشاهده میشوند. کانههای اولیه سولفیدی پیریت، کالکوپیریت ریزدانه و اکسیدی اسپکیولاریت و ...
بیشتر
کانسار قشلاقمیل بر روی کمربند ماگمایی ارومیه- دختر واقع شده است. کانیسازی رگهای در داخل سنگهای میزبان متاتوف ریوداسیتی و ریولیتی ائوسن تشکیل شده است. زونهای دگرسانی سریسیتی، سیلیسی، آرژیلیک و اکسیدهای آهندار در محدوده مورد طالعه مشاهده میشوند. کانههای اولیه سولفیدی پیریت، کالکوپیریت ریزدانه و اکسیدی اسپکیولاریت و کانیهای ثانویه گوتیت، لیمونیت، مالاکیت و کوارتز در بررسیهای میکروسکوپی و صحرایی شناسایی شدهاند. در مطالعات کانیشناسی (XRD) کانیهای کلریت، ایلیت، کائولینیت، هماتیت، کوارتز، گروه میکا و کلسیت در رگههای طلا شناسایی شدند. با توجه به مطالعات لیتوژئوشیمایی، عنصر طلا با عناصر آهن، مولیبدن، نیکل و سرب دارای همبستگی مثبت است. مطالعات میانبارهای سیال(157 میانبار) در مناطق کانهدار قشلاقمیل، دمای کانیسازی را 99 تا 299 درجه سانتیگراد و میزان شوری کانسار را 81/1 تا 30/12 درصد معادل وزنی نمک طعام نشان داده است. با استفاده از مطالعات لیزر رامان (13 نقطه)، حضور فازهای گازی (CO2, N2, H2O) در میانبار سیال ثابت گردید. با توجه به مطالعات صورت گرفته در این ناحیه، کانهزایی قشلاقمیل را میتوان احتمالا نوعی کانیزایی رگهای- گرمابی طلا – مس دانست.
زمین شناسی اقتصادی
اعظم بهاروندی؛ محمد لطفی؛ مجید قادری؛ محمدرضا جعفری؛ حسینعلی تاجالدین
چکیده
کانسار باریت شکربیگ در 46 کیلومتری جنوب باختر مهاباد، در شمال باختر پهنه سنندج- سیرجان جای دارد. واحدهای سنگی رخنمون یافته در محدوده شکربیگ، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی- رسوبی دگرگون شده به سن پروتروزوییک پسین، معادل سازند کهر هستند. ماده معدنی اصلی، بهصورت عدسی های باریت چینه سان در سه افق همراه با کانههای سولفیدی است ...
بیشتر
کانسار باریت شکربیگ در 46 کیلومتری جنوب باختر مهاباد، در شمال باختر پهنه سنندج- سیرجان جای دارد. واحدهای سنگی رخنمون یافته در محدوده شکربیگ، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی- رسوبی دگرگون شده به سن پروتروزوییک پسین، معادل سازند کهر هستند. ماده معدنی اصلی، بهصورت عدسی های باریت چینه سان در سه افق همراه با کانههای سولفیدی است که به صورت تودهای و یا نوارهای موازی درون توف های ریولیتی دگرگون شده (متاتوف) قرار دارد. کمرپایین کانسار از فیلیت و اسلیت تشکیل شده و توسط رگه و رگچه های سیلیسی و باریتی سولفیددار (پهنه استرینگر) قطع شده است. کانیهای اولیه در این کانهزایی بیشتر باریت، پیریت، مارکاسیت، کالکوپیریت و تا حدودی بورنیت و کانیهای ثانویه بیشتر کالکوسیت، کوولیت، مالاکیت، سیدریت، گوتیت، هماتیت و هیدروکسیدهای آهن است. کانیهای باطله نیز شامل کوارتز، سریسیت، کلسیت، دولومیت، فلدسپار و کلریت است. کانسار شکربیگ از دید کانه های فلزی گوناگونی چندانی ندارد و تنها شامل پیریت و کالکوپیریت است. میانبار های سیال موجود در کانسار شکربیگ از دید نوع بهطور کلی شامل دوفازی مایع- گاز (LV)، تکفازی گاز و تکفازی مایع است و نوع دوفازی مایع- گاز (LV) فاز چیره در هر دو بخش استرینگر و چینهسان است. داده های ایزوتوپ گوگرد، سیال اصلی مسئول کانهزایی در کانهزایی شکربیگ را آب دریا نشان داده است؛ بدین صورت که احیای کامل سولفات آب دریا به عنوان سیال اصلی مسئول کانهزایی و نرخ سرعت آمیختگی محلول گرمابی با آبهای سرد در بخشهای ژرف حوضه، سبب نهشت سولفیدها با محدوده وسیع در پهنه استرینگر و چینهسان شده است. از سوی دیگر احیای جزیی سولفات آب دریا، گوگرد مورد نیاز برای نهشت باریت را فراهم آورده است. شواهد زمینشناسی، ارزیابی، سنگچینهنگاری، شکل کانهزایی و نتایج حاصل از مطالعات میانبارهای سیال و ایزوتوپ گوگرد در نمونه های موجود در کانسار شکربیگ، نشاندهنده منشأ گرفتن سیالهای گرمابی با شوری کم و دمای متوسط از آب دریا، چرخش و حرکت رو به بالای آن در اثر گرم شدن توسط یک منبع گرمایی (احتمالاً توده های نفوذی نیمهعمیق) و در پایان سرد شدن و نهشته شدن سیالها بهصورت سولفات و سولفید روی بستر دریا در اثر آمیختگی با آب دریا مشابه با کانسارهای سولفید تودهای نوع کوروکو است.
ربابه قلیپور؛ علی سلگی؛ یوسف ستارزاده قدیم؛ علی سربی
چکیده
شاخصهای زمینریختشناسی زمینساخت فعال، ابزار مفیدی برای بررسی تأثیر فعالیت زمینساخت در یک ناحیه است. محاسبه این شاخصها به وسیله نرمافزارها، بررسیهای سنجش از دور (به عنوان ابزار شناسایی) و به منظور بررسی اجمالی یک منطقه بزرگ از دیدگاه ناهنجاریهای احتمالی مرتبط با زمینساخت فعال سودمند است. این روش به ویژه در مناطقی ...
بیشتر
شاخصهای زمینریختشناسی زمینساخت فعال، ابزار مفیدی برای بررسی تأثیر فعالیت زمینساخت در یک ناحیه است. محاسبه این شاخصها به وسیله نرمافزارها، بررسیهای سنجش از دور (به عنوان ابزار شناسایی) و به منظور بررسی اجمالی یک منطقه بزرگ از دیدگاه ناهنجاریهای احتمالی مرتبط با زمینساخت فعال سودمند است. این روش به ویژه در مناطقی که کار مطالعاتی کمی روی فعالیتهای زمینساختی آن با استفاده از این روش صورت گرفته است (حوضه آجیچای)؛ میتواند روش نو و مفید باشد. بر اساس مقادیر شاخص طول- شیب رودخانه (SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، انتگرال هیپسومتری (Hi)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شکل حوضه زهکشی (Bs) و پیچ و خم پیشانی کوهستان (Smf)، شاخصی به نام زمینساخت فعال نسبی (Iat; Index of relative tectonics) حاصل شد که ترکیبی از شاخصهای بالاست و خود به چهار رده تقسیم میشود. مقادیر به دست آمده برای Iat در منطقه مورد بررسی نشان داد که، رده 2 (بالا) با مساحت 46/1045 کیلومتر مربع 26/11 درصد، رده 3 (متوسط) با مساحت 67/2940 کیلومتر مربع 67/31 درصد، رده 4 (پایین) با مساحت 30/5297 کیلومتر مربع 06/57 درصد از کل منطقه را اشغال میکند. الگوی تقارن توپوگرافی عرضی (T) نیز برای ناحیه مورد بررسی محاسبه و نتیجه آن به شکل نقشهای از بردارهای T تهیه شد با مقایسه این شاخص با نقشه ردهبندی زمینساخت فعال نسبی تطبیق نواحی رده بالا با پهنههای دارای مقادیر بالای عدم تقارن تأیید شد.
سعید انگورانی؛ حسین معماریان؛ مسعود شریعت پناهی؛ محمد جواد بلورچی
چکیده
فرونشست یک پدیده زیست محیطی، بهمعنی نشست تدریجی و یا پایین رفتن ناگهانی سطح زمین بهدلیل تراکم مواد زیر سطحی است. برداشت بیش از حد از آبهای زیرزمینی، که ناشی از نیاز روزافزون به منابع آب است، یکی از دلایل اصلی رخداد این پدیده به شمار میآید. پدیده فرونشست در مناطق مسکونی، صنعتی و کشاورزی میتواند آثار تخریبی فاجعه باری به دنبال ...
بیشتر
فرونشست یک پدیده زیست محیطی، بهمعنی نشست تدریجی و یا پایین رفتن ناگهانی سطح زمین بهدلیل تراکم مواد زیر سطحی است. برداشت بیش از حد از آبهای زیرزمینی، که ناشی از نیاز روزافزون به منابع آب است، یکی از دلایل اصلی رخداد این پدیده به شمار میآید. پدیده فرونشست در مناطق مسکونی، صنعتی و کشاورزی میتواند آثار تخریبی فاجعه باری به دنبال داشته باشد. نمونه آشکار این پدیده در دشت تهران به چشم میخورد. اگر چه همبستگی بالای موجود میان فرونشست زمین از یک سو و کاهش تراز سطح آب زیرزمینی و تغییر در ویژگیهای مکانیکی لایههای زیرسطحی از سوی دیگر تا حد زیادی شناخته شده و تلاشهای چندی برای شناخت کامل این پدیده صورت گرفته است، ولی تاکنون مدل جامع و دقیقی از پیشبینی فرونشست ارائه نشده است. مدلسازی پدیده فرونشست که یکی از پیچیدهترین مسائل در حوزه علوم زمین است میتواند به درک بهتر این پدیده و جلوگیری احتمالی از خسارات ناشی از آن بیانجامد. روشهای عددی متداولی که برای مدلسازی این پدیده بهکار میروند، بیشتر بر پایه فرضیات ساده کنندهای بنا شدهاند که سبب میشوند نتایج حاصل از این مدلها دقت کمی داشته باشند. در این پژوهش رهیافت جدیدی برای پیشبینی میزان فرونشست زمین با استفاده از روشهای هوشمند، مانند شبکههای عصبی مصنوعی، پیشنهاد شده و کارایی رهیافت پیشنهادی در یک منطقه مورد مطالعه (دشت جنوب تهران) مورد بررسی قرار گرفته است. در جریان این پژوهش، تأخیر زمانی میان برداشت آب زیرزمینی و فرونشست، با مقایسه معادلات حاکم بر هیدورگرافها و دادههای سامانههای موقعیتیاب جهانی موجود در ایستگاههای نظارتی و به کمک الگوریتمهای ژنتیک معادل 27 ماه به دست آمد. متغیرهای ورودی مدل شامل تغییرات سطح آبزیرزمینی، بسامد طبیعی خاک، ستبرای رسوبات، مختصات نقاط و زمان و کمیت خروجی مدل، تغییرات فرونشست برآورد شده با استفاده از روش تداخلسنجی امواج راداری بوده است. مدل یاد شده در 15 بازه زمانی ساخته و در ساخت آن از مجموعه دادههای آزمون که با دادههای استفاده شده در ساخت مدل، فاصلهای 4 ماهه داشتهاند، استفاده شد. مقایسه مقدار پیشبینی شده توسط مدل و مقدار واقعی فرونشست، نشانگر تطابق خوب دو دسته نتایج و قابلیت اعتماد مدل پیشنهادی است.
سنگ شناسی
حمید احمدی پور؛ حمیده صالحی نژاد؛ سید حسام الدین معین زاده؛ عباس مرادیان شهر بابکی
چکیده
توده های نفوذی بازیک راویز- شان آباد در غرب رفسنجان، بخشی از نوار ولکانو- پلوتونیکی دهج-ساردوئیه هستند که به صورت دایک و آپوفیز، به درون توالی آتشفشانی-رسوبی ائوسن تزریق شده اند. ضخامت دایک ها تا 4 متر و قطر آپوفیزها تا 10 متر می رسد. جنس آن ها گابرو و دیوریت بوده وکانی های اصلی شامل پلاژیوکلاز و پیروکسن میباشند که در یک زمینه ...
بیشتر
توده های نفوذی بازیک راویز- شان آباد در غرب رفسنجان، بخشی از نوار ولکانو- پلوتونیکی دهج-ساردوئیه هستند که به صورت دایک و آپوفیز، به درون توالی آتشفشانی-رسوبی ائوسن تزریق شده اند. ضخامت دایک ها تا 4 متر و قطر آپوفیزها تا 10 متر می رسد. جنس آن ها گابرو و دیوریت بوده وکانی های اصلی شامل پلاژیوکلاز و پیروکسن میباشند که در یک زمینه دانه ریز پراکندهاند و بافتهای اینترگرانولار و پورفیروئیدی نشان میدهند. این سنگها، ماهیت کالکآلکالن پتاسیم پایین داشته و ویژگی های ژئوشیمیایی محیط های فرورانشی را نشان میدهند. نسبت 87Sr/86Sr اولیه 70403/0 تا 70409/0 و نسبت ایزوتوپ های 143Nd/144Nd آنها از 5128/0 تا 5129/0 در تغییر بوده و مقادیر (εNd(i، بین 52/3 تا 6/6 در نوسان است. این شواهد، به همراه وجود بافت های خاص، نشان می دهد که ماگمای مادر آنها ، دستخوش پدیـده هـای تبلور بخـشی، آلایـش پوستهای و آمیختگی ماگمایی شده است. با توجه به این که توده های مورد نظر، پس از سنگ های آذرین خروجی ائوسن، به درون آن ها تزریق شده اند، می توان آنها را بخشی تأخیری از این ماگماتیسم در کمربند ماگمایی سنوزوئیک کرمان در نظر گرفت که به دنبال فرورانش نئوتتیس به زیر ایران مرکزی و در یک موقعیت تکتونیکی حاشیه قاره، به درون پوسته قاره ای نفوذ کرده اند.
نیلوفر محمدی اکبری؛ محمدرضا کمالی
چکیده
سازند سروک (با سن کرتاسه) یکی از مهمترین مخازن نفتی در جنوب ایران بوده و حجم قابل توجهی از تولید نفت در حوضه خلیجفارس به این سازند نسبت داده میشود. در طرح مطالعاتی حاضر به منظور ارزیابی توان هیدروکربنزایی این سازند، بررسی روی مغزهها، خردههای حفاری و نمونههای نفتی تهیه شده از چاههای میادین واقع در بلوک D خلیجفارس در گستره ...
بیشتر
سازند سروک (با سن کرتاسه) یکی از مهمترین مخازن نفتی در جنوب ایران بوده و حجم قابل توجهی از تولید نفت در حوضه خلیجفارس به این سازند نسبت داده میشود. در طرح مطالعاتی حاضر به منظور ارزیابی توان هیدروکربنزایی این سازند، بررسی روی مغزهها، خردههای حفاری و نمونههای نفتی تهیه شده از چاههای میادین واقع در بلوک D خلیجفارس در گستره بخش ایرانی انجام شد. تطابق یعنی مقایسه ژئوشیمیایی بین هیدروکربن ها، یا هیدروکربن ها با سنگ منشأو تعیین چگونگی ارتباط ژنتیکی بین آنها که برای این منظور از ابزارها و پارامترهایی مانند بیومارکرها و ایزوتوپ استفاده میشود. نتایج حاصل از آنالیزهای ژئوشیمیایی شامل آنالیزهای مقدماتی (پیرولیز راک اول(، استخراج و تفکیک بیتومن، آزمایشات تکمیلی (کروماتوگرافی گازی) و کروماتوگرافی گازی-طیفسنجی جرمی و بررسیهای ایزوتوپی، بر روی نمونهها بیان میدارد که کروژن نمونههای بررسی شده مخلوطی از انواع II و III بوده و نشان میدهد که مواد آلی تولید کننده هیدروکربن از محیطی دریایی همراه با اندکی ورودی از خشکی تولید شدهاند. هیدروکربن های موجود در سازند سروک از یک سنگ منشأ با جنس کلاستیک-کمی کربناته تولید و در شرایطی احیایی-نیمه احیایی راسب شدهاند. کروماتوگرامهای برشهای اشباع نمونهها نشان از عدم وجود پدیده تخریبزیستی نمونههای تحت مطالعه دارد. نمونههای نفتی و میانلایهای شیلی-آهکی سازند سروک پتانسیلی هیدروکربنی متوسط تا خوب را نشان میدهند. مجموعه نمونههای تحت بررسی، از نظر درجه بلوغ، در شروع پنجره نفت زایی (اواخر دیاژنز-اوایل کاتاژنز) قرار گرفتهاند. همچنین هیدروکربن ها خصوصیات پارافینیک-نفتنیک، را نشان میدهند. به نظر میرسد که لایههای شیلی-آهکی موجود در بخشهایی از سازند سروک (بخش احمدی) در بلوک D خلیج فارس، سبب تولید هیدروکربن های موجود در مخزن سروک شده است.
معین دریاپیما هرمزی؛ حبیب بیابانگرد؛ ساسان باقری؛ محمدرضا بخشی محبی
چکیده
مجموعه آتشفشانی دشتکوه در فاصله 75 کیلومتری شمال ایرانشهر قرار دارد. این توده شامل دو بخش A (توده اصلی) و B (بخش جدا افتاده در بخش شمالی دشتکوه) است. بر پایه نقشههای زمینشناسی تهیه شده از منطقه، مجموعه اخیر به سن کرتاسه بالایی، درون فلیشهای خاور ایران نفوذ کرده است و مرز گسلی با کنگلومرای پایه ائوسن دارد. توده یادشده ...
بیشتر
مجموعه آتشفشانی دشتکوه در فاصله 75 کیلومتری شمال ایرانشهر قرار دارد. این توده شامل دو بخش A (توده اصلی) و B (بخش جدا افتاده در بخش شمالی دشتکوه) است. بر پایه نقشههای زمینشناسی تهیه شده از منطقه، مجموعه اخیر به سن کرتاسه بالایی، درون فلیشهای خاور ایران نفوذ کرده است و مرز گسلی با کنگلومرای پایه ائوسن دارد. توده یادشده شامل سنگهای بازالت، آندزیت، آندزیبازالت و تراکیبازالت است. کانیهای اصلی سازنده سنگهای این توده شامل پلاژیوکلاز، پیروکسن، هورنبلند و سانیدین است و این سنگها بیشتر بافت پورفیری دارند. عضو وابسته به این مجموعه نهشتههای آذرآواری است که در بخش پایینی آنها قرار دارد و بیشتر توف هستند. در نمودار فراوانی عناصر خاکی کمیاب نمونههای مورد مطالعه، نسبت به فراوانی این عناصر در کندریت، شیب منفی قابل ملاحظهای دیده میشود که نشاندهنده غنیشدگی نمونهها از عناصر خاکی کمیاب سبک (LREE) و تهیشدگی از عناصر خاکی کمیاب سنگین (HREE)، برای سنگهای آتشفشانی دشتکوه است. نمودارهای مختلف ترکیب شیمیایی، زمینساخت- ماگمایی و تعیین منشأ وابسته به سنگهای مورد مطالعه نشان میدهد که سنگها ماهیت آلکالن با منشأ گوشتهای دارند و در محیط کمان آتشفشانی قارهای شکل گرفتهاند. به نظر میرسد مجموعه آتشفشانی دشتکوه بخشی از یک کمربند جزایر کمانی است که از شمال پاکستان تا ایران گسترده و طی رخداد زمینساختی جوانتر، از منشأ خود جدا شده است.
زمین شناسی نفت
نسیم ملکی صادقی؛ احمد احمدی خلجی؛ رضا زارعی سهامیه؛ زهرا طهماسبی
چکیده
منطقه مورد مطالعه جزئی از زون زاگرس چینخورده است و در حوضه رسوبی لرستان قرار دارد که در این راستا سه منطقه با پتانسیل بالایی از بیتومین انتخاب شد که شامل منطقه شمالی کوهدشت، شمال خاور پلدختر و جنوب خاور سپیددشت می باشند. در مناطق مورد مطالعه بیتومینها به صورت رگه هایی در میان شکستگی ها و به صورت میانلایه هایی با سنگ میزبان ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه جزئی از زون زاگرس چینخورده است و در حوضه رسوبی لرستان قرار دارد که در این راستا سه منطقه با پتانسیل بالایی از بیتومین انتخاب شد که شامل منطقه شمالی کوهدشت، شمال خاور پلدختر و جنوب خاور سپیددشت می باشند. در مناطق مورد مطالعه بیتومینها به صورت رگه هایی در میان شکستگی ها و به صورت میانلایه هایی با سنگ میزبان رخنمون دارند که ستبرای این رگه ها بین 10 سانتیمتر تا بیش از 5/1 متر می باشند. مطالعات صحرایی نشان داد که بیتومین های مورد مطالعه در شیل های سازند امیران توسعه پیدا کرده اند. بر پایه نتایج حاصل از ژئوشیمی آلی، 10/80 تا 60/93 درصد ترکیبات اشباع شده قابل استخراج در رده آسفالتن ها قرار می گیرند و از نظر بلوغ حرارتی (پختگی مواد آلی) کیفیت بسیار مطلوبی دارند. نمونه های مورد مطالعه در یک محیط رسوبی کاهیده (احیا) تا کمی کاهیده شکل گرفته اند. رسم نمودار Homohopane C34/C35 در برابر Hopane C29/C30 برای بیتومین های مورد مطالعه نشان داد که سنگ مولد نمونه های مورد مطالعه ماهیتی کربناته و آواری دارند. این موضوع را می توان با توجه به سنگشناسی سازندهای مولد بیتومین ها مانند سازندهای ایلام و گورپی در مناطق مورد مطالعه توجیه کرد. نمودار مثلثی استران های منظم (m/z=217) برای بیتومین های مورد مطالعه نشان داد که منشأ ترکیبات آلی بیتومین های مورد مطالعه غالبا" دریایی با مقدار کمی ورود از محیط های خشکی است. تهیشدگی شدید در ایزوتوپ کربن (میانگین 83/28- پرمیل) دلالت بر منشأ ارگانیکی و توده های زیستی (Biomass) در این نمونه ها دارد. از طرفی ترکیبات سولفور با تهیشدگی (16/12 - پرمیل) بیانگر تشکیل در یک محیط رسوبی کاهیده تا نیمه کاهیده دارد و دادههای ایزوتوپ اکسیژن (03/15 + پرمیل) دلالت بر تشکیل مواد آلی از منشأ رسوبی دارد.
محمود صادقیان؛ حبیب الله قاسمی؛ زهره فارسی
چکیده
توده گرانیتوییدی چاهسالار در جنوب باختر نیشابور، در شمال روستای چاهسالار و در حاشیه شمالی پهنه ساختاری ایران مرکزی واقع شدهاست. این توده به درون مجموعه افیولیتی سبزوار نفوذ کرده است و طیفترکیب سنگشناسی آن را دیوریت، کوارتزدیوریت، گرانودیوریت و آلکالیفلدسپار گرانیت تشکیل میدهد. آلکالی فلدسپار گرانیتها، عضو ...
بیشتر
توده گرانیتوییدی چاهسالار در جنوب باختر نیشابور، در شمال روستای چاهسالار و در حاشیه شمالی پهنه ساختاری ایران مرکزی واقع شدهاست. این توده به درون مجموعه افیولیتی سبزوار نفوذ کرده است و طیفترکیب سنگشناسی آن را دیوریت، کوارتزدیوریت، گرانودیوریت و آلکالیفلدسپار گرانیت تشکیل میدهد. آلکالی فلدسپار گرانیتها، عضو بسیار تفریقیافته این مجموعه هستند که به صورت دایک یا آپوفیز این توده نفوذی را قطع میکنند. پگماتیتهای گرانیتی و تودههای کوارتزولیتی همراه آنها، تفریقیافتهترین عضو این مجموعه سنگشناسی هستند. معادلهای نیمهژرف سنگهای نفوذی نامبرده مانند آندزیت پیروکسندار، آندزیت، تراکیآندزیت و داسیت به صورت دایک یا گنبد، این توده نفوذی را قطع میکنند. سنگهای مورد مطالعه بافتهای گرانولار، میرمکیتی، گرافیکی، پورفیری، میکرولیتی پورفیری، گلومروپورفیری و جریانی نشان میدهند. به استثناء آلکالی فلدسپار گرانیتها که بسیار تفریق یافتهاند، دیگر ترکیبات سنگی بر روی نمودارهای تغییرات اکسیدهای عناصر اصلی، کمیاب و کمیابخاکی در برابر SiO2 یا اندیس تفریق، تغییرات به نسبت پیوستهای نشان میدهند. این توده دارای ماهیت کلسیمی- قلیایی و متاآلومین است و به گرانیتوییدهای نوع I تعلق دارد. نمودارهای متمایز کننده محیط زمینساختی نیز نشانمیدهند که تودهگرانیتوییدیچاهسالار در قلمروگرانیتوییدهای کوهزایی نوع کمانآتشفشانی(VAG) و همچنین گرانیتوییدهای حاشیه قارهای (CAG) قرار میگیرد. بررسی جامع ویژگیهای زمینشناسی صحرایی، سنگنگاری و ژئوشیمیایی، حکایت از آن دارد که ماگمای سازنده این توده نفوذی از راه ذوببخشی ورقه اقیانوسی فرورونده (متابازیت) یا گوه گوشتهای متاسوماتیسم شده، حاصل گشته و سپس از روش فرایند تبلور تفریقی، آلایش یا آمیختگی ماگمایی تحول پیدا کرده است.
علیرضا عرب امیری؛ علی مرادزاده؛ داود رجبی؛ نادر فتحیان پور؛ برنارد سیمون
چکیده
برداشت دادههای الکترومغناطیس حوزه بسامد هلیکوپتری (HEM) امروزه جایگاه ویژهای در به نقشه درآوردن ساختارهای زمینی سهبعدی مقاومتویژه با قدرت تفکیک بالا و سریع در مناطق وسیع یافته است. رویه استاندارد در تفسیر این دادهها نیز غالباً فرایند وارونسازی زمین لایهای است که امروزه بهرهمندی از آن عمومیت یافته است. به دلیل متحرک ...
بیشتر
برداشت دادههای الکترومغناطیس حوزه بسامد هلیکوپتری (HEM) امروزه جایگاه ویژهای در به نقشه درآوردن ساختارهای زمینی سهبعدی مقاومتویژه با قدرت تفکیک بالا و سریع در مناطق وسیع یافته است. رویه استاندارد در تفسیر این دادهها نیز غالباً فرایند وارونسازی زمین لایهای است که امروزه بهرهمندی از آن عمومیت یافته است. به دلیل متحرک بودن سیستم برداشت در زمان اندازهگیری، همراهی نوفه با دادهها نیز اجتنابناپذیر است. از آنجا که بخشی از این اطلاعات هنگام بهکارگیری فیلترهای متعدد بر روی دادهها به منظور آمادهسازی آنها برای ورود به فرایند مدلسازی از بین میروند؛ لازم است از روشهایی در مدلسازی استفاده شود که با کمترین خطا و با بیشترین دقت به مدلی از آنچه در زیر زمین وجود دارد؛ نزدیک شوند. در این نوشتار، ابتدا با سه روش مختلف و با استفاده از تبدیل سریع هنکل، به مدلسازی پیشرو دادههای مربوط به سه مدل مصنوعی دو، سه و چهار لایه پرداخته؛ سپس مدلسازی معکوس بر روی نتایج مدلهای پیشرو انجام گرفت. نتایج حاصل گویای آن است که روش گوپتاسارما- سینگ بهبودیافته به پاسخ بهتری در هر سه مثال میرسد.
اعظم سرهنگی؛ سروش مدبری؛ سیدرضا موسوی حرمی؛ مریم زیبایی
چکیده
آلودگیهای انسانزاد و یا زمینزاد مهمترین تهدیدکنندههای منابع آبی هستند که ارتباط مستقیم با سلامت عمومی جامعه دارد و توسعه انسانی منابع آب را به شدت تهدید میکند. مخزن سد لتیان، یکی از منابع اصلی تأمین آب شرب تهران است که در این نوشتار، مطالعات ژئوشیمی زیستمحیطی همزمان آب و رسوب در آن مورد مطالعه قرار گرفت. ...
بیشتر
آلودگیهای انسانزاد و یا زمینزاد مهمترین تهدیدکنندههای منابع آبی هستند که ارتباط مستقیم با سلامت عمومی جامعه دارد و توسعه انسانی منابع آب را به شدت تهدید میکند. مخزن سد لتیان، یکی از منابع اصلی تأمین آب شرب تهران است که در این نوشتار، مطالعات ژئوشیمی زیستمحیطی همزمان آب و رسوب در آن مورد مطالعه قرار گرفت. برای این منظور 8 ایستگاه در سطح دریاچه انتخاب و نمونهبرداری آب (برای دو فاز معلق و حلشده) و رسوبات سطحی بستر بر اساس استانداردها و دستورالعملهای معتبر انجام گرفت. نتایج تجزیه ژئوشیمیایی انجام شده به روشICP-OES ، بر روی نمونههای برداشت شده از آب و رسوب مخزن سد لتیان، نشان داد که غلظت عناصر بالقوه سمی در بیشتر نمونهها زیر حد آشکارسازی دستگاه و در حد استانداردهای EPA برای آب آشامیدنی است و نمونههای رسوب برای بیشتر عناصر جزو آرسنیک و سرب که تأثیرات مضری برای گونههای زیستی دارند، در محدوده مجاز معیارهای کیفی قرار گرفته است. همچنین ضریب EF و شاخص Igeo حالت بدون آلودگی نمونههای رسوبی را نشان داد. غنیشدگی فلزی بسیار شدید رسوبات نسبت به آب در این محدوده در مقایسه با مطالعات انجام شده در دیگر نقاط جهان نشانگر نقش آشکار و چشمگیر فرایندهای جذب سطحی در جذب آلایندهها از آب و نیز خطر احتمالی برگشت عناصر از رسوب به ستون آب باشد.
محمداحسان حکمتیان؛ وحید ابراهیمزاده اردستانی؛ محمدعلی ریاحی؛ ایوب معمار کوچهباغ؛ جلال امینی
چکیده
استفاده از هوش مصنوعی یا شناسایی الگو (Pattern Recognition (PR)) در تفسیر دادههای ژئوفیزیکی و یا دیگر علوم زمین چند سالی است که بهویژه با ورود شبکه عصبی در این عرصه مطرح شده است. در روش شبکه عصبی و دیگر روشهای شناسایی الگو و از جمله در روش ردهبندی کننده بردار حمایتشده (Support Vector Classifier (SVC)) که در این پژوهش از آن استفاده شده است، با استفاده ...
بیشتر
استفاده از هوش مصنوعی یا شناسایی الگو (Pattern Recognition (PR)) در تفسیر دادههای ژئوفیزیکی و یا دیگر علوم زمین چند سالی است که بهویژه با ورود شبکه عصبی در این عرصه مطرح شده است. در روش شبکه عصبی و دیگر روشهای شناسایی الگو و از جمله در روش ردهبندی کننده بردار حمایتشده (Support Vector Classifier (SVC)) که در این پژوهش از آن استفاده شده است، با استفاده از مقادیر مشخصههای استخراجشده از ساختارها یا اشیای مورد نظر به ردهبندی آن اشیا یا ساختارها پرداخته میشود و به این ترتیب میتوان به تفسیر مورد نظر دست یافت. بهطور مرسوم درانتخاب این مشخصهها نظر شخصی نقش اصلی را بر عهده داشته است. در این نوشتار با ارائه نرمافزاری که دارای قابلیت انتخاب مشخصههای (Features Selection (FS)) مناسب برای برآورد ژرفای ساختارهای طاقدیسی توسط دادههای گرانی است و نشان دادن تفاوت استفاده از مشخصههای مناسب و نامناسب در این تفسیر، اهمیت انتخاب مشخصه در کاربرد هوش مصنوعی در تفسیرگرانی و دیگر علوم زمین نشان داده میشود. در اجرای این پژوهش، برای تربیت روش ردهبندی کننده بردار حمایتشده مربوط، 20 نیمرخ مصنوعی گرانی با منبع تاقدیسی تولید شد (مجموعه تربیت کننده). همچنین برای امتحان روش ردهبندی کننده بردار حمایتشده یادشده، 20 نیمرخ مصنوعی گرانی دیگر هم که آنها نیز دارای منابع به شکل تاقدیس بودند، تولید شد (مجموعه امتحان کننده). در این پژوهش نشان داده شد که برآورد ژرفای منابع تاقدیسی در حالت استفاده از مقادیر مشخصههای مناسب، خیلی دقیقتر از برآورد ژرفا در حالت استفاده از مقادیر مشخصههای نامناسب است. لازم به یادآوری است که نرمافزار انتخاب مشخصه یادشده بهطور ویژه تنها برای انتخاب مشخصه تفسیر گرانی طراحی نشده، بلکه طراحی آن بهگونهای است که قابل استفاده برای انتخاب مشخصه در هر فعالیت تفسیری علوم زمین هم است.
منصور شبان؛ فرزین قائمی؛ احمد عباسنژاد؛ فرخ قائمی
چکیده
نوزمینساخت که عامل مهم گسترش زمینریختها در مناطق جنبای زمینساختی است، به طور قابل توجهی سامانههای رودخانهای و شکلهای ریختزمینساختاری پیشانی کوهستانی منطقه بهاباد در ایران مرکزی را تحت تأثیر قرار داده است. برای ارزیابی میزان جنبایی زمینساختی در منطقه، شاخصهای ریختزمینساختی پیچوخم پیشانی کوهستان، ...
بیشتر
نوزمینساخت که عامل مهم گسترش زمینریختها در مناطق جنبای زمینساختی است، به طور قابل توجهی سامانههای رودخانهای و شکلهای ریختزمینساختاری پیشانی کوهستانی منطقه بهاباد در ایران مرکزی را تحت تأثیر قرار داده است. برای ارزیابی میزان جنبایی زمینساختی در منطقه، شاخصهای ریختزمینساختی پیچوخم پیشانی کوهستان، طول- گرادیان رود، نسبت عرض کف دره به ارتفاع دره، شکل حوضه زهکشی و شاخص عدم تقارن آبراههها در حوضه آبریز بررسی شد. از ترکیب این شاخصها با یکدیگر میتوان رابطه شاخص جنبایی زمینساختی (Active tectonics indices (Iat)) را به دست آورد. بر پایه مقادیر Iat، منطقه مطالعاتی را میتوان به 4 رده تقسیم کرد: رده 1 (جنبایی زمینساختی خیلی بالا، 52/1% در منطقه)، رده 2 (جنبایی زمینساختی بالا، 58/68%)، رده 3 (جنبایی زمینساختی متوسط، 20%) و رده 4 (جنبایی زمینساختی کم، 9/9%). نتایج با مشاهدات صحرایی بر روی زمینریختها و عوارض زمینشناسی سازگار است. شاخصهای جنبایی زمینساختی و شواهد ریختزمینساختاری، نرخ جنبایی زمینساختی را در منطقه مطالعاتی بیشتر متوسط و بالا نشان میدهند.
میرحسن میریعقوبزاده؛ محمدرضا قنبرپور
چکیده
سطح تحت پوشش برف یکی از پارامترهای مهم و دخیل در میزان جریان رواناب حاصل از ذوب برف بوده و با توجه به مشکل بودن پایش و اندازهگیری میزان سطح تحت پوشش برف در حوزههای آبخیز کوهستانی تصاویر ماهوارهای به عنوان جایگزین پایشها و عملیاتهای زمینی تهیه نقشه سطح تحت پوشش برف در حوزههای آبخیز مطرح شدهاند. سطح تحت پوشش برف حاصل از پردازش ...
بیشتر
سطح تحت پوشش برف یکی از پارامترهای مهم و دخیل در میزان جریان رواناب حاصل از ذوب برف بوده و با توجه به مشکل بودن پایش و اندازهگیری میزان سطح تحت پوشش برف در حوزههای آبخیز کوهستانی تصاویر ماهوارهای به عنوان جایگزین پایشها و عملیاتهای زمینی تهیه نقشه سطح تحت پوشش برف در حوزههای آبخیز مطرح شدهاند. سطح تحت پوشش برف حاصل از پردازش تصاویر ماهوارهای را میتوان به عنوان یکی از مهمترین دادههای ورودی در شبیهسازی رواناب حاصل از ذوب برف تلقی نمود. در این نوشتار، از تصاویر ماهوارهای MODIS برای تهیه نقشه سطح تحت پوشش برف در حوزه آبخیز سد کرج استفاده شده است. به منظور بررسی میزان اختلاف در بازتابش باندهای مختلف در تصاویر، نیمرخبرداری انجام و بدین شکل قابلیت کاربرد شاخص پوشش برفی در تصاویر ماهوارهای MODIS مورد تأیید قرار گرفت. در انتها، شبیهسازی رواناب ذوب برف در حوزه آبخیز سد کرج به عنوان یکی از کاربردهای اساسی پردازش تصاویر ماهوارهای و استخراج سطح پوشش برف ارائه شده است. نتایج نشان میدهد شاخص پوشش برفی همراه با آستانهگذاری طیفی بر روی باند 2 و 4 رابطهای پایدار در استخراج نقشه پوشش برفی را ارائه مینماید. همچنین جریان شبیهسازی شدهدر سال آبی 81-80 با ضریب تبیین 4678/0 و تفاضل حجم 1292/0 متر مکعب بر ثانیه نشان از دقت دادههای حاصل از نقشههای پوشش برفی به دست آمده از تصاویرMODIS دارد.
محمد هادی داودی؛ محمود فاطمی عقدا
چکیده
پایدارسازی ترانشههای طبیعی و دامنههای مستعد لغزش از نظر ایمنی شهروندان، حفظ محیط زیست، مهندسی رودخانه و منابع طبیعی حائز اهمیت است. استفاده از ریشه درختان به منظور تقویت تودههای خاک از راهکارهای مناسبی است که مورد توجه محققان بسیار قرار گرفته است. در این تحقیق ، اثر توأم قطر و تراکم ریشه بر مقاومت برشی خاک مورد بررسی قرار میگیرد. ...
بیشتر
پایدارسازی ترانشههای طبیعی و دامنههای مستعد لغزش از نظر ایمنی شهروندان، حفظ محیط زیست، مهندسی رودخانه و منابع طبیعی حائز اهمیت است. استفاده از ریشه درختان به منظور تقویت تودههای خاک از راهکارهای مناسبی است که مورد توجه محققان بسیار قرار گرفته است. در این تحقیق ، اثر توأم قطر و تراکم ریشه بر مقاومت برشی خاک مورد بررسی قرار میگیرد. هجده آزمایش برش مستقیم برجا در خاک دارای ریشه درخت بید (biddow) انجام و نتایج آن با خاک بدون ریشه مقایسه شد. پارامتر جدیدی به نام "شاخص قطر-تراکم ریشه" (RDDI) تعریف شد که بازتاب کننده پراکنش قطر و تراکم ریشه در خاک است. نتایج نشان داد که با افزایش RDDI چسبندگی ظاهری خاک و در نتیجه مقاومت برشی خاک زیاد و بالعکس زاویه اصطکاک داخلی خاک کاهش مییابد، اما از آنجا که میزان این تغییرات قابل ملاحظه نیست در مجموع مقاومت برشی توده مسلح شده به ریشه افزایش مییابد. در پایان به منظور استفاده مهندسان طراح، روابط کاربردی برای محاسبه مقاومت برشی افزوده شده به خاک ارائه شده است.
مرتضی طالبیان؛ سعید هاشمی طباطبایی؛ مرتضی فتاحی؛ منوچهر قرشی؛ علی بیت الهی؛ عباس قلندر زاده؛ محمد علی ریاحی
چکیده
فلات ایران با قرارگیری بین دو صفحه عربی و اروپا-آسیا، سالانه حدود 22 میلیمتر کوتاهشدگی در راستای شمال- جنوب دارد. حدود 9 میلیمتر از این کوتاهشدگی سبب چینخوردگی و گسلخوردگی در زاگرس میشود و باقیمانده آن بهطور عمده در البرز و کپه داغ جای میگیرد. بلوک مرکزی ایران تغییر شکل اندکی دارد بنابراین، متناسب با میزان کوتاهشدگی ...
بیشتر
فلات ایران با قرارگیری بین دو صفحه عربی و اروپا-آسیا، سالانه حدود 22 میلیمتر کوتاهشدگی در راستای شمال- جنوب دارد. حدود 9 میلیمتر از این کوتاهشدگی سبب چینخوردگی و گسلخوردگی در زاگرس میشود و باقیمانده آن بهطور عمده در البرز و کپه داغ جای میگیرد. بلوک مرکزی ایران تغییر شکل اندکی دارد بنابراین، متناسب با میزان کوتاهشدگی در البرز و کپه داغ، با سرعت حدود 13 میلیمتر در سال به سوی شمال حرکت مینماید. در خاور ایران، بلوک صلب و پایدار افغانستان قرار دارد که حرکت چندانی نسبت به اوراسیا ندارد بنابراین حرکت به سوی شمال ایران مرکزی نسبت به بلوک افغانستان تنش برشی راستگردی را در خاور ایران ایجاد مینماید که به ترتیب حدود 8 و 5 میلیمتر در سال آن در راستای گسلهای خاور و باختر دشت لوت جای میگیرند. یکی از مشکلات برآورد خطر زمینلرزه در خاور ایران کمبود دادههای زمینلرزهای، ژئودتیک و ناشناخته بودن نرخ لغزش گسلها است. از این رو در این پژوهش سعی شده است تا به کمک دادههای موجود زمینشناسی و سنیابی مطلق شیوه توزیع حرکت راستالغز بر روی گسلهای این ناحیه تا حدودی برآورد شود. در ادامه با توجه به اهمیت گسل بم- براوات و گسل زمینلرزهای جنوب بم در برآورد خطر زمینلرزه در شهر بم این گسل به طور خاص مورد مطالعه قرار گرفته است. نمونهگیری از آبرفتهای برخاسته در اثر جنبش گسل بم- براوات در انتهای جنوبی این گسل، و تعیین سن مطلق آنها به روش لومینسانس نوری، نرخ برخاستگی حدود 5/0 میلیمتر در سال را برای این گسل مشخص مینماید. از آن جا که جنبش این گسل از نظر هندسی با گسل جنوب بم در ارتباط است، بنابراین به کمک این سنیابی نرخ لغزش راستالغز راستگرد گسل جنوب بم نیز حدود 2 میلیمتر در سال بر آورد میشود .
حسین غلامعلیان؛ سید محمود حسینی نژاد؛ زهره خسروی؛ ایمان ترکزاده ماهانی
چکیده
مطالعه توالی معادل سازند بهرام در ناحیه باغین نشاندهنده سن آخر ژیوسین پسین تا فرازنین پسین است. در این راستا سی و دو گونه و زیر گونه کنودونت شناسایی شده که مهمترین آنها عبارتند از:Ancyrodella alata, An. pristina,Polygnathus aspelundi, P. aequalis, P. subincompletus,P. politus, Icriodus alternatus alternatus, I. iowaensis iowaensis. وجود گونههایی مانندAncyrodella alata, An. pristinaدر قاعده سازند بهرام نشاندهنده ...
بیشتر
مطالعه توالی معادل سازند بهرام در ناحیه باغین نشاندهنده سن آخر ژیوسین پسین تا فرازنین پسین است. در این راستا سی و دو گونه و زیر گونه کنودونت شناسایی شده که مهمترین آنها عبارتند از:Ancyrodella alata, An. pristina,Polygnathus aspelundi, P. aequalis, P. subincompletus,P. politus, Icriodus alternatus alternatus, I. iowaensis iowaensis. وجود گونههایی مانندAncyrodella alata, An. pristinaدر قاعده سازند بهرام نشاندهنده پیشروی دریا در ژیوسین پسین است.با توجه به ارزش چینهشناسی گونههای کنودونتی بهدست آمده، پنج زیستزون در این برش شنـاسـایی شـده اسـت که عبارتنـد از:Lower to Upper falsiovalis zones, transitans to punctata zones, Lower hassi to jamieae zones, Lower rhenana Zone, Upper rhenana to linguiformis zones.
اصغر قهرمانی زکریا؛ حمید نظری؛ محسن پورکرمانی
چکیده
پژوهش پیش رو با هدف بررسیهای ریختزمینساختی در پهنه گسلی صوفیان - شبستر در پهنه البرز باختری - آذربایجان (شمال باختری ایران) به انجام رسیده است. این پهنه گسلی، در دامنه جنوبی بلندیهای میشو، واحدهای زمینشناختی نئوژن و کواترنری را بریده است. بر پایه مطالعه دادههای حاصل از تلفیق داده رقومی توپوگرافی با مقیاس۲۵۰۰۰/۱، عکسهای ...
بیشتر
پژوهش پیش رو با هدف بررسیهای ریختزمینساختی در پهنه گسلی صوفیان - شبستر در پهنه البرز باختری - آذربایجان (شمال باختری ایران) به انجام رسیده است. این پهنه گسلی، در دامنه جنوبی بلندیهای میشو، واحدهای زمینشناختی نئوژن و کواترنری را بریده است. بر پایه مطالعه دادههای حاصل از تلفیق داده رقومی توپوگرافی با مقیاس۲۵۰۰۰/۱، عکسهای هوایی در مقیاس ۲۰۰۰۰/۱، تصاویر ماهوارهای لندست با دقت مکانی٣٠ متر و اندازهگیریهای میدانی، بیشینه جابهجایی افقی و شاقولی تجمعی در طول پهنه گسلی صوفیان- شبستر بهترتیب ۲٠۰±۲۵۰۰ متر (در رودخانه مشنق) و٤±۶۶ متر (در مخروطافکنه خاور روستای بنیس) برآورد شد. کمینه جابهجایی افقی و شاقولی تجمعی (در بخش باختری پهنه گسلی) به ترتیب ٥/٠± ٩ متر (در آبراهه جابهجا شده در شمال شرفخانه) و٤± ۶ متر (در آبراهه شمال کوزهکنان) دیده شد. میزان جابهجایی افقی و شاقولی بهترتیب ۲٠± ۱۳۵ مترو ٤±۱۹ متر (در رودخانه شمال باختری کوزهکنان)، امکان محاسبه زاویه ریک صفحه گسل را با استفاده از محاسبات هندسی در بخش باختری این پهنه گسلی فراهم میآورد. بر پایه این محاسبه، زاویه افت لغزش روی صفحه بخش گسلی شبستر برابر با ٤±۱۱ درجه به سوی باختر است. بر پایه زاویه ریک محاسبهشده برای صفحه گسل و شواهد ریختزمینساختی پهنه گسل، پهنه گسلی صوفیان- شبستر دارای راستای N81E با زاویه ریک ۴ تا ۱۱ درجه به سوی باختر و سازوکار امتدادلغز راستگرد به همراه مؤلفهای فشاری با شیب به سوی شمال معرفی شده است. از این رو، پهنه گسلی صوفیان- شبستر (شامل پارهگسلهای صوفیان، شبستر، F1، شرفخانه (F2) و (F3) از دیدگاه نوزمینساخت، پهنهای جنبا بهشمار میآید.
هادی شفائی مقدم؛ محمد رهگشای؛ هوبرت وایت چرچ؛ ایمان منصف؛ اعظم سلطان محمدی
چکیده
سنگهای بازالتی، گابروها، توفها، دایکهای دیابازی، آگلومراها و برشها و قطعات سنگی داخل برشها از مهمترین سنگهای مافیک افیولیتهای بلورد-بافت است. ویژگیهای ژئوشیمیایی این سنگها حاکی از تهیشدگی در HFSE و غنیشدگی در LILE و حضور دوسری ماگمایی تولئیتهای جزایر کمانی و کلسیمی- قلیایی است. این رفتار ژئوشیمیایی با نشأت گرفتن ...
بیشتر
سنگهای بازالتی، گابروها، توفها، دایکهای دیابازی، آگلومراها و برشها و قطعات سنگی داخل برشها از مهمترین سنگهای مافیک افیولیتهای بلورد-بافت است. ویژگیهای ژئوشیمیایی این سنگها حاکی از تهیشدگی در HFSE و غنیشدگی در LILE و حضور دوسری ماگمایی تولئیتهای جزایر کمانی و کلسیمی- قلیایی است. این رفتار ژئوشیمیایی با نشأت گرفتن ماگمای والد این سنگها از یک محیط مرتبط با فرورانش سازگاری دارد. این ویژگیها همراه با قرار گیری این مجموعه افیولیتی در پشت کمان ماگمایی مزوزوییک زون سنندج- سیرجان حاکی از گسترش یک حوضه پشت کمان (در حاشیه فعال بلوک ایران مرکزی) در طی کرتاسه میانی، در نتیجه فرورانش مایل نئوتتیس به زیر بلوک ایران مرکزی میباشد.
سیدجابر یوسفی؛ علیجان آفتابی
چکیده
بررسیهای عناصر سمی در رسوبات پیرامون معدن مس- طلا چهارگنبد نشاندهنده رسوبات با منشأ و عناصر آلاینده مختلف است. برای بررسی منشأ عناصر سمی در رسوبات و جدایش ژئوشیمیایی آنها، 38 نمونه رسوب از نقاط مختلف شامل رسوبات رودخانهای، آبرفتهای منطقه و رسوبات سد باطله بهصورت تصادفی از ژرفای 0 تا 5 سانتیمتر برداشت شد. در رسوبات رودخانهای ...
بیشتر
بررسیهای عناصر سمی در رسوبات پیرامون معدن مس- طلا چهارگنبد نشاندهنده رسوبات با منشأ و عناصر آلاینده مختلف است. برای بررسی منشأ عناصر سمی در رسوبات و جدایش ژئوشیمیایی آنها، 38 نمونه رسوب از نقاط مختلف شامل رسوبات رودخانهای، آبرفتهای منطقه و رسوبات سد باطله بهصورت تصادفی از ژرفای 0 تا 5 سانتیمتر برداشت شد. در رسوبات رودخانهای منطقه، میانگین غلظت نقره ppm 09/0، آرسنیک ppm 82/17، بیسموت ppm 48/0، کادمیم ppm 22/0، کبالت ppm 58/17، مس ppm 49/91، آهن ppm 33/43161، منگنز ppm 83/1152، مولیبدن ppm 97/0، نیکل ppm 5/41، سرب ppm 82/10، گوگرد ppm 484، آنتیموان ppm 3/1، سلنیم ppm 13/0، قلع ppm 05/1، تیتانیم ppm 67/3067، تالیم ppm 35/0، وانادیم ppm 5/126 و روی ppm 82/90 است. در رسوبات سد باطله میانگین غلظت نقره ppm 22/0، آرسنیک ppm 37/28، بیسموت ppm 14/13، کادمیم ppm 26/0، کبالت ppm 88/51، مس ppm 4/1981، آهن ppm 33/81677، منگنز ppm 13/2165، مولیبدن ppm 86/72، نیکل ppm 67/80، سرب ppm 38/191، گوگرد ppm 17/5593، آنتیموان ppm 75/47، سلنیم ppm 66/0، قلع ppm 77/1، تیتانیم ppm 83/2136، تالیم ppm 43/0، وانادیم ppm 75/80 و روی ppm 94/989 است. در این مقاله برای ارزیابی نتایج از روشهای آماری چندمتغیره شامل آزمون ضریب همبستگی، آزمون مؤلفههای اصلی و تحلیل خوشهای استفاده شد. با انجام روش آماری چندمتغیره مشخص شد که در محدوده معدن مس چهارگنبد 4 نوع رسوب از دیدگاه ژئوشیمیایی قابل جدایش است. دسته اول شامل رسوبات ناشی از فعالیتهای معدنی است که در مؤلفه اول آزمون مؤلفههای اصلی توسط عناصر سمی Ag، As، Cd، Co، Cu، Fe، Mo، Pb، Sb، Se، Sn، Tl و Zn مشخص میشوند. گروه دوم رسوباتی هستند که فعالیتهای کانسارسازی بر سنگ منشأ آنها تأثیر نگذاشته است و در مؤلفه دوم آزمون مؤلفههای اصلی توسط عناصر Al، Sc، Sr، V، Ta و Ti تعریف میشوند. گروه سوم شامل رسوبات طبیعی منطقه است که فعالیتهای کانسارسازی بر سنگ مادر آنها تأثیر گذاشته است و در مؤلفه سوم آزمون مؤلفههای اصلی با عناصر Bi، Mn و S مشخص شدهاند. گروه چهارم رسوبات دارای عناصر سمی Cr و Ni هستند که ناشی از هوازدگی سولفیدها و احتمالاً سنگهای افیولیتی منطقه هستند.
سید حسن حجازی؛ محمد حسین آدابی؛ سید رضا موسوی حرمی
چکیده
ماسهسنگهای ژیوتین- فرازنین کوه تیزی (واقع در 25 کیلومتری شمال خاور کرمان) بهطور ناپیوسته بر روی سنگهای کامبرین بالایی سازند کوهبنان قرار گرفتهاند و خود توسط نهشتههای کربنیفر زیرین سازند هوتک (با یک ناپیوستگی فرسایشی) پوشیده میشوند. در این ماسهسنگها که از نوع کوارتزآرنایت هستند، بیشتر دانهها کوارتز متوسط تا بسیار ...
بیشتر
ماسهسنگهای ژیوتین- فرازنین کوه تیزی (واقع در 25 کیلومتری شمال خاور کرمان) بهطور ناپیوسته بر روی سنگهای کامبرین بالایی سازند کوهبنان قرار گرفتهاند و خود توسط نهشتههای کربنیفر زیرین سازند هوتک (با یک ناپیوستگی فرسایشی) پوشیده میشوند. در این ماسهسنگها که از نوع کوارتزآرنایت هستند، بیشتر دانهها کوارتز متوسط تا بسیار ریزدانه (بههمراه مقادیر بسیار کم فلدسپار، خردهسنگ و کانی سنگین) نیمهزاویهدار تا گرد شده هستند و جورشدگی خوبی دارند. مهمترین فرایندهای دیاژنتیکی، تراکم فیزیکی و شیمیایی شدید (مرز دانهها بهصورت مستقیم، محدب- مقعر و مضرسی و آثار انحلال ناشی از فشار)، کاهش بسیار زیاد تخلخل میاندانهای بهدلیل آرایش دوباره دانهها و تشکیل سیمان سیلیسی است. دادههای سنگنگاری، منشأ نفوذی درون کراتونی را نشان میدهد و تجزیه عناصر فرعی و نسبتهایشان (Th/Sc & La/Sc)، مشابهت این سنگها با رسوبات حاصل از هوازدگی سنگهای فلسیک را تأیید میکند. میانگین شاخص CIA و PIA برای این سنگها بهترتیب 96/69 و 8/75 (بیش از 60) و گویای هوازدگی متوسط تا زیاد برای سنگ منشأ یا در هنگام حمل و نقل رسوبات (پیش از نهشت پایانی) است. نتایج حاصل از رسم اکسیدهای اصلی و عناصر فرعی این نمونهها بر روی نمودارهای مختلف، نهشت در یک محیط رسوبی وابسته به حوضه حاشیه قارهای غیرفعال را نشان میدهد.