سخن سردبیر
دوره 19، شماره 75 ، خرداد 1389، صفحه 1-1
چکیده
سخن سردبیر
بیشتر
سخن سردبیر
مقاله پژوهشی
بهروز مهری؛ ابراهیم راستاد؛ فرج الله فیاضی
چکیده
کانسار سرب- نقره (روی ) خانجار (رشم) در جنوب دامغان، یکی از کانسارهای لایهکران (استراتاباند) توالی کربناتی کرتاسه بالایی در ایران مرکزی است. ماده معدنی در این کانسار با دو ژئومتری رخنمون دارد : 1- عدسیهایی از ماده معدنی که همخوان با لایهبندی است و ماده معدنی در آن با بافت لامینه و بهصورت دانه پراکنده در متن میکریت مشاهده میشود. ...
بیشتر
کانسار سرب- نقره (روی ) خانجار (رشم) در جنوب دامغان، یکی از کانسارهای لایهکران (استراتاباند) توالی کربناتی کرتاسه بالایی در ایران مرکزی است. ماده معدنی در این کانسار با دو ژئومتری رخنمون دارد : 1- عدسیهایی از ماده معدنی که همخوان با لایهبندی است و ماده معدنی در آن با بافت لامینه و بهصورت دانه پراکنده در متن میکریت مشاهده میشود. ماده معدنی با این ژئومتری در سه افق در رخسارههای کانهدار سنگآهک ریفی قرار دارد. بیشترین فعالیتهای معدنی در افق I که در قاعده واحد K2b قرار دارد، صورت گرفته است. 2- انباشتی از مواد معدنی که فضای خالی و شکستگیها و گسلها را پر کرده است. شکستگیها در طول روند خود در بخشهایی غنی از ماده معدنی هستند که رخسارههای کانهدار را قطع کردهانــد. در کانسار خانجار، سه رخساره کانهدار تشخیص داده شده است : 1) رخساره آهک سیلیسی که کانههای اصلی آن گالن، اسفالریت و پیریت است. کالکوپیریت به مقدار جزئی در این رخساره مشــاهده میشود. 2) رخساره مولوسکا، اکینودرم وکستون با مقدار کم کانــههای گالن و اسفالریت. 3) رخساره سنگآهک رودیستدار با مقدار زیاد کانه گالن. بهطور عمده پرکننــده فضای خالــی بوده و اندازه بلورها از متوسط تا درشت تغییر میکند. کانیشنـاسـی و همبود(پاراژنز) کانـهای در هر دو نوع عدسی شکل و پرکننده فضای خالی مشابه هم بوده و شامل گالن، اسفالریت، پیریت،کالکوپیریت، تترائدریت و باریت است. مقدار نقره در کانسار خانجار بالا (یک کیلو گرم در تن در کنسانتره ماده معدنی) است و کانی حامل آن تترائدریت است. مطالعه میکروترمومتری و تعیین درجه شوری سیالهای کانهساز در ادخالهای دو فازه مایع وگاز موجود در دولومیت زین اسبی و اسفالریت نشانگر آن است که میانگین درجه حرارت 5 ± 195 و شوری سیالها از 18 تا 23 درصد معادل درصد وزنی کلرید سدیم (NaCl) تغییر میکند. مشاهدات صحرایی، ژئومتری، بافت ماده معدنی، ژئوشیمی، مطالعه میانبارهای سیال و همبود کانهها، حاکی از آن است که کانسار خانجار یک ذخیره MVT است که تشکیل و تمرکز آن از مرحله دیاژنتیک تا اپی ژنتیک صورت گرفته است.
مقاله پژوهشی
محمّدرضا پرتوآذر
چکیده
برش چینهشناسی پرمین- تریاس در ناحیه اسفه در 15 کیلومتری شمال خاور شهرضا و 65 کیلومتری جنوب اصفهان قرارگرفته است. هدف از این مقاله، بررسی سنگچینهنگاری، زیستچینهای و چگونگی وضع قرارگرفتن مرزهای پرمین - تریاس و همچنین سن زمینشناسی آنها است. در بررسی زیستچینهای این برش وجود فسیلهای شاخص از Fusulinidae که دارای کیفیت بالایی نسبت ...
بیشتر
برش چینهشناسی پرمین- تریاس در ناحیه اسفه در 15 کیلومتری شمال خاور شهرضا و 65 کیلومتری جنوب اصفهان قرارگرفته است. هدف از این مقاله، بررسی سنگچینهنگاری، زیستچینهای و چگونگی وضع قرارگرفتن مرزهای پرمین - تریاس و همچنین سن زمینشناسی آنها است. در بررسی زیستچینهای این برش وجود فسیلهای شاخص از Fusulinidae که دارای کیفیت بالایی نسبت به جاهای دیگرند دیده شده است. به طور مثال: Verbeekina verbeeki , Sumatrina annae , Afghanella schencki , Yangchienia iniqua , Eoparafusulina shengi.در این بررسی سن عضو 3 سازند سورمق به دلیل فسیلهای شاخص آن به Julfianزیرین نسبت داده شد و همچنین تغییرات سنگشناسی که در رسوبات همردیف سازند همبست در برش اسفه وجود دارد، پیشنهاد سازند شهرضا را لازم میدارد.
مقاله پژوهشی
مریم اسدی سرشار؛ عباس بحرودی؛ منوچهر قرشی؛ محمد رضا قاسمی
چکیده
برآورد نرخ گشتاور روشی به نسبت نوین در بررسی میزان فعالیتهای زمینساختی مناطق مختلف به شمار میرود و زمینهای را برای تلفیق روشهای مختلف فراهم میکند. نرخ گشتاور در واقع بیانگر میزان انرژی است که در سامانههای دگرریختی وجود دارد. برای تعیین نرخ گشتاور سه روش متفاوت وجود دارد که هریک از دیدگاهی خاص، تحرک و پویایی زمینساختی ...
بیشتر
برآورد نرخ گشتاور روشی به نسبت نوین در بررسی میزان فعالیتهای زمینساختی مناطق مختلف به شمار میرود و زمینهای را برای تلفیق روشهای مختلف فراهم میکند. نرخ گشتاور در واقع بیانگر میزان انرژی است که در سامانههای دگرریختی وجود دارد. برای تعیین نرخ گشتاور سه روش متفاوت وجود دارد که هریک از دیدگاهی خاص، تحرک و پویایی زمینساختی یک منطقه را بیان میکنند. این سه روش عبارتند از: روش ژئودتیکی (نقشهبرداری)، لرزهای و زمینشناسی. روش ژئودتیکی که بر مبنای تانسور نرخ کرنش (استرین) به دست آمده از دادههای ژئودتیکی تعیین میشود، نمایانگر میزان دگرشکلی (اعم از لرزهای و غیرلرزهای) است که در حال حاضر در منطقه رخ میدهد. نرخ گشتاور لرزهای که بر اساس کاتالوگهای زمینلرزههای تاریخی و دستگاهی به دست میآید نشان دهنده مقدار انرژی است که به صورت لرزهای و در طی وقایع لرزهای موجود در کاتالوگهای زمینلرزهای منطقه آزاد شده و نرخ گشتاور زمینشناسی که با استفاده از ویژگیهای هندسی گسلها بهدست میآید، توانایی بالقوه گسلها در آزاد ساختن انرژی الاستیکی ذخیره شده در آنها را آشکار میکند. برای منطقه البرز مرکزی نرخ گشتاور ژئودتیک، نرخ گشتاور لرزهای (بر مبنای دادههای زمینلرزههای تاریخی و دستگاهی) و میزان نرخ گشتاور زمینشناسی برآورد شده است. بالاترین میزان نرخ گشتاور در منطقه مورد مطالعه مربوط به روش ژئودتیکی (Nm/yr 1019×83/8)و سپس نرخ گشتاور زمینشناسی (Nm/yr 1019×12/0) و در نهایت کمترین میزان، مربوط به نرخ گشتاور لرزهای (Nm/yr 1019×83/8-1019×046/0) است. با توجه به پراکندگی کانون سطحی زمینلرزهها، بیشترین انرژی لرزهای آزاد شده در بخشهای جنوبی البرز مرکزی است که با توجه به بالا بودن نرخ گشتاور ژئودتیک و زمینشناسی در بخشهای شمالی به نظر میرسد بخشهای شمالی البرز مرکزی دارای پتانسیل لرزهخیزی بالاتری باشند.
مقاله پژوهشی
میثم شفیعی اردستانی؛ ابراهیم قا سمی نژاد؛ حسین وزیری مقدم
چکیده
به منظور زیستچینهنگاری سازند آبدراز در برش الگو٬ این توالی ٣٠٠ متری مورد نمونهبرداری و بررسی دقیق قرار گرفت. سنگشناسی عمده این سازند شیل و مارنهای خاکستری روشن به همراه دو واحد سنگآهک گل سفید است. همبری زیرین سازند آبدراز با آیتامیر همشیب و فرسایشی است و با توجه به تغییر شدید سنگشناسی، به طور کامل آشکار است اما سطح ...
بیشتر
به منظور زیستچینهنگاری سازند آبدراز در برش الگو٬ این توالی ٣٠٠ متری مورد نمونهبرداری و بررسی دقیق قرار گرفت. سنگشناسی عمده این سازند شیل و مارنهای خاکستری روشن به همراه دو واحد سنگآهک گل سفید است. همبری زیرین سازند آبدراز با آیتامیر همشیب و فرسایشی است و با توجه به تغییر شدید سنگشناسی، به طور کامل آشکار است اما سطح تماس بالایی آن با سازند آبتلخ پیوسته است. بالاترین لایه سنگآهک گل سفید٬ مرز بالایی این سازند است و مرز زیرین آن فصل مشترک شیل نقرهای با شیل زیتونی آیتامیر است. در این بررسی ٥٦ گونه در قالب ١٦ جنس و چهار زیستزون شناسایی و تفکیک شد: 1-Helvetoglobotruncana helvetica (Sigal)total range Zone, 2-Marginotruncana sigali - Dicarinella primitiva (Premoli Silva & Sliter) Partial range Zone, 3- Dicarinella concavata (Sigal)interval Zone 4-Dicarinella asymetrica .(Postuma)total range Zone بر این اساس، سن تورونین میانی- سانتونین پسین تا اوایل کامپانین برای سازند آبدراز در نظر گرفته میشود. این بررسی همچنین نشان میدهد که Helvetoglobotruncana helvetica شاخص تورونین میانی در قاعده سازند حضور دارد٬ در حالی که در نمونههای بلافاصله پایینتر از آن که مربوط به سازند آیتامیر هستند، گونه Rotalipora appenninica شاخص سنومانین میانی شناسایی شده است. نبود فرمهای شاخص سنومانین پسین- تورونین پیشین، نشاندهنده یک نبود رسوبی به وسعت این زمان ما بین سازندهای آیتامیر و آبدراز است که میتواند ناشی از عملکرد فاز سابهرسینین باشد.
مقاله پژوهشی
حسین حمزهلو؛ اسماعیل فرزانگان؛ حسین میرزایی علویچه
چکیده
زمینلرزه 10 آذر 1386 و کمتر از 3 ماه بعد، زمینلرزه 25 شهریور 1386 با بزرگی 6/4 در نزدیکی تبریز در استان آذربایجان شرقی روی داد. با استفاده از روش تجزیه و تحلیل امواج SH شتابنگاشتهای ثبت شده و مدل چشمه برون پارامترهای صفحه گسل برای این زمین لرزه برآورد شد. راستا، شیب و ریک به ترتیب°310، °85 و °170 برآورد شده است. سازوکار بهدست آمده ...
بیشتر
زمینلرزه 10 آذر 1386 و کمتر از 3 ماه بعد، زمینلرزه 25 شهریور 1386 با بزرگی 6/4 در نزدیکی تبریز در استان آذربایجان شرقی روی داد. با استفاده از روش تجزیه و تحلیل امواج SH شتابنگاشتهای ثبت شده و مدل چشمه برون پارامترهای صفحه گسل برای این زمین لرزه برآورد شد. راستا، شیب و ریک به ترتیب°310، °85 و °170 برآورد شده است. سازوکار بهدست آمده راستالغز راستگرد و با سازوکار گسل شمال تبریز همخوانی دارد. سازوکار بهدست آمده اولین حل صفحه گسل برای گسل شمال تبریز بر اساس دادههای شتابنگاری است.
مقاله پژوهشی
لیلی ایزدی کیان؛ سید احمد علوی؛ محمد محجل
چکیده
پهنه برشی سیمین - دره مرادبیک با طول حدود 10 و پهنای 5کیلومتر در جنوب شهر همدان برونزد دارد. این پهنه برشی بخشهایی از سنگهای دگرگونی مجاورتی و سنگهای گرانیتویید الوند و همچنین میگماتیتهای منطقه را تحتتأثیر قرار داده است. حداقل سه مرحله دگرشکلی توسط چینها و برگوارگیهای هر نسل در این منطقه تشخیص داده شده است که با ...
بیشتر
پهنه برشی سیمین - دره مرادبیک با طول حدود 10 و پهنای 5کیلومتر در جنوب شهر همدان برونزد دارد. این پهنه برشی بخشهایی از سنگهای دگرگونی مجاورتی و سنگهای گرانیتویید الوند و همچنین میگماتیتهای منطقه را تحتتأثیر قرار داده است. حداقل سه مرحله دگرشکلی توسط چینها و برگوارگیهای هر نسل در این منطقه تشخیص داده شده است که با توجه به طرح تداخلی چینها در این منطقه چینخوردگی در هر سه مرحله هممحور بوده است. شواهد جنبشی فراوانی از عملکرد تنشهای برشی و کششی در این منطقه دیده میشود که همه آنها نشاندهنده عملکرد یک پهنه برشی با برگوارگی میلونیتی با شیب متوسط به سمت شمال خاور و شمال باختر و خطواره کششی به سمت شمال خاور با سازوکار اصلی عادی در این منطقه است. این پهنه به صورت باندهای برشی بوده و باعث تغییر شکل لوکوسم میگماتیتها گشته و در هورنفلسها موجب بودین شدن درشت بلورهای آندالوزیت شده و گرانیتویید خاکو را به میلونیت تبدیل کرده است. پراکندگی قطب برگوارگی میلونیتی در کل منطقه نشان میدهد که این پهنه برشی پس از تشکیل شدن در دگرشکلی مرحله بعد دچار چینخوردگی شده است. با توجه به تاریخچه تکوین دگرریختی در تکتونیتهای منطقه همدان، به احتمال، این پهنه همزمان تا پس از دگرشکلی دوم (D2) در منطقه شکل گرفته است.
مقاله پژوهشی
محسن خادمی
چکیده
درباره جنبایی نوزمینساختی منطقه ترود، تنها اطلاعات زمینشناختی موجود، لرزهخیزی منطقه است که گسل لرزهزای ترود، عامل اصلی آن در نظر گرفته میشود. این گسل در بخش بیشتر طول خود در زیر آبرفتها پنهان است و بنابراین با بررسی ویژگیهای ریختزمینساختی آن میتوان شواهد بیشتری از جنبایی آن و یا جنبایی برخی ساختارهای وابسته به ...
بیشتر
درباره جنبایی نوزمینساختی منطقه ترود، تنها اطلاعات زمینشناختی موجود، لرزهخیزی منطقه است که گسل لرزهزای ترود، عامل اصلی آن در نظر گرفته میشود. این گسل در بخش بیشتر طول خود در زیر آبرفتها پنهان است و بنابراین با بررسی ویژگیهای ریختزمینساختی آن میتوان شواهد بیشتری از جنبایی آن و یا جنبایی برخی ساختارهای وابسته به آن بهدست آورد. محاسبه سه شاخص ریختزمینساختی شامل شاخص طول – گرادیان رودخانه(SL) و نسبت عرض کف دره به ارتفاع دره (Vf) در آبراههها و سینوسیته پیشانی کوههای منطقه (Smf) مقادیربالایی را برای SL ( 425 تا 1044) و مقادیر پایینی را برای Vf ( 68/2 تا 34/3) و Smf ( 05/1 تا 44/1) نشان میدهد و دلالت بر جنبایی منطقه ترود بویژه در دو بخش مرکزی (نزدیک پیشانی کوهها) و شمال باختری (در نزدیکی خط تقسیم اصلی کوههای ترود) آن دارد و از این رو میتوان رده 1 پویایی نوزمینساختی را برای منطقه در نظر گرفت. جنبایی بخش مرکزی در اثر حرکات گسل ترود و جنبایی بخش شمال باختری به احتمال زیاد در اثر فرازگیری بیشتر منطقه به واسطه سازوکار دست کم یک گسل موازی با گسل ترود است که با فاصله زمانی اندکی، پیشانی کوههای باقیمانده را تشکیل میداده است. توزیع کرنش ناشی از جنبایی منطقه ترود به گونهای است که پیشرفت دگرریختی را از شـمال- شمال باختر به جنوب- جنوب خاور و نیز از باختر به خاور نشان میدهد.
مقاله پژوهشی
امیر شفیعی بافتی؛ مجید شاه پسندزاده
چکیده
با توجه به توانایی ایجاد زمینلرزههایی بزرگ توسط گسلهای راستالغز درون قارهای که از عناصر مهم دگرشکلی مناطق فعال قارهها نیز بهشمار میآیند، تعیین هندسه و کینماتیک این گسلها به همراه شناسایی قطعات فعال و نحوه تکامل ساختاری و زمینساختی آنها در طول زمان امری ضروری به نظر میرسد. پهنه گسلی مورب لغز راستبر راور با ...
بیشتر
با توجه به توانایی ایجاد زمینلرزههایی بزرگ توسط گسلهای راستالغز درون قارهای که از عناصر مهم دگرشکلی مناطق فعال قارهها نیز بهشمار میآیند، تعیین هندسه و کینماتیک این گسلها به همراه شناسایی قطعات فعال و نحوه تکامل ساختاری و زمینساختی آنها در طول زمان امری ضروری به نظر میرسد. پهنه گسلی مورب لغز راستبر راور با طولی حدود 137 کیلومتر در نزدیکی شهر راور و در شمال کرمان قرار دارد. در بخشهای شمالی ناحیه مورد مطالعه، این پهنه گسلی بهموازات سامانه گسلی لکرکوه قرار دارد، اما در بخشهای جنوبی با سامانههای گسلی لکرکوه و کوهبنان به صورت همگرا در میآید. بالاراندگی بلوک خاوری پهنه گسل راور و راندگی به سمت خاور سامانه گسلی لکرکوه الگوی ساختاری گلوار مثبتی را در این ناحیه ایجاد کرده است. جنبش پهنه گسلی راور باعث انحراف و جابهجایی تجمعی راستبر آبراههها به میزان 970-940 متر دستکم از اوایل پلئیستوسن در بخش شمالی این پهنه گسلی شده است. با توجه به کمینه نرخ لغزشی افقی حدود 54/0 میلیمتر در سال برای پهنه گسلی راور، بیشینه دوره بازگشت زلزلههایی با بزرگای 7/6Mw~ حدود 1400 سال خواهد بود. در بخش میانی پهنه گسلی راور، گسلهای فرعی ریدل P، R و Ŕ به خوبی توسعه یافته و گسل سبب انحراف راستبر رودخانه اسماعیلآباد به میزان 16 متر شده است. با فرض رویداد زلزلههای شاخص بر روی این پهنه گسلی، بیشینه مقدار لغزش در هر رویداد ~ 75/0 متر است که با کمینه جابهجایی آبراهههای امروزی همخوانی دارد. مقدار جابهجایی راستالغز راستبر پهنه گسلی راور به سمت جنوب کاهش یافته و برعکس میزان مؤلفه جا بهجایی قائم آن افزایش مییابد، بهطوری که نهشتههای آبرفتی پلئیستوسن- هولوسن اختلاف ارتفاعی حدود 10 متر را در طرفین بخش جنوبی این پهنه گسلی نشان میدهند. با توجه به روند پهنه مهلرزهای زلزله 18/4/1911 راور (8/5~ M و VIII ~ Io) و توازی روند گسیختگی سطحی هملرزهای آن (W13N) با بخش جنوبی پهنه گسلی راور، این گسل میتواند مسبب رویداد زلزله 1911 بوده باشد. افزون بر این، گسلهای فعال رانده- متقاطع دهو، دهزنان، چترود، پاسیب و داربیدخون نیز دوره بازگشت زلزلهها و بزرگای آنها را در ناحیه مورد مطالعه کنترل میکنند.
مقاله پژوهشی
رضوان خاوری؛ منوچهر قرشی؛ مهران آرین؛ خسرو خسروتهرانی
چکیده
در این مقاله به بررسی زمینساخت فعال نسبی حوضه کرج بر اساس شاخصهای زمینریختی پرداختهشده است. این شاخصها عبارتند از: شاخص طول- شیب رودخانه (SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی (Af)، انتگرال فرازسنجی (Hi)، نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شکل حوضه زهکشی (Bs) و پیچ و خم پیشانی کوه (Smf). نتایج بررسی این ویژگیها با هم به عنوان شاخص زمینساخت فعال ...
بیشتر
در این مقاله به بررسی زمینساخت فعال نسبی حوضه کرج بر اساس شاخصهای زمینریختی پرداختهشده است. این شاخصها عبارتند از: شاخص طول- شیب رودخانه (SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی (Af)، انتگرال فرازسنجی (Hi)، نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شکل حوضه زهکشی (Bs) و پیچ و خم پیشانی کوه (Smf). نتایج بررسی این ویژگیها با هم به عنوان شاخص زمینساخت فعال نسبی (Iat) محاسبه شد و به چهار رده شامل مناطق خیلی فعال تا مناطق با فعالیت کم، تقسیمبندی شد. ناحیه مورد بررسی در دامنه جنوبی البرز مرکزی در شمال ایران، یک مکان مناسب برای بررسی زمینساخت فعال نسبی است. بررسیهای اخیر نشان میدهد که نوزمینساخت، نقش مهمی در تکامل زمینریختی این بخش از البرز دارد. شواهد زمینریختی، بالاآمدگی مختلفی را در گذشته زمینشناسی ناحیه، نشان میدهند. ردههای بالای Iat (فعالیت کم زمینساختی) بیشتر در جنوب و بخش مرکزی حوضه زهکشی کرج به دست آمد، درحالی که بقیه ناحیه دارای ردههای متوسط تا بالای فعالیت است. اطراف دریاچه امیرکبیر، بیشترین میزان زمینساخت فعال نسبی را نشان میدهد. پراکندگی این شاخص نواحی مربوط به فعالیت گسلهای مختلف و نرخهای نسبی زمینساخت فعال را مشخص میسازد. بیش از نیمی از مساحت کل ناحیه مورد مطالعه در ردههای یک و دو، یعنی با فعالیت خیلی بالا و بالا، قرار دارد. محیطهای با نرخهای بالاتر فعالیت، شاخص Iat بزرگتری دارند. شاخص تقارن توپوگرافیکی عرض حوضه (T)، همچنین در ناحیه مورد مطالعه محاسبه شد. نتیجه اندازهگیری این شاخص در حوضه کرج و زیرحوضههای آن به شکل نقشهای از بردارهای T تهیه شد. پس از مقایسه مقادیر این شاخص با نقشه ردهبندی زمینساخت فعال نسبی، تطبیق نواحی رده بالا با پهنههای دارای مقادیر بالای عدم تقارن تأیید شد.
مقاله پژوهشی
محمد محجل؛ مسعود بیرالوند
چکیده
چینهای جناغی فراوانی در سنگهای سرخ رنگ سیلیسی رادیولردار، دارای لایهبندی با ستبراهای یکسان در منطقه کرمانشاه برونزد دارند. درون لایههای شیل رادیولاریتی و آهک متوسط تا ستبرلایه در آن، به دلیل تنوع جنس لایهها و تغییر ستبرای آنها، تأثیر شگرفی در سازوکار چینخوردگی و هندسه آنها بویژه در منطقه لولای چینها داشته است. به دلیل ...
بیشتر
چینهای جناغی فراوانی در سنگهای سرخ رنگ سیلیسی رادیولردار، دارای لایهبندی با ستبراهای یکسان در منطقه کرمانشاه برونزد دارند. درون لایههای شیل رادیولاریتی و آهک متوسط تا ستبرلایه در آن، به دلیل تنوع جنس لایهها و تغییر ستبرای آنها، تأثیر شگرفی در سازوکار چینخوردگی و هندسه آنها بویژه در منطقه لولای چینها داشته است. به دلیل ستبرای چند سانتیمتری یکسان و ثابت لایهها در رادیولاریتها، چینها بیشتر، شکل چینهای موازی را دارند و اما تفاوت سازوکار و هندسه چینخوردگی در ترادفی از سنگهای آهکی ستبرلایه و تودهای از یکسو و تناوب لایههای نازک یکنواخت چرتی رادیولردار با شیلهای رادیولاریتی و دارای درونلایههای آهک ستبرلایه از سوی دیگر، در مجموعه نهشتههای حوضه رادیولاریتی دیده میشود. انواعی از گسلهای در ارتباط با چین (fold accommodation faults) در ادامه چینخوردگی بهوجود آمدهاند. بررسی هندسه و سازوکار چینخوردگی در این نهشتهها مشخص میکند که دگرریختی در رادیولاریتهای منطقه کرمانشاه با ایجاد چینهای جناغی با سازوکار خمش (buckling) و با تمایل (vergence) به سمت جنوب باختری صورت گرفته و گسلهای رانده در آن، در مراحل بعدی، بخشهایی از رادیولاریتهای چینخورده را تغییر مکان دادهاند.
مقاله پژوهشی
احمد زمانی؛ مهناز ندائی
چکیده
یکی از اساسیترین مباحث در علومزمین، تهیه و رسم نقشههای مختلف پهنهبندی زمینساختی است. روشهای مرسوم و متداول در پهنهبندی زمینساختی نه تنها با قضاوتهای ذهنی همراه است، بلکه تفسیر حجم بالای دادهها مشکل و در عمل خارج از توانایی بشر است. برای پرهیز از این نواقص و اشکالها، روشهای علمی رقومی استخراج اطلاعات از دادهها ...
بیشتر
یکی از اساسیترین مباحث در علومزمین، تهیه و رسم نقشههای مختلف پهنهبندی زمینساختی است. روشهای مرسوم و متداول در پهنهبندی زمینساختی نه تنها با قضاوتهای ذهنی همراه است، بلکه تفسیر حجم بالای دادهها مشکل و در عمل خارج از توانایی بشر است. برای پرهیز از این نواقص و اشکالها، روشهای علمی رقومی استخراج اطلاعات از دادهها (data mining) میتواند به عنوان ابزاری مفید و مؤثر برای تهیه و رسم نقشههای رقومی جدید در علومزمین مورد استفاده قرار گیرد. در این مقاله، شبکة عصبی نگاشت خودسامانده (self-organizing map) که یکی از روشهای متداول استخراج اطلاعات از دادهها است، برای پهنهبندی رقومی زمینساختی ایران زمین به کار گرفته شده است. SOM نوعی شبکه عصبی مصنوعی غیرنظارتی (unsupervised artificial neural network) است که برای الگوشناسی (pattern recognition) و خوشهبندی (clustering) دادههای چند بعدی به کار میرود. تجسم visualization)) دادههای چند بعدی در پدیده نگاشت (feature map) دوبعدی با حفظ توپولوژی (مکانشناسی) (topological-preserving)، از دیگر ویژگیهای بارز کاربرد روش SOM در تهیه نقشههای رقومی است که نمایانگر میزان همگنی و تقارب پهنههای تفکیک شده است. اگر چه نقشههای رقومی که در این پژوهش تهیه شده شباهتهای بسیاری با نقشههای سنتی (conventional maps) دارد، لکن نقشههای SOM از توانمندیهای بهتری برای تفکیک و تفسیر مناطق مختلف برخوردار هستند. روش جدید افزونبر تفکیک پهنههای زمینساختی، میزان همگنی هر پهنه را نیز مشخص مینماید. مناطق با تاریخچه تحولات زمینشناسی مشابه، صرفنظر از موقعیت جغرافیاییشان، در یک پهنه قرار میگیرند. برای مثال نتایج حاصل از این روش حاکی از آن است که پهنههای لوت و گاوخونی اصفهان نسبت به پهنههای مکران و آذربایجان غربی از درجه همگنی بالاتری برخوردارند. مناطق کپه داغ و راندگی زاگرس نیز با وجود واقع شدن در دو منطقة جغرافیایی متفاوت، برای یک پهنه با ویژگیهای مشابه منفک شدهاند. افزونبر آن، در نقشه رقومی تهیه شده، پهنه مکران از رشته کوههای خاور ایران و پهنة آذربایجان غربی از رشته کوههای البرز تفکیک شدهاند. قابل توجه است که نتایج به دست آمده توسط SOM فقط براساس متغیرهای ژئوفیزیکی، زمینشناسی و لرزهخیزی یاد شده است، بنابراین باید در تعیین شباهت و تمایز بین نقشههای رقومی و زمینساختی رایج دقت لازم به عمل آید.
مقاله پژوهشی
مهدی شمس؛ کاظم سیدامامی
چکیده
سازند دلیچای و زیای آمونیتی آن در منطقه پرور (شمال سمنان) برای اولین بار بررسی شدهاست. در برش مربوطه سازند دلیچای با ستبرای به نسبت کم (70 متر) از مارن، سنگآهک مارنی و سنگآهک تشکیل شده است که به 5 بخش قابل تقسیم است. از انتهای مارنهای بخش 4 و سنگآهک مارنی بخش 5 تعداد 407 عدد آمونیت به دست آمده که وابسته به خانوادههایPhylloceratidae , Lytoceratidae ...
بیشتر
سازند دلیچای و زیای آمونیتی آن در منطقه پرور (شمال سمنان) برای اولین بار بررسی شدهاست. در برش مربوطه سازند دلیچای با ستبرای به نسبت کم (70 متر) از مارن، سنگآهک مارنی و سنگآهک تشکیل شده است که به 5 بخش قابل تقسیم است. از انتهای مارنهای بخش 4 و سنگآهک مارنی بخش 5 تعداد 407 عدد آمونیت به دست آمده که وابسته به خانوادههایPhylloceratidae , Lytoceratidae , Oppeliidae , Haploceratidae , Sphaeroceratidae , Parkinsoniidae , Morphoceratidae and Perisphinctidae هستند. فسیلهای یافت شده در محدوده زمانی باژوسین پسین تا باتونین پسین قرار دارند. از بخشهای جوانتر ژوراسیک میانی، آمونیت به دست نیامد. افزونبر آن در این برش، بخش 5 ، شامل آهکهای گرهکی (ندولر) سرخ و سبز رنگ به سن انتهای باژوسین پسین تا باتونین پسین به عنوان " ردیف فشرده(Condensed strata)" در نظر گرفته شد.
مقاله پژوهشی
علیرضا رجبی هرسینی؛ محمود معماریانی
چکیده
در این مطالعه به منظور ارزیابی ویژگیهای ژئوشیمیایی سازند کنگان در چاه B واقع در میدان گازی پارس جنوبی تجزیههای ژئوشیمیایی (تجزیههای مقدماتی و تکمیلی شامل پیرولیز راک- اول، استخراج مواد آلی و تفریق بیتومن، کروماتوگرافی گازی و کروماتوگرافی گازی- طیف سنجی جرمی) روی نمونههای تهیه شده از مغزههای حفاری صورت گرفت. نتایج ژئوشیمیایی ...
بیشتر
در این مطالعه به منظور ارزیابی ویژگیهای ژئوشیمیایی سازند کنگان در چاه B واقع در میدان گازی پارس جنوبی تجزیههای ژئوشیمیایی (تجزیههای مقدماتی و تکمیلی شامل پیرولیز راک- اول، استخراج مواد آلی و تفریق بیتومن، کروماتوگرافی گازی و کروماتوگرافی گازی- طیف سنجی جرمی) روی نمونههای تهیه شده از مغزههای حفاری صورت گرفت. نتایج ژئوشیمیایی بر این امر دلالت میکند که نوع کروژن نمونهها مخلوطی از انواع III و II بوده و بیانگر وجود مواد آلی با منشأ دریایی و ورود اندکی مواد آلی با منشأ خشکی به این رسوبات است. ماده آلی این نمونهها، از یک سنگ منشأ احتمالی با نوع سنگشناسی آواری- کربناتی تولید و در محیطی با شرایط کاهیده- نیمه کاهیده نهشته شدهاند. در مجموع این نمونهها پتانسیل هیدروکربنی فقیر تا متوسط و درجه بلوغ شروع پنجره تولید نفت (اواخر دیاژنز- اوایل کاتاژنز) را نشان میدهند. براساس تجزیه کروماتوگرافی ستونی، نمونهها متشکل از هیدروکربنهای پارافینیک- نفتنیک و پارافینیک هستند. به نظر میرسد که مقادیر ناچیز هیدروکربنهای بررسی شده در سازند کنگان، به صورت برجا تولید شدهاند.
مقاله پژوهشی
ناصر حافظیمقدس؛ غلامعباس کاظمی؛ حمید رضا امیری مقدم؛ رضا سنچولی؛ فاطمه سادات حجازینژاد
چکیده
معادن زغالسنگ اولنگ در حوضه آبریز قرهچای در فاصله130 -100 کیلومتری از گرگان و در 20 کیلومتری جنوب رامیان قرار دارند. در مطالعه حاضر اثرات زیست محیطی این معادن در منطقه شامل آلودگی منابع آب و خاک، ناپایداریهای دامنهها و نیز فرسایش بستر رودخانه مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. برای ارزیابی اثر زهاب معادن و آلودگیهای سطحی، ...
بیشتر
معادن زغالسنگ اولنگ در حوضه آبریز قرهچای در فاصله130 -100 کیلومتری از گرگان و در 20 کیلومتری جنوب رامیان قرار دارند. در مطالعه حاضر اثرات زیست محیطی این معادن در منطقه شامل آلودگی منابع آب و خاک، ناپایداریهای دامنهها و نیز فرسایش بستر رودخانه مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. برای ارزیابی اثر زهاب معادن و آلودگیهای سطحی، 34 نمونه آب در دو فصل بهار و تابستان از زهاب تونلها و همچنین از بالا دست و پایین دست محل ورودی زهاب به آبراههها برداشت و تجزیههای کیفی انجام شد. نتایج نشان داد که زهاب معادن باعث افزایش شوری و مواد آلی آبراههها شده اما تغییر قابل توجهی در میزان فلزات سنگین و دیگر پارامترها ایجاد نکرده است. از بین نمونهها بیشترین آلودگی، مربوط به آبراهههای مجاور باطلههای معدنی است. به عبارت دیگر دفن و پوشش نامناسب باطلههای معدنی با توجه به گستردگی که در منطقه دارند، عامل اصلی آلودگی منابع آب و خاک در این منطقه است. برای ارزیابی اثرات معدنکاری بر ناپایداری دامنهها، لغزشهای منطقه برداشت و به نقشه درآمده و دلایل رخداد آنها بررسی شد. نتایج بررسیهای به عمل آمده، نشان میدهد که فراوانی لغزشها در محدودهای معدنی بیشتر است و عامل انسانی در کنار عوامل ذاتی و طبیعی مانند زمینشناسی، اقلیم و آبشناسی در رخداد لغزشها نقش داشته است.
مقاله پژوهشی
معصومه اسکندری؛ محمدرضا قیطانچی
چکیده
هدف این نوشتار، بررسی دینامیک گسیختگی چشمه زمینلرزه بم است. در دو مدل دینامیکی ارائه شده، ناهمگنیهای تنش به صورت تکههای پایدار و سدهای جنبشی مدل شدهاند و نتایج با سرعت جابهجایی زمین در میدان نزدیک ثبت شده در ایستگاه شتابنگاری بم مقید شدهاند. در مدل اول، گسیختگی از یک تکه پایدار ضعیف شروع شده و پس از چیره شدن بر مقاومت ...
بیشتر
هدف این نوشتار، بررسی دینامیک گسیختگی چشمه زمینلرزه بم است. در دو مدل دینامیکی ارائه شده، ناهمگنیهای تنش به صورت تکههای پایدار و سدهای جنبشی مدل شدهاند و نتایج با سرعت جابهجایی زمین در میدان نزدیک ثبت شده در ایستگاه شتابنگاری بم مقید شدهاند. در مدل اول، گسیختگی از یک تکه پایدار ضعیف شروع شده و پس از چیره شدن بر مقاومت یک سد جنبشی و شکستن آن در سطح گسل منتشر میشود. در مدل دوم، افزون بر این دو ناهمگنی، یک تکه پایدار دیگر در بخش جنوبی گسل در نظر گرفته شده است. از شکستن سد جنبشی، دو جبهه گسیختگی به وجود میآید، که یکی سریعتر از دیگری و در رژیم سرعتی اینترسونیک منتشر میشود. مهمترین موج شکست ناشی از انتشار جبهه گسیختگی در رژیم ساب رایلی با سرعت 74/0 سرعت امواج برشی است. هر دو مدل با موفقیت جنبش زمین را بازسازی میکنند اما مدل دوم همخوانی بهتری با نگاشت ثبت شده در ایستگاه بم دارد
مقاله پژوهشی
علیرضا عرب امیری؛ علی مرادزاده؛ داود رجبی؛ برنارد سیمون؛ نادر فتحیانپور
چکیده
برداشتهای الکترومغناطیس هوابرد هلیکوپتری نزدیک به سیسال است که در بررسیهای اکتشافی موادمعدنی، آب، مطالعات زیستمحیطی و همچنین تهیه نقشه زمینشناسی در مناطق وسیع استفاده میشوند. اما یکی از مهمترین مسائل در بهرهمندی از اطلاعات حاصل از این برداشتها، تفسیر درست آنهاست. در غیر این صورت انجام آن جز صرف هزینهای بالا، نتیجه ...
بیشتر
برداشتهای الکترومغناطیس هوابرد هلیکوپتری نزدیک به سیسال است که در بررسیهای اکتشافی موادمعدنی، آب، مطالعات زیستمحیطی و همچنین تهیه نقشه زمینشناسی در مناطق وسیع استفاده میشوند. اما یکی از مهمترین مسائل در بهرهمندی از اطلاعات حاصل از این برداشتها، تفسیر درست آنهاست. در غیر این صورت انجام آن جز صرف هزینهای بالا، نتیجه خاص دیگری به دنبال نخواهد داشت. از این رو، تفسیر این دادهها، قدمتی به اندازه خود برداشتها دارد. افراد متعددی سعی در بهبود راهکارهای تفسیر این دادهها داشتهاند و تاکنون به موفقیتهای خیلی خوبی نیز دست یافتهاند. تقریباً در تمامی این برداشتها، نتیجه به صورت مقاطع تغییرات مقاومتویژه (یا عکس آن هدایت ویژه) در برابر ژرفا، ارائه میشود. برای دستیابی به این مهم، نخستین گام حل معادله القای میدان الکترومغناطیس است. از آنجا که حل این انتگرال با روشهای تحلیلی مرسوم امکانپذیر نیست؛ روشهای عددی متعددی برای حل آن ابداع شده است. از جمله این روشها میتوان به تبدیل لاپلاس، تبدیل هنکل، روش ژاکوبی و ... اشاره نمود. از سوی دیگر افراد مختلف، راهکارهای متعددی برای حل معادله القای میدان الکترومغناطیس توسط این روشها ارائه نمودهاند. یکی از مهمترین این روشها، تبدیل هنکل سریع است. برای حل معادله القای الکترومغناطیس به روش هنکل سریع، در اختیار داشتن کرنـل و ضرایـب وزنی، نیازی جدی است، به طـوری که با نبـود یکی از این دو، حل معادلـه یاد شده ناممـکن است. در این نوشـتار ابتدا روش گوپتاسارما- سینگ (Guptasarma-Singh) برای حل انتگرال معادله القای میدان الکترومغناطیس مطرح میشود. آنگاه نتایج حاصل از به کارگیری این روش و تصحیح آن مورد بررسی و تحلیل قرار میگیرد، ضمن آن که نتایج حاصل از این تصحیح در دو مدل مصنوعی، با مدلسازی معکوس به نمایش گذارده میشود. در این میان، نتایج حاصل پس از افزودن پارامتر 0 αآشکارا گویای بهبود نتایج مدلسازی معکوس است. ضمن این که مسئله نقاط تکین نیز که در بسامدهای بالا در تمامی روشهای حل رخ میدهند؛ نیز نه به طور کامل، اما تا حد زیادی برطرف شده است.
مقاله پژوهشی
سعیده سنماری؛ لیلا فضلی؛ مهدی عمرانی
چکیده
نانوفسیلهای آهکی و روزنبران پلانکتونیک دارای محدوده چینهشناسی کوتاه و گسترش جغرافیایی وسیع هستند لذا از این دو گروه فسیلی میتوان برای تقسیمهای زیستچینهای استفاده کرد. بدین سبب و به علت نبود انجام بررسیهای تطابقی بین این دو گروه فسیلی، برش سازند گورپی در خاور بهبهان مورد بررسی قرار گرفت. سنگشناسی سازند گورپی در ...
بیشتر
نانوفسیلهای آهکی و روزنبران پلانکتونیک دارای محدوده چینهشناسی کوتاه و گسترش جغرافیایی وسیع هستند لذا از این دو گروه فسیلی میتوان برای تقسیمهای زیستچینهای استفاده کرد. بدین سبب و به علت نبود انجام بررسیهای تطابقی بین این دو گروه فسیلی، برش سازند گورپی در خاور بهبهان مورد بررسی قرار گرفت. سنگشناسی سازند گورپی در این ناحیه شامل سنگهای رسوبی مارنی است. بر مبنای بررسیهای انجام شده تعدادی جنس و گونه از هر دو گروه فسیلی در برش گورپی شناسایی شد. با توجه به گسترش چینهشناسی نانوپلانکتونهای آهکی و روزنبران پلانکتونیک، بازه زمانی برش مورد بررسی برای نانوپلانکتونهای آهکی با زونهای CC16-CC26 از زونبندی Sissingh (1977) و برای روزنبران پلانکتونیک از زیستزون Dicarinella asymetrica- Globotruncanita elevata Zone تا زیستزون Abathomphalus mayaroensis Zone از زونبندی James & wind (1985) همخوانی دارد. بر اساس محدوده چینهشناسی گونههای شاخص و زیستزونهای مشخص شده سن سازند گورپی در خاور بهبهان از سانتونین پسین تا ماستریشین پسین پیشنهاد میشود.
مقاله پژوهشی
محمدرضا مهدویفر
چکیده
در این بررسی سعی شده است با استفاده از روش ارائه شده توسط Anbalagan (1992) و تغییر عوامل و وزن اختصاص داده شده به آنها، روشی نوین برای پهنهبندی خطر لغزش در مناطق بیابانی ساحلی (که دارای شرایطی خاص از نظر عوامل زمینلغزش هستند) تدوین شود. به این منظور، بخشی از ارتفاعات مشرف بر روستای عسلویه (استان بوشهر) با روش پیشنهادی پهنهبندی شده و نتایج ...
بیشتر
در این بررسی سعی شده است با استفاده از روش ارائه شده توسط Anbalagan (1992) و تغییر عوامل و وزن اختصاص داده شده به آنها، روشی نوین برای پهنهبندی خطر لغزش در مناطق بیابانی ساحلی (که دارای شرایطی خاص از نظر عوامل زمینلغزش هستند) تدوین شود. به این منظور، بخشی از ارتفاعات مشرف بر روستای عسلویه (استان بوشهر) با روش پیشنهادی پهنهبندی شده و نتایج آن مورد ارزیابی قرار گرفته است. با توجه به شرایط مشابه منطقه مورد بررسی با بخش وسیعی از مناطق جنوبی ایران، روش ارائه شده میتواند الگویی مناسب برای پهنهبندی خطر زمینلغزشهای مناطق یادشده در مقیاس متوسط به شمار رود.
مقاله پژوهشی
محمود صادقیان؛ حبیب الله قاسمی؛ زهره فارسی
چکیده
توده گرانیتوییدی چاهسالار در جنوب باختر نیشابور، در شمال روستای چاهسالار و در حاشیه شمالی پهنه ساختاری ایران مرکزی واقع شدهاست. این توده به درون مجموعه افیولیتی سبزوار نفوذ کرده است و طیفترکیب سنگشناسی آن را دیوریت، کوارتزدیوریت، گرانودیوریت و آلکالیفلدسپار گرانیت تشکیل میدهد. آلکالی فلدسپار گرانیتها، عضو ...
بیشتر
توده گرانیتوییدی چاهسالار در جنوب باختر نیشابور، در شمال روستای چاهسالار و در حاشیه شمالی پهنه ساختاری ایران مرکزی واقع شدهاست. این توده به درون مجموعه افیولیتی سبزوار نفوذ کرده است و طیفترکیب سنگشناسی آن را دیوریت، کوارتزدیوریت، گرانودیوریت و آلکالیفلدسپار گرانیت تشکیل میدهد. آلکالی فلدسپار گرانیتها، عضو بسیار تفریقیافته این مجموعه هستند که به صورت دایک یا آپوفیز این توده نفوذی را قطع میکنند. پگماتیتهای گرانیتی و تودههای کوارتزولیتی همراه آنها، تفریقیافتهترین عضو این مجموعه سنگشناسی هستند. معادلهای نیمهژرف سنگهای نفوذی نامبرده مانند آندزیت پیروکسندار، آندزیت، تراکیآندزیت و داسیت به صورت دایک یا گنبد، این توده نفوذی را قطع میکنند. سنگهای مورد مطالعه بافتهای گرانولار، میرمکیتی، گرافیکی، پورفیری، میکرولیتی پورفیری، گلومروپورفیری و جریانی نشان میدهند. به استثناء آلکالی فلدسپار گرانیتها که بسیار تفریق یافتهاند، دیگر ترکیبات سنگی بر روی نمودارهای تغییرات اکسیدهای عناصر اصلی، کمیاب و کمیابخاکی در برابر SiO2 یا اندیس تفریق، تغییرات به نسبت پیوستهای نشان میدهند. این توده دارای ماهیت کلسیمی- قلیایی و متاآلومین است و به گرانیتوییدهای نوع I تعلق دارد. نمودارهای متمایز کننده محیط زمینساختی نیز نشانمیدهند که تودهگرانیتوییدیچاهسالار در قلمروگرانیتوییدهای کوهزایی نوع کمانآتشفشانی(VAG) و همچنین گرانیتوییدهای حاشیه قارهای (CAG) قرار میگیرد. بررسی جامع ویژگیهای زمینشناسی صحرایی، سنگنگاری و ژئوشیمیایی، حکایت از آن دارد که ماگمای سازنده این توده نفوذی از راه ذوببخشی ورقه اقیانوسی فرورونده (متابازیت) یا گوه گوشتهای متاسوماتیسم شده، حاصل گشته و سپس از روش فرایند تبلور تفریقی، آلایش یا آمیختگی ماگمایی تحول پیدا کرده است.
مقاله پژوهشی
سید محمد حسین رضوی؛ علیرضا سیاره
چکیده
در شمال خاوری سنندج (جنوب بیجار) واقع در استان کردستان، و در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان سنگهای آتشفشانی جوان رخنمون دارند. در این منطقه سنگهای وابسته به کرتاسه، الیگوسن، میوسن و پلیوسن نیز دیده میشوند. بررسیهای صحرایی نشان میدهد که در این منطقه، فعالیت آتشفشانی در دو مرحله صورت گرفته است. در مرحله نخست پرتاب مواد آذرآواری، ...
بیشتر
در شمال خاوری سنندج (جنوب بیجار) واقع در استان کردستان، و در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان سنگهای آتشفشانی جوان رخنمون دارند. در این منطقه سنگهای وابسته به کرتاسه، الیگوسن، میوسن و پلیوسن نیز دیده میشوند. بررسیهای صحرایی نشان میدهد که در این منطقه، فعالیت آتشفشانی در دو مرحله صورت گرفته است. در مرحله نخست پرتاب مواد آذرآواری، سبب ایجاد مخروط آتشفشان و تشکیل دهانه شده و در مرحله بعد گدازه بیرون ریخته است. سنگهای آتشفشانی ترکیبی، در محدوده تراکیآندزیت، آندزیت، آندزیت- بازالت و بازالت دارند. فقیر بودن ماگما از سیلیس، وجودآنالسیم و اولیوین، و نبود ارتوپیروکسن و پیژونیت از ویژگیهای سنگهای منطقه است، که گواه بر وابسته بودن این ماگما به سری قلیایی است. شواهد سنگنگاری مانند وجود بیگانهسنگ (زینولیت) گنیسی و وجود بیگانهبلور کوارتز با حاشیه واکنشی در سنگهای منطقه دلیل بر آلایش ماگما با پوسته است. از نظر ژئوشیمیایی، تغییرات Rb، Sr، Pb و Hfنیز این پدیده را تأیید میکند. با توجه به وجود توپوگرافی پست سنگهای آتشفشانی، شکستگیها و گسلهای امتدادلغز و شواهد سنگشناسی، درجه کم ذوب بخشی و آلایش پوستهای میتوان محیط زمینساختی- ماگمایی کششی را برای منطقه در نظر گرفت. کشش محلی و باز شدگی در امتداد پهنه گسلهای امتدادلغز راهی برای صعود ماگما به سطح زمین فراهم کرده است.
مقاله پژوهشی
علیرضا زراسوندی؛ حسن زمانیان؛ الهام حجازی؛ عبدالحسین منصور
چکیده
بوکسیت سرفاریاب در 250 کیلومتری خاور اهواز، در محدوده استان کهگیلویه و بویر احمد در زون ساختاری زاگرس چینخورده ساده و در میان سازندهای سروک و ایلام تشکیل شده است. واحدهای بوکسیتی این کانسار از پایین به بالا عبارت است از: آهک سروک، آهک مارنی، آرژیلیتها، بوکسیت پیزولیتی، بوکسیت زرد، بوکسیت قرمز و بوکسیت سفید. در این مطالعه برای تعیین ...
بیشتر
بوکسیت سرفاریاب در 250 کیلومتری خاور اهواز، در محدوده استان کهگیلویه و بویر احمد در زون ساختاری زاگرس چینخورده ساده و در میان سازندهای سروک و ایلام تشکیل شده است. واحدهای بوکسیتی این کانسار از پایین به بالا عبارت است از: آهک سروک، آهک مارنی، آرژیلیتها، بوکسیت پیزولیتی، بوکسیت زرد، بوکسیت قرمز و بوکسیت سفید. در این مطالعه برای تعیین فرایندهای شیمیایی دخیل در تشکیل بوکسیت سرفاریاب و نیز بررسی نقش و رفتار عناصر در فرایندهای هوازدگی و نحوه تبادلات شیمیایی آنها، از روش ژئوشیمیایی محاسبات تبادلات جرم استفاده شد. در این روش، مقادیر تبادل جرم عناصر مختلف نسبت به یک عنصر یا چند عنصر بیتحرک که بیشترین ثبات شیمیایی را طی فرایندهای هوازدگی از خود نشان میدهند، محاسبه شد. در این مطالعه از عناصر به عنوان عناصر بیتحرک شاخص استفاده شد؛ نتایج به دست آمده نشان میدهد که عناصر طی فرایندهای حاکم، از محیط خارج شده وعناصرغنی شدهاند. با توجه به مطالعات صورت گرفته چنین به نظر میرسد که ماده اولیه بوکسیت سرفاریاب، آرژیلیتی بوده که با توجه به برجازا بودن بوکسیت سرفاریاب، میتوان آهک سروک را که حاوی ذرات رسی است، منشأ این عناصر در نظر گرفت.
مقاله پژوهشی
علی نجاتی کلاته؛ محمود میرزایی؛ ناصر گویا؛ ابراهیم شاهین
چکیده
در این مقاله، به منظور مدلسازی وارون دادههای مغناطیسی، از بسط توابع متعامد و ضرایب دامنه این بسط استفاده شده است. بردارهای پایه بسط ویژه بردارهای بهنجار شده مشتق دوم Hessian Matrix) ( تابع هدف (Objective Function) است که از یک مدل مرجع استخراج میشوند. تعداد محدودی از ویژه بردارهایی که به این ترتیب به دست میآیند، زیرفضای جدیدی از متغیرهای ...
بیشتر
در این مقاله، به منظور مدلسازی وارون دادههای مغناطیسی، از بسط توابع متعامد و ضرایب دامنه این بسط استفاده شده است. بردارهای پایه بسط ویژه بردارهای بهنجار شده مشتق دوم Hessian Matrix) ( تابع هدف (Objective Function) است که از یک مدل مرجع استخراج میشوند. تعداد محدودی از ویژه بردارهایی که به این ترتیب به دست میآیند، زیرفضای جدیدی از متغیرهای مدل را تعریف میکنند که در این زیرفضا تعریفی جدید از تابع هدف بر مبنای متغیرهای به روز شده به دست خواهد آمد. روند کمینهسازی تابع هدف در این زیر فضای جدید بر مبنای این ویژه بردارها انجام خواهد شد. همان طور که در وارونسازی مسایل ژئوفیزیکی معمول است، در روند وارونسازی به معکوس کردن ماتریسهایی که تابع دادهها، متغیرهای مدل و شرایط هندسی مسئله هستند، نیاز است. ماتریسهای بیان شده در این زیر فضای جدید دارای ابعاد کمتر و شرایط بهتر برای وارونسازی خواهند بود. انتخاب ویژه بردارهایی که نقش اساسی در وارونسازی دارند با ویژه مقادیر بزرگ در تجزیه ماتریسها به مقادیر منفرد (SVD) معادل است. سایر ویژه بردارها دارای اثر کم در روند وارونسازی هستند و به طور معمول وارونسازی را به سوی کمینههای موضعی سوق میدهند. با استفاده از وارونسازی در زیر فضاهای محدود از متغیرهای مدل با شرایط بالا، وارونسازی با سرعت بالاتر و مقاومتر در برابر نوفه انجام میشود. تأثیر روش روی دادههای مصنوعی و واقعی میدان کلی میدان مغناطیسی آزمایش شده است. نتایج حاکی از همگرایی(Convergence) بالا و مقاومت در برابر نوفه در مسایل مطرح شده است.
مقاله پژوهشی
بهرام علیزاده؛ سید حسین حسینی
چکیده
سازند سرگلو به دلیل ژرفای بسیار زیاد و گسترش محدود آن در فروافتادگی دزفول (منحصر به نواحی شمالی)، بسیار مورد توجه زمینشناسان و بویژه زمینشناسان نفت است. هدف از این مطالعه، بررسی پتانسیل هیدروکربورزایی و شرایط رسوبگذاری سازند سرگلو در شمال فروافتادگی دزفول است. بدین منظور 34 نمونه خرده سنگ حاصل از حفاری، از چـاههای 309، 310، 312 و 316 ...
بیشتر
سازند سرگلو به دلیل ژرفای بسیار زیاد و گسترش محدود آن در فروافتادگی دزفول (منحصر به نواحی شمالی)، بسیار مورد توجه زمینشناسان و بویژه زمینشناسان نفت است. هدف از این مطالعه، بررسی پتانسیل هیدروکربورزایی و شرایط رسوبگذاری سازند سرگلو در شمال فروافتادگی دزفول است. بدین منظور 34 نمونه خرده سنگ حاصل از حفاری، از چـاههای 309، 310، 312 و 316 میـدان نفتی مسجدسلیمـان که لایههای ژوراسیک را قطع کردهانـد، برداشـت و تجزیههای ژئوشیمیایی پیرولیز راکایول و پیرولیزــکروماتوگرافی گازی (Pyrolysis Rock-Eval 6 & PY-GC)، بر روی آنان صورت گرفت. نتایج حاصل از این آزمایشها نشان میدهد که این سازند با داشتن مقادیر بالای TOC، توان هیدروکربورزایی «بسیار خوب» دارد. استفاده از نمودار استاندارد ونکرولن تصحیح شده و همچنین نمودار HI در برابر Tmax به منظور بررسی کیفیت و بلوغ مواد آلی، نوع کروژن در چاههای 309، 310 و 312 را مخلوطی از انواع III-IV معرفی میکند. البته نوع اصلی کروژن در این چاهها نوع (تیپ) III-II میباشد و علت این اختلاف، کاهش مقادیر پارامتر HI در نتیجه بلوغ حرارتی بالا است. در چاه 316 کیفیت مواد آلی بهبود یافته است و کروژنهای مورد مطالعه تلفیقی از کروژنهای نوع III-II هستند. نمودار اسمیت رسم شده برای نمونهها نشان میدهد که در تمامی چاهها، نسبت S1/TOC بیشتر از 1/0 است و همه نمونهها در ژرفایی قرار دارند که شرایط لازم برای زایش هیدروکربور را دارند. نسبت Pr/n-C17 در برابر نسبت Ph/n-C18 حاصل از آزمایشهای تکمیلی نشان میدهد که محیط رسوبگذاری این سازند در بیشتر رخسارهها محیط دریایی است. بررسی پیروگرامها و ترموگرامهای حاصل نـشان میدهد که آلکانهای عادی در این طیفها دارای فراوانی کربنهای C15 –C20 بوده؛ این در حالی است که ترکیبهای عادی آلکانهای سنگین و بسیار سنگین فراوانی بسیار ضعیفی دارند. این امر بهدلیل بلوغ بالای حرارتی است که سازند سرگلو پشت سر نهاده است. در پایان میتوان گفت که بهطور کلی سازند سرگلو در میدان نفتی مسجدسلیمان به دلیل موقعیت خاص میدان در فروافتادگی دزفول متفاوت از دیگر میادین نفتی عمل کرده و دارای پتانسیل هیدروکربوری بسیار بالایی است و با توجه به ژرفای بسیار زیاد و واقع شدن در پایان پنجره نفتی در مرحله گاززایی قرار گرفته است.
مقاله پژوهشی
غلامرضا الیاسی؛ محمد کریمی؛ عباس بحرودی؛ امیر عادلی سرچشمه
چکیده
حجم زیاد نقشهها از منابع مختلف، در مقیاسها و قالبهای متفاوت و با سلیقههای فردی گوناگون و عدم وجود راهکارهای مناسب در تلفیق حجم وسیع اطلاعات، تهیه نقشه پتانسیل معدنی را با مشکل مواجه ساخته است. استفاده از علم و فناوری سامانه اطلاعات جغرافیایی، افزونبر آن که میتواند در ساماندهی اطلاعات مربوط به مطالعات اکتشاف ذخایر ...
بیشتر
حجم زیاد نقشهها از منابع مختلف، در مقیاسها و قالبهای متفاوت و با سلیقههای فردی گوناگون و عدم وجود راهکارهای مناسب در تلفیق حجم وسیع اطلاعات، تهیه نقشه پتانسیل معدنی را با مشکل مواجه ساخته است. استفاده از علم و فناوری سامانه اطلاعات جغرافیایی، افزونبر آن که میتواند در ساماندهی اطلاعات مربوط به مطالعات اکتشاف ذخایر معدنی مورد استفاده قرار گیرد، توانایی آن را دارد که تهیه و تلفیق لایههای اطلاعاتی مختلف را در قالب مدلهای گوناگون، با سرعت و دقت بیشتری انجام داده و به عنوان پشتیبانی برای تصمیمگیریهای فضایی مورد استفاده قرار گیرد. در این مقاله، نقشه پتانسیل معدنی اندیس مس نوچون به منظور تعیین نقاط حفاری تهیه شده است. لایههای مورد استفاده شامل لایههای تیپ سنگشناسی، ساختار، دگرسانی، نشانههای کانیسازی، زون بیهنجاری قابلیت شارژپذیری(شارژابیلیته)، مقاومت ظاهری، فاکتور فلزی و بیهنجاری عناصر مس و مولیبدن، ادیتیو مس و مولیبدن هستند. پس از آمادهسازی اطلاعات و تهیه نقشههای فاکتور و وزندهی آنها، این نقشهها در قالب یک شبکه استنتاجی تلفیق شدند. استفاده تلفیقی از عملگرهای منطق فازی و همپوشانی شاخص در شبکه استنتاجی افزونبر مرتفع نمودن نقایص موجود در دیگر مدلها، امکان ترکیب قابل انعطافتر نقشههای فاکتور را فراهم ساخته است. با توجه به نقشه پتانسیل معدنی تهیه شده، محتملترین منطقه از نظر وجود کانیسازی مس پورفیری در بخش شمالخاوری محدوده مورد مطالعه تعیین شد. در پایان با انطباق گمانههای اکتشافی با نقشههای پتانسیل معدنی نهایی، میزان تطابق نتایج بر اساس دو نوع کلاسهبندی نقشه پتانسیل معدنی به ترتیب برابر 52/64 و 16/63 درصد برآورد شد. گفتنی است در صورت انجام این مطالعات، پیش از انجام عملیات حفاری و تنها با فرض عدم حفر گمانههای اکتشافی در مناطق دارای وضعیت ضعیف یا خیلی ضعیف، 26 درصد از گمانهها حفاری نشده و حدود 200 میلیون تومان در هزینههای حفاری صرفهجویی خواهد شد.