یلدا نظری؛ احمد عباس نژاد
چکیده
دشت راین با گستردگی حدود 1900 کیلومتر مربع بخشی از حوزه آبریز کویر لوت بهشمار میآید که درحاشیه جنوب باختری کویر لوت و دامنه خاوری کوه هزار و به فاصله حدود 110 کیلومتری جنوب خاوری کرمان قرار گرفته است. این منطقه از در محدوده´ 13˚, 57 تا ´ 54, ˚57 طول خاوری و ´23 , ˚ 29 تا ´52 , ˚ 29 عرض شمالی قرار دارد. ارتفاع متوسط آن از سطح دریا ...
بیشتر
دشت راین با گستردگی حدود 1900 کیلومتر مربع بخشی از حوزه آبریز کویر لوت بهشمار میآید که درحاشیه جنوب باختری کویر لوت و دامنه خاوری کوه هزار و به فاصله حدود 110 کیلومتری جنوب خاوری کرمان قرار گرفته است. این منطقه از در محدوده´ 13˚, 57 تا ´ 54, ˚57 طول خاوری و ´23 , ˚ 29 تا ´52 , ˚ 29 عرض شمالی قرار دارد. ارتفاع متوسط آن از سطح دریا حدود 2600 متر است. با توجه به قرارگیری منطقه در مجاورت کمربند آتشفشانی ارومیه- دختر و نقش فورانها و سنگهای آتشفشانی و فعالیتهای گرمابی در تمرکز آرسنیک و اهمیت این عنصر در محیط زیست، مطالعه روی آرسنیک در آبهای زیرزمینی دشت انجام گرفت. در این مطالعه بهمنظور ارزیابی پراکندگی و منشأ آرسنیک، از 29 منبع آب زیرزمینی (چشمه، قنات و چاه) نمونهبرداری شد و غلظت As،کاتیونها و آنیونهای اصلی (Na+، K+،Ca2+ ،Mg2+ ، Cl-، SO4- ، HCO3-)، فلوراید، نیترات و پارامترهای EC، TDS، قلیاییت و سختیکل در نمونههای آب تعیین شد. بر پایه این دادهها، نقشه هم غلظت و نمودار همبستگی رسم شدند و سپس با روشهای آزمون مؤلفه اصلی(PCA) و تجزیه خوشهای (CA) مورد تجزیه و تحلیلهای آماری قرارگرفتند.تغییرات غلظت آرسنیک در منطقه میان ppb 1/0 تا ppb 8/204 با میانگین ppb96/20 است. بر پایه تجزیه و تحلیل آماری، آرسنیک در منطقه با pH همبستگی مثبت نشان میدهد. دو عامل اصلی تزریق آبهای گرمابی به سفره آب زیرزمینی و واجذبی از اکسید و هیدرواکسیدهای آهن به عنوان عوامل افزایش غلظت آرسنیک در این دشت معرفی میشوند.
احسان موسوی؛ محمد محجل
چکیده
پهنه برشی شمال اسفاجرد در شمال خاور گلپایگان در پهنه سنندج- سیرجان جای دارد. نشانگرهای سوی برش در این پهنه برشی در دو مقیاس رخنمون و میکروسکوپی دیده میشوند. این نشانگرها، سوی برش راستالغز راستبر در راستای شمال باختر را نشان میدهند. تحلیل حرکتی و نشانگرهای سوی کشش یک کشش شمال باختر به تقریب موازی با برش راستبر و یک فشارش عمود ...
بیشتر
پهنه برشی شمال اسفاجرد در شمال خاور گلپایگان در پهنه سنندج- سیرجان جای دارد. نشانگرهای سوی برش در این پهنه برشی در دو مقیاس رخنمون و میکروسکوپی دیده میشوند. این نشانگرها، سوی برش راستالغز راستبر در راستای شمال باختر را نشان میدهند. تحلیل حرکتی و نشانگرهای سوی کشش یک کشش شمال باختر به تقریب موازی با برش راستبر و یک فشارش عمود بر آن را به نمایش میگذارند. همزمانی و همسویی نسبی پهنه برشی شمال اسفاجرد پهنه برشی راندگی شمال ورزنه، جدایش مؤلفههای کرنش را در یک دگرریختی ترافشارشی پیشنهاد میکند. برپایه دادههای سن زمینشناسی و وجود دگرشیبی زاویهدار میان واحدهای سنگی کرتاسه میانی و ائوسن، دگرریختی ترافشارشی و میلونیتزایی وابسته به آن در خلال کوهزاد کرتاسه پسین - پالئوسن رخ داده است. کمشیب بودن برگوارگیهای میلونیتی با سازوکار جنبشی راستبر، یک ناهمسازی میان هندسه و سازوکار را در پهنهبرشی شمال اسفاجرد میرساند. به هرحال ویژگیهای جنبشی (Kinematic) و حرکتی (Dynamic) فابریکهای میلونیتی این پهنه با کشش موازی راستا یا بیرونریزی جانبی مواد در یک قلمروی راستبر سازگار است. موازی بودن روند بیشتر خطوارگیهای کشیدگی با محور چینهای بزرگ مقیاس نسل دوم ثابت میکند که میلونیتیشدن اصلی همزمان با دگرریختی دوم رخ داده است. گامه دگرریختی سوم، فابریکهای میلونیتی را در پهنه برشی شمال اسفاجرد چین داده است. دو نسل از رخهای کنگرهای به ترتیب مربوط به دو رخداد دوباره چینخوردگی را میتوان در این پهنه برشی شناسایی کرد. یکی از آنها دوباره چینخوردگی هممحور (الگوی تداخلی سوم) است که طی گامه دوم دگرریختی و همزمان با ایجاد پهنه برشی شمال اسفاجرد در بازه زمانی کرتاسه بالا- پالئوسن رخ داده است. دوباره چینخوردگی دیگر، الگوی تداخلی بومرنگی (یا الگوی تداخلی دوم) است که در گامه سوم دگرریختی، همزمان با چینخوردگی پهنه برشی شمال اسفاجرد به احتمال در بازه زمانی پس از پالئوسن- پیش از میوسن پدیدار شده است.
سعیده سنماری؛ لیلا فضلی؛ مهدی عمرانی
چکیده
نانوفسیلهای آهکی و روزنبران پلانکتونیک دارای محدوده چینهشناسی کوتاه و گسترش جغرافیایی وسیع هستند لذا از این دو گروه فسیلی میتوان برای تقسیمهای زیستچینهای استفاده کرد. بدین سبب و به علت نبود انجام بررسیهای تطابقی بین این دو گروه فسیلی، برش سازند گورپی در خاور بهبهان مورد بررسی قرار گرفت. سنگشناسی سازند گورپی در ...
بیشتر
نانوفسیلهای آهکی و روزنبران پلانکتونیک دارای محدوده چینهشناسی کوتاه و گسترش جغرافیایی وسیع هستند لذا از این دو گروه فسیلی میتوان برای تقسیمهای زیستچینهای استفاده کرد. بدین سبب و به علت نبود انجام بررسیهای تطابقی بین این دو گروه فسیلی، برش سازند گورپی در خاور بهبهان مورد بررسی قرار گرفت. سنگشناسی سازند گورپی در این ناحیه شامل سنگهای رسوبی مارنی است. بر مبنای بررسیهای انجام شده تعدادی جنس و گونه از هر دو گروه فسیلی در برش گورپی شناسایی شد. با توجه به گسترش چینهشناسی نانوپلانکتونهای آهکی و روزنبران پلانکتونیک، بازه زمانی برش مورد بررسی برای نانوپلانکتونهای آهکی با زونهای CC16-CC26 از زونبندی Sissingh (1977) و برای روزنبران پلانکتونیک از زیستزون Dicarinella asymetrica- Globotruncanita elevata Zone تا زیستزون Abathomphalus mayaroensis Zone از زونبندی James & wind (1985) همخوانی دارد. بر اساس محدوده چینهشناسی گونههای شاخص و زیستزونهای مشخص شده سن سازند گورپی در خاور بهبهان از سانتونین پسین تا ماستریشین پسین پیشنهاد میشود.
قدرت اله رستمی پایدار؛ محمد لطفی؛ مجید قادری؛ آزاده امیری؛ منصور وثوقی عابدینی
چکیده
کانسارهای آهن باباعلی و گلالی در باختر همدان و در میان توالی آتشفشانی- رسوبی سری سنقر در زون زمینشناسی- ساختاری سنندج- سیرجان قرار دارند. بررسیهای کانهنگاری و تجزیههای SEM-EDAX بر روی کانسنگ آهن مگنتیتی این دو کانسار در راستای شناخت بهتر ترکیب کانیشناسی و شیمی بلور کانسنگ، نتایج جالب توجهی را نشان داده است. با بررسی میزان ...
بیشتر
کانسارهای آهن باباعلی و گلالی در باختر همدان و در میان توالی آتشفشانی- رسوبی سری سنقر در زون زمینشناسی- ساختاری سنندج- سیرجان قرار دارند. بررسیهای کانهنگاری و تجزیههای SEM-EDAX بر روی کانسنگ آهن مگنتیتی این دو کانسار در راستای شناخت بهتر ترکیب کانیشناسی و شیمی بلور کانسنگ، نتایج جالب توجهی را نشان داده است. با بررسی میزان تمرکز برخی از عناصر کمیاب نظیر وانادیم، کبالت، نیکل، مس، کروم، تیتان، طلا، عناصر گروه پلاتین و برخی ناخالصیهای سولفور و فسفر در کانسنگ، مشخص شد تنها بخشی از پیریت اولیه دارای تمرکزهای جالب توجهی از عنصر پلاتین است. بهنظر میرسد دیگر نسلهای پیریت و مگنتیت از نظر عناصر کمیاب یادشده تهیشدهاند. سیالات گرمابی تأخیری که باعث کانیسازی پیریت در باطله (گانگ) کلسیت- کوارتز شدهاند، از نظر کانیسازی طلا نیز با اهمیت بوده و در واقع، کانی پیریت به عنوان حامل خوبی برای طلا عملنموده است. شناسایی مقادیر قابل توجهی از فلوگوپیت و الگوی تمرکز عناصر کمیاب در کانسنگ آهن گلالی، نظریه اسکارن نوع منیزیم آتشفشانزاد را قوت داده است.
مریم سادات میرعابدینی؛ مریم آقآتابای
چکیده
در این پژوهش برای بررسی الگوی لرزهخیزی و ویژگی پیشنشانگری ابعاد فرکتالی، توزیع مکانی و تغییرات زمانی بعد همبستگی مراکز سطحی (De) و زمانی زمینلرزهها (Dt) پیش از زمینلرزه بلده-کجور مورد مطالعه قرار گرفت. این زمینلرزه که یکی از بزرگترین زمینلرزههای صد سال اخیر نزدیک به تهران به شمار میرود، با 2/6 = Mb (ISC) در خرداد ماه 1383 در ...
بیشتر
در این پژوهش برای بررسی الگوی لرزهخیزی و ویژگی پیشنشانگری ابعاد فرکتالی، توزیع مکانی و تغییرات زمانی بعد همبستگی مراکز سطحی (De) و زمانی زمینلرزهها (Dt) پیش از زمینلرزه بلده-کجور مورد مطالعه قرار گرفت. این زمینلرزه که یکی از بزرگترین زمینلرزههای صد سال اخیر نزدیک به تهران به شمار میرود، با 2/6 = Mb (ISC) در خرداد ماه 1383 در دامنه شمالی البرز مرکزی روی داد. نقشه توزیع مکانی ابعاد فرکتالی در بخش خاوری مرکز سطحی کاهش De و Dt را نشان میدهد، که در نمودار تغییرات زمانی این کاهش در سال 2002 مشاهده میشود. با توجه به نمودار مکان- زمان زمینلرزهها بهنظر میرسد این کاهش بهدلیل خوشههای زمینلرزهای بزرگتر از پسزمینه که در سال 2002 رخ دادهاند، باشد. بررسی الگوی لرزهخیزی با توجه به تغییرات این متغیرها در مکان و زمان و همچنین نمودار مکان- زمان زمینلرزهها نشاندهنده وجود الگوی دونات (خوشههای زمینلرزهای بزرگتر از پسزمینه و تعداد زیادی زمینلرزههای کوچک) و یک دوره آرامشلرزهای است. نتایج پژوهش نشان میدهد که متغیرهای فرکتالی به خوشهبندی زمانی در زمان و مکان حساس هستند. در نتیجه تغییر در متغیرهای فرکتالی، پیشنشانگری برای زمینلرزه بلده- کجور است، که بهوسیله فعالیت لرزهخیزی و آرامش لرزهای مشخص میشود.
در این پژوهش برای بررسی الگوی لرزهخیزی و ویژگی پیشنشانگری ابعاد فرکتالی، توزیع مکانی و تغییرات زمانی بعد همبستگی مراکز سطحی (De) و زمانی زمینلرزهها (Dt) پیش از زمینلرزه بلده-کجور مورد مطالعه قرار گرفت. این زمینلرزه که یکی از بزرگترین زمینلرزههای صد سال اخیر نزدیک به تهران به شمار میرود، با 2/6 = Mb (ISC) در خرداد ماه 1383 در دامنه شمالی البرز مرکزی روی داد. نقشه توزیع مکانی ابعاد فرکتالی در بخش خاوری مرکز سطحی کاهش De و Dt را نشان میدهد، که در نمودار تغییرات زمانی این کاهش در سال 2002 مشاهده میشود. با توجه به نمودار مکان- زمان زمینلرزهها بهنظر میرسد این کاهش بهدلیل خوشههای زمینلرزهای بزرگتر از پسزمینه که در سال 2002 رخ دادهاند، باشد. بررسی الگوی لرزهخیزی با توجه به تغییرات این متغیرها در مکان و زمان و همچنین نمودار مکان- زمان زمینلرزهها نشاندهنده وجود الگوی دونات (خوشههای زمینلرزهای بزرگتر از پسزمینه و تعداد زیادی زمینلرزههای کوچک) و یک دوره آرامشلرزهای است. نتایج پژوهش نشان میدهد که متغیرهای فرکتالی به خوشهبندی زمانی در زمان و مکان حساس هستند. در نتیجه تغییر در متغیرهای فرکتالی، پیشنشانگری برای زمینلرزه بلده- کجور است، که بهوسیله فعالیت لرزهخیزی و آرامش لرزهای مشخص میشود.
علیرضا رجبی هرسینی
چکیده
شیلهای سیلورین (سازند سرچاهان) با حجم بالای مواد آلی، اصلیترین سنگ منشأ مخازن گروه دهرم (سازندهای کنگان و دالان) در میدان گازی پارس جنوبی (واقع در آبهای خلیجفارس) هستند. در بررسی روی مغزههای حفاری تهیه شده از دو چاه، در بخشهایی از سازند کنگان در میدان یاد شده، آثار هیدروکربوری (بقایای نفت مرده و بیتومن) دیده شد. در پارهای از ...
بیشتر
شیلهای سیلورین (سازند سرچاهان) با حجم بالای مواد آلی، اصلیترین سنگ منشأ مخازن گروه دهرم (سازندهای کنگان و دالان) در میدان گازی پارس جنوبی (واقع در آبهای خلیجفارس) هستند. در بررسی روی مغزههای حفاری تهیه شده از دو چاه، در بخشهایی از سازند کنگان در میدان یاد شده، آثار هیدروکربوری (بقایای نفت مرده و بیتومن) دیده شد. در پارهای از گزارشهای قدیمی، به سنگ منشأ بودن رسوبات تریاس زیرین (سازند کنگان) اشاره شده است؛ به عبارتی، گفته میشد که سازند کنگان در تولید محتویات مخزنی (گازها و کاندنسیتها) نقش داشته است. مطالعه اخیر در قالب شناخت و بررسی ویژگیهای ژئوشیمیایی آثار هیدروکربوری (قیر و مواد آسفالتنی) موجود در سازند کنگان (نه محتویات مخزنی) نشان میدهد، هیدروکربورهای یاد شده از میانلایههایی با ترکیب شیلی و شیلی- آهکی در بخشهایی از سازند کنگان تولید شدهاند، اما چون فاقد مقدار مواد آلی لازم برای تولید در حجم عظیم هیدروکربور بوده و در ضمن از نظر بلوغ، نمونههای بررسی شده در اواخر دیاژنز- اوایل کاتاژنز (شروع پنجره تولید نفت) هستند، به نظر میرسد که ارتباطی با هیدروکربورهای تولیدی از شیلهای سیلورین ندارند.
محمود صادقیان؛ مریم شیبی؛ سیمین بدلو
چکیده
توده گرانیتوییدی گلزرد به سن تقریبی 5±165میلیون سال، در شمال الیگودرز، از توابع استان لرستان قرار دارد و در پهنه سنندج - سیرجان رخنمون دارد. این توده درون سنگهای اسلیتی، فیلیتی و میکاشیستی (دگرگونی ناحیهای) تریاس پایانی تا ژوراسیک آغازین نفوذ کرده است. گرانودیوریتها بدنه اصلی این توده گرانیتوییدی را تشکیل ...
بیشتر
توده گرانیتوییدی گلزرد به سن تقریبی 5±165میلیون سال، در شمال الیگودرز، از توابع استان لرستان قرار دارد و در پهنه سنندج - سیرجان رخنمون دارد. این توده درون سنگهای اسلیتی، فیلیتی و میکاشیستی (دگرگونی ناحیهای) تریاس پایانی تا ژوراسیک آغازین نفوذ کرده است. گرانودیوریتها بدنه اصلی این توده گرانیتوییدی را تشکیل میدهند. گرانودیوریتها توسط لوکوگرانیتها، رگهها و رگچههای آپلیتی، پگماتیتی و دایکهای گابرودیوریتی قطع شدهاند. حضور آنکلاوهای متاپلیتی (سورمیکاسه و آندالوزیت - سیلیمانیت هورنفلسی)، آنکلاوهای سیلیسی و بیگانهبلورهای آندالوزیت و گارنت از نشانههای آشکار نوع S بودن این توده گرانیتوییدی بهشمار میرود. برای شناسایی سازوکار جایگیری توده گرانیتوییدی گلزرد از روش ناهمسانگردی پذیرفتاری مغناطیسی (AMS) استفاده شده است. پس از آمادهسازی نمونهها و اندازهگیری ناهمسانگردی پذیرفتاری مغناطیسی آنها نتایج زیر بهدست آمده است. میانگین مقادیر پذیرفتاری مغناطیسی میانگین (Km) اندازهگیری شده بر حسب μSI برای گرانودیوریتها 227، لوکوگرانیتها 57 و دایکهای گابرودیوریتی 585 است. گرانودیوریتها در مجموع به دلیل داشتن Km کمتر از μSI 500 به گرانیتهای پارامغناطیس تعلق دارند و حامل اصلی خاصیت مغناطیسی در آنها، بیوتیت است. لوکوگرانیتها دارای مقادیر Km کمتری هستند که با کاهش قابل ملاحظه سهم کانیهای پارامغناطیس بهویژه بیوتیت در آنها سازگار است. انواع ریزساختهای ساب ماگمایی، کمی دگرشکلشده و دگرشکلی حالت جامد دمای بالا در این توده دیده شده است و از این میان فابریکهای ماگمایی چیره هستند. با توجه به روند خطوارهها و برگوارههای مغناطیسی و در نظر گرفتن دیگر متغیرهای مغناطیسی مانند (Km، T و Ppara%) و نشانههای صحرایی و ریزساختی میتوان گفت این توده نفوذی از پهنههای تغذیهکنندهای بیرون آمده است که مرتبط با فضاهای کششی و در ارتباط با عملکرد یک پهنه برشی امتدادلغز راستبر بوده است. توالی تزریق با گرانودیوریتها در قالب یک ساختار دایکی شکل بزرگ آغاز شده و با تودههای کوچک (آپوفیز) و رگههای لوکوگرانیتی که گرانودیوریتها را قطع کرده، ادامه یافته است. این توالی با جایگزینی دایکهای مافیک - حدواسط در امتداد بازشدگیهای ثانوی که پس از جایگیری توده نفوذی رخ داده، به پایان میرسد.
اسماعیل اشرف پور؛ سعید علیرضایی؛ کوین انسدل
چکیده
محدوده طلای ارغش در بخش خاوری زون سبزوار واقع است. پیسنگ این زون، شامل سنگهای دگرگونی پرکامبرین و رسوبات برقارهای پالئوزوییک و مزوزوییک است. پیسنگ به وسیله کمپلکسهای افیولیتی کرتاسه بالایی و سنگهای آذرین و رسوبی ترشیری پوشیده میشود. محدوده ارغش شامل پنج سامانه رگهای طلا (Au-I تا Au-V) و یک رگه ...
بیشتر
محدوده طلای ارغش در بخش خاوری زون سبزوار واقع است. پیسنگ این زون، شامل سنگهای دگرگونی پرکامبرین و رسوبات برقارهای پالئوزوییک و مزوزوییک است. پیسنگ به وسیله کمپلکسهای افیولیتی کرتاسه بالایی و سنگهای آذرین و رسوبی ترشیری پوشیده میشود. محدوده ارغش شامل پنج سامانه رگهای طلا (Au-I تا Au-V) و یک رگه حاوی Sb است که در سنگهای آتشفشانی سیلیسی تا حدواسط، توف، گرانیت و دیوریت ترشیری وجود دارند. شدیدترین دگرسانی به فاصله یک تا پنج متری حاشیه رگهها محدود میشود که غالباً شامل آرژیلیک شدید است. این دگرسانی توسط دگرسانی آرژیلیک یا پروپیلیتیک ضعیف تا متوسط در بر گرفته میشود. کانهزایی به طور عمده به صورت رگهای صورت گرفته است. میانگین عیار طلا در رگهها 7/0 گرم در تن است. پیریت کانی سولفیدی اصلی در کانسنگ هیپوژن و شامل چهار نسل مختلف است: 1) پیریت بیوجه تا وجهدار و ریزدانه تا درشتدانه (Py-I) که عموماً در زمینه کوارتز رگهای پراکنده است و به صورت محلی با کانیهایی مانند کالکوپیریت، مارکاسیت، تتراهدریت-تنانتیت و آرسنوپیریت همراه است. ذرات طلای آزاد همراه با این نسل از پیریت تشکیل شدهاند؛ 2) پیریت فرامبوییدی (Py-II) که تا 960 گرم در تن طلا دارد؛ 3) رورشدیهای پیریت آرسنیکی (Py-III) بر روی پیریت وجهدار تا بیوجه نسل اول. این نسل از پیریت تا 1980 گرم در تن طلا دارد. طلا در ساختار پیریت فرامبوییدی و آرسنیکی میتواند به صورت ذرات نانوی طلا و محلول جامد ناپایدار وجود داشته باشد؛ 4) پیریت عقیم، بیوجه، پرکننده شکستگی و تأخیری (Py-IV). فرایندهای سوپرژن باعث اکسیدشدن انواع پیریت به اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن در بالای سطح ایستایی شدهاند. دمای همگن شدن میانبارهای سیال موجود در کوارتز، غالبا در محدوده دمای 285-279 درجه سانتیگراد قرار میگیرد. دمای ذوب یخ از 1/0- تا 2/3- درجه سانتیگراد متغیر است که منطبق بر شوری بین 2/0 تا 3/5 درصد وزنی معادل NaCl است. دمای همگن شدن میانبارهای سیال موجود در کلسیت بین 313-169 درجه سانتیگراد و شوری آنها بین 7/0 تا 9/1 درصد وزنی معادل NaCl است. شوری سیالها به طور کلی پایین است و این امر توسط کانیشناسی کانسنگ و محتوی فلزی آن نیز تأیید میشود. روند دمای همگن شدن- شوری، با ترکیبی از فرایندهای جوشش یک سیال غنی از گاز و نیز آمیختگی (رقیق شدن) یک سیال شورتر و داغتر با سیالی با شوری و دمای پائینتر سازگار است. نهشت طلا در اثر این فرایندها و همین طور واکنش سیالهای کانهدار با کمرسنگها صورت گرفته است. ویژگیهای زمینشناختی، بافت کانسنگ، کانیشناسی کانسنگ و دگرسانی و دادههای دماسنجی میکروسکوپی بیانگر کانهزایی از نوع اپیترمال تیپ فلزات قیمتی با سولفیدیشدن پایین است.
میرعلیاصغر مختاری؛ حسین معینوزیری؛ محمدرضا قربانی؛ محمود مهرپرتو
چکیده
کانیسازی طلا- مس- مولیبدن منطقه انیق- قرهچیلر در پهنه کانهدار ارسباران و در داخل باتولیت قرهداغ رخ داده است. کانیسازی در این محدوده شامل رگههای کوارتزی حاوی کانیسازی طلا، مس و مولیبدن در داخل توده گرانودیوریتی میباشد که در سه منطقه مجزا شامل قرهچیلر (2 رگه)، زرلیدره (8 رگه) و قرهدره (چند رگه باریک و کوتاه) گسترش دارد. ...
بیشتر
کانیسازی طلا- مس- مولیبدن منطقه انیق- قرهچیلر در پهنه کانهدار ارسباران و در داخل باتولیت قرهداغ رخ داده است. کانیسازی در این محدوده شامل رگههای کوارتزی حاوی کانیسازی طلا، مس و مولیبدن در داخل توده گرانودیوریتی میباشد که در سه منطقه مجزا شامل قرهچیلر (2 رگه)، زرلیدره (8 رگه) و قرهدره (چند رگه باریک و کوتاه) گسترش دارد. دگرسانیهای موجود در اطراف رگههای کوارتزی شامل انواع سریسیتی و سیلیسی میباشند که از گسترش محدودی برخوردار هستند. رگههای کوارتزی عموماً متراکم و تودهای بوده و برخی رگهها بافت شبکهای و برشی نشان میدهند. رگههای کوارتزی با آرایش صفحهای و به موازات هم (sheeted veins) در برخی نقاط، بویژه منطقه قرهچیلر حضور دارند. محتوای کانیهای سولفیدی در این رگهها، عموماً کمتر از 10 درصد بوده و شامل پیریت، پیریت آرسنیکدار، کالکوپیریت، مولیبدنیت، بورنیت و اسفالریت و کانههای ثانویه کوولیت، کالکوسیت، مالاکیت، آزوریت و هیدروکسیدهای ثانویه آهن میباشد.
مطالعات ژئوشیمیایی و عیار سنجی عناصر، نشانگر عیارهای بالای طلا به همراه نقره، مولیبدن و مس در رگههای کوارتزی است. عیار متوسط طلا در دو رگه کوارتزی منطقه قرهچیلر، به ترتیب برابر با 76/5 و 9/3 گرم در تن و در رگههای کوارتزی منطقه زرلیدره، به ترتیب 7/4، 12/3، 6/2، 45/0، 09/1، 34/1، 15/1 و 58/0 گرم در تن بدست آمده است. بیشترین عیار طلای اندازهگیری شده در کل منطقه انیق- قرهچیلر، 359 گرم در تن است که مربوط به رگه کوارتزی شماره یک در منطقه زرلیدره (ZV1) با بافت شبکهای و حفرهای میباشد. عناصر بیسموت و تنگستن نیز در تعدادی از رگهها عیارهای قابل توجهی دارند. همبستگی خوبی بین طلا و عناصر نقره، مولیبدن، بیسموت و تنگستن وجود دارد. در رگههای کوارتزی منطقه قرهدره، عیار طلا و مس پایین بوده، ولی عیار مولیبدن بین 15/1- 15/0 درصد متغیر است.
کانیسازی به صورت رگههای کوارتزی با آرایش صفحهای در داخل توده نفوذی، محتوای پایین کانیهای سولفیدی در رگهها، هاله دگرسانی محدود، کانیسازی طلا همراه با مولیبدن و عیارهای بالایی از بیسموت و تنگستن، همبستگی طلا با عناصر Bi، W و Mo و شواهد سیالات درگیر (دمای بالای همگن شدن)، همگی شواهدی از این است که کانیسازی طلا در محدوده انیق- قرهچیلر میتواند جزو سیستمهای طلای مرتبط با تودههای نفوذی قلمداد شود.
مهیار یوسفی؛ رئوف غلامی؛ ابوالقاسم کامکار روحانی؛ علی مرادزاده
چکیده
در طراحی اکتشافات سیستماتیک و پیجویی ذخایر معدنیمیتوان با استفاده از مدلسازی ذخایر شناخته شده، الگوریتمی را طراحی نمود تا اجرای عملیات اکتشاف، تولید مدل پتانسیل معدنی و شناسایی نواحی هدف بر اساس مراحل ارائه شده در آن صورت گیرد. این مدل راهنمایی است که سبب شناسایی مناطق دارای بالاترین و بیشترین احتمال کانیسازی، افزایش ...
بیشتر
در طراحی اکتشافات سیستماتیک و پیجویی ذخایر معدنیمیتوان با استفاده از مدلسازی ذخایر شناخته شده، الگوریتمی را طراحی نمود تا اجرای عملیات اکتشاف، تولید مدل پتانسیل معدنی و شناسایی نواحی هدف بر اساس مراحل ارائه شده در آن صورت گیرد. این مدل راهنمایی است که سبب شناسایی مناطق دارای بالاترین و بیشترین احتمال کانیسازی، افزایش احتمال موفقیت و کاهش ریسک اکتشاف میگردد. هدف از مقاله حاضر طراحی و ارائه یک الگوریتم به منظور دسترسی به مدل پتانسیل معدنی بهینه در عملیات اکتشاف با نگرش ویژه به اکتشاف ذخایر طلا و پلاسرهای حاصل از آنها میباشد. در این راستا پس از مدلسازی توصیفی ذخایر طلا و تعریف یک مدل مفهومی مناسب، همه مشخصاتی که میتوانند به عنوان معیار اکتشافی مورد استفاده قرار گیرند، شناسایی و در قالب یک مدل هدف جمعآوری میشوند. سپس با استفاده از تجزیه و تحلیل لایههای اطاعاتی مختلف، دسترسی به نقشههای شاهد و پیشگوی اکتشافی امکانپذیر میگردد. در مرحله بعد همه نقشههای دوتایی تلفیق میگردند تا مناطقی که در آنها همه معیارهای اکتشافی یکدیگر را تایید میکنند، به صورت یک نقشه معرفی شوند. نقشه اخیر مدل پتانسیل معدنی طلا بوده که محلهای احتمالی وقوع کانیسازی را بهعنوان مناطق هدف نشان میدهد. در نهایت مراحل طراحی شده بهصورت الگوریتمی ارائه میشود که در آن همه مراحل و روشهای اکتشافی قابل استفاده به صورت برنامهریزی شده و بهترتیب الویت آمده است.
امیر شمشکی؛ یوسف محمدی؛ محمد جواد بلورچی
چکیده
روش تداخل سنجی ماهوارهای امواج رادار (InSAR) نشان میدهد که در پهنهای گسترده از دشت هشتگرد در استان تهران با موقعیت جغرافیایی″45 ′47 °35 تا ″05 ′03°36 عرض شمالی و″05 ′ 29 °50 تا ″28 ′54 °50 طول خاوری ، فرونشست زمین با نرخ بیشینه 16 و نرخ متوسط4/8 سانتیمتئر بر سال شکل گرفته است. بهطورکلی آبخوان ...
بیشتر
روش تداخل سنجی ماهوارهای امواج رادار (InSAR) نشان میدهد که در پهنهای گسترده از دشت هشتگرد در استان تهران با موقعیت جغرافیایی″45 ′47 °35 تا ″05 ′03°36 عرض شمالی و″05 ′ 29 °50 تا ″28 ′54 °50 طول خاوری ، فرونشست زمین با نرخ بیشینه 16 و نرخ متوسط4/8 سانتیمتئر بر سال شکل گرفته است. بهطورکلی آبخوان اصلی دشت از رسوبات آبرفتی سازند کهریزک و تهران با نفوذپذیری زیاد تشکیل شده است که قابلیت هدایت هیدرولیکی بالایی دارند. سازند کهریزک شامل شن، ماسه و سیلت است و بهطور پراکنده در شمال دشت دیده میشود. سازند تهران در مخروط افکنه، از قلوهسنگ، شن، ماسه و رس تشکیل شده است و بهسوی مرکز وجنوب دشت، بر مقدار مواد دانهریز آن افزوده میشود. فرونشست زمین فقط در پهنه سازند آبرفتی تهران شکل گرفته است و در پهنه سازند کهریزک مشاهده نمیشود. با استفاده از دادههای ژئوالکتریک و نگاشت چاههای اکتشافی و بهرهبرداری، یک پهنه آبخوان تحت فشار تا نیمه تحت فشار در زیر یک آبخوان آزاد در جنوب و باختر دشت تشخیص داده شده است که همخوانی بسیار زیادی با پهنه فرونشست دارد. کل آبهای نفوذ یافته از سطح دشت بهطور معمول فقط صرف تغذیه آبخوان آزاد بالایی میشود. بهرهبرداری بیرویه از آبخوان تحت فشار وآبخوان آزاد شمال دشت که تنها منبع اصلی تغذیه آبخوان تحت فشار است، موجب شکلگیری فرونشست زمین در این منطقه شده است. برای اعمال برنامهریزی و مدیریت مناسب برای کاهش و یا توقف نرخ فرونشست زمین در این دشت، این سازوکار باید مورد توجه قرار گیرد.
محمد عطایی؛ سید هادی حسینی
چکیده
سایندگی به عنوان یکی از مهمترین پارامترهای مؤثر در قابلیت حفاری سنگها، سرعت حفاری در معادن را به شدت تحتتأثیر خود قرار میدهد. تا کنون چهار روش شناخته شده برای ارزیابی سایندگی سنگها ارائه شده است که از جمله آنها میتوان به روش شاخص سایندگی سنگ (RAI)، اندیس سایش سورشار (CAI)، فاکتور سایش شیمازک (F-abrasivity) و اندیس سایش سرمته (BWI) اشاره ...
بیشتر
سایندگی به عنوان یکی از مهمترین پارامترهای مؤثر در قابلیت حفاری سنگها، سرعت حفاری در معادن را به شدت تحتتأثیر خود قرار میدهد. تا کنون چهار روش شناخته شده برای ارزیابی سایندگی سنگها ارائه شده است که از جمله آنها میتوان به روش شاخص سایندگی سنگ (RAI)، اندیس سایش سورشار (CAI)، فاکتور سایش شیمازک (F-abrasivity) و اندیس سایش سرمته (BWI) اشاره کرد. در این مقاله، سایندگی شش نوع سنگ معدن با استفاده از فاکتور سایش شیمازک و شاخص سایندگی سنگ مطالعه شده است. برای این منظور با استفاده از مقاطع نازک، میزان کوارتز محتوی و میانگین اندازه دانهها محاسبه شده است. همچنین میزان مقاومت فشاری و کششی (آزمون برزیلی) سنگها در آزمایشگاه تعیین شده است. برای تعیین قابلیت حفاری سنگها، کلیه نمونههای سنگی با استفاده از دستگاه حفاری ضربهای- دورانی چکش بالا مورد حفاری قرار گرفته و سرعت حفاری در آنها ثبت شده است. نتایج حاصل از آزمایشهای انجام شده، نشان میدهد با افزایش میزان فاکتور سایش شیمازک سرعت حفاری به صورت لگاریتمی و با افزایش میزان شاخص سایندگی سنگ سرعت حفاری به صورت نمایی کاهش مییابد.
یلدا بیاتیراد؛ حسن میرنژاد؛ جلیل قلمقاش
چکیده
معدن آهن گلگهر سیرجان با تناژ کلی ١١٣٥ میلیون تن، یکی از منابع عظیم و ارزشمند آهن ایران به شمار می رود. کانه اصلی در این کانسار، مگنتیت و مقادیر کمتری هماتیت است. مگنتیتهای کانسار گلگهر دارای مقادیر δ18O از 8/3‰ تا 8/4‰ هستند. بر این اساس مقادیر δ18O برآورد شده برای سیالهایی که در تعادل ایزوتوپی با مگنتیت می باشند، از 10‰ ...
بیشتر
معدن آهن گلگهر سیرجان با تناژ کلی ١١٣٥ میلیون تن، یکی از منابع عظیم و ارزشمند آهن ایران به شمار می رود. کانه اصلی در این کانسار، مگنتیت و مقادیر کمتری هماتیت است. مگنتیتهای کانسار گلگهر دارای مقادیر δ18O از 8/3‰ تا 8/4‰ هستند. بر این اساس مقادیر δ18O برآورد شده برای سیالهایی که در تعادل ایزوتوپی با مگنتیت می باشند، از 10‰ تا 3/11‰ متغیر است که کمی بالاتر از دامنه معمول برای آبهای ماگمایی واقع میشود. نسبتهای ایزوتوپی اکسیژن در مگنتیتهای کانسار آهن گلگهر دلالت بر تشکیل آنها از سیالهایی با منشأ ماگمایی دارد و مقادیر δ18O به نسبت بالا در این سیالها نشان میدهد که برقراری تبادل دوباره ایزوتوپی اکسیژن مگنتیت با منابعی که از 18O غنی بودهاند (اعم از سیالها یا سنگهای غنی از18O)، رخ داده است. این فرضیه با محیط برشی تشکیل کانسار و حضور فراوان سنگهای رسوبی و آذرین دگرگون شده با مقادیر δ18O سنگین در منطقه تطابق کاملی دارد. مگنتیت گلگهر در بیشتر بخشها با فازهای سولفیدی همراه است، به طوری که با افزایش ژرفا بر میزان گوگرد افزوده میشود. اصلیترین فاز سولفیدی موجود در سنگآهن گلگهر کانی پیریت است که به صورت پر کننده فضای خالی میان دانههای مگنتیت به شکل تودهای یا به صورت رگههای باریک در درون شکستگیها وجود دارد. میانگین δ34S پیریت (33/24‰) در محدوده سولفات آب دریا (حدود 20‰) و سولفاتهای تبخیری (30‰-10‰) قرار میگیرد که این شباهت میتواند نشاندهنده منشأگیری گوگرد از چنین منابعی باشد. تهنشست سولفیدها با منشأ رسوبی به فازهای پسین بعد از تشکیل کانسار نسبت داده میشود. مطالعات سنگشناسی نشانگر این مطلب بوده و نشان میدهند بخش بیشتر پیریت موجود در نمونهها از نظر بافتی و همبود(پاراژنزی) پس از تشکیل مگنتیت به وجود آمده است.
رباب حاجی علی اوغلی؛ احمد جهانگیری؛ محسن مؤذن؛ جایلز دروپ؛ رومان بوسکو
چکیده
سنگهای آذرین با ترکیب گرانودیوریت، مونزودیوریت، کوارتز مونزودیوریت و کوارتز-دیوریت دارای برونزدهای کوچک و پراکنده در داخل مجموعه دگرگونیهای تخت سلیمان هستنند. مرز بین این سنگها با سنگهای دگرگونی قدیمی واضح است. پلاژیوکلاز و هورنبلند عمدهترین کانیهای تشکیل دهنده سنگهای آذرین مورد مطالعه را تشکیل میدهند. تیتانیت و اپیدوت ...
بیشتر
سنگهای آذرین با ترکیب گرانودیوریت، مونزودیوریت، کوارتز مونزودیوریت و کوارتز-دیوریت دارای برونزدهای کوچک و پراکنده در داخل مجموعه دگرگونیهای تخت سلیمان هستنند. مرز بین این سنگها با سنگهای دگرگونی قدیمی واضح است. پلاژیوکلاز و هورنبلند عمدهترین کانیهای تشکیل دهنده سنگهای آذرین مورد مطالعه را تشکیل میدهند. تیتانیت و اپیدوت در مقادیر فرعی حضور دارند. ترکیب شیمی کانیهای پلاژیوکلاز، هورنبلند، کلینوپیروکسن و اپیدوت در سنگهای کوارتز-دیوریت توسط تجزیه EPMAتعیین شده است. مقادیر بالای Mg و Si همراه با مقادیر پایینTi در ترکیب شیمی حاشیه کانیهای آمفیبول، احتمالاً به دلیل تأثیر فرایندهای نیمه سالیدوس در طی سردشدگی این سنگها است.
شرایط تعادلی دمای تبلور بر اساس ترکیب شیمی کانیهای پلاژیوکلاز و آمفیبول همزیست و همچنین با استفاده از حرارت سنج مقدار Ti در ترکیب آمفیبول مشخص شد. شرایط فشار تبلور و ژرفای جایگیری ماگمای تشکیل دهنده بر اساس ترکیب شیمی کانیهای کلینوپیروکسن تعیین شد. مقادیر محاسبه شده دما و فشار تبلور سنگهای کوارتز- دیوریت مجموعه تخت سلیمان به ترتیب در حدود oC 75±820 و kbar8 بهدست آمد. بر اساس ترکیب شیمی کانیهای کلینوپیروکسن تجزیه شده در سنگهای کوارتز- دیوریت، ترکیب ماگمای اولیه نیمه قلیایی با ویژگیهای I-typeنعیین میشود.
فرزانه بهروش؛ محمدحسین محمودی قرایی؛ فرشته قاسمزاده؛ سیما عوضمقدم
چکیده
گرد و غبارهای ترافیکی بیشتر دارای سطح بالایی از فلزات سنگین است که میتواند سلامت انسان و محیط زیست را تحت تأثیر قرار دهد. در این مقاله تلاش شده است با اندازهگیری غلظت فلزات سنگین در خاک و گرد و غبارهای موجود در مناطقی از شهر مشهد و در نواحی با حجم ترافیک بالا و همچنین در ماههایی که بیشترین حجم ترافیک را دارند، میزان آلایندگی این ...
بیشتر
گرد و غبارهای ترافیکی بیشتر دارای سطح بالایی از فلزات سنگین است که میتواند سلامت انسان و محیط زیست را تحت تأثیر قرار دهد. در این مقاله تلاش شده است با اندازهگیری غلظت فلزات سنگین در خاک و گرد و غبارهای موجود در مناطقی از شهر مشهد و در نواحی با حجم ترافیک بالا و همچنین در ماههایی که بیشترین حجم ترافیک را دارند، میزان آلایندگی این خاکها بررسی شود. بدین منظور 23 نمونه خاک سطحی از سه مسیر اصلی شهر مشهد بهگونهای که همه سطح شهر را پوشش دهد، برداشت شد و غلظت کل عناصر Ni، Zn، Pb،Cr وCu اندازهگیری شد. سطح آلودگی خاک شهری با استفاده از شاخص زمینانباشت(Igeo) ، شاخص آلودگی(PI) و شاخص آلودگی یکنواخت (IPI) بررسی شد. شاخص آلودگی نشان میدهد که همه نمونهها سطح بالایی از آلودگی به وسیله سرب (3.688-74.16) دارند. همچنین فلز روی (1.484-7.23) نیز در بیشتر نمونهها سطح بالایی از آلودگی نشان میدهد. در حالی که نیکل (1.01-1.953) و مس (0.678-1.945) سطح متوسطی از آلودگی نشان میدهند. کروم (0.246-0.772) نیز در همه نمونهها سطح پایینی از آلودگی نشان داد. منابع احتمالی آلایندهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل اجزای اصلی ارزیابی شد. نتایج تجزیه، غلظتهای بالای فلزات سرب، مس، روی و نیکل را نسبت به میانگین غلظت این فلزات در بخش بالایی پوسته زمین نشان داد. وجود ضریب همبستگی مثبت میان عناصر سنگین روی و مس و همچنین سرب و روی، نشاندهنده منابع تولیدکننده همانند است که همان سوخت خودروها و استفاده از ترمز در وسایل نقلیه است .نتایج به دست آمده از روش استخراج ترتیبی نیز نشان از این دارد که گونهسازی عناصر Pb، Zn و Ni بیشتر در فازهای ناپایدار (F1+F2+F3+F4) صورت گرفته که نشاندهنده منشأ انسانی برای آنهاست، ولی عناصر Crو Cu بیشتر در فاز پایدار (F5) توزیع شدهاند که بیانگر منشأ بیشتر طبیعی برای این دو عنصر است.
بهنام شفیعی؛ سارا لعلی فاز؛ غلامحسین شمعانیان؛ حسین تقیزاده؛ مرضیه حسینی؛ ریان مَسور
چکیده
در پژوهش حاضر، غلظت رنیوم در 30 نمونه مولیبدنیت هگزاگونال (2H) و تریگونال (3R) متعلق به رگچههای مراحل مختلف کانیسازی ژرفزاد از 7 کانسار پورفیری مس و مولیبدن کرمان تعیین شد. غلظت رنیوم در مولیبدنیتهای این کانسارها از 49 تا 1449 گرم در تن متغیر بود که در محدوده غلظت رنیوم در کانسارهای پورفیری مس و مولیبدن دیگر مناطق جهان است. مولیبدنیت ...
بیشتر
در پژوهش حاضر، غلظت رنیوم در 30 نمونه مولیبدنیت هگزاگونال (2H) و تریگونال (3R) متعلق به رگچههای مراحل مختلف کانیسازی ژرفزاد از 7 کانسار پورفیری مس و مولیبدن کرمان تعیین شد. غلظت رنیوم در مولیبدنیتهای این کانسارها از 49 تا 1449 گرم در تن متغیر بود که در محدوده غلظت رنیوم در کانسارهای پورفیری مس و مولیبدن دیگر مناطق جهان است. مولیبدنیت نوع 3R (میانگین حدود 563 گرم در تن) عموماً غلظت بالاتری از رنیوم را نسبت به مولیبدنیتهای 2H (میانگین 479 گرم در تن) نشان داده است. تغییرات غلظت رنیوم در انواع مولیبدنیتهای نهشته شده در طی مراحل مختلف کانیسازی ژرفزاد، غلظت بیشتر رنیوم در مولیبدنیت نهشته شده با رگچههای مراحل انتقالی و پایانی کانیسازی (نوع B و نوع D) نسبت به مولیبدنیت رگچههای مراحل اولیه (نوع A) را نشان میدهد. این پراکندگی پیشنهاد میکند که رنیوم با سیالهای گرمابی اسیدیتر و سردتر در مراحل میانی تا پایانی تکامل سامانه پورفیری در دگرسانی سیلیسی، سریسیتی و رسی بیشتر تمرکز یافته است. مطالعه حاضر نشان داد که مولیبدنیتهای با مقدار زیاد رنیوم با کانسارهای مس پورفیریی همراه هستند که با عیار میانگین کم از مولیبدن، مقادیر محدود مولیبدنیت و توده نفوذی مولد، حاصل دخالت بیشتر ماگماهای مشتق از جبه نسبت به مواد پوستهای مشخص میشوند. افزون بر ویژگیهای یادشده، فراوانی پلیمورف 3R مولیبدنیت در کانسارها، ترکیب کمتر تفریق یافته و کلسیمیتر تودههای نفوذی مولد کانسارها با مقادیر کمتر رادیوژنی نسبتهای ایزوتوپی استرانسیم و سرب آنها و همچنین رخداد فرایندهای تأخیری دگرسانی و کانیسازی گرمابی کمدما و اسیدی در تاریخچه شکلگیری و تکامل کانسارها از ویژگیهای کانسارهای پورفیری مس و مولیبدن با محتوای زیاد از رنیوم هستند.
نصرالله عباسی؛ مهناز پروانهنژاد شیرازی؛ محمد علی حسینزاده
چکیده
نهشتههای آواری-کربناته آلبین-سنومانین در شمال باختری راین واقع در جنوب کرمان، به ستبرای 526 متر، قابل تفکیک به سه واحد سنگچینهشناسی غیررسمی است. واحد یک از رسوبات کنگلومرا، ماسهسنگ و سیلتسنگ با میانلایههای آهک و مارن میباشد. واحد دو شامل آهکهای اوربیتولیندار با خردههای فسیل رودیست، بلمنیت و آمونیت است. واحد سوم ...
بیشتر
نهشتههای آواری-کربناته آلبین-سنومانین در شمال باختری راین واقع در جنوب کرمان، به ستبرای 526 متر، قابل تفکیک به سه واحد سنگچینهشناسی غیررسمی است. واحد یک از رسوبات کنگلومرا، ماسهسنگ و سیلتسنگ با میانلایههای آهک و مارن میباشد. واحد دو شامل آهکهای اوربیتولیندار با خردههای فسیل رودیست، بلمنیت و آمونیت است. واحد سوم از تناوب آهکهای پلاژیک و ماسهسنگ تشکیل شده است. در لایههای واحدهای اول و سوم مجموعهای از اثرفسیلهای قارهای تا دریایی یافت شدند. این اثرفسیلها شامل Koilosoma isp.، Ophiomorpha isp.، Palaeophycus isp.، Planolites isp.، Skolithos isp.، Taenidium isp. و Thalassinoides suevicus هستند. این اثر فسیلها در سه اثر رخساره اسکوئنیا، اسکولیتوس و کروزیانا قابل گروهبندیاند. در واحد سوم این توالی اثرفسیل همافزایThalassinoides-Phycodesبه فراوانی یافت شد. دهلیزهای داربستی با انشعابهای Y و Tریخت تالاسینوئیدسی به یک دسته دهلیزهای پرانشعاب فیکودسی ختم میشوند. نمونههای همافزای Thalassinoides-Phycodes در توالی مورد مطالعه یک ساختار حفاری-تغذیهای داشته به نحوی که بخش تالاسینوئیدسی آن بیشتر عملکرد حفاری و بخش فیکودسی آن جستجوی تغذیهای را نشان میدهد. این اثر فسیل در محیط دریایی و در کفههای دور از ساحل (offshore shelf) نسبتاً ژرف گسترش داشته است. با توجه به دادههای اثرشناسی و گسترش اثر رخسارهها، میتوان چنین نتیجه گرفت که حوضه رسوبی کربناته-تخریبی آلبین-سنومانین شمال باختری راین در برش گزک، یک حوضه ژرفشونده به طرف بالا بوده است.
محسن علامه؛ شیرین سعادتی جعفرآبادی
چکیده
سازند دلیچای از نهشتههای دریایی دوره ژوراسیک است که در شمال ایران گسترش جغرافیایی وسیعی دارد. به منظور انجام مطالعات پالینولوژی در بخش خاوری کوههای بینالود رخنمونی از این سازند در برش روستای بار مطالعه شده است. ستبرای این سازند در برش روستای بار 255 متر شامل شیلهای خاکستری تیره است. بر اساس مطالعات انجام شده بر روی 112 اسلاید ...
بیشتر
سازند دلیچای از نهشتههای دریایی دوره ژوراسیک است که در شمال ایران گسترش جغرافیایی وسیعی دارد. به منظور انجام مطالعات پالینولوژی در بخش خاوری کوههای بینالود رخنمونی از این سازند در برش روستای بار مطالعه شده است. ستبرای این سازند در برش روستای بار 255 متر شامل شیلهای خاکستری تیره است. بر اساس مطالعات انجام شده بر روی 112 اسلاید تهیه شده از 28 نمونه برداشت شده از این سازند، مشخص شد که بیشتر نمونهها، حاوی پالینومورفها، بهویژه داینوفلاژلهها هستند، که در مجموع 53 گونه مربوط به 27 جنس از داینوفلاژلهها شناسایی شد. با توجه به داینوفلاژلههای شناسایی شده سن ژوراسیک میانی برای سازند دلیچای در برش روستای بار تعیین شد. بر پایه بررسی سه گروه اصلی فیتوکلاستها، پالینومورفهای دریایی و مواد آلی بدون ساختمان و نتایج حاصل از مطالعات آماری بر روی فاکتورهای مختلف، محیط رسوبی سازند دلیچای در برش مورد مطالعه محیط دریایی باز با ژرفای کم و کم اکسیژن در زمان رسوبگذاری بوده است.
سمیرا زندیفر؛ محمدولی ولیزاده؛ محمدعلی برقی؛ محمدرضا فرودیجهرمی
چکیده
سرگذشت تبلور یک سنگ در اندازه و پراکندگی کانیهای آن ثبت میشود. اندازه بلورهای پورفیروبلاست در سنگهای دگرگونی، اطلاعات مفیدی را درباره محیط رشد آنها ارائه میکند. با توجه به تنوع کانیشناسی در اسکارن حسنآباد و فراوانی پورفیروبلاستهای گارنت در زونهای مختلف دگرگونی و بویژه ابعاد متفاوت این کانی در اولین زون دگرگونی اسکارن ...
بیشتر
سرگذشت تبلور یک سنگ در اندازه و پراکندگی کانیهای آن ثبت میشود. اندازه بلورهای پورفیروبلاست در سنگهای دگرگونی، اطلاعات مفیدی را درباره محیط رشد آنها ارائه میکند. با توجه به تنوع کانیشناسی در اسکارن حسنآباد و فراوانی پورفیروبلاستهای گارنت در زونهای مختلف دگرگونی و بویژه ابعاد متفاوت این کانی در اولین زون دگرگونی اسکارن شمالخاور روستای حسنآباد، پراکندگی اندازه بلورهای این کانی مورد مطالعه قرار گرفته است. از آنجا که این مطالعات، به دقت بالایی نیاز دارد، از سطح برش نمونهها، تصاویر رقومی تهیه و در نرمافزار تخصصی تجزیه تصاویر جیمایکروویژن (JMicrovision) تجزیه و تحلیل شد. همانطور که انتظار میرفت، دو شیب متفاوت بهدستآمده در این مطالع،ه ما را با سه فرض احتمالی روبرو میکند: 1- تأثیر ترکیب سنگ اولیه؛ 2- زمان رشد بلور؛ 3- شارش سیالهای اطراف توده نفوذی. با توجه به حضور کانی کلینتونیت، وزوویانیت و گارنت و وجود درز و شکافهای فراوان در منطقه، نقش سیال در درشتشدن اندازه پورفیروبلاست گارنت در محلهایی از اولین زون دگرگونی پراهمیتتر به نظر میرسد.
کورش شیرانی؛ عبدالله سیف
چکیده
پهنهبندی خطر زمینلغزش با روشهای متفاوتی صورت میگیرد و بسیاری از این روشها بر اساس شرایط ویژه مناطق مورد بررسی، بنا میشود. در این نوشتار، ابتدا منطقه پشتکوه (شهرستان فریدونشهر) بهوسعت تقریباً 77646 هکتار واقع در باختر استان اصفهان انتخاب شد. سپس با استفاده از عکسهای هوایی، تصاویر ماهوارهای (ETM+2002)، نقشههای ...
بیشتر
پهنهبندی خطر زمینلغزش با روشهای متفاوتی صورت میگیرد و بسیاری از این روشها بر اساس شرایط ویژه مناطق مورد بررسی، بنا میشود. در این نوشتار، ابتدا منطقه پشتکوه (شهرستان فریدونشهر) بهوسعت تقریباً 77646 هکتار واقع در باختر استان اصفهان انتخاب شد. سپس با استفاده از عکسهای هوایی، تصاویر ماهوارهای (ETM+2002)، نقشههای زمینشناسی تهیهشده و بررسیهای میدانی، نقشه پراکنش زمینلغزشها تهیه شد. همچنین با استفاده از بررسیهای میدانی و مرور مطالعات انجام شده در مناطق مشابه با حوضههای کارون شمالی و دز علیا و نقشههای موضوعی موجود، اقدام به بررسی و تعیین 8 عامل عمده مؤثر در رخداد زمینلغزش شامل شیب، جهت شیب، سنگشناسی، کاربری اراضی، بارندگی، فاصله از جاده، گسل، آبراهه و نقشههای لازم در مقیاس 1:50000 شد. به منظور بالا بردن دقت، سرعت و سهولت تحلیل، تمامی اطلاعات مکانی و توصیفی وارد نرمافزار ArcGIS شد. پس از تهیه لایههای اطلاعاتی و وزندهی به عوامل مؤثر با استفاده از نقشه پراکنش زمینلغزش، اقدام به تهیه نقشههای پهنهبندی خطر زمینلغزش با دو روش آماری دومتغیره تراکم سطح (Density Area) و ارزش اطلاعات (Information Value) کرده و نتایج مورد ارزیابی قرار گرفتند. با افزایش شاخص نسبت تراکمی(Dr) (به منظور مقایسه بین پهنههای خطر) در هر دو روش پهنهبندی خطر لغزش، درجه خطرافزایش مییابد و تفکیکپذیری بین ردههای پهنههای خطر قابل قبول و افزاینده است. شاخصهای مجموع کیفیت (Qs) و دقت (P) (برای مقایسه روشها با همدیگر) به ترتیب برای روش ارزش اطلاعات (Information Value) 65/0 و 034/0 و برای تراکم سطح (Density Area) 56/0 و 028/0 بوده که نمایانگر آن است که روش ارزش اطلاعات (Information Value) نسبت به روش تراکم سطح (Density Area) در پهنهبندی خطر زمینلغزش، دارای برتری و مطلوبیت بهتری است.
یحیی جمور
چکیده
بهدلیل وجود منابع مختلف خطا در تعیین موقعیتهای مبتنی بر مشاهدات GNSS (Global Navigation Satellite System)، بویژه اثرات جوی، دقت حاصل از تعیین موقعیت مطلق لحظهای جوابگوی بسیاری از کاربردهای مورد نیاز نیست. برای چیرگی بر مشکل یادشده، روشهای تعیین موقعیت نسبی آنی (Real time) و پردازش بعدی (Post Processing) مختلفی، معرفی و بهرهبرداری شدهاند. افزون بر ...
بیشتر
بهدلیل وجود منابع مختلف خطا در تعیین موقعیتهای مبتنی بر مشاهدات GNSS (Global Navigation Satellite System)، بویژه اثرات جوی، دقت حاصل از تعیین موقعیت مطلق لحظهای جوابگوی بسیاری از کاربردهای مورد نیاز نیست. برای چیرگی بر مشکل یادشده، روشهای تعیین موقعیت نسبی آنی (Real time) و پردازش بعدی (Post Processing) مختلفی، معرفی و بهرهبرداری شدهاند. افزون بر تأثیر خطاهای مشاهداتی، وجود خطا و نبود قطعیت در موقعیت ایستگاه مرجع نسبت به دستگاه مختصات مورد استفاده در سامانههای GNSS نیز در تعیین موقعیتهای نسبی دقیق مهم است و باعث کجشدگی و کاهش دقت در موقعیت ایستگاههای مجهول میشود. این موضوع بویژه در ایجاد و گسترش شبکههای مختصات مبنایی که حساسیت بالاتری دارند و دقتهای میلیمتری در آنها مطرح است، باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد. از آنجا که هنوز سامانه GPS برتری و کاربری بسیار بیشتری نسبت به دیگر سامانههای GNSS دارد، در این پژوهش فقط از مشاهدات سامانه GPS (Global Positioning System) استفاده شده است. بدیهی است که نتایج بهدست آمده برای این سامانه، برای سامانههای GNSS دیگر نیز قابل همگانیکردن است. در این نوشتار، چگونگی انتشار خطای موقعیت یک ایستگاه مرجع نسبت به دستگاه مختصات WGS84 (World Geodetic Datum 1984) برای حالت ایستا تیک بر روی موقعیت ایستگاه مجهول در تعیین موقعیت نسبی با بهرهگیری از معادلات مشاهدات تفاضلی دوگانه فاز موج حامل بررسی میشود. مشاهدات مورد استفاده در این پژوهش، مربوط به 4 طول مبنای مختلف از حدود 4 کیلومتر تا حدود 90 کیلومتر است. با اعمال مقادیر خطای عمدی به موقعیت ایستگاه معلوم از یک متر تا 100 متر در شرایط یکسان، میزان اعوجاج برای هریک از مؤلفههای طول مبناها محاسبه و تجزیه و تحلیل میشود. بر اساس نتایج بهدست آمده، با افزایش طول مبنا و خطای موقعیت ایستگاه مرجع، دقت موقعیت ایستگاه مجهول نیز کاهش مییابد. به عبارت دیگر، اعوجاجات مختصات ایستگاههای مجهول بهطور مستقیم با خطای موجود در موقعیت ایستگاه مرجع متناسب است و بسته به میزان خطا و طول مبنا تا چند ppm هم میرسد.
زهره حسینمردی؛ منوچهر قرشی؛ محمدرضا قاسمی؛ مرتضی طالبیان
چکیده
بیرونزدگی بخش شمالی راندگی شمال اشتهارد، برای شناخت فرگشت ساختاری و تحولات زمینشناختی مورد مطالعه قرار گرفت. این منطقه دارای چینخوردگی در مقیاسهای مختلف از ناحیهای تا رخنمون است که در رده چینخوردگی مرتبط با گسلش قرار میگیرند. بررسی و تحلیل درزههای محدودة مورد مطالعه در نهشتههای سازند سرخ بالایی نشاندهندة دو دسته ...
بیشتر
بیرونزدگی بخش شمالی راندگی شمال اشتهارد، برای شناخت فرگشت ساختاری و تحولات زمینشناختی مورد مطالعه قرار گرفت. این منطقه دارای چینخوردگی در مقیاسهای مختلف از ناحیهای تا رخنمون است که در رده چینخوردگی مرتبط با گسلش قرار میگیرند. بررسی و تحلیل درزههای محدودة مورد مطالعه در نهشتههای سازند سرخ بالایی نشاندهندة دو دسته درزه عمدة کششی j1) وj2 ) است. این درزهها در واحدهای ماسهسنگی نهشتههای بیان شده به چشم میخورند و بیشتر دارای پرشدگی ژیپس هستند. به نظر میرسد دسته درزة
j2 از نظر سن نسبی جوانتر از j1 باشد. میتوان این دسته درزهها را مرتبط با چینخوردگی در نظر گرفت. جهت میدان تنش محلی که از مطالعة درزهها به دست آمده است مقداری برابر با 75/=337 1σ، 13/=189 2σ و 03/=077 3σ را نشان میدهد که با جهت تنش دیرینه بهدست آمده در جنوب البرز مرکزی، مطابقت دارد.
اکرم علیزاده؛ راضیه صفری
چکیده
اندازهگیری شاخصهای لرزهخیزی از روشهای ارزیابی زمینساخت فعال و نوزمینساخت برای یک منطقه بهشمار میآید. 21 مرداد 1391 دو زمینلرزه به فاصله زمانی 11 دقیقهای به ترتیب با بزرگیهای 4/6 و 3/6 در منطقه اهر- ورزقان که از مناطق فعال زمینساختی است، بهوقوع پیوست. بررسیهای لرزهزمینساختی نشان میدهند که گسلهای مسبب زمینلرزه، ...
بیشتر
اندازهگیری شاخصهای لرزهخیزی از روشهای ارزیابی زمینساخت فعال و نوزمینساخت برای یک منطقه بهشمار میآید. 21 مرداد 1391 دو زمینلرزه به فاصله زمانی 11 دقیقهای به ترتیب با بزرگیهای 4/6 و 3/6 در منطقه اهر- ورزقان که از مناطق فعال زمینساختی است، بهوقوع پیوست. بررسیهای لرزهزمینساختی نشان میدهند که گسلهای مسبب زمینلرزه، از جمله گسلهای جوان منطقه هستند. نقشه پراکندگی رومرکز زمینلرزهها نیز نشان میدهد که زمینلرزههای رخ داده، با راستای گسلهای موجود در منطقه همخوانی دارند. به منظور ارزیابی فعالیتهای نوزمینساختی و شناخت الگوی لرزهخیزی منطقه اهر، از پراکندگی زمانی و مکانی زمینلرزهها (تحلیلهای فرکتالی) به عنوان پیش نشانگرهای زمینلرزه و همچنین پارامترهای لرزهخیزیa و b استفاده شد. نتایج محاسبات نشان میدهند که پارامتر b، کاهش چشمگیری در ارتباط با زمینلرزههای رخ داده در منطقه دارد. مقدار کم پارامتر b نشاندهنده آن است که لرزش اصلی، در منطقهای با نرخ تنش بالا رخ داده است. در الگوی لرزهخیزی ارایه شده برای منطقه اهر، پس از دوره رخداد اصلی، سه دوره: 1) دوره آرامش اول یا Q1، 2) دوره B (رخداد پسلرزهها) و 3) دوره آرامش دوم (Q2) مشاهده میشود. نمودار پارامتر b در دوره Q2، یک روند افزایشی تقریبی را نشان میدهد که بیانگر کاهش تنش در منطقه است.
زمین شناسی اقتصادی
بهزاد حمامی پور بارنجی؛ حسینعلی تاج الدین؛ لیلا برهمند
چکیده
کانسار طلای سه بندون در بخش شمالی زون ایران مرکزی، در 40 کیلومتری شمال بردسکن واقع است. واحدهای سنگی رخنمون یافته در محدوده کانسار، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی- رسوبی کرتاسه شامل تراکیت تراکی آندزیت، آندزی بازالت، توف و شیل کربناته میباشند که بعد از ائوسن، توسط نفوذی های نیمه عمیق با ترکیب سینیت – کوارتز سینیت و دایکهای دیابازی ...
بیشتر
کانسار طلای سه بندون در بخش شمالی زون ایران مرکزی، در 40 کیلومتری شمال بردسکن واقع است. واحدهای سنگی رخنمون یافته در محدوده کانسار، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی- رسوبی کرتاسه شامل تراکیت تراکی آندزیت، آندزی بازالت، توف و شیل کربناته میباشند که بعد از ائوسن، توسط نفوذی های نیمه عمیق با ترکیب سینیت – کوارتز سینیت و دایکهای دیابازی قطع شده اند. اصلی ترین ساخت و بافتهای کانسنگهای طلادار، رگه- رگچه ای (استوک ورک) و برشی است که با کوارتز و کانیهای سولفیدی پر شدهاند. کانیشناسی کانسنگ ساده بوده و شامل پیریت، اسفالریت، کالکوپیریت، بورنیت، گالن، آرسنوپیریت، طلا، کالکوسیت، کوولیت و اکسیدهای آهن میباشد. طلا در اندازههای کوچکتر از 60 میکرون، به صورت میانبار در پیریت و کالکوپیریت، در مرز کانههای سولفیدی و نیز بهصورت آزاد در کوارتز مشاهده شده است. مطالعات میانبارهای سیال بر روی کوارتزهای کانسنگهای طلادار، نشانگر آن است که میانبارهای اولیه بیشتر دو فازه (مایع +گاز) هستند. دمای همگون شدگی سیالات کانهساز در بازه 165 تا 254 درجه سانتیگراد و شوری آنها از 9/0 تا 8/7 درصد وزنی معادل NaCl اندازهگیری شده است. مقایسه ویژگی های مطالعه شده در کانسار سه بندون با ویژگی های شاخص کانسارهای طلا، نشان میدهد که این کانسار بهلحاظ ویژگیهای زمین-شناختی و کانیسازی از جمله جنس سنگ میزبان، دگرسانیهای همراه، ژئوشیمی و پاراژنز عنصری، ساخت، بافت و پاراژنز کانیشناسی و میانبارهای سیال بیشترین شباهت را با ذخایر اپیترمال سولفیداسیون پایین تا حد واسط نشان میدهد.
سید محسن مزتضوی
چکیده
آتشفشان لایهای(استراتوولکان) دماوند در طول فعالیتش بهطور متناوب فورانهای انفجاری پر قدرت داشته است و مواد حاصل از آن بهگونههایی متفاوت نهشته شدهاند. بیشترین نهشتههای آذرآواری ریزشی و جریانی دماوند عموما در خاور دماوند دیده میشوند و گاه تا فاصله 20 کیلومتری از قله در معرض نمایش هستند. مهمترین دلیل گسترش بیشتر مواد ...
بیشتر
آتشفشان لایهای(استراتوولکان) دماوند در طول فعالیتش بهطور متناوب فورانهای انفجاری پر قدرت داشته است و مواد حاصل از آن بهگونههایی متفاوت نهشته شدهاند. بیشترین نهشتههای آذرآواری ریزشی و جریانی دماوند عموما در خاور دماوند دیده میشوند و گاه تا فاصله 20 کیلومتری از قله در معرض نمایش هستند. مهمترین دلیل گسترش بیشتر مواد آذرآواری در خاور دماوند این است که به هنگام فوران انفجاری این آتشفشان محور پراکنش تفرا به سوی خاور بوده است. بجز نهشتههایی که به فراوانی در دامنههای خاوری یافت میشوند، نهشتههای ریزشی پامیس جوان دیگری در بخشهای باختری دماوند یافت شد که شامل نهشتههای نازکلایه پامیسهای ریزشی تحکیم نیافته دور از منشأ (Distlas) با جورشدگی خوب و نهشتههای ستبر جوشخورده نزدیک منشأ (Proximals) همراه با فیامههاست که در محلی بهنام کرمپشته و در بخش پایین مخروط شیبدار دماوند و در دیواره دره راوین رخنمون و با رنگ صورتی تا نارنجی کم رنگ نمود دارند. برای بررسی علت پراکندگی تفرای جوان در بخش باختری، دادههای باد در سطوح استاندارد میان سالهای 1995 تا 2010 مطالعه و تجزیه و تحلیل شد. سوی جریان باد در بالای آتشفشان دماوند در تروپوسفر و استراتوسفر و در فصول سرد سال همواره باختری است بنابراین محور پراکنش تفرا همیشه بهسوی خاور خواهد بود که خود توجیه کننده حجم عظیمی از نهشتههای ریزشی دماوند در بخشهای خاوری این آتشفشان است. برسی دادههای باد در استراتوسفر، روندی متفاوت نسبت به تروپوسفر نشان میدهد. جهت و سرعت باد در استراتوسفر نسبت به تروپوسفر در فصول مختلف سال متفاوت است. در ماههای گرم سال سوی وزش باد در ارتفاع میان 14 تا 19 هزار متری با یک تغییر کاملا مشخص از سوی باختری به خاوری تغییر میکند. تغییر جهت و سرعت باد در استراتوسفر و در فصول گرم سال وجود نهشتههای آذرآواری ریزشی در باختر دماوند و در دره کرمپشته را توجیه میکند. بنابراین گسترش تفرا در یک فوران انفجاری آتی در دماوند وابسته به ارتفاع ستون برآمده از فوران و زمان رخداد آن (فصل گرم یا سرد سال) خواهد بود.