حبیب الله قاسمی؛ اکبر رمضانی؛ علیرضا خانعلی زاده
چکیده
توده آذرین نفوذی سیلیجرد در شمال باختر ساوه به سن ائوسن بالایی- الیگوسن(2/32/39 میلیون سال) در کمان ماگمایی ارومیه- دختر از زون ساختاری ایران مرکزی قرار دارد. این توده دارای طیف ترکیب سنگشناختی پیوسته مشتمل بر آلکالیفلدسپار گرانیت، سینو تا مونزوگرانیت(گرانیتهای معمولی)، گرانودیوریت و دیوریت/گابرو بوده، در سنگهای آتشفشانی و آذرآواری ...
بیشتر
توده آذرین نفوذی سیلیجرد در شمال باختر ساوه به سن ائوسن بالایی- الیگوسن(2/32/39 میلیون سال) در کمان ماگمایی ارومیه- دختر از زون ساختاری ایران مرکزی قرار دارد. این توده دارای طیف ترکیب سنگشناختی پیوسته مشتمل بر آلکالیفلدسپار گرانیت، سینو تا مونزوگرانیت(گرانیتهای معمولی)، گرانودیوریت و دیوریت/گابرو بوده، در سنگهای آتشفشانی و آذرآواری ائوسن تزریق شده است.
روندهای تغییرات اکسیدهای عناصر اصلی، کمیاب و کمیاب خاکی نمونههای بخشهای مختلف این توده حاکی از پیوستگی طیف ترکیب سنگی و خویشاوندی آنهاست. روندهای تغییرات در نمودارهای عناصر سازگار و ناسازگار در برابر یکدیگر نشان میدهند که این ارتباط از نوع تبلور تفریقی است. تمامی نمونهها دارای ماهیت متاآلومین و ماهیت کلسیمی- قلیایی پتاسیم متوسط- بالا هستند. مقادیر بالای عناصر Zr, Th, U, K, Sr, Rb و Ba ، نسبتهای بالای K2O/Rb و FeO/MgO حاکی از شباهت سنگهای این توده با سنگهای تودههای آذرین کمانهای ماگمایی حاشیه قارههاست. نمودارهای عنکبوتی چندعنصری این نمونهها نیز حاکی از تهیشدگی آنها از عناصر P, Nb, Ta و Ti و غنیشدگی آنها از عناصر Cs, Rb, Sr, Kو Ba میباشد. غنیشدگی نمونهها از LILE و تهیشدگی آنها از HFSE بیانگر ماگماتیسم متاآلومین نوع I کمانهای آتشفشانی(VAG) است. مقادیر نسبتهای ایزوتوپی 87Sr/86Sr سنگکل نمونههای این توده از 704759/0 تا 705166/0 متغیر بوده با مقادیر این نسبت در سنگ منشأ گوشتهای و پوسته زیرین و مقادیر اندک آلایش ماگمای آنها با پوسته بالایی مطابقت دارد.
وجود درشت بلورهای فلدسپار پتاسیم و میانبارهای میکروگرانیتوییدی مافیک در این توده، فراوانی بالای La و Ce ، غنیشدگی از عنصر Vدر نمونههای مافیک و نسبت پایین 87Sr/86Sr سنگکل این توده گویای آن است که ماگمای این توده از ذوب بخشی گوه گوشتهای، پوسته اقیانوسی فرورونده(بازالت دگرگون شده) یا پوسته قارهای زیرین(تونالیت دگرگون شده) حاصل شده است. نمودارهای مختلف تمایز محیط زمینساختی نیز حاکی از وابستگی این توده به ماگماتیسم نوع I کمانهای آتشفشانی حاشیه قارههاست.
مجتبی حیدری؛ مسعود شرفی
چکیده
در مطالعات زمینشناسی حفاری تونل، استفاده از سنجش از دور ماهوارهای در کنار پیمایش زمینی روشی موثر در ارزیابی خطرات تونلسازی به شمار میآید. در این مطالعه، مسأله برخورد با مناطق مستعد هجوم آب زیرزمینی در قطعه 1- الف تونل انتقال آب نوسود در منطقه مرزی شمال باختر کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفت. ترکیب سنگی منطقه از جنس سنگآهک و ...
بیشتر
در مطالعات زمینشناسی حفاری تونل، استفاده از سنجش از دور ماهوارهای در کنار پیمایش زمینی روشی موثر در ارزیابی خطرات تونلسازی به شمار میآید. در این مطالعه، مسأله برخورد با مناطق مستعد هجوم آب زیرزمینی در قطعه 1- الف تونل انتقال آب نوسود در منطقه مرزی شمال باختر کرمانشاه مورد بررسی قرار گرفت. ترکیب سنگی منطقه از جنس سنگآهک و شیل است که موجب ایجاد توالی لایههای سخت و نرم در ساختگاه تونل شده است. لایههای سنگ آهک درزهدار و حفرهدار در تناوب با لایههای شیل نفوذناپذیر مهمترین عامل تعیین کننده در هجوم آب به درون تونل نوسود هستند. به دلیل خطر انفجار مین در منطقه، پیمایش زمینی همه مسیر تونل را شامل نمیشود. همچنین به منظور شناسایی لایههای دارای پتانسیل هجوم آب، شواهد آبزمینشناختی و آبشناختی در منطقه با استفاده از تصاویر استر بررسی شد. این پژوهش نشان میدهد که تونل در برخورد با واحدهای Li3 و Li-Sh3 با خطر بالای هجوم آب روبهرو است. مشاهدات حفاری تونل نیز نشان میدهد که عبور تونل از لایههای سخت و برخورد با شکستگیهای باز، عامل اصلی هجوم آب به درون تونل است که با نتایج حاصل از پردازش تصاویر ماهوارهای انطباق مناسبی دارد.
Hanieh Mardomi؛ Mir Sattar Meshinchi Asl؛ Hamid Reza Siahkoohi
چکیده
Magnetotellurics is an exploration method which is based on measurement of natural electric and magnetic fields of the Earth and is increasingly used in geological applications, petroleum industry, geothermal sources detection and crust and lithosphere studies. In this work, discrete wavelet transform of magnetotelluric signals was performed. Discrete wavelet transform decomposes signals into coefficients in multi-scales. Noise and signal portions are separable in multi-scale mode. Therefore, noise can be discarded in each scale; a threshold value is constructed dependent to coefficients of the ...
بیشتر
Magnetotellurics is an exploration method which is based on measurement of natural electric and magnetic fields of the Earth and is increasingly used in geological applications, petroleum industry, geothermal sources detection and crust and lithosphere studies. In this work, discrete wavelet transform of magnetotelluric signals was performed. Discrete wavelet transform decomposes signals into coefficients in multi-scales. Noise and signal portions are separable in multi-scale mode. Therefore, noise can be discarded in each scale; a threshold value is constructed dependent to coefficients of the scale then, the noise coefficients are discarded by thresholding the coefficients with the proper values. Proportional threshold values can be used to remove white and 1/f noise from time series. After that, a new signal is constructed using clean coefficients. This method is widely used in various fields of sciences from image processing to seismic studies. This work tried to show the effectiveness of this technique in decreasing pervasive noise from magnetotelluric signals. The results emphasized the advantageous effect of wavelet techniques in magnetotelluric data noise removing process.
احمد زمانی؛ مریم آق اتابای
چکیده
زمینلرزة 11 فروردین 1385(31 مارس 2006م) با بزرگای گشتاوری 1/6، روستاهای منطقة درب آستانه (سیلاخور) در استان لرستان را ویران کرد. ناحیة رومرکزی این رویداد در قلمرو زون گسل اصلی معاصر(Main Recent Fault,MRF) و سازوکار راستالغز راستگرد آن نیز مشابه دیگر زمینلرزههای این سامانة گسلی است. این زمینلرزه با پسلرزههای نسبتاً فراوانی همراه بوده ...
بیشتر
زمینلرزة 11 فروردین 1385(31 مارس 2006م) با بزرگای گشتاوری 1/6، روستاهای منطقة درب آستانه (سیلاخور) در استان لرستان را ویران کرد. ناحیة رومرکزی این رویداد در قلمرو زون گسل اصلی معاصر(Main Recent Fault,MRF) و سازوکار راستالغز راستگرد آن نیز مشابه دیگر زمینلرزههای این سامانة گسلی است. این زمینلرزه با پسلرزههای نسبتاً فراوانی همراه بوده که در این تحقیق، توالی پسلرزههای آن با استفاده از معیارهای کمی ضریب تغییرات (coefficient of variations,Cv)، توان تابع چگالی طیفی(power spectral density) و ابعاد فراکتالی تعمیم یافته (generalized fractal dimensions) مورد مطالعه قرار گرفته است. شاخصهای کمی محاسبه شده حاکی از وجود ساختار فراکتالی (fractal structure) در توزیع زمانی و مکانی پسلرزههای این زمینلرزه است. مشاهدة رفتار فراکتالی علاوه بر تأیید وجود خوشهبندی در توزیع پسلرزهها، دلیلی بر ناهمگنی وضعیت زمینشناسی و ژئودینامیکی منطقة کانونی زمینلرزه نیز هست. نتایج به دست آمده نشان میدهد با گذشت زمان ابعاد چندفراکتالی توالی زمانی پسلرزهها کاهش و ابعاد چندفراکتالی مراکز سطحی آنها افزایش یافته است. به نظر میرسد این تغییرات ناشی از تغییر رژیم تنش زمینساختی و تأثیر گسلهای فرعی و همراه (secondary and sympathetic faults) باشد. نتایج به دست آمده همچنین دلالت بر کاربرد مؤثرتر روش چندفراکتالی نسبت به روشهای فراکتالی ساده برای مطالعه رفتار خوشهبندی فرایند پسلرزهای دارد.
مهدی معظمی گودرزی؛ بهرام رضایی؛ احمد امینی
چکیده
در این تحقیق، امکان آهن زدایی نمونه بوکسیت دیاسپوری پرآهن با استفاده از روش گرماشیمیایی برای نخستین بار مطالعه شده است. بدین منظور، نمونه در دماهای 600 تا 1100 درجه سانتیگراد کلسینه گردید و آزمایشهای اسیدشویی با استفاده از اسید کلریدریک بر روی آن انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده با افزایش دمای کلسیناسیون، به تدریج انحلال پذیری آلومینیم ...
بیشتر
در این تحقیق، امکان آهن زدایی نمونه بوکسیت دیاسپوری پرآهن با استفاده از روش گرماشیمیایی برای نخستین بار مطالعه شده است. بدین منظور، نمونه در دماهای 600 تا 1100 درجه سانتیگراد کلسینه گردید و آزمایشهای اسیدشویی با استفاده از اسید کلریدریک بر روی آن انجام شد. بر اساس نتایج به دست آمده با افزایش دمای کلسیناسیون، به تدریج انحلال پذیری آلومینیم و آهن در اسید کاهش مییابد ولی افزایش دمای کلسیناسیون تا بیش از 900 درجه سانتیگراد سبب انحلال انتخابی آهن نسبت به آلومینیم در اسید میشود. بررسی عوامل موثر بر اسیدشویی نشان داد که دمای انحلال اثر گذارترین پارامتر بر بازیابی آهن از نمونه به محلول اسیدی است به نحوی که با افزایش آن از 20 تا 95 درجه سانتیگراد، میتوان با حفظ ماهیت انتخابی فرایند، بازیابی آهن را از 89/7 درصد به 02/81 درصد افزایش داد. در ادامه مدت زمان 120 دقیقه، غلظت اسید 50 درصد، ابعاد خردایش کوچکتر از 210 میکرون و درصد جامد 15 به عنوان مقادیر بهینه دیگر پارامترها انتخاب شد که در نتیجه بازیابی آهن در محلول تا 5/96 درصد افزایش یافت.
زمین شناسی اقتصادی
سارا امانی لاری؛ ایرج رسا؛ علی امیری
چکیده
کانسار احمدآباد یکی از کانسارهای سرب و روی در کمربند فلززایی کوهبنان- بهاباد است که در 10 کیلومتری شمال باختر بهاباد در بلوک پشتبادام از پهنه ایران مرکزی قرار گرفته است. کانسنگ شامل تجمعات کانیهای غیرسولفیدی روی، سرب، مولیبدن و استرانسیم به همراه مقادیر فراوانی اکسید و هیدروکسیدهای آهن است که در سنگ میزبان دولومیتی سازند ...
بیشتر
کانسار احمدآباد یکی از کانسارهای سرب و روی در کمربند فلززایی کوهبنان- بهاباد است که در 10 کیلومتری شمال باختر بهاباد در بلوک پشتبادام از پهنه ایران مرکزی قرار گرفته است. کانسنگ شامل تجمعات کانیهای غیرسولفیدی روی، سرب، مولیبدن و استرانسیم به همراه مقادیر فراوانی اکسید و هیدروکسیدهای آهن است که در سنگ میزبان دولومیتی سازند شتری جای گرفتهاند. یک رگه کوارتزی-کلسیتی نیز ماده معدنی را درسنگ میزبان همراهی میکند. این مطالعه روی تغییرات ایزوتوپی کربن و اکسیژن کانسنگ کربناته روی، رگه کوارتزی- کلسیتی و سنگ میزبان دولومیتی متمرکز شده است. مقادیر ایزوتوپی کربن نشان داد که نوع کربن سنگ میزبان و رگه کلسیتی متفاوت است. مهمترین منبع تأمین کربن برای شکلگیری هیدروزنسیت سنگهای کربناته منطقه هستند و از این نظر متفاوت با دیگر کانسارهای غیرسولفید مطالعه شده در جهان است. بر پایه تغییرات ایزوتوپی اکسیژن، دمای تشکیل هیدروزنسیت میان 14 تا 44 درجهسانتیگراد در نوسان است. تغییرات ایزوتوپی اکسیژن در رگه کوارتزی- کلسیتی، آبهای حوضهای دریایی را به عنوان منشأ پیشنهاد میکند. دولومیت میزبان نیز از سیالهایی تهنشست شده است که مقادیر ایزوتوپی اکسیژن آنها آمیختگی میان آبهای ماگمایی و دریایی را نشان میدهند.
زمین ساخت
نیر بایسته هستی؛ حسین معتمدی؛ محمود الماسیان
چکیده
تمرکز این پژوهش بر روی نتایج حاصل از دادههای لرزهای موجود میباشد. اولین مرحله از شکلگیری حوضه، مرحله باز شدن دریای نئوتتیس است که با رسوبگذاری سازندهای دشتک، کنگان و خانه کت همزمانشده که پسازآن یعنی در تریاس بالایی یک ناپیوستگی نیز رویداده و بر روی رسوبات تریاس آغازین تا میانی مشخصشده است که میتوان بهعنوان توسعه ...
بیشتر
تمرکز این پژوهش بر روی نتایج حاصل از دادههای لرزهای موجود میباشد. اولین مرحله از شکلگیری حوضه، مرحله باز شدن دریای نئوتتیس است که با رسوبگذاری سازندهای دشتک، کنگان و خانه کت همزمانشده که پسازآن یعنی در تریاس بالایی یک ناپیوستگی نیز رویداده و بر روی رسوبات تریاس آغازین تا میانی مشخصشده است که میتوان بهعنوان توسعه حوضه رسوبی از آن یادکرد. این مرحله از باز شدن حوضه سبب شکلگیری گسلهای بزرگ و بهاحتمال پیسنگی در منطقه شده است که مطالعه این گسلها و حرکات آنها موضوع این مقاله است. مرحله بعدی یعنی تحول و تکامل حوضه زمانی آغاز میشود که حوضه شروع به بسته شدن میکند و درباره زمان دقیق آن اختلافنظر وجود دارد؛ اما آنچه واضح است چهار رویداد فشاری است که در زمانهای سنومانین-تورونین تا ماستریشتین، رویداد فشارشی اواخر پالئوسن- اوایل ائوسن، رویداد فشارشی اواخر الیگوسن- میوسن، رویداد فشارشی اواخر میوسن تا کواترنری است که به ترتیب سبب فرارانش افیولیتها و درنهایت رسوبگذاری گورپی به همراه فرسایش در برخی مناطق، رسوبگذاری پابده و همچنین فرسایش منطقهای، فرسایش و از بردن سازندهایی چون آسماری و گچساران و درنهایت آخرین فاز همان فاز کوهزایی زاگرس است که فرایند فشارش همچنان ادامه دارد.
علی منصوریان؛ مژگان زارعی نژاد؛ ابراهیم مقیمی؛ صفیه امیدیان
چکیده
مخروط آتشفشان دماوند، یکی از پدیدههای مهم زمینشناسی ایران است. به رغم مطالعههای گسترده درباره این مخروط آتشفشانی، اطلاعات موجود از آن دارای مشکلاتی به شرح زیر میباشند: بهصورت پراکنده موجود هستند، قابل استفاده مستقیم در سامانههای اطلاعاتی (مانند GIS) نیستند، دسترسی به آنان دشوار بوده و گاهی غیرقابل دسترس میباشند؛ بهعلاوه ...
بیشتر
مخروط آتشفشان دماوند، یکی از پدیدههای مهم زمینشناسی ایران است. به رغم مطالعههای گسترده درباره این مخروط آتشفشانی، اطلاعات موجود از آن دارای مشکلاتی به شرح زیر میباشند: بهصورت پراکنده موجود هستند، قابل استفاده مستقیم در سامانههای اطلاعاتی (مانند GIS) نیستند، دسترسی به آنان دشوار بوده و گاهی غیرقابل دسترس میباشند؛ بهعلاوه مطالعههای دقیق و روشنی از ویژگیهای ژئومورفولوژی- زیست محیطی دماوند در اختیار نیست. هدف از این مقاله، ایجاد بانک اطلاعات ژئومورفولوژی و زیستمحیطی دماوند و انتشار آن تحت WebGIS است. در این پروژه تحقیقاتی، ابتدا اطلاعات مکانی و توصیفی مورد نیاز شناسایی، سپس با بهرهگیری از نقشههای موجود، تصاویر ماهوارهای، عکسهای هوایی و عملیات میدانی اطلاعات مورد نیاز تولید و تکمیل شدند. در مرحله بعد بانک اطلاعاتی مورد نظر ایجاد و اطلاعات در آن ذخیرهسازی شد. سپس یک سیستم WebGIS تعاملی (Interactive ) طراحی و در سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور پیادهسازی شد و در نهایت بانک اطلاعاتی مذکور از طریق آن انتشار یافت. هماکنون WebGIS دماوند از طریق اینترنت سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور قابل دسترس بوده و امکان اتصال آن به اینترنت برای دسترسی عموم به اطلاعات بهصورت مستقیـم ( (On lineنیز وجود دارد. ایجاد چنین بانک اطلاعاتی برای دیگر اطلاعات مرتبط با علوم زمین و انتشار آن از طریق WebGIS بهعنوان جدیدترین و مطرحترین فناوری به اشتراک گذاری دادههای مکانی، میتواند عمده مشکلات مربوط به این اطلاعات، از نظر پراکندگی و دشواری دسترسی و استفاده از آنان را مرتفع سازد.
زمین شناسی اقتصادی
محمد امین جعفری؛ احد نظرپور؛ قدرتاله رستمی پایدار
چکیده
در این پژوهش با استفاده از روشهای فازی-گاما، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و بر اساس وزندهی به لایههای اکتشافی توسط نظر کارشناسان علوم زمین، مدلسازی پتانسیل معدنی عناصر سرب و روی در محدوده ورقة خٌنداب (بخشی از پهنه متالوژنی ملایر- اصفهان) صورت گرفت. لایة ژئوشیمی مربوط به عناصر سرب و روی با استفاده از روش شاخص سینگولاریتی (SI) که در شناسایی ...
بیشتر
در این پژوهش با استفاده از روشهای فازی-گاما، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و بر اساس وزندهی به لایههای اکتشافی توسط نظر کارشناسان علوم زمین، مدلسازی پتانسیل معدنی عناصر سرب و روی در محدوده ورقة خٌنداب (بخشی از پهنه متالوژنی ملایر- اصفهان) صورت گرفت. لایة ژئوشیمی مربوط به عناصر سرب و روی با استفاده از روش شاخص سینگولاریتی (SI) که در شناسایی آنومالی ضعیف و پنهان دقت بالایی دارد تهیه شد. تمام لایهها و زیرلایههای اکتشافی شامل لیتولوژی، ژئوشیمی، چگالی کانسارها و نشانههای معدنی سرب و روی، چگالی گسلها و دگرسانیهای سیلیسی و کربناته با استفاده از روش فازی- گاما وزندهی و در دامنة 0 تا 1 قرار گرفتند و لایههای فازیسازی با مقدار گامای (γ) 95/0 با یکدیگر تلفیق و نقشههای پتانسیلیابی عناصر سرب و روی در منطقه مورد مطالعه حاصل شد. سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و با تشکیل دادن ماتریس مناسب برای لایههای اکتشافی، لایهها وزندهی شدند و نقشة پتانسیلیابی عناصر مورد نظر بدست آمد. نتایج حاصل نشان داد روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در مقایسه با روش فازی- گاما آنومالیهای بیشتری را مشخص کرده و آنومالیهای بدست آمده از این روش انطباق بیشتری با ذخایر سرب و روی موجود در منطقه نشان میدهد.
عادل ساکی؛ محسن مؤذن؛ منصور مجتهدی؛ رولند اوبرهانسلی
چکیده
کمپلکس ماهنشان در شمالباختر ایران تحت تأثیر دگرگونی ناحیهای و همبری قرار گرفته است. ریز ساختها، سیماهای سنگنگاری و روابط صحرایی نشان میدهد که کمپلکس دگرگونی ماهنشان، چهار فاز دگرگونیM1 تاM4 و دستکم دو فاز( D1و D2) دگرشکلی را تجربه کرده است. دگرگونی فازM1 تحت تأثیر دگرگونی فاز M2 قرار گرفته است. دگرگونی ...
بیشتر
کمپلکس ماهنشان در شمالباختر ایران تحت تأثیر دگرگونی ناحیهای و همبری قرار گرفته است. ریز ساختها، سیماهای سنگنگاری و روابط صحرایی نشان میدهد که کمپلکس دگرگونی ماهنشان، چهار فاز دگرگونیM1 تاM4 و دستکم دو فاز( D1و D2) دگرشکلی را تجربه کرده است. دگرگونی فازM1 تحت تأثیر دگرگونی فاز M2 قرار گرفته است. دگرگونی مرحله دوم بهوسیله جهتگیری ترجیهی کانیها (تشکیل شیستوارگی (S2 و توسعه مجموعه کانیهای اوج دگرگونی مشخص می شود. این فاز دگرگونی، همزمان با فاز دگرشکلی D2 بوده است. دگرگونی فاز سوم (M3)یک دگرگونی همبری و دگرگونی((M4 به صورت دگرگونی پسرونده است. مجموعه کانیهای اوج دگرگونی M2 عبارت است از مسکوویت، بیوتیت، گارنت، استارولیت، آندالوزیت و سیلیمانیت. فشار و دمای دگرگونی کمپلکس ماهنشان به منظور تعیین گرادیان زمینگرمایی پوسته و نوع دگرگونی با استفاده از روشهای تعادلهای فازی چندگانه، دماسنجهای تبادل کاتیونی و واکنشهای انتقالی محض، مشخص شده است. دما و فشار دگرگونی M1 به ترتیب 420تا 450 درجه سانتیگراد و 3 تا 4 کیلوبار است. دگرگونی M2 (اوج دگرگونی) دمای 600 تا 620 درجه سانتیگراد و فشار 5 تا 7 کیلوبار را نشان میدهد. همچنین دما و فشار برای دگرگونی M3 (دگرگونی همبــــــری) به ترتیب520 تا 560 درجه و2 تا 5/3 کیـــــلوبار است. گرادیان گرمایی محاسبه شــــــــده برای اوج دگرگونی ° C km-15/28-25 است که با دگرگونی نوع بارووین سازگاری دارد. جایگاه زمینساختی دگرگونی مرتبط با پوسته قارهای وکمان است.
غزاله عباسی؛ محمد ابراهیمی؛ مرتضی شریفی؛ نرگس شیردشتزاده؛ جمشید احمدیان
چکیده
سنگهای آتشفشانی مورد مطالعه در شمال خاور تالاب گاوخونی جای دارند و شامل ریولیت، تراکیداسیت، تراکیآندزیت و سنگهای آذرآواری (توف خردهسنگی و برش آتشفشانی) هستند. سنگهای ریولیتی ساخت جریانی و بافت هیالوفیریک دارند. خمیره این سنگها، شیشهای تا نهانبلور است و دارای بلورهایی از کوارتز و فلدسپار هستند. بافت چیره در سنگهای ...
بیشتر
سنگهای آتشفشانی مورد مطالعه در شمال خاور تالاب گاوخونی جای دارند و شامل ریولیت، تراکیداسیت، تراکیآندزیت و سنگهای آذرآواری (توف خردهسنگی و برش آتشفشانی) هستند. سنگهای ریولیتی ساخت جریانی و بافت هیالوفیریک دارند. خمیره این سنگها، شیشهای تا نهانبلور است و دارای بلورهایی از کوارتز و فلدسپار هستند. بافت چیره در سنگهای تراکیداسیتی و تراکیآندزیتی، بافت پورفیریتیک است و دارای بلورهای درشت پلاژیوکلاز و کمتر سانیدین در یک خمیره شیشهای تا ریز بلور دارای میکرولیتهای فلدسپار هستند. در تراکیداسیتها، کوارتز بهصورت ریزبلور در خمیره سنگ و کمتر بهصورت ریزدرشتبلور دیده میشود. بلورهای درشت پلاژیوکلاز در سنگهای تراکیداسیتی و تراکیآندزیتی بهطور معمول بافت غربالی دارند. کانیهای مافیک موجود در سنگهای مورد مطالعه، بیوتیت و آمفیبول هستند که از حاشیه و در مواردی بهطور کامل اپاسیته و به اکسیدهای آهن و تیتانیم تبدیل شدهاند. این سنگها دارای ماهیت کالکآلکالن پتاسیم بالا هستند. بررسی دادههای ژئوشیمیایی سنگهای مورد مطالعه نشاندهنده تهیشدگی این سنگها از عناصر با میدان پایداری بالا مانند Nb، Ti و Ta و غنیشدگی آنها از عناصر سنگدوست با شعاع یونی بزرگ مانند Cs، K، Ba، Rb و Th است که از ویژگیهای فعالیت ماگمایی مربوط به مناطق فرورانش است. بیهنجاری منفی Nb میتواند ناشی از مشارکت پوسته در فرایندهای ماگمایی باشد. غنیشدگی این سنگها از عناصر Cs، Rb، Ba و Pb نشانه متاسوماتیسم منشأ در اثر سیالهای آزاد شده از سنگکره اقیانوسی در حال فرورانش است. بنابراین، آلایش ماگمایی و متاسوماتیسم گوشته بر ترکیب ماگمای مادر سنگهای آتشفشانی شمال خاور تالاب گاوخونی تأثیرگذار بودهاند. فعالیت ماگمایی کالکآلکالن در شمال خاور تالاب گاوخونی همزمان با حرکات کوهزایی ناشی از بسته شدن اقیانوس نئوتتیس در ایران است.
محمود میرزایی؛ لیلا سهیلی؛ وحید ابراهیمزاده اردستانی؛ اصغر تیموریان مطلق
چکیده
هدف اصلی تفسیر دادههای گرانی برداشت شده در روی سطح زمین، تعیین تباین جرم حجمی و یا شکل و ابعاد بیهنجاریهای جرمی است. تفسیر دادههای گرانی میتواند از راه یک مسئله وارونسازی صورت گیرد. در این پژوهش یک مدل بلوکی برای توده بیهنجار زیرسطحی در نظر گرفته شده است. با در نظرگرفتن جرم حجمی زمینه یا اولیه یکسان (حدود 6/2 گرم بر سانتیمتر ...
بیشتر
هدف اصلی تفسیر دادههای گرانی برداشت شده در روی سطح زمین، تعیین تباین جرم حجمی و یا شکل و ابعاد بیهنجاریهای جرمی است. تفسیر دادههای گرانی میتواند از راه یک مسئله وارونسازی صورت گیرد. در این پژوهش یک مدل بلوکی برای توده بیهنجار زیرسطحی در نظر گرفته شده است. با در نظرگرفتن جرم حجمی زمینه یا اولیه یکسان (حدود 6/2 گرم بر سانتیمتر مکعب) برای همه بلوکها و با به کار بردن روش وارونسازی، توزیع جرم حجمی توده بیهنجار برآورد و تفسیر شده است. در این پژوهش برای وارونسازی 246 داده گرانی، برداشت شده در سال 1386 در این ناحیه، از روش اکام استفاده شده است. نتایج حاصل از برگردانسازی دادههای گرانی نشان میدهد که پاسخ گرانی حاصل از مدل برگردان شده، تطبیق مناسبی را با دادههای واقعی اندازهگیری شده نشان میدهد. با به کار بردن این روش وارونسازی، توزیع جرم حجمی لایههای زیرسطحی که مربوط به رسوبات و سنگ بستر در این ناحیه هستند، برآورد شده است. از آنجایی که میان سنگ بستر و لایههای رسوبی مختلف همواره یک تباین جرم حجمی وجود دارد، با بررسی توزیع جرم حجمی به دست آمده، جنس تشکیلات و همچنین ناپیوستگیها شناسایی شده است. توزیع جرم حجمیهای تقریباً کمتر از 2 گرم بر سانتیمتر مکعب در مقاطع افقی و قائم به دست آمده حاصل از وارونسازی به رسوبات آبرفتی نسبت داده شده است. ژرفای رسوبات که مرکب از ترکیبات شن، ماسه و رس با درصدهای مختلف است حدوداً کمتر از 200 متر بر آورد شده است. توزیع نابرابر جرم حجمی در امتداد لایهها به شکستگیها نسبت داده شده است. این شکستگیها در حقیقت مرتبط با بخشی از گسل تبرته در این ناحیه بوده که خود سبب ایجاد زمینلرزههایی از جمله زمینلرزههای در محدوده شهر اراک و داوودآباد در سالهای گذشته شده که شمار آنها زیاد ولی شدت آنها کمتر از 5 ریشتر بوده است.
مهدی تلخابلو؛ ناصر حافظی مقدس؛ محمدرضا نیکودل؛ علی ارومیهای؛ مهدی شفیعیفر
چکیده
مصالح سنگی، از جمله مصالح طبیعی هستند که در ساخت انواع سازههای حفاظتی سواحل، بویژه موجشکنهای تودهسنگی به کار میروند. ویژگیهای مهندسی سنگها، از جمله دوام و مقاومت آن در برابر عوامل مخرب و مهاجم حاکم بر محیطهای دریایی، از مهمترین ویژگیهایی است که مصالح مورد استفاده در ساخت سازههای دریایی باید از آن برخوردار باشند. دوام، ...
بیشتر
مصالح سنگی، از جمله مصالح طبیعی هستند که در ساخت انواع سازههای حفاظتی سواحل، بویژه موجشکنهای تودهسنگی به کار میروند. ویژگیهای مهندسی سنگها، از جمله دوام و مقاومت آن در برابر عوامل مخرب و مهاجم حاکم بر محیطهای دریایی، از مهمترین ویژگیهایی است که مصالح مورد استفاده در ساخت سازههای دریایی باید از آن برخوردار باشند. دوام، تابعی از ویژگیهای سنگ و محیط یا شرایطی است که در آن قرار میگیرد. ضرورت ارزیابی ویژگیهای مهندسی مصالح سنگی مصرفی در این سازهها از دیدگاه دوام و زوالپذیری با توجه به اهمیت اقتصادی و گاه نظامی بنادر و تسهیلات ساحلی احداث شده در نوار ساحلی جنوب ایران مشخص میشود. در این مقاله، ضمن بررسی مصالح سنگی مصرفی و گرفتن بیش از 800 نمونه از این مصالح از حدود 27 موجشکن تودهسنگی احداث شده در طول حدود 1000 کیلومتر از سواحل جنوب کشور، از بندر عامری تا چابهار، و توجه به نتایج حاصل از بررسیهای مشاهدهای و انجام آزمایشهای مهندسی سنجش دوام، روابط تجربی از برقراری ارتباط بین پارامترهای فیزیکی، مقاومتی و دوامداری سنگها استخراج شده و در پایان معیارهای انتخاب سنگ برای سه گروه سنگهای آهکی، آذرین و سنگهای زیستی تخریبی(صدفسنگها) به طور مجزا پیشنهاد شده است.
سنگ شناسی
الهه نم نبات؛ منصور قربانی؛ سید حسن طباطبائی
چکیده
توده نفوذی یوسفلو در جنوب شرق اهر و شمال شرق استان آذربایجان شرقی قرار گرفته است و بخشی از پهنه ماگمایی اهر- ارسباران است. ترکیب سنگ شناسی این توده شامل کوارتز مونزونیت، گرانودیوریت و گرانیت است ولی سنگ غالب مورد بررسی گرانودیوریت است. مجموعه کانیهای تشکیل دهنده این توده شامل کوارتز، پلاژیوکلاز، بیوتیت، آمفیبول، آلکالی فلدسپار، ...
بیشتر
توده نفوذی یوسفلو در جنوب شرق اهر و شمال شرق استان آذربایجان شرقی قرار گرفته است و بخشی از پهنه ماگمایی اهر- ارسباران است. ترکیب سنگ شناسی این توده شامل کوارتز مونزونیت، گرانودیوریت و گرانیت است ولی سنگ غالب مورد بررسی گرانودیوریت است. مجموعه کانیهای تشکیل دهنده این توده شامل کوارتز، پلاژیوکلاز، بیوتیت، آمفیبول، آلکالی فلدسپار، کلریت، زیرکن، اسفن، آپاتیت و کانیهای اوپاک است. بیوتیت به عنوان یکی از شاخصترین کانیهای فرومنیزین در نمونههای مورد بررسی، از لحاظ ترکیبی غنی از Mg و فقیر از Cl است و همگی ماهیت اولیه دارند. دو متغیر مهم در بیوتیتها نسبت Fe/(Fe+Mg) (از 36/0تا 43/0) و Al IV (با میانگین 32/2 apfu) است که بر این اساس، ترکیب میکاهای مورد بررسی در قلمرو بیوتیت و در بین قطب آنیت و سیدروفیلیت قرار میگیرد. بررسی شیمی کانی بیوتیت نشان میدهد که فشار محاسبه شده بر اساس آلومینیوم کل بیوتیت، برای این توده بین kb19/0 تا kb89/0 در تغییر است که حاکی از تشکیل این کانی در عمق کم است. میانگین دمای تبلور بیوتیتها بر اساس غلظت Ti و نسبتTi/Fe+2، 742 درجه سانتیگراد محاسبه شده است. ب
علی مرادزاده؛ فاطمه طهماسبی؛ محمد مهدی فاتح
چکیده
روش مگنتوتلوریک یکی از روشهای الکترومغناطیس با چشمه طبیعی است که برای کسب اطلاعات الکتریکی از ساختارهای زیرزمینی استفاده میشود. کاربرد این روش، بیشتر برای اکتشاف منابع زمینگرمایی، نفت و ذخایر معدنی است. با توجه به اینکه دادههای اندازهگیری شده در روش مذکور حجیم و دارای ساختاری پیچیده هستند، از این رو مدلسازی وارون دادههای ...
بیشتر
روش مگنتوتلوریک یکی از روشهای الکترومغناطیس با چشمه طبیعی است که برای کسب اطلاعات الکتریکی از ساختارهای زیرزمینی استفاده میشود. کاربرد این روش، بیشتر برای اکتشاف منابع زمینگرمایی، نفت و ذخایر معدنی است. با توجه به اینکه دادههای اندازهگیری شده در روش مذکور حجیم و دارای ساختاری پیچیده هستند، از این رو مدلسازی وارون دادههای حاصل نسبت به دیگر روشهای الکتریکی مشکلتر و در بعضی از موارد ناممکن است. هدف این مقاله، بر این است که قابلیتهای شبکههای عصبی مصنوعی برای مدلسازی وارون ترکیبی دادههای فاز و مقاومت ویژه دو مد قطبش این روش مورد بررسی قرار گیرد. به منظور نیل به این هدف از شبکة پرسپترون چند لایه با قانون فراگیری پس انتشار خطا استفاده شد. برای آموزش و طراحی شبکه مناسب، چندین مدل مصنــــــوعی در گروه مورد نظر ساخته شــــــد و سپس با مدلسازی مستقیـــــم دادههای مقـــــاومت ویژه و فاز آنها برای دو مــــــد قطبش الکتریکی عرضی : Transverse Electric) TE) و مغناطیس عرضی: Transverse Magnetic) TM) در چندین بسامد تولید شد. پس از بررسیهای جامع، یک شبکة پرسپترون سه لایه با ساختار 9-9-396 طراحی شد و از آن برای مدلسازی دو بعدی استفاده شد. بررسی نتایج به دست آمده نشان میدهد که شبکه طراحی شده از دقت قابل قبولی برای مدلسازی دادههای مگنتوتلوریک برخوردار است، به گونهای که برای یکی از مدلهای آزمایشی، مقدار میانگین خطای نسبی در نبــــــــود نوفه (Noise) 9/3 درصد و در حضور 5 درصد نوفه 9/6 درصد است، که این امر حاکی از دقت خوب شبکه در برآورد پارامترهای مدل زیرزمینی است. همچنین نتایج مدلسازی شبکه برای یک مجموعه دادههای صحرایی و مقایسة آن با نتایج یکی دیگر از روشهای معمول مدلسازی وارون نشان میدهد که مدلها و پارامترهای به دست آمده توسط دو روش فوق، از شباهت و همخوانی خوبی برخوردار هستند که این مطلب گویای توانمندی شبکه طراحی شده برای مدلسازی دادههای مورد نظر است.
محمد محجل؛ سیما هوشمند معنوی
چکیده
در سنگهای دگرگون شده جنوبباختر گلپایگان، پهنه برشی شکلپذیر نوغان با روند شمالباختر- جنوبخاور گسترش دارد. در این پهنه برشی، انواعی از شیستهای پلیتی و پسامیتی به همراه کربنات و سنگهای آذرین، به مجموعهای از سنگهای میلونیتی و الترامیلونیتی تبدیل شدهاند. ساختارهای موجود در سنگهای دگرگون شده پیرامون پهنه برشی نوغان، ...
بیشتر
در سنگهای دگرگون شده جنوبباختر گلپایگان، پهنه برشی شکلپذیر نوغان با روند شمالباختر- جنوبخاور گسترش دارد. در این پهنه برشی، انواعی از شیستهای پلیتی و پسامیتی به همراه کربنات و سنگهای آذرین، به مجموعهای از سنگهای میلونیتی و الترامیلونیتی تبدیل شدهاند. ساختارهای موجود در سنگهای دگرگون شده پیرامون پهنه برشی نوغان، وجود سه نسل برگوارگی را روشن میسازد. در این پهنه برشی، موازی بودن برگوارگی میلونیتی با برگوارگیهای فراگیر نسل دوم سنگهای دگرگون شده پیرامون، پیشنهاد میدهد که برگوارگی میلونیتی همزمان با دگرشکلی مرحله دوم توسعه پیدا کرده و با برگوارگی فراگیر نسل دوم همزاد بوده است. برداشتهای ساختاری، وجود یک طاقریخت را در قلمرو این پهنه برشی پیشنهاد میکند به طوری که هندسه و سازوکار جنبشی آن در یال شمالخاوری و یال جنوبباختری عکس همدیگر میباشند. برگوارگیهای میلونیتی در یال شمالخاوری دارای شیب متوسط تا زیاد به سوی شمالخاور هستند ولی در یال جنوبباختری دارای شیب متوسط به سمت جنوبباختر میشوند. خطوارگیهای کششی در یال شمالخاوری، دارای میل کم تا متوسط به سمت خاور- جنوبخاورند و در یال جنوبباختری میل آنها به سمت باختر- شمالباختر است. مطالعه میکروسکوپی نمونههای جهتدار از سنگهای این پهنه برشی روشن ساخت که در موقعیت ساختاری کنونی، نوع سازوکار جنبشی پهنه برشی در یال شمالخاوری، راستالغز راستبر با مولفه نرمال و در یال جنوبباختری، راستالغز چپبر با مولفه معکوس است. این شواهد هندسی و جنبشی پیشنهاد میکند که پهنه برشی در هنگام تشکیل، سازوکار جنبشی راستالغز راستبر با مولفه نرمال داشته که در دگرشکلی بعدی، چین خورده و طاقریختی با راستای شمالباختر جنوبخاور ساخته است.
زمین ساخت
محمد رضا مزینانی؛ علی یساقی؛ رضا نوزعیم
چکیده
سامانه گسلی فغان، با طولی بالغ بر 180 کیلومتر، متشکل از پهنهای از گسلها و با راستای تقریباً خاوری- باختری در مرز شمالی بلوک لوت و جنوب گسل دورونه قرار دارد. اثر عملکرد این سامانه گسلی ضمن برونزد واحدهای سنگی پالئوزوییک و مزوزوییک، موجب قطع و جابهجایی واحدهای کنگلومرایی- ماسهسنگی نئوژن و آبرفتهای کواترنری نیز شده است. با توجه ...
بیشتر
سامانه گسلی فغان، با طولی بالغ بر 180 کیلومتر، متشکل از پهنهای از گسلها و با راستای تقریباً خاوری- باختری در مرز شمالی بلوک لوت و جنوب گسل دورونه قرار دارد. اثر عملکرد این سامانه گسلی ضمن برونزد واحدهای سنگی پالئوزوییک و مزوزوییک، موجب قطع و جابهجایی واحدهای کنگلومرایی- ماسهسنگی نئوژن و آبرفتهای کواترنری نیز شده است. با توجه به جایگاه زمینساختی سامانه گسلی فغان، تحلیل دقیق سازوکار و موقعیت محورهای تنش برآورد شده عامل گسلخوردگی آن دادههای مناسب بر جنبششناختی سنوزوییک پسین بلوک لوت را ارائه مینماید. نتایج بهدست آمده از چنین تحلیلی در این مطالعه نشان میدهد که این سامانه از پهنهای از گسلهای اصلی با سازوکار غالب راستالغز راستبر با روند خاوری- باختری و گسلههای کوچکتر چپبر، راستبر و شیب لغز بهصورت گسلهای ریدل تشکیل شده است. بر همین اساس سامانه گسلی فغان و به عنوان یکی از پهنههای گسلی بنیادین در شمال بلوک لوت در بازه زمانی سنوزوییک پسین همانند پهنه گسلی کوه سرهنگی، موجب تقسیمشدگی دگرریختی بلوک لوت شده است. در نتیجه سامانه راستالغز راستبر گسل فغان ضمن جدا کردن ریزبلوکهای بردسکن- کاشمر و گناباد از یکدیگر، موجب انتقال دگرریختی مابین بلوک اصلی لوت و ریزبلوکهای حاشیهای شمالی آن بهصورت فرار درون ورقی شده است.
سنگ شناسی
عارفه حیدریان منش؛ سید محسن طباطبایی منش؛ نرگس شیردشت زاده
چکیده
بر اساس شواهد صحرایی و سنگنگاری با افزایش درجة دگرگونی، طیف گستردهای از متابازیتها در پی دگرگونی در رخسارة آمفیبولیت (دگرگونیM1) در خاور جندق تشکیل شدهاند. بر اساس دما-فشارسنجی جفت کانیهای همزیست هورنبلند-پلاژیوکلاز، گسترة دمایی 642-692 درجة سانتیگراد برای اپیدوت آمفیبولیتها و گسترة دمایی 688-712 درجة سانتیگراد ...
بیشتر
بر اساس شواهد صحرایی و سنگنگاری با افزایش درجة دگرگونی، طیف گستردهای از متابازیتها در پی دگرگونی در رخسارة آمفیبولیت (دگرگونیM1) در خاور جندق تشکیل شدهاند. بر اساس دما-فشارسنجی جفت کانیهای همزیست هورنبلند-پلاژیوکلاز، گسترة دمایی 642-692 درجة سانتیگراد برای اپیدوت آمفیبولیتها و گسترة دمایی 688-712 درجة سانتیگراد برای گارنت آمفیبولیتها و به ترتیب فشارهای 8 و 11 کیلوبار بهدست آمد که با پهنه دمایی-فشاری از رخساره آمفیبولیت میانی تا آمفیبولیت بالایی همخوانی دارند. همچنین شواهد سنگشناختی و فابریکی نشاندهندة وقوع فازهای دگرگونی دیگری در ارتباط با رخدادهای زمینشناسی در این منطقه هستند. با توجه به آثار دگرشکلی شکنا در آمفیبولها و تشکیل اپیدوت و کوارتز در شکستگیها، این سنگها دچار درجاتی از دگرگونی پسرونده و دگرشکلی در رخسارة شیست سبز-آمفیبولیت پایینی (دگرگونیM2) شدهاند. شکلگیری برگوارگی در این سنگها و جهتیافتگی کانیها، جهتیافتگی ترجیحی تجمعات تیتانیت در امتداد برگوارگی و نیز تشکیل گارنتهای شکلدار همزمان با زمینساخت (سینتکتونیک) در این مرحله، گویای رخداد یک دگرگونی پیشرونده آمفیبولیت - آمفیبولیت بالایی (دگرگونیM3) هستند. تشکیل کلریت و اکتینولیت در حاشیه بلورهای اولیه نشان میدهد این سنگها سرانجام تحت تأثیر شرایط رخساره شیست سبز (دگرگونیM4) قرار گرفتهاند.
رحیم شعبانیان
چکیده
توالی پرمین در برشهای چینهشناسی آرو و بیبی شهربانو، شامل سازندهای دورود، روته و نسن است و تعیین سن دقیق این سازندها بر اساس تجزیه و تحلیل انباشتهای روزنبران کوچک و فوزولینیدها انجام گرفته است. سازند آواری دورود به سن آسیلین- ساکمارین، آهکهای سکویی سازند روته به سن کوبرگندین- مورگابین، افقهای بوکسیتی و لاتریتی در هر دو برش ...
بیشتر
توالی پرمین در برشهای چینهشناسی آرو و بیبی شهربانو، شامل سازندهای دورود، روته و نسن است و تعیین سن دقیق این سازندها بر اساس تجزیه و تحلیل انباشتهای روزنبران کوچک و فوزولینیدها انجام گرفته است. سازند آواری دورود به سن آسیلین- ساکمارین، آهکهای سکویی سازند روته به سن کوبرگندین- مورگابین، افقهای بوکسیتی و لاتریتی در هر دو برش چینهشناسی مورد بررسی سن میدین و سنگآهکهای مارنی، شیل و سنگآهکهای نازک لایه سازند نسن در برش بیبی شهربانو به سن جلفین پیشین بر مبنای تقسیمبندی اشکوبهای پرمین برای قلمرو تتیس هستند. سنگآهکهای با بایوژنتیک سازند روته با ناپیوستگی همشیب، اما با نبود چینهای که شامل اشکوبهای یاختاشین (آرتتینسکین) و بلورین است، بر روی سازند دورود سنگآهکهای نازک لایه، ائولیتیک و ورمیکوله از سازند الیکا با سن تریاس پیشین و میانی با نبود چینهشناسی و دگرشیبی فرسایشی بر روی ردیفهای پرمین قرار گرفتهاند. نبود چینهشناسی میان ردیفهای دریایی پرمین و تریاس در برش آرو شامل اشکوبهای جلفین و دوراشامین و در برش بیبی شهربانو شامل جلفین پسین و اشکوب دوراشامین است. در این پژوهش40 جنس و حدود 45 گونه وابسته به خانوادههای فوزولینیدها، روزنبران کوچک و جلبکهای آهکی شناسایی شدهاند.
کریم سلیمانی؛ جلال زندی؛ محمود حبیبنژاد روشن
چکیده
در طی چنددهه اخیر، پژوهشگران زیادی نقشههای حساسیت به زمینلغزش را با استفاده از روشهای مختلف شامل روشهای احتمالاتی (نسبت فراوانی)، تحلیل سلسله مراتبی، دو متغیره، چند متغیره، رگرسیون لجستیک، منطق فازی و شبکههای عصب مصنوعی تهیه کردهاند. هدف از این مطالعه ارزیابی حساسیت به رخداد زمینلغزش حوزه آبخیز وازرود واقع در استان مازندران ...
بیشتر
در طی چنددهه اخیر، پژوهشگران زیادی نقشههای حساسیت به زمینلغزش را با استفاده از روشهای مختلف شامل روشهای احتمالاتی (نسبت فراوانی)، تحلیل سلسله مراتبی، دو متغیره، چند متغیره، رگرسیون لجستیک، منطق فازی و شبکههای عصب مصنوعی تهیه کردهاند. هدف از این مطالعه ارزیابی حساسیت به رخداد زمینلغزش حوزه آبخیز وازرود واقع در استان مازندران است که با استفاده از سه روش نسبت فراوانی (FR)، دو متغیره آماری ارزش اطلاعاتی (Wi) و وزندهی به فاکتورها (Wf)، و با بهرهگیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و روشهای سنجش از دور به انجام رسید. حوزه آبخیز کوهستانی وازرود حساسیت زیادی به رخداد زمینلغزش داشته و تاکنون خسارات متعددی ایجاد کرده و تهدیدهای آن در آینده ادامه دارد. برای کاهش خسارات این پدیده، ارزیابی علمی این نواحی حساس به رخداد زمینلغزش ضرورت دارد. بنابراین، نواحی حساس به رخداد زمینلغزش با استفاده از سه روش پهنهبندی، شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این سه روش با استفاده از سطح زیر منحنی ویژگیهای عامل نسبی (ROC) مورد اعتبارسنجی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. فرایند اعتبارسنجی نشان داد که مقدار سطح زیرمنحنی ROC در روش وزندهی به فاکتورها (Wf) برابر با 962/0 همراه با خطای استاندارد 002/0 بوده و نسبت به دیگر روشها پیشبینی بهتری در رخداد زمینلغزشها داشته است.
زهرا صادقی؛ محمد جواد ولدان زوج؛ مریم دهقانی
چکیده
نبود همبستگی مکانی و زمانی در تصاویر راداری در دسترس، استفاده از روش تداخلسنجی راداری سنتی را برای پایش جابهجایی سطح زمین محدود میکند. روشهای تداخلسنجی راداری برپایه پراکنشکنندههایدایمی ارائه شده برای کاهش محدودیتهای روش سنتی، به دلیل استفاده از تحلیل دامنه و مدل جا بهجایی از پیش تعیینشده برای انتخاب پیکسلهای ...
بیشتر
نبود همبستگی مکانی و زمانی در تصاویر راداری در دسترس، استفاده از روش تداخلسنجی راداری سنتی را برای پایش جابهجایی سطح زمین محدود میکند. روشهای تداخلسنجی راداری برپایه پراکنشکنندههایدایمی ارائه شده برای کاهش محدودیتهای روش سنتی، به دلیل استفاده از تحلیل دامنه و مدل جا بهجایی از پیش تعیینشده برای انتخاب پیکسلهای پراکنشکننده دایمی، نمیتواند جابهجایی را در مناطق برونشهری پایش کند. همچنین روش نوین تداخلسنجی راداری بر پایه پراکنشکنندههای دایمی (StaMPS)، که از تحلیل دامنه و فاز بدون نیاز به دانش رفتار جابهجایی در مناطق غیر شهری برای انتخاب پیکسلهای پراکنشکنندهدایمی استفاده میکند، به علت نرخ بالای جابهجایی در برخی مناطق و نقض شرط مورد نیاز مرحله بازیابی فاز (شرط نایکوییست) دچار خطاهای بزرگ بازیابی فاز شده و نرخ جابهجایی بسیار کمتر از واقعیت برآورد میکند. بنابراین در این پژوهش روشی برای پایش جابهجایی در مناطق غیر شهری با نرخ جابهجایی بالا و رفتار به نسبت خطی و با استفاده از تصاویر راداری با توزیع زمانی نامناسب ارائه شد. این روش، گامی مؤثر در روشهای پردازشی پراکنشکنندههای دایمی است که از مزایای روشهای متفاوت تداخلسنجی راداری بر پایه پراکنشکنندههای دائمی در انتخاب پیکسلهای پراکنشکنندهدایمی و بازیابی فاز استفاده میکند. پیکسلهای پراکنشکننده دایمی بر پایه اطلاعات دامنه و استحکام فاز مطابق با الگوریتم StaMPS شناسایی میشوند که اثر اتمسفر و خطای مداری و جابهجایی با رفتار غیر خطی با بهکارگیری فیلتر در فضای زمان از هم جدا و از روی فاز آنها کم میشود. مرحله بازیابی فاز و برآورد سرعت جابهجایی خطی با استفاده از روش LAMBDA و بدون در نظر گرفتن شرط نایکوییست انجام میشود که این روش در برآورد مجهولات روشی بهینه و دارای سرعت بالای پردازشی است. روش پیشنهادی روی تصاویر ENVISAT ASAR در جنوب باختری دشت تهران برای پایش فرونشست و دادههای شبیهسازیشده اجرا و نتایج دشت تهران با دادههای ترازیابی دقیق اعتبارسنجی شد. نتایج بهدست آمده موفقیت الگوریتم پیشنهادی در برآورد نرخ جابهجایی با درستی بالا را به اثبات رساند.
رضوان خاوری
چکیده
شاخص طول- شیب آبراههای رودخانههای سنگبستری استان خوزستان با استفاده از GIS و مدل رقومی- ارتفاعی 50 متری محاسبه شد، تا توزیع و پراکندگی رودشکنها در ناحیه بررسی شود. بر پایه طولهای اندازهگیری شاخص شیب برای 474 رودخانه با طول بیش از 10 کیلومتر در ناحیه، شیبها به دو نوع اصلی محلی و ناحیهای تقسیم شدند. سپس نرخ تغییر شیب محلی به ناحیهای، ...
بیشتر
شاخص طول- شیب آبراههای رودخانههای سنگبستری استان خوزستان با استفاده از GIS و مدل رقومی- ارتفاعی 50 متری محاسبه شد، تا توزیع و پراکندگی رودشکنها در ناحیه بررسی شود. بر پایه طولهای اندازهگیری شاخص شیب برای 474 رودخانه با طول بیش از 10 کیلومتر در ناحیه، شیبها به دو نوع اصلی محلی و ناحیهای تقسیم شدند. سپس نرخ تغییر شیب محلی به ناحیهای، یعنی نرخ در حال کاهش شیب با افزایش طول اندازهگیری، به عنوان شاخص شیب نسبی یک بخش رودخانه برای تعیین محل رودشکنهای رودخانهای در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که رودشکنها یکی از چشماندازهای متداول در رودخانههای استان خوزستان هستند. وجود رودشکنهای تند و پرشیب در نزدیکی پایه کوه، در محلهای خروجی رودخانههای بزرگ، نشان میدهد که بیشتر آنها بهوسیله فعالیت زمینساختی ایجاد شدهاند و بسیاری از آنها دقیقاً با محل عملکرد گسلهای فعال منطبق هستند. از مهمترین گسلهای فعال ناحیه میتوان گسلهای مافارون، آغاجاری، اندکان، لهبری، مردهفل، مارون، شمال بهبهان، دزفول و میشداغ را نام برد. رودشکنهای کمیاب در بخشهای بالادست پرشیب میتواند در اثر شرایط آبشناسی و فرسایشی فعال بدون توجه به شرایط زمینشناسی یا زمینساختی اقلیمی ایجاد شده باشند. تأثیر ویژگیهای سنگشناسی بر فراوانی و اندازه رودشکنها در برخی نقاط دیده میشود، ولی پس از زمینساخت فعال نقش درجه دو را ایفا میکنند. بنابر نتایج بهدست آمده فعالیتهای زمینساختی و زمینشناسی در رخداد رودشکنها در ناحیه مورد مطالعه نقش مهمتری را نسبت به توپوگرافی و آبشناسی ایفا میکنند.
ساناز علاییمقدم؛ محمد کریمی؛ محمد سعدی مسگری؛ نادر صاحبالزمانی
چکیده
با توجه به گستردگی نواحی پتانسیلدار ذخیره معدنی در کشور، وجود نگرشی سامانمند برای شناسایی و تبدیل اندیسهای معدنی به معادن، ضروری بهنظر میرسد. تنوع مدل مفهومی ذخایر گوناگون معدنی، وجود دادههای متنوع کمی و کیفی اکتشاف ذخایر معدنی و همچنین وجود نظرات کارشناسی و سلایق مختلف، فرایند تهیه نقشه پتانسیل معدنی را بسیار پیچیده ...
بیشتر
با توجه به گستردگی نواحی پتانسیلدار ذخیره معدنی در کشور، وجود نگرشی سامانمند برای شناسایی و تبدیل اندیسهای معدنی به معادن، ضروری بهنظر میرسد. تنوع مدل مفهومی ذخایر گوناگون معدنی، وجود دادههای متنوع کمی و کیفی اکتشاف ذخایر معدنی و همچنین وجود نظرات کارشناسی و سلایق مختلف، فرایند تهیه نقشه پتانسیل معدنی را بسیار پیچیده میکند. تاکنون روشهای مختلفی مانند همپوشانی شاخص، منطق فازی، شبکه عصبی و وزنهای نشانگر برای مدلسازی این پیچیدگی بهکار گرفته شده است. در فرایند اکتشاف ذخایر معدنی توجه همزمان به مدلسازی ماهیت غیرقطعی دادههای اکتشافی، بهکارگیری دانش کارشناسی و انعطافپذیری روش برای انواع ذخایر معدنی در قالب سامانهای یکپارچه، ضروری است. در مقایسه با روشهای دیگر سامانه استنتاجگر فازی ویژگیهای یادشده را دارد. برای بررسی این امر، در این پژوهش یک سامانه استنتاجگر فازی برای مدلسازی فرایند تهیه پتانسیل معدنی پیشنهاد و در اندیس مس چاهفیروزه پیادهسازی شد. مراحل اصلی این پژوهش شامل فازیسازی نقشههای فاکتور با استفاده از تعریف متغیرهای زبانی و توابع عضویت مناسب، ترکیب نقشههای فاکتور با کمک استنتاج فازی (بهوسیله ایجاد پایگاه قوانین اگر- آنگاه فازی و بهکارگیری مدل تصمیمگیری مناسب) و تهیه نقشه پتانسیل معدنی با استفاده از قطعیسازی خروجی، است. در نقشه پتانسیل معدنی تهیهشده، مناطق مستعد کانیسازی مس پورفیری، در نواحی مرکزی و با گسترش شمالی- جنوبی شناسایی شدهاند. برای ارزیابی، 24 گمانه اکتشافی در منطقه با نقشه پتانسیل معدنی انطباق داده میشوند. بر پایه 4 نوع ردهبندی نقشه پتانسیل معدنی، میزان تطابق برابر با 64/63 درصد، 75درصد، 95/63 درصد و 23/80 درصد محاسبه شد. نقشه پتانسیل معدنی تهیهشده در تعیین مناطق دارای پتانسیل خیلی ضعیف، دقیقتر است و با 52/81 درصد از گمانههای با وضعیت خیلی ضعیف انطباق دارد. همچنین نقشه پتانسیل معدنی بهدست آمده با نقشه پتانسیل معدنی تهیهشده از این منطقه به کمک عملگرهای فازی (با بهینهترین ترکیب عملگرهای فازی) و بدون فازیسازی نقشههای ورودی مقایسه شد. نتیجه مقایسه نشان داد که نقشه پتانسیل معدنی تهیهشده با استفاده از سامانه استنتاجگر فازی، در 4 ردهبندی مورد استفاده در این پژوهش بهطور میانگین 6 درصد تطابق بیشتری با گمانههای اکتشافی دارد.
کاوه خاکسار؛ فاطمه رضوان نیا؛ محمدرضا کبریاییزاده
چکیده
مرجان رگوزایMarzanophyllum chalusense جنس و گونه جدیدی است که از ویزین پسین (کربنیفر پیشین)برش ولیآباد (البرز مرکزی،شمال ایران) به دست آمده است. این مرجان انفرادی دارای دیواره و سپتای ستبر و بدون دیساپیمنت است. جنس Zaphrentoides نیز ساختمان همانندی دارد، ولی دارای سپتای کاردینال توسعه یافته است. جنس جدید به دلیل شکل فسولا، ساختمان سپتا و تابولای ...
بیشتر
مرجان رگوزایMarzanophyllum chalusense جنس و گونه جدیدی است که از ویزین پسین (کربنیفر پیشین)برش ولیآباد (البرز مرکزی،شمال ایران) به دست آمده است. این مرجان انفرادی دارای دیواره و سپتای ستبر و بدون دیساپیمنت است. جنس Zaphrentoides نیز ساختمان همانندی دارد، ولی دارای سپتای کاردینال توسعه یافته است. جنس جدید به دلیل شکل فسولا، ساختمان سپتا و تابولای ناکامل در زیر خانواده Zaphrentoidinae قرار داده شد. این مرجان کوچک، بدون دیساپیمنت و منفرد به زیای Cyathaxonia تعلق داشته و در سنگآهکهای االیتی یافت شده است. مرجانهای بخش C سازند مبارک در برش ولیآباد خصلت بومی دارند و بر پایه زیای همراه و موقعیت چینهای به ویزین پسین نسبت داده شدهاند.
رضا بهبهانی؛ راضیه لک؛ نادر چنانی؛ غلامرضا حسینیار
چکیده
به منظور بررسی ژئوشیمی آلی رسوبات بستر در محدوده خور موسی و نواحی دریایی مجاور آن، 61 نمونه رسوب سطحی برداشت شد. بر پایه تحلیل دانهبندی صورت گرفته از این رسوبات، 4 نوع اصلی رسوب شامل: گل، گل ماسهای، ماسه گلی و ماسه گلی با کمی گراول شناسایی شدند. رسوبات یادشده از ذرات آواری (کوارتز، فلدسپار، خردهسنگ، قطعات خرده سنگی کربناتی و کانیهای ...
بیشتر
به منظور بررسی ژئوشیمی آلی رسوبات بستر در محدوده خور موسی و نواحی دریایی مجاور آن، 61 نمونه رسوب سطحی برداشت شد. بر پایه تحلیل دانهبندی صورت گرفته از این رسوبات، 4 نوع اصلی رسوب شامل: گل، گل ماسهای، ماسه گلی و ماسه گلی با کمی گراول شناسایی شدند. رسوبات یادشده از ذرات آواری (کوارتز، فلدسپار، خردهسنگ، قطعات خرده سنگی کربناتی و کانیهای رسی) و شیمیایی- بیوشیمیایی (پوسته دوکفهای، گاستروپود، روزنبران، استراکود و بریوزوآ) تشکیل شدهاند. بر پایه مطالعات ژئوشیمی آلی، مقدار کربن آلی کل از 11/0 تا 70/0 درصد وزنی متغیر است که در رسوبات گلی در بیشتر نمونههای مطالعه شده، افزایش مییابد. کروژنهای مطالعه شده (بر پایه نمودار S2/TOC)، نشاندهنده فراوانی کروژنهای نوع III (33 درصد) و مخلوط III-II (55 درصد) است. همچنین نمودار شاخص هیدروژن در برابر Tmax، نتایج یکسانی بهدست می دهد. کروژنهای مطالعهشده، نشاندهنده متأثر بودن بیشتر منطقه از ورود مواد آلی قارهای (رودخانهای، نوع III) نسبت به مواد آلی دریایی (نوع II) است.