محمدرضا کبریایی زاده
چکیده
سازند جیرود گسترش وسیعی در منطقه دامغان دارد. از نظر سنگ شناختی، این سازند بهطور عمده از آهک، آهک مارنی، شیل و ماسه سنگ کوارتزیتی تشکیل شده است و ستبرای آن از 10 تا حدود 200 متر تغییر میکند. بازوپایان سازند جیرود در جنوب باختر، شمال و شمال خاور منطقه دامغان (برشهای دروار، سیمه کوه و دهملا) مورد مطالعه قرار گرفتند و گونههای زیر در ...
بیشتر
سازند جیرود گسترش وسیعی در منطقه دامغان دارد. از نظر سنگ شناختی، این سازند بهطور عمده از آهک، آهک مارنی، شیل و ماسه سنگ کوارتزیتی تشکیل شده است و ستبرای آن از 10 تا حدود 200 متر تغییر میکند. بازوپایان سازند جیرود در جنوب باختر، شمال و شمال خاور منطقه دامغان (برشهای دروار، سیمه کوه و دهملا) مورد مطالعه قرار گرفتند و گونههای زیر در آنها شناسایی شدند: Schellwienella sp., Mesoplica praelonga, Mesoplica sp., Sentosia sp., Schizophoria impressa, Leptagonia sp., Aulacella interlineata, Zaigunrostrum iranicum, Leptocaryorhynchus jamensis, Araratella dichotomians assimulata, Araratella sp., Centrorhynchus charakensis, Megalopterorhynchus chanakchiensis, Paurogastroderhynchus nalivkini, Paurogastroderhynchus bikniensis, Cleiothyridina coloradensis, Cleiothyridina sp., Athyris tau, Composita cf. globosa,Lamellosathyris sp., Cyrtospirifer sergunkovae, Cyrtospirifer sp.,Cyrtiopsis graciosa chakhaensis, Cyrtiopsis lapparenti, Prospira struniana, Prospira lapparenti, Rigauxia cyrtinaeformis, Rigauxia crassiplicatus, Dichospirifer thylakistoides, Eobrachythyris sp.,Toryniferella echinulata, Cryptonella sp., براساس این بازوپایان، سن فامنین پیشین- پسین را میتوان برای بخش کربناتی سازند جیرود در این برشها در نظر گرفت. همچنین سازند جیرود در این برشها، همارز قسمت میانی و بالایی (بجز زیستزون Rossirhynchus) سازند جیرود در برش الگو (البرز مرکزی) است.
محمد فودازی؛ حسین شیخی کاریزکی؛ مریم قلیپور
چکیده
تودههای نفوذی رخنمون یافته در شمال باختر تاکستان در مطالعات سنگنگاریو ژئوشیمیایی دارای ترکیب گرانیت، گرانودیوریت، تونالیت، مونزودیوریت، کوارتزسینیت، کوارتزمونزودیوریت، مونزونیت، کوارتز مونزونیت و دیوریت هستند. سنگهای این توده از نظر درجه اشباع شدگی از آلومین اغلب متا آلومین هستند، و ماگمای تشکیل دهنده آنها بیشتر ماهیت ...
بیشتر
تودههای نفوذی رخنمون یافته در شمال باختر تاکستان در مطالعات سنگنگاریو ژئوشیمیایی دارای ترکیب گرانیت، گرانودیوریت، تونالیت، مونزودیوریت، کوارتزسینیت، کوارتزمونزودیوریت، مونزونیت، کوارتز مونزونیت و دیوریت هستند. سنگهای این توده از نظر درجه اشباع شدگی از آلومین اغلب متا آلومین هستند، و ماگمای تشکیل دهنده آنها بیشتر ماهیت کالکوآلکالن و کالکوآلکالن پتاسیم بالا و شوشونیتی نشان میدهند. ماهیت شوشونیتی این سنگها میتواند ناشی از دگرسانیهایی باشد که تحت تأثیر نفوذ محلولهای گرمابی رخ داده و سبب افزایش برخی از عناصر متحرک از جمله پتاسیم شده است. محیط زمینساختی این تودههای گرانیتوییدی براساس ژئوشیمی عناصر اصلی محدودههای پس از برخورد (Late Orogenic) و بالا آمدگی پس از برخورد (Post collision uplift) و همچنین محیطهای برخوردی (IAG +CAG +CCG)، و بر اساس ژئوشیمی عناصر کمیاب گرانیتوییدهای کمان آتشفشانی (VAG) و گرانیتوییدهای برخوردی (VAG+ syn + COLG) بهویژه گرانیتوییدهای پس از برخورد (Post Collision Granitoind) را نشان میدهد. براساس الگوهای به دست آمده از بهنجارسازی با کندریت، سنگهای گرانیتوییدی تاکستان اعم از نمونههای دارای ترکیب میانه تا اسیدی، غنی شدگی از خاکهای کمیاب سبک (LREE) مانند La,Ce,Pr نسبت به خاکهای کمیاب سنگین (HREE) از جملهTm,Yb,Lu را نشان میدهند. بیهنجاری منفی و ناچیز عنصر Eu افزون بر این که نشاندهنده حاکم بودن شرایط احیایی در ماگما است، ورود این عنصر دو ظرفیتی به ساختمان فلدسپارها به ویژه پلاژیوکلازها را نشان میدهد. الگوی بهنجار شده این گرانیتوییدها باORG غنیشدگی آنها را از عناصر LILE(K,Rb,Ba) در برابر عناصر HFS(Nb,Zr) و عناصر خاکی کمیاب سنگینHREE مانند (Y,Yb) نشان میدهد، این الگو مشابه الگوی گرانیتوییدهایی است که در محیط مشابه با گرانیتوییدهای کمانهای ماگمایی (VAG) تشکیل شدهاند.
زمین شناسی نفت
بیتا ارباب؛ داود جهانی؛ بهرام موحد
چکیده
نهشتههای سازند داریان (آپسین) در جنوب شرق خلیج فارس بهطور معمول دارای مقاومت ویژه پایین از 6 تا 1 اهممتر هستند. بر پایه مطالعات آزمایشگاهی، 8 ریزرخساره کربناته برای سازند مورد نظر تعیین شده است که در یک پلتفرم کربناته از نوع رمپ هموکلینال، در بخشهای داخلی، میانی و خارجی رمپ نهشته شدهاند. وجود تخلخلهای میکروسکوپی از عوامل مهم ...
بیشتر
نهشتههای سازند داریان (آپسین) در جنوب شرق خلیج فارس بهطور معمول دارای مقاومت ویژه پایین از 6 تا 1 اهممتر هستند. بر پایه مطالعات آزمایشگاهی، 8 ریزرخساره کربناته برای سازند مورد نظر تعیین شده است که در یک پلتفرم کربناته از نوع رمپ هموکلینال، در بخشهای داخلی، میانی و خارجی رمپ نهشته شدهاند. وجود تخلخلهای میکروسکوپی از عوامل مهم در کاهش مقاومت ویژه است. فرایندهای دیاژنزی مؤثر مانند میکریتی شدن و پیریتی شدن در نمونهها در کاهش مقاومت ویژه مخزن مؤثر است. محدودههای تخلخل ریزرخسارههای سازند مورد بررسی، بهصورت بین بلوری حاصل از نئومورفیسم، تخلخل حفرهای غیر مرتبط و مادستون میکروپروسیتی هستند. برای تعیین خواص مخزنی از نتایج تشدید مغناطیسی هستهای مغزه و لاگ استفاده شده است. بررسیهای انجام شده نشان میدهد که کاهش مقاومت ویژه به تغییرات بافت (اندازه کوچک دانهها) بستگی دارد و ارتباطی با حضور آب قابل جابهجایی ندارد. میزان اشباعشدگی آب 30 تا 50 درصد در زون مخزنی محاسبه شده است.
قاسم قربانی رستم؛ مهرداد پاکزاد؛ نوربخش میرزائی
چکیده
پیرامون سامانه گسلی زندان- میناب- پالامی و خطواره عمان در جنوب ایران، دو زون زمینساختی کاملاً متفاوت وجود دارد: زون فرورانش مکران در شرق و زون برخورد قارهای زاگرس در غرب؛ که سبب پیچیدگی زمینساختی آن منطقه شده است. از آنجایی که مطالعه میدان تنش در درک صحیح خواص کشسانی محیط، بررسی تنشهای زمین ساختی اعمال شده به صفحههای زمینساختی ...
بیشتر
پیرامون سامانه گسلی زندان- میناب- پالامی و خطواره عمان در جنوب ایران، دو زون زمینساختی کاملاً متفاوت وجود دارد: زون فرورانش مکران در شرق و زون برخورد قارهای زاگرس در غرب؛ که سبب پیچیدگی زمینساختی آن منطقه شده است. از آنجایی که مطالعه میدان تنش در درک صحیح خواص کشسانی محیط، بررسی تنشهای زمین ساختی اعمال شده به صفحههای زمینساختی و میزان بزرگی و نحوه انتقال آنها، و همچنین تشریح ژئودینامیک منطقه مورد مطالعه، دارای کاربردی اساسی است، در این مطالعه ارزیابی میدان تنش و همچنین تعیین راستای بیشینه تنش افقی (SH) در اطراف سامانه گسلی زندان- میناب- پالامی مورد توجه قرار گرفته است. برای رسیدن به این هدف، با استفاده از وارونسازی توأم تکرار شونده سازوکار کانونی زمینلرزهها مقادیر تنش و راستای آنها به دست آمده است. از شرق به غرب سامانه گسلی زندان- میناب- پالامی با عبور از زون فرورانش مکران به زون برخوردی زاگرس، راستای بیشینه تنش افقی (SH)، از زاویه 09/5 درجه به 9/0 درجه نسبت به شمال کاهش مییابد. به منظور بررسی میدان کرنش، بردارهای سرعت از دادههای سامانه موقعیتیابی جهانی (GPS) استفاده شده است. بیشترین اختلاف بین بردار سرعت و راستای بیشینه تنش افقی در ایستگاه بندرعباس (BABS) به میزان 11 درجه در نزدیکی سامانه گسلی زندان- میناب- پالامی تعیین شده است که بیانگر تغییرات در زون گذار است. ضرایب اصطکاک به دست آمده برای زاگرس و مکران بیانگر میزان اصطکاک بیشتر زون مکران است.
سمیه کاظمی کوهبنانی؛ سید جمال شیخ ذکریایی؛ محمد هاشم امامی؛ رحیم دبیری
چکیده
مجموعه آتشفشانی کوه سیاه در شمال خاور قروه در استان کردستان و در زون سنندج-سیرجان قرار دارد. سن سنگ های منطقه مورد مطالعه مربوط به زمان کواترنری است. مجموعه آتشفشانی دارای مخروطی هایی با دهانه مشخص تا نا مشخص بوده و دارای میانگین ارتفاع2157 متر از سطح دریا هستند. مجموعه سنگ های آتشفشانی با طیف سنگ شناسی ترکیب بازالت، بازالتیک آندزیت، ...
بیشتر
مجموعه آتشفشانی کوه سیاه در شمال خاور قروه در استان کردستان و در زون سنندج-سیرجان قرار دارد. سن سنگ های منطقه مورد مطالعه مربوط به زمان کواترنری است. مجموعه آتشفشانی دارای مخروطی هایی با دهانه مشخص تا نا مشخص بوده و دارای میانگین ارتفاع2157 متر از سطح دریا هستند. مجموعه سنگ های آتشفشانی با طیف سنگ شناسی ترکیب بازالت، بازالتیک آندزیت، آندزیت و تراکی آندزیت موجود است. بررسی شیمی کانی در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که آمفیبول ها در گروه کلسیت و در زیر گروه منیزیوهورنبلند قرار می گیرند. ترکیب فنوکریستهای پلاژیوکلازها اولیگوکلاز-آندزین تا لابرادوریت تغییر می کند. فشارسنجی بر اساس مقدار Al آمفیبول ها، فشار تبلور 2/3 تا 65/6 و بر اساس پارامتر Altotal در برابر Fe/(Fe+Mg) فشار 5/4 تا 7 کیلوبار را برآورد می کنند. دماسنجی فنوکریستهای هورنبلند- پلاژیوکلاز در این سنگ ها، بطور میانگین 417 تا 534 درجه سانتیگراد را برای به تعادل رسیدن این دو کانی و دماسنجی بیوتیت دمای 500 تا 650 درجه سانتیگراد را برای بیوتیت در آندزیت ها نشان می دهد. مقدار فوگاسیته اکسیژن برآورد شده حاکی از اکسیدان بودن ماگما است (وجود اکسیدآهن و آمفیبول های غنی از منیزیم نیز آن را تایید می کند)
عادل ساکی؛ علیاکبر بهاری فر
چکیده
روابط صحرایی و سنگنگاری نشان میدهد که سنگهای رسی و کربناتی دگرگونشده منطقه همدان در باختر ایران، تحت تأثیر یک دگرگونی چند مرحلهای قرار گرفتهاند. نفوذ باتولیت الوند (با سن ژوراسیک) در سنگهای میزبان رسی و کربناتی باعث شکلگیری سنگهای دگرگونی مجاورتی متفاوتی در محدوده چشین شده است که عبارتند از هورنفلسهای ...
بیشتر
روابط صحرایی و سنگنگاری نشان میدهد که سنگهای رسی و کربناتی دگرگونشده منطقه همدان در باختر ایران، تحت تأثیر یک دگرگونی چند مرحلهای قرار گرفتهاند. نفوذ باتولیت الوند (با سن ژوراسیک) در سنگهای میزبان رسی و کربناتی باعث شکلگیری سنگهای دگرگونی مجاورتی متفاوتی در محدوده چشین شده است که عبارتند از هورنفلسهای سیلیمانیتدار، مرمرها و سنگهای دگرگونی کالک- سیلیکاتی. مجموعه کانیهای دگرگونی در سنگهایرسی دگرگونشده و کالک- سیلیکاتها با هم متفاوت است به گونه ای که، کانیهای اوج دگرگونی در این سنگها به ترتیب عبارتند از: گارنت، استارولیت، آلومینوسیلیکاتها (کیانیت/ سیلیمانیت)، بیوتیت، کلریت، مسکوویت و کوارتز. مجموعه کانیایی کالک-سیلیکاتها عبارتند از: گارنت، دیوپسید، ولاستونیت، اپیدوت و آمفیبول که معمولاً بهصورت همزمان با یک فازدگرگونی مجاورتی رشد کردهاند.با استفاده از تعادل ترمودینامیکی کانیها و واکنشهای تعادلی چندگانه، فشار و دمای اوج دگرگونی مجاورتی و همچنین اکتیویته سیالها در سنگهای کالک- سیلیکاتی به ترتیب600 تا 630 درجه سانتیگراد، 2 تا 4 کیلوبار و کسر مولی CO2 حدود 17/0 برآورد شده است. این محاسبات با دیگر نتایج بدست آمده از سنگهای متاپلیتی همخوانی خوبی دارد. دما و فشار دگرگونی مجاورتی بالا در این بخش از پوسته همدان بیانگر شرایط دگرگونی در رخساره پیروکسن- هورنفلس است.
سیده ملیحه حمیدزاده؛ سید احمد بابازاده؛ برزو عسگری پیر بلوطی؛ علی سلگی
چکیده
سازند آسماری در غار آقاسید در ناحیه فارسان به منظور تعیین محیط رسوبی بر پایه تحلیل رخسارهها، اندازهگیری و نمونهگیری شد. در این ناحیه، ستبرای سازند آسماری 183 متر است که بهطور همشیب روی سازند پابده قرار میگیرد. بر پایه مطالعات میکروسکوپی، 8 ریزرخساره شامل 1) وکستون تا پکستون جلبک سرخ- بایوکلاست- روزنبران پرسلانوزدار، ...
بیشتر
سازند آسماری در غار آقاسید در ناحیه فارسان به منظور تعیین محیط رسوبی بر پایه تحلیل رخسارهها، اندازهگیری و نمونهگیری شد. در این ناحیه، ستبرای سازند آسماری 183 متر است که بهطور همشیب روی سازند پابده قرار میگیرد. بر پایه مطالعات میکروسکوپی، 8 ریزرخساره شامل 1) وکستون تا پکستون جلبک سرخ- بایوکلاست- روزنبران پرسلانوزدار، 2) گرینستون روتالیادار، 3) گرینستون جلبک سرخ- بایوکلاستدار، 4) باندستون جلبک سرخ- مرجاندار، 5) وکستون جلبک سرخدار (فلوتستون)، 6) پکستون اینتراکلاست- روزنبران بزرگ هیالین- جلبک سرخدار، 7) وکستون تا پکستون روزنبران بزرگ هیالین- بایوکلاست- جلبک سرخدار و 8) پکستون روزنبران بزرگ هیالیندار شناسایی شد که در سه کمربند رخسارهای رمپ داخلی، رمپ میانی و رمپ خارجی قرار میگیرند. از سوی دیگر، بر پایه حضور روزنبران کفزی، سازند آسماری به الیگوسن (روپلین- شاتین) نسبت داده میشود.
مهدی شهبازی؛ علی منصوریان
چکیده
دادههای زمینشناسی دارای زمینههای کاربردی بسیار گسترده اعم از اکتشاف معادن، سنگشناسی، بررسی لایههای زیر دریا، بررسی زمینساختها و گسلها، محیط زیست و... هستند. این دادههای مکانی دارای ماهیتی سهبعدی بوده و بنابراین مدلسازی، ارائه و نمایش سهبعدی دادههای زمینشناسی، فهم ماهیت آنها و ارتباط لایههای مختلف اطلاعاتی ...
بیشتر
دادههای زمینشناسی دارای زمینههای کاربردی بسیار گسترده اعم از اکتشاف معادن، سنگشناسی، بررسی لایههای زیر دریا، بررسی زمینساختها و گسلها، محیط زیست و... هستند. این دادههای مکانی دارای ماهیتی سهبعدی بوده و بنابراین مدلسازی، ارائه و نمایش سهبعدی دادههای زمینشناسی، فهم ماهیت آنها و ارتباط لایههای مختلف اطلاعاتی با یکدیگر را آسانتر و سریعتر میکند که این مهم، به نوبه خود، دقت و سرعت تصمیمگیریهایی را که به این دادهها وابستهاند را بالا میبرد. سیستمهای اطلاعات مکانی (GIS) تحت وب، ابزارهای بسیار مناسبی برای مدیریت و به اشتراکگذاری دادههای زمینشناسی هستند. اما تاکنون در طراحی و پیادهسازی این سیستمها توجه کمی به ماهیت سه بعدی دادههای زمینشناسی شده و بنابراین بیشتر سیستمهای اطلاعات مکانی زمینشناسی تحت وب بر مبنای دادههای دو بعدی ایجاد شدهاند. یکی از چالشهای مهم درارائه اطلاعات سهبعدی زمینشناسی در وب، بهکارگیری فرمتی مناسب برای تبدیل اطلاعات از محیط تولید به محیط وب است. چنین فرمتی باید دارای ویژگیهایی باشد که عبارتند از 1- امکان حمل دادههای زمینشناسی به صورت سهبعدی را در محیط وب داشته باشد. 2- قابلیت نمایش توسط مرورگرهای وب (Web Browser) را داشته باشد. 3- استاندارد بوده و استاندارد آن برای تولیدکنندگان اطلاعات مشخص باشد، بهگونهای که امکان تبدیل از هر محیط نرمافزاری سهبعدی به این فرمت استاندارد وجود داشته باشد. 4- باید قابلیت حمل اطلاعات توصیفی را داشته باشد. 5- امکان پرسش و پاسخ و تحلیل روی دادهها را فراهم سازد. به این ترتیب با توجه به اینکه تاکنون هیچ نرمافزاری که قادر باشد اطلاعات سهبعدی زمینشناسی را با تمامی ویژگیهای آن به محیط وب منتقل و نمایش دهد موجود نبوده است، در این نوشتار طراحی یک نرمافزار واسط با استفاده از X3D پیشنهاد شده است. X3D به عنوان یک فرمت استاندارد متن مبنا، برای نمایش گرافیکهای سهبعدی، توسط کنسرسیوم بین المللی Web 3D ارائه شده است. اگرچه این فرمت برای اهداف GISای طراحی و استاندارد نشده است، اما در این نوشتار کاربرد آن برای مدلسازی انواع عوارض و اطلاعات سهبعدی زمینشناسی و نمایش آنان در محیط GIS سه بعدی بررسی میشود.
میثم شفیعی اردستانی؛ ابراهیم قا سمی نژاد؛ حسین وزیری مقدم
چکیده
به منظور زیستچینهنگاری سازند آبدراز در برش الگو٬ این توالی ٣٠٠ متری مورد نمونهبرداری و بررسی دقیق قرار گرفت. سنگشناسی عمده این سازند شیل و مارنهای خاکستری روشن به همراه دو واحد سنگآهک گل سفید است. همبری زیرین سازند آبدراز با آیتامیر همشیب و فرسایشی است و با توجه به تغییر شدید سنگشناسی، به طور کامل آشکار است اما سطح ...
بیشتر
به منظور زیستچینهنگاری سازند آبدراز در برش الگو٬ این توالی ٣٠٠ متری مورد نمونهبرداری و بررسی دقیق قرار گرفت. سنگشناسی عمده این سازند شیل و مارنهای خاکستری روشن به همراه دو واحد سنگآهک گل سفید است. همبری زیرین سازند آبدراز با آیتامیر همشیب و فرسایشی است و با توجه به تغییر شدید سنگشناسی، به طور کامل آشکار است اما سطح تماس بالایی آن با سازند آبتلخ پیوسته است. بالاترین لایه سنگآهک گل سفید٬ مرز بالایی این سازند است و مرز زیرین آن فصل مشترک شیل نقرهای با شیل زیتونی آیتامیر است. در این بررسی ٥٦ گونه در قالب ١٦ جنس و چهار زیستزون شناسایی و تفکیک شد: 1-Helvetoglobotruncana helvetica (Sigal)total range Zone, 2-Marginotruncana sigali - Dicarinella primitiva (Premoli Silva & Sliter) Partial range Zone, 3- Dicarinella concavata (Sigal)interval Zone 4-Dicarinella asymetrica .(Postuma)total range Zone بر این اساس، سن تورونین میانی- سانتونین پسین تا اوایل کامپانین برای سازند آبدراز در نظر گرفته میشود. این بررسی همچنین نشان میدهد که Helvetoglobotruncana helvetica شاخص تورونین میانی در قاعده سازند حضور دارد٬ در حالی که در نمونههای بلافاصله پایینتر از آن که مربوط به سازند آیتامیر هستند، گونه Rotalipora appenninica شاخص سنومانین میانی شناسایی شده است. نبود فرمهای شاخص سنومانین پسین- تورونین پیشین، نشاندهنده یک نبود رسوبی به وسعت این زمان ما بین سازندهای آیتامیر و آبدراز است که میتواند ناشی از عملکرد فاز سابهرسینین باشد.
سیدعلی هاشمینژاد؛ کامیار احمدی
چکیده
هدف از انجام این پژوهش، تعیین بهینه رخسارههای پتروفیزیکی از روی دادههای نموداری چاه است. با استفاده از روش دستهبندی خودکار K نزدیکترین همسایه میتوان رخسارههای پتروفیزیکی را تعیین کرد؛ اما نه بهصورت بهینه. برای تعیین بهینه رخسارهها، روش K نزدیکترین همسایه با روشهای تحلیل سریع مؤلفههای مستقل و تبدیل کسینوسی گسسته ...
بیشتر
هدف از انجام این پژوهش، تعیین بهینه رخسارههای پتروفیزیکی از روی دادههای نموداری چاه است. با استفاده از روش دستهبندی خودکار K نزدیکترین همسایه میتوان رخسارههای پتروفیزیکی را تعیین کرد؛ اما نه بهصورت بهینه. برای تعیین بهینه رخسارهها، روش K نزدیکترین همسایه با روشهای تحلیل سریع مؤلفههای مستقل و تبدیل کسینوسی گسسته تلفیق میشود که این امر موجب افزایش نرخ موفقیت روش K نزدیکترین همسایه و تعیین بهینه رخسارههای پتروفیزیکی میشود که به دنبال آن میتوان مدلسازی و توصیف مخازن هیدروکربنی را انجام داد. پژوهش در دو مسیر متفاوت انجام میشود. در مسیر اول، روش تحلیل سریع مؤلفههای مستقل روی داده اعمال و سپس توسط روش K نزدیکترین همسایه دستهبندی میشود و در مسیر دوم روشهای تحلیل سریع مؤلفههای مستقل و تبدیل کسینوسی گسسته روی دادهها اعمال و سپس توسط روش K نزدیکترین همسایه دستهبندی میشود. در پایان نرخ موفقیت دستهبندی توسط K نزدیکترین همسایه در هر دو مسیر به منظور تعیین بهینه رخسارههای پتروفیزیکی مورد ارزیابی قرار میگیرد. ارزیابی انجام شده نشان میدهد که اعمال روش مسیر دوم روی دادهها بهطور معنیداری نرخ موفقیت دستهبندی توسط روش K نزدیکترین همسایه را افزایش میدهد که این امر موجب تعیین بهینه رخسارههای پتروفیکی میشود که همان هدف از انجام این پژوهش است. دادههای مورد استفاده، نمودارهای صوتی (Sonic Log)، پرتوی گاما (Gamma Ray)، چگالی (FDC یا RHOB)، تخلخل نوترون (CNL یا NPHI) و نگارهای القایی ژرف (ILD) از میدان نفتی مارون در جنوب کشور ایران هستند.
چینه شناسی و فسیل شناسی
اعظم ماهانی پور؛ رضا افروز
چکیده
چکیده در مطالعه حاضر، جهت بررسی بیواستراتیگرافی نانوفسیلهای آهکی رسوبات پالئوسن – ائوسن میانی، رسوبات قسمتهای فوقانی سازند گورپی و قسمتهای ابتدایی سازند پابده در شمال شرق کازرون (تاقدیس شاهنشین) مطالعه شد. ضخامت محدوده مورد مطالعه در برش مذکور 50 متر و ترکیب سنگشناسی آن شامل سنگآهک مارنی، شیل مارنی و مارن میباشد. بررسی ...
بیشتر
چکیده در مطالعه حاضر، جهت بررسی بیواستراتیگرافی نانوفسیلهای آهکی رسوبات پالئوسن – ائوسن میانی، رسوبات قسمتهای فوقانی سازند گورپی و قسمتهای ابتدایی سازند پابده در شمال شرق کازرون (تاقدیس شاهنشین) مطالعه شد. ضخامت محدوده مورد مطالعه در برش مذکور 50 متر و ترکیب سنگشناسی آن شامل سنگآهک مارنی، شیل مارنی و مارن میباشد. بررسی نانوفسیلهای آهکی در محدوده مورد مطالعه منجر به شناسایی تعداد 180 گونه از 31 جنس از نانوفسیلهای آهکی گردید. بر اساس جنس و گونههای شاخص شناسایی شده و بر مبنای زوناسیون آگنینی و همکاران (Agnini et al., 2014) بیوزونهایCNP3 تا CNP11 در رسوبات پالئوسن و بیوزونهای CNE1 تا CNE8 در رسوبات ائوسن ثبت شد که منطبق بر بیوزونهایNP3 تا NP9 (در رسوبات پالئوسن) و NP10 تا NP14 (در رسوبات ائوسن) از زوناسیون مارتینی (Martini, 1971) میباشد. بر اساس تجمع نانوفسیلهای آهکی و بیوزونهای نانوفسیلی ثبت شده، مرز پالئوسن ‒ ائوسن در حد فاصل زونهای CNP11/NP9 و CNE1/NP10 قرار گرفت که در محدوده آخرین حضور گروه Fasciculithus richardii و ضخامت 22 متری میباشد. انقراض جنس Fasciculithus نیز در ضخامت 23 متری با آخرین حضور گونه Fasciculithus tympaniformis ثبت شد که شاخص ابتدای ائوسن میباشد. همچنین ظهور جنس و گونههایی از قبیل Rhomboaster spp.، Tribrachiatus bramlettei و گونه نامتقارن Discoaster araneus مشابه با سایر نقاط دنیا در محدوده مرز پالئوسن ‒ ائوسن ثبت گردید.
سمانه پیروی؛ رضا ظهیری؛ کاظم مرادی هرسینی؛ حسن شایسته عظیمیان
چکیده
توالی توفهای زئولیتیشده منطقه افتر با سن ائوسن ـ الیگوسن در شمال باختر افتر و 32 کیلومتری شمال باخترسمنانقرار گرفته است.بر پایهمطالعات زمینشناسی و کانیشناسی انجام شده که بر پایه نتایج حاصل از دادههای پرتوX (XRD)،تجزیههای شیمیایی(XRF)و بررسی مقاطع نازک روی نمونههای برداشت شده از این منطقه،3 واحد بااهمیت در رابطه با تشکیل زئولیتهای ...
بیشتر
توالی توفهای زئولیتیشده منطقه افتر با سن ائوسن ـ الیگوسن در شمال باختر افتر و 32 کیلومتری شمال باخترسمنانقرار گرفته است.بر پایهمطالعات زمینشناسی و کانیشناسی انجام شده که بر پایه نتایج حاصل از دادههای پرتوX (XRD)،تجزیههای شیمیایی(XRF)و بررسی مقاطع نازک روی نمونههای برداشت شده از این منطقه،3 واحد بااهمیت در رابطه با تشکیل زئولیتهای افترعبارتند از مارنهایسبزتا قهوهای رنگ، توفهای سبز رنگ و لایه زئولیتی. بیشتر کانیهای زئولیتی شناخته شده در منطقه از نوع کلینوپتیلولیت و هیولاندیت است و از کانیهای همراه آنها در لایههای توفی و مارنی میتوان به کلسیت، اورتوکلاز، پلاژیوکلاز، کوارتز، کانیهای رسی، بیوتیت و شیشههای آتشفشانی اشاره کرد. بر پایه شواهد زمینشناسی و کانیشناسی، تشکیل زئولیتهای منطقه را میتوان حاصل فورانهای آتشفشانی ماگمای اسیدی (احتمالاً ریولیتی- داسیتی) درمحیط کم ژرفای دریایی با pH بالا تفسیر کرد. شواهد نشان میدهد که با افزایش pH در محیط رسوبگذاری توفها شرایط مناسبی برای تبدیل شیشههای آتشفشانی به زئولیت فراهم میشود.
چینه شناسی و فسیل شناسی
مریم افتخاری؛ اعظم ماهانی پور؛ محمد داستان پور
چکیده
چکیده در مطالعه حاضر رسوبات بارمین در سازند گرو در یال جنوب غربی تاقدیس کبیرکوه (برش قلعهدره) از نقطه نظر نانوفسیلهای آهکی مورد بررسی قرار گرفت. در رسوبات تحت بررسی سه حادثه نانوفسیلی شاخص ثبت شد و بر اساس آنها بیوزون NC5 و قسمتهای ابتدایی بیوزونNC6 و زیرزونهای NC5c، NC5d و NC5e از زوناسیون روث (Roth, 1978) و بیوزونهای CC5 ، CC6 و CC7 از زوناسیون ...
بیشتر
چکیده در مطالعه حاضر رسوبات بارمین در سازند گرو در یال جنوب غربی تاقدیس کبیرکوه (برش قلعهدره) از نقطه نظر نانوفسیلهای آهکی مورد بررسی قرار گرفت. در رسوبات تحت بررسی سه حادثه نانوفسیلی شاخص ثبت شد و بر اساس آنها بیوزون NC5 و قسمتهای ابتدایی بیوزونNC6 و زیرزونهای NC5c، NC5d و NC5e از زوناسیون روث (Roth, 1978) و بیوزونهای CC5 ، CC6 و CC7 از زوناسیون سیسینگ (Sissingh, 1977) تشخیص داده شد. در محدوده تحت بررسی جنس و گونههای شاخص آب گرم از قبیل Cyclogelosphaera margerelii، Diazmatolithus lehmanii، Lithraphidites carniolensis، Micrantholithus spp.، Nannoconus spp.، Rhagodiscus asper و Watznaueria spp. به موازات جنس و گونههای شاخص آب سرد از قبیل Biscutum constans، Helenea chiastia و Zeugrhabdotus embergeri حضور دارند. درصد فراوانی گونههای آب گرم بیش از گونههای آب سرد بوده و روند معکوس در فراوانی آنها دیده میشود. بر اساس فراوانی جنس و گونههای شاخص آب گرم و سرد، سه فاز گرمشدگی و دو فاز سردشدگی در محدوده مورد مطالعه قابل ثبت است که شامل حادثه گرمشدگی قسمتهای ابتدایی بارمین پیشین، سردشدگی بارمین پیشین، گرم شدگی بارمین میانی، سرد شدگی بارمین پسین و گرم شدگی مرز بارمین-آپتین میباشد. لازم به ذکر است که این مطالب با دادههای ثبت شده از سایر نقاط دنیا در حوضههای تتیس (از جمله ایتالیا) و بورآل (از جمله شمالغرب آلمان و شمالشرق انگلستان) همخوانی دارد. کلیدواژهها: بارمین، بیوستراتیگرافی، پالئواکولوژی، سازند گرو، نانوفسیلهای آهکی.
مجید محمدی؛ حمید رضا مرادی؛ سادات فیض نیا؛ حمید رضا پورقاسمی
چکیده
تخریب و استفاده زیاد از منابع باعث ناپایداری دامنههای طبیعی شده است. بررسی ناپایداری دامنهها برای تهیه نقشههای پهنهبندی برای شناسایی مناطق مستعد زمینلغزش و همچنین شناسایی مکانهای امن برای توسعه زیستگاهها و سکونتگاههای جدید در آینده مورد توجه برنامهریزان قرار دارد. در ایران بویژه در نواحی شمالی و مسیر جاده ...
بیشتر
تخریب و استفاده زیاد از منابع باعث ناپایداری دامنههای طبیعی شده است. بررسی ناپایداری دامنهها برای تهیه نقشههای پهنهبندی برای شناسایی مناطق مستعد زمینلغزش و همچنین شناسایی مکانهای امن برای توسعه زیستگاهها و سکونتگاههای جدید در آینده مورد توجه برنامهریزان قرار دارد. در ایران بویژه در نواحی شمالی و مسیر جاده هراز، به خاطر شرایط خاص آب و هوایی و فیزیوگرافی همواره در معرض خطر زمینلغزش قرار دارد. به منظور تهیه نقشه خطر زمینلغزش ابتدا با مطالعات میدانی نقشه پراکنش زمینلغزش حوزه و سپس نقشه عوامل مؤثر بر زمینلغزش تهیه شد. در مرحله بعد عوامل با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی اولویتبندی شده و هفت عامل به عنوان عوامل مؤثر انتخاب شد. سپس پهنهبندی خطر زمینلغزش در منطقه با استفاده از مدلهای ارزش اطلاعات و فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام گرفت. نتایج نشان داد که سازندهای شمشک و پادگانههای آبرفتی، فاصله 500 متری از جاده و 400 متری از آبراهه، سوی شیب باختری، شیب 50-15 درصد، ارتفاع 2100-1500 و کاربریهای مسکونی و باغ-کشاورزی بیشترین حساسیت را نسبت به زمینلغزش دارند.
شیرین شهابی؛ هادی شفائی مقدم؛ قاسم قربانی
چکیده
سنگهای گرانیتی مجموعه قوشچی در شمال ارومیه بیشتر شامل آلکالیفلدسپارگرانیتها، گرانیتها و دایکهای آپلیتی هستند؛ با ماهیت کالکآلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی و غنی از آهن مشخص میشوند و به گروه گرانیتهای A تعلق دارند. این سنگها دارای مقادیر K2O+Na2O، FeO/MgO، Ga/Al، Ce/Nb، Zr و Y/Nb بالا و مقادیر CaO، Ba، Sr و Eu پایین و از نوع گرانیتهای ...
بیشتر
سنگهای گرانیتی مجموعه قوشچی در شمال ارومیه بیشتر شامل آلکالیفلدسپارگرانیتها، گرانیتها و دایکهای آپلیتی هستند؛ با ماهیت کالکآلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی و غنی از آهن مشخص میشوند و به گروه گرانیتهای A تعلق دارند. این سنگها دارای مقادیر K2O+Na2O، FeO/MgO، Ga/Al، Ce/Nb، Zr و Y/Nb بالا و مقادیر CaO، Ba، Sr و Eu پایین و از نوع گرانیتهای نوع A2 هستند. شواهد ژئوشیمیایی و ایزوتوپی Sr-Nd، تبلور تفریقی شدید از مذابهای مشتق شده از گوشته غنی شده همراه با آغشتگی پوسته را آشکار میسازد و محیط تشکیل آنها با موقعیتهای کششی پس از برخورد درون صفحهای همخوانی دارد. سنسنجی آرگون- آرگون روی کانی بیوتیت و Rb-Sr سنگ کل در سنگهای گرانیتی به ترتیب نشاندهنده سن کمینه 27±262 و20 ±256 میلیون سال و سن تبلور 330 تا 320 میلیون سال است و احتمالاً این گرانیتها در پهنههای کششی در مراحل پایانی رویدادهای زمین ساختی کوهزایی واریسکن (Variscan) شکل گرفتهاند.
عباس قادری؛ سید علی آقانباتی؛ بهاءالدین حمدی؛ عبدالله سعیدی
چکیده
به منظور انجام مطالعات زیستچینهنگاری سازند شیرگشت در فرازمین کلمرد (Kalmard Horst) بر اساس کنودونتها، برش چینهشناسی میوگــدار (میانگدار) در جنوب باختری طبس انتخاب شد. سازند شیرگشت در این برش عمدتاً از واحدهای سنگی آواری تشکیل شده و به صورت دگرشیب بر روی واحدهای سنگی سازند کلمرد منتسب به پرکامبرین قرار گرفته است ...
بیشتر
به منظور انجام مطالعات زیستچینهنگاری سازند شیرگشت در فرازمین کلمرد (Kalmard Horst) بر اساس کنودونتها، برش چینهشناسی میوگــدار (میانگدار) در جنوب باختری طبس انتخاب شد. سازند شیرگشت در این برش عمدتاً از واحدهای سنگی آواری تشکیل شده و به صورت دگرشیب بر روی واحدهای سنگی سازند کلمرد منتسب به پرکامبرین قرار گرفته است و خود نیز توسط واحدهای سنگی سازند گچال به سن کربنیفر پوشیده میشود.
پس از مطالعات صحرایی و برداشت ستون چینهشناسی برش فوق، 35 نمونه از واحدهای سنگی مناسب سازندهای شیرگشت و گچال انتخاب و مطالعه شد. مطالعه کنودونتهای سازند شیرگشت در این برش حاکی از سن اردوویسین پیشین (Tremadocian - Arenigian) برای این سازند است. سه زیستزون تجمعی کنودونتی (Conodont Assemblage zone) در واحدهای اردوویسین پیشین این برش شناسایی شد که معادل زونهای Cordylodus spp. ، Deltifer و Proteus هستند.
زیستزونهای تشخیص داده شده عبارتاند از:
1- Oneotodus - Drepanodus Assemblage zone
2- Acodus deltatus - Protopanderodus Assemblage zone
3- Acodus - Oistodus Assemblage zone
اکتشاف و معدن
وحید جودکی؛ فرشاد کوهیان افضل؛ علی عالیانوری؛ رسول اجل لوئیان؛ عبداله سهرابی بیدار
چکیده
قطعه 4 تونل قمرود در پهنه سنندج- سیرجان قرار گرفته است. در این محدوده به دلیل وجود گسلهای فراوان، نواحی خرد شده و همچنین گسترش قابل توجه حوزه آبریز جریانهای فرعی و اصلی در سطح زمین، تونل با خطر هجوم آب زیرزمینی روبهرو بوده است. از سوی دیگر به دلیل برخی محدودیتها مانند روباره زیاد تونل (در برخی نقاط تا حدود 600 متر) و نبود امکان ...
بیشتر
قطعه 4 تونل قمرود در پهنه سنندج- سیرجان قرار گرفته است. در این محدوده به دلیل وجود گسلهای فراوان، نواحی خرد شده و همچنین گسترش قابل توجه حوزه آبریز جریانهای فرعی و اصلی در سطح زمین، تونل با خطر هجوم آب زیرزمینی روبهرو بوده است. از سوی دیگر به دلیل برخی محدودیتها مانند روباره زیاد تونل (در برخی نقاط تا حدود 600 متر) و نبود امکان حفاری گمانههای اکتشافی تا تراز تونل، پیشبینی و برآورد جریان آب زیرزمینی در مسیر حفاری تونل به سختی امکانپذیر بوده است. با وجود گسلهای بسیار در مسیر قطعه 4 تونل قمرود، برخورد دستگاه حفار تمام مقطع تلسکوپی (TBM Double Shield) با جریانهای پرفشار، میتوانست ضمن هجوم مقادیر بالایی از آب به درون تونل، سبب تشدید ریزش تودهسنگها در پهنههای خرد شده و به دنبال آن توقف و انحراف دستگاه از مسیر صحیح حفاری شود. در این مقاله تلاش شده است تا با توجه به کمبود اطلاعات حاصل از گمانهها و مطالعات زیرسطحی، میزان توسعهیافتگی جریان آب زیرزمینی در مسیر تونل بر پایه شواهد ژئومورفولوژی و عوارض سطحی منطقه، مورد بررسی قرار گیرد. مدلسازیهای تحلیلی و پیمایشهای صحرایی در منطقه نشاندهنده تطابق نسبی ژئومورفولوژی منطقه با حجم جریان آب در مسیر حفاری تونل است. بر این اساس با توجه به اندازهگیریهای انجام شده در زمینه آب ورودی به تونل، حدود 80 لیتر بر ثانیه آب به این بخش از تونل وارد شده است که با بررسیهای ژئومورفولوژیکی انجام شده، همخوانی دارد و نتایج نشاندهنده آن است که بررسی مورفولوژی و عوارض سطحی زمین، توانسته است در راستای شناخت دقیقتر شرایط هیدروژئولوژی منطقه، اطلاعات مفیدی ارائه دهد.
مهران ادوای؛ رباب حاجیعلیاوغلی؛ محسن مؤذن
چکیده
منطقه مورد مطالعه در تقسیمبندیهای زمینساختی ایران در پهنه ساختاری ایران مرکزی جای گرفته است. سنگهای بازیک دگرگون شده و آمفیبولیتهای منسوب به پرکامبرین با گستردگی فراوان برونزد اصلی دگرگونیهای منطقه را تشکیل میدهند. انواع آمفیبولیتها بر پایه کانیهای دگرگونی شاخص عبارتند از اپیدوت- آمفیبولیت، آمفیبولیت معمولی، ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در تقسیمبندیهای زمینساختی ایران در پهنه ساختاری ایران مرکزی جای گرفته است. سنگهای بازیک دگرگون شده و آمفیبولیتهای منسوب به پرکامبرین با گستردگی فراوان برونزد اصلی دگرگونیهای منطقه را تشکیل میدهند. انواع آمفیبولیتها بر پایه کانیهای دگرگونی شاخص عبارتند از اپیدوت- آمفیبولیت، آمفیبولیت معمولی، گارنت- آمفیبولیت و گارنت- کلینوپیروکسنآمفیبولیت. بافت این سنگها بیشتر گرانوبلاستیک و پورفیروبلاستیک است. در این پژوهش ترکیب شیمی کانیها در گارنت- کلینوپیروکسنآمفیبولیت بررسی قرار و دما و فشار دگرگونی سنگها تعیین شده است. بر پایه دادههای شیمی کانیها ترکیب آمفیبول از نوع پارگاسیت و هورنبلند و ترکیب کلینوپیروکسن از نوع دیوپسید است. کانیهای پلاژیوکلاز، غنی از تشکیلدهنده آنورتیت (An73.50-95.90) و با مقادیر کمتر آلبیت (Ab3.90-24.70) هستند. ترکیب گارنت به صورت Alm (%45.90-%59.10)، Prp (%5.6-%16.1)، Sps (%10.90-%23.50)، GAU (%13.20-%23.70) است. در ترکیب گارنت از مرکز به سوی حاشیه مقادیر منیزیم و آهن افزایش ولی مقادیر منگنز و کلسیم کاهش یافته است. دما و فشار بهدست آمده برای این سنگها به ترتیب حدود 650 تا 705 درجه سانتیگراد و 5/8 کیلوبار است. فشار دگرگونی به دست آمده منطبق با ژرفا حدود 25 کیلومتر و معادل با دگرگونی در شرایط پوسته زیرین است. دگرگونی دما و فشار متوسط ثبت شده در گارنت-کلینوپیروکسنآمفیبولیتها از نوع دگرگونی ناحیهای بارووین است. بر پایه مطالعات زمینشناسی و سنگشناسی در منطقه و مقایسه آن با سنگهای مشابه از سرزمینهای پرکامبرین در مناطق همجوار به نظر میرسد کهنترین فاز کوهزایی مؤثر در منطقه، کوهزایی پانآفریکن است که سبب دگرگونی و سخت شدن پوسته قارهای پرکامبرین شده است. سنگهای متابازیت و آمفیبولیت منسوب به پرکامبرین در طی این فاز تشکیل شدهاند. عملکرد فازهای کوهزایی آلپی در سنوزوییک در ارتباط با برخورد قارهای صفحه عربستان با خردهقاره ایران مرکزی سبب دگرگونی این سنگها در شرایط ترمودینامیکی دما و فشار متوسط در گستره رخساره آمفیبولیت بالایی (دگرگونی نو بارووین) شده است.
پرویز گرایی؛ کریم سلیمانی؛ سید رمضان موسوی؛ عطا اله کاویان
چکیده
در حوزههای شمالی ایران ترکیب عوامل طبیعی و انسانی باعث تشدید پدیده زمینلغزش و خسارات زیاد ناشی از آن شده است. لزوم بررسی و تحقیق در خصوص این پدیده، عوامل مؤثر در وقوع آن و همچنین شناسایی مناطق حساس برای پیشگیری یا اجتناب از خسارات ناشی از آن به خوبی احساس میشود. در مراحل اولیه این تحقیق، پس از بررسیهای میدانی، مرور مطالعات انجام ...
بیشتر
در حوزههای شمالی ایران ترکیب عوامل طبیعی و انسانی باعث تشدید پدیده زمینلغزش و خسارات زیاد ناشی از آن شده است. لزوم بررسی و تحقیق در خصوص این پدیده، عوامل مؤثر در وقوع آن و همچنین شناسایی مناطق حساس برای پیشگیری یا اجتناب از خسارات ناشی از آن به خوبی احساس میشود. در مراحل اولیه این تحقیق، پس از بررسیهای میدانی، مرور مطالعات انجام شده در مناطق مشابه با حوزه لاجیم رود، استفاده از افراد بومی و تکمیل پرسشنامهها، عوامل مؤثر اولیه در وقوع زمین لغزشهای منطقه تشخیص داده شدند. سپس لایههای اطلاعاتی مربوط به این عوامل در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه شد. به منظور کمی کردن عوامل و وزندهی آنها از درصد سطح لغزش یافته در واحدهای مختلف استفاده شد و تجزیه و تحلیل آماری رگرسیون چند متغیره با استفاده از روش گام به گام انجام گرفت که در نهایت مدلی با حذف عامل ارتفاع برای منطقه ارائه شد و عوامل زمینشناسی، کاربری اراضی، شیب و فاصله از جاده به ترتیب بیشترین تأثیر را دارا بودند، و حوزه آبخیز لاجیم رود با استفاده از مدل به دست آمده از نظر خطر وقوع زمین لغزش پهنهبندی شد. در پایان برای ارزیابی درستی مدل و نقشه پهنهبندی، مدل به دست آمده را برای حوزه آبخیز مجاور (حوزه ورکی) که از بسیاری لحاظ مشابه حوزه لاجیم رود بود به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که بیشترین سطح لغزش یافته در حوزه ورکی در پهنه بسیار پر خطر و خطرناک که با مدل بهدست آمده از حوزه لاجیم رود پهنهبندی شده است اتفاق افتاده است. بنابراین درستی مدل پیشنهادی برای منطقه مورد مطالعه مورد تأیید است.
زمین ساخت
احمد لشگری؛ محمودرضا هیهات؛ محمدمهدی خطیب؛ مهدی نجفی؛ جاومه ورجس
چکیده
چکیده تعیین هندسه و ساز و کار چین خوردگی در فرو افتادگی دزفول به دلیل دربرگرفتن بخش عمده ذخایر هیدروکربنی ایران و همچنین جایگاه این حوضه در روند تکامل ساختاری کمربند چین - رانده زاگرس، از اهمیت حیاتی برخوردار است. در این پژوهش، چگونگی تکامل هندسی تاقدیس جریک واقع در شمال خاوری فروافتادگی دزفول، بر اساس اطلاعات ژئوفیزیکی حاصل از لرزه ...
بیشتر
چکیده تعیین هندسه و ساز و کار چین خوردگی در فرو افتادگی دزفول به دلیل دربرگرفتن بخش عمده ذخایر هیدروکربنی ایران و همچنین جایگاه این حوضه در روند تکامل ساختاری کمربند چین - رانده زاگرس، از اهمیت حیاتی برخوردار است. در این پژوهش، چگونگی تکامل هندسی تاقدیس جریک واقع در شمال خاوری فروافتادگی دزفول، بر اساس اطلاعات ژئوفیزیکی حاصل از لرزه نگاری سه بعدی، داده های حفاری چاه که توسط شرکت ملی نفت ایران تهیه و در اختیار قرارگرفته است، تفسیر تصاویر ماهواره ای و دادههای حاصل از برداشت های صحرایی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس برش های ساختاری رسم شده، تغییرات هندسی چین در عرض و در راستای امتداد تاقدیس مورد مطالعه قرار گرفته است. تبخیریهای سازند گچساران به عنوان افق جدایش بالایی، سبب تغییرات هندسی و سبک دگرریختی در امتداد محور تاقدیس شده است. در منطقه دماغه تاقدیس، ساز و کار جدایشی با هندسه متقارن و مدور در سطح دیده می شود و بخش میانی تاقدیس، سازوکار چین خوردگی جدایشی گسلیده (Faulted detachment fold) را نشان می دهد.
محمدرضا اسمعیل بیگ
چکیده
مطالعه روزنداران پلانکتون سازندگورپی در کوه خانهکت (خاور شیراز) منجر به یافتن زیستزونهایی از سانتونین پیشین تا کامپانین میانی شد. دراین بررسی چهــار زیستزون تعیین شــد که زیستزون 1 (Dicarinella asymetrica zone) و 2 (Rosita fornicata zone) به سانتونین پیشین و پسین و زیستزون 3 (Globotruncanita stuartiformis zone) و 4 (Globotruncana ventricosa zone) بهترتیب متعلق به کامپانین ...
بیشتر
مطالعه روزنداران پلانکتون سازندگورپی در کوه خانهکت (خاور شیراز) منجر به یافتن زیستزونهایی از سانتونین پیشین تا کامپانین میانی شد. دراین بررسی چهــار زیستزون تعیین شــد که زیستزون 1 (Dicarinella asymetrica zone) و 2 (Rosita fornicata zone) به سانتونین پیشین و پسین و زیستزون 3 (Globotruncanita stuartiformis zone) و 4 (Globotruncana ventricosa zone) بهترتیب متعلق به کامپانین پیشین و میانی هستند. به دلیل کاهش ژرفای آب، زیست زون Globotruncanita calcarata متعلق به بخشهای پسین کامپانین و زیستزونهای پلاژیک متعلق به ماستریشتین در این منطقه مشاهده نمیشوند. سازند گورپی در این برش220 متر ستبرا دارد، از شیل و سنگآهک رسی تشکیل شده، سازند زیرین آن سازند سروک است و بر روی آن در ابتدا ماسهسنگ و سپس سنگآهکهای رودیستدار سازند تاربور قرار میگیرند.
پژمان طهماسبی؛ اردشیر هزارخانی
چکیده
در این پژوهش، برآورد الگوریتمهای یادگیری مختلف در شبکه عصبی برای برآورد عیار در سامانه مس پورفیری سوناجیل مقایسه شده است. هدف این پژوهش، بهینه کردن ساختار شبکه مورد استفاده و ارائه روند بهینهسازی ساختاری آن برای برآورد عیار مس برای شناسایی بهتر منطقه است. بر این اساس، دوازده الگوریتم یادگیری پس انتشار خطا برای این هدف بررسی ...
بیشتر
در این پژوهش، برآورد الگوریتمهای یادگیری مختلف در شبکه عصبی برای برآورد عیار در سامانه مس پورفیری سوناجیل مقایسه شده است. هدف این پژوهش، بهینه کردن ساختار شبکه مورد استفاده و ارائه روند بهینهسازی ساختاری آن برای برآورد عیار مس برای شناسایی بهتر منطقه است. بر این اساس، دوازده الگوریتم یادگیری پس انتشار خطا برای این هدف بررسی شدند. نتایج مطالعه بیانگر آن است که در الگوریتمهای مورد استفاده دو الگوریتم LM و BFG بهترین کارایی را دارند. دلایل برای نشان دادن کارایی تقریباً مساوی الگوریتمهای یادگیری دیگر بهصورت کمی بیان شده است. متغیرهای ورودی شبکه، موقعیت طول و عرض جغرافیایی و خروجی آن، عیار کانسار در آن مختصات است. همچنین برای بهدست آوردن ساختار بهینه شبکه مورد نظر از شبکههای با تعداد لایههای مختلف استفاده شد که در پایان شبکه با تعداد دوازده نرون مورد استفاده قرار گرفت. برای بررسی تأثیر شکل عادی کردن دادهها از شکلهای مختلف دادهها استفاده شد که دادههای عادی شده در بازه ]1 0 [ نتایج بهتری داشتند. در پایان برای بهینهتر شدن شبکه همچنین از توابع مختلف انتقال در این شبکه استفاده شد که تابع انتقال تانژانت سیگموییدی با کمترین خطای ممکن همراه بود و این تابع بهعنوان تابع بهینه برگزیده شد. با در نظر گرفتن شرایط بهینه مقدار R2 برای شبکه 946/0 بهدست آمد که نویدگر استفاده از شبکههای عصبی با ساختار بهینه برای بهبود شرایط برآورد است.
الهام اسدی مهماندوستی؛ بهرام علیزاده؛ محمد حسین آدابی
چکیده
میدان نفتی مارون، یکی از مهمترین میادین نفتی ایران در جنوب فروافتادگی دزفول شمالی در کمربند چینخورده زاگرس است که مورد بررسی ژئوشیمی آلی قرار گرفته است. 43 نمونه از سازندهای مخزن و منشأ گرو، گدوان، داریان، کژدمی، سروک، گورپی و پابده از چاههای متفاوت میدان نفتی مارون توسط پیرولیز راکایول تجزیه و بیتومن استخراج ...
بیشتر
میدان نفتی مارون، یکی از مهمترین میادین نفتی ایران در جنوب فروافتادگی دزفول شمالی در کمربند چینخورده زاگرس است که مورد بررسی ژئوشیمی آلی قرار گرفته است. 43 نمونه از سازندهای مخزن و منشأ گرو، گدوان، داریان، کژدمی، سروک، گورپی و پابده از چاههای متفاوت میدان نفتی مارون توسط پیرولیز راکایول تجزیه و بیتومن استخراج شده از 23 نمونه انتخاب شده با دستگاه کروماتوگرافی ستونی و گازی مورد مطالعه قرار گرفت. به منظور مقایسه بیتومن استخراجشده از سازندهای مورد بررسی، 5 نمونه نفت خام از مخزن بنگستان و یک نمونه از مخزن خامی مطالعه شده است. بررسی دادههای حاصل از پیرولیز راکایول نشان میدهد که نمونههای کژدمی و پابده با میانگین کل کربن آلی 13/4 درصد و S2 بیشتر از 12 میلیگرم هیدروکربن بر گرم سنگ دارای بیشترین مقدار درصد TOC و پتانسیل هیدروکربنزایی بالاتری نسبت به دیگر نمونهها هستند. بر مبنای نمودار HI در برابر Tmax و همچنین S2-TOC مشخص شد که کروژن موجود در سازندهای مورد مطالعه از نوع II است. همچنین سازندهای گرو، گدوان و کژدمی با رسیدن به مرحله کاتاژنز مسیر بلوغ حرارتی را طی کردهاند. تغییرات PI و Tmax در برابر ژرفا بیانگر این موضوع است که نمونههای پابده و گورپی بلوغ کمتری را نسبت به نمونههای کژدمی و گرو نشان میدهند. مطالعه کروماتوگرامها و نسبت تغییرات مقادیر Pr/nC17 در برابر Ph/nC18 نشان میدهد که نمونههای مورد مطالعه فاقد یا دارای مقدار کمی پدیده تخریب زیستی بوده و نفت خام مخزن بنگستان و خامی از سنگ منشأیی با کروژن نوع II در شرایط کاهیده تشکیل شده است.
صابر خوش جوان؛ بهرام رضایی؛ احمد امینی
چکیده
در این پژوهش بررسیهای خواص سنجی از دیدگاه فرآوری بر روی نمونههای فسفات رسوبی منطقه دلیر بررسی شد. بر اساس بررسیهای کانیشناسی کانی فسفاتی موجود در کانسنگ از نوع کانیهای رسوبی و کلوفان (13/28%) است و کلسیت (53/43%)، کوارتز (49/24%) و دولومیت (65/4%) عمده کانیهای باطله هستند. عمدهترین ترکیبات کانسنگ P2O5 (9/11%)، CaO (36/36%)، SiO2 (49/24%) و MgO (01/1%) هستند. ...
بیشتر
در این پژوهش بررسیهای خواص سنجی از دیدگاه فرآوری بر روی نمونههای فسفات رسوبی منطقه دلیر بررسی شد. بر اساس بررسیهای کانیشناسی کانی فسفاتی موجود در کانسنگ از نوع کانیهای رسوبی و کلوفان (13/28%) است و کلسیت (53/43%)، کوارتز (49/24%) و دولومیت (65/4%) عمده کانیهای باطله هستند. عمدهترین ترکیبات کانسنگ P2O5 (9/11%)، CaO (36/36%)، SiO2 (49/24%) و MgO (01/1%) هستند. پلتهای آپاتیت دارای میانبارهای با ابعاد حدود 70- 15 میکرون کوارتز و کلسیت بوده و میزان این میانبارها نیز قابل توجه است. بافت کانیشناسی نیز بسیار پیچیده است. درجه آزادی بر اساس بررسیهای میکروسکوپی و غرق و شناورسازی حدود 140 میکرون به دست آمد. حدود 2/8% از کل فسفات در بخش نرمهگیری خردایش اتلاف شد. مدت زمان بهینه برای رسیدن به درجه آزادی تقریباً زمان 10 دقیقه و 30 ثانیه حاصل شد. میزان مواد آلی (ارگانیکی) که بر اساس روش حرارتی به دست آمد، حدود (66/1%) است بررسیهای میکروسکوپ الکترونی نیز وجود میانبارها و مواد آلی را نشان داد. اختلاف وزن مخصوص کانی فسفاتی با باطلهها پایین است. با توجه به مسائل بیان شده، پیشبینی میشود که تنها به روش فلوتاسیون بتوان کانی فسفاتی را از کانیهای کربناتی و سیلیکاتی جدا نمود.
زمین ساخت
محمدرضا شیخ الاسلامی؛ شیرین الیاسی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
دایره مور روش شناخته شده ای برای تحلیل کرنش دو بعدی است. باتوجه به شکل گیری بودین ها در دو مرحله از دگرریختی پیشرونده (D1 و D4) در مرمرهای مجموعه دگرگون شمال گلپایگان، تحلیل کرنش دو بعدی برای این دو مرحله از دگرریختی با استفاده از دایره مور به انجام رسیده است. این تحلیل بر پایه برآورد طول اولیه بودین ها پیش از دگرریختی و اندازه گیری طول ...
بیشتر
دایره مور روش شناخته شده ای برای تحلیل کرنش دو بعدی است. باتوجه به شکل گیری بودین ها در دو مرحله از دگرریختی پیشرونده (D1 و D4) در مرمرهای مجموعه دگرگون شمال گلپایگان، تحلیل کرنش دو بعدی برای این دو مرحله از دگرریختی با استفاده از دایره مور به انجام رسیده است. این تحلیل بر پایه برآورد طول اولیه بودین ها پیش از دگرریختی و اندازه گیری طول کنونی بودین ها، پس از دگرریختی انجام شده است. محاسبه پارامترهای طولی کرنش و دایره های مور ترسیم شده نشان می دهند که نسبت کرنش طی مرحله دگرریختی D1 35/2-06/1 و در مرحله دگرریختی D4، 84/2-10/1 است. تغییر مساحت مثبت طی مرحله دگرریختی D1 و تغییر مساحت مثبت و منفی در جریان مرحله دگرریختی D4 روی داده است. میانگین زاویه برش برای دگرریختی D1، 22 درجه و برای دگرریختی D4، 24 درجه برآورد شده است.