ئارام بایت گل؛ رضا موسوی حرمی؛ اسدا... محبوبی
چکیده
نهشته های کربناته عضو 1 و 2 گروه میلا در البرز مرکزی (کامبرین میانی) که در این تحقیق سازند ده صوفیان نامیده می شود در برش های شهمیرزاد، تویه دروار، میلاکوه و ده ملا مورد مطالعه قرار گرفته است. واحد 2 سازند ده-صوفیان در البرز مرکزی از شمال ایران شامل کربنات های دریایی کم عمقی می باشد که بوسیله انواع مختلف کنگلومراهای آهکی توصیف میشود. ...
بیشتر
نهشته های کربناته عضو 1 و 2 گروه میلا در البرز مرکزی (کامبرین میانی) که در این تحقیق سازند ده صوفیان نامیده می شود در برش های شهمیرزاد، تویه دروار، میلاکوه و ده ملا مورد مطالعه قرار گرفته است. واحد 2 سازند ده-صوفیان در البرز مرکزی از شمال ایران شامل کربنات های دریایی کم عمقی می باشد که بوسیله انواع مختلف کنگلومراهای آهکی توصیف میشود. کنگلومراهای آهکی یکی از تشکیل دهندهای اصلی واحد 2 سازند ده-صوفیان میباشد، اما منشاء آن تا به حال مورد بررسی قرار نگرفته است. کنگلومراهای آهکی دارای یک مجموعه خصوصیات و پارامترهای متغییری دارند که که از کنگلومرای قطعه فراوان تا زمینه فراوان با فلات پبل های پراکنده در زمیه سنگ توصیف می شود. این کنگلومراها عمدتاً الیگومکتیک میباشند و به طور غالب از قطعات گل آهکی در اندازه و شکل های متغییر (هم بعد، بیضوی، دیسکی، تابولار و نامنظم) تشکیل شده است. بر طبق ترکیب، خصوصیات ساختارهای رسوبی همراه و فابریک، کنگلومراهای آهکی در واحد 2 سازند ده-صوفیان شامل دو گروه اصلی می باشد. آنها شامل: 1) کنگلومراهای آهکی درون سازندی حاصل از فرایندهای رسوبی. 2) طبقات کنگلومرایی آهکی کاذب حاصل از فرایندهای دیاژنزی. خصوصیات کلی کنگلومرایی آهکی کاذب سازند ده-صوفیان همچون ترکیب الیگومکتیک از قطعات گل آهکی، فابریک موزاییکی، فابریک جنبی و نامنظم، فابریک تدریجی و متغییر، تغییرات تدریجی با رخساره های مجاور و زیرین و عدم ساختارهای رسوبی همراه، موجب میشود که کنگلومرایی آهکی کاذب را به تغییر شکل رسوب در طول فرایندهای دیاژنتیکی اولیه تحت شرایط تدفین کم عمق نسبت داد. این خصوصیات متمایز از کنگلومراهای آهکی درون سازندی حاصل از فرایندهای رسوبی میباشد. کنگلومراهای آهکی درون سازندی بوسیله وجود ساختارهای رسوبی اولیه، همانند دانه بندی تدریجی نرمال تا معکوس، چینه بندی داخلی، چینه بندی مورب هوموکی و وجود قاعده شارپ و فرسایشی مشخص میشوند. کنگلومرای دیاژنتیکی در واحد آهکهای نواری حاصل از تغییر شکل نرم آهکهای نواری در طول فرایند دیاژنز اولیه است. در مقابل در کنگلومراهای رسوبی وجود شواهدی از ابعاد، ضخامت، اندازه قطعات، طبقات غنی از قطعه، نوع ماتریکس و تمایل به تشکیل واحدهای برهمافزاینده با سطوح فرسایشی مختلف در بین آنها حاکی از تاثیر شرایط پرانرژی و فرسایش مداوم در بخش بالایی موجسار هوای طوفانی بر روی خردشدن مواد آهکی و تشکیل کنگلومرای رسوبی است.
ژئوفیزیک
حمیدرضا صمدی؛ روح الله کیمیای فر؛ علیرضا حاجیان
چکیده
یکی از مهمترین پارامترهای زلزلهشناسی، تعیین مرکز زمینلرزه است زیرا دقت مطالعات وابسته مانند تحلیل خطر زمینلرزه، سازوکار گسلش و ... همگی به دقت پارامتر یاد شده وابسته میباشند. روش اختلاف دوگانه یکی از روشهای نسبی پرکاربرد مورد استفاده در مراکز زلزلهشناسی میباشد. در این پژوهش، روش یاد شده مبنای ارائه الگوریتمی است ...
بیشتر
یکی از مهمترین پارامترهای زلزلهشناسی، تعیین مرکز زمینلرزه است زیرا دقت مطالعات وابسته مانند تحلیل خطر زمینلرزه، سازوکار گسلش و ... همگی به دقت پارامتر یاد شده وابسته میباشند. روش اختلاف دوگانه یکی از روشهای نسبی پرکاربرد مورد استفاده در مراکز زلزلهشناسی میباشد. در این پژوهش، روش یاد شده مبنای ارائه الگوریتمی است که مکانیابی مجدد رویدادها را با با سرعت نسبتاً بالا در حدود 4 میلیثانیه امکانپذیر میسازد. در این روش، شبکه استنتاج عصبی-فازی تطبیقپذیر (انفیس) بر مبنای کاتالوگ زمینلرزههای مکانیابی مجدد شده یک منطقه، آموزش داده شده و پس از وقوع هر رویداد جدید، صرفا برای آن رویداد تعمیم مییابد. در آموزش شبکه پارامترهای مدل سرعتی یکبعدی، موقعیت مکانی رویدادهای کاتالوگ مبنا و نیز شبیهترین رویدادهای مربوط به هر رویداد که توسط الگوریتم k نزدیکترین همسایه مشخص شدهاند، همگی، بهعنوان داده ورودی و مختصات رویدادهای مکانیابی مجدد شده به عنوان خروجی شبکه در نظر گرفته میشوند.در این پژوهش، با استناد به دادههای حدود 8000 زمین لرزه که به عنوان دادههای آموزشی استفاده شدهاند، دادههای 490 رویداد، مکانیابی مجدد شده و بررسی نتایج نشاندهنده خطای جذرمیانگین مربعات 002/0 برای طول و عرض جغرافیایی و 45/0 برای عمق رویدادها نسبت به روش اختلاف زمانی دوگانه میباشد.
سنگ شناسی
سیدعلی اکبر اسدی؛ حبیب اله قاسمی؛ محسن مباشری
چکیده
توده اولترامافیک- مافیک سرگز- آبشور (سیخوران) در جنوب خاور پهنه دگرگونی- ماگمایی سنندج - سیرجان در منطقه اسفندقه در داخل سنگهای دگرگونی پالئوزوییک بالایی- تریاس نفوذ کرده و توسط سنگهای رسوبی ژوراسیک پوشیده شدهاست. این توده از هارزبورژیت و دونیت پورفیروکلاستی تفاله گوشتهای (واحد تکتونیت)، سنگهای اولترامافیک ...
بیشتر
توده اولترامافیک- مافیک سرگز- آبشور (سیخوران) در جنوب خاور پهنه دگرگونی- ماگمایی سنندج - سیرجان در منطقه اسفندقه در داخل سنگهای دگرگونی پالئوزوییک بالایی- تریاس نفوذ کرده و توسط سنگهای رسوبی ژوراسیک پوشیده شدهاست. این توده از هارزبورژیت و دونیت پورفیروکلاستی تفاله گوشتهای (واحد تکتونیت)، سنگهای اولترامافیک –مافیک انباشتی لایهای، توده بزرگ گابروی ایزوتروپ و دایکهای پراکنده میکروگابرویی-دیابازی تشکیل شده و فاقد بخشهای خروجی و رسوبی (دسته دایکهای دیابازی، بازالتهای تودهای و بالشی، هیالوکلاستیت، چرت، رادیولاریت و آهک پلاژیک) یک مجموعه افیولیتی است. همچنین به صورت یک توده نفوذی بزرگ به درون دگرگونههای پالئوزوییک بالایی- تریاس میزبان تزریق شده و سبب ایجاد دگرگونی همبری شدید و ذوب آمفیبولیتهای میزبان گردیده و از این رو، یک توالی افیولیتی کامل نیست. دونیتهای پورفیروکلاستی و اولترامافیک –مافیکهای انباشتی لایهای مهمترین بخشهای این توده هستند. کروم اسپینل با ترکیبات غنی تا فقیر از کروم و منشأهای ماگمایی تا تفالهای بازماندی در بخشهای اولترامافیک گوشتهای و انباشتی لایهای این توده یافت میشود. بلورهای خودشکل این کانی غالباً با بافت انباشتی تودهای و لایهای در داخل و در بین دانههای الیوین دیده میشوند. ترکیب کروم اسپینل در این مجموعه از نوع کرومیت، منیزیوکرومیت، هرسینیت و اسپینل و منطبق با کروم اسپینلهای پریدوتیتهای تهی شده نواحی فرافرورانشی به ویژه سنگهای حوضههای فرافرورانشی کمانی است که با ماگماهای بونینیتی برهمکنش داشتهاند. برداشت های دقیق صحرایی به همراه نتایج سن سنجی ایزوتوپی پیشین و این پژوهش بر روی زیرکنهای استخراج شده از نمونه پگماتوییدی حاصل از ذوب بخشی آمفیبولیتهای میزبان توده گابروی ایزوتروپ (187.2 ± 2.6 Ma) نشان می دهند که توده اولترامافیک- مافیک آلپی سرگز-آبشور به صورت یک ستون (دیاپیر) گوشتهای آستنوسفری در حال صعود و ذوب بخشی در زمان تریاس پسین- ژوراسیک پیشین در یک حوضه کششی فرافرورانشی درون/ پیشکمانی جنینی در داخل نوار دگرگونی- ماگمایی نوع آندی سنندج- سیرجان جایگزین شده است.
فریدون رضایی؛ حمید نظری؛ سحر رحمانیان؛ علیرضا شهیدی
چکیده
با توسعه روز افزون شهری و ساخت و گسترش سازههای سطحی و زیر سطحی چون خطوط بسیار مترو درسطح کشور، نیاز به انجام مطالعات ژئوتکنیک پیرامون این سازهها بیش از پیش مورد تأکید قرار میگیرد. تهران بزرگ، که در دامنه جنوبی بلندیهای البرز مرکزی روی مجموعه نهشتههای آبرفتی کواترنری با گسلهای جنبای لرزهزایی چون سامانه شمالی در سوی شمال ...
بیشتر
با توسعه روز افزون شهری و ساخت و گسترش سازههای سطحی و زیر سطحی چون خطوط بسیار مترو درسطح کشور، نیاز به انجام مطالعات ژئوتکنیک پیرامون این سازهها بیش از پیش مورد تأکید قرار میگیرد. تهران بزرگ، که در دامنه جنوبی بلندیهای البرز مرکزی روی مجموعه نهشتههای آبرفتی کواترنری با گسلهای جنبای لرزهزایی چون سامانه شمالی در سوی شمال و گسلهای پارچین و پیشوا در سوی جنوب در بر گرفته شده است، نیاز انجام پژوهشهایی با هدف برآورد ارتباط دو سویه توان لرزهخیزی گسلهای پیرامون و ویژگیهای ژئوتکنیکی نهشتههای گستره مورد مطالعه را آشکار میسازد. در این پژوهش با استفاده از دادههای صحرایی و آزمایشگاهی به بررسی ویژگیهای ژئوتکنیکی نهشتههای مسیر، جنس لایههای خاک و پارامترهای مختلف هر لایه بهکمک نرم افزارهای تهیه شده، چون مقادیر ظرفیت باربری و نشست و پتانسیل روانگرایی در درازای 27 کیلومتری از مسیر تونل خط 7 مترو تهران پرداخته شده است. بر پایه این پژوهش، نهشتههای آبرفتی واحدهای Cو Dمجموعههای آبرفتی تهران، از مقاومت بهنسبت بالایی برخوردار بوده و مقدار نشست سطح زمین در تمامی نقاط اندازهگیری شده، در حد مجاز (<2.5cm) است. بررسی ارزیابی پتانسیل روانگرایی بر پایه دادههای SPT، نشان از نبود احتمال رخداد روانگرایی در لایههای ماسهدار در گستره خاوری- مرکزی تهران، در هنگام یک جنبش لرزهای احتمالی دارد.
مهدی هادیسیهرود؛ حسین مصدق؛ نصرالله عباسی
چکیده
توالیهای کربناتی سازند زیارت با معرفی برشهای باغدره و قینرجه در کوههای سلطانیه (جنوب زنجان) موقیعتهای کمیابی در زون البرز خاوری بهشمار میروند که دربردارنده فراوانی بالایی از روزنبران کفزی بزرگ (Large benthic foraminifera) بهویژه گونههایی از آلوئولینا هستند. در واقع، از این توالیها تعدادی از گونههای آلوئولینا توصیف و یک ...
بیشتر
توالیهای کربناتی سازند زیارت با معرفی برشهای باغدره و قینرجه در کوههای سلطانیه (جنوب زنجان) موقیعتهای کمیابی در زون البرز خاوری بهشمار میروند که دربردارنده فراوانی بالایی از روزنبران کفزی بزرگ (Large benthic foraminifera) بهویژه گونههایی از آلوئولینا هستند. در واقع، از این توالیها تعدادی از گونههای آلوئولینا توصیف و یک توزیع چینهشناسی مقایسهای با گونههایی از آلوئولینا در حوضه تتیس انجام پذیرفت که نشاندهنده یک وابستگی نزدیک با مطالعات انجام شده در بخشهای مختلف از این حوضه است. همچنین، این تطابق در ناحیه مطالعه شده بر اساس شناسایی گونههای آلوئولینا مانند A. ellipsoidalis, A. laxa, A. tumida, A.cemali, A.aragonensis, A. pisiformis,A.rotundata, A. subpyrenaica, A. cf.canavari, A. canavarii, A. ex gr.cremaeنشاندهنده اشکوبهای ایلردین- کوئزین است.
معصومه روحافزا؛ صمد علیپور؛ علی عابدینی
چکیده
منطقه قرهبلاغ، در 20 کیلومتری خاور مهاباد، جنوب استان آذربایجان غربی قرار گرفته است. سنگهای کربناتی سازند بایندر و دولومیتهای سازند سلطانیه در این منطقه میزبان کانیسازیهایی از باریم، آهن و منگنز هستند. با توجه به مطالعات کانیشناسی، باریت، مگنتیت، هماتیت، گوتیت، لیمونیت و پیرولوزیت تجمعات کانیایی اصلی این کانیسازیها ...
بیشتر
منطقه قرهبلاغ، در 20 کیلومتری خاور مهاباد، جنوب استان آذربایجان غربی قرار گرفته است. سنگهای کربناتی سازند بایندر و دولومیتهای سازند سلطانیه در این منطقه میزبان کانیسازیهایی از باریم، آهن و منگنز هستند. با توجه به مطالعات کانیشناسی، باریت، مگنتیت، هماتیت، گوتیت، لیمونیت و پیرولوزیت تجمعات کانیایی اصلی این کانیسازیها هستند که در مقادیر کم توسط کالکوپیریت، مالاکیت، آزوریت و کلسیت همراهی میشوند. آشکارترین ویژگی ژئوشیمیایی این کانیسازیها، تفریق بهنسبت ضعیف LREE از HREE در باریت و کانسنگهای آهن- منگنز، بیهنجاریهای منفی Eu در کانسنگهای آهن- منگنز (26/0-76/0) و بیهنجاریهای مثبت Eu در باریت (7/7- 51/10) است. تلفیق نتایج برآمده از بررسیهای صحرایی، سنگنگاری و ژئوشیمیایی (یافتههای آنالیتیک و ضرایب همبستگی میان عناصر) نشان میدهند که عواملی همچون تغییرات در شرایط فیزیکوشیمیایی محیط (pH، Eh و دما)، فعالیت لیگاندهای کمپلکسساز و حضور فازهای کانیایی فرعی (کانیهای رسی، زیرکن، زینوتایم، و مونازیت) نقش ارزندهای در پراکندگی عناصر خاکی کمیاب در طی کانهزایی و گسترش این کانسنگها داشتهاند.
نوشین بقاء؛ منوچهر قرشی؛ مهران آرین؛ محسن پورکرمانی؛ علی سلگی
چکیده
گسترش ساختاری تحت تأثیر فعالیتهای زمینساخت جنبا به دگرشکلی عارضههای زمینریختی میانجامد. پهنه گسلی مشا- شمال تهران در لبه جنوبی البرز مرکزی شامل ساختارهای زمینساختی شاخصی است. در این راستا مطالعه بر روی نشانههای ریختزمینساختی، روش مناسبی در ارزیابی فعالیتهای زمینساخت نسبی ناحیه است. در این پژوهش 6 شاخص ریختسنجی ...
بیشتر
گسترش ساختاری تحت تأثیر فعالیتهای زمینساخت جنبا به دگرشکلی عارضههای زمینریختی میانجامد. پهنه گسلی مشا- شمال تهران در لبه جنوبی البرز مرکزی شامل ساختارهای زمینساختی شاخصی است. در این راستا مطالعه بر روی نشانههای ریختزمینساختی، روش مناسبی در ارزیابی فعالیتهای زمینساخت نسبی ناحیه است. در این پژوهش 6 شاخص ریختسنجی مهم در نظر گرفته شده است که عبارتند از: شاخص طول - شیب آبراهه(SL) ، انتگرال فرازسنجی (Hi)، عدم تقارن حوضه زهکشی(Af) ، شکل حوضه زهکشی (Bs)، نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن(Vf) و پیچوخم پیشانی کوه (Smf). محاسبه و ارزیابی این شاخصها 3 رده از فعالیت زمینساخت نسبی ناحیه را از فعالیت کم تا زیاد مشخص میکند. بر این پایه، بیشتر حوضههای زهکشی که رده بالا از این فعالیت را نشان میدهند، با گسلهای اصلی لبه جنوبی البرز مرکزی منطبق هستند.
انیسالسادات خلیفه سلطانی؛ سیداحمد علوی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
تحلیل فرکتالی آبراههها و شکستگیها ابزار سودمندی در راستای تعیین بلوغ ساختاری یک گستره است. این پژوهش به کمک هندسه فرکتالی، به بررسی و مقایسه ابعاد فرکتالی شکستگیها و آبراههها در بخش جنوب باختری لنجان میپردازد و پس از تعیین پویاترین بخش این گستره، نقش ساختارهای زمینشناسی را در این امر بررسی میکند. در تحلیل فرکتالی شکستگیها ...
بیشتر
تحلیل فرکتالی آبراههها و شکستگیها ابزار سودمندی در راستای تعیین بلوغ ساختاری یک گستره است. این پژوهش به کمک هندسه فرکتالی، به بررسی و مقایسه ابعاد فرکتالی شکستگیها و آبراههها در بخش جنوب باختری لنجان میپردازد و پس از تعیین پویاترین بخش این گستره، نقش ساختارهای زمینشناسی را در این امر بررسی میکند. در تحلیل فرکتالی شکستگیها و آبراههها از روش مربع شمار استفاده شده است، بدین منظور چهار بخش A، B، C و D در گستره با تراکم ساختاری بالا شناسایی شده، و ابعاد فرکتالی آبراههها و شکستگیها در این چهار بخش محاسبه و سپس با یکدیگر مقایسه شده است. نتایج تحلیل فرکتالی شکستگیها بخش B را به عنوان پویاترین بخش گستره معرفی میکند، در حالی که نتایج تحلیل فرکتالی آبراههها فعالیت زمینساختی را در بخش A بیشتر نشان میدهد، ولی با توجه به بیشتر بودن تعداد زمینلرزهها و تراکم بالای شکستگیها در بخش B، میتوان این بخش را پویاترین بخش گستره مورد مطالعه دانست و پاسخ مغایرت نتایج ابعاد فرکتالی آبراههها با نتایج ابعاد فرکتالی شکستگیها را در گوناگونی سنگشناسی این بخش از گستره یافت. بررسیهای ساختاری انجام شده در گستره نشان از وجود یک پهنه ترافشارشی راستبر در گستره مورد مطالعه دارد، که این پهنه ترافشارشی سبب برخاستگی زمینساختی بخش B و ایجاد گلساخت مثبت در این بخش از گستره شده است. بنابراین افزایش فعالیت زمینساختی بخش B به دلیل شکلگیری گلساخت مثبت و برخاستگی زمینساختی حاصل از آن است.
میثم شفیعی اردستانی؛ محمد وحیدی نیا؛ عباس صادقی
چکیده
در این پژوهش، گذر زمانی سانتونین-کامپانین بر اساس روزنبران شناور در 5 برش چینهشناسی الگو، روستای پادها٬ شوراب، روستای آبدراز و برش قرهسو در خاور حوضه رسوبی کپهداغ مورد بررسی قرار گرفت. در تمامی برشهای مورد مطالعه گونه جهانی Marsupites testudinarius Schlotheim که انقراض آن به طور گسترده در تعیین قاعده زمانی کامپانین به کار میرود یافت نگردید. ...
بیشتر
در این پژوهش، گذر زمانی سانتونین-کامپانین بر اساس روزنبران شناور در 5 برش چینهشناسی الگو، روستای پادها٬ شوراب، روستای آبدراز و برش قرهسو در خاور حوضه رسوبی کپهداغ مورد بررسی قرار گرفت. در تمامی برشهای مورد مطالعه گونه جهانی Marsupites testudinarius Schlotheim که انقراض آن به طور گسترده در تعیین قاعده زمانی کامپانین به کار میرود یافت نگردید. چندین افق زیستی همزمان از روزنبران شناور نزدیک به گذر زمانی سانتونین-کامپانین شامل LODs گونههای Ventilabrella austiniana Cushman, Dicarinella concavata (Brotzen) , Dicarinella asymetrica (Sigal) و FOD گونه Contusotruncana patelliformis (Gandolfi) ثبت گردیدند. مرز زمانی سانتونین- کامپانین در بالاترین قسمت زیست زون Dicarinella asymetrica Total Range Zoneو در قسمت بالایی سازند آبدراز در برشهای الگو، شوراب، روستای آبدراز و روستای پادها و در قاعده سازند آب تلخ در برش قرهسو قرار دارد. مدل زیستی به دست آمده برای برشهای مورد مطالعه قابل مقایسه با مدلGale et al. (2008) در برش WDS (Waxahachie Dam Spill way Section) ، شمال تگزاس است. مطالعه آماری تجمعات روزنبران شناور و کفزی مشخص نمود که فراوانی پایین روزنبران شناور کیلدار و همچنین درصد پایین روزنبران شناور (%P) نشاندهنده شرایط محیطی کمژرفا در برشهای الگو، شوراب، روستای آبدراز و روستای پادها و فراوانی بالای روزنبران شناورکیلدار و نیز درصد بالای روزنبران شناور(%P) نشان دهنده شرایط ژرف در برش قرهسو در بالای مرز سانتونین-کامپانین میباشد. همچنین نسبت روزنبران شناور به کفزیهای سطح زی تعیین و با استفاده از معادلهواندرزوان مشخص شد که ژرفای آب در قاعده زمانی کامپانین به حدود 160 متر در برش قرهسو رسیده است.
بهزاد شهبازی؛ بهرام رضایی؛ سید محمد جواد کلینی؛ محمد نوع پرست
چکیده
در این پژوهش تأثیر شار مساحت سطح حباب در آهنگ شناورسازی ذرات زغالسنگ مورد بررسی قرار گرفت، به گونهای که نتایج نشاندهنده افزایش ثابت آهنگ فلوتاسیون ذرات با افزایش شار مساحت سطح حباب بود. بیشترین ثابت آهنگ فلوتاسیون برابر با 30/3 در دقیقه به دست آمد؛ در حالی که اندازه ذرات 37- میکرون و شار مساحت سطح حباب 89/25 در ثانیه بود. برای تحلیل ...
بیشتر
در این پژوهش تأثیر شار مساحت سطح حباب در آهنگ شناورسازی ذرات زغالسنگ مورد بررسی قرار گرفت، به گونهای که نتایج نشاندهنده افزایش ثابت آهنگ فلوتاسیون ذرات با افزایش شار مساحت سطح حباب بود. بیشترین ثابت آهنگ فلوتاسیون برابر با 30/3 در دقیقه به دست آمد؛ در حالی که اندازه ذرات 37- میکرون و شار مساحت سطح حباب 89/25 در ثانیه بود. برای تحلیل نتایج از کارایی برخورد، اتصال و انفصال حباب- ذره استفاده شد. بیشترین کارایی برخورد استوکس برابر با 57/81 درصد به دست آمد، در شرایطی که دانهبندی ذرات 420+500- میکرون، شار مساحت سطح حباب 43/27 در ثانیه و آهنگ شناورسازی 17/1 در دقیقه بود. بیشترین کارایی اتصال یون، استوکس و پتانسیل به ترتیب برابر با 66/94%، 74/56% و 61/45% به دست آمد. همچنین بیشترین کارایی انفصال برابر با 57/34% به دست آمد، در شرایطی که دانهبندی ذرات 420+500- میکرون و شار مساحت سطح حباب 77/16 در ثانیه و آهنگ شناورسازی 85/0 در دقیقه بود. کارایی گردآوری ذرات با افزایش شار مساحت سطح حباب افزایش یافت. کارایی گردآوری ذرات در محدوده دانهبندی 37+106- میکرون بالا بود و در دانهبندیهای بیرون از این محدوده، کارایی گردآوری ذرات به آرامی کاهش یافت. بنابراین میتوان پایین بودن کارایی گردآوری ذرات درشت را به بالا بودن کارایی انفصال نسبت داد تا هنگامی که پایین بودن کارایی گردآوری ذرات دانهریز ناشی از پایین بودن کارایی برخورد حباب- ذره بود.
مجتبی کمانی؛ علی ارومیهای؛ محمد جورابچی
چکیده
راهها از جمله طرحهای مهندسی خطی به شمار میآیند که از واحدها و شرایط گوناگون زمینشناسی عبور کرده، بنابراین ضرورت دارد که مطالعات زمینشناسی مهندسی در طول مسیر راه انجام گیرد. این مطالعات از مرحله انتخاب مسیر راه تا پایان ساخت و بهرهبرداری ادامه دارد. در مرحله انتخاب مسیر راه با حجم زیاد دادهها و گوناگونی شرایط مسیر روبهرو ...
بیشتر
راهها از جمله طرحهای مهندسی خطی به شمار میآیند که از واحدها و شرایط گوناگون زمینشناسی عبور کرده، بنابراین ضرورت دارد که مطالعات زمینشناسی مهندسی در طول مسیر راه انجام گیرد. این مطالعات از مرحله انتخاب مسیر راه تا پایان ساخت و بهرهبرداری ادامه دارد. در مرحله انتخاب مسیر راه با حجم زیاد دادهها و گوناگونی شرایط مسیر روبهرو بوده که انجام این کار به صورت دستی، وقتگیر و بدون دقت کافی میشود. در این نوشتار به بررسی وضعیت زمینشناسی مهندسی مسیر آزادراه قزوین- رشت در محدوده شهرستان رودبار پرداخته شده است. در این راستا پس از شناخت عوامل زمینشناسی مهندسی مؤثر در انتخاب مسیر و ساخت آزادراه، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و نرمافزار Expert Choice به این عوامل با توجه به مناسب بودن آنها برای ساخت آزادراه، وزندهی شده و در ادامه لایههای وزندار را در نرمافزار GIS همپوشانی کرده و نقشه نهایی تهیه شده است. نقشه نهایی نشاندهنده کیفیت شرایط زمینشناسی مهندسی مسیر راه است، که در دو حالت سطحی و زیر سطحی (تونل) و با خطای کم، تهیه شده است. از آنجا که بهکارگیری این روش برای انجام بررسیهای زمینشناسی مهندسی مسیر راه روش جدیدی است، نیاز است که با بررسیهای بیشتر و انجام کارهای مشابه در نقاط دیگر، آن را اصلاح و کامل کرد. از طرف دیگر از این مدل میتوان برای دیگر بررسیهای زمینشناسی مهندسی با توجه به قابلیت انعطافپذیری بالای مدل، استفاده کرد.
سعیده شیرینمنش؛ وحید چگینی
چکیده
گسترش انرژیهای نو از مهمترین مسایلی است که در تمام کشورها به آن پرداخته شده و دائماٌ در پی ایجاد طرحی نو در این زمینه هستند. یکی از عظیمترین منابع انرژی در جهان، اقیانوسها هستند و جزرومد نیز از مؤلفههای اصلی جریانهای اقیانوسی است. حرکت توده آب اقیانوسها بر اثر جزرومد، بالقوه دارای انرژی بسیار زیادی است. در این پژوهش ...
بیشتر
گسترش انرژیهای نو از مهمترین مسایلی است که در تمام کشورها به آن پرداخته شده و دائماٌ در پی ایجاد طرحی نو در این زمینه هستند. یکی از عظیمترین منابع انرژی در جهان، اقیانوسها هستند و جزرومد نیز از مؤلفههای اصلی جریانهای اقیانوسی است. حرکت توده آب اقیانوسها بر اثر جزرومد، بالقوه دارای انرژی بسیار زیادی است. در این پژوهش انرژی پتانسیل در ایستگاه چابهار با استفاده از دادههای 18 ساله (2007-1990) میانگین اختلاف دامنه جزرومدی روزانه، ماهانه و سالانه بهدست آمد. سپس میانگین انرژی و همچنین توان قابل استحصال از ارتفاع جزرومدی محاسبه شد. میانگین اختلاف دامنه جزرومدی مربوط به 18 سال برابر با 09/2 متر و میانگین انرژی به میزان 5/5 وات ساعت بر متر مربع و میانگین توان قابل استحصال 44/. وات بر متر مربع برآورد شد. براساس نتایج این پژوهش انرژی قابل استحصال از جزرومد در خلیج چابهار بسیار ضعیف است و از دید اقتصادی مقرون به صرفه نیست.
زهره خسروی؛ سید محمود حسینی نژاد
چکیده
توالیهای رسوبی آواری و کربناتی سازندهای پادها و بهرام به ترتیب به سن ژیوتین پسین- فراسنین پسین و با مجموعه 126 متر در ناحیه باغین، شهرستان کرمان، در ایران مرکزی به صورت همشیب و تدریجی بر روی یگدیگر قرار دارند. رخسارههای آواری آن از شیل و ماسهسنگ تشکیل شده که در یک محیط ساحلی نهشته شدهاند. سنگهای کربناتی آن شامل دولومیت و سنگآهک ...
بیشتر
توالیهای رسوبی آواری و کربناتی سازندهای پادها و بهرام به ترتیب به سن ژیوتین پسین- فراسنین پسین و با مجموعه 126 متر در ناحیه باغین، شهرستان کرمان، در ایران مرکزی به صورت همشیب و تدریجی بر روی یگدیگر قرار دارند. رخسارههای آواری آن از شیل و ماسهسنگ تشکیل شده که در یک محیط ساحلی نهشته شدهاند. سنگهای کربناتی آن شامل دولومیت و سنگآهک بوده و دربردارنده رخسارههای پهنه کشندی (جزر و مدی)، لاگون، سد و دریای باز میباشد. براساس مجموعه کنودونتها و براکیوپودهای شناسایی شده، سن ژیوتین پسین- فرازنین پسین برای برش مورد مطالعه تعیین شده است. نتایج حاصل از مطالعات سنگنگاری نشان میدهد که این رسوبات در یک سکوی (پلاتفرم) کربناتی کمژرفا از نوع رمپ نهشته شدهاند. بررسی چینهنگاری سازند بهرام در منطقه مورد مطالعه به شناسایی 3 سکانس رسوبی رده سوم انجامیده است که این سکانسها با توجه به ریز رخسارهها و کنودونتها شامل موارد زیر است. نخستین سکانس با پیشروی در قاعده Lower falsiovalis-Upper falsiovalis zone آغاز میشود (TST)، با ادامه پیشروی، به بیشینه سطح غرقابی (mfs) که رخساره باندستون مرجانی در محیط سد است، میرسد و سپس توسط پاراسکانسهای HST مربوطه دنبال میشود. دومین سکانس از Transitans-punctata zone آغاز میشود و سرانجام، پاراسکانسهایTST با رخساره اایید گرینستون (در محیط سد)، به بیشینه سطح غرقابی(mfs) در Lower rhenana zone رسیده و پایان مییابد و توسط پاراسکانسهای HST دنبال میشود. سومین سکانس رسوبی در قاعده Upper rhenana -?linguiformis zone آغاز میشود، بیشترین سطح غرقابی (mfs) آن در میانههای Upper rhenana -?linguiformis zone است و با رخساره اسپیکولیت وکستون (در محیط دریای باز) مشخص میشود,و توسط پاراسکانسهای HST دنبال میشود. این سکانسها به وسیله مرزهای سکانسی از نوع SB2 وSB1 محدود میشوند.
کوروش محمدیها؛ مسیب سبزهای؛ مهرداد قهراییپور؛ جواد رادفر
چکیده
در شمال خاور سرو مجموعههای گستردهای از گرانیتویید و گابروهای میلونیتی وجود دارد که در مطالعات پیشین (حقیپور و آقانباتی، 1367) از آنها به عنوان گنایس و دگرگونههای پرکامبرین یاد شده است. در واقع این سنگها تودههای آذرین اسیدی و بازیکی هستند که در اثر فعالیت نیروهای برشی منطقه تحت تأثیر دگرریختی و دگرگونی دینامیک قرار گرفتهاند ...
بیشتر
در شمال خاور سرو مجموعههای گستردهای از گرانیتویید و گابروهای میلونیتی وجود دارد که در مطالعات پیشین (حقیپور و آقانباتی، 1367) از آنها به عنوان گنایس و دگرگونههای پرکامبرین یاد شده است. در واقع این سنگها تودههای آذرین اسیدی و بازیکی هستند که در اثر فعالیت نیروهای برشی منطقه تحت تأثیر دگرریختی و دگرگونی دینامیک قرار گرفتهاند (محمدیها، 1379 و محمدی ترک آباد، 1380). سنگهای میلونیتی بازیک منطقه که در این نوشتار به آن پرداخته شده است، از لحاظ کانیشناسی ساده بوده و به طور عمده از پلاژیوکلاز، هورنبلند، اکتینولیت، کلریت، اپیدوت و به ندرت بقایایی از پیروکسنهای اولیه تشکیل شدهاند که اغلب توسط آمفیبول جایگزین گردیدهاند. بلورهای فلدسپات در بیشتر مقاطع به اپیدوت، پلاژیوکلازهای ثانویه (دارای سدیم بیشتر) و تا حدودی سریسیت تبدیل شدهاند. در این منطقه مجموعههای گابرو که به صورت کلاست و به شکل عدسی از دگرشکلی ناشی از نیروهای دینامیکی در پهنههای برشی در امان ماندهاند نیز دیده میشوند. سازوکارهای دگرریختی مانند جریان کاتاکلاستیک، شکستگیهای ریز، جا دررفتگی خزشی (Dislocation creep)، بازیـافت (Recovery)، تبلورمجدد، خزش انتشاری (Diffusion creep)، لغزش مرزدانهها (Grain boundary sliding) و انحلال فشارشی در اثر نیروهای برشی بر سنگهای منطقه اعمال شده که در نتیجه آن بافت و ساختهایی مانند برگوارگی، خطوارگی، خاموشی موجی، پورفیروکلاستهایی با ساخت هسته ـ پوش (Core-Mantle Structure)، شکستگیهای ریز همسو و ناهمسو با برش، ماکلهای مکانیکی، میکاهای ماهی شکل، ساختهای تفریق یافته نواری و کینک شدگی برگوارگیها در این سنگها ایجاد شده است. شواهد گویای آن است که این سنگها در یک پهنه برشی تغییر شکل دینامیک یافتهاند.
وحیده علیزاده؛ مرتضی مؤمنزاده؛ محمدهاشم امامی
چکیده
کانیسازی مس ورزگ در سنگهای آتشفشانی صورت گرفته است که طبق نقشه 1:100000 قائن به پالئوسن- ائوسنزیرین نسبت داده شده است. سنگهای آتشفشانی زیردریایی محدوده مورد پژوهش بهدو حالت گدازه و آذرآواری دیده میشوند. سنگهای آتشفشانی یادهشده بر پایه مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی قابل تفکیک به آندزیت، ...
بیشتر
کانیسازی مس ورزگ در سنگهای آتشفشانی صورت گرفته است که طبق نقشه 1:100000 قائن به پالئوسن- ائوسنزیرین نسبت داده شده است. سنگهای آتشفشانی زیردریایی محدوده مورد پژوهش بهدو حالت گدازه و آذرآواری دیده میشوند. سنگهای آتشفشانی یادهشده بر پایه مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی قابل تفکیک به آندزیت، آندزیت- بازالت، بازالت و رخنمونهای کوچکی از آذرآواریها بهصورت توف هستند. ماهیت این سنگهای آتشفشانی، قلیایی است که از نظر جایگاه زمینساختی، در موقعیت بازالتهای درونصفحهای قرار میگیرند. کانیسازی از نظر بافتی، بهصورت رگه- رگچه، افشان و پرکننده آمیگدالها است. بر اساس مطالعات کانهنگاری کانیهای اصلی مس شامل: کالکوسیت، بتاکالکوسیت، بورنیت، کوولیت، دیژنیت و بهندرت مس طبیعی است. از بین این کانیها، کالکوسیت بیشترین فراوانی را دارد. در بیشتر موارد همرشدی بین کانههای مس دیده میشود. این همرشدی به ویژه بین کانیهای کالکوسیت و کالکوسیتبتا آشکارتر است. عنصر نقره، بهعنوان فاز فرعی (پاراژنز عنصری مس) در این کانسار معرفی شده است. این در حالی است که نقره، فاز مستقلی تشکیل نداده و در شبکه کالکوسیت، جایگزین عنصر مس شده است. مطالعه میانبارهای سیال بر روی سیالهای به دام افتاده در کانی کوارتز انجام شده است. دمای همگنشدگی در میانبارهای سیال، به طور متوسط 230تا250 درجه سانتیگراد است. درجه شوری محاسبهشده در این سیالها، 5تا 6 درصد وزنی نمک طعام است. بنابراین براساس ویژگیهای شناسایی شده، کانسار مس ورزگ قابل مقایسه با کانسارهای مس نوع مانتو و کانسارهای مس نوع Volcanic redbed است که به تازگی این دو نوع کانسار، مترادف خوانده میشوند.
فرج ا... عسکری؛ هادی گریوانی
چکیده
شهر تهران مرکز و پرجمعیتترین شهر ایران است که در سالهای گذشته، از دیدگاه مدیریت بحران و خسارات مالی و جانی احتمالی در زلزلهای مخرب مورد توجه قرار گرفته است. وقوع پدیده روانگرایی در زمان رخداد زلزله، یکی از مخاطراتی است که میتواند منشأ خسارات یاد شده باشد. در دو دهه گذشته، مطالعات متعددی درباره روانگرایی تهران بویژه بخش جنوبی ...
بیشتر
شهر تهران مرکز و پرجمعیتترین شهر ایران است که در سالهای گذشته، از دیدگاه مدیریت بحران و خسارات مالی و جانی احتمالی در زلزلهای مخرب مورد توجه قرار گرفته است. وقوع پدیده روانگرایی در زمان رخداد زلزله، یکی از مخاطراتی است که میتواند منشأ خسارات یاد شده باشد. در دو دهه گذشته، مطالعات متعددی درباره روانگرایی تهران بویژه بخش جنوبی آن که میتواند مستعد این پدیده باشد، در مقیاسهای مختلف و با روشهای متفاوت انجام شده است. در این مقاله نخست، مهمترین مطالعات انجام یافته در این زمینه بررسی و سپس با ارائه یک شبکهبندی برای جنوب شهر تهران، پتانسیل خطر روانگرایی در هر شبکه براساس این مطالعات جمعبندی و در نهایت، نقشهای برای ارزیابی پتانسیل خطر روانگرایی ارائه شده است.
محسن خادمی
چکیده
درباره جنبایی نوزمینساختی منطقه ترود، تنها اطلاعات زمینشناختی موجود، لرزهخیزی منطقه است که گسل لرزهزای ترود، عامل اصلی آن در نظر گرفته میشود. این گسل در بخش بیشتر طول خود در زیر آبرفتها پنهان است و بنابراین با بررسی ویژگیهای ریختزمینساختی آن میتوان شواهد بیشتری از جنبایی آن و یا جنبایی برخی ساختارهای وابسته به ...
بیشتر
درباره جنبایی نوزمینساختی منطقه ترود، تنها اطلاعات زمینشناختی موجود، لرزهخیزی منطقه است که گسل لرزهزای ترود، عامل اصلی آن در نظر گرفته میشود. این گسل در بخش بیشتر طول خود در زیر آبرفتها پنهان است و بنابراین با بررسی ویژگیهای ریختزمینساختی آن میتوان شواهد بیشتری از جنبایی آن و یا جنبایی برخی ساختارهای وابسته به آن بهدست آورد. محاسبه سه شاخص ریختزمینساختی شامل شاخص طول – گرادیان رودخانه(SL) و نسبت عرض کف دره به ارتفاع دره (Vf) در آبراههها و سینوسیته پیشانی کوههای منطقه (Smf) مقادیربالایی را برای SL ( 425 تا 1044) و مقادیر پایینی را برای Vf ( 68/2 تا 34/3) و Smf ( 05/1 تا 44/1) نشان میدهد و دلالت بر جنبایی منطقه ترود بویژه در دو بخش مرکزی (نزدیک پیشانی کوهها) و شمال باختری (در نزدیکی خط تقسیم اصلی کوههای ترود) آن دارد و از این رو میتوان رده 1 پویایی نوزمینساختی را برای منطقه در نظر گرفت. جنبایی بخش مرکزی در اثر حرکات گسل ترود و جنبایی بخش شمال باختری به احتمال زیاد در اثر فرازگیری بیشتر منطقه به واسطه سازوکار دست کم یک گسل موازی با گسل ترود است که با فاصله زمانی اندکی، پیشانی کوههای باقیمانده را تشکیل میداده است. توزیع کرنش ناشی از جنبایی منطقه ترود به گونهای است که پیشرفت دگرریختی را از شـمال- شمال باختر به جنوب- جنوب خاور و نیز از باختر به خاور نشان میدهد.
نرگس افسری؛ فتانه تقیزاده فرهمند؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
رشتهکوههای البرز بخشی از کوهزاد آلپ- هیمالیا است که در جنوب دریای کاسپین و شمال ایران مرکزی قرارگرفته است. دگرریختی پوسته در این کوهستان حاصل کوتاهشدگی بین شمال ایران مرکزی و صفحه سخت کاسپین جنوبی است. به منظور بررسی ساختار پوسته در بخش خاوری رشتهکوه البرز، از دادههای مربوط به بازه زمانی سالهای 2004 تا 2010 میلادی که در شبکههای ...
بیشتر
رشتهکوههای البرز بخشی از کوهزاد آلپ- هیمالیا است که در جنوب دریای کاسپین و شمال ایران مرکزی قرارگرفته است. دگرریختی پوسته در این کوهستان حاصل کوتاهشدگی بین شمال ایران مرکزی و صفحه سخت کاسپین جنوبی است. به منظور بررسی ساختار پوسته در بخش خاوری رشتهکوه البرز، از دادههای مربوط به بازه زمانی سالهای 2004 تا 2010 میلادی که در شبکههای لرزهنگاری کوتاه دوره ساری و سمنان ثبت شده بود، برای مدلسازی تابع گیرنده موجهای P استفاده شد. بررسی ما تبدیلهای روشنی از مرز ناپیوستگی موهو در تابعهای گیرنده P را آشکار کرد که برای تعیین مدل پوسته از آنها استفاده شد. نتایج مدلسازی مستقیم تابع های گیرنده P نشان میدهد که ژرفای پوسته از حدود 2 ± 51 کیلومتر در زیر بخش شمالی البرز خاوری به حدود 2 ± 62 کیلومتر در زیر بخش مرکزی گستره میرسد و سپس ژرفای پوسته به حدود 2 ± 52 کیلومتر در جنوب کوههای البرز خاوری میرسد.
رضا ارجمندزاده؛ محمدحسن کریمپور؛ سیداحمد مظاهری؛ ژوزه فرانسیسکو سانتوز؛ جرج مدینا
چکیده
گرانیتوییدهای پورفیری دهسلم در کمربند آتشفشانی- نفوذی بلوک لوت در خاور ایران مرکزی قرار گرفتهاند. تودههای نفوذی گستره ترکیبی از دیوریت - گابرو تا گرانیت دارند و جزو گرانیتهای کمانهای آتشفشانی کلسیمی- قلیایی پتاسیم بالا تا شوشونیتی هستند. در رگههای سیلیسی موجود در تودههای نفوذی بیوتیت - پیروکسن - کوارتزمونزونیت و هورنبلندمونزونیت ...
بیشتر
گرانیتوییدهای پورفیری دهسلم در کمربند آتشفشانی- نفوذی بلوک لوت در خاور ایران مرکزی قرار گرفتهاند. تودههای نفوذی گستره ترکیبی از دیوریت - گابرو تا گرانیت دارند و جزو گرانیتهای کمانهای آتشفشانی کلسیمی- قلیایی پتاسیم بالا تا شوشونیتی هستند. در رگههای سیلیسی موجود در تودههای نفوذی بیوتیت - پیروکسن - کوارتزمونزونیت و هورنبلندمونزونیت عناصرMo, Cu, Au, Pb, Zn بیهنجاریهای مشخصی دارند. روندهای اکسیدهای اصلی بر روی نمودارهای هارکر نشاندهنده تبلور بخشی پلاژیوکلاز کلسیمدار و کانیهای مافیک است. در نمودار عنکبوتی بهنجار شده عناصر فرعی نسبت به گوشته اولیه، عناصر (LILE) مانند Rb, Sr, Ba, Zr, Csغنیشدگی شدید و عناصر با میدان پایداری بالا (HFSE) مانند Nb, Pو Y تهیشدگی دارند. در نمودار عنکبوتی بهنجار شده عناصر خاکی کمیاب نسبت به کندریت، عناصر LREE دارای غنیشدگی و نسبت بالای 31- 5/21La/Yb= هستند و نبود بیهنجاری Eu مشخص است. تودههای نفوذی دهسلم بر پایه نسبتهای Sr/Y و La/Yb دارای گرایش آداکیتی هستند و نسبتهای ایزوتوپی (87Sr/86Sr)iو εNdi به ترتیب با مقادیر 70469/0تا 70507/0 و 5/1+ تا 5/2+ نشان میدهند که منشأ آنها در ارتباط با مذابهای حاصل از گوشته بوده که به مقدار کمی با پوسته آلودگی داشته است. این تودههای نفوذی در محدوده گرانیتوییدهای سری مگنتیتی قرار میگیرند که پتانسیل بالایی برای کانیسازی مس- مولیبدن - طلای پورفیری دارند. رخدادهای زمینساختی، ماگماتیسم و فلززایی، بهویژه رخداد نهشتههای پورفیری در پنجره زمانی ترشیری بلوک لوت را میتوان با مدل فرورانش دوسویه نامتقارن توضیح داد.
ابراهیم محمدیگورجی؛ قاسم قربانی؛ هادی شفاییمقدم
چکیده
واحدهای مورد مطالعه در شمال باختر سبزوار و در دامنه جنوبی نوار افیولیتی شمال سبزوار واقع شده است. تعداد زیادی گنبدهای آتشفشانی با ترکیب ریولیتی (گنبد ساروق، زردکوهی، کوه سفید مهر و نهر) واقع در بخش جنوبی نوار افیولیتی داورزن - سبزوار به داخل سنگهای این مجموعه افیولیتی نفوذ کردهاند. ویژگیهای ژئوشیمیایی نمونههای مورد مطالعه، ...
بیشتر
واحدهای مورد مطالعه در شمال باختر سبزوار و در دامنه جنوبی نوار افیولیتی شمال سبزوار واقع شده است. تعداد زیادی گنبدهای آتشفشانی با ترکیب ریولیتی (گنبد ساروق، زردکوهی، کوه سفید مهر و نهر) واقع در بخش جنوبی نوار افیولیتی داورزن - سبزوار به داخل سنگهای این مجموعه افیولیتی نفوذ کردهاند. ویژگیهای ژئوشیمیایی نمونههای مورد مطالعه، از جمله غنیشدگی از عناصر LREE و LILE نسبت به HREE و HFSE، بیهنجاری منفی در عناصر TNT (Ta-Nb-Ti)، سرشت پرآلومین تا متاآلومین همراه با کالک- آلکالن پتاسیم متوسط تا بالا و موقعیت آنها در نمودارهای متمایزکننده محیطهای زمینساختی، نشاندهنده آن است که این سنگها در یک محیط مرتبط با زونهای فرورانش تشکیل شدهاند. گنبدهای مورد مطالعه ویژگیهای ژئوشیمیایی آداکیتها (>69.2 wt% SiO2، 14.7 wt%<Al2O3، MgO<0.35 wt%،Sr>273 ppm ، غنیشدگی از عناصرLILE وLREE ، تهیشدگی از عناصر Y وHREE (Y<9.7 و Yb<0.86) و نسبتهای بالای Sr/Y>58)و La/Yb>12.1) و به گروه آداکیتهای غنی از سیلیس (SiO2≥69.2 wt%،MgO = 0.19-0.31 wt% ،CaO+Na2O<7.62 wt% وSr = 273-936) تعلق دارند. بررسیهای ژئوشیمیایی و ترکیبات ایزوتوپی Nd، Sr و Pb ((87sr/86sr)i=0.7041-0.7042، εNdi=5.60-6.10 و مقادیر 206Pb/204Pb=18.37-18.39، 207Pb/204Pb=15.536-15.538 و 208Pb/204Pb= 38.325-38.327) نشان از آن است که ماگمای سازنده گنبدهای مورد مطالعه از ذوب بخشی ورقه اقیانوسی فرورانده شده (دارای ترکیب سنگشناسی گارنتآمفیبولیت) ایجاد شده و سپس از راه تبلور تفریقی تحولیافته است.
بهرام علیزاده؛ راضیه فولادوند
چکیده
هدف از این مطالعه اثبات وجود بلندی کهن در مرکز میدان نفتی بینک توسط مطالعات ژئوشیمی آلی است. با وجود اثر این بلندی کهن بر رخسارههای رسوبی به دلیل وسعت کم این بالاآمدگی شاهد حذف و دگرشیبی گسترده در اثر فازهای زمین ساختی نبوده و متأسفانه در این میدان ناشناخته باقی مانده است. دادههای لرزهای و دادههای حاصل از چاه، بیانگر ساختار ...
بیشتر
هدف از این مطالعه اثبات وجود بلندی کهن در مرکز میدان نفتی بینک توسط مطالعات ژئوشیمی آلی است. با وجود اثر این بلندی کهن بر رخسارههای رسوبی به دلیل وسعت کم این بالاآمدگی شاهد حذف و دگرشیبی گسترده در اثر فازهای زمین ساختی نبوده و متأسفانه در این میدان ناشناخته باقی مانده است. دادههای لرزهای و دادههای حاصل از چاه، بیانگر ساختار نامتقارن میدان بینک به طول تقریبی 22 کیلومتر و عرض 10 کیلومتر در مخزن بنگستان است. به منظور اثبات بلندی کهن، تجزیههای ژئوشیمیایی راک ایول و انعکاس ویترینایت بر روی خردههای حفاری و در پایان مدلسازی حرارتی توسط نرمافزار ( Pars Basin Modeler (PBM انجام پذیرفت. نتایج تجزیه راک ایول کم بودن میزان محتوی کربن آلی سازندهای کژدمی، لافان، گورپی و پابده را در مرکز میدان نشان میدهد. این امر میتواند نمایانگر حکمفرما بودن شرایط اکسیدان و کم ژرفا بودن آنها در زمان تهنشست، به دلیل تشکیل یک بالاآمدگی دستکم از زمان آلبین ـ سنومانین در امتداد گسل پیسنگی خارک ـ میش باشد. متغیرهای ژئوشیمیایی در سازند کژدمی چاه شماره 4 به صورت قابل توجهی با سازند کژدمی در چاه شماره 7 و دیگر سازندهای موجود در میدان متفاوت است. این امر میتواند به دلیل افزایش قابل توجه فعالیت گسل خارک میش در طی زمان آلبین باشد. با توجه به ارتباط مستقیم میان محل گسلهای پیسنگی، بیهنجاریهای حرارتی و بلندیهای کهن، تاریخچه حرارتی میدان توسط نرمافزار PBM مدلسازی شد. نتایج مدلسازی نشان داد که با اعمال جریانهای حرارتیmW/m2 80، 76، 66 و 60 به ترتیب برای چاههای شماره 2، 4، 6 و 7 بهترین انطباق بازتاب ویترینایت و Tmax اندازهگیری و محاسبه شده حاصل میشود. در پایان، کاهش پتانسیل هیدروکربورزایی و محتوای کربن آلی سنگهای منشأ و افزایش جریان حرارتی به سمت مرکز میدان و نسبت به میادین مجاور نمایانگر وجود بلندی کهن در امتداد گسل خارک ـ میش است. از سوی دیگر با توجه به وجود بلندی کهن در مرکز میدان و در نتیجه کم ژرفا بودن آن، وجود رودیستهای فراوانتر موجب تولید بیشتر در مرکز میدان شده است.
فرنوش فرجندی؛ حسن باستانی
چکیده
هدف این پژوهش بررسی گیاهان بومی در محدوده ناهنجاری مس و طلای مسجدداغی، معرفیگونههای مناسب ابرانباشتگر و معرف برای عناصر مس، سرب و روی و نیز یافتن الگویی مناسب بهمنظور تعمیم در منطقه آذربایجان شرقی است. محدوده مسجدداغی در برگه جلفا، شامل فلیشهای ائوسن، آندزیت، تراکیآندزیت، داسیت، ریوداسیت، آگلومرای الیگوسن و ...
بیشتر
هدف این پژوهش بررسی گیاهان بومی در محدوده ناهنجاری مس و طلای مسجدداغی، معرفیگونههای مناسب ابرانباشتگر و معرف برای عناصر مس، سرب و روی و نیز یافتن الگویی مناسب بهمنظور تعمیم در منطقه آذربایجان شرقی است. محدوده مسجدداغی در برگه جلفا، شامل فلیشهای ائوسن، آندزیت، تراکیآندزیت، داسیت، ریوداسیت، آگلومرای الیگوسن و نهشتههای کواترنری است. مطالعات پیشین، کانیسازی مس پورفیری را در آن گزارش کرده است. با توجه بهگوناگونی پوششگیاهی در این منطقه، محدوده بالا بهمنظور یافتن گیاهان معرف کانیسازی مس، سرب و روی مورد مطالعه قرار گرفت. در این بررسی، میانگین مقادیر فلزات (برحسب ppm) و میانگین ضریب جذب زیستشناختی(بیولوژیکی) عبارتند از:
برای Cd 0.13- 1.18 : Stachys inflata،Cu 14.8- 1.10 ، Pb 5.67- 0.52، Re 0.033- 4.4 و Zn 57.4- 2.50، برای : Artemisia sp. Cd 0.373- 1.40، Cu 22.06- 0.19، Pb 5.801- 0.12، Re 0.197- 97 و Zn 35.51- 0.48، برای Moltkia coerulea: Cd 0.15- 5 ، Cu 24.6- 0.78، Pb 0.513- 0.04 ، Re 0.089- 53 و Zn 21.8- 0.83 و برای Salvia sp.: Cd 0.047- 0.55 ، Cu 11.04- 0.46، Pb 2.643- 0.19، Re 0.091- 19 و Zn 70.43- 3.42. این پژوهش نشان میدهدکه گیاهان با توانایی بالا در جذب عناصر ما را در یافتن اطلاعاتی ارزشمند درباره منابع پنهان و شناسایی مناطق پتانسیلدار جدید معدنی توانا خواهند کرد. در این پژوهش برای بیشتر عناصر مورد بررسی، گیاهان نامبرده دارای میانگین ضریب جذب زیستشناختی بیشتر و یا نزدیک بهمعیار ابرانباشتگری (< 1) هستند. بیشتر ابرانباشتگرها به Stachys inflata و معرفها به Stachys inflata، Artemisia sp. و Salvia sp. تعلق دارند.
علی ارزانی؛ سید احمد علوی؛ محمود پولاد زاده؛ علی رضا گلالزاده؛ ضرغام مهدیپور
چکیده
محدوده مطالعه شده، بین دو رژیم ساختمانی زاگرسی و عربی واقع شده و مطالعه لرزهای سه بعدی جامعی بر روی آن انجام شد. بخشی از این مطالعه، استخراج نشانگرهای لرزهای ساختمانی (Structural Seismic Attributes) از جمله First & Second Derivative Maps، Azimuth Maps، Variance Cube و Inversion است. در نهایت، استفاده از این نشانگــرها، پــدیــدههای ساختــمانـی تداخــلی همچـون Superimposed ...
بیشتر
محدوده مطالعه شده، بین دو رژیم ساختمانی زاگرسی و عربی واقع شده و مطالعه لرزهای سه بعدی جامعی بر روی آن انجام شد. بخشی از این مطالعه، استخراج نشانگرهای لرزهای ساختمانی (Structural Seismic Attributes) از جمله First & Second Derivative Maps، Azimuth Maps، Variance Cube و Inversion است. در نهایت، استفاده از این نشانگــرها، پــدیــدههای ساختــمانـی تداخــلی همچـون Superimposed Folding و حـــوضه ســاخــتمـانی (Structural Basin) را در پایانه شمــال باختــری چینخـوردگی (Folding NW Termination) نمایان ساخته است. بنابراین به نظر میرسد در محدوده مورد مطالعه ساختمانهای عربی و زاگرسی تداخل کرده و یک پهنه دوباره چینخورده (Refolding Belt) ملایم را تشکیل دادهاند. مطالعات تکمیلی ژئوفیزیک مخزن پتانسیل مخزنی نسبی خوبی را در موقعیت ساختمانی جدید نشان میدهند.
آیدا محبی؛ اردشیر هزارخانی؛ مهرداد بهزادی؛ حسن میرنژاد؛ حسین تقیزاده
چکیده
کانسار مس پورفیری بندر هنزا در 150 کیلومتری جنوب خاور کرمان، در بخش جنوبی پهنه ماگمایی ارومیه- دختر و در پهنه ماگمایی دهج- ساردوییه قرار گرفته است. این کانسار در سنگهایی با ترکیب دیوریت تا گرانودیوریت با سن الیگوسن تشکیل شده است. در پژوهش حاضر مطالعات میانبارهای سیال روی نمونههای کوارتز و هورنبلند و همچنین اندازهگیری نسبتهای ...
بیشتر
کانسار مس پورفیری بندر هنزا در 150 کیلومتری جنوب خاور کرمان، در بخش جنوبی پهنه ماگمایی ارومیه- دختر و در پهنه ماگمایی دهج- ساردوییه قرار گرفته است. این کانسار در سنگهایی با ترکیب دیوریت تا گرانودیوریت با سن الیگوسن تشکیل شده است. در پژوهش حاضر مطالعات میانبارهای سیال روی نمونههای کوارتز و هورنبلند و همچنین اندازهگیری نسبتهای ایزوتوپی اکسیژن و هیدروژن با هدف شناسایی ویژگی سیالهای گرمابی مؤثر در کانهزایی به انجام رسیده است. رگچههای مورد مطالعه به پنج گروه (V, IV, III, II, I) تقسیم شدهاند؛ رگچه I: سیال با فشار بالا (>300 مگاپاسکال)، ژرفای بیشتر از 5/8 کیلومتر، دمای متوسط تا بالا (250 تا 300 درجه سانتیگراد) و شوری 38 تا 45 درصدوزنی NaCl که دارای کانهزایی مولیبدن است. این رگچه دارای هالیت و انیدریت بوده و سبب دگرسانی پتاسیک و سدیک- کلسیک در ژرفای بیشتر شده است. رگچهII : سیال دارای فشار بالا (>300 مگاپاسکال)، ژرفای بیشتر از 5/8 کیلومتر، دمای بالا (250 تا 420 درجه سانتیگراد)، شوری بالا (33 تا 47 درصدوزنی NaCl)، کانهزایی مس و مولیبدن و دگرسانی پتاسیک است. رگچه III: سیال با شوری بالا (40 تا 56 درصدوزنی NaCl) در فشار بالا (>300 مگاپاسکال)، ژرفای بیشتر از 5/8 کیلومتر و دمای بالا (200 تا 500 درجه سانتیگراد) که دارای کانهزایی مس است. رگچهIV: سیال با دمای بالا(277 تا 500 درجه سانتیگراد)، فشار بالا (با میانگین 8/2 کیلوبار)، ژرفای بیشتر از 5/8 کیلومتر و شوری بالا (25 تا 53 درصدوزنی NaCl) که عامل کانهزایی مس همراه با کانی مگنتیت است. سیالV: سیال با شوری متوسط تا پایین (6 تا 7 درصدوزنی NaCl) و فشار کم (7/0 تا 8/0 مگاپاسکال)، ژرفای 177 متر و دمای متوسط (حدود 170 درجه سانتیگراد) که بدون کانهزایی است. مطالعات انجام شده نشان میدهد که جوشش صورت گرفته در سیال ماگمایی اولیه، در نتیجه تغییرات دما و فشار و در اثر اختلاط با آبهای جوی سبب کانهزایی مس و مولیبدن شده است. نتایج تجزیه ایزوتوپی اکسیژن و هیدروژن در کانی کوارتز مقادیر δ18O از 9/3 تا 3/6 پرمیل را نشان میدهد و با توجه به دمای تشکیل آن بر پایه مطالعات دماسنجی (130 تا 400 درجه سانتیگراد) مقادیر δ18O در سیال کانهساز برابر 26/5 تا 19/6 پرمیل است که نشاندهنده منشأ ماگمایی سیالهای کانهساز است. مقادیر δD در میانبارهای سیال موجود در کانی کوارتز محدودهای میان 88- تا90- پرمیل را نشان میدهد که نشاندهنده کاهش در میزان دوتریم سیال کانهساز است. این مقادیر با توجه به دگرسانی پروپلیتیک و سدیک همراه با دگرسانی پتاسیک در رگچه یادشده، میتواند ناشی از تأثیر آبهای جوی باشد.
محمدرضا پرتوآذر؛ بهاءالدین حمدی؛ سید علی آقانباتی
چکیده
بهمنظور مطالعه رسوبات سیستم پرمین در ایران مرکزی (ناحیه شیرگشت)، برش چینهشناسی کوه باغ ونگ مورد بررسی قرار گرفت. برش باغ ونگ، در 45 کیلومتری شمال باختری ناحیه طبس و جنوب ناحیه شیرگشت جای گرفته است. در این برش رسوبات پرمین (سازند جمال) به ستبرای 270 متر با ناپیوستگی همشیب روی سازند سردر قرار گرفته است. سپس رسوبات تریاس پیشین (سازند سرخ ...
بیشتر
بهمنظور مطالعه رسوبات سیستم پرمین در ایران مرکزی (ناحیه شیرگشت)، برش چینهشناسی کوه باغ ونگ مورد بررسی قرار گرفت. برش باغ ونگ، در 45 کیلومتری شمال باختری ناحیه طبس و جنوب ناحیه شیرگشت جای گرفته است. در این برش رسوبات پرمین (سازند جمال) به ستبرای 270 متر با ناپیوستگی همشیب روی سازند سردر قرار گرفته است. سپس رسوبات تریاس پیشین (سازند سرخ شیل)، روی چینههای پرمین پسین (سازند جمال) قرار گرفته است. 124 نمونه بهطور سیستماتیک از لایههای مختلف برش باغ ونگ برداشت و پس از مطالعه دقیق فسیلشناسی 41 جنس و 48 گونه از روزنبران و 10 جنس و 12 گونه از جلبکها شناسایی شد. در این مطالعه سن زمینشناسی زیرواحدهای 1و2 سازند جمال (بخش باغ ونگ) با توجه به فسیلهای شاخص آن به آشکوب مرگابین پیشین نسبت داده شد. همچنین در مطالعه زیستچینهای این برش، فسیلهای شاخص از انواع فوزولینیدا دیده شد که از میان آنها زیستزونهای تجمعی زیر انتخاب و با زیستزونهای جهانی پیشنهاد شده توسط Leven (1975) و Ishii (1975) همخوانی داده شد. Paradunbarula – Geinitzina Assemblage Zone (Murgabian), Dagmarita – Paraglobivalvulina Assemblage Zone (Dzhulfian), Colaniella – Reichelina Assemblage Zone (Changxingian).