حبیبه عطاپور؛ علیجان آفتابی
چکیده
سنگهای آذرین کمربند آتشفشانی – نفوذی دهج – ساردوئیه ، استان کرمان، در سه مرحله رخ داده است. اولین مرحله شامل سنگهای آتشفشانی (تفریت – فنولیت، بازالت ، تراکی بازالت ، آندزیت ، داسیت و ریولیت) ائوسن و کمپلکسهای بحرآسمان ، رازک و هزار است که در ابتدا اسیدی بوده و بهتدریج حد واسط و بازی میشود. این شرایط گویای افزایش ...
بیشتر
سنگهای آذرین کمربند آتشفشانی – نفوذی دهج – ساردوئیه ، استان کرمان، در سه مرحله رخ داده است. اولین مرحله شامل سنگهای آتشفشانی (تفریت – فنولیت، بازالت ، تراکی بازالت ، آندزیت ، داسیت و ریولیت) ائوسن و کمپلکسهای بحرآسمان ، رازک و هزار است که در ابتدا اسیدی بوده و بهتدریج حد واسط و بازی میشود. این شرایط گویای افزایش شیب فرورانش از کم به زیاد است. پس از این مرحله تودههای نفوذی گرانیتوییدی الیگومیوسن (گابرودیوریتی ، دیوریت ، کوارتز دیوریت، گرانودیوریت ، کوارتزمونزونیت و گرانیت) با ماهیت کلیسمی– قلیایی، کلیسمی – قلیایی پتاسیمدار و شوشونیتی به درون سنگهای آتشفشانی با همین ویژگی ژئوشیمیایی نفوذ میکنند که واجد اولین مرحله کانسارسازی مس پورفیری و رگهای سرچشمه ، میدوک و چهارگنبد است. دومین مرحله ماگمایی در نئوژن ( میوسن- پلیوسن) و از نوع سنگهای داسیتی- ریو داسیتی، دیوریتی و کوارتزدیوریتی با ماهیت کلسیمی – قلیایی- آداکیتی است که حاصل فرورانش تخت بوده و با دومین مرحله کانسارســـازی پورفیری و رگهای کوه مزاحم ( آبدر) همراه است. کانی زایی رگهای نیز در سنگهای همبر بیرونی همه کانسارها یافت میشود که ارتباط نزدیکی با کانیزایی پورفیری و ویژگیهای زمینساختی منطقه دارد. حضور ایگنمبریت در کمربند دهج ساردوئیه ، موقعیت زمینساختی فرورانش حاشیه قارهای را قویتر جلوه میدهد. بالا بودن عناصر ناسازگار ( پتاسیم، روبیدیم و باریم و ...) نشان میدهد که سنگهای آذرین از ذوب بخشی پوسته اقیانوسی دگرگون شده و واکنش با گوه گوشته ( اکلوژیت فلوگوپیتدار یا آمفیبولیت فلوگوپیتدار) در موقعیت زمینساختی حاشیه قارهای حاصل شدهاند . سومین مرحله ماگمایی پس از برخورد حاصل شده که با حضور دایکهای لامپروفیری (کوه گری و مزاحم) و بازالتهای قلیایی و پتاسیک در منطقه مشخص میشود. آخرین فعالیت پسماگمایی منجر به تشکیل تراورتنهای چشمهای دوره چهارم شده که گسترش وسیعی در منطقه دارند.
فاطمه کنگرانی فراهانی؛ علیاصغر کلاگری؛ علی عابدینی
چکیده
نهشته لاتریتی شاهبلاغی در فاصله 40 کیلومتری جنوب خاور دماوند در استان تهران قرار دارد. این نهشته به شکل افقهای چینهسان در درون شیلها و ماسهسنگهای سازند شمشک (ژوراسیک) گسترش یافته است. مطالعات کانیشناسی نشان میدهند که کانیهای اصلی این نهشته شامل هماتیت، بوهمیت و آناتاز است که در مقادیر کمتر توسط گوتیت، مگنتیت، شاموزیت، ...
بیشتر
نهشته لاتریتی شاهبلاغی در فاصله 40 کیلومتری جنوب خاور دماوند در استان تهران قرار دارد. این نهشته به شکل افقهای چینهسان در درون شیلها و ماسهسنگهای سازند شمشک (ژوراسیک) گسترش یافته است. مطالعات کانیشناسی نشان میدهند که کانیهای اصلی این نهشته شامل هماتیت، بوهمیت و آناتاز است که در مقادیر کمتر توسط گوتیت، مگنتیت، شاموزیت، کائولینیت، کوارتز، کلسیت، دیاسپور، زیرکن، پیریت، و روتیل همراهمیشوند. شواهد میکروسکوپی مانندگسترش بافتهای اسپاستوییدی در کانسنگها، یک محیط رسوبی پر انرژی و اشباع از آب را طی فرایند لاتریتزایی پیشنهاد میکند. با توجه به مجموعه کانیایی و ویژگیهای بافتی، نهشت و دیاژنز این افق در یک محیط اکسیدان و تقریباً نزدیک به سطح زمین رخ داده است. بر پایه یافتههای حاصل از مشاهدات صحرایی و ژئوشیمی عناصر اصلی، کمیاب و خاکی کمیاب افق لاتریتی شاهبلاغی احتمالاً از دگرسانی سنگهای مادر با ترکیب بازالتی تشکیل شده است. فرایند بوکسیتی شدن با مسیرهای کائولینیتی شدن، تخریب کائولینیت و آهنزدایی دنبال شده است. مطالعات ژئوشیمیایی نشان میدهند که توزیع عناصر جزیی در این افق توسط کانیهای رسی و فازهای کانیایی فرعی کنترل شده است.
احمد زمانی؛ صدیقه فراحی قصر ابونصر
چکیده
وجود گسلهای فعال، آتشفشانها، رخداد زمینلرزههای ویرانگر و پستی و بلندیهای فراوان در ایران، بررسی زمینساختی و لرزهزمینساختی این سرزمین را از اهمیت فراوان برخوردارکرده است. در گذشته پهنهبندیهای زمینساختی و لرزهزمینساختی این کشور با استفاده از معدودی دادههای سطحی شامل: مشاهدات صحرایی، عکسهای هوایی، تصاویر ...
بیشتر
وجود گسلهای فعال، آتشفشانها، رخداد زمینلرزههای ویرانگر و پستی و بلندیهای فراوان در ایران، بررسی زمینساختی و لرزهزمینساختی این سرزمین را از اهمیت فراوان برخوردارکرده است. در گذشته پهنهبندیهای زمینساختی و لرزهزمینساختی این کشور با استفاده از معدودی دادههای سطحی شامل: مشاهدات صحرایی، عکسهای هوایی، تصاویر ماهوارهای و ... انجام شده است. افزایش حجم دادهها، و لزوم پهنهبندی دقیق و به دور از قضاوتهای شخصی باعث شده که در سالهای اخیر با استفاده از طیف وسیعی از دادههای سطحی و زیر سطحی و کاربرد روشهای آماری چند متغیره، اقدام به تهیه نقشههای رقومی خود سامانده شود. در این مقاله، ابتدا مجموعه گستردهای از اطلاعات زمینشناسی، ژئوفیزیکی و زمینریختشناسی ایران گردآوری و سپس با استفاده از مدلهای آماری، نقشههای رقومی خود سامانده تهیه شده است. بر اساس نتایج حاصل سرزمین ایران به 7 زون زمینساختی تقسیم شده است. چنانچه نقش و اهمیت هر یک از پارامترهای مورد استفاده در پهنهبندی مشخص شود، شاید بتوان به منظور سهولت و تسریع در کار پهنهبندی فقط پارامترهای مهم را مورد استفاده قرار داد. از این رو تعیین نقش و اهمیت هر یک از پارامترهای مورد استفاده در انجام پهنهبندی زمینساختی از اهمیت فراوان برخوردار است. در این راستا با استفاده از روشهای آماری تحلیل واریانس، نقش پارامترها در پهنهبندی مشخص شده است. نتایج حاصل نشان میدهد که از بین پارامترهای مورد استفاده شاخصهای زلزلهخیزی، رخنمون سنگهای سنوزوزییک و ناهنجاریهای ثقلی به ترتیب بیشترین نقش را در این پهنهبندی ایفا نمودهاند. در ادامه با کاربرد روشهای کاهش ابعاد، پارامترهای مورد استفاده در پهنهبندی بر اساس ارتباط درونی و میزان همبستگی در 12 گروه تفکیک شدهاند. در اینجا نکته حائز اهمیت این است که برخلاف استفاده فراوان از مقادیر b , a رابطه گوتنبرگ - ریشتر در تهیه نقشههای زلزلهخیزی و لرزهزمینساختی، این پارامترها نه تنها نقش مهمی در پهنهبندی نداشته، بلکه از همبستگی ضعیفی با دیگر پارامترهای مؤثر در زونبندی برخوردار هستند. بنابراین به نظر میرسد برآوردها و نقشههای تهیه شده با استفاده از این مقادیر ثابت از اعتبار علمی لازم برخوردار نیستند.
عباس مقصودی؛ مجید ونایی؛ محمد یزدی
چکیده
شهرستان نکا با وسعت تقریبی 1865 کیلومتر مربع در شمال ایران و در 21 کیلومتری خاور ساری قرار گرفته است. در محدوده مورد مطالعه نکارود مجموعا 51 نمونه در قالب 4 مقطع برداشت شد که به دو روش تجزیه کامل و تجزیه سه مرحلهای (جهت تعیین سهم انسانساخت و سهم طبیعی) مورد تجزیه شیمیایی قرار گرفت. شاخص غنیشدگی (ER)نشان میدهد که در تمام مقاطع عناصر ...
بیشتر
شهرستان نکا با وسعت تقریبی 1865 کیلومتر مربع در شمال ایران و در 21 کیلومتری خاور ساری قرار گرفته است. در محدوده مورد مطالعه نکارود مجموعا 51 نمونه در قالب 4 مقطع برداشت شد که به دو روش تجزیه کامل و تجزیه سه مرحلهای (جهت تعیین سهم انسانساخت و سهم طبیعی) مورد تجزیه شیمیایی قرار گرفت. شاخص غنیشدگی (ER)نشان میدهد که در تمام مقاطع عناصر نقره، کادمیم و قلع دارای غنیشدگی بسیار شدید هستند در صورتی که عنصر روی در مقطع شماره 2 و3 و عنصر سرب در مقطع شماره 3 دارای غنیشدگی شدید تا بسیار شدید است و مابقی عناصر دارای غنیشدگی متوسط تا مشخص میباشند. شاخص ژئوشیمیایی(Igeo) نشان میدهد که در تمام مقاطع عناصر نقره و کادمیم دارای آلودگی شدید تا بسیار شدید میباشند در حالی که روی دارای آلودگی متوسط تا آلودگی زیاد و ما بقی عناصر دارای آلودگی در حد آلودگی کم تا متوسط است. بیشترین سهم انسانساخت در مقطع1(ملاخیل ـ کوهسارکنده ـ جاده معدن نکا چوب) مربوط به عناصر کبالت و نقره و کمترین آن مربوط به عناصر نیکل و آهن میباشد. در حالی که در مقطع4 (بزمیل تا لجن لته سفلی) بیشترین سهم انسانساخت مربوط به عناصر سرب و نقره و کمترین آن مربوط به عناصر وانادیم، نیکل، مس و روی است. از عوامل کلیدی آلاینده در محدوده مورد مطالعه میتوان به پسابهای حاصل از معادن زغالسنگ، ایستگاههای راهآهن و کارخانجات بزرگی همچون کارخانه چوب- کاغذ نکا اشاره نمود. علاوه بر آن و پسابهای خانگی و صنعتی شهرهای بزرگی همچون نکا میتواند مزید بر علت باشد که نتیجه آن آزاد شدن فلزات سنگین و آلودگیهای زیستمحیطی باشد.
پیمان افضل؛ احمد خاکزاد؛ پرویز معارفوند؛ نعمتاله رشیدنژاد عمران؛ یونس فداکار القلندیس
چکیده
شناسایی زونهای گوناگون در کانسارهای پورفیری، یکی از مهمترین اهداف اکتشاف این کانسارها است زیرا این امر، بویژه شناسایی درست زون برونزاد، نقشی بسزا در تعیین پتانسیل اقتصادی بودن کانسار ایفا میکند. روشهای سنتی مبتنی بر مطالعه دگرسانیها و کانیهای موجود در این زونها در بسیاری موارد جوابگوی نیازهای این کار نیستند، چون ...
بیشتر
شناسایی زونهای گوناگون در کانسارهای پورفیری، یکی از مهمترین اهداف اکتشاف این کانسارها است زیرا این امر، بویژه شناسایی درست زون برونزاد، نقشی بسزا در تعیین پتانسیل اقتصادی بودن کانسار ایفا میکند. روشهای سنتی مبتنی بر مطالعه دگرسانیها و کانیهای موجود در این زونها در بسیاری موارد جوابگوی نیازهای این کار نیستند، چون تنها بر پایه مطالعات سنگشناسی و کانهنگاری هستند. روشهای جدیدتری نیز که بر اساس مطالعه میانبارهای سیال و ایزوتوپها ارائه شدند، شواهدی غیرمستقیم هستند و بیشتر برای تفکیک دگرسانیها بهکار میروند. روشهای فرکتالی بهدلایلی چون استفاده از تمام دادهها، درنظر گرفتن پراکندگی فضایی آنها و نیز شکل هندسی بیهنجاریها، با وجود عمر کوتاهشان کاربرد مؤثری در بررسیهای سطحی زمینشناسی و ژئوشیمیایی دارند. در این پژوهش، برای نخستین بار روش فرکتالی عیار- حجم ارائه شده که براساس آن زونهای برونزاد، درونزاد و اکسیدان و نیز سنگ دیواره، با تکیه بر عیار عنصر اصلی در کانسارهای پورفیری، از یکدیگر جدا میشوند. پس از بررسی اساس ریاضی این روش، به کمک تابع توانی شاخص و تابع تقسیم برای مدلسازیهای فرکتالی و مولتیفرکتالی، روش عیار- حجم در کانسار مس پورفیری چاهفیروزه در شهربابک استان کرمان مورد بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه، نخست پراکندگی عنصر مس در چاهفیروزه با استفاده از روشهای زمینآماری برآورد و نمودار لگاریتمی عیار- حجم برای این کانسار رسم شد و نقاط شکست نمایانگر مرزهای عیاری زونها و مرز کانیسازی با سنگ دیواره مشخص شدند. همزمان مدلهای توزیع دگرسانی، کانیشناسی و زونبندی بر اساس مشاهدات زمینشناسی نیز در چاهفیروزه ساخته شدند و با نتایج حاصل از این روش مورد مقایسه قرارگرفتند. نتایج نشانگر این است که زونهای جداشده با کمک روش فرکتالی عیار- حجم افزون بر همپوشانی با مدلهای زمینشناسی بهعلت استفاده از عامل عیار که مهمترین متغیر مستقیم و کمی است، کارآمدتر از دیگر روشهای جداسازی در شناخت این گونه کانسارها است.
محمدرضا نیکودل؛ مرتضی هاشمی؛ ناصر حافظی مقدس؛ ماشاالله خامه چیان
چکیده
شناخت سیمای زمینشناسی یک منطقه برای تصمیمگیری کاربری آن اهمیت ویژهای دارد. یک مدل زمینشناسی مهندسی میتواند تا حدودی این سیما را روشن نماید. در این تحقیق بر اساس مطالعات و بررسیهای انجام شده، مدل مناسبی که نشان دهنده شرایط کلی زمینشناسی مهندسی رسوبات سواحل باختری دریای خزر است، ارائه شده است. این پژوهش بر اساس مطالعاتزمینریختشناسی، ...
بیشتر
شناخت سیمای زمینشناسی یک منطقه برای تصمیمگیری کاربری آن اهمیت ویژهای دارد. یک مدل زمینشناسی مهندسی میتواند تا حدودی این سیما را روشن نماید. در این تحقیق بر اساس مطالعات و بررسیهای انجام شده، مدل مناسبی که نشان دهنده شرایط کلی زمینشناسی مهندسی رسوبات سواحل باختری دریای خزر است، ارائه شده است. این پژوهش بر اساس مطالعاتزمینریختشناسی، زمینشناسی، رسوبشناسی، آبزمینشناسی و ژئوتکنیک به انجام رسیده است. در این مدل، واحدهای زمین با رفتار مشابه از یکدیگر تفکیک، و ویژگیهای زمینشناسی مهندسی و نیز مـخاطرات زمینشناسی هر یک از واحدها تعیین شده است. این مدل اگرچه نمیتواند جایگزین مطالعات تفصیلی ساختگاه شود اما ابزار بسیار مفیدی در مطالعات مقدماتی ساختگاه خواهد بود و میتوان از آن در برنامهریزی هرچه بهتر مطالعات صحرایی و نیز انتخاب روشهای بهینه مطالعات برای انجام پروژههای عمرانی استفاده نمود.
محمد حسن کریم پور؛ لنگ فارمر؛ چاک استرن
چکیده
بیوتیت مسکوویت لیکوگرانیت و پگماتیتهای همراه در متاافیولیت و متافلیشها (بقایای پوسته اقیانوسی پالئوتتیس) همزمان با برخورد صفحه ایران با صفحه توران نفوذ نمودهاند. چهار نوع دایک پگماتیتی که بیوتیت مسکوویت لیکوگرانیتها را قطعه کردهاند، شناسایی شدند. با استفاده از روشU-Pb سن زیرکن، بیوتیت مسکوویت لیکوگرانیت 205.9 ± ...
بیشتر
بیوتیت مسکوویت لیکوگرانیت و پگماتیتهای همراه در متاافیولیت و متافلیشها (بقایای پوسته اقیانوسی پالئوتتیس) همزمان با برخورد صفحه ایران با صفحه توران نفوذ نمودهاند. چهار نوع دایک پگماتیتی که بیوتیت مسکوویت لیکوگرانیتها را قطعه کردهاند، شناسایی شدند. با استفاده از روشU-Pb سن زیرکن، بیوتیت مسکوویت لیکوگرانیت 205.9 ± 4.1 Ma تعیین شد (راتین، تریاس بالایی). بیوتیت مسکوویت لیکوگرانیت و آپلیت گرانیت از نظر شیمیایی، فوق آلومینیم و گرانیت نوع S است. عدد پذیرفتاری مغناطیسی بیوتیت مسکوویت لیکوگرانیت و آپلیت گرانیت میان SI 5-10 * 5 تا 11 و نسبتFe2O3/FeO کمتر از 35/0 است، بنابراین مربوط به سری ایلمینیت (نوع کاهیده) هستند. مجموع عناصر کمیاب خاکی بیوتیت مسکوویت لیکوگرانیت میان 130 تا 176 و آپلیت گرانیت میان 50 تا 79 است. Eu ناهنجاری منفی جزئی (Eu/Eu* برابر 52/0تا 76/0) نشان میدهد. نسبت ایزوتوپ اولیه (87Sr/86Sr)i و i(143Nd/144Nd) اولیه با توجه به سن 205 میلیون سال محاسبه شد. نسبت ایزوتوپ اولیه (87Sr/86Sr)i در بیوتیت مسکوویت لیکوگرانیت و آپلیت گرانیت به ترتیب 708161/0 و 709853/0 بوده است. نسبت (143Nd/144Nd)i اولیه در بیوتیت مسکوویت لیکوگرانیت 512214/0 و در دایک آپلیت گرانیت 512024/0 بـوده اسـت. میـزان ایزوتوپ اولیه ε Nd در بیوتیت مسکوویت لیکوگرانیت 48/6- و در دایک آپلیت گرانیت 83/6- است. بر اساس دادههای ایزوتوپی ماگمای اولیه از پوسته قارهای منشأ گرفته است. به توجه به نسبتهای Rb/Sr برابر 1 تا 3/1 وCaO/Na2O کم و بیش 3/0 در بیوتیت مسکویت لیکوگرانیت ترکیب سنگ منشأ بین متاپلیت و متا پسامیت بوده است.
حمیدرضا ناصری؛ زهرا کی همایون؛ محمد نخعی
چکیده
به منظور شناخت ویژگیهای هیدروژئوشیمیایی منابع آب دشت لنجانات و تعیین عوامل طبیعی و انسانی مؤثر بر کیفیت آن، از 162 منبع آبی شامل: آب زیرزمینی، آب سطحی و پساب صنایع مهم منطقه در چهار دوره به صورت فصلی در سال 87 نمونهبرداری شده است. نتایج حاصل از سنجشهای صحرایی و آزمایشگاهی متغیرهای فیزیکوشیمیایی، عناصر اصلی، فرعی و کمیاب نشان میدهد ...
بیشتر
به منظور شناخت ویژگیهای هیدروژئوشیمیایی منابع آب دشت لنجانات و تعیین عوامل طبیعی و انسانی مؤثر بر کیفیت آن، از 162 منبع آبی شامل: آب زیرزمینی، آب سطحی و پساب صنایع مهم منطقه در چهار دوره به صورت فصلی در سال 87 نمونهبرداری شده است. نتایج حاصل از سنجشهای صحرایی و آزمایشگاهی متغیرهای فیزیکوشیمیایی، عناصر اصلی، فرعی و کمیاب نشان میدهد که غلظت بالای عناصر اصلی (Na، Ca، Cl و SO4) عامل افزایش مقدار EC (µS/cm 11390-561) در آب زیرزمینی دشت است. عناصر خاص نهشتههای تبخیری و کربناتی (B، Ba، Br، Sr، I و Li) غلظت بیشتری نسبت به دیگر عناصر فرعی و کمیاب سنجش شده در آبخوان دارد. منحنی تابع توزیع تجمعی (CDF)، نمودارهای هیدروژئوشیمیایی، نسبتهای معرف و شاخص اشباع حاصل از مدلسازی ژئوشیمیایی نشان میدهد که انحلال نهشتههای تبخیری (هالیت و ژیپس) و تبادل کاتیونی مهمترین فرایندهای مؤثر بر ترکیب شیمیایی آب زیرزمینی است. نتایج حاصل از اعمال تحلیلهای عاملی و خوشهای ضمن تأیید فعال بودن واکنشهای آب/سنگ در آبخوان، نشاندهندة تأثیر فعالیتهای انسانی بر کیفیت آب زیرزمینی از طریق افزایش یون NO3 است. پساب صنایع منطقه تأثیری بر کیفیت آب زیرزمینی دشت نداشته است و از نظر عناصر فرعی و کمیاب غلظتهای بیش از حد استاندارد نشان نمیدهد. تأثیر پسابهای خانگی بر کیفیت آب زیرزمینی دشت محدود به افزایش باکتریهای مدفوعی است. فعالیتهای کشاورزی از طریق استفاده از حاصلخیزکنندههای نیتراتی باعث آلودگی آب زیرزمینی دشت شده است. غلظت ترکیبات نیتروژن و وجود باکتریها نشان از تأثیر پساب زمینهای کشاورزی و تخلیه فاضلابهای صنعتی و خانگی بر کیفیت آب رودخانه دارد.
سمیه پرهام؛ محمد رضا کمالی
چکیده
بخش بالایی سازند دالان یک افق مخزن گازی در خلیجفارس است که بهدلیل تولید بالای گاز و میعانات گازی اهمیت ویژهای دارد. این بخش به طور چیره تحت تأثیر دولومیتیشدن قرار گرفته است. دولومیکریت یکی از انواع دولومیتهای شناسایی شده در این بخش است که بخشی از توالی بخش بالایی سازند دالان را در بر گرفته است. در این پژوهش با استفاده از مقاطع ...
بیشتر
بخش بالایی سازند دالان یک افق مخزن گازی در خلیجفارس است که بهدلیل تولید بالای گاز و میعانات گازی اهمیت ویژهای دارد. این بخش به طور چیره تحت تأثیر دولومیتیشدن قرار گرفته است. دولومیکریت یکی از انواع دولومیتهای شناسایی شده در این بخش است که بخشی از توالی بخش بالایی سازند دالان را در بر گرفته است. در این پژوهش با استفاده از مقاطع نازک میکروسکوپی، اطلاعات تخلخل و تراوایی حاصل از تجزیه مغزه و تجزیههای ایزوتوپی، این نوع دولومیتها مورد بررسی قرار گرفتهاند. بهکمک شواهد سنگنگاری همچون بلورهای بسیار ریز (5 تا 16 میکرون) هماندازه و بیشکل این نوع دولومیت تشخیص داده میشود. بافت این نوع دولومیت معادلnonplanar-A یاxenotopic-A است. اشکالی مانند فابریک فنسترال، فیلامنتهای میکروبی، حفرههای باقیمانده از کانیهای تبخیری و ترکهای گلی در این نوع دولومیت دیده می شود. بر پایه این شواهد، چنین نتیجه گرفته شد که این دولومیتها مربوط به رخساره فنسترال مادستون دولومیتی هستند که در بخشهای بالایی پهنه کشندی از نوع گرم و خشک و تبخیری بهوسیله آبهای گرم تشکیل شدهاند. نتایج حاصل از مطالعات ایزوتوپ اکسیژن و تعیین دمای تشکیل این دولومیت نشان داد که این نوع دولومیت در دمای میان کمینه 36/20درجه سانتیگراد و بیشینه 6/46 درجه سانتیگراد تشکیل شده است که محیط تشکیل بالا را تأیید میکند. بنابر این اطلاعات، مدل سبخا برای این نوع دولومیت ارائه شد. مهمترین فرایندهای دیاژنزی مؤثر بر دولومادستونها، انحلال، تشکیل سیمان انیدریتی، تراکم، جانشینی بهوسیله انیدریت و شکستگی است. مطالعات تخلخل و تراوایی این بخش نشان میدهد تغییرات کیفیت مخزنی تحت تأثیر رخساره است و در رخسارههای گلپشتیبان مانند مادستونهای دولومیتی (شامل دولومیکریتها) کیفیت مخزنی ضعیف است؛ مگر این که در مراحل بعدی تحت تأثیر فرایندهای دیاژنزی مانند انحلال یا شکستگی قرار گرفته باشند.
داود دهنوی؛ سید رضا موسوی حرمی؛ محمد حسین محمودی قرائی؛ فرزین قائمی؛ فرخ قائمی
چکیده
برای تعیین سنگ منشأ، جایگاه زمینساختی، شرایط هوازدگی گذشته و نامگذاری نهشتههای الیگوسن پهنه بینالود، مطالعات سنگنگاری روی ماسهسنگهای 2 برش باغشنگچ و دامنجان در شمال نیشابور انجام شد، 14 نمونه ماسهسنگی و 6 نمونه شیلی از هر دو برش، از نظر عناصر اصلی تجزیه شده است. تجزیه دادههای ژئوشیمیایی و مطالعات سنگنگاری، نشاندهنده ...
بیشتر
برای تعیین سنگ منشأ، جایگاه زمینساختی، شرایط هوازدگی گذشته و نامگذاری نهشتههای الیگوسن پهنه بینالود، مطالعات سنگنگاری روی ماسهسنگهای 2 برش باغشنگچ و دامنجان در شمال نیشابور انجام شد، 14 نمونه ماسهسنگی و 6 نمونه شیلی از هر دو برش، از نظر عناصر اصلی تجزیه شده است. تجزیه دادههای ژئوشیمیایی و مطالعات سنگنگاری، نشاندهنده ترکیب لیتآرنایت تا لیتیکآرکوز برای این ماسهسنگها و موقعیت زمینساختی حاشیه فعال قارهای برای برش دامنجان و جزایر کمانی قارهای برای برش باغشنگچ به همراه سنگ منشأ فلسیک تا حدواسط برای این نهشتهها است. بررسی شرایط هوازدگی با استفاده از عناصر اصلی نشاندهنده، وجود شرایط هوازدگی ضعیف در هر 2 برش در زمان تشکیل است با این تفاوت که در برش دامنجان شرایط هوازدگی نسبت به برش باغشنگچ شدیدتر بوده است، همچنین تعیین شرایط آبوهوایی با استفاده از عناصر اصلی و مطالعات سنگنگاری نشاندهنده شرایط آبوهوای نیمه مرطوب تا نیمهخشک برای این نهشتهها در زمان تشکیل است.
مهدی یزدی؛ حمید رضا پاکزاد؛ مرجان مشکور؛ رحمتاله الهامی؛ محسن جاوری؛ فریدون بیگلری
چکیده
این تحقیق در ارتباط با بقایای حیاتی، مجموعههای ابزار سنگی و لایههای رسوبگذاری شده دو محدوده زندگی انسان به سن پلیستوسن تا عهد حاضر، در ایران مرکزی است. این دو محدوده مبارکه (قلعهبزی) و یکهچاه (نزدیک گلپایگان)، از نقاطی هستند که بقایای شکار شده حیاتی و مصرف شده توسط انسان درآنها مورد بررسی قرار گرفته است. مجموعه ابزارهای سنگی ...
بیشتر
این تحقیق در ارتباط با بقایای حیاتی، مجموعههای ابزار سنگی و لایههای رسوبگذاری شده دو محدوده زندگی انسان به سن پلیستوسن تا عهد حاضر، در ایران مرکزی است. این دو محدوده مبارکه (قلعهبزی) و یکهچاه (نزدیک گلپایگان)، از نقاطی هستند که بقایای شکار شده حیاتی و مصرف شده توسط انسان درآنها مورد بررسی قرار گرفته است. مجموعه ابزارهای سنگی موسترین به دست آمده از دو محدوده از دیدگاه منشأ آنها مورد توجه قرار گرفته است. در قلعهبزی ابزارهای سنگی ساخته شده با منشأ قلوه سنگهای اوپالی است (انتخاب شده توسط انسان) که از زایندهرود انتخاب شدهاند. منشأ این قلوه سنگها آهکهای نومولیتدار با سن پالئوسن تا ائوسن است که به سیلیکا (اوپال) تبدیل شده و از منطقه بابا حیدر (زاگرس) توسط زایندهرود تا گاوخونی حمل شدهاند. در نهایت ابزارهای سنگی یکه چاه بیشتر کوارتزیت و شیل ماسه (به احتمال به سن ژوراسیک) هستند. لایههای سیاه (لنزهای زغالدار) در غارهای قلعهبزی و یکهچاه، (در زیر سطح) نمونهبرداری شده و پس از الک کردن و شستشو، از دیدگاه ذرات تشکیل دهنده و رسوبشناسی مورد مطالعه قرار گرفتند. نمونههای مطالعه شده از هر دو منطقه (قلعهبزی و یکهچاه) دارای بقایای چوب سوخته شده (زغال)، قطعات بزرگ پستانداران (بیشتر اسب) و خردههای میکروسکوپی حیاتی شامل ماهی، خزنده، دو زیست، پوست تخم پرندگان و دانههای گیاهی است. یکسان بودن عکسهای SEM تهیه شده از قطعات ناخن و نوک پرندگان شکار شده و مصرف شده از مبارکه و یکه چاه این احتمال را تقویت میکند که رژیم غذایی انسان در این دو منطقه شبیه به هم بوده است. این تحقیق برای نخستین بار حضور انسان شکارگر و جمع کننده را در ایران مرکزی اثبات مینماید. مجموعه ابزار سنگی مشابه با سن مزولیتیک و با سن نئولیتک نیز از منطقه تپه آشنا در چادگان توسط این تحقیق مطالعه شده است.
مریم دهقانی؛ سمیه دهقانی؛ وحید احمدی؛ احمد زوارهای
چکیده
در این تحقیق دو برش سیوند و کوه خانهکت از سازند کژدمی به ترتیب با ستبرای 165 و 108 متر به منظور شناسایی دوکفهایها و خارداران انتخاب شدهاند. با بررسی سیستماتیک و ویژگیهای شناسایی، تعدادی از تاکسونهای دوکفهایها و خارداران شناخته شده در برشهای مورد مطالعه عبارتند از: Neithea striatocostata, Exogyra undata, Isocardia aff. neglecta, Astarte sp., Opis sp., Leptosolen ...
بیشتر
در این تحقیق دو برش سیوند و کوه خانهکت از سازند کژدمی به ترتیب با ستبرای 165 و 108 متر به منظور شناسایی دوکفهایها و خارداران انتخاب شدهاند. با بررسی سیستماتیک و ویژگیهای شناسایی، تعدادی از تاکسونهای دوکفهایها و خارداران شناخته شده در برشهای مورد مطالعه عبارتند از: Neithea striatocostata, Exogyra undata, Isocardia aff. neglecta, Astarte sp., Opis sp., Leptosolen sp.,Trigonia crenulifera, Exogyra flabellata ,Salenidia boulei, Pliotoxaster cf. lyonsi ,Epiaster whitei ,Inoceramus sp. بیشترین نمونههای جمعآوری شده دوکفهایها متعلق به زیر شاخه Diasoma، شاخه Mollusca هستند. با توجه به زونهای تجمعی تاکسونهای یادشده و مقایسه آنها با زیستزونهای روزنبران گزارش شده سن رسوبات مورد مطالعه آلبین – سنومانین پیشین است.
ناهید صحابیفرد؛ علی یساقی؛ محمدقاسم حسنگودرزی
چکیده
کمربند چین- رانده زاگرس توسط گسلهای عرضی گوناگونی و با روند غالب شمال شمال باختر – جنوب جنوب خاور و سازوکار راستالغز قطع شده است. این گسلها اغلب به علت حضور لایههای جدایشی در قاعده و بخشهای مختلف پوشش رسوبی، هندسه پلکانی را در سطح زمین نشان میدهند. از جمله این گسلها،گسل عرضی کرهبس در ناحیه فارس و در 65 کیلومتری ...
بیشتر
کمربند چین- رانده زاگرس توسط گسلهای عرضی گوناگونی و با روند غالب شمال شمال باختر – جنوب جنوب خاور و سازوکار راستالغز قطع شده است. این گسلها اغلب به علت حضور لایههای جدایشی در قاعده و بخشهای مختلف پوشش رسوبی، هندسه پلکانی را در سطح زمین نشان میدهند. از جمله این گسلها،گسل عرضی کرهبس در ناحیه فارس و در 65 کیلومتری خاور گسل کازرون است. به علت حضور سری هرمز و افقهای میانی شکلپذیر در پوشش رسوبی اثر این گسل در سطح به صورت پارهگسلهایی با روند شمال - شمال باختر است. تاکنون حداقل شش پارهگسل در بخشهای شمالی و مرکزی گسل کرهبس شناسایی شده است. در این نوشتار، دو پارهگسل جنوبی پهنه گسل کرهبس به نامهای پارهگسلهای منقارک و کلاغ در بخشهای جنوبی گسل کرهبس و در جنوب فیروزآباد فارس معرفی و هندسه و سازوکار آنها تحلیل شده است. سازوکار این پارهگسلها (منقارک و کلاغ) به کمک ساختارهایی چون گسلهای ریدل همسو و ناهمسو و چینهای جوان در راستای آنها و همچنین پایانههای آنها، راستالغز راستبر تحلیل شده است. این پارههای گسلی در پایانه جنوبی خود به تدریج از سازوکار راستالغز به سازوکار معکوس و تقریباً به موازات راندگیهای کلاغ و سورمه ختم میشوند. این پایانههای گسلی در فرادیواره گسلهای رانده کلاغ و سورمه بوده و در راستای آنها سازندهای کهنتر از سازندهای توسعه یافته در فرادیواره گسلهای راندگی اصلی (سازند سورمه) برونزد دارد. از این رو پارهگسلهای منقارک و کلاغ معرفی شده در این مطالعه سازوکار راستالغز داشته و با توجه به این سازوکار، هندسه و موقعیت ساختاری آنها در ادامه پارههای شمالی و مرکزی گسل کرهبس، به عنوان پارهگسلهای جنوبی این گسل معرفی میشوند. میزان جابهجایی این پارهگسلها با توجه به راندگی سازند آسماری بر روی سازند بختیاری در راستای گلواره مثبت توسعه یافته در راستای پارهگسل منقارک حداقل به اندازه ستبرای سازند میشان تحلیل میشود.
رضوانه جمالی آشتیانی؛ جمشید حسن زاده؛ محمد رهگشای؛ آرش شریفی
چکیده
پهنه سنندج- سیرجان با روند شمال باختر- جنوب خاور، کمربندی کوهزایی در مجاورت بلافصل و شمال زمیندرز زاگرس یعنی مکان پیشین اقیانوس نوتتیس جای دارد. این پهنه شامل پیسنگ پانآفریکن شبیه سرزمینهای مختلف ایران مرکزی است. پیسنگ بلورین بهصورت ناهمشیب زیر رسوبات سکوی پالئوزوییک- تریاس قرار دارد که خود بهصورت دگرشیب بهوسیله چینههای ...
بیشتر
پهنه سنندج- سیرجان با روند شمال باختر- جنوب خاور، کمربندی کوهزایی در مجاورت بلافصل و شمال زمیندرز زاگرس یعنی مکان پیشین اقیانوس نوتتیس جای دارد. این پهنه شامل پیسنگ پانآفریکن شبیه سرزمینهای مختلف ایران مرکزی است. پیسنگ بلورین بهصورت ناهمشیب زیر رسوبات سکوی پالئوزوییک- تریاس قرار دارد که خود بهصورت دگرشیب بهوسیله چینههای رسوبی و آتشفشانی کمان ماگمایی ژوراسیک پوشانده شدهاند. کربناتهای کرتاسه با دگرشیبی زاویهدار ناحیهای روی سنگهای کهنتر قرار میگیرند. مجموعه دگرگونی فشار بالای زایندهرود شامل کوارتزشیستها، آمفیبولیتها، گنیسها و اکلوژیتها در مسیر زایندهرود رخنمون دارند و بهصورت ناهمشیب در زیر کربناتهای فسیلدار پرمین قرار میگیرند که نشاندهنده سن پیش از پرمین است. در مطالعه حاضر دادههای جدیدی شامل ترکیبات عناصر اصلی و کمیاب سنگ کل و دادههای ایزوتوپی برای متابازیتهای انتخاب شده ارائه شده است. فراوانی عناصر با میدان الکترواستاتیکی قوی و نسبتهای ایزوتوپی رادیوژنیک Sr-Nd-Hf، نشاندهنده ترکیب تولهایتی با تمایل به سوی بازالتهای درون صفحهای هستند و نه بازالتهای پشته میان اقیانوسی. در این مطالعه همچنین تعیین سن به روش اورانیم- سرب روی زیرکن در ارتوگنیس نفوذ یافته در مجموعه شیست- متابازیت انجام شده و سن 3/5 ± 568 میلیون سال را بهدست داده است که سن نئوپروتروزوییک پسین را برای پروتولیت گرانیتی تأیید میکند. این مقاله سنهای Ar-Ar ژوراسیک در مطالعات پیشین را روی میکای سفید از اکلوژیتها و گنیسها مورد بحث قرار داده و آنها را به تبلور دگرگونی مرتبط با فعالیت نفوذی ناحیهای نسبت داده است. مقایسه با مجموعه گنیسی- اکلوژیتی ماسیف مندرس در ترکیه که بسیار مفصلتر مورد مطالعه قرار گرفته است، شباهتهای سنی و ژئوشیمیایی قابل ملاحظهای را با مجموعه حاضر نشان میدهند. در این مقاله به گسترش ناحیهای این مجموعه سنگی از زایندهرود تا خوی و فراتر از آن تا ماسیف مندرس اشاره و رابطه آنها با فرایند زمینساختی یکپارچگی پایانی گندوانا در نزدیکی آغاز دوره کامبرین بحث شده است.
مریم فرمهینی فراهانی؛ احمد خاکزاد؛ هوشنگ اسدی هارونی؛ محمدهاشم امامی
چکیده
معدن مس و مولیبدن پورفیری کهنگ در استان اصفهان و 10 کیلومتری خاور شهرستان زفره و در کمربند آتشفشانی- نفوذی ارومیه - دختر قرار گرفته است. بیش از 90 درصد سنگهای این محدوده اکتشافی تحت تأثیر سیالهای گرمابی دگرسان شده است به گونهای که انواع دگرسانیهای مرتبط با ذخایر مس و مولیبدن پورفیری در آنجا دیده میشود. بیشتر سنگهای منطقه از ...
بیشتر
معدن مس و مولیبدن پورفیری کهنگ در استان اصفهان و 10 کیلومتری خاور شهرستان زفره و در کمربند آتشفشانی- نفوذی ارومیه - دختر قرار گرفته است. بیش از 90 درصد سنگهای این محدوده اکتشافی تحت تأثیر سیالهای گرمابی دگرسان شده است به گونهای که انواع دگرسانیهای مرتبط با ذخایر مس و مولیبدن پورفیری در آنجا دیده میشود. بیشتر سنگهای منطقه از نوع حدواسط تا اسیدی نیمهآتشفشانی است و دگرسانیهای فیلیک، آرژیلیک، پروپیلیتیک و سیلیسی را نشان میدهند. با توجه به این که توده اصلی ذخیره تحت تأثیر فرسایش قرار نگرفته است و در ژرفا قرار دارد، دگرسانی پتاسیک در سطح محدوده رخنمون ندارد. در بررسی دگرسانیهای موجود در منطقه اکتشافی از روشهای مختلفی همچون دورسنجی، مطالعه مقاطع نازک و تجزیه شیمیایی نمونهها استفاده شده است. مسئله دیگری که در این پژوهش به آن پرداخته شده آمیختگی ماگمایی است؛ این مسئله با شواهد سنگنگاری همچون بافت غربالی، حاشیههای خلیجی در درشتبلورهای اولیه کوارتز و چگونگی تأثیر سیالهای گرمابی در بلورهای پلاژیوکلاز بهویژه در واحدهای سنگشناختی آندزیت پورفیری تأیید میشود. از سوی دیگر حجم گسترده سنگهای اسیدی و نیمهاسیدی، محدوده قابل توجه دگرسانی و حضور دو نسل کانهزایی هر کدام بهگونهای نشان از آمیختگی ماگمایی در محدوده اکتشافی است. در این پژوهش به همانندیهای کهنگ و دیگر پورفیریها در پهنه ارومیه- دختر توجه شده است.
غلامرضا حسین یار؛ سیدرضا موسوی حرمی؛ رضا بهبهانی
چکیده
این مطالعه با استفاده از بازتاب دادههای لرزهای کمژرفا با قدرت تفکیک بالا به بررسی و تعیین رخسارههای لرزهای در آبراهه شمال جزیره قشم در خاور خلیج فارس میپردازد. دادههای لرزهای با دستگاه ساب باتم پروفایلر (Sub bottom profiler) برداشت و با نرمافزار ISE تفسیر شدند. در مطالعات انجام شده روی رسوبات جوانتر از سازند آغاجاری، ...
بیشتر
این مطالعه با استفاده از بازتاب دادههای لرزهای کمژرفا با قدرت تفکیک بالا به بررسی و تعیین رخسارههای لرزهای در آبراهه شمال جزیره قشم در خاور خلیج فارس میپردازد. دادههای لرزهای با دستگاه ساب باتم پروفایلر (Sub bottom profiler) برداشت و با نرمافزار ISE تفسیر شدند. در مطالعات انجام شده روی رسوبات جوانتر از سازند آغاجاری، 7 نوع رخسارهی لرزهای بر روی دادههای لرزهای تشخیص داده شد. این رخسارهها از دامنه، پیوستگی، فرم هندسی یا طرح درونی و طرح برانبارش با یکدیگر متفاوت هستند. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که رخسارههای لرزهای دستکم در دو محیط رسوبی با شرایط متفاوت تشکیل شدهاند. رخسارههای لرزهای در بخش پایینی با دامنه نسبتا" ضعیف و پیوستگی و تداوم جانبی خوب، نشاندهنده تشکیل آنها در محیطرسوبی با تغییرات کم شرایط محیطی (دریایی) است. رخسارههای لرزهای بخش بالایی با دامنههای متفاوت، طرح Progrdation و گسترش جانبی محدود ویژگیهایی شبیه محیط دلتایی کوچک مقیاس را نشان میدهد. این رخسارهها در 5 دوره مجزا که با مرزهای فرسایشی مشخص است، تشکیل شدهاند. تغییر شرایط محیط رسوبگذاری و منطقه تأمینکننده رسوبات وارده به حوضه به خوبی از روی رخسارههای لرزهای قابل استناد است. در زمان تشکیل رخسارههای LAP-C و MAC رسوبات از سوی جزیره قشم و در هنگام تشکیل رخسارههای LAC و HAC از سوی شمال وارد حوضه رسوبی شده است.
ئارام بایت گل؛ نصرالله عباسی؛ اسداله محبوبی؛ رضا موسوی حرمی؛ هادی امین رسولی
چکیده
در این مطالعه بخش شیلی سازند لالون، بخش پنج سازند میلا و سازندهای شیرگشت و جیرود در زیر پهنههای ایران مرکزی و البرز از پهنه ایران میانی، برای تفکیک دو اثرجنس پالئوفیکوس و پلانولیتس بررسی شدند. هر کدام از این واحدها، حاوی مجموعه اثر فسیلهای متنوعی است که دو اثرجنس پالئوفیکوس و پلانولیتس از فراوانترین آنهاست. در مطالعه حاضر، ضمن ...
بیشتر
در این مطالعه بخش شیلی سازند لالون، بخش پنج سازند میلا و سازندهای شیرگشت و جیرود در زیر پهنههای ایران مرکزی و البرز از پهنه ایران میانی، برای تفکیک دو اثرجنس پالئوفیکوس و پلانولیتس بررسی شدند. هر کدام از این واحدها، حاوی مجموعه اثر فسیلهای متنوعی است که دو اثرجنس پالئوفیکوس و پلانولیتس از فراوانترین آنهاست. در مطالعه حاضر، ضمن بحث ایکنوتاکسونومی اثرجنسهای پلانولیتس و پالئوفیکوس، تلاش شد تا معیارهای شناسایی این دو اثرجنس بیان شده و مشکلات احتمالی موجود در تشخیص آنها ارزیابی شوند. نتیجه این مطالعه نشان میدهد که ویژگیهای ساختاری پالئوفیکوس دلالت بر پرشدگی غیرفعال یک سیستم حفرهای باز ساخته شده توسط جانداران شکارچی یا معلقخوار است، درحالیکه ویژگیهای پلانولیتس نشاندهنده پسریزی رسوب در یک حفره موقتی ساخته شده بهوسیله جانداران متحرک تغذیهکننده از رسوب است. پلانولیتس، حفاری بدون آستر است که پرشدگی حفرهها، با ویژگیهای متفاوت بافتی با رسوب سنگ میزبان است؛ در حالیکه پالئوفیکوس حفرههای آستردار پرشده با رسوبات همسان با رسوب اطراف است. همچنین، مجموعه پالئوفیکوس نشاندهنده گسترش مجموعه جانداران فرصت طلب با استراتژی انتخابی r ((r-selected در شرایط محیطی ناپایدار است؛ در حالیکه مجموعه پلانولیتس دلالت بر گستـرش مجموعه جانــداران کفزی (بنتیک) با استراتژی انتخابی k (K-selected) در شرایط پایدار و آرام محیطی میباشد. اثرگونههای تشخیص داده شده پلانولیتس شامل P. montanus ، P. terraenovae ، P. annularis و beverleyensis P. و اثرگونههای پالئوفیکوس شامل P. heberti، P. tubularis، P. striatus و P. sulcatus هستند.
فاضل خالقی؛ قادر حسین زاده؛ ایرج رسا؛ محسن مؤید
چکیده
کانسار مولیبدن سیهکمر یک سامانه مولیبدن پورفیری است که در تازهترین پژوهش نگارنده در شمال باختر ایران کشف شده، برای اولین بار در این نوشتار گزارش گردیدهو سامانه کانسارسازی آن، بر پایه دادههای زمینشناسی و ژئوشیمیایی، شواهد کانیسازی و میانبارهای سیال، توصیف و بحث شده است. استوک کوارتزمونزونیت پورفیری که به سری ماگمایی ...
بیشتر
کانسار مولیبدن سیهکمر یک سامانه مولیبدن پورفیری است که در تازهترین پژوهش نگارنده در شمال باختر ایران کشف شده، برای اولین بار در این نوشتار گزارش گردیدهو سامانه کانسارسازی آن، بر پایه دادههای زمینشناسی و ژئوشیمیایی، شواهد کانیسازی و میانبارهای سیال، توصیف و بحث شده است. استوک کوارتزمونزونیت پورفیری که به سری ماگمایی کالکآلکالن با پتاسیم بالا تعلق دارد و بر پایه دادههای ژئوشیمی و از دید محیط زمینساختی، از نوع گرانیتهای پس از برخوردی است، سنگ مادر کانیسازی این سامانه بهشمار میآید. با توجه به جایگیری تودههای نفوذی مولد در منطقه، کانیسازی مولیبدن پس از ائوسن، در حدود دوره الیگوسن رخ داده و احتمالاً فرایند کانیسازی در مرحله آخر جایگزینی ماگما صورت گرفته است. محلول گرمابی فلززای آن، بر پایه دادههای دماسنجی و شوری میانبارهای سیال، شوری کم و دمای همگنشدگی متوسط داشته است. همچنین، با توجه به نوع سنگ میزبان، دگرسانیهای همراه و دیگر شواهد، ویژگی های کانیسازی کانسار مولیبدن سیهکمر قابل مقایسه با کانسارهای مولیبدن نوع کوارتزمونزونیتی است. در مدت فرایندهای زمینساختی، سیال گرمابی کانهدار در امتداد پهنههای ضعف و ساختارهای گسلی مناسب بالا آمده، به درون درز و شکاف سنگهای پیرامون نفوذ کرده و با تغییر یافتن شرایط فیزیکی- شیمیایی محیط و تأثیر عوامل دیگر، در پایان کانسار مولیبدن سیهکمر تشکیل شده است.
رسول شریفی نجف آبادی؛ مسعود معیری؛ حسنعلی غیور؛ همایون صفایی؛ عبداله سیف
چکیده
یکی از موضوعات مهم دربارة رشته کوه زاگرس، ناهماهنگی بین برخی ازآبراههها و ساختار زمینشناسی آن است. این موضوع در مورد شبکه آبراهههای زایندهرود به یکی از بحث برانگیزترین مباحث تبدیل شده، به گونهای که در این باره سه فرضیه متفاوت عنوان شده است. برای رفع این اختلاف نظرها و رسیدن به یک نتیجهگیری کلی، این حوضه و دو حوضه ...
بیشتر
یکی از موضوعات مهم دربارة رشته کوه زاگرس، ناهماهنگی بین برخی ازآبراههها و ساختار زمینشناسی آن است. این موضوع در مورد شبکه آبراهههای زایندهرود به یکی از بحث برانگیزترین مباحث تبدیل شده، به گونهای که در این باره سه فرضیه متفاوت عنوان شده است. برای رفع این اختلاف نظرها و رسیدن به یک نتیجهگیری کلی، این حوضه و دو حوضه کاکلستان و ازنا به فاصله 62 و 85 کیلومتری شمال خاوری آن، مورد مطالعه دقیق کتابخانـهای و میدانی قرار گرفتند. به استناد شواهد مختلف به دست آمده از وضعیت پادگانههای رودخانهای، رسوبــات و فسیلهای دریاچهای، سیرکها و رسوبات یخچالی و زمینساخت فعال نتیجهگیری شده که در طی پلیوسن، عموم سرشاخههای رودهای زاگرس به سمت خلیج فارس جاری بودهاند. اما، بسیاری از این آبراههها در اواخر این زمان و یا اوایل پلیستوسن، در اثر فعالیت گسل جوان زاگرس به دام افتاده و دریاچههایی را تشکیل دادهاند. بعدها در اثر فرایندهایی که بیشتر زمینساختی بودهاند، بستر این دریاچهها گسیخته شده و جریان آب در حوضههای ازنا و کاکلستان در مسیر قبلی و در حوضه زایندهرود در مسیر معکوس جاری شده است.
سیدجابر یوسفی؛ علیجان آفتابی؛ عباس مرادیان
چکیده
گوسانها در محدوده معدنی مس- طلای چهارگنبد از وسعت قابل توجهی برخوردارند. کانیشناسی گوسانهای مورد مطالعه شامل کانیهای هماتیت (Fe2O3)، گوتیت (FeO(OH)) و لیمونیت (Fe2O3.H2O) با بافت کلوفرم، کوارتز، کلسیت و کانیهای رسی میباشد. عناصر: 08/1 Ag= ،19/1As=، 12/70Bi=، 11/4Mn=، 37/2Mo=، 51/1Pb=، 7/1Sb= و 71/1Fe= نسبت به سنگهای کانهزا دارای افزودگی و عناصر 9/0Au= 03/0Cu=، 03/0S=، ...
بیشتر
گوسانها در محدوده معدنی مس- طلای چهارگنبد از وسعت قابل توجهی برخوردارند. کانیشناسی گوسانهای مورد مطالعه شامل کانیهای هماتیت (Fe2O3)، گوتیت (FeO(OH)) و لیمونیت (Fe2O3.H2O) با بافت کلوفرم، کوارتز، کلسیت و کانیهای رسی میباشد. عناصر: 08/1 Ag= ،19/1As=، 12/70Bi=، 11/4Mn=، 37/2Mo=، 51/1Pb=، 7/1Sb= و 71/1Fe= نسبت به سنگهای کانهزا دارای افزودگی و عناصر 9/0Au= 03/0Cu=، 03/0S=، 04/0Se= و 94/0Zn= دارای کاهیدگی میباشند. با بررسی ضرایب همبستگی بین عناصر در گوسانهای منطقه، چهار گروه از عناصر قابل تفکیک است. گروه اول شامل بیسموت، مس و آنتیموان میباشند که با آهن و منگنز همبستگی دارند، همبستگی بین این عناصر احتمالاً ناشی از جذب بیسموت، مس و آنتیموان توسط اکسیدهای آهن و منگنز در گوسان و یا حضور این عناصر در اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن میباشد. در گروه دوم سرب و نقره میباشد که با بیسموت، مس و آنتیموان همبستگی دارند و فاقد ارتباط معنیدار با آهن و منگنز میباشند. گروه سوم در بر گیرنده آرسنیک، مولیبدن و روی میباشد که در محیط اسیدی گوسان نامحلول هستند. گروه چهارم شامل دو عنصر گوگرد و سلنیم است که در کانیهای سولفیدی و در طی مراحل تشکیل گوسان و در کانیهای سولفاتی متمرکز میشوند. همبستگی عناصری مانند بیسموت و مس ناشی از همراهی و همبستگی آنها در سنگهای کانهزا و سولفیدی اولیه میباشد. در گوسانهای منطقه، بیسموت با افزودگی 94/3123 نسبت به کلارک بیانگر ارزش اقتصادی بیسموت در گوسانهای محدودهی معدنی چهارگنبد میباشد و عناصر مس و طلا نیز به ترتیب دارای افزودگی 62/12 و 400 برابر نسبت به کلارک میباشند. همه عناصر در گوسانها، به ویژه بیسموت میتواند به عنوان یک راهنمای اکتشافی مورد ارزیابی قرار گیرد.
سنگ شناسی
اشرف ترکیان؛ جمال عبداله پور؛ نفیسه صالحی
چکیده
سنگهای پیروکلاستی منطقه بادام (شرق مهاباد، استان آذربایجان غربی)، در منتهیالیه بخش شمالی پهنه سنندج- سیرجان قرار دارند. مطالعات پتروگرافی حاکی از آنست که آنها دارای ترکیب بازانیتی و بافت پورفیری و میکرولیتی پورفیری هستند. در این سنگها، الیوین و کلینوپیروکسن به صورت فنوکریست و و نفلین و کلینوپیروکسن ریزبلور یافت میشوند. ...
بیشتر
سنگهای پیروکلاستی منطقه بادام (شرق مهاباد، استان آذربایجان غربی)، در منتهیالیه بخش شمالی پهنه سنندج- سیرجان قرار دارند. مطالعات پتروگرافی حاکی از آنست که آنها دارای ترکیب بازانیتی و بافت پورفیری و میکرولیتی پورفیری هستند. در این سنگها، الیوین و کلینوپیروکسن به صورت فنوکریست و و نفلین و کلینوپیروکسن ریزبلور یافت میشوند. فضای بین بلورهای مختلف را کانیهای اوپک و شیشه پر کرده است. ویژگیهای ژئوشیمیایی نظیر غنیشدگی از LILE، محتوی بالای LREE، آنومالی منفی عناصر Nb، Ta، Y، آنومالی مثبت Ba، Pb و Th و نیز غنی شدگی از Th/Yb، همگی گویای انست که این سنگها منشاء گوشتهای داشته و از مذابها یا سیالات/مذاب ناشی از پوسته اقیانوسی فرورانده و متاسوماتیزه متأثر شدهاند. همانطورکه اشاره شد، این ویژگیها ناشی از خصوصیات به ارث رسیده از ناحیه منشاء هستند و نه درجات بالای آلایش پوستهای. بازانیتهای منطقه مورد بررسی با توجه به نسبتهای MREE و HREE ها حاصل ذوب بخشی 1 درصدی یک منبع گارنت لرزولیتی در اعماق بیش از 85 کیلومتر (محدوده پایداری گارنت) میباشند. علت رخداد ماگماتیسم در منطقه مشخص نیست اما فرضیات پیشین چون لایه لایه شدن لیتوسفر و یا شکست ورقه فرورنده با توجه به ضخامت پوسته در منطقه مورد مطالعه کاربرد ندارد. سه فرض کلی درارتباط با عامل وقوع ذوب بخشی در منطقه مطرح شده است: 1) شکسته شدن فازهای آبدار در اثر افزایش عمق، 2) تغییر و آشفتگی محلی در جریانهای همرفتی، 3) فرورانش و آبزدایی حاشیه غیر فعال صفحه عربی
رضا قاسمی؛ بهزاد تخمچی؛ گریگور بورگ
چکیده
افزایش در صحت خروجی نقشههای نواحی امیدبخش اکتشافی و همچنین کاهش مساحت فضای جستجو در اکتشاف از اهداف اصلی پیجویی اکتشافی است. انتخاب صحیح روش تلفیق دادههای اطلاعاتی که بیشترین تطابق را با ماهیت دادههای مورد استفاده داشته باشد، اولین قدم در این راه است. با توجه به اینکه دادههای اکتشافی عموماً بهصورت دوطرفه به یکدیگر وابستهاند ...
بیشتر
افزایش در صحت خروجی نقشههای نواحی امیدبخش اکتشافی و همچنین کاهش مساحت فضای جستجو در اکتشاف از اهداف اصلی پیجویی اکتشافی است. انتخاب صحیح روش تلفیق دادههای اطلاعاتی که بیشترین تطابق را با ماهیت دادههای مورد استفاده داشته باشد، اولین قدم در این راه است. با توجه به اینکه دادههای اکتشافی عموماً بهصورت دوطرفه به یکدیگر وابستهاند و با توجه به شرط ارتباط یکطرفه در دادههای مورد ارزیابی در روش تحلیل سلسه مراتبی، در این تحقیق از رویکرد تحلیل شبکهای استفاده شد که میتواند ارتباط دوطرفه بین معیارها و زیرمعیارها را مدل کند. در این تحقیق دادههای اکتشافی مربوط به منطقه بوانات در استان فارس جهت تهیه نقشه نواحی امیدبخش اکتشافی ذخایر ماسیوسولفید تیپ بشی با استفاده از این رویکرد استفاده و سعی در بهینه کردن دو فاکتور صحت و مساحت جستجو شد. بهصورتی که بالاترین میزان صحت نتایج با کمترین میزان مساحت جستجو محقق شود. نتایج تحقیق نشان میدهد که محدودههای پیشنهادی توسط رویکرد تحلیل شبکهای در مقایسه با روش تحلیل سلسله مراتبی که هر دو روش دانشمحور هستند، صحت بیشتر و همچنین مساحت کمتری دارند. بر اساس این نتایج، میزان مساحت محدودههای پیشنهادی با استفاده از این رویکرد از 4/1138 کیلومتر مربع در رویکرد AHP به 6/952 کیلومتر مربع در رویکرد ANP، 17% درصد کاهش و میزان صحت نتایج بیش از 6% افزایش پیدا کرده است. شاخص منحنی مشخصه عملکرد سیستم (ROC) برای رویکرد تحلیل سلسله مراتبی 7609/0 بوده که به وسیله رویکرد تحلیل شبکهای به 8275/0 بهبود یافته است.
لیلا عبدی؛ حسین رحیمپوربناب
چکیده
پلایای میقان به فرم حوضه درون قارهای بستهای است که در مرکز آبخوان دشت اراک واقع شده است. این پلایا، دریاچهای فصلی بوده و از نظر هیدروژئولوژیکی به عنوان سطح اساس فرسایش منطقه عمل میکند و محل مناسبی برای رسوبگذاری نهشتههای آواری و شیمیایی است. برای بررسی رسوبشناسی و کانیشناسی رسوبات در سرتاسر ...
بیشتر
پلایای میقان به فرم حوضه درون قارهای بستهای است که در مرکز آبخوان دشت اراک واقع شده است. این پلایا، دریاچهای فصلی بوده و از نظر هیدروژئولوژیکی به عنوان سطح اساس فرسایش منطقه عمل میکند و محل مناسبی برای رسوبگذاری نهشتههای آواری و شیمیایی است. برای بررسی رسوبشناسی و کانیشناسی رسوبات در سرتاسر پلایا، 94 نمونه رسوب برداشته شد. 19 نمونه بهصورت سیستماتیک از رسوبات سطحی، در مسیرهایی از مرکز به سمت حاشیه حوضه و 31 نمونه از 7 گمانه حفر شده در پلایا اخذ شد و مورد مطالعات رسوبشناسی و کانیشناسی بهوسیله اشعه ایکس (XRD) قرار گرفت. کانیهای رسی موجود در پلایای میقان شامل کائولینیت، کلریت، ایلیت، ورمیکولیت و اسمکتیت است که از این میان کانیهای ایلیت و کلریت دارای بیشترین فراوانی هستند. این کانیها عموماً دارای منشأ آواری بوده و از طریق فرایند فرسایش مکانیکی ایجاد شدهاند، بنابراین وجود آنها مبین ترکیب سنگ مادر است. بررسی توزیع نمونههای سطحی، بیانگر کاهش میزان کانیهای رسی از حاشیه به سمت مرکز پلایا است؛ این امر با تغییرات دیگر کانیهای آواری (کوارتز) موجود در پلایا هماهنگ است. همچنین درصد کانیهای رسی همانند دیگر کانیهای آواری در طول گمانهها افزایش نشان میدهد، بهطوریکه بالا بودن سطح آب پلایا و اقلیم سرد و مرطوبتر گذشته (پلئستوسن انتهایی) را نشان میدهد.
فاطمه هرمززاده قلاتی؛ مجید بنیاسدی؛ فریدون سحابی؛ حسین ایزدی؛ حسین معماریان
چکیده
تراوایی یکی از مهمترین خواص محیط متخلخل و بیانگر توانایی سازند در عبور دادن سیالات و همچنین کنترلکننده حرکتهای جهتدار و دبی جریان سیالات در مخزن است. روشهای آزمایشگاهی مختلفی برای اندازهگیری مقدار تراوایی وجود دارد که یک اندازهگیری دقیق در آزمایشگاه، مستلزم صرف وقت و هزینه است. امروزه با توجه به توسعه روشهای ...
بیشتر
تراوایی یکی از مهمترین خواص محیط متخلخل و بیانگر توانایی سازند در عبور دادن سیالات و همچنین کنترلکننده حرکتهای جهتدار و دبی جریان سیالات در مخزن است. روشهای آزمایشگاهی مختلفی برای اندازهگیری مقدار تراوایی وجود دارد که یک اندازهگیری دقیق در آزمایشگاه، مستلزم صرف وقت و هزینه است. امروزه با توجه به توسعه روشهای تصویربرداری و پیشرفت کامپیوترها، شاخه جدیدی در فیزیک سنگ بر مبنای مطالعه رقومی سنگها بهوجود آمده است که فیزیک سنگ رقومی نام دارد. در این روش، با تصویربرداری از ساختمان داخلی سنگها میتوان ویژگیهایی چون تخلخل و تراوایی را اندازهگیری کرد. در این مقاله از 10 پلاگ سنگی تهیه شده از یکی از مخازن کربناته مزوزوییک جنوب غربی ایران تصاویر توموگرافی پرتو ایکس پزشکی با تفکیکپذیری 200 میکرومتر تهیه شد. با ساخت حجم نماینده یا Representative Volume Element (RVE)، مدل سهبعدی فضای خالی نمونهها از روی تصاویر دوبعدی حاصل شد. در نهایت با کدنویسی تحت MATLAB بهمنظور شبکهبندی RVEهای به دست آمده، جریان سیال در آنها شبیهسازی شد و مقدار تراوایی برای هر کدام به دست آمد. بر اساس نتایج آزمایشگاهی، مقادیر تراوایی محاسبه شده برای این پلاگها نشاندهنده یک روند با مقادیر گزارش شده توسط آزمایشگاه با میزان همبستگی 90% است. با استفاده از روش پیشنهادی و روند به دست آمده، میتوان تراوایی نمونههای سنگی همان چاه که هنوز مورد آزمایش قرار نگرفتهاند را با سرعت بیشتر و هزینه کمتر به دست آورد.
علیرضا غیاثوند
چکیده
برای تدوین برنامه راهبردی یک بخش، باید محدوده محیط داخلی، افق زمانی و همچنین چشمانداز و سیاستهای کلان در رابطه با آن بخش معلوم باشد تا بتوان در چارچوب آن برنامههای راهبردی را تدوین نمود. تدوین راهبردها مستلزم درک واقعبینانه از محیط پیرامونی است، محیطی که صحنه رقابت و تعامل جدی عوامل بسیاری است که میتوانند در سرنوشت و حیات ...
بیشتر
برای تدوین برنامه راهبردی یک بخش، باید محدوده محیط داخلی، افق زمانی و همچنین چشمانداز و سیاستهای کلان در رابطه با آن بخش معلوم باشد تا بتوان در چارچوب آن برنامههای راهبردی را تدوین نمود. تدوین راهبردها مستلزم درک واقعبینانه از محیط پیرامونی است، محیطی که صحنه رقابت و تعامل جدی عوامل بسیاری است که میتوانند در سرنوشت و حیات یک سازمان نقش اساسی داشته باشند. محیط خارج پیوسته فرصتهایی را در دسترس شرکتها و سازمانها قرار میدهد و نیز تهدیدهایی را در مسیر حرکت آنها ایجاد میکند. بدیهی است سازمانی موفق خواهد بود که بتواند در تعامل با محیط، به موقع و به بهترین شکل از فرصتها بهرهبرداری کند، تهدیدات را به فرصت مبدل سازد و یا خود را از مسیر تهدید برهاند. در این مقاله، فرصتها و تهدیدهای بخش بر مبنای نظرخواهی از مجموعه شاغل در بخش معدن ارائه میشود. در ادامه با تجزیه و تحلیل و ارزیابی وضع موجود بخش، نقاط قوت و مزیتهای موجود و نیز موانع، محدودیتها و به طور کلی نقاط ضعف داخلی برای دستیابی به اهداف راهبردی تعیین میشود. در چارچوب سیاستهای کلی بخش برای دستیابی به اهداف راهبردی، نقاط قوت و ضعف، فرصتها و تهدیدها، مورد تجزیه و تحلیل (SWOT Analysis) قرار گرفت و در پایان راهبردهای مناسب برای دستیابی به این اهداف پیشنهاد شد.