محمد جودکی؛ داریوش باغبانی؛ سید علی آقانباتی؛ بهمن سلیمانی؛ حسین اصیلیان مهابادی؛ بهروز آریافر
چکیده
برای مطالعه زیستچینهنگاری و تعیین روابط میان زیستزونهای تفکیک شده نهشتههای الیگوسن ومیوسن زیرین در حوضههای پیشبوم و کمربند چین خورده و راندگی زاگرس ، 10 مقطع چینهشناسی (شامل 7 مقطع زیرسطحی و 3 مقطع سطحی) در امتداد یک برش ناحیهای از چاه A در خلیج فارس تا برش سمیرم در زاگرس مرتفع مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه ...
بیشتر
برای مطالعه زیستچینهنگاری و تعیین روابط میان زیستزونهای تفکیک شده نهشتههای الیگوسن ومیوسن زیرین در حوضههای پیشبوم و کمربند چین خورده و راندگی زاگرس ، 10 مقطع چینهشناسی (شامل 7 مقطع زیرسطحی و 3 مقطع سطحی) در امتداد یک برش ناحیهای از چاه A در خلیج فارس تا برش سمیرم در زاگرس مرتفع مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه بیش از 1500 مقطع نازک از برش های یادشده سبب شناسایی 32 جنس و 54 گونه از روزنبران بنتونیک و 9 جنس و 15 گونه از روزنبران پلانکتونیک شد که در مجموع 6 زیستزون مربوط به نهشتههای روپلین، شاتین، آکیتانین و بوردیگالین تفکیک شد. با انجام تطابق زیستچینهنگاری، میان زیستزونها و پیوستگی و ناپیوستگیهای رسوبی نهشتههای الیگوسن و میوسن زیرین در حوضه زاگرس به تصویر کشیده شده است.
برای مطالعه زیستچینهنگاری و تعیین روابط میان زیستزونهای تفکیک شده نهشتههای الیگوسن ومیوسن زیرین در حوضههای پیشبوم و کمربند چین خورده و راندگی زاگرس ، 10 مقطع چینهشناسی (شامل 7 مقطع زیرسطحی و 3 مقطع سطحی) در امتداد یک برش ناحیهای از چاه A در خلیج فارس تا برش سمیرم در زاگرس مرتفع مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه بیش از 1500 مقطع نازک از برش های یادشده سبب شناسایی 32 جنس و 54 گونه از روزنبران بنتونیک و 9 جنس و 15 گونه از روزنبران پلانکتونیک شد که در مجموع 6 زیستزون مربوط به نهشتههای روپلین، شاتین، آکیتانین و بوردیگالین تفکیک شد. با انجام تطابق زیستچینهنگاری، میان زیستزونها و پیوستگی و ناپیوستگیهای رسوبی نهشتههای الیگوسن و میوسن زیرین در حوضه زاگرس به تصویر کشیده شده است.
فردین موسیوند؛ ابراهیم راستاد؛ محمدهاشم امامی؛ جان پیتر؛ میشائیل سولومون
چکیده
کانهزایی روی- سرب- مس در منطقه چاهگز در 60 کیلومتری جنوب شهربابک، در پهنه سنندج- سیرجان جنوبی و در درون توالی آتشفشانی- رسوبی بایمودال و دگرگون شده ژوراسیک میانی رخ داده است. کانهزایی با شکل هندسی اغلب چینهسان و لایهای و صفحهای شکل و در چندین افق چینهای خاص بههمراه رسوبات بروندمی (exhalites) در واحدهای 1،2 ...
بیشتر
کانهزایی روی- سرب- مس در منطقه چاهگز در 60 کیلومتری جنوب شهربابک، در پهنه سنندج- سیرجان جنوبی و در درون توالی آتشفشانی- رسوبی بایمودال و دگرگون شده ژوراسیک میانی رخ داده است. کانهزایی با شکل هندسی اغلب چینهسان و لایهای و صفحهای شکل و در چندین افق چینهای خاص بههمراه رسوبات بروندمی (exhalites) در واحدهای 1،2 و 3 رخ داده است که در واحدهای 1 و 2 بهصورت رخدادهای معدنی متعدد و در واحد 3 بهصورت کانسار چاهگز و تعدادی رخداد معدنی است. سنگهای میزبان کانهزایی به ترتیب اهمیت، متاتوف ریولیتی، متاپلیت توفی و متاریولیت هستند. بافت ماده معدنی به صورت تودهای، نیمه تودهای، نواری، لامینه، دانه پراکنده و رگه – رگچهای است. پاراژنز کانسنگ شامل کانیهای اولیه پیریت، اسفالریت، گالن، کالکوپیریت، تتراهدریت، آرسنوپیریت، بورنیت و پیروتیت و کانیهای ثانویه از جمله کوولیت، کالکوسیت، مالاکیت، سروسیت و اسمیتسونیت بوده و کانیهای باطله بیشتر سریسیت، کوارتز، کلریت، کلسیت و باریت است. دگرسانیهای سنگ دیواره بهطور عمده شامل دگرسانی سریسیتی و کلریتی و به مقدار کمتر دگرسانیهای کربناتی و سیلیسی است. سنگهای میزبان دگرسان شده در اثر دگرگونی و دگرشکلی دچار برگوارگی شده و به همراه ماده معدنی دچار چینخوردگی و گسلش شده و بافتها و فابریکهای کاتاکلاستیک، پیوستگاه سه گانه، سایه فشاری و کنگرهای (کرنیولیشن) و بودیناژ در آنها گسترش یافته است. بر اساس مطالعات زمینشناسی، کانیشناسی، ژئوشیمی و دگرسانی، کانهزایی روی- سرب- مس در منطقه چاهگز در اثر فعالیتهای آتشفشانی زیردریایی در یک حوضه کافتی کمانی، بهصورت سولفید تودهای آتشفشانزاد (VMS) نهشته شده و سپس به همراه سنگهای درونگیر توسط فازهای کوهزایی کیمرین جوان و لارامید و رویدادهای جوانتر دچار دگرشکلی و دگرگونی ناحیهای در حد رخساره شیست سبز شده است. این کانهزایی بر اساس مقایسه آن با نهشتههای مشابه جهانی، بیشترین شباهت را به تیپ سیلیسیآواری فلسیک مثل کانسارهای منطقه معدنی باتورست (Bathurst) کانادا و کمربند پیریتی ایبریا اسپانیا و پرتغال دارد که برای اولین بار در ایران معرفی میشود.
معصومه علیمحمدی؛ پوران بهنیا؛ احمد خاکزاد؛ محمدعلی قربانی
چکیده
ناحیه طلادار هیرد در حاشیه شمال خاوری پهنه لوت و در مجاورت زمیندرز سیستان (Sistan suture zone) یا زون فلیش خاور ایران واقع شده است. بخشی از تودههای نفوذی موجود در این منطقه با سن پس از ائوسن در واحدهای آتشفشانی(ولکانیکی) و آذرآواری(پیروکلاستیکی) ائوسن نفوذ کرده و سبب دگرسانی و کانهزایی طلا، مس، سرب و روی شدهاند. ...
بیشتر
ناحیه طلادار هیرد در حاشیه شمال خاوری پهنه لوت و در مجاورت زمیندرز سیستان (Sistan suture zone) یا زون فلیش خاور ایران واقع شده است. بخشی از تودههای نفوذی موجود در این منطقه با سن پس از ائوسن در واحدهای آتشفشانی(ولکانیکی) و آذرآواری(پیروکلاستیکی) ائوسن نفوذ کرده و سبب دگرسانی و کانهزایی طلا، مس، سرب و روی شدهاند. برای تشخیص کانیهای دگرسان همراه با کانهزایی طلا در محدوده هیرد، از دادههای سنجنده ASTER استفاده شده است. این سنجنده دارای 3 باند مرئی و مادون قرمز نزدیک(VNIR) ، 6 باند مادون قرمزکوتاه (SWIR) و 5 باند مادون قرمز حرارتی (TIR) است. جذب در محدوده طول موج 2/2 میکرومتر (معادل باند 6 ASTER)، با حضور کانیهای رسی(ایلیت، کائولینیت) و سریسیت مطابقت داردکه علت وقوع جذب در این محدوده، وجود عامل آنیونی Al-OH است. کانیهای دارای عامل آنیونی Mg-OH و کربناتها در طول موج 3/2 میکرومتر (معادل باند 8 ASTER) جذب مشخصی نشان میدهند. بنابراین با استفاده از باند 8 میتوان کانیهای کلریت، اپیدوت و کلسیت را تشخیص داد. در این تحقیق، از روشهای مختلف پردازش تصویر (ترکیب باندی، تبدیلات نسبت باندی و روشBinary Encoding ) برای شناسایی و تفکیک کانیهای دگرسانی مرتبط با کانیزایی طلا استفاده شد و روش Binary Encoding به عنوان یک روش موفق برای تفکیک دقیقتر کانیهای دگرسان تشخیص داده شد. به کمک تحلیل باندهای مادون قرمز حرارتی نیز میتوان اطلاعات سنگشناسی مفیدی بهدست آورد؛ زیرا شناسایی سنگهای سیلیسی در محدوده VNIR+SWIR امکانپذیر نمیباشد که علت این امر، عدم وجود اشکال جذبی مشخص برای کوارتز در این محدوده طول موجی میباشد. در این مطالعه برای شناسایی بخشهای سیلیسی همراه با کانهزایی طلا، از محدوده TIR سنجنده ASTER و از نسبت باندی Qi= (b11*b11)/(b10*b12) استفاده شده است. مقایسه نتایج حاصل از این پردازشها با نتایج به دست آمده از مطالعه مقاطع نازک و پراش پرتو اشعه ایکس (XRD) مربوط به نمونهها نشان داد که دادههای ASTER قابلیت خوبی در شناسایی مناطق دگرسان دارند.
جمشید احمدیان؛ محمد هاشم امامی؛ محمدرضا قربانی؛ مامورو موراتا
چکیده
مجموعه گرانیتوییدی کال کافی ( شمال خاوری انارک) در زون ساختاری ایران مرکزی موسوم به بلوک یزد قرار دارند. این مجموعه، متشکل از طیف ترکیبی گستردهای از گابرو تا گرانیت قلیایی با سن ائوسن میانی است. بررسیهای سنگنگاری، ژئوشیمیایی و کانیشناسی نشانگر آن است که گرانیتوییدهای پتاسیک بهعنوان یکی از اعضای این مجموعه، ویژگیهای متمایزی ...
بیشتر
مجموعه گرانیتوییدی کال کافی ( شمال خاوری انارک) در زون ساختاری ایران مرکزی موسوم به بلوک یزد قرار دارند. این مجموعه، متشکل از طیف ترکیبی گستردهای از گابرو تا گرانیت قلیایی با سن ائوسن میانی است. بررسیهای سنگنگاری، ژئوشیمیایی و کانیشناسی نشانگر آن است که گرانیتوییدهای پتاسیک بهعنوان یکی از اعضای این مجموعه، ویژگیهای متمایزی را از خود نشان میدهند. از نظر ژئوشیمیایی گرانیتوییدهای پتاسیک با مقادیر بالاتر پتاسیم و مقادیر پایینتر سدیم،کلسیم، تیتانیم، باریم، استرانسیم و عناصر خاکی کمیاب از دیگر واحدهای کال کافی قابل تفکیک است. همچنین گرانیتوییدهای پتاسیک دارای ویژگی آهنی هستند، حال آن که دیگر واحدهای نفوذی مجموعه کال کافی از ماهیت منیزیمی برخوردارند. فراوانی پایین عناصر خاکی کمیاب در گرانیتوییدهای پتاسیم بالا حاکی از آن است که این سنگها نمیتوانند توسط فرایند تفریق ماگمایی با دیگر واحدها مرتبط باشند. این امر میتواند نشانگر نقش متفاوت فرایندهای سنگزایی در شکلگیری آنها باشد. گرانیتوییدهای پتاسیک احتمالاً از ذوب بخشی سنگهای پوستهای بهوجود آمدهاند.
جهانبخش دانشیان؛ کامیار یونسی؛ عباسعلی آزاد؛ سید علی معلمی
چکیده
به منظور مطالعه چینهنگاری زیستی روزنبران پلانکتونیک سازند سروک در ناحیه کبیرکوه دو برش چینهشناسی تنگ چنارباشی(712 متر) و تنگ باولک (870 متر) انتخاب شدند. این دو برش در برگیرنده رخساره پلاژیک سازند سروک بوده و دارای میکروزیای غنی از روزنبران پلانکتونیک آلبین میانی تا سنومانین است و نشان میدهد سن طبقات زیرین سازند سروک آلبین میانی ...
بیشتر
به منظور مطالعه چینهنگاری زیستی روزنبران پلانکتونیک سازند سروک در ناحیه کبیرکوه دو برش چینهشناسی تنگ چنارباشی(712 متر) و تنگ باولک (870 متر) انتخاب شدند. این دو برش در برگیرنده رخساره پلاژیک سازند سروک بوده و دارای میکروزیای غنی از روزنبران پلانکتونیک آلبین میانی تا سنومانین است و نشان میدهد سن طبقات زیرین سازند سروک آلبین میانی است. اولین ظهور Biticinella breggiensis در برشهای مورد مطالعه منطبق بر شروع طبقات آلبین بالایی است که خود نشانه جهانی برای مرز آلبین میانی-آلبین پسین است. بر اساس زیستزونهای شناسایی شدهTicinella roberti Zone, Ticinella primula Zone, Biticinella breggiensis Zone, Rotalipora ticinensis Zone, Paracostellagerina libyca zone, Microhedbergella rischi zone, Rotalipora cushmani Zone ,Whiteinella archaeocretacea Zone, ، چندین Paraconformity در هر دو برش شناسایی شد.
چینه شناسی و فسیل شناسی
کیانا کیارستمی؛ داریوش باغبانی؛ سید محسن آل علی؛ سید علی آقانباتی؛ محمد پرنداور
چکیده
مطالعات چینهنگاری سنگی و چینهنگاری زیستی سازند سروک در برش الگو، واقع در تنگ سروک در شمال باختر بهبهان نشان میدهد ضخامت این سازند 710 متر است که به 4 واحد چینهای تقسیم میشود. سازند سروک در برش الگو بر روی شیلهای سیاه رنگ وآهکهای تیره رسی سازند کژدمی با مرز تدریجی قرار گرفته است. این سازند با مارنهای گورپی همبری از ...
بیشتر
مطالعات چینهنگاری سنگی و چینهنگاری زیستی سازند سروک در برش الگو، واقع در تنگ سروک در شمال باختر بهبهان نشان میدهد ضخامت این سازند 710 متر است که به 4 واحد چینهای تقسیم میشود. سازند سروک در برش الگو بر روی شیلهای سیاه رنگ وآهکهای تیره رسی سازند کژدمی با مرز تدریجی قرار گرفته است. این سازند با مارنهای گورپی همبری از نوع ناپیوستگی فرسایشی دارد. در این بررسی 8 جنس و 9 گونه از روزنبران پلانکتونیک، 34 جنس و 33 گونه از روزنبران کفزی شناسایی شد. 4 زیستزون بر اساس زیستزونهای ارائه شده توسط Wynd (1965)و 2 زیستزون بر اساس زیستزونهای ارائه شده توسط Premoli Silva and Verga (2004) به شرح زیر شناسایی شد. 4 زیستزون شناسایی شده بر اساس زیستزونهای ارائه شده توسط Wynd (1965)عبارتند از: 1- Favusella washitensis range Zone # 23, 2-''Oligostegina'' facies # 26 ،3- Rudist debris # 24، 4- Nezzazata – Alveolinids Assemblage Zone # 25 و 2 زیستزون شناسایی شده بر اساس زیستزونهای ارائه شده توسط Premoli silva and Verga (2004) عبارتند از: 1-Muricohedbergella planispiraZone, 2- Ticinella primula Zone بر اساس زیستزونهای شناسایی شده سن سازند سروک آلبین تا سنومانین است و بر اساس میکروفسیلهای پلانکتونیک Whiteinella sp. و Muricohedbergella planispira مرز احتمالی بین آلبین و سنومانین قابل تفکیک است.
معصومه علیمحمدی؛ سعید علیرضایی؛ مجید قادری؛ دانیل کنتاک
چکیده
کمان ماگمایی سنوزوییک ارومیه- دختر، میزبان اصلی ذخایر مس± مولیبدن± طلای نوع پورفیری در ایران است. تمرکز اصلی این ذخایر، در بخش جنوبی این کمان رخ داده است که با نام کمربند مس کرمان شناخته میشود. محدودههای اکتشافی درآلو و سرمشک در بخش جنوبی کمربند کرمان و در امتداد یک پهنه گسلی با روند شمال باختر- جنوب خاور با طول 10 کیلومتر ...
بیشتر
کمان ماگمایی سنوزوییک ارومیه- دختر، میزبان اصلی ذخایر مس± مولیبدن± طلای نوع پورفیری در ایران است. تمرکز اصلی این ذخایر، در بخش جنوبی این کمان رخ داده است که با نام کمربند مس کرمان شناخته میشود. محدودههای اکتشافی درآلو و سرمشک در بخش جنوبی کمربند کرمان و در امتداد یک پهنه گسلی با روند شمال باختر- جنوب خاور با طول 10 کیلومتر و عرض 5/0 تا 1 کیلومتر قرار گرفتهاند. در این دو محدوده، روانههای گدازه آندزیتی- بازالتی و بازالتی و نیز سنگهای آذرآواری ائوسن، مورد هجوم تودههای نفوذی گرانودیوریتی گرانولار ائوسن پایانی- الیگوسن و تودههای تونالیتی- گرانودیوریتی پورفیری میوسن قرار گرفتهاند. همه این واحدها توسط دایکهای پس از کانیسازی با ترکیب دیاباز، آندزیت و ریولیت قطع شدهاند. هر دو نوع سنگهای آتشفشانی و نفوذی، گرایش زمینشیمیایی کالکآلکالن دارند؛ گروه نخست بیشتر متاآلومین و گروه دوم پرآلومین هستند. در نمودار بهنجار شده با مقادیر گوشته اولیه و کندریت، همه واحدهای سنگی غنیشدگی آشکاری در عناصر لیتوفیل درشتیون و عناصر خاکی کمیاب سبک نسبت به عناصر با شدت میدان بالا و عناصر خاکی کمیاب سنگین نشان میدهند. این الگوی توزیع، همراه با بیهنجاریهای منفی نیوبیم، تانتالم و تیتانیم، از ویژگیهای ژئوشیمیایی ماگمای مرتبط با محیطهای فرورانش است. تودههای تونالیتی بیشترین تفریق را دچار شدهاند، که با نسبت Lan/Ybn میان81/7 تا 21/18 مشخص میشود. این نسبت در سنگهای آتشفشانی برابر با 52/1 تا 16/5 است که نشانگر تفریق پایین ماگمای مادر آنهاست. تودههای گرانیتوییدی با نسبت Lan/Ybn میان 61/6 تا 56/7 مشخص میشوند. ویژگیهای زمینشیمیایی تودههای نفودی هر دو منطقه درآلو و سرمشک، نشانگر سهم بیشتر رسوبات و مواد پوستهای در ناحیه ذوب، در مقایسه با سیالهای آزاد شده از تختال فرورونده است. ماگمای مادر سنگهای آتشفشانی، کمترین تأثیر را از مواد پوستهای پذیرفته است و ممکن است تنها کمی متأثر از سیالهای آزاد شده از تختال فرورونده شده باشد. ویژگیهای زمینشیمیایی سنگهای آتشفشانی و نفوذی در محدوده مورد مطالعه، نشانگر گذار از محیط کمان جزیرهای در پالئوسن- ائوسن به محیط کمان حاشیه قارهای در نئوژن است که این مسئله با دادههای مربوط به برخی نقاط دیگر کمربند کرمان هماهنگ است.
زمین شناسی اقتصادی
فتانه پورمحمد؛ حسین کوهستانی؛ امیرمرتضی عظیم زاده؛ قاسم نباتیان؛ میرعلی اصغر مختاری
چکیده
رخداد معدنی آهن میانج در پهنه فلززایی تکاب- انگوران- تختسلیمان و در فاصله 100 کیلومتری جنوبباختر زنجان واقع شده است. کانهزایی آهن در این منطقه بهصورت عدسیشکل و همروند با برگ-وارگی درون واحدهای شیستی و متاتوف ریولیتی (معادل سازند کهر) رخ داده است. براساس مطالعات کانهنگاری، مگنتیت کانی معدنی و کوارتز کانی باطله را در میانج ...
بیشتر
رخداد معدنی آهن میانج در پهنه فلززایی تکاب- انگوران- تختسلیمان و در فاصله 100 کیلومتری جنوبباختر زنجان واقع شده است. کانهزایی آهن در این منطقه بهصورت عدسیشکل و همروند با برگ-وارگی درون واحدهای شیستی و متاتوف ریولیتی (معادل سازند کهر) رخ داده است. براساس مطالعات کانهنگاری، مگنتیت کانی معدنی و کوارتز کانی باطله را در میانج تشکیل میدهند. بافت کانهها از نوع دانهپراکنده، لایهای، لامینهای، تودهای، رگه- رگچهای و جانشینی است. سه مرحله کانهزایی در در رخداد معدنی میانج قابل تفکیک است. کانهزایی مرحله اول بهصورت مگنتیتهای دانهپراکنده، لامینهای و عدسیشکل چینهسان و چینهکران همروند با برگوارگی واحدهای میزبان دیده میشود. مرحله دوم کانهزایی با چینخوردگی نوارهای کانهدار و ریزساختارهای سیگما و بودینشدگی در بلورهای مگنتیت، رشد سایه فشاری کوارتز و دورزدن برگوارگی در اطراف بلورهای مگنتیت و تبلور مجدد بلورهای کوارتز و مگنتیت مشخص میشود. کانهزایی مرحله سوم با رگه-رگچههای تأخیری کوارتزی مشخص می-شود که مراحل قبلی کانهزایی را قطع کرده است. بررسی الگوی تغییرات عناصر کمیاب خاکی بهنجارشده به کندریت در سنگهای میزبان فاقد کانهزایی و بخشهای کانهدار بیانگر تهیشدگی این عناصر در بخشهای کانهدار است. این امر بیانگر تحرک این عناصر توسط سیالات اکسیدی کلر و فلوئوردار است که سبب شستشو و حمل آنها از بخشهای کانهزایی شدهاند. ویژگیهای رخداد معدنی میانج با کانسارهای آهن نوع آتشفشانی-رسوبی دگرگون و دگرشکلشده قابل مقایسه است.
محمد رضا امیدوار اشکلک؛ میر علی اصغر مختاری
چکیده
منطقه مورد مطالعه در انتهای جنوبی کمربند ماگمایی سهند- بزمان، در شمال آتشفشان بزمان قرار گرفته است. واحدهای سنگی منطقه متشکل از گدازههای آندزیتی- داسیتی همراه با ماسهسنگ توفی، ایگنمبریت، آگلومرا، توف و سیلتسنگ به سن میوسن است که متحمل دگرسانیهای پروپیلیتی، آرژیلیک، سریسیتی، کربناتی و سیلیسی شدهاند. فرم چیره کانهزایی عبارت ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در انتهای جنوبی کمربند ماگمایی سهند- بزمان، در شمال آتشفشان بزمان قرار گرفته است. واحدهای سنگی منطقه متشکل از گدازههای آندزیتی- داسیتی همراه با ماسهسنگ توفی، ایگنمبریت، آگلومرا، توف و سیلتسنگ به سن میوسن است که متحمل دگرسانیهای پروپیلیتی، آرژیلیک، سریسیتی، کربناتی و سیلیسی شدهاند. فرم چیره کانهزایی عبارت از رگههای سیلیسی و برشهای گرمابی در درون پهنههای دگرسانی است. رگههای سیلیسی دارای بافتهای کلوفرم، حفرهای، قشری، شانهای، نواری و برشهای گرمابی هستند. مطالعات آزمایشگاهی بیانگر این است که برشهای گرمابیدارای بیشترین عیار طلا (تا ppm6/27)است و رگههای سیلیسی با بافت نواری و رگههای سیلیسی دارای کانیهای سولفیدی ریز، در ردههای بعدی قرار دارند. مطالعات ژئوشیمیایی بیانگر همبستگی خوب میان طلا با عناصر نقره، آنتیموان، آرسنیک، سرب، روی، مولیبدن، بیسموت و جیوه در رگههای سیلیسی طلادار در این منطقه است. بررسی میانبارهای سیال بر روی رگههای سیلیسی با بافت نواری، شوری سیال را 77/7-22/1 درصد و دمای همگن شدن را 296-190 درجه سانتیگراد نشان داده است. بر پایه مطالعات صحرایی، کانیشناسی، ساخت و بافت، ویژگیهای ژئوشیمیایی و میانبارهای سیال، کانهزاییهای طلای شمال بزمان را میتوان در زمره ذخایر طلای اپیترمال سولفیداسیون پایین قرار داد.
احمد حسینخانی؛ محمدحسن کریمپور؛ آزاده ملکزاده شفارودی
چکیده
منطقه اکتشافی جنوب باختری سرخکوه بخشی از کمربند آتشفشانی- نفوذی در باختر بلوک لوت، جنوب باختری شهر بیرجند است. زمینشناسی منطقه متشکل از سنگهای آتشفشانی با ترکیب آندزیت و بازالت بوده که نفوذ تودههای نفوذی در مراحل زمانی متفاوت با ترکیب هورنبلنددیوریت، هورنبلندمیکرودیوریت، هورنبلنددیوریت پورفیری، هورنبلندکوارتزدیوریت ...
بیشتر
منطقه اکتشافی جنوب باختری سرخکوه بخشی از کمربند آتشفشانی- نفوذی در باختر بلوک لوت، جنوب باختری شهر بیرجند است. زمینشناسی منطقه متشکل از سنگهای آتشفشانی با ترکیب آندزیت و بازالت بوده که نفوذ تودههای نفوذی در مراحل زمانی متفاوت با ترکیب هورنبلنددیوریت، هورنبلندمیکرودیوریت، هورنبلنددیوریت پورفیری، هورنبلندکوارتزدیوریت پورفیری و بیوتیتکوارتزمونزونیت در آنها موجب دگرسانی گسترده و کانیسازی شده است. در بخشهای شمال باختری منطقه کانیسازی رگهای با امتداد شمال باختری-جنوب خاوری در سنگ میزبان هورنبلند دیوریت پورفیری دیده میشود، که کانیسازی اصلی آن شامل کوارتز، کالکوپیریت، پیریت و کانیهای ثانویه آهن و مس است. این رگه، جوانترین رخداد کانیسازی مرتبط با تودههای نفوذی در بلوک لوت است (سن پس از میوسن). در مطالعه میانبارهای سیال اولیه در بلورهای کوارتز همزمان با کانیسازی، سه نوع میانبار سیال دو فازی با چگالی مختلف شناسایی شد که دو نوع فراوان غنی از مایع دمای یکنواختی 270 و 330 درجه سانتیگراد را نشان میدهند. بر پایه ذوب آخرین قطعه یخ سیال نیز متوسط شوری این دو نوع میانبار سیال به ترتیب 12 تا 15 و 16 تا 19درصد وزنی نمک طعام است. میانبارهای همگن شده به گاز، دمای یکنواختی و شوری کمی بیشتری دارند. با توجه به میزان دمای یکنواختشدگی و شوری میانبارهای سیال و همچنین محاسبه چگالی و فشار این میانبارها، ژرفای حدود 700 متر برای کانیسازی پیشنهاد میشود که معادل سطح فرسایش کنونی است. مطالعات ایزوتوپهای اکسیژن کوارتز در رگه کانیسازی نشان میدهد که مقادیر δ18O کوارتز میان 66/8+ تا 09/13+ در هزار و δ18O سیال گرمابی در تعادل با کوارتز بر پایه دما میان 06/3+ تا 59/7+ در هزار بوده که در محدوده آبهای ماگمایی است. بهطور کلی مطالعات میانبارهای سیال و ایزوتوپی نشانه همخوانی کانیسازی رگهای جنوب باختری سرخکوه با کانیسازی اپیترمال است که با ماگمازایی توده نفوذی دیوریت در منطقه مرتبط است. محلولهای ماگمایی منشأ یافته از توده دیوریتی در اثر تغییر در شرایط فیزیکوشیمیایی محلول و همچنین رخداد پدیده جوشش سبب نهشته شدن کانیها در گسل بهصورت رگه شدهاند.
سنگ شناسی
مهین هاشمی؛ ناهید شبانیان؛ علیرضا داودیان؛ حسین عزیزی
چکیده
تتخمین مسیرهای دما - فشار دگرشکلی برای سنگهای دگرگونی که یک تاریخ دگرشکلی پیچیده را تجربه کردهاند معمولاً وابسته به ارتباط بین تجمعات دگرگونی متوالی و ریزساختارهای مختلفی است که حفظ شدهاند. با تغییر شرایط دما-فشار، کانیهای دگرگونی با یک ریز ساختار، که خاص آن شرایط است، میتوانند از لحاظ شیمیایی دوباره به تعادل برسند. پاراگنایسهای ...
بیشتر
تتخمین مسیرهای دما - فشار دگرشکلی برای سنگهای دگرگونی که یک تاریخ دگرشکلی پیچیده را تجربه کردهاند معمولاً وابسته به ارتباط بین تجمعات دگرگونی متوالی و ریزساختارهای مختلفی است که حفظ شدهاند. با تغییر شرایط دما-فشار، کانیهای دگرگونی با یک ریز ساختار، که خاص آن شرایط است، میتوانند از لحاظ شیمیایی دوباره به تعادل برسند. پاراگنایسهای میلونیتی پیرامون دریاچه سد زایندهرود که در محدوده میلونیتهای درجه پایین و متوسط قرار میگیرند بر اساس مطالعات پتروگرافی و ریز ساختاری حداقل 3 مرحله دگرگونی و 3 مرحله دگرشکلی را پشت سر گذاشتهاند. مرحله اول (قدیمیترین مرحله دگرگونی قابل تشخیص) دگرگونی در حد رخساره اکلوژیت بوده است که در این مرحله کانیهای فشار بالایی مثل روتیل و مسکویت فنژیتی، گارنت همراه با فلدسپات آلکالن تشکیل شده که بهصورت ادخال در گارنت یا فلدسپات و یا در زمینه سنگ قرار دارند. فلدسپاتهای میزبان بر اساس شواهد پتروگرافی در رخساره آمفیبولیت تشکیل شدهاند. در نهایت دگرگونی پسرونده در حد رخساره شیست سبز تحتانی رخ داده است که شاهد آن سریسیتی شدن برخی از فلدسپاتها، کلریتی شدن برخی از بیوتیتها و تشکیل کلریت و کوارتز در داخل و اطراف برخی از گارنتها میباشد. همزمان با این مراحل دگرگونی پسرونده شواهدی از ریزساختارهای دگرشکلی دمای نسبتاً بالا تا دما پایین وجود دارد. از تلفیق شواهد دگرگونی و دگرشکلی نتیجه میشود این سنگها که از اعماق نسبتاً زیاد بالا آمدهاند، در حین بالا آمدن مراحل مختلف دگرگونی پسرونده را تحمل کردهاند و دگرشکلیهای متعددی نیز بر روی این مجموعه اثر کرده است.
سکینه شکاری؛ محمود صادقیان؛ جای مینگو؛ حبیب اله قاسمی؛ یی زویی
چکیده
مجموعه دگرگونی- آذرین شترکوه در 80 کیلومتری جنوب خاور شاهرود و در لبه شمالی پهنه ساختاری ایران مرکزی قرار دارد. این مجموعه طیف گستردهای از ترکیبات سنگی مانند متاپلیتها، متاپسامیتها، متابازیتها (آمفیبولیت و گارنت آمفیبولیت)، متاکربناتها (مرمرهای آهکی و دلومیتی) و متاریولیتها را در برمیگیرد. سنگ مادر متابازیتها ...
بیشتر
مجموعه دگرگونی- آذرین شترکوه در 80 کیلومتری جنوب خاور شاهرود و در لبه شمالی پهنه ساختاری ایران مرکزی قرار دارد. این مجموعه طیف گستردهای از ترکیبات سنگی مانند متاپلیتها، متاپسامیتها، متابازیتها (آمفیبولیت و گارنت آمفیبولیت)، متاکربناتها (مرمرهای آهکی و دلومیتی) و متاریولیتها را در برمیگیرد. سنگ مادر متابازیتها شامل گدازههای بازالتی، دستهدایکهای دیابازی و تودههای نفوذی گابرودیوریتی کوچکمقیاس بوده است. نظر به فراوانی و اهمیت میانلایههای بازالتی و دسته دایکهای دیابازی دگرگون شده نسبت به دیگر اجزا، این مقاله بهطور خاص به بررسی تغییر و تحولات آنها اختصاص یافته است. بر پایه شواهد صحرایی و سنگنگاری، افزایش درجه دگرگونی متابازیتهای حاصل از دگرگونی میانلایههای بازالتی و دسته دایکهای دیابازی، به تشکیل طیفی گوناگونی از انواع سنگها مانند آمفیبول شیست، آمفیبولیت، گارنت آمفیبولیت و در پایان آمفیبولیتهای میگماتیتی انجامیده است. دما- فشارسنجی مبتنی بر تجزیه شیمیایی نقطهای گارنت، آمفیبول و پلاژیوکلازهای سازنده این متابازیتها، محدوده دمایی 602 تا 711 درجه سانتیگراد و فشار 9 تا 11 کیلو بار را برای تشکیل، توقف تبادل و تعادل پایانی آنها مشخص ساخته که بیانگر شرایط دما و فشار رخسارههای آمفیبولیت و آمفیبولیت بالایی است. از دید ژئوشیمیایی، ماگماهای سازنده این گروه از متابازیتها دارای ماهیت تولهایتی تا کلسیمی- قلیایی بودهاند. این ماگماها از ذوب بخشی گوشته سنگکرهای زیر قارهای منشأ گرفتهاند. روانههای بازالتی زیرآبی و دستهدایکهای دیابازی در خلال رژیمهای زمینساختی کششی حاکم بر سرزمینهای گندوانایی اواخر نئوپروتروزوییک ایران مرکزی تشکیل شدهاند. این رژیمهای زمینساختی کششی با تشکیل حوضههای دریایی- اقیانوسی درون قارهای (کافتی یا پشت کمانی) همراه بودهاند. حوضههای مورد نظر، در یک بازه زمانی کوتاه و در طی یک فرایند جمعشدگی سریع، بسته و بهصورت آمیزههای زمینساختی یا منشورهای بههم افزوده روی پوسته قارهای رانده شدهاند. بر پایه سنسنجیهای صورتگرفته به روش اورانیم- سرب روی زیرکنهای استخراج شده از این متابازیتها، این رویداد دگرگونی در فاصله زمانی 526 تا 577 میلیون سال پیش (برابر اواخر نئوپروتروزوییک و رخداد کوهزایی کادومین در سرزمینهای گندوانایی) صورت گرفته است.
دورسنجی
ریحانه احمدی روحانی؛ محمدحسن کریمپور؛ بهنام رحیمی؛ آزاده ملک زاده شفارودی؛ صادق افشار نجفی
چکیده
محدوده مورد مطالعه در خاور شهر بجستان، جنوب باختر استان خراسان رضوی قرار دارد. این محدوده در شمال بلوک لوت، بزرگترین بلوک ساختاری در خاور ایران جای گرفته است. این بخش خود تحت تأثیر فعالیت های گسل های ژرف امتدادلغز در مرز این بلوک قرار دارد. خطوارههای موجود در منطقه با استفاده از داده های ماهواره ای اسپات، لندست و داده DEM آشکارسازی ...
بیشتر
محدوده مورد مطالعه در خاور شهر بجستان، جنوب باختر استان خراسان رضوی قرار دارد. این محدوده در شمال بلوک لوت، بزرگترین بلوک ساختاری در خاور ایران جای گرفته است. این بخش خود تحت تأثیر فعالیت های گسل های ژرف امتدادلغز در مرز این بلوک قرار دارد. خطوارههای موجود در منطقه با استفاده از داده های ماهواره ای اسپات، لندست و داده DEM آشکارسازی شد. مطالعات ساختاری در این ناحیه در دو مرحله انجام گرفت: نخست آشکارسازی، تهیه نقشه و تحلیل ساختاری گسل های اصلی منطقه صورت گرفت و در مرحله بعد به منظور انجام مطالعات تکمیلی، کل خط واره های موجود شامل درزه ها و گسل ها، آشکارسازی و تحلیل شدند. راستیآزمایی مطالعات یاد شده با پیمایش های صحرایی و داده های آماری صورت گرفت. مطالعات دورسنجی نشانگر اهمیت فیلترهای آشکارکننده چون فیلترهای استاندارد، روی داده های با ویژگیهای استریوسکوپیک چون اسپات به عنوان یک ابزار کارآمد در مطالعات ساختاری بهویژه آشکارسازی خط واره هاست. مطالعات فرکتال و بهکارگیری متغیرهای آماری شکستگی ها (برپایه نقشه شکستگی حاصل از داده های دورسنجی) در منطقه، ضمن مشخص کردن بعد فرکتال در منطقه، تکمیل کننده مطالعات دورسنجی در زمینه شناخت چگونگی تکامل ساختاری منطقه و معرفی مناطق با احتمال بیشتر کانیسازی هستند. مطالعات دورسنجی، صحرایی، تحلیل های آماری- ساختاری و فرکتالی روی سامانه های شکستگی موجود در منطقه نشانگر احتمالی ارتباط عناصر ساختاری موجود در منطقه با فعالیت یک سامانه گسلی امتدادلغز است که می توانند به عنوان شکستگی های رایدل در دیواره پهنه تخریب در نظر گرفته شوند. نتایج بالا نشان می دهند که بیشتر خطوارههای موجود در منطقه شکستگی های کششی منطبق بر جایگیری دایک ها و رخداد انواع پهنه های دگرسانی مرتبط با کانیسازیهای موجود در منطقه است. تلفیق اطلاعات یاد شده می تواند نقش مهمی در شناسایی روند عناصر ساختاری مؤثر در ایجاد آلتراسیون و مشخص کردن نواحی مستعد کانیسازی داشته باشد.
طیب بینازاده؛ علی بینازاده؛ طهمورث وفائی
چکیده
سازند آسماری توالی ستبر کربناتهای در حوضه فورلند زاگرس (جنوب باختر ایران) است که در زمان الیگوسن- میوسن پیشین نهشته شده است. سازند آسماری در برش دشتروم (۱۵ کیلومتری جنوب یاسوج) ستبرای 233 متر دارد. در این پژوهش ریزرخسارهها، محیط رسوبی و چینهنگاری زیستی سازند آسماری مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه روزنبران کفزی در این ناحیه ...
بیشتر
سازند آسماری توالی ستبر کربناتهای در حوضه فورلند زاگرس (جنوب باختر ایران) است که در زمان الیگوسن- میوسن پیشین نهشته شده است. سازند آسماری در برش دشتروم (۱۵ کیلومتری جنوب یاسوج) ستبرای 233 متر دارد. در این پژوهش ریزرخسارهها، محیط رسوبی و چینهنگاری زیستی سازند آسماری مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه روزنبران کفزی در این ناحیه به شناسایی 23 جنس و 32 گونه و مطالعه برش مورد نظر در مجموع به شناسایی سه مجموعه زیستی زیر انجامید: 1. Lepidocyclina-Operculina-Ditrupa assemblage zone 2. Miogypsina–Elphidium sp., Peneroplis farsensis assemblage zone 3. Borelis melo curdica- Meandropsina iranica assemblage zone روزنبران شناسایی شده سن الیگوسن پیشین (روپلین- شاتین) تا میوسن پیشین (بوردیگالین) را برای سازند آسماری در منطقه مورد مطالعه پیشنهاد میکنند. بر پایه مطالعات آزمایشگاهی ۹ ریزرخساره آهکی در سه زیر محیط لاگون، سد و دریای باز شناسایی شد. نهشتههای سازند آسماری در منطقه مورد مطالعه در یک سکوی کربناته دریایی اپیکانتیننتال از نوع رمپ هموکلینال رسوبگذاری کردهاند.
شهروز حق نظر؛ سارا ملکوتیان؛ خلیل الهیاری
چکیده
بازالتهای بالشی به سن کرتاسه در دامنه شمالی البرز در خاور گیلان (شمال ایران) برونزد دارند. این گدازهها دارای ترکیب عمده اولیوین بازالت هستند. از نظر ژئوشیمیایی این بازالتها جزو سری انتقالی یا کمی آلکالن بوده و بیهنجاریهای منفی Ba, Zr, Nb-Taو بیهنجاریهای مثبت Pb , K و نسبتهای پایین Ce/Pb و Nb/U و نسبتهای بالای Ba/Zr , Th/Nb از شاخصههای ...
بیشتر
بازالتهای بالشی به سن کرتاسه در دامنه شمالی البرز در خاور گیلان (شمال ایران) برونزد دارند. این گدازهها دارای ترکیب عمده اولیوین بازالت هستند. از نظر ژئوشیمیایی این بازالتها جزو سری انتقالی یا کمی آلکالن بوده و بیهنجاریهای منفی Ba, Zr, Nb-Taو بیهنجاریهای مثبت Pb , K و نسبتهای پایین Ce/Pb و Nb/U و نسبتهای بالای Ba/Zr , Th/Nb از شاخصههای آلایش این سنگها با پوستۀ قارهای میباشند. در نمودارهای تشخیص جایگاههای زمینساخت، گدازههای بالشی در محدوده بازالتهای ریفتهای درون قارهای قرار میگیرند و قابل قیاس با بازالتهای تحولی ریفت اتیوپی هستند. مطالعات ژئوشیمیایی نشان میدهدکه این بازالتها از گوشته اسپینل لرزولیتی در اعماق کمتر از 60 کیلومتری و نرخ ذوب بخشی کمتر از 15% منشأ گرفتهاند.
آرش افشاریان؛ یاسر نعیمی؛ محمد عطایی
چکیده
امروزه مبحث پایداری شیب یکی از پارامترهای اصلی و تعیینکننده در اقتصاد و ایمنی معادن روباز است. اختصاص یک شیب برای کل دیوارههای معدن در بیشتر معادن درست نیست چرا که دیوارههای معدن معمولاً از مصالح مختلف و با شرایط ساختاری متفاوتی تشکیل شدهاند و بنابراین، باید طراحی شیب پس از تعیین پارامترهای ژئوتکنیکی، سنگشناسی مختلف و مشخصشدن ...
بیشتر
امروزه مبحث پایداری شیب یکی از پارامترهای اصلی و تعیینکننده در اقتصاد و ایمنی معادن روباز است. اختصاص یک شیب برای کل دیوارههای معدن در بیشتر معادن درست نیست چرا که دیوارههای معدن معمولاً از مصالح مختلف و با شرایط ساختاری متفاوتی تشکیل شدهاند و بنابراین، باید طراحی شیب پس از تعیین پارامترهای ژئوتکنیکی، سنگشناسی مختلف و مشخصشدن محدودههای ژئوتکنیکی گودال معدن (پیت) تعیین شود. در این پژوهش، با استفاده از روشهای MRMR، روش بیشاپ(نرم افزار SlopeW 2004) و روش عددی (نرم افزارFlac 4.0) و مقایسه نتایج آنها، شیبهای بهینه برای دیواره نهایی معدن بهدست آمده است. بدین منظور با تهیه نقشه زمینشناسی و زمینساخت معدن، حفر 5 حلقه گمانه ژئوتکنیکی به طول10/1049 متر در اطراف گودال، برداشت مغزههای حاصل (ثبت حدود 130000 ویژگی)، تهیه نمودار ژئوتکنیکی گمانهها، نمونهگیری از مغزههای به دست آمده و انجام آزمایشهای مکانیک سنگ بر روی نمونهها و همچنین برداشتهای سطحی، گودال معدن چادرملو به پنج محدوده ژئوتکنیکی تقسیم شد که تفکیک 5 محدوده ژئوتکنیکی در معدن بر اساس 1- سنگ شناسی و ساختار، 2- جهتیابی دیوارههای گودال و 3- شرایط، کیفیت و امتیاز تودهسنگ، صورت گرفته است.
در این مقاله، پایداری نهایی دیواره شمالباختری معدن (محدوده 4 ژئوتکنیکی) مورد بررسی قرار خواهد گرفت. دلیل انتخاب محدوده 4 ژئوتکنیکی، نهاییشدن بخش زیادی از این دیواره و حائز اهمیتبودن آن از لحاظ موقعیت و دسترسی از این دیواره به دامپها و محدودههای 2 و 3 است.
این محدوده از سنگهای متاسوماتیت، آلبیت متاسوماتیت و ماده معدنی تشکیل شده است. ساختار محدوده با گسلهای نازک پرشیب با جابهجایی زیاد که در برخی موارد سنگآهک برشی دیده میشود، مشخص شده است. گفتنی است از 5 حلقه گمانه ژئوتکنیکی، 1 حلقه گمانه به ژرفای 208 متر در این محدوده حفر شده است. برای این محدوده مقطع ژئوتکنیکی همراه با مقاطع زمینشناسی به روز شده تهیه شد. نتایج مدلسازی و مطالعات نشان داد که شیب نهایی این محدوده میتواند از 52 درجه به 60 درجه افزایش یابد.
ایرج مغفوری مقدم
چکیده
خاستگاه رسوبی و بومشناسی دیرینه بسترهای دارای رودیست خرمآباد در سه برش تنگ شبیخون چمسنگر (سازند تاربور) و پیرشمسالدین (بخش بالایی سازند امیران) مورد مطالعه قرار گرفتهاند. برشهای تنگ شبیخون و چمسنگر مربوط به زیرپهنه زاگرس رورانده و برش پیرشمسالدین مربوط به زیر پهنه لرستان هستند. محتویات فسیلی سه برش نشاندهنده سن ...
بیشتر
خاستگاه رسوبی و بومشناسی دیرینه بسترهای دارای رودیست خرمآباد در سه برش تنگ شبیخون چمسنگر (سازند تاربور) و پیرشمسالدین (بخش بالایی سازند امیران) مورد مطالعه قرار گرفتهاند. برشهای تنگ شبیخون و چمسنگر مربوط به زیرپهنه زاگرس رورانده و برش پیرشمسالدین مربوط به زیر پهنه لرستان هستند. محتویات فسیلی سه برش نشاندهنده سن کرتاسه پسین (ماستریختین میانی تا پسین) بوده که معادل زون زیستی Omphalocyclus- Loftusia Assemblage Zone است. مطالعات سنگنگاری روی نهشتههای کربناته این سه برش نشان میدهند که سازند تاربور و بخش بالایی سازند امیران از 9 ریزرخساره مربوط به سه کمربند دریای باز سد و دریای نیمهمحصور تشکیل شدهاند که بر پایه خاستگاههای رسوبی معرفی شده برای رودیستها مربوط به دو پهنه همتافتهای حاشیه شلف باز زاویه کم (سازند تاربور) و همتافتهای حاشیه حوضههای شلف داخلی پیشرونده (بخش بالایی سازند امیران) هستند. احتمالاً گسل سفیدکوه جدا کننده این دو محیط بوده است. در سازتد تاربور در برش تنگ شبیخون و بخش بالای سازند امیران به علت ورود مواد آواری و بالا رفتن مواد مغذی و ایجاد شرایط یوتروفی، فراوانی روزنبران آگلوتین افزایش یافته است. ولی در برش چمسنگر به علت شرایط الیگوتروفیک، روزنبران هیالین بیشتر بودهاند. انتشار روزنبران و جلبکها نشان میدهد که همه نهشتههای سازند تاربور در بخش نورانی، ولی بخشهایی از نهشتههای کربناته سازند امیران در بخش غیر نورانی انباشته شدهاند.
علیرضا نجفزاده
چکیده
کمپلکس فرابازی رودان به سن پالئوزوییک در منتهیالیه جنوب استان کرمان جای گرفته و از هارزبورژیتهای تودهای (massive)، عدسیهای کوچک تا متوسط دونیتی و مقادیر بسیار کمی از دایکهای باریک الیوین وبستریتی با درجه سرپانتینی شدن متوسط تشکیل یافته است. بافت گرانولار و پروتوگرانولار از جمله بافتهای چیره در هارزبورژیتها و دونیتهاست ...
بیشتر
کمپلکس فرابازی رودان به سن پالئوزوییک در منتهیالیه جنوب استان کرمان جای گرفته و از هارزبورژیتهای تودهای (massive)، عدسیهای کوچک تا متوسط دونیتی و مقادیر بسیار کمی از دایکهای باریک الیوین وبستریتی با درجه سرپانتینی شدن متوسط تشکیل یافته است. بافت گرانولار و پروتوگرانولار از جمله بافتهای چیره در هارزبورژیتها و دونیتهاست و الیوین، ارتوپیروکسن و به میزان بسیار کمتری کلینوپیروکسن و کروماسپینل از جمله کانیهای موجود در این سنگها به شمار میآیند. مقدار فورستریت الیوین موجود در دونیتها (Fo92.5) در مقایسه با هارزبورژیتها (Fo91) کمی بالاتر است. مطالعات میکروپروب انجام شده در زمینه کروماسپینلهای موجود در پریدوتیتهای رودان مقادیر متوسط Cr# (33/0 تا 56/0)، مقادیر به نسبت بالای Mg# (59/0 تا 75/0) و مقادیر بسیار پایین TiO2 (متوسط 01/0 درصد وزنی) را نشان میدهد. مقدار Fe3+# در کروماسپینلهای موجود در پریدوتیتهای کمپلکس رودان بسیار پایین (09/0> درصد وزنی) و منعکسکننده تبلور در شرایط فوگاسیته پایین اکسیژن است. همچنین، بیشتر پریدوتیتهای رودان از عناصر خاکی کمیاب (REE) به شدت تهی شدهاند. در پریدوتیتهای کمپلکس رودان، مجموع عناصر گروه پلاتین بسیار پایین (متوسط ppb25) است و در مقایسه با کندریتها بسیار تهی شدهاند. الگوی PGE در دونیتها تفریق نیافته و نسبت PdN/IrN در این سنگها بهطور میانگین 02/1 است. در حالی که هارزبورژیتها کمی شیب مثبت به همراه بیهنجاری مثبت کوچکی از Ru، Pd و Au نشان میدهند و نسبت PdN/IrN در آنها بیش از 75/2 است. همچنین، الگوهای PGE بهنجار شده با کندریت و گوشته اولیه در هارزبورژیتهای کمپلکس رودان به نسبت پهن است که قابل مقایسه با پریدوتیتهای گوشتهای تهی شده هستند و درجات به نسبت بالای ذوب بخشی (17 تا 22 درصد) منبع گوشتهای را نشان میدهند. دادههای شیمی کانی و ژئوشیمی فلزات نوبل نشان از آن دارد که هارزبورژیتهای کمپلکس فرابازی رودان ماهیت تفالهای و دونیتها ماهیت جانشینی دارند و از دید زمینساختی در یک محیط جلوی کمان در بالای پهنه بالای مناطق فرورانش به وجود آمدهاند.
سنگ شناسی
شیرین شهابی؛ حبیب الله قاسمی؛ مهدی رضایی کهخائی؛ ژای مینگو
چکیده
در توالیهای آهکی پرمو-تریاس منطقه تالو در شمال خاور دامغان در پهنه البرز خاوری، چندین توده آذرین نفوذی مافیک با ترکیب الیوین گابرو، گابرو و آلکالیدیوریت برونزد دارند. مهمترین کانیهای سنگساز این تودههای آذرین مافیک شامل الیوین، کلینوپیروکسن، آمفیبول و پلاژیوکلاز هستند. ماهیت کلی این سنگها آلکالن بوده و ویژگیهای ژئوشیمی ...
بیشتر
در توالیهای آهکی پرمو-تریاس منطقه تالو در شمال خاور دامغان در پهنه البرز خاوری، چندین توده آذرین نفوذی مافیک با ترکیب الیوین گابرو، گابرو و آلکالیدیوریت برونزد دارند. مهمترین کانیهای سنگساز این تودههای آذرین مافیک شامل الیوین، کلینوپیروکسن، آمفیبول و پلاژیوکلاز هستند. ماهیت کلی این سنگها آلکالن بوده و ویژگیهای ژئوشیمی عناصر اصلی، کمیاب و نادر خاکی آنها با طبیعت یک منبع گوشتهای مشابه با محل منشأ سنگهای بازالتی جزائز اقیانوسی (OIB) سازگاری دارد. الیوینهای این سنگها از نوع کریزولیت بوده و پلاژیوکلازها نیز با ترکیب آلبیت، الیگوکلاز و لابرادوریت مشخص میشوند. ترکیب کلینوپیروکسنها دیوپسید، سالیت (Salite) و اوژیت بوده و با ماهیت آلکالن و غیرکوهزایی (Non-orogenic) مشخص میشوند. دما و فشار تبلور کلینوپیروکسنها به ترتیب، 1200 تا 1250 درجه سانتیگراد، و 6 تا 11 کیلوبار بوده و در فوگاسیته اکسیژن بالا تشکیل شدهاند. ترکیب آمفیبولها نشان دهنده آمفیبول کلسیک و تیتانیوم بالا، از نوع کرسوتیت است که در شرایط آذرین تبلور یافته و دارای منشأ گوشتهای میباشند. آمفیبولها در دمای بیش از۹۵۰ درجه سانتیگراد و در محدوده فشار بین ۶5۰ تا ۷۵۰ مگاپاسکال (معادل 5/ 6 تا ۵/ ۷ کیلوبار) تشکیل شدهاند.
زهرا محمدزاده؛ مجید قادری؛ سعید علیرضایی؛ جمشید حسنزاده
چکیده
کانسار مس پورفیری رضی آباد در 30 کیلومتری شمال جیرفت و بخش جنوبی کمربند مس کرمان، در جنوبخاوری کمان ماگمایی ارومیه- دختر واقع است. قدیمی ترین واحد آذرین شناخته شده در سامانه پورفیری رضی آباد توالی های آندزیتی- توفی به سن ائوسن است. چندین توده نفوذی شامل دیوریت، گابرو، گرانودیوریت و کوارتزدیوریت بههمراه دایک هایی با ترکیب مشابه ...
بیشتر
کانسار مس پورفیری رضی آباد در 30 کیلومتری شمال جیرفت و بخش جنوبی کمربند مس کرمان، در جنوبخاوری کمان ماگمایی ارومیه- دختر واقع است. قدیمی ترین واحد آذرین شناخته شده در سامانه پورفیری رضی آباد توالی های آندزیتی- توفی به سن ائوسن است. چندین توده نفوذی شامل دیوریت، گابرو، گرانودیوریت و کوارتزدیوریت بههمراه دایک هایی با ترکیب مشابه با این توده ها و دایک هایی با ترکیب متفاوت از توده های نفوذی در رضی آباد نفوذ کرده است. کانه زایی مس پورفیری وابسته به یک توده گرانودیوریتی است. ادامه فعالیت ماگمایی پس از تشکیل کانسنگ، منجر به جایگزینی توده کوارتزدیوریتی و دسته هایی از دایک های میکروگرانیتی و آندزیتی- بازالتی در منطقه و قطع شدن کانسنگ توسط این واحدها شده است. در سامانه پورفیری رضی آباد، مجموعه های دگرسانی کلسیک (اکتینولیتی)، پتاسیک و سیلیسی غنی از مگنتیت و پروپیلیتی گسترش یافته اند. دگرسانی فیلیک با گسترش محدود و شدتی ضعیف بهصورت برهم نشینی روی دگرسانی پتاسیک تشکیل شده است. در بخش هایی از دگرسانی پتاسیک که تراکم بالای استوکورک های کوارتز و مگنتیت دار دیده می شوند، جانشینی گسترده سیلیس و مگنتیت در متن سنگ دگرسان شده رخ داده است. در کانسار رضی آباد، کانه زایی درونزاد به شکل های افشان، استوک ورک و رگچه ای رخ داده است و به طور چیره از کالکوپیریت+ مگنتیت+ پیریت، بههمراه مقادیر فرعی مولیبدنیت و اندکی پیروتیت، اسفالریت و گالن تشکیل شده است. بخش عمده کانهزایی درونزاد با دگرسانی پتاسیک همراه است. مناطق کانه زایی اکسیدی و غنی شده برونزاد، با گسترش محدود، در بخش های سطحی کانسار تشکیل شده است و نظم چندانی ندارد. بر اساس مطالعه مجموعه های کانی شناسی گرمابی و روابط رگچه ها، فعالیت گرمابی در کانسار رضی آباد به چهار مرحله تقسیم شده است. این مراحل عبارتند از: 1- مرحله سیلیکات کلسیمی- مگنتیت- کوارتز؛ 2- مرحله سیلیکات پتاسیم- سولفید- کوارتز- مگنتیت؛ 3- مرحله سریسیت- کوارتز- پیریت؛ 4- مرحله کلریت- اپیدوت- کلسیت- پیریت± اکتینولیت.
اسلام توکلیان؛ علی یساقی
چکیده
کمربند چین خورده- رانده زاگرس توسط مجموعهای از گسلهای عرضی با آرایش پلکانی قطع شده است. این آرایش پلکانی گسلهای عرضی موجب گسترش مناطق همپوشانی میان آنها -جایی که بسته به هندسه این آرایش و سازوکار گسلها، مناطق فشارشی وکششی گسترش مییابند- شده است. یکی از این پهنههای گسلی عرضی در زاگرس، پهنه گسل سبزپوشان با روند شمال باختر و ...
بیشتر
کمربند چین خورده- رانده زاگرس توسط مجموعهای از گسلهای عرضی با آرایش پلکانی قطع شده است. این آرایش پلکانی گسلهای عرضی موجب گسترش مناطق همپوشانی میان آنها -جایی که بسته به هندسه این آرایش و سازوکار گسلها، مناطق فشارشی وکششی گسترش مییابند- شده است. یکی از این پهنههای گسلی عرضی در زاگرس، پهنه گسل سبزپوشان با روند شمال باختر و سازوکار راستالغز راستبر است. پهنه گسل سبزپوشان از آنجا که دارای مجموعهای از قطعات گسلی با هندسه پلکانی ساعتگرد است، سبب ایجاد مناطق فشارشی میان این قطعات گسلی شده است. نمونهای از این مناطق، تاقدیس چغال در منطقه قیر و کارزین ناحیه فارس زاگرس چینخورده است. برداشتهای دقیق صحرایی به همراه تفسیر تصاویر ماهوارهای سبب شناسایی پهنه گسلی پلکانی راستگرد با سازوکار امتدادلغز راستگرد در بخش باختری تاقدیس چغال شده است. این پهنه گسل پلکانی شامل گسلهای شمال قیر و هرم هستند. در منطقه همپوشانی میان این گسلها، ساختارهایی از جمله گسلهای راستالغز با مؤلفه وارون، راندگیها، چینهای جوان و ریزدوپلکسهای گسلی برداشت شده است که هندسه ساختاری همانند ساختارهای مرتبط به مناطق فشارشی میان گسلهای راستالغز پلکانی مدلهای آزمایشگاهی دارند. همانند چنین مناطق فشارشی که در تاقدیسهای سفیدار و قلقل به ترتیب در شمال و جنوب تاقدیس چغال نیز تحلیل شده، به مناطق همپوشانی میان مجموعهای از گسلهای راستالغز راستگرد با آرایش پلکانی ساعتگرد در راستای پهنه سبزپوشان نسبت داده شده است. این گسلهای پلکانی در سطح به عنوان اثر فعالیت گسل سبزپوشان در پیسنگ روی پوشش رسوبی دارای قاعده جدایشی تحلیل شده است.
سیمینه عنایتی کولایی؛ محمد یزدی؛ میرعلیاصغر مختاری
چکیده
منطقه کانهزایی مس تازهکند در فاصله حدود 20 کیلومتری شمالخاور تبریز، در استان آذربایجان شرقی جای دارد. منطقه مورد مطالعه در تقسیمبندی پهنههای زمینساختی ایران، بخشی از پهنه ساختاری ایران مرکزی، در حاشیه خاوری نقشه 1:100000 تبریز است. واحدهای سنگی این منطقه شامل ماسهسنگهای سبز- خاکستری (پهنه احیایی)، ماسهسنگها و مارنهای ...
بیشتر
منطقه کانهزایی مس تازهکند در فاصله حدود 20 کیلومتری شمالخاور تبریز، در استان آذربایجان شرقی جای دارد. منطقه مورد مطالعه در تقسیمبندی پهنههای زمینساختی ایران، بخشی از پهنه ساختاری ایران مرکزی، در حاشیه خاوری نقشه 1:100000 تبریز است. واحدهای سنگی این منطقه شامل ماسهسنگهای سبز- خاکستری (پهنه احیایی)، ماسهسنگها و مارنهای سرخ رنگ (پهنه اکسیدان)، گنبدهای نمکی و کنگلومرا با سن میوسن، به همراه گنبدهای داسیتی به سن پلیوسن هستند. بر پایه مطالعات سنگشناختی، ماسهسنگهای میزبان کانهزایی از نوع لیتیکآرکوز با بلوغ بافتی (مچوریتی) ضعیف تا متوسط بوده و در یک محیط دریایی کمژرفا و کشندی تهنشست شدهاند. کانهزایی مس بهصورت چینهسان درون ماسهسنگهای احیایی رخ داده است. ستبرای افقهای کانهزایی از 30 سانتیمتر تا یک متر متغیر است و طول رخنمون آنها گاه تا 500 متر نیز میرسد. کانهزایی مس در این افقها در بخشهایی که دارای مواد آلی یا بقایای گیاهی هستند، تمرکز بیشتری نشان میدهد. افقهای کانهزایی شامل 3 پهنه احیایی کانهزاییشده، شسته شده و سرخ اکسیدان است. از دید کانهنگاری، این کانهزایی متشکل از کانیهای سولفیدی اولیه از جمله پیریت، کالکوسیت و دیژنیت به همراه کانیهای ثانویه شامل کوولیت، مالاکیت و هیدروکسیدهای آهن است. این کانیها با بافتهای عدسیشکل، دانهپراکنده، جانشینی، سیمان میاندانهای و درزههای انحلالی دیده میشوند. با توجه به ویژگیهای سنگشناسی و کانهنگاری (ماسهسنگ احیایی دارای پیریت و کالکوسیت اولیه)، ساخت و بافت، چینهشناسی و عاملهای کنترلکننده کانهزایی (وجود بقایای گیاهی به عنوان عامل اصلی احیاکننده، نفوذپذیری مناسب در سنگ میزبان و دیاپیریسم نمکی)، کانهزایی مس در منطقه تازهکند همانند کانسارهای مس رسوبی نوع لایههای سرخ است که طی دیاژنز اولیه تا پایانی تشکیل شده است.
اعظم غلامی فرد؛ انوشیروان لطفعلی کنی؛ اعظم ماهانی پور
چکیده
این مطالعه به بررسی توالی رسوبات کرتاسه زیرین شامل سازندهای سرچشمه و سنگانه در برش قلعه زو، از نقطه نظر نانوفسیل های آهکی می پردازد. ضخامت این دو سازند در برش مورد مطالعه، در مجموع 1351 متر می باشد. بر اساس مطالعات انجام شده، 60 گونه از 33 جنس متعلق به 15خانواده، در این برش شناسایی گردید. بر اساس نانوفسیل های آهکی شاخص، حضور قسمت فوقانی ...
بیشتر
این مطالعه به بررسی توالی رسوبات کرتاسه زیرین شامل سازندهای سرچشمه و سنگانه در برش قلعه زو، از نقطه نظر نانوفسیل های آهکی می پردازد. ضخامت این دو سازند در برش مورد مطالعه، در مجموع 1351 متر می باشد. بر اساس مطالعات انجام شده، 60 گونه از 33 جنس متعلق به 15خانواده، در این برش شناسایی گردید. بر اساس نانوفسیل های آهکی شاخص، حضور قسمت فوقانی زون NC6، زون NC7A، NC7(B&C) و NC8 (A&B) (معادل با قسمت فوقانی زیست زون CC7a، زونCC7b و زون CC8) در سازندهای سرچشمه و سنگانه این برش، محرز شده است. با توجه به نانوفسیل های موجود در این برش، سن آپسین پیشین تا اوائل آپسین پسین برای سازند سرچشمه و آپسین پسین تا آلبین پیشین برای سازند سنگانه پیشنهاد می شود.
زمین ساخت
روژین حمیدی؛ محمدرضا قاسمی؛ محمدرضا شیخ الاسلامی
چکیده
این پژوهش تلاش دارد با بازسازی برشهای عرضی ترازمند، جنبش شناسی و مقدار کوتاهشدگی رشتهکوه یادشده را آشکار نماید. بدین منظور ساختار عمومی رشتهکوه بینالود و افقهای اصلی فراکَنِش در یک برشِ معین بین مشهد و نیشابور برداشت و بررسی شد. برداشت دادههای میدانی در مسیر برش تعیینشده، شناخت واحدهای زمینشناسی که در مسیر ...
بیشتر
این پژوهش تلاش دارد با بازسازی برشهای عرضی ترازمند، جنبش شناسی و مقدار کوتاهشدگی رشتهکوه یادشده را آشکار نماید. بدین منظور ساختار عمومی رشتهکوه بینالود و افقهای اصلی فراکَنِش در یک برشِ معین بین مشهد و نیشابور برداشت و بررسی شد. برداشت دادههای میدانی در مسیر برش تعیینشده، شناخت واحدهای زمینشناسی که در مسیر برش قطع میشوند و بهکارگیری نرمافزار موو (Move) پایههای اصلی این پژوهش به شمار میروند. بر پایهی این اطلاعات چهار آزمون برای ترازمند کردن برش عرضی موردنظر در نرمافزار موو انجام گرفت. آزمون اول با روش کمان به همراه پلی گون برای افقها و ساختار قاشقی بدون داشتن گسله کف نتوانست برش دگرریخت شده را به نمایش درآورد. در آزمون دوم، ساختار دگرریخت شده رسم شد، ولی در مرحلهی گشایش چین خم گسله از ترازمند کردن برش بازماند. در آزمون سوم و چهارم میبایست برش را از حالت دگرریخت نشده به حالت دگرریخت شده رساند. اعمال دگرریختی در آزمون سوم از جانب پس بوم آغاز شد و در مرحلهی برگشت مقدار کوتاه شدگی ۶۵% آشکار شد. در آزمون چهارم با اعمال دگرریختی از جانب پیش بوم مقدار کوتاه شدگی گسترهی بینالود با احتساب بالاآمدگی همزمان با کوتاه شدگی، ۲۶% به دست آمد. در مدل ساختاری نهایی، کمربند چین و راندگی نازک پوست، چین خم گسله همراه با دوپشتههای بیرون از توالی و درون توالی را تعریف میکرد. افقهای فراکنشی که در گستره تعیین شد عبارت هستند از: ۱) افقهای شیلی واحد سنگی سیلورین-دونین ۲) دولومیت و آهک متوسط لایه سازند بهرام ۳-طبقات تبخیری در رسوبات ائوسن.
زمین ساخت
محمدرضا شیخ الاسلامی
چکیده
مجموعه دگرگونی باجگان در پایانۀ جنوب خاوری پهنه سنندج- سیرجان و در شمال مکران واقع شده است. سنگ های دگرگون این مجموعه خاستگاه آذرین و رسوبی دارند و با همبری گسله در کنار مجموعه های افیولیتی و آمیزه های رنگین قرار گرفته اند. ویژگی های سنگشناسی این مجموعه بهگونه ای است که می توان آنها را در قالب چهار واحد اصلی طبقه بندی ...
بیشتر
مجموعه دگرگونی باجگان در پایانۀ جنوب خاوری پهنه سنندج- سیرجان و در شمال مکران واقع شده است. سنگ های دگرگون این مجموعه خاستگاه آذرین و رسوبی دارند و با همبری گسله در کنار مجموعه های افیولیتی و آمیزه های رنگین قرار گرفته اند. ویژگی های سنگشناسی این مجموعه بهگونه ای است که می توان آنها را در قالب چهار واحد اصلی طبقه بندی کرد. این واحدها توسط رسوبات پلیوسن و کواترنری پوشیده شده اند. بررسی ساختاری در این مجموعه نشان دهنده سه مرحله دگرریختی همزمان با دگرگونی در شرایط شکلپذیر است. ساختارهای اصلی در این ناحیه چین خوردگی ها، برگوارگی ها و خطوارگی های متعددی هستند که هر کدام طی مرحله مشخصی از دگرریختی بهوجود آمده و بر روی یکدیگر فرانهاده شده اند. عناصر ساختاری شناخته شده در این مجموعه به ترتیب در زمان فرورانش، فرارانش افیولیت ها و پدیدارشدگی بهوجود آمده اند.