سنگ شناسی
مرتضی دلاوری؛ خدیجه قربانی؛ امیرعلی طباخ شعبانی
چکیده
کمربند ماگمایی ارومیه - دختر به موازات زمیندرز زاگرس و در نتیجه فرورانش لیتوسفر اقیانوسی نئوتتیس به زیر حاشیه جنوبی اورازیا تشکیل شده است. سنگهای آتشفشانی مورد تحقیق در محدوده رزن- آوج بخشی از ماگماتیسم نوار ارومیه – دختر هستند. این سنگها شامل الیوینبازالت، بازالت تا معدودی تراکیآندزیت با ماهیت آلکالن هستند. روابط چینهشناختی ...
بیشتر
کمربند ماگمایی ارومیه - دختر به موازات زمیندرز زاگرس و در نتیجه فرورانش لیتوسفر اقیانوسی نئوتتیس به زیر حاشیه جنوبی اورازیا تشکیل شده است. سنگهای آتشفشانی مورد تحقیق در محدوده رزن- آوج بخشی از ماگماتیسم نوار ارومیه – دختر هستند. این سنگها شامل الیوینبازالت، بازالت تا معدودی تراکیآندزیت با ماهیت آلکالن هستند. روابط چینهشناختی میانلایهای افقهای آتشفشانی با رسوبات سازند قم موید سن الیگومیوسن آنهاست. تمرکز عناصر اصلی و کمیاب سنگهای آتشفشانی و مدلسازی شیمیایی نشاندهنده نقش بارز فرایند تبلور تفریقی (35 تا 45 درصد) با مشارکت کانیهای الیوین، کلینوپیروکسن و پلاژیوکلاز در تحول ترکیب مذاب است. شیمی سنگ کل این سنگها نشاندهنده غنیشدگی زیاد LREE/HREE و نبود تهیشدگی HFSE همانند مذابهای OIB است. به نظر میرسد پس از فعالیت ماگمایی گسترده ائوسن در نوار- ارومیه دختر که مشخصات بارز ماگماتیسم قوسی دارد، در الیگومیوسن منشأ مذابها به گوشته عمیقتر آستنوسفری تغییر پیدا کرده است. احتمالاً پس از آغازین مراحل برخورد پلیتی عربی- اوراسیایی در ائوسن پایانی- الیگوسن آغازی و عقبگرد لیتوسفر فرورونده، جریانی از گوشته آستنوسفری به درون گوه گوشتهای تزریق شده و به طور ضعیفی تحت تأثیر مواد فرورانشی قرار گرفته است که باعث شکلگیری مذابهای الیگومیوسن شده است.
مرتضی هاشمی؛ رسول اجل لوئیان؛ محمدرضا نیکودل
چکیده
در این تحقیق فرسایشپذیری انواع نهشتههای مختلف دلتای سفیدرود بر اساس شاخصهای مهم و تاثیرگذار زمینشناسی مهندسی، مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. برای این منظور، ابتدا محدوده مورد مطالعه از دیدگاه زمینشناسی و رسوبشناسی مورد بررسی قرار گرفته و نهشتههای مختلف موجود در این محدوده تفکیک شده است. سپس بر اساس دادههای ژئوتکنیک ...
بیشتر
در این تحقیق فرسایشپذیری انواع نهشتههای مختلف دلتای سفیدرود بر اساس شاخصهای مهم و تاثیرگذار زمینشناسی مهندسی، مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. برای این منظور، ابتدا محدوده مورد مطالعه از دیدگاه زمینشناسی و رسوبشناسی مورد بررسی قرار گرفته و نهشتههای مختلف موجود در این محدوده تفکیک شده است. سپس بر اساس دادههای ژئوتکنیک موجود و نتایج بررسیهای صحرایی و انجام آزمون نفوذ مخروط دینامیکی (DCP) در 32 محل، ویژگیهای زمینشناسی مهندسی این نهشتهها تعیین شده است. در نهایت فرسایشپذیری نهشتهها بر اساس شاخصهای بافت و مقاومت برشی با روشی ساده و در عین حال مناسب و دقیق مورد ارزیابی قرار گرفته است.
نتایج تحقیق نشان میدهد فرسایشپذیری نهشتهها با شرایط رسوبشناسی آنها ارتباط مستقیمی دارد و میتوان فرسایشپذیری آنها را بر اساس تاریخچه زمینشناسی نهشتهها تجزیه و تحلیل نمود. همچنین بر اساس نتایج به دست آمده نهشتههای خاکریزهای طبیعی دارای بیشترین فرسایشپذیری و نهشتههای دلتایی قدیمی دارای کمترین فرسایشپذیری در محدوده دلتای سفیدرود میباشند. نتایج این تحقیق، نقش موثری در توسعه پایدار منطقه خواهد داشت.
فرناز کامرانزاد؛ عماد محصل افشار؛ مسعود مجرب؛ حسین معماریان
چکیده
زمینلغزش یکی از پدیدههای طبیعی است که هر سال سبب ایجاد خسارات مالی و جانی فراوانی در سطح کشور میشود. از این رو تشخیص مناطق مستعد لغزش، برای بهکارگیری روشهای پیشگیری یا مقابله با ناپایداری دامنهها به منظور کاهش خطر و ریسک حاصل از آنها، بسیار اهمیت دارد. پهنهبندی خطر زمینلغزش یکی از روشهای غیرمستقیم و کارآمد در شناسایی ...
بیشتر
زمینلغزش یکی از پدیدههای طبیعی است که هر سال سبب ایجاد خسارات مالی و جانی فراوانی در سطح کشور میشود. از این رو تشخیص مناطق مستعد لغزش، برای بهکارگیری روشهای پیشگیری یا مقابله با ناپایداری دامنهها به منظور کاهش خطر و ریسک حاصل از آنها، بسیار اهمیت دارد. پهنهبندی خطر زمینلغزش یکی از روشهای غیرمستقیم و کارآمد در شناسایی این مناطق است. هدف از این مطالعه، استفاده از روشهای تحلیل آماری (دادهمحور) و قضاوت کارشناسی (تحلیل سلسله مراتبی) برای تعیین میزان خطر و تهیه نقشه پهنهبندی در محدوده استان تهران است. به این منظور، ابتدا از میان مهمترین عوامل مؤثر بر زمینلغزش، 6 عامل مقدار شیب، جهت شیب، جنس مصالح زمینشناسی، فاصله از گسل، شتاب زمینلرزه و میزان بارندگی که تهیه دادههایشان برای همه استان تهران امکانپذیر بود، بر پایه قضاوت مهندسی در محیط GIS کلاسهبندی شدند. در روش دادهمحور، با قطع لایههای اطلاعاتی با نقشه پراکنش زمینلغزشها و در روش AHP، بر پایه قضاوت کارشناس خبره، لایهها و زیرلایههای اطلاعاتی، وزندهی و با هم تلفیق شدند و سپس برای هر روش، نقشه پهنهبندی خطر زمینلغزش در محیط GISتهیه شد. مقایسه و اعتبارسنجی نتایج نشان داد که در روش دادهمحور، 9/92% از زمینلغزشها در محدوده خطرناک (مجموع پهنههای پرخطر و بسیار پرخطر نقشه) با مساحت 15/7135 کیلومترمربع (2/37% از مساحت کل استان تهران) و در روش AHP، 5/96% از زمینلغزشها در محدوده خطرناک با مساحت7/10344 کیلومترمربع (9/53% از مساحت کل استان تهران) قرار گرفتهاند. در پایان با تقسیم درصد تعداد زمینلغزش در پهنه خطرناک به درصد مساحت پهنه خطرناک در کل مساحت استان تهران، نسبت عددی 5/2 برای روش دادهمحور و نسبت عددی 79/1 برای روش AHP محاسبه شد. مقایسه مقادیر نسبت عددی دو روش فوق نشان داد که روش دادهمحور با نسبت عددی بزرگتر، جواب بهتری داشته است. زیرا نشاندهنده آن است که در مقایسه با روش AHP، درصد بالایی از زمینلغزشها را در مساحت کوچکتری بهعنوان پهنه خطرناک پوشش داده و بنابراین در تعیین پهنه خطرناک نسبت به روش AHP دقت بالاتری داشته است.
علی غلامی؛ عبدالرحیم جواهریان
چکیده
مسائل معکوس به فراوانی در علوم تجربی ظاهر میشوند، که شامل استنباط اطلاعات در مورد سامانههای فیزیکی از دادههای اندازهگیری شدة غیر مستقیم و حاوی نوفه است. اطلاعات در مورد خطای موجود در دادهها، برای حل هر مسئله معکوسی ضروری است، در غیر این صورت بیان این مطلب که کدام مدل دادهها را بهخوبی پیشبینی میکند، ناممکن خواهد ...
بیشتر
مسائل معکوس به فراوانی در علوم تجربی ظاهر میشوند، که شامل استنباط اطلاعات در مورد سامانههای فیزیکی از دادههای اندازهگیری شدة غیر مستقیم و حاوی نوفه است. اطلاعات در مورد خطای موجود در دادهها، برای حل هر مسئله معکوسی ضروری است، در غیر این صورت بیان این مطلب که کدام مدل دادهها را بهخوبی پیشبینی میکند، ناممکن خواهد شد. در عمل، به ندرت تخمین مستقیمی از خطای موجود در دادهها در دست است. در این مقاله با ایجاد تعادل بین دادههای پیشبینی شده و ساختار دادهها یا مدل، مشخصات نوفه بر پایة مدل بهدست آمده برای یک مشاهدة منفرد از دادهها تخمین زده میشود. آنگاه مشخصات بهدست آمده برای ایجاد مجموعهای از مدلهای معقول به کار برده میشود. در اثر تداخل مجموعة بهدست آمده با مجموعة حاصل از اطلاعات اولیه در مورد پارامترهای مدل، مجموعة محدودتری از مدلها حاصل میشود که هم با دادهها و هم با اطلاعات اولیه موافق هستند. همچنین از این اطلاعات اولیه برای تعیین حدود انحراف مدل مورد استفاده قرار میشود. روشهای بیان شده بر روی دادههای مصنوعی نیمرخ لرزهای قائم نشان داده میشوند.
نرگس هاشمی؛ جمشید درویش
چکیده
مطالعات انجام شده در رسوبات پلیستوسن خاور ایران، منجر به کشف و شناسایی مجموعهای از بقایایی استخوانی شده که عمدتاً متعلق به علفخواران منقرض شده از راسته فردسمان و زوجسمان بودهاند. از فردسمان، بقایای دندانی اسبها و از زوج سمان، بقایای استخوانی و دندانی انواع گیاهخواران اهلی و وحشی، کرگدن، گراز و جانورانی یافت شده است که بعضی از ...
بیشتر
مطالعات انجام شده در رسوبات پلیستوسن خاور ایران، منجر به کشف و شناسایی مجموعهای از بقایایی استخوانی شده که عمدتاً متعلق به علفخواران منقرض شده از راسته فردسمان و زوجسمان بودهاند. از فردسمان، بقایای دندانی اسبها و از زوج سمان، بقایای استخوانی و دندانی انواع گیاهخواران اهلی و وحشی، کرگدن، گراز و جانورانی یافت شده است که بعضی از آنها امروزه به کلی از بین رفتهاند. وجود دندان رینوسروسها در ناحیه مورد مطالعه، رسوبات مراغه، حوضه Linxia در چین و سایر نواحی نشان میدهد که پس از انقراض زیای مراغه، مجموعه مشابهی در خاور ایران استقرار یافته و شرایط اقلیمی اواخر سنوزوییک در حوضه مدیترانه، باختر و مرکز اوراسیا گرم و مرطوب بوده است.
چینه شناسی و فسیل شناسی
پری ناز رسولی قادی؛ مهدی صرفی؛ محسن آل علی؛ زهرا ملکی
چکیده
شناسایی سطوح کلیدی چینه نگاری سکانسی، از بخش های مهم سرشت نمایی زمین شناسی مخازن هیدروکربنی است. توالی های کربناته بخش منیفا و سازند فهلیان با سن ژوراسیک بالایی-کرتاسه زیرین، مخازن هیدروکربنی مهمی در بخش شمال باختری خلیج فارس بهشمار می روند. در این مطالعه، کارآیی نمودار D-INPEFA گاما در شناسایی و تفکیک سکانس ها و سطوح کلیدی ...
بیشتر
شناسایی سطوح کلیدی چینه نگاری سکانسی، از بخش های مهم سرشت نمایی زمین شناسی مخازن هیدروکربنی است. توالی های کربناته بخش منیفا و سازند فهلیان با سن ژوراسیک بالایی-کرتاسه زیرین، مخازن هیدروکربنی مهمی در بخش شمال باختری خلیج فارس بهشمار می روند. در این مطالعه، کارآیی نمودار D-INPEFA گاما در شناسایی و تفکیک سکانس ها و سطوح کلیدی سکانسی در پنچ چاه کلیدی در یکی از میادین نفتی خلیج فارس بررسی شده است. به این منظور، سطوح کلیدی سکانسی تفکیک شده بر اساس توصیف مغزه ها و بررسی مقاطع نازک میکروسکوپی، با نتایج تفسیر نمودار D-INPEFA گاما مقایسه شده است. از دیدگاه چینه نگاری سکانسی و با توجه به نتایج مطالعات زمین شناسی، چهار سکانس رده سوم در توالی تیتونین بالایی-نئوکومین شناسایی و توصیف گردید. مرز سکانسی رأس بخش منیفا به عنوان یک ناپیوستگی مهم توسط شواهد کارستی شدن و تغییرات گسترده رخساره ای در مرز زیرین و بالایی مشخص می شود. مقایسه سکانس ها با سطوح کلیدی تفکیک شده از طریق نمودار D-INPEFA گاما، نشان می دهد که این روش می تواند به صورت کارآمد در شناسایی و انطباق سکانس ها در محدوده یک میدان هیدروکربنی بهکاربرده شود.
رضا موسوی حرمی؛ اسدا... محبوبی؛ علی خردمند؛ حامد زند مقدم
چکیده
به منظور تفسیر توالی پاراژنتیکی و تاریخچه پس از رسوبگذاری نهشتههای سیلیسی آواری سازند داهو به سن کامبرین پیشین، دو برش داهوئیه (الگو) و گزوئیه به ستبرای 240 و 227 متر به ترتیب در جنوب خاور و خاور زرند، شمال باختر کرمان، مطالعه شده است. فرایندهای دیاژنتیکی شناسایی شده شامل فشردگی، سیمانی شدن، دگرسانی، انحلال و شکستگیها ...
بیشتر
به منظور تفسیر توالی پاراژنتیکی و تاریخچه پس از رسوبگذاری نهشتههای سیلیسی آواری سازند داهو به سن کامبرین پیشین، دو برش داهوئیه (الگو) و گزوئیه به ستبرای 240 و 227 متر به ترتیب در جنوب خاور و خاور زرند، شمال باختر کرمان، مطالعه شده است. فرایندهای دیاژنتیکی شناسایی شده شامل فشردگی، سیمانی شدن، دگرسانی، انحلال و شکستگیها و رگههای پر شده است که طی سه مرحله ائوژنز، مزوژنز و تلوژنز رسوبات را تحت تأثیر قرار دادهاند. بررسی کانیهای رسی در ماسه سنگها و گلسنگهای سازند داهو منجر به شناسایی دو گروه رسی ایلیت و کلریت شده است. ایلیت بیش از 90 درصد از کل کانیهای رسی را به خود اختصاص داده است که اغلب با افزایش ژرفای تدفین و دیاژنز کانیهای رسی در طی دگرسانی و انحلال فلدسپار پتاسیم تشکیل شدهاند. تفسیر توالی پاراژنتیکی نهشتههای مورد مطالعه نشان میدهد که اغلب فرایندهای دیاژنتیکی در مرحله مزوژنیک عمل کرده است، همچون فشردگی فیزیکی و تشکیل سیمان هماتیتی در مرحله ائوژنتیک، و فرایندهایی همچون فشردگی شیمیایی، سیمانی شدن سیلیسی و دولومیتی، دگرسانی فلدسپارها، سریسیتی شدن، ایلیتی شدن و کلریتی شدن و انحلال فلدسپارها و چرتها، در مرحله مزوژنتیک روی داده است. همچنین، تشکیل شکستگیها و رگههای پر شده با کلسیت در مرحله تلوژنتیک و در طی بالاآمدگی رسوبات اتفاق افتاده است. امید است تا این دادهها بتواند در تفسیر تاریخچه دفن رسوبات مشابه در مقیاس محلی و ناحیهای مفید واقع شوند.
چینه شناسی و فسیل شناسی
نجمه ناظری تهرودی؛ محمدرضا اسمعیل بیگ؛ محمدرضا قطبی راوندی؛ مریم ناز بهرام منش طهرانی
چکیده
مطالعات چینهشناسی و دیرینهشناسی بر روی بازوپایان (براکیوپودها) در ناحیه شعبجره – کرمان- سازند کتکوئیه انجام گردید. سکانس کاملی از تناوب رسوبات اردوویسین که در برخی افقها دارای بازوپا بودند، مورد مطالعه قرار گرفت. یکی از بازوپایان مطالعه شده کامل و سالم Martellia shabjerehansis می باشد که مطالعات فراساختار (اولترااستراکچر) بر روی این ...
بیشتر
مطالعات چینهشناسی و دیرینهشناسی بر روی بازوپایان (براکیوپودها) در ناحیه شعبجره – کرمان- سازند کتکوئیه انجام گردید. سکانس کاملی از تناوب رسوبات اردوویسین که در برخی افقها دارای بازوپا بودند، مورد مطالعه قرار گرفت. یکی از بازوپایان مطالعه شده کامل و سالم Martellia shabjerehansis می باشد که مطالعات فراساختار (اولترااستراکچر) بر روی این گونه انجام گرفت. علت انتخاب این گونه، وجود 28 صدف کامل سالم از این گونه بود که دو کفه آن به خوبی حفظشدگی داشتند و تکامل سنی و تحولات پوسته از نمونه جوان تا مسن را میتوان در آن بررسی نمود. این نمونه از کاملترین و سالمترین نمونههای یافت شده در برش است.
محمدرضا شایستهفر؛ محمد محمدی؛ علی رضایی؛ حجتالله رنجبر
چکیده
با ردیابی کانیهای مغناطیسی همراه با کرومیت میتوان ذخائر کرومیت را پیجویی کرد. کرومیت خود فاقد خاصیت مغناطیسی است ولی از نظر ژنتیکی رابطه نزدیکی بین کرومیت و منیتیت وجود دارد. با توجه به این امر و اختلاف مغناطیسی کرومیت با سنگهای در برگیرنده، سعی بر این بود تا با استفاده از دادههای ژئوفیزیک هوایی، ذخائر کرومیت برگه 1:50000 آبدشت ...
بیشتر
با ردیابی کانیهای مغناطیسی همراه با کرومیت میتوان ذخائر کرومیت را پیجویی کرد. کرومیت خود فاقد خاصیت مغناطیسی است ولی از نظر ژنتیکی رابطه نزدیکی بین کرومیت و منیتیت وجود دارد. با توجه به این امر و اختلاف مغناطیسی کرومیت با سنگهای در برگیرنده، سعی بر این بود تا با استفاده از دادههای ژئوفیزیک هوایی، ذخائر کرومیت برگه 1:50000 آبدشت مورد پیجویی قرار گیرد. در بررسی دادههای ژئوفیزیک هوایی منطقه با اعمال فیلترهای دیجیتال برگردان به قطب، مشتق اول و دوم، سیگنال تحلیلی و ادامه فراسو بر روی نقشه شدت کل میدان مغناطیسی، تودههای مغناطیسی دیده شده در منطقه مورد بررسی قرار گرفتند. با بررسی این نقشهها و مقایسه آنها با کانسارهای کرومیت منطقه یک الگوی مغناطیسی حاصل شد. زمینشناسی منطقه، بهویژه مجموعههای افیولیتی و اولترامافیک و مناطق دارای کرومیت، مورد مطالعه قرار گرفت و نتایج حاصل با الگوی مغناطیسی مقایسه شد و با توجه به نقشه مشتق قائم و ادامه فراسو، در کل برگه آبدشت 25 منطقه برای اکتشافات تفصیلی و برداشتهای زمینی پیشنهاد شد.
نوشآفرین حقیقت؛ پریسا منصوری
چکیده
نهشتههای پرمین در برش سیبستان واقع در 65 کیلومتری شمال باختری تهران، از سه سازند تشکیل شده است. به ترتیب از پایین به بالا شامل 1) سازند دورود متشکل از 205 متر رسوبات سیلیسی کلاستیک به سن پرمین پیشین و نیز دارای 10 واحد سنگی است؛ 2) سازند روته متشکل از 178 متر سنگآهک به سن اواخر پرمین پیشین (مرغابین (Murghabian))، دارای 5 واحد سنگی و 3) سازند نسن ...
بیشتر
نهشتههای پرمین در برش سیبستان واقع در 65 کیلومتری شمال باختری تهران، از سه سازند تشکیل شده است. به ترتیب از پایین به بالا شامل 1) سازند دورود متشکل از 205 متر رسوبات سیلیسی کلاستیک به سن پرمین پیشین و نیز دارای 10 واحد سنگی است؛ 2) سازند روته متشکل از 178 متر سنگآهک به سن اواخر پرمین پیشین (مرغابین (Murghabian))، دارای 5 واحد سنگی و 3) سازند نسن متشکل از 54 متر سنگآهک، شیل و ماسهسنگ به سن جلفین (Julfian) پیشین و 8 واحد سنگی است. نهشتههای پرمین با یک افق بوکسیت- لاتریت به سن جلفین خاتمه مییابد. این توالی توسط 10/28 متر طبقات سنگآهک متورق خاکستری مایل به زرد سازند الیکا به دیرینگی تریاس زیرینبه صورت ناپیوسته و همشیب پوشیده میشود. با توجه به مطالعات دیرینهشناسی، تعداد سه زیستزون (biozone) از روزنبران در سازندهای روته و نسن شناسایی شده است:
سازند روته:
1- زون تجمعیSchubertella giraudi-Codonofusiella distincta assemblage zone) ) به سن بلورین؟- کوبرگاندین.
2- زون تجمعی (Cribrigenerina sumatruna-Langella ocarina assemblage zone) به سن مرغابین.
سازند نسن:
3- زون تجمعی (Paraglobivalvulina mira-Ichtyolaria assemblage zone) به سن میدین؟- جلفین.
افزون بر آن، تعداد 14 جنس و گونه و یک زیرگونه از کنودونتها شناسایی شد و نیز مطابق با زیستزونبندی (biozonation) جهانی کنودونتها، تعداد 3 زیستزون در این برش تشخیص داده شده است:
سازند روته:
1- Sweetognathus whitei biozone (پرمین پیشین).
سازند الیکا:
2- Hindeodus parvus-Isarcicella isarcica biozone (تریاس پیشین).
3- Pachycladina symmetrica-P. oblique assemblage zone (تریاس پیشین).
اعظم محمدی؛ غلام عباس کاظمی
چکیده
دشت شوقان یکی از زیرحوضههای کویر مرکزی در استان خراسان شمالی با آب و هوای خشک و نیمه خشک است. کیفیت آب زیرزمینی آبخوان شوقان بجز در مناطق خاوری بسیار نامطلوب و حتی برای کشاورزی نیز نامناسب است. از مهمترین عوامل کاهشدهنده کیفیت آب زیرزمینی این آبخوان ترکیب سنگی منطقه است که بیشتر از سنگهای رسوبی و بویژه تبخیریها را دربر میگیرد. ...
بیشتر
دشت شوقان یکی از زیرحوضههای کویر مرکزی در استان خراسان شمالی با آب و هوای خشک و نیمه خشک است. کیفیت آب زیرزمینی آبخوان شوقان بجز در مناطق خاوری بسیار نامطلوب و حتی برای کشاورزی نیز نامناسب است. از مهمترین عوامل کاهشدهنده کیفیت آب زیرزمینی این آبخوان ترکیب سنگی منطقه است که بیشتر از سنگهای رسوبی و بویژه تبخیریها را دربر میگیرد. به منظور بررسی اثرات سنگشناسی حوضه بر کیفیت آب آبخوان، 31 نمونه آب از بخشهای مختلف آبخوان شوقان در سال 1388 برداشت و پس از اندازهگیری اسیدیته، هدایت الکتریکی و یونهای اصلی، نقشههای پراکندگی یونهای اصلی رسم و بررسیهای مجدد زمینشناسی صحرایی در منطقه انجام شد. نقشههای پراکندگی یونی به خوبی تأثیر سازندها را بر آبخوان نشان میدهند. مطالعه دقیق و گسترده نمودارهای ترکیبی یونها و محاسبه شاخص اشباع کانیهای ژیپس، هالیت، کلسیت و دولومیت، انحلال این کانیها و همچنین هوازدگی کانیهای سیلیکاتی را در منطقه اثبات میکنند. با توجه به بررسی تبادلات یونی انجام شده به دلیل غلظتهای بالای سدیم در آبهای منطقه (که افزونبر انحلال هالیت از هوازدگی کانیهای سیلیکاتی نیز به دست آمدهاند)، تبادلات یونی وارون در منطقه رخ میدهد.
الهه حاجیزاده نداف؛ بهنام اویسی؛ محمدرضا قاسمی؛ محمد جواد بلورچی
چکیده
در مکانیک سنگ مدلهایی که از راه جبری قابل حل و تفسیر هستند، تحلیل مناسبی از تغییرشکل و شرایط شکست برای نمونههایی که هندسه و ویژگی مکانیکی ساده ای دارند ارائه میکنند. امروزه روشهای متفاوت مدلسازی عددی، همچون روش تفاضل محدود (FD: Finite Difference) در تحلیل رفتار پیوسته، ناپیوسته و شبه پیوسته، در کنار مدلهای تحلیلی کاربرد بسیار دارد. ...
بیشتر
در مکانیک سنگ مدلهایی که از راه جبری قابل حل و تفسیر هستند، تحلیل مناسبی از تغییرشکل و شرایط شکست برای نمونههایی که هندسه و ویژگی مکانیکی ساده ای دارند ارائه میکنند. امروزه روشهای متفاوت مدلسازی عددی، همچون روش تفاضل محدود (FD: Finite Difference) در تحلیل رفتار پیوسته، ناپیوسته و شبه پیوسته، در کنار مدلهای تحلیلی کاربرد بسیار دارد. در این نوشتار تلاش شده است تا با کاربری از نتایج آزمایشهای سه محوری روی نمونههای دست نخورده (Intact rock samples) و همچنین با به کار بردن روش تفاضل محدود، برآوردی منطقی از ویژگیهای ژئومکانیکی بخش بالایی واحد آهکی آسماری ارائه شود. برای این منظور، مدلهایی با شرایط مرزی ساده و تنها یک واحد رئولوژیکی طراحی و تحلیل شده است. برای شبیهسازی شرایط شکست در نمونهها، مدلساز ژئومکانیکی Flac 2D به کار برده شده است. شرایط تنش تجربه شده در هنگام شکست نمونهها در آزمایشگاه از دادههای اصلی برای شبیهسازی شرایط شکست توسط روش تفاضل محدود بوده است. نتایج نشان میدهد که ضریب چسبندگی و مقاومت تک محوری کششی از متغیرهای حساس در کنترل شرایط شکست هستند. از این رو اگر ضریب چسبندگی و مقاومت کششی به ترتیب 26MPa و 29MPa اختیار شود، آنگاه برای بخش بالایی سازند آسماری در گستره باختری شیراز مقدار ضریب یانگ و ضریب بالک به ترتیب 260GPa و 23GPa برآورد میشود.
فرزانه پورغیاثیان؛ ابراهیم غلامی؛ محمدمهدی خطیب
چکیده
در این پژوهش برپایه زاویه میان برگوارگیها با لبه پهنه گسلی، مقدار کرنش برشی shear strain)) برای پهنه گسلی کوچ تعیین شد. پهنه گسلی کوچ با راستای شمالی- جنوبی در شمال خاوری بیرجند و در بخش شمال باختری پهنه ساختاری سیستان قرار دارد. در درون پهنه گسلی کوچ برپایه برگوارگیهای موجود که بیشتر از نوع رخ شکستگی هستند مقدار کرنش برشی ...
بیشتر
در این پژوهش برپایه زاویه میان برگوارگیها با لبه پهنه گسلی، مقدار کرنش برشی shear strain)) برای پهنه گسلی کوچ تعیین شد. پهنه گسلی کوچ با راستای شمالی- جنوبی در شمال خاوری بیرجند و در بخش شمال باختری پهنه ساختاری سیستان قرار دارد. در درون پهنه گسلی کوچ برپایه برگوارگیهای موجود که بیشتر از نوع رخ شکستگی هستند مقدار کرنش برشی (γ) محاسبه شد. کرنش برشی در بخش مرکزی پهنه گسل کوچ به بیشترین مقدار خود یعنی4 درجه میرسد. در بخش جنوبی و شمالی گسل کوچ مقدار کرنش برشی به 2 درجه میرسد. مقدار کرنش برشی از بخش مرکزی گسل کوچ بهسوی بخشهای شمالی و جنوبی، کاهش مییابد که این موضوع گویای رشد این گسل از مرکز بهسوی شمال و جنوب است.
فرزاد شیرزادی تبار؛ بهروز اسکویی؛ مهرداد باستانی
چکیده
دادههای الکترومغناطیسی هوابرد در حوزههای زمان و بسامد برداشت میشوند. در حوزه زمان، تغییرات زمانی میدان مغناطیسی ثانویه و در حوزه بسامد مقدار خود میدان مغناطیسی ثانویه اندازهگیری میشود. در این نوشتار دادههای الکترومغناطیسی هوابرد حوزه بسامد با اعمال روش معکوسسازی اُکام به مقادیری از مقاومت ویژه تبدیل میشوند که خواص ...
بیشتر
دادههای الکترومغناطیسی هوابرد در حوزههای زمان و بسامد برداشت میشوند. در حوزه زمان، تغییرات زمانی میدان مغناطیسی ثانویه و در حوزه بسامد مقدار خود میدان مغناطیسی ثانویه اندازهگیری میشود. در این نوشتار دادههای الکترومغناطیسی هوابرد حوزه بسامد با اعمال روش معکوسسازی اُکام به مقادیری از مقاومت ویژه تبدیل میشوند که خواص الکتریکی لایههای افقی زمین را نشان میدهند. در این بررسی، تعداد لایهها بسیار بیشتر از تعداد دادههاست. پس با انتخاب مناسب یک تابع هدف و کمینهکردن آن با استفاده از روش کمترین مربعات، به گونهای عمل میشود که هم متغیرهای مدل دارای کوچکترین ساختار باشند و هم دادهها به حد کافی برازش شوند. از برتریهای این روش نیاز نداشتن به مدل اولیه است و مدل آغازگر هرچه باشد به مدل نهایی همگرا میشود. اعمال این روش بر دادههای الکترومغناطیسی هوابردِ حاصل از مدلهای مصنوعی، نتایج قابل قبولی را تولید میکند. این روش همچنین بر دادههای الکترومغناطیس هوابرد منطقه کلاته رشم در استان سمنان اعمال شده است. مقاطع و نقشههای بهدست آمده، وجود ناحیه کمانی شکل را، که در نقشه زمینشناسی مشخص شده، تأیید میکنند. افزون بر آن، این نقشهها نشان میدهند که این ناحیه کمانی ستبرتر از آن است که در سطح برونزد دارد و علت آن وجود آبرفتهای با ستبرای تقریبا" 7 متر است که در این ناحیه نهشته شدهاند.
ایرج مغفوری مقدم
چکیده
رودیستهای سازند تاربور در km7 جنوب باختری سمیرم و km 10 شمال خرمآباد مورد مطالعه قرار گرفتهاند. دادههای دیرینهشناسی نشان میدهد که سن سازند تاربور در هر دو برش ماستریشتین بوده و شامل مجموعه فراوانی از رودیستها متعلق به گونههایی از تیره رادیولیتیده، هیپوریتیده و کاپرینیده است. این مجموعه فسیلی شباهت زیادی به مجموعههای ...
بیشتر
رودیستهای سازند تاربور در km7 جنوب باختری سمیرم و km 10 شمال خرمآباد مورد مطالعه قرار گرفتهاند. دادههای دیرینهشناسی نشان میدهد که سن سازند تاربور در هر دو برش ماستریشتین بوده و شامل مجموعه فراوانی از رودیستها متعلق به گونههایی از تیره رادیولیتیده، هیپوریتیده و کاپرینیده است. این مجموعه فسیلی شباهت زیادی به مجموعههای گزارش شده از جنوب ترکیه، مدیترانه خاوری، عربستان و عمان دارد.
مریم عزیزی؛ سعیده سنماری
چکیده
نانوفسیلهای آهکی به دلیل سن کوتاه و گسترش جغرافیایی وسیع ابزار مناسبی برای تقسیمات زیستچینهای دقیق در حد زیرآشکوب هستند. برای بررسی و زونبندی دقیق سازند گورپی برشی از این سازند در شمال باختری شیراز در منطقة بوان مطالعه و بررسی شد. سنگشناسی سازند گورپی در این برش شیل، مارن و سنگآهک است. در طی این بررسی مجموعاً 23 جنس و ...
بیشتر
نانوفسیلهای آهکی به دلیل سن کوتاه و گسترش جغرافیایی وسیع ابزار مناسبی برای تقسیمات زیستچینهای دقیق در حد زیرآشکوب هستند. برای بررسی و زونبندی دقیق سازند گورپی برشی از این سازند در شمال باختری شیراز در منطقة بوان مطالعه و بررسی شد. سنگشناسی سازند گورپی در این برش شیل، مارن و سنگآهک است. در طی این بررسی مجموعاً 23 جنس و 46 گونه نانوفسیلی و 14 زیستزون شناسایی شد که شامل زونهای CC14 تا CC26 و نیز زون NP1 (قاعده سازند پابده) هستند. بر طبق این بررسی برای این برش از سازند گورپی سنی معادل سانتونین پیشین تا دانین پیشنهاد شد. حضور نمونههای مربوط به عرضهای جغرافیایی پایین تا متوسط موقعیت جغرافیایی برش بالا را در هنگام رسوبگذاری در عرضهای جغرافیایی پایین با آب و هوای گرم نشان میدهد. همچنین با توجه به حضور گونههای شاخص و زونساز در مرز K/T، پیوستگی رسوبات کرتاسه به پالئوسن در منطقه کاملاً محرز است.
زینب اسدی؛ مهدی زارع
چکیده
شناخت ویژگیهای دیرینهلرزهشناختی و توان لرزهزایی گسلهای هر منطقه برای برآورد میزان خطر زمینلرزه از اهمیت ویژهای برخوردار است. استفاده از نشانههای زمینریختشناختی (Geomorphic markers) به عنوان روشی غیرمستقیم در مطالعات دیرینهلرزهشناختی برای شناخت ویژگیهای جنبایی زمینساختی هر منطقه و برآورد توان لرزهزایی گسلهای ...
بیشتر
شناخت ویژگیهای دیرینهلرزهشناختی و توان لرزهزایی گسلهای هر منطقه برای برآورد میزان خطر زمینلرزه از اهمیت ویژهای برخوردار است. استفاده از نشانههای زمینریختشناختی (Geomorphic markers) به عنوان روشی غیرمستقیم در مطالعات دیرینهلرزهشناختی برای شناخت ویژگیهای جنبایی زمینساختی هر منطقه و برآورد توان لرزهزایی گسلهای آن، روشی مناسب و کاربردی در مناطق کوهستانی است. در این میان، زمینلغزشهای بزرگ (Gigantic Landslide) را نشانه مناسبی میتوان برشمرد. این زمینلغزشها معمولا با عوامل زمینساختی مرتبط بوده و در بسیاری موارد زمینلرزه به عنوان محرک آنها عمل میکند. در پژوهش حاضر، زمینلغزشهای بزرگ در دره نور(البرز مرکزی) به عنوان نشانه زمینریختشناختی برای شناخت شرایط لرزهای منطقه و توان لرزهزایی گسلهای آن به کار گرفته شدهاند. در حوالی این دره زمینلرزه تاریخی گزارش نشده است، اما وجود زمینلغزشهای بزرگ و قدیمی مرتبط با زمینلرزه نشان از رخداد زمینلرزههایی متعدد و بزرگ در بازه فراتر از تاریخ در منطقه دارد. با توجه به ویژگیهای ریختشناختی این زمینلغزشها، سه رده سنی مختلف(هولوسن پسین، هولوسن پیشین و پلیستوسن پسین) برای آنها تعیین شده است که این امر امکان شناسایی رخداد زمینلرزههای متعددی در منطقه را فراهم نموده است. از سوی دیگر با توجه به حجم مواد جابهجا شده، زمینلرزههای مسبب میتوانند بزرگایی از 49/0 ± 7/7 تا 49/0 ± 9/7 را نشان دهند. با توجه به توزیع مکانی این زمینلغزشها و شواهد دیگر، احتمالا قطعه خاوری گسل بلده به عنوان مسبب اصلی زمینلرزههای عمل کرده است.
فروغ ملکمحمودی؛ محمود خلیلی؛ هاشم باقری
چکیده
معدن کویر خور در شمال خاوری استان اصفهان بخشی از افق بنتونیتی خور بهشمار میرود که در پهنه ساختاری ایران مرکزی قرار دارد. بنتونیتهای این معدن محصول دگرسانی آندزیت – بازالتهای ائوسن هستند. بررسیهای صحرایی منطقه نشان از وجود گسلهای فعال بسیاری دارد که نقش مؤثری در انتقال سیالهای سیلیسی به صورت ژئود، ژاسپرویید ...
بیشتر
معدن کویر خور در شمال خاوری استان اصفهان بخشی از افق بنتونیتی خور بهشمار میرود که در پهنه ساختاری ایران مرکزی قرار دارد. بنتونیتهای این معدن محصول دگرسانی آندزیت – بازالتهای ائوسن هستند. بررسیهای صحرایی منطقه نشان از وجود گسلهای فعال بسیاری دارد که نقش مؤثری در انتقال سیالهای سیلیسی به صورت ژئود، ژاسپرویید و رگههای سیلیسی به سطح زمین داشتهاند. مطالعه مقاطع میکروسکوپی در تطابق با زمینساخت منطقه بیانکننده بیرونریزی این سیالها به صورت متناوب در یک محیط قلیایی آبگین است. مقایسه ترکیب شیمیایی نمونههای سیلیسی با بنتونیتها نشاندهنده وجود روند همانند عناصر کمیاب در پهنههای رسی، سیلیسی و سنگ مادر است که این امر نشاندهنده نقش این سیالهای گرمابی در شکلگیری بنتونیتهاست. تهیشدگی از عناصر سنگدوست بزرگیون به همراه بیهنجاری مثبت سزیم در هر دو گروه کانیهای رسی و سیلیسی دیده میشود. بررسیهای ایزوتوپهای پایدار اکسیژن و دوتریم نشان میدهد، سیالهای دگرسانکننده از نوع آبهای جوی هستند و دمای تشکیل بنتونیتها 83 درجه سانتیگراد برآورد میشود.
پیمان رضائی؛ رضوان زارعزاده
چکیده
جزیره قشم، بزرگترین جزیره خلیج فارس در مجاورت تنگه هرمز قرار داشته و جزئی از واحد رسوبی- ساختاری زاگرس چینخورده است. واحدهای چینهنگاری این جزیره، شامل سری هرمز، سازند میشان، سازند آغاجاری و نهشتههای کواترنری هستند. پادگانههای آهکی دریایی بخش مهمی از مجموعه رسوبات منتسب به کواترنری بوده که معرف تغییرات نسبی سطح آب دریای ...
بیشتر
جزیره قشم، بزرگترین جزیره خلیج فارس در مجاورت تنگه هرمز قرار داشته و جزئی از واحد رسوبی- ساختاری زاگرس چینخورده است. واحدهای چینهنگاری این جزیره، شامل سری هرمز، سازند میشان، سازند آغاجاری و نهشتههای کواترنری هستند. پادگانههای آهکی دریایی بخش مهمی از مجموعه رسوبات منتسب به کواترنری بوده که معرف تغییرات نسبی سطح آب دریای خلیج فارس است. پادگانههای یادشده با یک ناپیوستگی زاویهدار بر روی نهشتههای کهنتر، بهویژه سازند آغاجاری قرار میگیرند. این پادگانهها در بخشهای مختلف یک رمپ درونی، شامل پهنه فراکشندی، پهنه میانکشندی، لاگون و سد به جای گذاشته شدهاند. سنسنجی رادیوکربنی پادگانههای دریایی جزیره قشم با ارتفاعات مختلف، سن محدوده زمانی پلیستوسن پسین تا هلوسن را نشان داده است. با توجه به تعیین سن صورت گرفته، آهنگ بالاآمدگی جزیره قشم در طول کواترنری در حدود 22/0 میلیمتر در سال است. بیشتر تغییرات جزیره قشم در اواخر دوره میان یخچالی با مراحل ایزوتوپی 5e و 5c اقیانوسها منطبق بوده است. میزان تغییرات ظاهری سطح آب دریای خلیج فارس 125/0 – میلیمتر در سال، در طول کواترنری بوده است.
حمید هراتی؛ احمد خاکزاد؛ نعمتاله رشیدنژادعمران؛ هوشنگ اسدی هارونی؛ سیدجواد مقدسی
چکیده
کانسار مس پورفیری کهنگ در کمان ماگمایی ارومیه- دختر، در شمال خاوری اصفهان قرار دارد. در پیرامون کانسار، سنگهای آتشفشانی و آذرآواری ائوسن با دامنهای از ترکیب بازالتی، تراکیآندزیتی تا داسیتی برونزد دارند. تودههای نیمهژرف و نیمهآتشفشانی گرانیتوییدی، عامل دگرسانی و کانیسازی، در چند ضربان ماگمایی از الیگوسن تا میوسن، در ...
بیشتر
کانسار مس پورفیری کهنگ در کمان ماگمایی ارومیه- دختر، در شمال خاوری اصفهان قرار دارد. در پیرامون کانسار، سنگهای آتشفشانی و آذرآواری ائوسن با دامنهای از ترکیب بازالتی، تراکیآندزیتی تا داسیتی برونزد دارند. تودههای نیمهژرف و نیمهآتشفشانی گرانیتوییدی، عامل دگرسانی و کانیسازی، در چند ضربان ماگمایی از الیگوسن تا میوسن، در مجموعه سنگهای ائوسن جایگزین شدهاند. این تودهها ترکیب مونزودیوریت، کوارتزدیوریت، گرانودیوریت تا گرانیت و بافت پورفیروییدی دارند. پهنههای دگرسانی و کانیسازی، بهصورت کلاسیک در این کانسار گسترش دارند. نمونهبرداری سطحی از خاک، به طور سیستماتیک با شبکهبندی منظم در نیمرخهایی به فاصله 50 متر و نمونهبرداری در طول نیمرخهایی به فاصله 25 متر صورت پذیرفت. 2564 نمونه به روش ICP-OES تجزیه 43 عنصری شدند. در نقشههای بیهنجاری ژئوشیمیایی عملکرد همزمان گسلها به همراه دیگر ساختارهای زمینساختی، شرایط آبوهوایی، دگرسانی و فرسایش در ظهور این بیهنجاریها باید مورد توجه قرار گیرد. همچون بیهنجاریهای لیتوژئوشیمیایی در این پژوهش نیز، بیشترین مقدار پراکندکی مس در خاور و مرکز منطقه، طلا در باختر و مرکز منطقه و مولیبدنیم در هر سه بخش منطقه به چشم میخورد که بازتابی از دقت نمونهبرداری از خاک برجا و درستی و دقت تجزیه دستگاهی در انطباق با پهنههای دگرسانی و کانیسازی در این کانسار است. در نمودارهای همبستگی عناصر، همبستگی مناسبی میان دو عنصر مس و طلا دیده میشود.
علی عابدینی؛ علی اصغر کلاگری
چکیده
وقفههای رسوبگذاری در مقطع زمانی پرمین در شمال سقز با توسعه عدسیهایی از کانسنگهای بوکسیتی- کائولینیتی در درون سازند کربناتی روته همراه بوده است. در یکی از این عدسیهای ملاحظه شده، 6 واحد سنگشناسی تشخیص داده شده است که بهترتیب از پایین به بالا شامل واحدهای: 1) سرخ قهوهای تیره، 2) بنفش، 3) چند رنگ، 4) صورتی، 5) زرد و 6) سفید ...
بیشتر
وقفههای رسوبگذاری در مقطع زمانی پرمین در شمال سقز با توسعه عدسیهایی از کانسنگهای بوکسیتی- کائولینیتی در درون سازند کربناتی روته همراه بوده است. در یکی از این عدسیهای ملاحظه شده، 6 واحد سنگشناسی تشخیص داده شده است که بهترتیب از پایین به بالا شامل واحدهای: 1) سرخ قهوهای تیره، 2) بنفش، 3) چند رنگ، 4) صورتی، 5) زرد و 6) سفید (کائولین) هستند. محاسبات شاخص هوازدگی مطلق بر روی این واحدها نشان میدهند که عناصر Si، Na، K، P، Mn، Mg، Ca، Sr، Ba و Lu در طی فرایندهای هوازدگی سنگهای بازالتی شسته و عناصر Th، U، Y، Nb، Hf، Zr، Tb، Dy، Ho، Er، Tm و Yb غنی شدهاند. این در حالی است که عناصر Al، Fe، Ti، Rb، V، Cr، Ni، Co، La، Ce، Pr، Nd، Sm، Eu و Gd در توسعه نیمرخ هوازده متحمل فرایندهای شستشو- تثبیت شدهاند. نتایج بهدست آمده نشان میدهند که فرایندهایی مانند جذب سطحی، روبش و تمرکز بهوسیله اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن، پایداری کمپلکسهای حامل فلز، تغییرات در شیمی محلولهای هوازده کننده، حضور مواد آلی، تثبیت در فازهای نوشکل و حضور در فازهای کانیایی مقاوم از جمله عواملی بودهاند که نقش بارزی در توزیع عناصر در این نهشتهها ایفا کردهاند.
رضوان خاوری؛ منوچهر قرشی؛ مهران آرین؛ خسرو خسروتهرانی
چکیده
در این مقاله به بررسی زمینساخت فعال نسبی حوضه کرج بر اساس شاخصهای زمینریختی پرداختهشده است. این شاخصها عبارتند از: شاخص طول- شیب رودخانه (SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی (Af)، انتگرال فرازسنجی (Hi)، نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شکل حوضه زهکشی (Bs) و پیچ و خم پیشانی کوه (Smf). نتایج بررسی این ویژگیها با هم به عنوان شاخص زمینساخت فعال ...
بیشتر
در این مقاله به بررسی زمینساخت فعال نسبی حوضه کرج بر اساس شاخصهای زمینریختی پرداختهشده است. این شاخصها عبارتند از: شاخص طول- شیب رودخانه (SL)، عدم تقارن حوضه زهکشی (Af)، انتگرال فرازسنجی (Hi)، نسبت عرض کف دره به ارتفاع آن (Vf)، شکل حوضه زهکشی (Bs) و پیچ و خم پیشانی کوه (Smf). نتایج بررسی این ویژگیها با هم به عنوان شاخص زمینساخت فعال نسبی (Iat) محاسبه شد و به چهار رده شامل مناطق خیلی فعال تا مناطق با فعالیت کم، تقسیمبندی شد. ناحیه مورد بررسی در دامنه جنوبی البرز مرکزی در شمال ایران، یک مکان مناسب برای بررسی زمینساخت فعال نسبی است. بررسیهای اخیر نشان میدهد که نوزمینساخت، نقش مهمی در تکامل زمینریختی این بخش از البرز دارد. شواهد زمینریختی، بالاآمدگی مختلفی را در گذشته زمینشناسی ناحیه، نشان میدهند. ردههای بالای Iat (فعالیت کم زمینساختی) بیشتر در جنوب و بخش مرکزی حوضه زهکشی کرج به دست آمد، درحالی که بقیه ناحیه دارای ردههای متوسط تا بالای فعالیت است. اطراف دریاچه امیرکبیر، بیشترین میزان زمینساخت فعال نسبی را نشان میدهد. پراکندگی این شاخص نواحی مربوط به فعالیت گسلهای مختلف و نرخهای نسبی زمینساخت فعال را مشخص میسازد. بیش از نیمی از مساحت کل ناحیه مورد مطالعه در ردههای یک و دو، یعنی با فعالیت خیلی بالا و بالا، قرار دارد. محیطهای با نرخهای بالاتر فعالیت، شاخص Iat بزرگتری دارند. شاخص تقارن توپوگرافیکی عرض حوضه (T)، همچنین در ناحیه مورد مطالعه محاسبه شد. نتیجه اندازهگیری این شاخص در حوضه کرج و زیرحوضههای آن به شکل نقشهای از بردارهای T تهیه شد. پس از مقایسه مقادیر این شاخص با نقشه ردهبندی زمینساخت فعال نسبی، تطبیق نواحی رده بالا با پهنههای دارای مقادیر بالای عدم تقارن تأیید شد.
حمیده قادری فیجانی؛ محمد خانهباد؛ رضا موسوی حرمی؛ اسداله محبوبی
چکیده
حوضه آبریز الیاتو با شکلی کشیده و مساحتی در حدود 89/52 کیلومتر مربع، در جنوب باختر فریمان جای دارد. به منظور بررسی تغییرات اندازه ذرات و عوامل مؤثر بر ریزشوندگی، 35 نمونه رسوب از محور مرکزی سدهای طولی رودخانه مورد مطالعه برداشت شده و مشخص شد که روند تغییرات اندازه ذرات از الگوی نمایی کاهش به سوی پاییندست پیروی کرده است. تغییرات سنگشناسی ...
بیشتر
حوضه آبریز الیاتو با شکلی کشیده و مساحتی در حدود 89/52 کیلومتر مربع، در جنوب باختر فریمان جای دارد. به منظور بررسی تغییرات اندازه ذرات و عوامل مؤثر بر ریزشوندگی، 35 نمونه رسوب از محور مرکزی سدهای طولی رودخانه مورد مطالعه برداشت شده و مشخص شد که روند تغییرات اندازه ذرات از الگوی نمایی کاهش به سوی پاییندست پیروی کرده است. تغییرات سنگشناسی و زمینریختشناسی وگسل خوردگی از عوامل مؤثردر تغییرات درصد شیب رودخانه به سوی پاییندست هستند. بر پایه مطالعات سنگنگاری، رسوبات بستر رودخانه بیشتر خردههای آذرین همچون سرپانتین وگابرو هستند. همچنین بر پایه مطالعات رسوبشناسی، رسوبات سدهای طولی رودخانه مورد مطالعه بیشتر دارای (جورشدگی بد و بسیاربد)، کجشدگی (تقریباً متقارن تا بسیارمثبت) و کشیدگی (متوسط و پهن) هستند. در این رودخانه 6 رخساره رسوبی شامل گراول دانهپشتیبان (Gcm)، گراول زمینهپشتیبان (Gmm)، گراول با لایهبندی افقی (Gh)، ماسه تودهای (Sm)، گل لامیناسیوندار (Fl) و گل تودهای (Fm) شناسایی شده است. رخسارههای موجود در سه عنصر ساختاری کانال (CH)، سدها و اشکال لایهای (GB) و رسوبات ریز خارج از کانال (FF) تشکیل شدهاند. با توجه به مجموعههای رخسارهای و عناصر ساختاری، مدل رسوبی رودخانه مورد مطالعه، بریده بریده با بار بسترگراولی است.
امید معماریان سرخابی؛ یحیی جمور
چکیده
مطالعات ژئودینامیک در ایران بهطور جدی از سال 1377 با استقرار شبکههای موردی GPS برای پایش تغییرات پوسته زمین آغاز شد. پس از استقرار شبکه ژئودینامیک سراسری در سال 1385، هر ساله میدان سرعت ایستگاههای دائمی GPS این شبکه توسط سازمان نقشهبرداری کشور محاسبه و گزارش میشود. برای تولید سرعت نقاط ژئودتیک در هر نقطه دلخواه دیگر، به دلیل تراکم ...
بیشتر
مطالعات ژئودینامیک در ایران بهطور جدی از سال 1377 با استقرار شبکههای موردی GPS برای پایش تغییرات پوسته زمین آغاز شد. پس از استقرار شبکه ژئودینامیک سراسری در سال 1385، هر ساله میدان سرعت ایستگاههای دائمی GPS این شبکه توسط سازمان نقشهبرداری کشور محاسبه و گزارش میشود. برای تولید سرعت نقاط ژئودتیک در هر نقطه دلخواه دیگر، به دلیل تراکم پایین ایستگاههای دائمی GPSکشور، نیاز به ایستگاههای جدید با مشاهدات بیشتر یا استفاده از روشهای مدرن و هوشمند است. از آنجاکه ایجاد ایستگاههای جدید مستلزم صرف هزینه و زمان زیاد است، بنابراین بهکارگیری روشهای تخمین میتواند جایگزین مناسبی قلمداد شود. از جمله این روشها میتوان شبکههای عصبی مصنوعی را نام برد. مهمترین مزیتهای این روش یادگیری شبکهها، پردازش موازی و انعطافپذیری محاسبات است. بدین منظور در این پژوهش، با انتخاب 42 ایستگاه دائمی GPS در شمال باختر کشور، میدان سرعت منطقه با دو روش تخمین "پسانتشار خطای شبکههای عصبی مصنوعی" و "کالوکیشن" در دو مدل متفاوت برآورد و مقایسه شدند. نتایج حاصل نشان میدهند در مدل اول با تراکم ایستگاههای مرجع کمتر روش "پسانتشار خطای شبکههای عصبی مصنوعی" با جذر خطای میانگین مربعی در حدود 2± میلیمتر خاوری، 5/3 ± میلیمتر شمالی به علت دارا بودن جذر خطای میانگین مربعی کمتر، نسبت به روش "کالوکیشن" برتری دارد. همچنین در مدل دوم"پسانتشار خطای شبکههای عصبی مصنوعی" دارای جذر خطای میانگین مربعی در حدود 1± میلیمتر خاوری، 5/1± میلیمتر شمالی بوده و روشی جایگزین برای تخمین میدان سرعت نسبت به روشهای تخمین کلاسیک است.
رضا سامانی زادگان؛ محمد محجل
چکیده
گرانیتویید علیآباد دمق در 35 کیلومتری جنوب شهر همدان و در جنوب خاور توده گرانیتوییدی الوند، با روند شمالخاوری- جنوبباختری در شیستهای با سن تریاس- ژوراسیک نفوذ کرده است. این توده با هندسه عدسی شکل با ابعاد 2 در 7 کیلومتر در پهنه برشی شکلپذیر دگرریخت شده و به شکل پروتومیلونیت تا میلونیت درآمده است. افزون بر فابریک میلونیتی، درونگیرهای ...
بیشتر
گرانیتویید علیآباد دمق در 35 کیلومتری جنوب شهر همدان و در جنوب خاور توده گرانیتوییدی الوند، با روند شمالخاوری- جنوبباختری در شیستهای با سن تریاس- ژوراسیک نفوذ کرده است. این توده با هندسه عدسی شکل با ابعاد 2 در 7 کیلومتر در پهنه برشی شکلپذیر دگرریخت شده و به شکل پروتومیلونیت تا میلونیت درآمده است. افزون بر فابریک میلونیتی، درونگیرهای تغییر شکل یافته زیادی در درون این توده وجود دارند که شواهد ساختاری برداشت شده مشخص میسازد که دگرریختی آنها نتیجه تغییر شکل در پهنه برشی بوده است. از آن جا که اختلاف رئولوژی کمی میان توده گرانیتوییدی و درونگیرها وجود دارد، تغییرات بیضویت آنها میتواند نمایانگر نسبی بیضوی کرنش در نقاط مختلف توده باشد که ارتباط مستقیم و معنیداری با شدت گسترش فابریک میلونیتی در آن نشان میدهد. دادههای ساختاری از این گرانیتویید مشخص ساخت که هندسه برگوارگی میلونیتی در بخش باختری کم و بیش قائم و در بخش خاوری شیبی متوسط و غالب به سمت شمالباختر دارد اما خطوارگی کششی در هر دو بخش تقریبا موازی با امتداد برگوارگی و دارای میل کم یا افقی است. تعیین کنندههای نوع برش، جابهجایی امتداد لغز راستبر را برای پهنه برشی تعیین میکنند که در آن بلوک شمال باختری به سمت شمال خاور و بلوک جنوب خاوری به سمت جنوب باختر جابهجایی دارند و تغییر هندسه برگوارگی میلونیتی در بخش خاوری نتیجه چرخش آن بخش در اثر عملکرد گسل دره غار ارزیابی میشود.