رحیم شعبانیان؛ ناهیده غنیزاده
چکیده
سازند ایلانقره به ستبرای حدود 400 متر با ترکیب سنگشناسی ماسهسنگ، شیل، دولومیت، گدازه آتشفشانی و سنگآهک با سن دونین پسین - کربنیفر پیشین در باختر روستای ایلانلو، جنوب سد ارس و در شمال استان آذربایجان غربی رخنمون دارد. نهشتههای آواری سازند ایلانقره سن دونین پسین و بخش کربناتی رأسی سازند مورد بحث، سن کربنیفر پیشین دارند. ...
بیشتر
سازند ایلانقره به ستبرای حدود 400 متر با ترکیب سنگشناسی ماسهسنگ، شیل، دولومیت، گدازه آتشفشانی و سنگآهک با سن دونین پسین - کربنیفر پیشین در باختر روستای ایلانلو، جنوب سد ارس و در شمال استان آذربایجان غربی رخنمون دارد. نهشتههای آواری سازند ایلانقره سن دونین پسین و بخش کربناتی رأسی سازند مورد بحث، سن کربنیفر پیشین دارند. بررسی و مطالعه مقاطع نازک تهیه شده از بخش کربناتی رأسی به شناسایی 15 گونه وابسته به 9 جنس از 8 خانواده از روزنبران انجامیده است. مقایسه جامعه روزنبران شناساییشده در برش چینهشناسی مورد پژوهش با جامعه روزنبران سازندهای کربنیفر در دیگر بخشهای ایران و جهان بیانگر سن تورنزین تا ویزئن از کربنیفر پیشین برای نهشتههای دریایی سازند ایلانقره در برش چینهشناسی مورد مطالعه است. ردیف رسوبی سازند ایلانقره در برش چینهشناسی ایلانلو با ناپیوستگی همشیب بر روی سازند مولی با سن دونین پیشین قرار گرفته و در بالا نیز با ناپیوستگی فرسایشی توسط سازند دورود به دیرینگی پرمین پیشین پوشیده میشود.
عبدالمجید موسوینیا؛ کاظم سیدامامی؛ علیاصغر آریایی
چکیده
سازند آیتامیر بهصورت همشیب و تدریجی روی شیلهای تیره رنگ سازند سنگانه (آپسین-آلبین پیشین) و با ناپیوستگی در زیر مارن های سفیدرنگ سازند آبدراز (تورونین، کنیاسین) قرار گرفته است. در این گزارش 7 جنس، 13 گونه و 2 زیر جنس از آمونوییدا معرفی میشود. از آن میان Anahoplites mantelli Spath, 1925 Anahoplites cf. praecox Spath ,1925 Epihoplites aff. trifidus (Spath, 1923), و Hysteroceras ...
بیشتر
سازند آیتامیر بهصورت همشیب و تدریجی روی شیلهای تیره رنگ سازند سنگانه (آپسین-آلبین پیشین) و با ناپیوستگی در زیر مارن های سفیدرنگ سازند آبدراز (تورونین، کنیاسین) قرار گرفته است. در این گزارش 7 جنس، 13 گونه و 2 زیر جنس از آمونوییدا معرفی میشود. از آن میان Anahoplites mantelli Spath, 1925 Anahoplites cf. praecox Spath ,1925 Epihoplites aff. trifidus (Spath, 1923), و Hysteroceras orbignyi (Spath, 1922) برای اولین بار از کپهداغ ایران گزارش میشوند. از بخش زبرین سازند آیتامیر در برش مورد مطالعه تکههایی از یک خزنده دریایی بهدست آمده است که دربردارنده یک مهره و بخشی از استخوان فمور (Femur) است (شکل 3). خردههای بهدست آمده مربوط به نوعی دایناسور دریایی است که با توجه به آمونیتهای همراه (زیر خانواده Mortoniceratinae) متعلق به آلبین پسین و زون M. inflatum است. این اولین دایناسور گزارش شده از دریای کرتاسه ایران است.
فریبا پادیار؛ محمد رهگشای؛ سعید علیرضایی؛ محمد پورمعافی؛ الکساندر تورینتا؛ الویه واندرحقی؛ ماری کمیل کومون
چکیده
در سنگهای آتشفشانی منطقه لاطلا در شمال میدوک٬ کانسار رگهای دارای کانیسازی عناصر پایه و گرانبها گسترش یافته است. دراین رگهها کوارتزهای خودشکل همراه با کانههای سولفیدی (پیریت، کالکوپیریت، گالن و اسفالریت) با ساختارهای پرکننده فضاهای خالی وجود دارد. مطالعات کاتدولومینسانس روی انواع کوارتزهای رگهای امکان تعیین نسلهای ...
بیشتر
در سنگهای آتشفشانی منطقه لاطلا در شمال میدوک٬ کانسار رگهای دارای کانیسازی عناصر پایه و گرانبها گسترش یافته است. دراین رگهها کوارتزهای خودشکل همراه با کانههای سولفیدی (پیریت، کالکوپیریت، گالن و اسفالریت) با ساختارهای پرکننده فضاهای خالی وجود دارد. مطالعات کاتدولومینسانس روی انواع کوارتزهای رگهای امکان تعیین نسلهای مختلف کوارتز را امکان پذیر کرد. وجود منطقهبندی رشدی و رورشدی (Overgrowth) نشان از تحول چند مرحلهای کانیسازی از سیالهایی با ترکیب مختلف دارد. بالاترین دمای همگنشدگی میانبارهای سیال در مرکز بلور کوارتز 350 درجه سانتیگراد و بیش از دمای همگنشدگی آن در حاشیه دارای رورشدی با دمای پایین همگنشدگی 135 درجه سانتیگراد است. در میانبارهای سیال در این کوارتزهای گرمابی، دامنه دمای همگنشدگی از 380 درجه سانتیگراد تا 131 درجه سانتیگراد و شوری از 17/0 تا 7/7 (Wt % equi-NaCl) است. حضور CO2در شماری از نمونههای میانبارهای سیال هم به وسیله تجزیه لیزر رامان و هم ریزدماسنجی تأیید شده است. شناسایی فازهای جامد در میانبارهای سیال با مطالعه سنگنگاری میانبارهای سیال و تجزیه لیزر رامان انجام و حضور فازهای جامد فیلوسیلیکات همانند مسکوویت، ایلیت و کانیهای کوارتز، کلریت، فازهای کربناتی (داواسونیت- ناتروکربنات) و اکسید آهن تأیید شده است. تنها در دو نمونه فاز جامد هالیت بود. حضور فازهای غنی از بخار و غنی از مایع میانبارهای سیال و شواهد بافتی کانیها بیانگر فرایند جوشش در طی تشکیل کوارتزهای گرمابی و کانهسازی است. نسبت ایزوتوپی گوگرد برای کانیهای پیریت، کالکوپیریت، گالن و اسفالریت از ‰1- تا 8/9- متغیر است که نشانگر منشأ ماگمایی برای گوگرد است. نسبت ایزوتوپی گوگرد در سیال گرمابی با توجه به میانگین دمای تشکیل کانسنگ میان ‰8/1+ تا 2/9- است. با توجه به نتایج حاصل از مطالعات ریزدماسنجی میانبارهای سیال و مطالعات لیزر رامان به نظر میرسد سیالها و بخارهای گرمابی از یک توده ژرف ماگمایی در ژرفا از راه شکستگیها نفوذ کرده و طی فرایندهای جوشش، آمیختگی دو سیال و واکنش سیال با سنگ دیواره سبب تشکیل کوارتزهای گرمابی همراه با کانههای سولفیدی شده است که متأثر از نفوذ تودههای پورفیری جوانتر در آنهاست. شواهد موجود نشان از روند تغییر و تحولات سیالهای گرمابی از منشأ ماگمایی با دمای بالا به سمت اپی ترمال در منطقه دارد.
لیلی ایزدی کیان؛ سید احمد علوی؛ محمد محجل
چکیده
پهنه برشی سیمین - دره مرادبیک با طول حدود 10 و پهنای 5کیلومتر در جنوب شهر همدان برونزد دارد. این پهنه برشی بخشهایی از سنگهای دگرگونی مجاورتی و سنگهای گرانیتویید الوند و همچنین میگماتیتهای منطقه را تحتتأثیر قرار داده است. حداقل سه مرحله دگرشکلی توسط چینها و برگوارگیهای هر نسل در این منطقه تشخیص داده شده است که با ...
بیشتر
پهنه برشی سیمین - دره مرادبیک با طول حدود 10 و پهنای 5کیلومتر در جنوب شهر همدان برونزد دارد. این پهنه برشی بخشهایی از سنگهای دگرگونی مجاورتی و سنگهای گرانیتویید الوند و همچنین میگماتیتهای منطقه را تحتتأثیر قرار داده است. حداقل سه مرحله دگرشکلی توسط چینها و برگوارگیهای هر نسل در این منطقه تشخیص داده شده است که با توجه به طرح تداخلی چینها در این منطقه چینخوردگی در هر سه مرحله هممحور بوده است. شواهد جنبشی فراوانی از عملکرد تنشهای برشی و کششی در این منطقه دیده میشود که همه آنها نشاندهنده عملکرد یک پهنه برشی با برگوارگی میلونیتی با شیب متوسط به سمت شمال خاور و شمال باختر و خطواره کششی به سمت شمال خاور با سازوکار اصلی عادی در این منطقه است. این پهنه به صورت باندهای برشی بوده و باعث تغییر شکل لوکوسم میگماتیتها گشته و در هورنفلسها موجب بودین شدن درشت بلورهای آندالوزیت شده و گرانیتویید خاکو را به میلونیت تبدیل کرده است. پراکندگی قطب برگوارگی میلونیتی در کل منطقه نشان میدهد که این پهنه برشی پس از تشکیل شدن در دگرشکلی مرحله بعد دچار چینخوردگی شده است. با توجه به تاریخچه تکوین دگرریختی در تکتونیتهای منطقه همدان، به احتمال، این پهنه همزمان تا پس از دگرشکلی دوم (D2) در منطقه شکل گرفته است.
محمدرضا حسینزاده؛ سجاد مغفوری؛ محسن مؤید؛ مسعود لطفهنیا؛ بهزاد حاجعلیلو
چکیده
منطقه مورد مطالعه در شمالباختری ایران و در پهنه فلززایی طارم واقع است. دگرسانی گرمابی گسترده و کانیسازیهای مس- سرب و روی به فرم افشان، رگهای و رگچهای در این منطقه به چشم میخورد. در اندیس لوبین- زرده، تزریق توده نفوذی به سن الیگوسن (qm) به درون مجموعههای آذرآواری (ولکانیکلاستیک) ائوسن (سازندکرج) در امتداد ساختارها و گسلهای ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در شمالباختری ایران و در پهنه فلززایی طارم واقع است. دگرسانی گرمابی گسترده و کانیسازیهای مس- سرب و روی به فرم افشان، رگهای و رگچهای در این منطقه به چشم میخورد. در اندیس لوبین- زرده، تزریق توده نفوذی به سن الیگوسن (qm) به درون مجموعههای آذرآواری (ولکانیکلاستیک) ائوسن (سازندکرج) در امتداد ساختارها و گسلهای طولی و ژرف بلندیهای طارم سبب ایجاد دگرسانی شدید گرمابی شامل دگرسانی فیلیک، آرژیلیک، پروپیلیتیک و سیلیسی شده است. این توده دارای طیف ترکیبی کوارتزمونزونیت، کوارتزمونزودیوریت، و میکرودیوریت و دارای کانیهای اصلی پلاژیوکلاز، پیروکسن، بیوتیت، هورنبلند، آلکالیفلدسپار، کوارتز و کانیهای فرعی آپاتیت، زیرکن، کانیهای کِدِر (اپک)، روتیل و اسفن است. ماگمای این توده سرشت کالکآلکالن تا با ماهیت شوشونیتی و ویژگی متاآلومینوس دارد و از دید موقعیت زمینساختی، مرتبط با کمان آتشفشانی است. فعالیتهای گرمابی حاصل از تزریق توده نفوذی یادشده سبب ایجاد دو سامانه رگه و رگچه در منطقه شده است؛ رگه- رگچههای کوارتزی دارای کانیزایی سولفیدی و رگه- رگچههای کربناتی تأخیری بدون کانیزایی. کانیزایی در رگه- رگچههای سیلیسی در امتداد گسلها و شکستگیهای منطقه که ناشی از سرد شدن توده نفوذی و زمینساختی کلی منطقه هستند، صورت گرفته است. مهمترین کانیسازیهای منطقه شامل کانیهای اکسیدی (ایلمنیت)، سولفیدی (پیریت، گالن، اسفالریت، کالکوپیریت)، سولفاتی (باریت) و کانیهای ثانویه اکسیدی - هیدروکسیدی (هماتیت، گوتیت)، سولفیدی (کوولیت)، سولفاتی (انگلزیت) و کربناتی (مالاکیت و آزوریت) است. با توجه به ویژگیهای بنیادین کانهزایی منطقه لوبین- زرده، از جمله محیط زمینساختی، سنگ میزبان، کانیشناسی، محتوای فلزی، شکل رگه- رگچهای و دگرسانیهای آن و مقایسه این ویژگیها با ویژگیهای بنیادین کانسارهای اپیترمال، میتوان کانیزایی رگه- رگچهای فلزاتپایه (مس- سرب- روی) در منطقه لوبین- زرده را در رده کانسارهای رگهای اپیترمال قرار داد.
داریوش اسماعیلی؛ محبوبه حیدری؛ رضا مقدور مشهور
چکیده
کمپلکس اولترامافیک- مافیک سیخوران در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان قرار دارد و شامل واحد هارزبورژیت و دونیت پورفیروکلاستیک و واحد کومولاهای گابرویی لایهای است. با مطالعه ریزساختارها و ویژگیهای ژئوشیمی سرپانتینیتهایی از هارزبورژیتها و دونیتها درک بهتری از فرایندهای سرپانتینی شدن و جایگیری این کمپلکس به دست میآید. بر ...
بیشتر
کمپلکس اولترامافیک- مافیک سیخوران در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان قرار دارد و شامل واحد هارزبورژیت و دونیت پورفیروکلاستیک و واحد کومولاهای گابرویی لایهای است. با مطالعه ریزساختارها و ویژگیهای ژئوشیمی سرپانتینیتهایی از هارزبورژیتها و دونیتها درک بهتری از فرایندهای سرپانتینی شدن و جایگیری این کمپلکس به دست میآید. بر پایه این مطالعه سه نوع ریزساختار شامل ریزساختار حالت جامد دما بالا که بیشتر در بخش شمال خاوری واحد دونیت پورفیروکلاستیک دیده میشود، ریزساختار حالت جامد دما پایین که در بخش شمال خاوری و مرکزی دونیتها و هارزبورژیتها گسترش یافته و ریزساختارهای سابمیلونیتی و میلونیتی بیشتر در بخش هارزبورژیتی گسترش دارند، شناسایی شد. همچنین ریزساختارهای رگهای نیز در بخش میلونیتی و ساب میلونیتی دیده شدهاند. رگههای مطالعه شده در اثر دو فرایند 1) انحلال و 2) بسته شدن شکاف (Crack – Seal) تشکیل شدهاند. دگرشکلیها بیشتر در نمونههای مجاور گسل آشین متمرکز بوده است. سیالهای گرمابی سبب سرپانتینی شدن و تحرک آهن و عناصر دیگر از کانیهای فرومنیزیم در پریدوتیت اولیه شدهاند. سرپانتینیتها محدوده SiO2(38.8-41.7Wt%) و تهیشدگی از Al2O3(0.1-1.3) و CaO (0.3-0.9 ) نشان میدهند. تهیشدگی از اکسید کلسیم و آلومینیم و غنی شدگی از کروم و نیکل نشاندهنده سنگ مادر دونیت یا هارزبورژیت گوشتهای تهی شده است و آنها در نمودار Cr-TiO2 در منطقه فرافرورانش قرار گرفتهاند.
شهریار صادقی؛ علی یساقی؛ محمد فتح الهی
چکیده
در این نوشتار ارتباط ساختاری دو سیمای ساختاری مهم زمیندرز زاگرس یعنی گسل اصلی جوان زاگرس (MRF) و گسل وارون اصلی زاگرس (MZRF) در کردستان مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی این ارتباط به حل مسائل مرتبط با زمیندرز زاگرس همچون تکامل ساختاری و لرزهزمینساخت آن کمک میکند. بر پایه این بررسی، در حدود عرض جغرافیایی ̊36، قطعه سردشت گسل ...
بیشتر
در این نوشتار ارتباط ساختاری دو سیمای ساختاری مهم زمیندرز زاگرس یعنی گسل اصلی جوان زاگرس (MRF) و گسل وارون اصلی زاگرس (MZRF) در کردستان مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی این ارتباط به حل مسائل مرتبط با زمیندرز زاگرس همچون تکامل ساختاری و لرزهزمینساخت آن کمک میکند. بر پایه این بررسی، در حدود عرض جغرافیایی ̊36، قطعه سردشت گسل اصلی جوان زاگرس به گسل وارون اصلی زاگرس برخورد میکند و به سمت جنوب خاور این محل برخورد، تنها گسل اصلی جوان زاگرس مرز میان کمربند چینخورده- رانده زاگرس و پهنه سنندج- سیرجان را تشکیل میدهد. در این محل قطعات بریدهشده از گسل وارون اصلی زاگرس در پهنه گسل اصلی جوان زاگرس دیده میشودکه این امر دیرینتر بودن گسل وارون اصلی زاگرس را نشان میدهد. این بررسی نشان میدهد که گسل اصلی جوان زاگرس در حد واسط گسلهای پیرانشهر در شمال باختر و گسل مریوان در جنوب خاور، یعنی در میان عرضهای جغرافیایی ´30 ̊35 و´30 ̊36 تغییر روند داده بهگونهای که در راستای گسل خمیدگی ایجاد شده است. در حاشیههـای جنوب باختری و شمال خاوری این خمیدگی به ترتیب گسلهـای سردشت و بانه برداشت شدهاند که سازوکار آنها دارای مؤلفه حرکتی عادی است. با در نظر گرفتن ویژگیهـای هندسی و جنبشی و میدان تنش دیرینه بخش خمشیافته گسل اصلی جوان زاگرس(گسل سردشت) میتوان گفت که این گسل بخشی از گسل اصلی جوان زاگرس با راستای N30W است و به دلیل انحراف نسبت به بردار جابهجایی اصلی N60W دارای مؤلفه کشش شده است. بنابراین گسل سردشت به طور همزمان جنبشهـای امتدادلغز و ترافشارشی مرز میان پهنه سنندج-سیرجان و زاگرس چینخورده- رانده و جنبشهای کششی حاصل از خمش به سمت راست گسل اصلی جوان زاگرس را تحمل کرده است. تحلیل تنش دیرینه (با استفاده از روش برگشتی چند مرحلهای) برای جنبشهای مختلف، میدانهای تنش مجزایی را نشان میدهد؛ میدانهای تنش دیرینه با میدانهای تنش حاصل از حل کانونی زمینلرزههای مرتبط با راستای زمیندرز زاگرس هماهنگی دارند که نشاندهنده جوان بودن میدان تنش بهدست آمده از روش برگشتی است. در اثر جابهجایی گسل وارون اصلی زاگرس توسط گسل سردشت، افت قائم قابل توجهی در گسل وارون اصلی زاگرس ایجاد شده است که به این دلیل، در شمال باختر گسل اصلی جوان زاگرس، میان عرضهای جغرافیایی ´20 ̊35 و ´00 ̊36 ،گسل وارون اصلی زاگرس در سطح زمین برونزد ندارد.
بهزاد زمانی قرهچمنی
چکیده
آذربایجان ایران ناحیهای است در شمال باختر ایران که دگرشکلی و لرزهخیزی شدیدی دارد و میان کوهزادهای بزرگ قفقاز در شمال و البرز در خاور و با فاصله از زاگرس در جنوب قرار گرفته است. در این مطالعه محدوده شمالباختر ایران در شمال گسل تبریز (تا محدوده شهر میانه)، یعنی محدوده استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل مورد بررسی قرار میگیرد. ...
بیشتر
آذربایجان ایران ناحیهای است در شمال باختر ایران که دگرشکلی و لرزهخیزی شدیدی دارد و میان کوهزادهای بزرگ قفقاز در شمال و البرز در خاور و با فاصله از زاگرس در جنوب قرار گرفته است. در این مطالعه محدوده شمالباختر ایران در شمال گسل تبریز (تا محدوده شهر میانه)، یعنی محدوده استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل مورد بررسی قرار میگیرد. در این پژوهش ساختارهای محدوده یادشده در ارتباط با سوگیری تنشها و با هدف چگونگی ارتباط آنها با زمینساخت امروزی آذربایجان با بازسازی مدل زمینساخت این محدوده مورد کنکاش قرار میگیرد. در این مطالعه از روش Angelier (2002) که یک روش تحلیلی برای محاسبه تنسورهای تنش است، در بخشهای مختلف محدوده مطالعاتی برای محاسبه تنسور تنش استفاده شده است. همچنین از روش پیشنهادی Angelier (1984 & 2002) برای جدایش تنشها در محدوده مطالعاتی بهره گرفته شده است. شیوه کار به این صورت بوده است که با گردآوری دادههای صحرایی و لرزهای گسلها و محاسبه سوگیری تنش به روش تحلیلی در این ناحیه وضعیت تنشهای زمینساختی مرتبه سوم در محدوده مرزهای منطقه مشخص شده، و سپس بازسازی تنشهای مرتبه اول با جدایش تنشها برای فلات آذربایجان صورت گرفته است. نتایج تحلیل تنشها نشان میدهد که در آذربایجان دو سامانه تنش فشاری یکی با روند NE-SW و دیــگری با روند NW-SE وجود دارد. وجود دو سامانه راندگی مورب در آذربایجان و ساختارهای انباشته شواهدی بر تأیید این دو سامانه تنش است. سامانه تنش اول موجب گسترش سه پیکره زمینساختی به صورت کمربند چین- رانده ارسباران، اهر (قوشهداغ) و بزکش به طور چیره شده است که راندگیهای بهوجود آورنده این پیکرهها بیشتر در ژرفای زمین قابل بررسی هستند. اما سامانه دوم سبب تشکیل و تکامل راندگیهای با امتداد N-S در این ناحیه شده است که طول کوتاهی دارند و بهصورت انباشته و در سطح زمین گسترش دارند. فرایند راندگی دو سامانه رانده (مورب) یاد شده در فضای میان گسلهای امتدادلغزی صورت میگیرد که بیشتر روندهای شمالی - جنوبی و یا شمالخاوری- جنوبباختری دارند. بازسازی تنشهای مرتبه اول در ارتباط با پیکرههای زمینساختی و ساختارها، مدل زمینساختی فلات آذربایجان را به دست داده است. در این مدل، فلات آذربایجان (شرقی) از شمال با قفقاز کوچک، از خاور با پیسنگ خزر جنوبی و از جنوب و باختر با بلوک ایران مرکزی، مرزهای همگرا تشکیل داده و در برخورد است. در این میان، سامانه فشارش بازسازی شده بهگونهای است که چرخش پادساعتگردی را بر فلات آذربایجان تحمیل میکند.
اردشیر هزارخانی؛ پژمان طهماسبی؛ امید اصغری
چکیده
جدایش مناطق دگرسانی یکی از مراحل مهم در ارزیابی و شناسایی کارهای معدنی به شمار میرود که به داشتن دید بهتری از منطقه و شناخت نواحی کانیساز کمک شایانی میکند. بیشتر روشهای جدایش دگرسانیها بر اساس مشاهدات سنگشناسی است و کمتر، از روشهای دیگری استفاده شده است. در این نوشتار، سعی شده است با استفاده از شبکههای عصبی نوعRBPNN (Radial ...
بیشتر
جدایش مناطق دگرسانی یکی از مراحل مهم در ارزیابی و شناسایی کارهای معدنی به شمار میرود که به داشتن دید بهتری از منطقه و شناخت نواحی کانیساز کمک شایانی میکند. بیشتر روشهای جدایش دگرسانیها بر اساس مشاهدات سنگشناسی است و کمتر، از روشهای دیگری استفاده شده است. در این نوشتار، سعی شده است با استفاده از شبکههای عصبی نوعRBPNN (Radial Basis Probabilistic Neural Network) این مناطق را جدا نمود. این شبکهها به علت ساختار منحصر به فرد و طراحی آسان آنها، بیشتر در مسائل طبقهبندی مورد استفاده قرار میگیرند. دادههای ورودی مورد استفاده در این مطالعه، تجزیههای شیمیایی 12 اکسید و 16 عنصر (28 متغیر) عنصر مربوط به 45 نمونه ژئوشیمیایی بودند که خروجی آن نیز مناطق دگرسانی (پتاسیک، انتقالی و فیلیک) هستند که برای هرکدام از دادههای ورودی کدگذاری شدهاند. پس از انتخاب دادههای آموزشی و تست، شبکه برای آموزش آماده، و دادهها همراه با خروجی آنها به شبکه داده شد. بر اساس نتایج بهدست آمده از این بررسی، شبکه توانست رابطه فضایی پیچیده مابین ورودیها که یک فضای 28 متغیره است را تشخیص داده و همچنین توانست دگرسانیها را به درستی طبقهبندی نماید. به صورتی که مقدار MSE (میانگین مربعات خطا) 0163/0 بهدست آمد که خود حاکی از کارکرد مطلوب شبکه در این امر است.
مرضیه ثابتی؛ محمد هاشم امامی؛ عبداله سعیدی؛ کیوان اژدری؛ اکرم مینایی؛ علیرضا ندیمی
چکیده
توده نفوذی بوئین- میاندشت در جنوب باختر نقشه 100000 : 1 شهرستان گلپایگان و در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان قرار دارد. این توده دارای ترکیب سنگشناختی شامل گرانیت پورفیری (مونزوگرانیت- سینوگرانیت)، گرانودیوریت و گابرو- دیوریت است. روند تغییرات اکسیدهای عناصر اصلی، فرعی و خاکی کمیاب نمونههای بخشهای مختلف این توده، حاکی از پیوستگی طیف ...
بیشتر
توده نفوذی بوئین- میاندشت در جنوب باختر نقشه 100000 : 1 شهرستان گلپایگان و در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان قرار دارد. این توده دارای ترکیب سنگشناختی شامل گرانیت پورفیری (مونزوگرانیت- سینوگرانیت)، گرانودیوریت و گابرو- دیوریت است. روند تغییرات اکسیدهای عناصر اصلی، فرعی و خاکی کمیاب نمونههای بخشهای مختلف این توده، حاکی از پیوستگی طیف ترکیبی سنگی و خویشاوندی نمونههای گرانیتی و گرانودیوریتی و نبود خویشاوندی بین نمونههای گابرو- دیوریتی با نمونههای گرانیتی و گرانودیوریتی است. تمامی نمونهها از نظر شاخص اشباع آلومین دارای ماهیت متاآلومین تا اندکی پرآلومین و از نظر میزان پتاسیم دارای ماهیت پتاسیم بالاست. گرانیتهای منطقه با توجه به ویژگیهای ژئوشیمیایی دارای ویژگیهای گرانیتهای نوع I هستند. نمودارهای عنکبوتی چند عنصری این نمونهها حاکی از تهیشدگی آنها از عناصر Ta, Nb, P, Ti و غنیشدگی آنها از عناصر Cs, K, Sr, Ba است. غنیشدگی نمونهها ازLILEs و تهیشدگی آنها از HFSEs بیانگر ماگماتیسم متاآلومین نوع I کمانهای آتشفشانی (VAG) است. بررسی تصاویر ماهوارهای و شواهد صحرایی نشان میدهد که دو سامانه گسلش اصلی در منطقه مورد مطالعه وجود دارد که عبارتند از: الف) گسلهای با روند NW-SEو ب) گسلهای با روندNE-SW.
دورسنجی
امیر اسکندری؛ صدرالدین امینی؛ فریبرز مسعودی
چکیده
پایش آتشفشانهای نیمه فعال مانند آتشفشان دماوند ضروری است. هدف از این پژوهش، ارزیابی تغییرات دمای سطح زمین (LST) بر اساس تصاویر ماهواره لندست در یک بازه زمانی 23 ساله در ناحیه آتشفشان دماوند بوده است. مناطق با ناهنجاری حرارتی و مرتبط با فعالیت زمینگرمایی بر اساس تصاویر روز و شب سنجنده لندست استخراج شدهاند. مقدار شار حرارتی زمینگرمایی ...
بیشتر
پایش آتشفشانهای نیمه فعال مانند آتشفشان دماوند ضروری است. هدف از این پژوهش، ارزیابی تغییرات دمای سطح زمین (LST) بر اساس تصاویر ماهواره لندست در یک بازه زمانی 23 ساله در ناحیه آتشفشان دماوند بوده است. مناطق با ناهنجاری حرارتی و مرتبط با فعالیت زمینگرمایی بر اساس تصاویر روز و شب سنجنده لندست استخراج شدهاند. مقدار شار حرارتی زمینگرمایی (GHF) در مناطق زمینگرمایی به طور میانگین W/m2 42 (در تصویر روز) وW/m2 20 (در تصویر شب) برآورد میشود. مقدار کل GHF تابشی در تمامی مناطق ناهنجاری حرارتی معادل با 50 مگاوات در تصویر شب و 119 مگاوات در تصویر روز برآورد میشود. نتایج پردازشها در ناحیه دماوند نشان میدهد که ناهنجاریهای حرارتی ارتباط فضایی نزدیکی با گسلها، چشمههای آبگرم، لیتولوژی، دگرسانی گرمابی، مناطق با دگرشکلی فعال و مناطق با ناهنجاری شار حرارتی بهدستآمده از دادههای زیرسطحی دارند. از شش تصویر لندست که که در فاصله سالهای 1988 تا 2011 و در ماه و ساعت یکسانی برداشت شده بودند برای مقایسه تغییرات دمایی استفاده شد. در تصاویر سالهای 2002 و 2007، دماوند فعالتر بوده و افزایش LST در مناطق با ناهنجاری حرارتی دیده میشود که در سال 2007 تغییراتی در شیمی چشمهها و فعالیتهای لرزه ای نیز مشاهده شده است. با توسعه و رفع خطاها، میتوان از دورسنجی مادون قرمز حرارتی به عنوان روشی کمهزینه همراه با سایر روشهای تکمیلی، در پایش تغییرات آتشفشان دماوند و سایر آتشفشانهای کشور بهره گرفت.
راضیه رضایی حمید؛ ابراهیم طالع فاضل؛ شجاع الدین نیرومند
چکیده
کانسار مس بهاریه با تناژ تقریبی یک میلیون تن در 30 کیلومتری شمالشرق شهرستان کاشمر قرار دارد و از دیدگاه ساختاری متعلق به پهنه سبزوار و منطقه فلززایی تکنار است. کانهزایی در این منطقه بصورت یک افق معدنی چینهکران با درازای تقریبی 200 متر و راستای شرقی- غربی در میزبان آندزیت توف با سن ائوسن میانی، رخداده است. سنگهای منطقه بهاریه اغلب ...
بیشتر
کانسار مس بهاریه با تناژ تقریبی یک میلیون تن در 30 کیلومتری شمالشرق شهرستان کاشمر قرار دارد و از دیدگاه ساختاری متعلق به پهنه سبزوار و منطقه فلززایی تکنار است. کانهزایی در این منطقه بصورت یک افق معدنی چینهکران با درازای تقریبی 200 متر و راستای شرقی- غربی در میزبان آندزیت توف با سن ائوسن میانی، رخداده است. سنگهای منطقه بهاریه اغلب شامل آندزیت، داسیت و ریولیت با ماهیت کالک آلکالن تا شوشونیتی هستند که بر مبنای شواهد ژئوشیمی عناصر کمیاب غیرمتحرک (نظیر عناصر La، Yb و Zr)، این سنگها در جایگاه پهنههای فرورانش حاشیهی قارهای قرار میگیرند. کالکوپیریت و پیریت کانههای سولفیدی اصلی در منطقه هستند که کانههای بورنیت، کوولیت و کالکوسیت به صورت فرعی آنها را همراهی مینماید. دگرسانیهای کم دمای سیلیسی، کلسیتی، کلریتی و آرژیلیک، مهمترین دگرسانیهای مشاهده شده در بخش کانهدار هستند. طبق مطالعات، دو نوع میانبار سیال آبگین شامل میانبارهای دو فازی غنی از مایع (LV-type) و غنی از گاز (VL-type) در رگههای کوارتز-کانهدار کانسار بهاریه تشخیص داده شد. تغییرات دمای همگنشدن نهایی در این میانبارها بین 187 تا C° 356 و شوری بین 99/0 تا 7/18 درصد معادل نمکطعام بدست آمد. خصوصیاتی نظیر ساخت و بافتهای رگهای، برشی و حفرهای، سنگ میزبان آتشفشانی، وجود دگرسانیهای کم دما، ترکیب کانهشناسی ساده و محتوای بالای کالکوپیریت، دما و شوری متوسط سیال و سایر موارد، گویای شباهت کانسار بهاریه با کانسارهای مس (نقره) تیپ مانتو (طبقات سرخ آتشفشانی) در شیلی است.
رسوب شناسی
مجید خزائی؛ محبوبه حسینی برزی؛ عباس صادقی؛ حسین مصدق
چکیده
با مطالعه ماسه سنگ ها (پتروگرافی، آنالیز مودال و آنالیز کانی های سنگین) و گل سنگ های (ژئوشیمی عناصر اصلی و فرعی) سازند جیرود (دونین فوقانی) خاستگاه این نهشته ها در البرز مرکزی (برش های ده صوفیان، دره مبارک آباد و دهکده جیرود) مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس مطلعات انجام گرفته و تلفیق آنها مخلوطی از سنگهای اسیدی-بازی و دگرگونی و چرخه مجدد ...
بیشتر
با مطالعه ماسه سنگ ها (پتروگرافی، آنالیز مودال و آنالیز کانی های سنگین) و گل سنگ های (ژئوشیمی عناصر اصلی و فرعی) سازند جیرود (دونین فوقانی) خاستگاه این نهشته ها در البرز مرکزی (برش های ده صوفیان، دره مبارک آباد و دهکده جیرود) مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس مطلعات انجام گرفته و تلفیق آنها مخلوطی از سنگهای اسیدی-بازی و دگرگونی و چرخه مجدد یافته منشا نهشته های سازند جیرود بوده است که تحت تاثیر آب و هوای سرد و خشک تا نیمه خشک هوازده شده اند. از تلفیق نتایج آنالیز مودال و کانی های سنگین با مطالعات ژئوشیمیایی مختلف و از جمله نمودار روسر و کورش که لگاریتم K2O/Na2O در مقابل SiO2 و نمودارهای تابعی ورما و آرمسترانگ-آلترین، چنین بر می آید که سیلیسی آواری های سازند جیرود از منشاء برخوردی (کوهزایی های چرخه مجدد) و سنگ هایی اغلب اسیدی- حدواسط تا بازیک و حمل و نقل بر روی یک کراتون داخلی حاصل شده و در یک حاشیه غیر فعال نهشته شده اند. بررسی ها و مقایسه با کارهای مکلنان و همکاران نشان می دهد که نتایج ژئوشیمی در برش های مورد مطالعه، سازگاری بالایی با خصوصیات پوسته قاره ای بالایی قدیمی (OUC) دارد که به خصوص در جایگاه های زمین ساختی برخوردی شکل می گیرند.
طاهر روشندل اربطانی؛ علیرضا قراگوزلو؛ حمزه خواستار؛ امیر اعظمی
چکیده
ساختار سازمانی به همراه اهداف، تکنولوژی، و منابع انسانی جزء ارکان اصلی هر سازمانی محسوب میشوند. شناخت و بررسی این عامل سرآغاز تحولات بنیادیتر جهت افزایش توانمندیهای هر سازمان است. بنابراین در تحقیق کنونی، ساختار سازمانی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی ایران با هدف شناسایی وضعیت موجود و ارائه الگوی ساختاری مناسب مورد ...
بیشتر
ساختار سازمانی به همراه اهداف، تکنولوژی، و منابع انسانی جزء ارکان اصلی هر سازمانی محسوب میشوند. شناخت و بررسی این عامل سرآغاز تحولات بنیادیتر جهت افزایش توانمندیهای هر سازمان است. بنابراین در تحقیق کنونی، ساختار سازمانی سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی ایران با هدف شناسایی وضعیت موجود و ارائه الگوی ساختاری مناسب مورد بررسی قرار گرفته است. برای دستیابی به این هدف، نخست ادبیات تحقیق مرتبط با موضوع، بررسی و سپس از روش تحقیق کیفی در پاسخ به سوال اصلی تحقیق استفاده شده است. به منظور گردآوری اطلاعات لازم، سه روش مطالعات کتابخانهای، مصاحبه با خبرگان سازمان، و بررسی ساختار 45 سازمان زمینشناسی در دیگر کشورها مورد استفاده قرار گرفته است؛ یافتههای حاصل از بررسی تطبیقی ساختارهای سازمانی نشان میدهد که میانگین تعداد سطوح موجود در سلسله مراتب سازمانی سازمانهای زمینشناسی کشورهای منتخب 08/3 و میانگین تعداد بخش های اصلی موجود در سطح عالی سازمان برابر 4/6 است. این اعداد در سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی ایران به ترتیب برابر با 3 و 11 است. به علاوه حدود 78/0 درصد از سازمانهای زمینشناسی در سطح جهان از بخش بندی مبتنی بر وظیفه استفاده میکنند. در این پژوهش با توجه به یافتههای تحقیق، یک الگوی مطلوب ساختار سازمانی برای سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور ارائه شده است؛ ساختار پیشنهادی برای سازمان نوعی ادهوکراسی بوده و مهمترین تغییرات پیشنهادی در ساختار فعلی سازمان شامل جداسازی دو بخش نهادی و فنی، استفاده از ساختار ماتریسی برای بخشهای پروژهای، تغییر در ماهیت جریان مالی و تأمین پروژههای زمینشناسی و اکتشافات معدنی و ایجاد واحدی جدید با عنوان مرکز راهبردی پروژه به منظور هماهنگی میان بخشهای وظیفهای و پروژهها در ساختار جدید است.
نرگس افسری؛ فروغ صدودی؛ محمد رضا قیطانچی؛ ایوب کاویانی
چکیده
مشخص کردن جزئیات پوسته و گوشته بالایی یکی از اهداف مهم مطالعات ژئوفیزیکی است. شکل امواج حجمی دورلرز به طورگسترده برای استخراج ساختار پوسته وگوشته بالایی به کار میرود. در این مقاله برای استخراج تغییرات ژرفای موهو و نسبت Vp/ Vs در زیر شبکه کرمانشاه که در شمال باختر زاگرس قرار دارد از روش تابع گیرنده دورلرز استفاده شده است. به همین ...
بیشتر
مشخص کردن جزئیات پوسته و گوشته بالایی یکی از اهداف مهم مطالعات ژئوفیزیکی است. شکل امواج حجمی دورلرز به طورگسترده برای استخراج ساختار پوسته وگوشته بالایی به کار میرود. در این مقاله برای استخراج تغییرات ژرفای موهو و نسبت Vp/ Vs در زیر شبکه کرمانشاه که در شمال باختر زاگرس قرار دارد از روش تابع گیرنده دورلرز استفاده شده است. به همین منظور از زمینلرزههایی که توسط پنج ایستگاه لرزهای کوتاه دوره سه مؤلفهای در فاصله رومرکز ˚95 > D>˚ 30 از مرکز شبکه و بزرگای 5/5 ≤ mb از اواخر سال2003 تا 2007 میلادی ثبت شدهاند، استفاده شده است. در این روش ژرفای موهو با استفاده از تأخیر زمانی بین موج P برخوردی به زیر ایستگاه و موج تبدیل یافته P به S از موهو بهدست میآید. ژرفای محاسبه شده به ساختار سرعتی موج P حساس نیست ولی به شدت به ساختارسرعتی موج S حساس است. برای کاهش این حساسیت میتوان از فازهای بازتاب یافته چندگانه مانند PpPs و PpSs + PsPs استفاده نمود. در این مقاله از روش Zhu & Kanamori (2000) استفاده شد. در این روش به دنبال H و Vp/Vs ای هستیم که به ازای آنها برانبارش دامنههای فاز تبدیل یافته و بازتابهای چندگانه در زمان رسیدهای پیشبینی شده به بیشینه مقدار خود برسد. همچنین میتوان با برانبارش توابع گیرنده به دست آمده از مسافتها و جهات مختلف، اثرات تغییر ساختار جانبی را کم کرده و میانگین ژرفای موهو و نسبت Vp/Vs را بهطور همزمان در پوسته بهدست آورد. با اعمال این روش ژرفای موهو برای منطقه کرمانشاه به طور متوسط 42 کیلومتر بهدست آمد. کمترین ستبرای پوسته 36 کیلومتر در زیر ایستگاه دهرش و بیشترین ستبرای پوسته 5/51 کیلومتر در زیر ایستگاه ویس است. نسبت Vp/ Vs نیز به طور متوسط 76/1 بهدست آمد. همچنین مشاهده شد که از باختر به سمت خاور( از دهرش تا ویس) ژرفای موهو افزایش مییابد و دوباره به سمت کماسی کاهش ژرفا وجود دارد.
علی حسین جلیلیان
چکیده
سازند نیریز دربر گیرنده کهنترین نهشتهسنگهای ژوراسیک منطقه فارس و آخرین واحد سنگچینهای گروه کازرون در حوضه زاگرس است. در این پژوهش رخسارهها، محیط رسوبی و چینهنگاری سکانسی بُرش الگوی این سازند به ستبرای 233 متر در تاقدیس خانهکت و کوه سورمه به ستبرای 68 متر مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفتهاند. یافتههای این پژوهش ...
بیشتر
سازند نیریز دربر گیرنده کهنترین نهشتهسنگهای ژوراسیک منطقه فارس و آخرین واحد سنگچینهای گروه کازرون در حوضه زاگرس است. در این پژوهش رخسارهها، محیط رسوبی و چینهنگاری سکانسی بُرش الگوی این سازند به ستبرای 233 متر در تاقدیس خانهکت و کوه سورمه به ستبرای 68 متر مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفتهاند. یافتههای این پژوهش نشان داد سازند نیریز بیشتر از رخسارههای کربناته و شیل تشکیل شده است که در بخش میانی بُرش الگو با لایههای کنگلومرای آهکی و ماسهسنگ گلوکونیتی و در تاقدیس سورمه با ماسهسنگ آهکی همراه است. شواهد موجود گواهی میدهند که این مجموعه رسوبی کربناته- آواری در زیرمحیطهای مختلف یک دریای کمژرفا و محدود (اپیکانتیننتال) در جنوب راندگی اصلی زاگرس نهشته شده است. بخش زیرین سازند نیریز متشکل از دولومادستون و شیل با همراهانی از سنگهای آهکی است که با نخستین پیشروی دریای ژوراسیک در خاور حوضه زاگرس در یک رمپ هموکلینال نهشته شده است. افزایش واردات آواری حاصل از فرسایش مناطق شمال خاوری حوضه به دلیل پایین بودن سطح آب دریاها در لیاس سبب گسترش دشت ساحلی و محدود شدن تولید کربنات در سکو شد. با این تغییر قابل توجه در رژیم رسوبگذاری یک سامانه خلیج دهانهای متأثر از جریانهای کشندی در محدوده زاگرس بلند فعال شد که رخسارههای آواری میانه بُرش الگوی سازند نیریز محصول آن است. این واحد آواری در پوشش رسوبی مزوزوییک زاگرس منحصر به فرد است و با گسترش نهشتههای قارهای معادل سازند شمشک (ژوراسیک زیرین) در منطقه سنندج- سیرجان ارتباط دارد. افزایش کربناتهای دریایی کمژرفا همراه با آثار تبخیریها در بخش بالایی بُرشهای مختلف سازند نیریز نمایانگر پیشروی تدریجی دریا، کاهش واردات آواری و تثبیت دوباره شرایط سکویی بهویژه محیط کشندی در آبوهوای خشک لیاس (سبخای ساحلی) است. تغییرات عمودی رخسارهها نشان داد که توالی رسوبی سازند نیریز در منطقه فارس از یک سکانس رسوبی رده دوم (5 تا 50 میلیون سال) همارز با بخش زیرین سوپرسکانس فرهاد (ژوراسیک زاگرس) تشکیل شده است. این سکانس به نوبه خود دو سکانس رده سوم (5/0 تا 5 میلیون سال) را شامل میشود که با ناپیوستگی نوع 1 محدود شده و در اواسط لیاس (سینمورین- پلینسباکین) پدید آمدهاند.
دورسنجی
سیده سکینه موسوی؛ مهدی هنرمند؛ هادی شهریاری؛ مهدیه حسینجانی زاده
چکیده
اکتشاف مواد معدنی در منطقه اسفندقه واقع در جنوب خاور استان کرمان به دلیل تنوع کانسارهای فلزی نظیر کانسارهای مس سولفید تودهای آتشفشانزاد، اسکارن آهن و منگنز آتشفشانی، پیچیدگی خاصی دارد. این تحقیق با هدف ارائه مدل اکتشافی این نوع کانیزاییها و تهیه نقشه پتانسیل معدنی با استفاده از دادههای دورسنجی انجام شد. از تصاویر سنجندههای ...
بیشتر
اکتشاف مواد معدنی در منطقه اسفندقه واقع در جنوب خاور استان کرمان به دلیل تنوع کانسارهای فلزی نظیر کانسارهای مس سولفید تودهای آتشفشانزاد، اسکارن آهن و منگنز آتشفشانی، پیچیدگی خاصی دارد. این تحقیق با هدف ارائه مدل اکتشافی این نوع کانیزاییها و تهیه نقشه پتانسیل معدنی با استفاده از دادههای دورسنجی انجام شد. از تصاویر سنجندههای ASTER و OLI و روشهای پردازش تصویر متنوعی شامل ترکیب رنگی نسبتهای باندی، تحلیل مؤلفههای اصلی و شاخصهای QI و SI برای شناسایی هالههای دگرسانیهای گرمابی استفاده شد. اعتبارسنجی نتایج از طریق مطالعات صحرایی و بررسیهای آزمایشگاهی صورت گرفت. دگرسانیهای آرژیلیک، فیلیک، پروپیلیتیک و کانیهای اکسید و هیدروکسیدهای آهن از طریق ترکیب رنگی نسبتهای باندی نظیر (B6)/(B4+B7) در رنگ قرمز، (B5)/(B4+B6) در رنگ سبز و (B8)/(B7+B9) در رنگ آبی سنجنده ASTER بارزسازی شدند. نقشهبرداری دگرسانی گرمابی نیز با تحلیل مؤلفه اصلی باندهای انتخابی 2، 4، 6 و 7 سنجنده OLI و باندهای 4 تا 9 سنجنده ASTER و نیز مجموعهای مرکب از باندهای 2 و 4 سنجنده OLI به همراه باندهای 4 تا 9 سنجنده ASTER موفقیتآمیز بود. باندهای فروسرخ حرارتی ASTER برای محاسبه شاخصهای QI و SI جهت بارزسازی هالههای سیلیسی استفاده شدند. نقشه پتانسیل معدنی منطقه اسفندقه شامل هفت ناحیه مستعد همچون معادن مس سرگزکوه، منگنز حسینآباد و سنگ آهن اسفندقه با تلفیق نقشههای دگرسانی به روش منطق فازی به دست آمد. نتایج نشان داد با انتخاب مناسب سنجندهها و روشهای پردازش تصویر میتوان در مراحل شناسایی و پیجویی اقدام به مدلسازی اکتشافی و نهایتاً تهیه نقشه پتانسیل معدنی کرد.
مرتضی خلعتبری جعفری؛ مسلم غنی
چکیده
در شمال خاوری ایران، در شمال باختری شهرستان سبزوار، توالی خروجی افیولیتی و سری سوپراافیولیتی رخنمون دارند که دارای میان لایههای سنگ آهک پلاژیک با سن کرتاسه بالایی هستند. توالی خروجی دربردارنده برش و توفهیالوکلاستیک همراه با روانه صفحهای در بخش زیرین، گدازه بالشی آفیریک حفرهدار در بخش میانی و سنگهای آتشفشانی-رسوبی در ...
بیشتر
در شمال خاوری ایران، در شمال باختری شهرستان سبزوار، توالی خروجی افیولیتی و سری سوپراافیولیتی رخنمون دارند که دارای میان لایههای سنگ آهک پلاژیک با سن کرتاسه بالایی هستند. توالی خروجی دربردارنده برش و توفهیالوکلاستیک همراه با روانه صفحهای در بخش زیرین، گدازه بالشی آفیریک حفرهدار در بخش میانی و سنگهای آتشفشانی-رسوبی در بخش بالایی است. سری سوپراافیولیتی نیز دربردارنده تناوبی از رسوبات ولکانوژنیک، توربیدایتی و گدازه است. بررسی تجزیههای شیمیایی نشان از همبستگی ژئوشیمیایی گدازههای بخش بالایی این توالی و گدازههای سری سوپراافیولیتی دارد. این گدازهها ویژگیهای کالکالکالن دارند و در الگوهای نمودارهای عنکبوتی تهیشدگی واضح از Nb و تهیشدگی معین ازZr و Ti نشان میدهند. در نمودارهای تکتونوماگمایی نیز در قلمرو مناطق فرورانش واقع شدهاند که گویای تشکیل آنها در بالای صفحه فرورونده است. تغییرات ناچیز عناصر کمیاب خاکی سنگین در الگوهای نمودارهای عنکبوتی را میتوان به ذوب بخشی یک گوه گوشتهای تهیشده نسبت داد که تحت ترکیبات فرورانش (سیالات- مذاب) برخاسته از صفحه فرورونده از LILE غنی شدهاند. در مقایسه، روانه صفحهای و گدازه بالشی بخشهای زیرین و میانی توالی خروجی، دارای تمایل OIB بوده و فاقد تهیشدگی از عناصر Nb،Zr و Ti هستند. نمودارهای عنکبوتی این سنگها دارای الگوهای غنیشده از عناصر کمیاب هستند که معرف ذوب بخشی کم منبع گوشتهای غنی شده و گارنتدار است. به نظر میرسد که حوضه حاشیهای کمانی -که افیولیت سبزوار در آن شکل میگرفت- مواجه با دورهای از کشش، کافتی شدن و یا بازگشت به عقب صفحه فرورونده شده است. این فرایند سبب شد تا یک حوضه پشت کمانی در مجاورت کمان تشکیل شود. در این مرحله، فعالیت ماگمایی کمانی متوقف و امکان صعود دیاپیرهای گوشتهای فراهم شد. به نظر میرسد که توالی خروجی رخنمون یافته در شمال باختری سبزوار در موقعیت گذر از یک حوضه حاشیهای کمانی به پشت کمان، طی کرتاسه بالایی شکل گرفته است.
زهرا قرهچاهی؛ محسن موید؛ جمشید احمدیان؛ مامورو موراتا
چکیده
معادن سونگون و هفتچشمه در یک کمپلکس آتشفشانی- نفوذی در شمال باختر کشور (استان آذربایجان شرقی) و در پهنه مس ارسباران قرار گرفتهاند. دایکهای لامپروفیری سونگون با سنی جوانتر از الیگومیوسن شامل کانیهای بیوتیت، پلاژیوکلاز و پیروکسن و با بافت اصلی پورفیریتیک، جزو لامپروفیرهای کالکآلکالن- کرسانتیت ردهبندی میشوند و توده ...
بیشتر
معادن سونگون و هفتچشمه در یک کمپلکس آتشفشانی- نفوذی در شمال باختر کشور (استان آذربایجان شرقی) و در پهنه مس ارسباران قرار گرفتهاند. دایکهای لامپروفیری سونگون با سنی جوانتر از الیگومیوسن شامل کانیهای بیوتیت، پلاژیوکلاز و پیروکسن و با بافت اصلی پورفیریتیک، جزو لامپروفیرهای کالکآلکالن- کرسانتیت ردهبندی میشوند و توده کوارتزمونزونیت پورفیری سونگون را گسستهاند. دایکهای لامپروفیری هفتچشمه با سنی جوانتر از الیگومیوسن، شامل کانیهای بیوتیت، فلدسپار قلیایی و پیروکسن و با بافتهای اصلی هیالومیکرولیتیک پورفیری و جریانی، جزو لامپروفیرهای کالکآلکالن- مینت به شمار میروند و توده کوارتزدیوریت هفتچشمه را گسستهاند. بررسی نمودارهای عنکبوتی، نشاندهنده غنیشدگی LREEها نسبت به MREEها و HREEها در آنهاست که احتمال تشکیل این سنگها از یک منشأ غنیشده را نشان میدهد. بررسی ویژگیهای ژئوشیمیایی لامپروفیرهای مورد مطالعه نشان میدهد که نوع ماگمای تشکیل دهنده آنها از نوع لامپروفیرهای کالکآلکالن و محیط زمینساختی آنها وابسته به کمان ماگمایی است. این لامپروفیرها از درجه پایین ذوببخشی گارنتلرزولیت به وجود آمدهاند.
مهری محمدیان؛ محمد بومری؛ علی احمدی؛ علی اصغر مریدی فریمانی؛ هال داگلاس؛ مهدی جمالی
چکیده
کانسار مس پورفیری سونگون در130 کیلومتری شمال خاور تبریز، شمال باختر ایران واقع شده است. این کانسار حاوی 796 میلیون تن کانسنگ با عیار متوسط 61/0 درصد وزنی مس، 01/0 درصد مولیبدن، 016/0 گرم در تن طلا، 21/2 گرم در تن نقره، 57/9 گرم در تن بیسموت و رنیم (09/0درصد وزنی مولیبدنیت) است. این پژوهش بهمنظور مطالعه محیط فیزیکوشیمیایی با استفاده از ویژگیهای ...
بیشتر
کانسار مس پورفیری سونگون در130 کیلومتری شمال خاور تبریز، شمال باختر ایران واقع شده است. این کانسار حاوی 796 میلیون تن کانسنگ با عیار متوسط 61/0 درصد وزنی مس، 01/0 درصد مولیبدن، 016/0 گرم در تن طلا، 21/2 گرم در تن نقره، 57/9 گرم در تن بیسموت و رنیم (09/0درصد وزنی مولیبدنیت) است. این پژوهش بهمنظور مطالعه محیط فیزیکوشیمیایی با استفاده از ویژگیهای کانیهای این کانسار انجام شده است. تشکیل این کانسار به فعالیتهای گرمابی مرتبط با یک استوک گرانودیوریتی و چندین دایک دیوریتی-گرانودیوریتی نسبت داده می شود که در گستره زمانی اولیگوسن تا میوسن در سنگهای رسوبی و آتشفشانی کرتاسه و ائوسن نفوذ کردهاند. دگرسانیهای اصلی مشاهده شده در این تودهها از طرف توده به سمت خارج، پتاسیک، فیلیک، آرژیلیک و پروپیلیتیک بودهاند که شاخص کانسارهای مس پورفیری نوع حاشیه قارهای هستند. همزمان با تشکیل زون برونزاد بسیار ضعیف، یک کلاهک آهنی متشکل از اکسیدها و هیدرواکسیدهای آهن، اکسید مس، مس خالص، سولفاتها، کربناتها و فسفاتهای مس در بالاترین بخش کانسار و در امتداد شکستگیها تشکیل شده است. با توجه به نتایج کانیشناسی، در دمای 450 درجه سانتیگراد و فشار 5/0 کیلوبار (شرایط برآوردی تشکیل کانسنگ در زون پتاسیک)، log¦S2از 18- تا 24- و pH میان 5/2 تا 5/7 است. در دمای 350 درجه سانتیگراد و فشار 5/0 کیلوبار (شرایط برآوردی تشکیل کانسنگ در زون فیلیک)، log¦O2 میان 20- تا 33- و log¦S2 میان 6- تا 15- است.
رسوب شناسی
داوود جهانی
چکیده
برای بررسی کنگلومراهای درون حوضه ای با قلوه های مسطح بخش زیرین سازند الیکا (تریاس زیرین) چهار برش چینه ای در کوه های البرز در شمال ایران انتخاب شد. ستبرای بخش زیرین سازند الیکا در این برش ها از 95 متر در برش الگو تا 195 متر در برش ورسک است. این بخش به طور عمده در برگیرنده تناوبی از سنگ آهک نازک تا ضخیم لایه با آشفتگی زیستی فراوان و شیل است ...
بیشتر
برای بررسی کنگلومراهای درون حوضه ای با قلوه های مسطح بخش زیرین سازند الیکا (تریاس زیرین) چهار برش چینه ای در کوه های البرز در شمال ایران انتخاب شد. ستبرای بخش زیرین سازند الیکا در این برش ها از 95 متر در برش الگو تا 195 متر در برش ورسک است. این بخش به طور عمده در برگیرنده تناوبی از سنگ آهک نازک تا ضخیم لایه با آشفتگی زیستی فراوان و شیل است که درشرایط آرام و طوفانی نهشته شده اند. کنگلومراهای درون حوضه ای با قلوه های مسطح از مهم ترین رخساره های طوفانی هستند. این کنگلومراها با مرز ناگهانی یا فرسایشی در میان رخساره های وابسته به شرایط آرام جای دارند. این رخساره ها از چند سانتی متر تا 100 سانتی متر ستبرا دارند و به طور عمده از اینتراکلست های در اندازه گراول ساخته شده اند. اینتراکلست ها در لایه های نازک به طور افقی تا نیمه افقی هستند ولی در لایه های ضخیم تر به طور زاویه دار و گاه در جهات مخالف هم قرار دارند. بافت آن ها به طور عمده ردستون و گاه فلوتستون است. بررسی های صحرایی و میکروسکوپی نشان می دهند که این کنگلومراها به وسیله جریان های ایجاد شده از منشاء طوفان های قوی در زیر-محیط های دریای باز، پشته های زیردریایی، تالاب و پهنه کشندی/برجستگی ساحلی وابسته به پلاتفرم های رمپ همشیب کربناته نهشته شده اند.
سارا یوسفی فر؛ احمد خاکزاد؛ هوشنگ اسدی هارونی؛ محمدرضا جعفری؛ منصور وثوقی عابدینی
چکیده
کانسار مس– طلای پورفیری دالی از نظر زمینشناسی در برخورد نوار ماگمایی ارومیه- دختر و زون سنندج- سیرجان قرار گرفته است و برای نخستینبار بر اساس پردازش دادههای ماهوارهای TM مورد شناسایی قرار گرفته است. در این تحقیق، بخش شمالی کانسار دالی برای تلفیق لایههای اکتشافی و به منظور تعیین مناطق پتانسیلدار مس و طلا، مورد بررسی ...
بیشتر
کانسار مس– طلای پورفیری دالی از نظر زمینشناسی در برخورد نوار ماگمایی ارومیه- دختر و زون سنندج- سیرجان قرار گرفته است و برای نخستینبار بر اساس پردازش دادههای ماهوارهای TM مورد شناسایی قرار گرفته است. در این تحقیق، بخش شمالی کانسار دالی برای تلفیق لایههای اکتشافی و به منظور تعیین مناطق پتانسیلدار مس و طلا، مورد بررسی قرار گرفته است. لایههای اکتشافی شامل: سنگشناسی، دگرسانی، ژئوفیزیک، ژئوشیمی، زمینساخت و کانهزایی مس است. از آنجا که تصمیم صحیح میتواند تأثیر بسزایی در طرحهای اکتشافی داشته باشد، در این پژوهش سعی شد تا از روش نوین تلفیقی استفاده شود که شامل روشهای شاخص همپوشانی، منطق فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی است. این سه روش تأیید کننده و مکمل هم هستند و مناطق پرپتانسیل کانیسازی مس و طلا پورفیری را نمایان کرده است. از بین روشهای مورد استفاده، فرایند تحلیل سلسله مراتبی مناسبترین روش برای تلفیق لایههای اکتشافی در این محدوده است. بررسیهای اکتشافی انجام گرفته از جمله شواهد صحرایی رخنمونها، کانهزاییها و نیز نمونهبرداری از 6 ترانشه در محدوده مورد مطالعه، مؤید این موضوع است. بر اساس نتایج حاصل، در آینده چشمانداز زمینشناسی در بخش مرکزی محدوده مورد مطالعه برای ادامه عملیات اکتشافی بخصوص اکتشاف عمقی مناسب است.
خسرو خسرو تهرانی؛ مسیح افقه؛ وحید احمدی
چکیده
در این تحقیق دو مقطع چینهشناسی از رسوبات سازندهای جهرم و آسماری انتخاب شده است. این مقاطع شامل برشهای صدرا و دودج بوده که در مجموع 645 متر از رسوبات پالئوسن پسین تا میوسن پیشین میانی را نشان میدهد. با مطالعه رخسارههای میکروسکوپی 360 مقطع میکروسکوپی و بررسی 12 نمونه تجزیه کیفی و کمی عناصر موجود با استفاده از روش X.R.F شرایط محیطی بیوتوپهای ...
بیشتر
در این تحقیق دو مقطع چینهشناسی از رسوبات سازندهای جهرم و آسماری انتخاب شده است. این مقاطع شامل برشهای صدرا و دودج بوده که در مجموع 645 متر از رسوبات پالئوسن پسین تا میوسن پیشین میانی را نشان میدهد. با مطالعه رخسارههای میکروسکوپی 360 مقطع میکروسکوپی و بررسی 12 نمونه تجزیه کیفی و کمی عناصر موجود با استفاده از روش X.R.F شرایط محیطی بیوتوپهای در برگیرنده هر یک از زیست زونهای شاخص روزنداران به دقت شناسایی شده است. به طور کلی روزنداران شاخص شناخته شده در این مقاطع به ترتیب از قدیم به جدید عبارتست از:
Miscellanea sp., Kathina sp., Fallotella alavensis Mangin, Opertorbitolites sp., Alveolina sp., Lituonella ruberti Stache, Rhapydionina urensis Sirel, Orbitolites complanatus Lamark, Somalina stefaninii Silvestri, Dictyoconus sp., Coskinolina liburnica Atache., Nummulites fabianii Prever, Silvestriella tetraedra Gumbel., Nummulites fichteli Michelotti, Austrotrillina howchini Schlumberger, Meandropsina anahensis Henson.
با توجه به فراوانی، نوع پوسته و نسبت درصد عناصر موجود در بیوتوپ هر زیستزون روزنداران در مقاطع فوق به لحاظ نوع روند تغییرات دیرینهبومشناسی محیط رسوبات پالئوسن پسین تا الیگوسن میانی میباشد.
صمد علیپور؛ رامین نیک روز
چکیده
محدوده معدنی شهرستن در پیرانشهر، بیشترین تولید کننده سنگهای نمای نوع گرانیتی در ایران است. در این محدوده حدود 25 معدن فعال وجود دارد. جنس بیشتر سنگهای نفوذی از نوع سینیت، مونزونیت، گابرو و گرانیت است، که در منطقه وسیعی رخنمون دارند. از نظر ترکیب شیمیایی، سنگ اصلی منطقه، آلکالی سینیت است. تنوع بافتی و ترکیب سنگها، همراه با تغییرات ...
بیشتر
محدوده معدنی شهرستن در پیرانشهر، بیشترین تولید کننده سنگهای نمای نوع گرانیتی در ایران است. در این محدوده حدود 25 معدن فعال وجود دارد. جنس بیشتر سنگهای نفوذی از نوع سینیت، مونزونیت، گابرو و گرانیت است، که در منطقه وسیعی رخنمون دارند. از نظر ترکیب شیمیایی، سنگ اصلی منطقه، آلکالی سینیت است. تنوع بافتی و ترکیب سنگها، همراه با تغییرات شدید رنگ در فواصل اندک، همراه درزهها، گسلها و روراندگی در پیرامون این سنگها که تا حد زیادی نیز دگرگون و تکتونیزه شدهاند، مشکلات فراوانی را در مرحله بهرهبرداری فراهم میآورند. بررسی نمودارهای گلسرخی با سیستمهای درزه آماری در معادن سنگهای تزئینی این منطقه با هدف کاهش هزینهها و انتخاب روش بهینه استخراج، در این معادن انجام گرفته است. نتیجه بررسی نشان میدهد که با توجه به روند کلی چینخوردگیها در امتداد شمالباختر- جنوب خاور، برای کاهش ضایعات و افزایش راندمان کار باید سینه کارهای بخش مرکزی (حوالی شهرستن، حجران و قلات) در راستای شمالی- جنوبی و در بخش شمال باختری (قلات، سیوگده و کانی نبتیان) در امتداد شمال باختری- جنوب خاوری و در منطقه پانه سر و خاور شهرستن در راستای شمال خاوری- جنوب باختری باشند.
مریم فرمهینی فراهانی؛ احمد خاکزاد؛ هوشنگ اسدی هارونی؛ محمد هاشم امامی؛ ایرج رساء
چکیده
محدوده اکتشافی کهنگ در 73 کیلومتری شمال خاوری اصفهان و 10 کیلومتری خاور شهرستان زفره قرار دارد. این اندیس معدنی بر روی کمربند آتشفشانی- نفوذی ارومیه – دختر واقع شده و اولین بار بر اساس پردازش دادههای ماهوارهای TM مورد شناسایی قرار گرفته است. بر اساس مطالعات اولیه، همچون بررسیهای صحرایی، ژئوفیزیکی و دورسنجی و همچنین مطالعات ...
بیشتر
محدوده اکتشافی کهنگ در 73 کیلومتری شمال خاوری اصفهان و 10 کیلومتری خاور شهرستان زفره قرار دارد. این اندیس معدنی بر روی کمربند آتشفشانی- نفوذی ارومیه – دختر واقع شده و اولین بار بر اساس پردازش دادههای ماهوارهای TM مورد شناسایی قرار گرفته است. بر اساس مطالعات اولیه، همچون بررسیهای صحرایی، ژئوفیزیکی و دورسنجی و همچنین مطالعات سنگشناسی و کانهنگاری، این منطقه از لحاظ وجود ذخیره مس و مولیبدن پورفیری مستعد شناخته شده است. محدوده کهنگ یک منطقه دگرسان و برشی شده است. بهطوری که میتوان گفت بیش از 90% سنگهای این محدوده تحت تأثیر سیالات گرمابی به مقدار کم تا زیاد دگرسان شدهاند. به نظر میرسد کانیسازی در منطقه تا حد زیادی توسط ساختارهای زمینساختی کنترل میشود. سنگهای منطقه از نوع حد واسط تا اسیدی بوده به طوری که ، روند تغییرات از حاشیه به سمت قسمتهای مرکزی به سمت سنگهای اسیدیتر و جوانتر است. به منظور بررسیهای ژئوشیمیایی در این محدوده 10 کیلومتر مربعی، 174 نمونه از خاکهای منطقه به روش سیستماتیک و 143 نمونه سنگی از رخنمونهای موجود در منطقه برداشت شده و تحت تجزیه شیمیایی 45 عنصری قرار گرفتند. پس از حصول اطمینان از دقت در نتایج تجزیه، اقدام به پردازش دادهها و محاسبه پارامترهای آماری شد . سپس به کمک روشهای آماری دو متغیره و چند متغیره میزان همبستگی بین عناصر بررسی شدند. در مرحله بعد، برای بررسی رفتار ژئوشیمیایی عناصر مرتبط با مس و مولیبدن و تشخیص محدودههای بیهنجاری، نقشههایی رسم شد. رسم نقشهها در یک مرحله بر اساس دادههای نرمال استاندارد و محاسبه درصدها و در مرحله بعد به روش حدآستانهای به اضافه مقادیری از انحراف معیار صورت گرفت و مشخص شد که بیشترین تمرکز عناصر تحت کانساری مانند مس و مولیبدن در قسمتهای مرکزی منطقه و در کوارتزمونزونیتها و دیوریتها صورت گرفته در صورتی که بیشترین میزان غلظت عناصر فوق کانساری همچون سرب، روی و نقره در قسمتهای حاشیهای و در سنگهای آندزیتی منطقه اتفاق افتاده است. پس از آن برای تفکیک و تشخیص ناهنجاریهای با اهمیت، از روش P.N و برای تعیین بهترین مناطق، جهت عملیات حفاری و نیل به نتایج بهتر و دقیقتر، از روش هالههای مرکب استفاده شد. سپس برای ارزیابی سطح فرسایش در محدوده کانساری از روش سولووف استفاده شد و مشخص شد که خوشبختانه کانسار در ژرفا قرار دارد و توسط فرسایش از بین نرفته است.