سخن سردبیر
دوره 17، شماره 68 ، شهریور 1387، صفحه 1-1
چکیده
سخن سردبیر
بیشتر
سخن سردبیر
مقاله پژوهشی
سید محمَد جواد کلینی؛ محمود عبداللهی؛ مهدی نصرآبادی
چکیده
در این مقاله نتایج مطالعه افزایش راندمان (کارایی عملیاتی) جداکنندة الکتریکی غلتکی واحد نیمهصنعتی تیتانیم کهنوج با بهینهسازی پارامترهای مؤثر بر کارایی عملیاتی ارائه شده است. در این راستا پس از انجام مطالعات در مورد جداکنندة مذکور و پارامترهای مؤثر در کارایی عملیاتی جداکنندة الکتریکی، پارامترهای قابل تغییر یعنی شدت ولتاژ کرونا، ...
بیشتر
در این مقاله نتایج مطالعه افزایش راندمان (کارایی عملیاتی) جداکنندة الکتریکی غلتکی واحد نیمهصنعتی تیتانیم کهنوج با بهینهسازی پارامترهای مؤثر بر کارایی عملیاتی ارائه شده است. در این راستا پس از انجام مطالعات در مورد جداکنندة مذکور و پارامترهای مؤثر در کارایی عملیاتی جداکنندة الکتریکی، پارامترهای قابل تغییر یعنی شدت ولتاژ کرونا، دمای مواد ورودی، دانهبندی مواد ورودی، سرعت غلتکها، موقعیت الکترودهای کرونا و موقعیت تقسیمکنها تنظیم و بهینه شد. برای این منظور، پارامترها دستهبندی و سپس طراحی آزمایشها با روش تاگوچی انجام شد. آزمایشهای مربوط به پارامترهای مذکور به استثنای دانهبندی مواد ورودی در مقیاس نیمهصنعتی صورت گرفت و آزمایشهای مربوط به دانهبندی در مقیاس آزمایشگاهی انجام شد. مقادیر بهینة پارامترهای شدت ولتاژ کرونا، دمای مواد ورودی، سرعت غلتکها به ترتیب 22 کیلوولت، 109 درجة سانتیگراد، 154 دور در دقیقه و همچنین موقعیت الکترودهای کرونا 10 سانتیمتر و موقعیت تقسیمکن اول، دوم و سوم به ترتیب 6، 8 و 10 سانتیمتر بهدست آمد. در این شرایط کارایی عملیاتی از مقدار 9/35% به 1/46% افزایش یافت. همچنین کارایی عملیاتی جداکننده الکتریکی در مقیاس آزمایشگاهی با d80 مواد ورودی 259 میکرون، دارای بیشترین مقدار و برابر 0/46% حاصل شد.
مقاله پژوهشی
رقیه عظیمی؛ کاظم سید امامی؛ عباس صادقی
چکیده
در ناحیه شال، زونبندیزیستی کالپیونلیدها در دو سازند شال و کلور بر اساس زونبندی زیستی استاندارد(Allemann et al.( 1971 صورت گرفته است. در این مطالعه، 14گونه کالپیونلید در قالب7 جنس، بهصورت 5 زیستزون متعلق به زمانهای تیتونین تا هوتریوین معرفی شده است که زیستزون1 مربوط به سازند شــــــــال و زیستزونهای2تا 5 ...
بیشتر
در ناحیه شال، زونبندیزیستی کالپیونلیدها در دو سازند شال و کلور بر اساس زونبندی زیستی استاندارد(Allemann et al.( 1971 صورت گرفته است. در این مطالعه، 14گونه کالپیونلید در قالب7 جنس، بهصورت 5 زیستزون متعلق به زمانهای تیتونین تا هوتریوین معرفی شده است که زیستزون1 مربوط به سازند شــــــــال و زیستزونهای2تا 5 به سازندکلـــــور تعـــلق دارد: 1- Crassicollaria intermedia Taxon Range Zone در تیتــونین پایانی، 2- Calpionella alpina Acme Zone در بریازین آغــــازین، 3-Calpionellopsis simplex - Calpionellites darderi Interval Zone در بــــــریــــــازیـــــن پایانی- والانــــژینین آغـــازین، 4- Calpionellites darderi - Tintinopsella longa Interval Zone در والانــــــژینین و 5-Tintinopsella longa - Tintinopsella carpathica Interval Zone در ردیف رسوبی متعلق به والانژینین پایانی- هوتریوین معرفی شده است.همچنین،زیستزون 2 به دو زیرزون Calpionella alpina و Calpionella elliptica و زیست زون 3 به دو زیرزونCalpionellopsis simplex و Calpionellopsis oblonga تقسیم شده است. در نهایت مرز ژوراسیک-کرتاسه بر اساس مطالعه کالپیونلیدها، در قاعده زیستزون2(زیستزون کالپیونلا آلپینا)تعییــــــن شـــده است که کم و بیش منطبق بر مرز سازندهای شال وکلور است.
مقاله پژوهشی
سیدمحمد هاشمی؛ محمدهاشم امامی؛ منصور وثوقی عابدینی؛ محمد پورمعافی؛ منصور قربانی
چکیده
در جنوب خاور شهر طبس منطقهای به وسعت حدود 400 کیلومتر مربع از بازالتهای مربوط به کواترنری پوشیده شده است که از نظر زمینشناسی جزء زون لوت بهشمار میآیند. براساس مطالعات سنگنگاری و تجزیه میکروپروب الکترونی (EMPA) ، بافت این سنگها بیشتر پورفیری و گاهی آفیریک است. درشت بلورهای این بازالتها به طور عمده اولیوین از ...
بیشتر
در جنوب خاور شهر طبس منطقهای به وسعت حدود 400 کیلومتر مربع از بازالتهای مربوط به کواترنری پوشیده شده است که از نظر زمینشناسی جزء زون لوت بهشمار میآیند. براساس مطالعات سنگنگاری و تجزیه میکروپروب الکترونی (EMPA) ، بافت این سنگها بیشتر پورفیری و گاهی آفیریک است. درشت بلورهای این بازالتها به طور عمده اولیوین از نوع کریزولیت، اوژیت و پلاژیوکلاز (لابرادوریت تا آندزین) است که در خمیرهای از میکرولیتهای پلاژیوکلاز و بلورهای ریز پیروکسن و گاه شیشه قرار دارند. براساس نمودارهای مقدار مجموع قلیاییها در مقابل مقدارSiO2 ماهیت ماگمای این سنگها قلیایی تا نیمه قلیایی تعیین شد و علت ویژگیهای نیمه قلیایی برخی از سنگها، پدیده آغشتگی ماگمای قلیایی با مواد پوستهای است. فقر نیوبیم در سنگهای غنیتر از Si6O2 یکی از دلایل مهم این پدیده است. نمونههای قلیایی دارای نفلین نورماتیو و نمونههای نیمه قلیایی دارای کوارتز نورماتیو هستند. مطالعات ایزوتوپهای Sr و Nd این آغشتگی پوستهای را تأیید کردهاند و به علاوه نشاندهنده این است که منشأ ماگمای اولیه بازالتها از بخشهای بالای گوشته است. براساس مطالعات صحرایی و نمودارهای زمینساختی - ماگمایی این بازالتها از نوع درون قارهای است که در کواترنری در اثر فعالیت گسل بزرگ نایبند و بازشدگی در محل تقاطع با شاخههای فرعی این گسل به سطح زمین راه یافتهاند .
مقاله پژوهشی
مرتضی پیروز؛ عباس بحرودی؛ محمدرضا قاسمی؛ عبدالله سعیدی
چکیده
منطقه مورد مطالعه در کمربند ساده چین خورده زاگرس در جنوب فیروزآباد فارس قرار دارد. با استفاده از منحنیهای همستبرای واحدهای سنگی ناحیه میتوان فرگشت شکل بستر حوضه رسوبی و زمان آغاز شکلگیری ساختارهای چین خورده، ساختهای نمکی و گسلها را بررسی کرد. همچنین از این اطلاعات میتوان برای تعیین چگونگی ایجاد ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در کمربند ساده چین خورده زاگرس در جنوب فیروزآباد فارس قرار دارد. با استفاده از منحنیهای همستبرای واحدهای سنگی ناحیه میتوان فرگشت شکل بستر حوضه رسوبی و زمان آغاز شکلگیری ساختارهای چین خورده، ساختهای نمکی و گسلها را بررسی کرد. همچنین از این اطلاعات میتوان برای تعیین چگونگی ایجاد ساختارها استفاده کرد. در این پژوهش، از منحنیهای همستبرای رسوبات واحدهای سنگی گوناگون با سن پرمین تا پالئوسن و الیگومیوسن که توسط شرکت ملی نفت ایران تهیه شده، برای رسم الگوهای سه بعدی بستر حوضه استفاده شده است. اگر این الگوهای سه بعدی بر اساس ارزشهای منحنیهای همستبرا با علامت منفی محاسبه شوند، نشاندهنده شکل بستر حوضه رسوبی خواهند بود. با استفاده از این الگوهای سه بعدی، الگویی برای فرگشت حوضه رسوبی، زمان شروع حرکات ساختهای نمکی و نحوه عملکرد گسلهای پی سنگی در ناحیه فیروزآباد پیشنهاد شده است .بر روی گسل پی سنگی منقــــارک، با رونـــد شمالی ـ جنوبی، در زمان پرمین جابهجایی قائم روی داده و از تریاس به بعد عملکرد آن به صورت راستالغز چپبر تغییر کرده است. ساختهای کششی نیز در خاور گسل منقارک شکل گرفتهاند و تا کرتاسه میانی فعال بودهاند. همزمان با بسته شدن نوتتیس، ساختهای کششی به ساختهای فشارشی تبدیل شده و عملکرد گسل منقارک نیز به صورت راستالغز راستبر تغییر یافته است. فعالیت ساختهای نمکی در راستای پهنه گسل منقارک، مانند دیاپیر کوه جهانی و دیاپیر فیروزآباد، در پرمین فعال بوده و در کرتاسه فعالیت آنها افزایش یافته است.
مقاله پژوهشی
قدرت برزگری؛ علی ارومیهای
چکیده
یکی از دلایل برجسته ویرانی سازههای مهندسی در حین زمینلرزه، گسترش پدیده روانگرایی در پیهای خاکی با مصالح غیرچسبنده و اشباع است. عـلل خرابی در اثر پدیده روانگرایی شامل 1) کاهش ظرفیت باربــری، 2) نشست زیـاد (غیرمجاز)، 3) گسترش جانبی، 4) جریان خاک و 5) نوسان زمین است.
پتانسیل روانگرایی پیهای خاکی به مشخصات موج ناشی از زمینلرزه، ...
بیشتر
یکی از دلایل برجسته ویرانی سازههای مهندسی در حین زمینلرزه، گسترش پدیده روانگرایی در پیهای خاکی با مصالح غیرچسبنده و اشباع است. عـلل خرابی در اثر پدیده روانگرایی شامل 1) کاهش ظرفیت باربــری، 2) نشست زیـاد (غیرمجاز)، 3) گسترش جانبی، 4) جریان خاک و 5) نوسان زمین است.
پتانسیل روانگرایی پیهای خاکی به مشخصات موج ناشی از زمینلرزه، نوع خاک، تاریخچه زمینشناسی، فشار محصورکننده، نفوذپذیری، چگالی نسبی، میزان رطوبت، ویژگیهای دانهبندی خاک و غیره بستگی دارد.
سد چپرآباد، از نوع خاکی با هسته رسی و ارتفاع 5/44 متر از پی با ظرفیت مخزن 127 میلیون مترمکعب است که در 75 کیلومتری جنوب شهرستان ارومیه واقع در استان آذربایجانغربی در حال اجراست. بستر ساختگاه سد از رسوباتآبرفتی با ستبرایی حدود60 متر تشکیلشده است و تکیهگاههای آن روی سنگهایآهکی و شیستی با سن پرکامبرین و اینفراکامبرین قرار میگیرد. در این مقاله، ضمن بررسی ویژگیهای زمینشناسی مهندسی ساختگاه، پتانسیل روانگرایی پی آبرفتی، بر پایه نتایج حاصل از آزمایش نفوذ استاندارد (SPT) نیز بررسی شده است. در این رابطه، ضمن معرفی آخرین یافتهها و روابط موجود برای محاسبه ضرایب اصلاح (rd)، (MSF)، (Ks) و (CN) همچنین از آنها در ارزیابی پتانسیل روانگرایی پیآبرفتی ساختگاه نیز استفاده شده است. نتیجه بررسیها نشان میدهد که ضریب اطمینان پی آبرفتی ساختگاه سد چپرآباد در مقابل روانگرایی، در بیشتر نقاط کمتر از یک بوده و با توجه به بافت دانهبندی مصالح که بیشتر ماسهای است وقوع پدیده روانگرایی در هنگام زمینلرزه بسیار محتمل است.
مقاله پژوهشی
سروش نظاموفا؛ محمد رضا رضایی؛ رضا موسویحرمی؛ محمود برگریزان؛ علی چهرازی
چکیده
بررسی و شناخت دقیق ویژگیهای مخازن هیدروکربنی میتواند کمک بسیار زیادی در مدیریت بهرهبرداری از چاههای تولیدی و توسعه میدانها داشته باشد. سازند بورگان یک سازند ماسه سنگی- شیلی است که در سامانه دلتایی برجای گذاشته شده و سن آن کرتاسه پیشین تا میانی میباشد که به سه زون مخزنی A , B و Cتقسیم شده است.
در ...
بیشتر
بررسی و شناخت دقیق ویژگیهای مخازن هیدروکربنی میتواند کمک بسیار زیادی در مدیریت بهرهبرداری از چاههای تولیدی و توسعه میدانها داشته باشد. سازند بورگان یک سازند ماسه سنگی- شیلی است که در سامانه دلتایی برجای گذاشته شده و سن آن کرتاسه پیشین تا میانی میباشد که به سه زون مخزنی A , B و Cتقسیم شده است.
در این مطالعه ارزیابی پارامترهای مخزنی این افقها شامل حجم شیل، تخلخل، تراوایی، اشباع شدگی، تعیین سطح تماس آب- نفت، نسبت ستبرای خالص به ناخالص و ستبرای ستون هیدروکربن با استفاده از دادههای مختلف نگارهها و مغزههای بهدست آمده از 36 حلقه چاه توسط روشهای قطعی و احتمالی محاسبه شدهاند. تمامی محاسبات، تصحیحات و رسم نموداری نگارچاهها (لاگها) در روش احتمالی توسط نرم افزار تخصصی ژئولاگ (Geolog) انجام گرفته است.
تعیین نوع کانیهای رسی مخزن نشاندهنده وجود کانیهای کائولینیت، کلریت و مونت موریلونیت در مخزن است. نتایج محاسبات انجام گرفته نشاندهنده این است که با وجود ستبرای کمتر زون B ، این زون دارای کیفیت مخزنی بسیار بالاتری نسبت به دو زون A وC میباشد که این کیفیت بالا ناشی از تمیز بودن و بالا بودن تخلخل (بیندانهای) و تراوایی در این زون است. ستبرای افقهای مخزنی از سمت خاور میدان به سمت باختر افزایش مییابد، بنابراین میتوان نتیجهگیری کرد که منشأ رسوبات آواری در این سامانه دلتایی از سمت سپر عربستان به سمت ایران بوده است. این مسئله را مطالعات و بررسیهای پتروفیزیکی انجام گرفته نیز تأیید میکند، به این صورت که نوار جنوبی میدان (سپر عربستان) کیفیت مخزنی بالاتری نسبت به نوار شمالی (سپر ایران) دارد.
مقاله پژوهشی
عادل ساکی؛ محسن مؤذن؛ منصور مجتهدی؛ رولند اوبرهانسلی
چکیده
کمپلکس ماهنشان در شمالباختر ایران تحت تأثیر دگرگونی ناحیهای و همبری قرار گرفته است. ریز ساختها، سیماهای سنگنگاری و روابط صحرایی نشان میدهد که کمپلکس دگرگونی ماهنشان، چهار فاز دگرگونیM1 تاM4 و دستکم دو فاز( D1و D2) دگرشکلی را تجربه کرده است. دگرگونی فازM1 تحت تأثیر دگرگونی فاز M2 قرار گرفته است. دگرگونی ...
بیشتر
کمپلکس ماهنشان در شمالباختر ایران تحت تأثیر دگرگونی ناحیهای و همبری قرار گرفته است. ریز ساختها، سیماهای سنگنگاری و روابط صحرایی نشان میدهد که کمپلکس دگرگونی ماهنشان، چهار فاز دگرگونیM1 تاM4 و دستکم دو فاز( D1و D2) دگرشکلی را تجربه کرده است. دگرگونی فازM1 تحت تأثیر دگرگونی فاز M2 قرار گرفته است. دگرگونی مرحله دوم بهوسیله جهتگیری ترجیهی کانیها (تشکیل شیستوارگی (S2 و توسعه مجموعه کانیهای اوج دگرگونی مشخص می شود. این فاز دگرگونی، همزمان با فاز دگرشکلی D2 بوده است. دگرگونی فاز سوم (M3)یک دگرگونی همبری و دگرگونی((M4 به صورت دگرگونی پسرونده است. مجموعه کانیهای اوج دگرگونی M2 عبارت است از مسکوویت، بیوتیت، گارنت، استارولیت، آندالوزیت و سیلیمانیت. فشار و دمای دگرگونی کمپلکس ماهنشان به منظور تعیین گرادیان زمینگرمایی پوسته و نوع دگرگونی با استفاده از روشهای تعادلهای فازی چندگانه، دماسنجهای تبادل کاتیونی و واکنشهای انتقالی محض، مشخص شده است. دما و فشار دگرگونی M1 به ترتیب 420تا 450 درجه سانتیگراد و 3 تا 4 کیلوبار است. دگرگونی M2 (اوج دگرگونی) دمای 600 تا 620 درجه سانتیگراد و فشار 5 تا 7 کیلوبار را نشان میدهد. همچنین دما و فشار برای دگرگونی M3 (دگرگونی همبــــــری) به ترتیب520 تا 560 درجه و2 تا 5/3 کیـــــلوبار است. گرادیان گرمایی محاسبه شــــــــده برای اوج دگرگونی ° C km-15/28-25 است که با دگرگونی نوع بارووین سازگاری دارد. جایگاه زمینساختی دگرگونی مرتبط با پوسته قارهای وکمان است.
مقاله پژوهشی
پروانه رضایی روزبهانی؛ بهاءالدین حمدی
چکیده
رخنمونهایی از نهشـتههای کرتـاسه در منـطقه هفتادقله در25 کیلومتری خاور اراک برونزد داردکه به منظور بررسیهای سنـگچینهای و زیـسـتچینـهای آن، 3 برش زمینشناسی مناسب از آن انتخاب و بررسی شد : یکی در شمال خاور، یکی در جنوب خاور و دیگری در مرکزمنطقه. مطالعات دقیق چینهشناسی و فسیلشناسی به عمل آمده برروی ...
بیشتر
رخنمونهایی از نهشـتههای کرتـاسه در منـطقه هفتادقله در25 کیلومتری خاور اراک برونزد داردکه به منظور بررسیهای سنـگچینهای و زیـسـتچینـهای آن، 3 برش زمینشناسی مناسب از آن انتخاب و بررسی شد : یکی در شمال خاور، یکی در جنوب خاور و دیگری در مرکزمنطقه. مطالعات دقیق چینهشناسی و فسیلشناسی به عمل آمده برروی نهشتههای کرتاسه منطقه مورد مطالعه نشان داد که این نهشتهها برخلاف نظر عدهای از زمین شناسان، شامل رسوبات کرتاسه پیشین و پسین است که توسط مجموعه ریززیای (میکروفونا) موجود بهخوبی قابل تفکیک است. نهشتههای کرتاسه بالایی سن سنومانین پیشین دارد که بهطور همشیب روی نهشتههای کرتاسه پیشین قرار گرفته است. توالی رسوبی کرتاسه پیشین نیز به دو بخش قاعدهای(آواری - کربناتی ) و بالایی(کربناتی با رخساره اورگونین) تفکیک شده است. بخش قاعدهای (پی) با همبری آشکار دگرشیبی زاویهدار بر روی شیل و ماسهسنگهای تیره رنگ گروه شمشک قرار گرفته و فاقد هرگونه فسیل است از این رو سن آن بر اساس موقعیت چینهشناسی و سن مجموعه ریززیای لایههای آهکی پایینترین قسمت بخش کربناتی برشهای مورد مطالعه، کرتاسه پیشین (Neocomian ?-Barremian) پیشنهاد میگردد. بخش بالایی(کربناتی) توالی رسوبی کرتاسه پیشین نیز بر اساس مجموعههای فسیلی شناخته شده (Fossil assemblages) به 4 واحد زیستچینهای و 9 زیستزون (Biozone)قابل تقسیم بوده، سن بارمین ـ آلبین دارد . بر اساس مطالعات صورت گرفته، آغاز پیشروی دریای کرتاسه در ناحیه مورد مطالعه Neocomian ?-Barremian در نظر گرفته میشود که این پیشروی دریا بهطور پیوسته تا زمان سنومانین ادامه داشته است. دگرشیبی زاویهدار بخش قاعدهای نهشتههای کرتاسه منطقه نیز به رویداد زمینساختی سیمـــرین میانی (آقانباتی،1354) نسبت داده شده است.
مقاله پژوهشی
غلامرضا راستگوی مقدم؛ ابراهیم راستاد؛ نعمت الله رشیدنژاد عمران؛ محمد محجل
چکیده
کانسار طلای زرترشت در بخش جنوبخاوری پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد. واحدهای سنگی رخنمونیافته در منطقه که در حد رخساره شیستسبز متوسط تا پایین دگرگون شدهاند، شامل مجموعهای از سنگهای آتشفشانی دگرگون شده با ترکیب مافیک تا حدواسط، واحدهای آتشفشانی- رسوبی دگرگونشده و متابازیت هستند که دایکهای نفوذی بازی تا اسیدی ...
بیشتر
کانسار طلای زرترشت در بخش جنوبخاوری پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد. واحدهای سنگی رخنمونیافته در منطقه که در حد رخساره شیستسبز متوسط تا پایین دگرگون شدهاند، شامل مجموعهای از سنگهای آتشفشانی دگرگون شده با ترکیب مافیک تا حدواسط، واحدهای آتشفشانی- رسوبی دگرگونشده و متابازیت هستند که دایکهای نفوذی بازی تا اسیدی در آنها نفوذ کردهاند. سن این واحدها به پالئوزوییک پسین نسبت داده شده است. توالیهای سنگی، تحتتأثیر فازهای متعدد و شدید دگرشکلی، نظم اولیه خود را از دست داده و فابریکهای جدیدی را نشان میدهند. نوع و شدت دگرشکلی یکسان نبوده، بلکه انواع دگرشکلیها به صورت پهنههای برشی گذر از شکلپذیر به شکنا تا شکنا در منطقه مشاهده میشوند.
کانهزایی طلا در پهنههای برشی گذر از شکلپذیر به شکنا و شکنا روی داده است. کانهزایی طلا در پهنههای گذر از شکلپذیر به شکنا، دارای ژئومتری عدسی شکل و در جهت شیب و امتداد برگوارگی است. نتایج حاصل از تجزیه شیمیایی نمونههای بخشهای سیلیسیشده این پهنهها، میزان طلا را بین 5/0 تا 95/7 گرم در تن نشان داده است. دگرشکلی در این پهنهها به صورت فابریک میلونیتی اولیه در حاشیه و بخش میانی پهنه، و فابریک شکنا در مرکز پهنه است. در پهنههای برشی تیپ شکنا، بیشترین تمرکز طلا، در امتداد گسلههای عادی با روند N70W تا E-W و شیب به سمت جنوب است. این تیپ کانهزایی شامل رگهها و نوارهای سیلیسی- سولفیدی طلادار بوده و به صورت ناپیوسته در گسترهای به طول بیش از 5/1 کیلومتر مشاهده میشود. نتایج حاصل از تجزیه شیمیایی نمونههایی از پهنه سیلیسی- سولفیدی، میزان طلا را تا 2/17 گرم در تن و در مواردی تا 7/35 گرم در تن نشان داده است. واحدهای سنگی دربرگیرنده کانهزایی در پهنههای برشی، تحت تأثیر دگرسانی قرارگرفتهاند. شدت و نوع دگرسانی در واحدهای مختلف، متفاوت است. از مهمترین دگرسانیها، دگرسانی کلریتی، اپیدوتی، سریسیتی، کربناتی، آرژیلی، سیلیسی و سولفیدی هستند. دگرسانی سیلیسی- سولفیدی، بیشترین گسترش را در بخش داخلی پهنههای برشی داشته و منطبق بر پهنههای طلادار است.
بررسیهای انجامشده نشاندهنده ارتباط مکانی و زمانی دگرسانی با دگرشکلی است. از نظر مکانی، این ارتباط توسط انطباق پهنهبندی دگرسانی و دگرشکلی مشخص میشود. از سوی دیگر، فضاهای خالی که در طی دگرشکلی شکلپذیر و فرایند میلونیتیشدن همروند با برگوارگی به وجود آمدهاند و نیز ریزشکستگیهای موجود در پورفیروکلاستها که در حین جریان کاتاکلاستیکی بلورها ایجاد شدهاند، هر دو توسط کوارتز و پیریت مرحله گرمابی به طور همزمان پرشدهاند که این خود بیانگر همبستگی زمانی دگرسانی و دگرشکلی است. نکته جالب این که، تغییرات عیار طلا با دگرشکلی و دگرسانی ارتباط نزدیک دارد. این ارتباط توسط نتایج حاصل از تجزیه شیمیایی نمونههای برداشتشده از ترانشهها و تونلها که همروند و یا عمود بر برگوارگی واحدهای سنگی حفر شدهاند، مشخص میشود، به طوری که عیارهای بالای طلا به بخشهای سیلیسی و سولفیدی بهشدت دگرشکل (میلونیتی و اولتراکاتاکلاسیتی) و پهنههای سیلیسی- سولفیدی طلاداری که در بخش داخلی پهنههای دگرسانی قرارگرفتهاند، تعلق دارند.
کانیشناسی ماده معدنی تقریباً ساده بوده و شامل پیریت و پیریت آرسنیکدار و مقادیر بسیار ناچیزی گالن و اسفالریت است. بر اساس مطالعات میکروسکوپی، طلا به صورت آزاد و الکتروم وجود دارد. همچنین، تجزیه میکروپروب الکترونی و میکروسکوپ الکترونی، نشاندهندة حضور طلا در شبکه کانههای سولفیدی است. بر اساس این مطالعات، طلا با فاز پیریت و پیریتآرسنیکدار مشاهده میشود. همچنین این مطالعهها بیانگر حضور نقره در شبکه سولفیدها و درون باطله سیلیسی است.
مطالعات انجامشده در مقیاسهای مختلف، عوامل کنترلکننده تمرکز کانهزایی در کانسار زرترشت را پهنههای برشی (شکلپذیر- شکنا و شکنا) و دگرسانی (سیلیسی و سولفیدی) نشان میدهد. مقایسه ویژگیهای اصلی کانسار زرترشت با کانسارهای طلای تیپ کوهزایی حاکی از آن است که کانسار زرترشت از نظر ویژگیهای زمینشناسی و کانهزایی، بیشترین شباهت را با این تیپ از کانسارها دارد.
مقاله پژوهشی
اعظم زاهدی؛ حمید احمدی پور
چکیده
منطقة ابارق در 40 کیلومتری شمال باختر شهرستان بم دراستان کرمان واقع است. واحدهای سنگی در منطقه، شامل واحدهای گدازه و دایک هستند که در امتداد یک سری گسل شمالی جنوبی بیرون زده است. این سنگها از نظر کانیشناسی از پلاژیوکلاز، اوژیت، هیپرستن و مقدار کمی الیوین تشکیل یافتهاند. کانیشناسی ناهمگن، شواهد زمینشیمیایی، ...
بیشتر
منطقة ابارق در 40 کیلومتری شمال باختر شهرستان بم دراستان کرمان واقع است. واحدهای سنگی در منطقه، شامل واحدهای گدازه و دایک هستند که در امتداد یک سری گسل شمالی جنوبی بیرون زده است. این سنگها از نظر کانیشناسی از پلاژیوکلاز، اوژیت، هیپرستن و مقدار کمی الیوین تشکیل یافتهاند. کانیشناسی ناهمگن، شواهد زمینشیمیایی، صحرایی و بافتی همچون بافت غربالی در پلاژیوکلازها، حاشیههای خلیجی در تمام بلورها، زونبندی نوسانی در پلاژیوکلازها، بالا بودن مقدار نورم کوارتز و وجود آنکلاوهای کاملاً گردشده نشاندهنده این مطلب است که ماگمای اولیه در حین صعود، دچار تحولات ماگمایی از جمله تفریق بخشی، آلایش و آمیختگی شده است. مدلهای سنگزایی )AFCهضم وتفریق بخشی) و نسبت Y/Rb رخداد این تحولات را در ماگمای اولیه تأیید میکند. بنابراین ماگمای اولیه در حین تبلور آلودگی و هضم پوستهای را متحمل شده است. مقادیر عناصر وابسته به پتاسیم (Pb، P، Zr ،Sr، Ba، (Rbدر سنگهای مورد مطالعه نشان میدهد که سنگها در سریکلسیمی- قلیایی قرار میگیرند و مقایسه آندزیتهای مورد مطالعه با انواع آندزیتهای کلسیمی- قلیایی موجود در دنیا نشان داد که آندزیتهای منطقه بیشترین شباهت را با آندزیتهای کلسیمی- قلیایی Erzurum-Kars ترکیه دارند. با توجه به این مسئله محیط زمینساختی این آندزیتها احتمالا ًمتعلق به یک کمان پس از برخورد میباشد که صعود ماگما و احتمالاً تولید آن، به وسیله گسلهای امتدادلغز و زمینساخت کششی همراه با آن کنترل میشود. این ماگماتیسم پس از برخورد، ممکن است در اثر برخورد پوسته عربستان با ایران مرکزی رخ داده باشد.
مقاله پژوهشی
کیمیا کلانتری؛ علی کنعانیان؛ عباس آسیابانها؛ محسن الیاسی
چکیده
گدازههای بازی تا حد واسط پالئوژن البرز مرکزی، در شمال خاور شهر قزوین، از تراکی-آندزیت، تراکی-آندزی بازالتی و آندزی بازالتی تشکیل شدهاند. سنگهای منطقه، از لحاظ زمینشیمیایی، کلسیمی-قلیایی پرپتاسیم هستند. بالا بودن نسبتهای LILE/HFSE و LREE/HREE در نمونهها و شباهت ترکیب شیمیایی آنها با گدازههایی که در مناطق شاخص فرورانش تشکیل ...
بیشتر
گدازههای بازی تا حد واسط پالئوژن البرز مرکزی، در شمال خاور شهر قزوین، از تراکی-آندزیت، تراکی-آندزی بازالتی و آندزی بازالتی تشکیل شدهاند. سنگهای منطقه، از لحاظ زمینشیمیایی، کلسیمی-قلیایی پرپتاسیم هستند. بالا بودن نسبتهای LILE/HFSE و LREE/HREE در نمونهها و شباهت ترکیب شیمیایی آنها با گدازههایی که در مناطق شاخص فرورانش تشکیل میشوند، احتمال شکلگیری سنگهای منطقه را در یک محیط فرورانشی تقویت میکند. به نظر میرسد فرایند فرورانش، تأثیر اندکی در تمرکز عناصر Zr، Ta، Hf، Sm، Tb، Nd، Eu و Y در سنگهای منطقه و در عوض تأثیر قابل ملاحظهای در تمرکز عناصر Th، U و تا اندازهای La در نمونهها داشته است. بالا بودن نسبت Ba/La، Ba/Ta و La/Ta و پایین بودن مقدار TiO2 در نمونهها نشان میدهد که گدازههای منطقه در مناطق کمان ماگمایی تشکیل شدهاند. پراکندگی نمونهها بر روی نمودارهای Th/Yb در برابر Ta/Yb و همراه بودن آنها با حجم وسیعی از توفهای اسیدی، نشانه شکلگیری گدازهها در حاشیه فعال قاره است.
مقاله پژوهشی
محمد حیدرزاده؛ محرم دولتشاهی پیروز؛ ناصر حاجی زاده ذاکر؛ محمد مختاری
چکیده
هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاریخچه رخداد سونامی و پتانسیل سونامیخیزی سواحل جنوبی ایران در حاشیه اقیانوس هند از طریق ارائه فهرستی از زمینلرزههای تاریخی رخ داده در این منطقه و نیز مدلسازی فازهای تولید و انتشار سونامی در این منطقه است. پس از رخداد سونامی بزرگ 26 دسامبر سال 2004 در سواحل اندونزی که حدود 225000 کشته ...
بیشتر
هدف از انجام این مطالعه، بررسی تاریخچه رخداد سونامی و پتانسیل سونامیخیزی سواحل جنوبی ایران در حاشیه اقیانوس هند از طریق ارائه فهرستی از زمینلرزههای تاریخی رخ داده در این منطقه و نیز مدلسازی فازهای تولید و انتشار سونامی در این منطقه است. پس از رخداد سونامی بزرگ 26 دسامبر سال 2004 در سواحل اندونزی که حدود 225000 کشته برجای نهاد، تلاشهای گستردهای برای ارزیابی خطر سونامی و توسعه سامانههای کاهش اثرات زیان بار آن در منطقه اقیانوس هند صورت گرفته و در حال انجام است. اولین اقدام در جهت بررسی خطر سونامی در هر منطقهای، بررسی تاریخچه رخداد سونامی در آن منطقه و ارائه فهرستی از سونامیهای رخ داده در آن منطقه است. تهیه چنین فهرستی اطلاعات مفیدی در مورد میزان خطر سونامی، دوره بازگشت سونامی و نیز سواحل در معرض خطر در اختیار قرار می دهد. با توجه به این مسئله، در قالب این مطالعه، اولین فهرست سونامیهای تاریخی رخ داده در منطقه فرورانش مکران تهیه شده است. ناحیه فرورانش مکران در نزدیکی سواحل ایران، عمان، پاکستان و هند واقع شده و رخداد سونامی در این منطقه، کشورهای فوق را میتواند متاثر کند. آخرین سونامی بزرگ در منطقه مکران در 28 نوامبرسال 1945 اتفاق افتادکه دستکم 4000 کشته در سواحل ایران، پاکستان، هند، و عمان برجای گذاشت. همچنین، در این تحقیق از طریق مدلسازی فاز تولید سونامی در اثر رخداد زمینلرزههای زیردریایی، پتانسیل تولید سونامی در سواحل جنوبی ایران بهطورکمی برآورد شده است. در این راستا، در قالب این تحقیق برنامهای برای شبیهسازی و پیشبینی مقدار دگرشکلی بستر اقیانوس در اثر رخداد زمینلرزههای زیردریایی بر مبنای معادلاتMansinha & Smylie (1971) تهیه شده است. پس از حصول اطمینان از صحت عملکرد برنامه، از آن جهت شبیهسازی مقدار دگرشکلی بستر اقیانوس در اثر رخداد زمینلرزههای زیردریایی در منطقه مکران استفاده شده است. نتایج بیانگر آن است که بهطورکلی خطر سونامی در این منطقه را میتوان به سه سطح تقسیم کرد که عبارتند از : خطر نسبی خیلی کم برای تولید سونامی (در صورت رخداد زمینلرزهای با بزرگای تا 7)، خطر نسبی کم تا متوسط برای تولید سونامی (در صورت رخداد زمینلرزهای با بزرگای بین 7 تا 5/7) و خطر نسبی بالا (در صورت رخداد زمینلرزهای با بزرگای بیش از 5/7). در بخش دیگری از مقاله، با استفاده از تئوری انتشار امواج بلند، انتشار سونامی در منطقه مکران مدلسازی شد. نتایج مدلسازی انتشار سونامی نشان میدهد که در صورت رخداد سونامی در منطقه مکران، امواج سونامی در عرض 15 تا 20 دقیقه نزدیکترین ساحل را درخواهند نوردید. در پایان مقاله، با توجه به ارزیابیهای صورت گرفته در مورد خطر سونامی، ضمن تأکید بر لزوم توسعه یک سامانه هشدار سونامی برای سواحل جنوبی ایران، ساختار این سامانه، مؤلفهها و سازوکار آن ارائه شده است.
مقاله پژوهشی
محمد کریمی؛ محمد جواد ولدانزوج؛ حمید عبادی؛ نادر صاحب الزمانی
چکیده
با توجه به وسعت زیاد کشور و گستردگی مناطق پتانسیلدار ذخایر معدنی (وجود کمربند آتشفشانی ارومیه ـ دختر در ایران)، وجود یک نگرش سامانمند برای شناسایی رخدادهای (اندیس) معدنی و تبدیل رخدادهای قابل تبدیل به معدن، ضروری بهنظر میرسد. نبود یک تفکر سامانمند و راهکارهای مناسب در تولید، آمادهسازی، پردازش و تلفیق ...
بیشتر
با توجه به وسعت زیاد کشور و گستردگی مناطق پتانسیلدار ذخایر معدنی (وجود کمربند آتشفشانی ارومیه ـ دختر در ایران)، وجود یک نگرش سامانمند برای شناسایی رخدادهای (اندیس) معدنی و تبدیل رخدادهای قابل تبدیل به معدن، ضروری بهنظر میرسد. نبود یک تفکر سامانمند و راهکارهای مناسب در تولید، آمادهسازی، پردازش و تلفیق حجم وسیع اطلاعات از منابع گوناگون، در مقیاسهای متفاوت و با قالبهای مختلف شناسایی، ارزیابی و اولویتبندی پتانسیلهای معدنی کشور را با مشکل مواجه میسازد.
از آنجا که بیشتر اطلاعات مرتبط با فعالیتهای اکتشاف ذخایر معدنی، مکانمرجع است، سامانه اطلاعات جغرافیایی(GIS) میتواند بهعنوان علم و فناوری بهینه برای تهیه نقشه پتانسیل معدنی قرار بگیرد. تعیین عوامل تشخیص کانیسازی، آمادهسازی اطلاعات، تهیه نقشههای عاملی و تلفیق نقشهها در یک شبکه استنتاجی مناسب از مراحل اصلی تهیه نقشه پتانسیل معدنی به شمار میروند. در این تحقیق با بررسی مدلهای متداول تلفیق نقشه، مدلهای همپوشانی شاخص و منطق فازی به عنوان مدلهای مناسب در اکتشاف ذخایر معدنی در مرحله نیمه تفصیلی (مقیاس ناحیهای) و تفصیلی تعیین شدند و یک مدل تلفیقی که ترکیبی از مدلهای بولین، همپوشانی شاخص و منطق فازی است، پیشنهاد شد. در آزمون عملی انجام شده، نقشه پتانسیل معدنی کانسار مس ریگان بم با استفاده از مدلهای منتخب در شبکههای استنتاجی مختلف تهیه شده و3 شبکه استنتاجی مناسب (یک الگو به روش فازی و دو الگو به روش تلفیقی) با 75 درصد تطابق انتخاب شدند. مدل پیشنهادی ارائه شده در کانسار مس ریگانبم، میتواند با تغییرات لازم در کانسارها و رخدادهای معدنی دیگر برای تعیین زونهای دارای پتانسیل بالای کانیسازی و سرانجام تعیین محل چاههای حفاری مورد استفاده بهینه قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
فرشاد جمالی؛ خالد حسامی آذر؛ منوچهر قرشی
چکیده
پهنه گسلی قم - زفره از دیرباز بهعنوان یکی از گسلهای اصلی گستره ایران مرکزی شناخته شده است. در این مقاله با استفاده از تصاویر ماهوارهای، عکسهای هوایی و بررسیهای صحرایی، هندسه و سازوکار قطعههای گسلی در راستای این پهنه در حدفاصل زفره تا شمال کاشان بررسی شده است.
جابهجایی بستر رودخانهها و مخروط افکنههای ...
بیشتر
پهنه گسلی قم - زفره از دیرباز بهعنوان یکی از گسلهای اصلی گستره ایران مرکزی شناخته شده است. در این مقاله با استفاده از تصاویر ماهوارهای، عکسهای هوایی و بررسیهای صحرایی، هندسه و سازوکار قطعههای گسلی در راستای این پهنه در حدفاصل زفره تا شمال کاشان بررسی شده است.
جابهجایی بستر رودخانهها و مخروط افکنههای آبرفتی مشاهده شده بر روی تصاویر ماهوارهای و هوایی، همراه با بازدیدهای صحرایی، نشانگر وجود حرکت راستالغز راستبر در طول این پهنه گسلی است. افزون بر این، بررسی عوارض ریختشناختی همراه با برونزدهای گسلی بررسی شده در طول این پهنه گسلی بر وجود یک مؤلفه معکوس با شیب به سمت باختر دلالت دارد که در نتیجه آن، بلوک باختری نسبت به بلوک خاوری فرایش یافته است. بر پایه تفاوتهای ریختزمینساختی و تغییرات مشاهده شده در روند این ساختار، سه قطعه گسلی با نامهای زفره، کاشان و راوند در طول این پهنه گسلی در ناحیه مورد مطالعه شناسایی شده است. معرفی این سه قطعه گسلی از دیدگاه برآورد خطر زمین لرزه در ناحیه کاشان اهمیت بسیار دارد.
مقاله پژوهشی
لیلا فضلی؛ بهاءالدین حمدی
چکیده
سازند میلا در برش شهمیرزاد به سن اواخر کامبرین پیشین تا اردوویسین پیشین برونزد دارد. این سازند شامل 5 پاره سازند است که شماری چند از زیستزونهای کنودونتی در این برش تشخیص داده شده است . افزون بر آن برخی از پیکرفسیلها و اثرفسیلها نیز از پاره سازندهای دوم تا پنجم بهدست آمده است .
پاره سازند اول شامل دولومیتهای ...
بیشتر
سازند میلا در برش شهمیرزاد به سن اواخر کامبرین پیشین تا اردوویسین پیشین برونزد دارد. این سازند شامل 5 پاره سازند است که شماری چند از زیستزونهای کنودونتی در این برش تشخیص داده شده است . افزون بر آن برخی از پیکرفسیلها و اثرفسیلها نیز از پاره سازندهای دوم تا پنجم بهدست آمده است .
پاره سازند اول شامل دولومیتهای استروماتولیتی بوده و یک دیرینه خاک در بخش میانی آن جای دارد.
پاره سازند دوم آهکی بوده و حاوی چندین لایه ریختنمای نمک (Saltpseudomorph) است. این لایهها فاقد عناصر کنودونتی هستند در حالیکه نمونههایی از تریلوبیتها و اثرفسیلهای مانند Rusophycus isp. (اثر استراحت تریلوبیت) و Cruzianan isp. (اثر حرکت تریلوبیت) جمع آوری و مطالعه شدند . اثرفسیلهای یاد شده که از نظر ژرفاسنجی و محیط رسوبی در اثر رخساره کریوزیانا(Cruziana inchnofacies) جای دارد، گویای محیطهای کمژرفای دریاست . ائوکرینوییدها(Eocrinoids) نیز گواه همین حقیقت هستند. لایههای توفانی (Strom beds) و همچنین هیولیتیدهای (Hyolithids) جهتدار در سطوح لایهها ، نشاندهنده شدت درجه آشفتگی آب در محیط رسوبی بوده است.
زیست زونهای کنودونتی از پاره سازندهای سوم تا پنجم بهدست آمده است.