سید علی؛ محمد حسین آدابی؛ عباس صادقی
چکیده
مجموعه روزنداران ائوسن پسین در سازند کربناتی جهرم در کوه گیسکان 10 کیلومتری شهرستان برازجان و میادین اطراف مورد مطالعه قرار گرفته و بر اساس گسترش و فراوانی آنها، محیط رسوبی دیرینه بازسازی شده است. با توجه به وجود Nummulites fabianni و نیز براساس ایزوتوپ استرانسیم، سن این سازند بین 35 تا 7/33 میلیون سال برآورد شده و میتوان سن پریابونین ...
بیشتر
مجموعه روزنداران ائوسن پسین در سازند کربناتی جهرم در کوه گیسکان 10 کیلومتری شهرستان برازجان و میادین اطراف مورد مطالعه قرار گرفته و بر اساس گسترش و فراوانی آنها، محیط رسوبی دیرینه بازسازی شده است. با توجه به وجود Nummulites fabianni و نیز براساس ایزوتوپ استرانسیم، سن این سازند بین 35 تا 7/33 میلیون سال برآورد شده و میتوان سن پریابونین (Priabonian) (ائوسن پسین) را برای آن در نظر گرفت. در ضمن نرخ میانگین رسوبگذاری این سازند حدود2 متر در هر ده هزار سال اندازه گیری شده است. این مطالعات نشان میدهد که سازند آسماری بعد از یک هیاتوس بیش از 4 میلیون سال (اشکوب روپیلین) برروی این سازند نهشته شده است. با توجه به کاهش تدریجی ژرفای آب در مدت رسوبگذاری سازند و گسترش روزنداران بزرگ کفزی باعث شد تا 6 رخساره رسوبی در محیط رمپ درونی- میانی تا خارجی نهشته شود. این رخسارهها به ترتیب از بخش ژرف به سمت بخش کم ژرفای حوضه شامل رخساره آهک رسی حاوی روزنداران پلانکتونی است که در محیط همیپلاژیک تا پلاژیک نهشته شده است . این رخساره مربوط به بخش گذر تدریجی بین سازند پابده و جهرم است. رخساره آهکی اپرکولینا وکستون تا پکستون متعلق به بخش خارجی رمپ، رخساره دیسکوسیکلین/ نومولیتس وکستون تا پکستون متعلق به بخش میانی تا خارجی رمپ، رخساره نومولیتس وکستون مربوط به محیط میانی رمپ، رخساره نومولیتس/ اوربیتولیتس وکستون تا پکستون متعلق به محیط میانی تا درونی رمپ و در نهایت رخساره اوربیتولیتس/ بایوکلاست پکستون مربوط به بخش درونی رمپ هستند.
علیرضا نجفزاده؛ حمید احمدیپور
چکیده
کمپلکس آبدشت یکی از کمپلکسهای فرابازی بزرگ در جنوب خاور ایران (منطقه اسفندقه) است. کمپلکس آبدشت از دونیت، هارزبورژیت، لرزولیت، کرومیتیت و مقادیر کمی ورلیت تشکیل یافته است. مطالعات تفصیلی میکروپروب بر روی کروم اسپینلهای موجود در پریدوتیتها مقادیر بسیار بالای Cr# (86- 48)، Mg# (56- 26) و مقادیر بسیار پایین TiO2 (متوسط 07/0 درصد وزنی) را ...
بیشتر
کمپلکس آبدشت یکی از کمپلکسهای فرابازی بزرگ در جنوب خاور ایران (منطقه اسفندقه) است. کمپلکس آبدشت از دونیت، هارزبورژیت، لرزولیت، کرومیتیت و مقادیر کمی ورلیت تشکیل یافته است. مطالعات تفصیلی میکروپروب بر روی کروم اسپینلهای موجود در پریدوتیتها مقادیر بسیار بالای Cr# (86- 48)، Mg# (56- 26) و مقادیر بسیار پایین TiO2 (متوسط 07/0 درصد وزنی) را نشان میدهد. مقدار Fe3+# در کروم اسپینلهای موجود در پریدوتیتهای کمپلکس آبدشت بسیار پایین (08/0> درصد وزنی) است که نشاندهنده تبلور در شرایط فوگاسیته پایین اکسیژن است. نمونههای هارزبورژیت، دونیت و لرزولیت از نظر مقدار PGE، در مقایسه با کندریتها بسیار تهی شدهاند. نسبت PdN/IrN تفریق نیافته (متوسط 72/0)، در حالی که هارزبورژیتها و لرزولیتها در نمودارهای عنکبوتی PGE، کمی شیب مثبت به همراه بیهنجاری مثبت کوچکی از Ru نشان داده و نسبت PdN/IrN در آنها به ترتیب 4/2 و 3/2 است. همچنین، الگوهای PGE بهنجار شده نسبت به کندریت و گوشته اولیه در هارزبورژیتها، دونیتها و لرزولیتهای کمپلکس آبدشت نسبتا" پهن است که میتوان آن را با پریدوتیتهای گوشتهای به شدت تهی شده که درجات بالای ذوب بخشی (25- 20 درصد) منبع گوشتهای را نشان میدهند، مقایسه کرد. دادههای شیمیکانی و ژئوشیمی عناصر گروه پلاتین در پریدوتیتهای آبدشت نشاندهنده آن است که کمپلکس فرا بازی آبدشت از یک ماگمای مرتبط با کمان با ماهیت بونینیتی در بالای یک پهنه فرافرورانش بهوجود آمده است.
دیناز ایرانبدی؛ مهدی زارع
چکیده
جنوب تهران در مجاورت گسلهای فعال پیشوا، کهریزک و ایوانکی قراردارد که در صورت فعال شدن این سه شکستگی و رخداد زمینلرزه حاصل از آن و به سطح رسیدن گسیختگی منجر به خسارات جانی و مالی فراوان میشود. بنابراین بررسی نوع سازه مناسب و حفظ حریم ساخت در مجاورت این سه گسستگی در دو سوی فرادیواره و فرودیواره الزامی است. در این راستا IBC (International ...
بیشتر
جنوب تهران در مجاورت گسلهای فعال پیشوا، کهریزک و ایوانکی قراردارد که در صورت فعال شدن این سه شکستگی و رخداد زمینلرزه حاصل از آن و به سطح رسیدن گسیختگی منجر به خسارات جانی و مالی فراوان میشود. بنابراین بررسی نوع سازه مناسب و حفظ حریم ساخت در مجاورت این سه گسستگی در دو سوی فرادیواره و فرودیواره الزامی است. در این راستا IBC (International building code) به تعیین کمترین استانداردها در چهارچوب فرمولهای مشخص پهنه عقبنشینی سازهها بر پایه متغیرهای اصلی گسل و سازه پرداخت که بر پایه این فرمول برای ساختوساز باید در فرادیواره S=U (2D+F.tan-1θ) و در فرودیواره S=U (2D) رعایت شود. نتایج حاصل از این پژوهش آشکار ساخت که نوع سازه و ژرفای شمع سازه نیز در تعیین حریم دوری از گسیختگی ناشی از گسلش سطحی تأثیر بسزایی دارد. در گستره مورد بررسی استانداردهای جهانی IBC در مورد هیچ کدام از سازههای موجود در شهر پیشوا رعایت نشده است. آنچه که تاکنون برای دوری از حریم گسل فعال در ایران در نظر گرفته میشود، بر پایه مشاهدات صحرایی مطرح شده است. بر پایه هر دو روش تعیین حریم گسلش یعنی فرمولIBC که به شیب گسل و میزان جابهجایی، فاکتورهای نوع سازه و پی ساختمان و حساسیت سازه اهمیت داده شده است و در پهنهبندی که بربریان و همکاران (1364) استفاده کردند به نوع گسل و مشاهدات صحرایی توجه میشد. بنابراین با تلفیق این دو و با در نظر گرفتن مباحث ژئوتکنیکی میتوان حریم ساختوساز را با دقت بیشتری طراحی کرد.
محمدعلی سینا؛ سید علی آقانباتی؛ انوشیروان لطفعلی کنی؛ علیرضا بهادری
چکیده
با توجه به فراوانی نسبی و محدوده چینهشناسی کوتاه و گسترش جغرافیایی گسترده نانوفسیلهای آهکی، این گروه از فسیلها ابزار بسیار مناسبی برای زیرتقسیم بندی زیستچینهنگاری، بویژه در کرتاسه پسین هستند. در این راستا، 131 اسلاید میکروسکوپی از رسوبات شیلی و مارنی سازند گورپی با ستبرای 320 متر در برش پلدختر تهیه و 22 جنس و 35 گونه شناسایی ...
بیشتر
با توجه به فراوانی نسبی و محدوده چینهشناسی کوتاه و گسترش جغرافیایی گسترده نانوفسیلهای آهکی، این گروه از فسیلها ابزار بسیار مناسبی برای زیرتقسیم بندی زیستچینهنگاری، بویژه در کرتاسه پسین هستند. در این راستا، 131 اسلاید میکروسکوپی از رسوبات شیلی و مارنی سازند گورپی با ستبرای 320 متر در برش پلدختر تهیه و 22 جنس و 35 گونه شناسایی و جدول گسترش آنها رسم شد. مطالعه پراکندگی گونههای نانوفسیلی نشان میدهد که روی هم رفته، 9 زیستزون بر اساس نخستین پیدایش (FO) گونههای شاخص در برش پلدختر وجود دارد که در محدوده زمانی مناطق (CC18-CC26) از منطقهبندی Sissing (1977) قرار میگیرند. بر این اساس، زمان نهشت این سازند از کامپانین زیرین تا پایان ماستریشتین پیشنهاد میشود. حضور گونههای شاخص عرضهای جغرافیایی پایین در برش پلدختر از سازند گورپی دلالت بر قرارگیری حوضه رسوبی تشکیلدهنده رسوبات این سازند در عرضهای جغرافیایی پایین در زمانهای یادشده دارد.
فرهاد حمزه؛ شهرام شفیعی بافتی
چکیده
یکی از اساسیترین مسائل در اکتشاف و استخراج معادن سنگ ساختمانی، شناسایی و مدلسازی ناپیوستگیها است. عموماً در معادن سنگ ساختمانی، آنالیز ناپیوستگیها مورد توجه قرار نمیگیرد و در مراحل استخراج مسائل بسیاری را بهوجود میآورد. این پژوهش به بررسی و مطالعه ناپیوستگیها در رخنمونهای آهکی در مقیاس تصاویر ماهوارهای پرداخته ...
بیشتر
یکی از اساسیترین مسائل در اکتشاف و استخراج معادن سنگ ساختمانی، شناسایی و مدلسازی ناپیوستگیها است. عموماً در معادن سنگ ساختمانی، آنالیز ناپیوستگیها مورد توجه قرار نمیگیرد و در مراحل استخراج مسائل بسیاری را بهوجود میآورد. این پژوهش به بررسی و مطالعه ناپیوستگیها در رخنمونهای آهکی در مقیاس تصاویر ماهوارهای پرداخته است. معادن سنگ ساختمانی اطراف کرمان در واحدهای آهکی مربوط به دوره کرتاسه قرار گرفتهاند. مطالعات زمینشناسی نشان میدهد که توسعه خطوارگیها ناشی از عملکرد دو سیستم گسلش )امتدادلغز و نرمال( بوده است. گسلش نرمال عملکرد بارزی دارد و سبب توسعه شدید ناپیوستگیها در معادن سنگ ساختمانی شده است. برای آنالیز خطوارگیها در ابتدا با استفاده از نرمافزار Envi تصویر باند 8 سنجنده ETM+ در سه جهت 45، 90 و 315 درجه فیلتر شد و سپس با استفاده از نرمافزار ArcMap ویژگیهای خطوارگیها (همچون جهتگیری، طول، تقاطع و تعداد خطوارهها) در محیط GIS تعیین و نقشه خطوارگی و نقشه تراکم برای هر رخنمون تهیه شد. مقایسه ویژگیهای خطوارگی در روش GIS و بازدید صحرایی یک تطابق بالا بین دو روش را ثابت میکند. نتایج این مطالعه، شکستگی شدیدی را در رخنمونها نشان میدهد. میتوان نتیجه گرفت که بیشتر رخنمون ها ریسک بالایی برای استخراج نشان میدهند.
سید ناصر هاشمی
چکیده
در این مقاله تغییرات مکانی پارامتر لرزهخیزی b در گستره ایران از رابطه گوتنبرگ- ریشتر مورد مطالعه قرار گرفته است. به این منظور، بر اساس مطالعات به عمل آمده به وسیله محققان پیشین برای پهنهبندی زمینساختی و لرزهزمینساختی ایران، این گستره فعال و لرزهخیز به 5 پهنه ساختاری اصلی به نامهای پهنه البرز-کپه داغ، پهنه آذربایجان، پهنه ...
بیشتر
در این مقاله تغییرات مکانی پارامتر لرزهخیزی b در گستره ایران از رابطه گوتنبرگ- ریشتر مورد مطالعه قرار گرفته است. به این منظور، بر اساس مطالعات به عمل آمده به وسیله محققان پیشین برای پهنهبندی زمینساختی و لرزهزمینساختی ایران، این گستره فعال و لرزهخیز به 5 پهنه ساختاری اصلی به نامهای پهنه البرز-کپه داغ، پهنه آذربایجان، پهنه خاور- مرکز ایران، پهنه مکران، و پهنه زاگرس تقسیم شده است. سپس پارامتر لرزهخیزی b برای این 5 پهنه محاسبه شده و مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است. نتایج به دست آمده نشان میدهد که در بین 5 زون یاد شده، بیشترین مقدار پارامتر لرزه خیزی b به پهنه زاگرس (28/1) و کمترین مقدار این پارامتر نیز به پهنه خاور- مرکز ایران (84/0) تعلق دارد. افزون بر این، در این مقاله نقشه پربندی معرف تغییرات پارامتر b در ایران نیز ارائه شده است. با توجه به این نقشه میتوان چنین گفت که بخشهایی از ایران همچون نواحی خاوری و مرکزی ایران نقش بلوکهای پایدار لرزهای را ایفا میکنند. به طور خلاصه میتوان گفت نتایج این تحقیق گویای این واقعیت است که مطالعه تغییرات مکانی توزیع فراوانی- بزرگی زلزلهها میتواند در شناخت الگوی لرزهخیزی و همچنین ساختار زمینساختی نواحی مختلف بسیار مفید واقع شود.
لیلی ایزدیکیان؛ محمد محجل؛ سید احمد علوی
چکیده
منطقه همدان در شمال باختری پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد و متشکل از سنگهای مختلف درونی است که توسط سنگهای دگرگونی گوناگون (ناحیهای و مجاورتی) در برگرفته شده است. 4 مرحله دگرریختی شکلپذیر در این منطقه شناسایی شدهاند که در هر مرحله با تشکیل چین، برگواره و خطواره همراه بودهاند. در اولین مرحله دگرریختی منطقه (D1) برگواره ...
بیشتر
منطقه همدان در شمال باختری پهنه سنندج- سیرجان قرار دارد و متشکل از سنگهای مختلف درونی است که توسط سنگهای دگرگونی گوناگون (ناحیهای و مجاورتی) در برگرفته شده است. 4 مرحله دگرریختی شکلپذیر در این منطقه شناسایی شدهاند که در هر مرحله با تشکیل چین، برگواره و خطواره همراه بودهاند. در اولین مرحله دگرریختی منطقه (D1) برگواره (S1) و چینهای نسل اول (F1) در منطقه تشکیل شده است. مرحله دوم دگرریختی بهوسیله چینخوردن دوباره سطح محوری چینهای نسل اول و تشکیل چینهای نسل دوم (F2) دیده میشود. برگواره دوم (S2) نیز از نوع سطح محوری بوده و موازی سطح محوری چینهای نسل دوم در منطقه شکل گرفته است. در این مرحله، دگرریختی چیره بوده و برگواره اصلی منطقه را تشکیل داده است. میل محور چینهای نسل دوم منطقه متغیر است و از حالت کاملا" افقی تا قائم تغییر میکند. سوی میل این چینها از فرم توده الوند پیروی میکند. سطح محوری چینهای نسل دوم نیز پراکندگی گستردهای را نشان میدهد و امتداد برگوارگیها در بیشتر بخشها کموبیش از فرم توده الوند پیروی میکنند. در مرحله سوم دگرریختی، چینهای ملایم تا باز به همراه برگواره نوع سطح محوری تشکیل شدهاند. این برگوارگی در بخشهایی از خاور توده الوند برگوارگی چیره را تشکیل میدهند. بیشترین میل محور چینهای نسل سوم بهسوی جنوب خاور با روند N165 است. وجود طرحهای تداخلی چینهای نسل اول، دوم و سوم در سنگهای دگرگونی ناحیهای و مجاورتی بــهصورت چینخوردگی دوباره نوع سـوم، هممحور بودن دگرریختی اول، دوم و سوم را نشان میدهد. دگرریختی چهارم (D4) خود را به صورت برگوارگی کنگرهای (S4) و خطواره کانیایی (L4) حاصل از رشد سیلیمانیت در منطقه نشان میدهد. این خطوارهها (L4) در کل منطقه راستای شمال خاور - جنوب باختر را نشان میدهند. خطواره نسل چهارم در هورنفلسها دیده نمیشود. چرخش محور چینهای نسل دوم و همچنین برگوارگی نسل دوم در پیرامون توده الوند آشکارا دیده میشود. این چرخش نشان میدهد میدان کرنش نهایی در این بخش از پهنه سنندج- سیرجان از فرم توده الوند پیروی و احتمالا" توده اصلی گرانیتوییدی الوند همزمان با دگرریختی دوم به منطقه نفوذ کرده است.
داود مختاری
چکیده
سامانههای رودخانهای و سیمای زمینریختی محیطهای نیمهخشک شمال باختری ایران نشانگر آثار متعددی از فعالیتهای زمینساختی و تغییرات محیطی کواترنری هستند. چاله زمینساختی جلفا-هادیشهر یکی از دشتهای شکل گرفته این بخش از ایران در راستای رودخانه ارس است که در پژوهش حاضر دادههای سامانههای رودخانهای آن برای ارزیابی نقش تغییرات ...
بیشتر
سامانههای رودخانهای و سیمای زمینریختی محیطهای نیمهخشک شمال باختری ایران نشانگر آثار متعددی از فعالیتهای زمینساختی و تغییرات محیطی کواترنری هستند. چاله زمینساختی جلفا-هادیشهر یکی از دشتهای شکل گرفته این بخش از ایران در راستای رودخانه ارس است که در پژوهش حاضر دادههای سامانههای رودخانهای آن برای ارزیابی نقش تغییرات زمینساختی، سطح اساس و محیطی در چشمانداز دشت مورد بررسی قرار گرفته است. تعیین محدوده حوضههای آبریز و مخروطافکنههای مورد مطالعه و همچنین بررسی ویژگیهای ریختسنجی آنها با استفاده از تصاویر ماهوارهای، تحلیل ساختارهای زمینشناسی(ستبرای لایهها، سوی لایهها، اثر گسلها بر لایهها و وجود یا نبود چینهشناسی) بهوسیله تحلیل برشهای زمینشناسی و برشهای ژئوالکتریک و بازدیدهای میدانی انجام شده است. بررسیها نشان داد که ویژگیهای ریختسنجی و ریختشناختی سامانههای رودخانهای بهویژه در بخش مخروطافکنهها، به شدت از فعالیتهای زمینساختی، تغییرات سطح اساس و دیگر تغییرات محیطی دوره کواترنری تأثیر پذیرفتهاند. با توجه به اینکه در حال حاضر، فعالیتهای عمرانی سطح دشت جلفا- هادیشهر را در برگرفتهاند، این پژوهش، ضرورت در اختیار داشتن و لحاظ کردن دادههای ریختشناختی پیش از ایجاد هرگونه تغییر در چشمانداز منطقه را گوشزد مینماید و میتواند با تشریح پدیدههای مورفودینامیکی اصلی، چگونگی اثرگذاری انسان بر دشت را در حال حاضر و در آینده توجیه نماید.
امیر حمیدی؛ نیما سلیمی؛ وحید یزدانجو
چکیده
امروزه محدودیت منابع قرضه با دانهبندی مناسب در فعالیتهای رایج مهندسی، باعث رواج هر چه بیشتر استفاده از دانههای شنی با اندازههای درشت و تا مرز قلوه سنگ در خاکریزها شده است. بهکارگیری چنین ذرات درشتدانهای در شیبها و خاکریزها مستلزم در نظر گرفتن تأثیرات آنها در مخلوط با خاکهای ریزتر است. برای مثال تعیین متغیرهای مقاومتی ...
بیشتر
امروزه محدودیت منابع قرضه با دانهبندی مناسب در فعالیتهای رایج مهندسی، باعث رواج هر چه بیشتر استفاده از دانههای شنی با اندازههای درشت و تا مرز قلوه سنگ در خاکریزها شده است. بهکارگیری چنین ذرات درشتدانهای در شیبها و خاکریزها مستلزم در نظر گرفتن تأثیرات آنها در مخلوط با خاکهای ریزتر است. برای مثال تعیین متغیرهای مقاومتی و تغییر شکل چنین مخلوطهایی برای تعیین پایداری شیروانیها، شیب پوسته سدهای خاکی و زمینلغزهها ضروری است. از سوی دیگر در بسیاری از موارد، خاک ساختگاهی که با آن سر و کار داریم به صورت ترکیبی از شندانهها در خمیرهای از ذرات ماسهای است. محدودیت ابعاد دستگاههای آزمایشگاهی متعارف مانع از انجام آزمایش بر روی نمونههای با ابعاد درشت میشود. بنابراین در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از دستگاه برش مستقیم بزرگ مقیاس تأثیر شکل و اندازه شندانه بر رفتار مکانیکی مخلوطهای ماسهای مشخص شود. در این پژوهش انجام تعدادی آزمایش برش مستقیم بزرگ مقیاس با جعبه برش 300 در 300 میلیمتری بر مخلوط خاک ماسهای و شندانههای گردگوشه یا تیزگوشه با بیشترین قطر دانههای 5/12 و 4/25 میلیمتر ترتیب داده شد. آزمایشها بر روی نمونههای خشک در تراکمهای نسبی 35، 60 و 85% و سربارهای 5/1، 3 و 5/4 کیلوگرم بر سانتیمتر مربع و در درصدهای شندانه صفر، 20، 40 و 60 درصد انجام شد. نتایج آزمایشها نشان داد که شنهای تیزگوشه نسبت به شنهای گردگوشه به میزان بیشتری مقاومت برشی نهایی، مقاومت پسماند، زاویه اصطکاک و اتساع و شاخص تردی مخلوطهای شن و ماسه را افزایش میدهند. به همین ترتیب، شنهای با بیشترین قطر دانه 4/25 میلیمتر نیز نسبت به شنهای با بیشترین قطر دانه 5/12 میلیمتر به میزان بیشتری بر روی متغیرهای اشاره شده در بالا تأثیر میگذارند. همچنین تأثیر شکل و اندازه شن بر رفتار خاکهای مخلوط در درصدهای شندانه بیشتر، سربار زیادتر و تراکم نسبی بالاتر، آشکارتر است.
کیوان اورنگ؛ محمد محجل؛ فردین موسیوند؛ ابراهیم راستاد
چکیده
نهشته سولفید تودهای آتشفشانزاد (VMS) روی- سرب- مس چاه گز، در چند مرحله دگرریخت و دگرگون شده است و در بخش جنوبی پهنه سنندج- سیرجان برونزد دارد. پیکرههـای معدنی، از تودههـای سولفیدی چینهسان، لایهای، صفحهای و عدسـیشکل تشکیل شدهانـد و در راستای º060 تا º070 کشیدگـی نشان میدهند. سولفیدهـای تودهای به همراه سنگهـای ...
بیشتر
نهشته سولفید تودهای آتشفشانزاد (VMS) روی- سرب- مس چاه گز، در چند مرحله دگرریخت و دگرگون شده است و در بخش جنوبی پهنه سنندج- سیرجان برونزد دارد. پیکرههـای معدنی، از تودههـای سولفیدی چینهسان، لایهای، صفحهای و عدسـیشکل تشکیل شدهانـد و در راستای º060 تا º070 کشیدگـی نشان میدهند. سولفیدهـای تودهای به همراه سنگهـای میزبان خود 3 مرحله دگرریختـی اصلی (D1, D2, D3) و 2 مرحلـه دگرگونی (M1, M2) در حد رخساره شیست سبز را تحمل کردهاند که همه این رخدادهـا پس از ژوراسیک میانی رخ داده است. کهنترین ساختارهـای موجـود در محـدوده معدنی، لایهبنـدی و برگوارگـی پیوسته (S1) ایجاد شـده در مرحلـه اول دگرریختـی هستنـد که در سنگهـای میزبان فیلیتی- اسلیتی- شیستی حفظ شدهاند. چینهای مرحله اول (F1) در پیکرههای معدنی تشخیص داده نشدهاند، گرچه آنها در ناحیه چاه گز به عنوان چینهایی دارای میل کم تا متوسط رو به شمال باختر و دارای یالهای موازی شناخته شدهاند. هندسه پیکرههای معدنی توسط ساختارهای مرحله دوم (چینها و برگوارگیها) کنترل شده است. چینهای مرحله دوم (F2) میل کم رو به شمال خاور یا جنوب باختر دارند. این چینها بسته تا باز هستند و سطوح محوری آنها شیب زیاد رو به جنوب و شمال دارند. پیکرههای معدنی در بیشتر موارد دچار انتقال یافتگی از لایهبندی- برگوارگی مرحله اول شده و به موازات برگوارگیهای سطح محوری (AS2) و ترکیبی مرحله دوم (ST2) آرایش دوباره یافتهاند. برگوارگی ترکیبی به صورت قائم است و راستای شمال خاور- جنوب باختر دارد. کانیهای سولفیدی موجود در پیکرههای معدنی در طی رخداد تکتونو- حرارتی مرحله دوم، دچار دگرریختی، تحرک و تبلور دوباره دینامیکی شدهاند. ساختارهای مرحله سوم (D3)، کنترلکننده محلی پیکرههای معدنی هستند و چینها و پهنههای برشی را دربر میگیرند.
زنبق عادلی؛ ایرج رسا؛ علی درویشزاده
چکیده
کانسار مس پورفیری هفتچشمه در 28 کیلومتری شمال شهرستان ورزقان در استان آذربایجان شرقی قرار دارد. بیشتر سنگهای منطقه به سن الیگومیوسن و دربردارنده تودههای نفوذی کوارتزدیوریتی تا گرانودیوریتی بهشدت دگرسانی هستند که دایکهای آندزیتی بدون کانیسازی این واحدها را قطع کرده است. هدف اصلی این پژوهش مطالعه ژئوشیمی و تعیین خاستگاه ...
بیشتر
کانسار مس پورفیری هفتچشمه در 28 کیلومتری شمال شهرستان ورزقان در استان آذربایجان شرقی قرار دارد. بیشتر سنگهای منطقه به سن الیگومیوسن و دربردارنده تودههای نفوذی کوارتزدیوریتی تا گرانودیوریتی بهشدت دگرسانی هستند که دایکهای آندزیتی بدون کانیسازی این واحدها را قطع کرده است. هدف اصلی این پژوهش مطالعه ژئوشیمی و تعیین خاستگاه ماگمای کانسار هفتچشمه است. بررسی روند تغییرات اکسید عناصر اصلی در نمونهها، بیانگر پیوستگی طیف تغییرات سنگشناسی و منشأ یکسان تودهها در منطقه است. از سوی دیگر روند تغییرات عناصر سازگار و ناسازگار نمونهها بیانگر تبلور تفریقی نمونهها و آلایش یا آغشتگی با پوسته بالایی است. در نمودارهای عنکبوتی تهیشدگی ماگما از عناصر Ti، NbوSr و غنیشدگی از عناصر K، Th و Rb دیده میشود. غنیشدگی نمونهها از LILE و تهیشدگی از HFSE همانند فعالیت ماگمایی نوع I در کمانهای آتشفشانی (VAG) است. از سوی دیگر نمودارهای تعیین محیط زمینساختی رسمشده نیز نشان از وابستگی توده هفتچشمه به فعالیت ماگمایی نوع I در کمانهای آتشفشانی کناره قارهها دارد. ترکیب شیمیایی بیوتیتها نیز منشأ کالکآلکالن ماگمای کانسار هفتچشمه را تأیید میکند.
یاسر نوریان؛ سیدرضا موسوی حرمی؛ اسداله محبوبی؛ علی کدخدایی؛ سید علیاکبر عبدالهی موسوی
چکیده
تفکیک گونههای سنگی با روشهای مختلف یکی از مفیدترین مطالعات به منظور تحلیل کیفیت مخزنی و گاهی زونبندی یک مخزن است. به دلیل ارتباط مؤثر بین ویژگیهای زمینشناسی و پتروفیزیکی در هر واحد جریانی هیدرولیکی (Hydraulic Flow unit) شناخت چگونگی توزیع واحدهای جریانی در یک مخزن میتواند در تفکیک مخزن به واحدهای متنوع با شرایط مخزنی متفاوت مفید ...
بیشتر
تفکیک گونههای سنگی با روشهای مختلف یکی از مفیدترین مطالعات به منظور تحلیل کیفیت مخزنی و گاهی زونبندی یک مخزن است. به دلیل ارتباط مؤثر بین ویژگیهای زمینشناسی و پتروفیزیکی در هر واحد جریانی هیدرولیکی (Hydraulic Flow unit) شناخت چگونگی توزیع واحدهای جریانی در یک مخزن میتواند در تفکیک مخزن به واحدهای متنوع با شرایط مخزنی متفاوت مفید باشد. در این مطالعه با استفاده از روش نشانگر زون جریانی (Flow Zone Indicator) شش واحد جریانی بر اساس دادههای تخلخل و تراوایی در دو چاه A و Bمخزن بنگستان در میدان منصوری تعیین شده است. مهمترین پارامترهای آماری دادههای تخلخل و تراوایی برای هر کدام از واحدهای جریانی (HFU) نشان میدهد، HFU3، HFU1 بهترین و HFU5، HFU6 بدترین کیفیت مخزنی را دارند. به منظور ارزیابی مطالعه واحدهای جریانی، با مقایسه روشهای خوشهبندی سلسله مراتبی (Hierarchical Clustering) و روش k-means با استفاده از روش اعتبارسنجی silhouette روش خوشهبندی سلسله مراتبی به عنوان روش بهینه انتخاب شد و دادههای تخلخل و تراوایی هر دو چاه در شش خوشه (Rock Type) قرار گرفتند. مقایسه گونههای سنگی تعیین شده به روش خوشهبندی سلسله مراتبی با واحدهای جریانی و نیز رخسارههای میکروسکوپی مخزن نتایج قابل قبول هر دو روش را برای تعیین گونههای سنگی نشان میدهد.
خسرو ابراهیمی نصرآبادی؛ پیام روحبخش؛ سید مسعود همام؛ حسین عباسنیا
چکیده
محدوده اکتشافی دهنقلعه در فاصله حدود 300 کیلومتری جنوب باختری مشهد و 50 کیلومتری شمال باختری بردسکن قرار دارد. همچنین اینمحدوده بخشی از منطقه کانیسازی سولفید تودهای تکنار و زمینشناسی اصلی آن شامل کلریتسریسیتشیست، بیوتیتسریسیتشیست و سریسیتشیست همراه با تودههای آذرین بازی و حدواسط دگرگونشده در حد متاگابرو- ...
بیشتر
محدوده اکتشافی دهنقلعه در فاصله حدود 300 کیلومتری جنوب باختری مشهد و 50 کیلومتری شمال باختری بردسکن قرار دارد. همچنین اینمحدوده بخشی از منطقه کانیسازی سولفید تودهای تکنار و زمینشناسی اصلی آن شامل کلریتسریسیتشیست، بیوتیتسریسیتشیست و سریسیتشیست همراه با تودههای آذرین بازی و حدواسط دگرگونشده در حد متاگابرو- دیوریت و متادیوریت همگی متعلق به سازند تکنار است که این سازند توسط تودههای آذرین نیمهژرف حدواسط کمی دگرگونشده با بافت پورفیری شاملمتاهورنبلند کوارتزمونزونیت پورفیری، متاهورنبلند کوارتزمونزودیوریت پورفیری،متاهورنبلند مونزودیوریت پورفیری، متاکوارتز مونزونیت پورفیری و متاهورنبلند کوارتزمونزوسینیت پورفیری مورد نفوذ قرار گرفته است. کلیه واحدها تحت تأثیر دگرسانی متوسط تا شدید قرار گرفتهاند و کانیهای سولفیدی آنها از جمله پیریت در اثر اکسایش به اکسیدهای آهن ثانویه تبدیل شدهاند. پیش از عملیات صحرایی، پردازش دادههای سنجنده ETM+ وASTER با روشهاینسبتهای باندی، تجزیه و تحلیل مؤلفههای اصلی استاندارد و انتخابی و در پایان نقشهبرداری زاویه طیفی، به عنوان یک روش موفق برای تفکیک دقیقتر کانیهای دگرسان انجام شد که منجر به بارزسازی پهنههای دگرسانی هماتیتی، کلریتی، اپیدوتی، سریسیتی و سیلیسی در محدوده مطالعاتی شد و صحت پردازش صورتگرفته با مطالعات بعدی صحرایی، سنگنگاری و کانهنگاری به اثبات رسید.
داود رئیسی؛ سارا درگاهی؛ سید حسام الدین معین زاده؛ محسن آروین
چکیده
گندم بریان نوعی سرتخت (Messa) پوشیده از روانههای گدازهای بسیار تیره رنگ است که به عنوان بخشی از فعالیتآتشفشانی زمان کواترنری ایران شناخته میشود. این روانهها که از نوع آلکالی الیوین بازالتهای سالم یا با دگرسانی کم هستند حدود 480 کیلومتر مربع از بخش جنوبی کویر لوت در شمال خاور کرمان را در برمیگیرند. بافت کلی جریانهای بازالتی ...
بیشتر
گندم بریان نوعی سرتخت (Messa) پوشیده از روانههای گدازهای بسیار تیره رنگ است که به عنوان بخشی از فعالیتآتشفشانی زمان کواترنری ایران شناخته میشود. این روانهها که از نوع آلکالی الیوین بازالتهای سالم یا با دگرسانی کم هستند حدود 480 کیلومتر مربع از بخش جنوبی کویر لوت در شمال خاور کرمان را در برمیگیرند. بافت کلی جریانهای بازالتی پورفیری تا گلومروپورفیری با زمینه اینترسرتال تا اینترگرانولار است. کانیهای اصلی جریان شامل درشتبلورهای الیوین و کلینو پیروکسن همراه با میکرولیتهای پلاژیوکلاز هستند. میکرولیتهای پلاژیوکلاز به عنوان کانی اصلی این سنگها شناخته میشوند. با پردازش تصاویر مقاطع نازک و با استفاده از روش پراکندگی اندازه بلور (CSD)، شکل سهبعدی بلورهای پلاژیوکلاز و همچنین زمان رشد و سرعت هستهبندی این بلورها برآورد شد. بر این اساس شکل میکرولیتهای پلاژیوکلاز، تختهای و نسبت محورهای کوتاه: متوسط: بلند به ترتیب برابر با 10:10:1 مشخص شد. یکنواختی نمودار CSD و شیب ثابت آن تأثیر بسیار کم فرایندهای فیزیکی همچون آمیختگی ماگمایی را در هنگام صعود ماگمای بازالتی و رسیدن آن به سطح زمین نشان میدهد. بر اساس این محاسبات، زمان رشد (t) و سرعت هستهبندی (J)از دو مدل متفاوت ارائه شده در روشCSDبه ترتیب برابر با 53/2 تا 21/3 سال و 1- /s 3- mm9-10 × 17/10 تا 1- /s 3-mm 9-10 × 53/9 برآورد شد. نتایج حاصل با طبیعت ماگماهای آلکالی بازالتی همخوانی کامل دارد.
صالح رضایی؛ علی یساقی
چکیده
نسبت شکلی چینها از مهمترین عاملهای نشاندهنده ویژگیهای هندسی چینهاست. چینها بر پایه نسبت شکلی به دو گروه چینهای تاخورده و تحمیلی تقسیمبندی میشوند. تاقدیس قیتوله که با روند عمومی شمال باختر- جنوب خاور در شمال باختر زیرپهنه ساختاری لرستان و در مجاورت گسل زاگرس مرتفع قرار گرفته است، دارای ویژگی بیهمتایی است ...
بیشتر
نسبت شکلی چینها از مهمترین عاملهای نشاندهنده ویژگیهای هندسی چینهاست. چینها بر پایه نسبت شکلی به دو گروه چینهای تاخورده و تحمیلی تقسیمبندی میشوند. تاقدیس قیتوله که با روند عمومی شمال باختر- جنوب خاور در شمال باختر زیرپهنه ساختاری لرستان و در مجاورت گسل زاگرس مرتفع قرار گرفته است، دارای ویژگی بیهمتایی است که آن را از دیگر چینهای بخش چینخورده زاگرس متمایز میسازد. این تاقدیس در مجموعههای سنگی کهنتر از کرتاسه هندسه تاخورده داشته و از چهار چین با آرایه پلکانی تشکیل شده ولی در مجموعههای سنگی ترشیری از یک تاقدیس بزرگ با نسبت شکلی بالا و هندسه تحمیلی تشکیل شده است. چنین تغییری در سبک چینخوردگی از سطح تا ژرفای افقهای چینخورده این تاقدیس به دلیل اثر پهنه گسلی وارون زاگرس مرتفع بر افقهای جدایشی میانی تحلیل شده است. چنین سبکی از چینخوردگی که در دیگر تاقدیسهای مجاور گسل وارون زاگرس مرتفع در جنوب خاور زاگرس نیز دیده شده میتواند الگویی برای مناطق مجاور گسلهای وارون بنیادین پیسنگی در دیگر بخشهای زاگرس باشد.
معصومه خلج معصومی؛ محمد لطفی؛ ایوب معمار کوچهباغ؛ احمد خاکزاد؛ پیمان افضل
چکیده
منطقه مورد مطالعه در آنومالی پنج ساغند، در پهنه ساختاری ایران مرکزی و در کمربند فلززایی بافق- رباط پشتبادام قرار دارد. کانیسازی اورانیم، توریم و عناصر خاکی کمیاب در منطقه ساغند، بهطور چیره از نوع گرمابی و متاسوماتیسم وابسته به تودههای نفوذی منطقه (گرانیت موجود در شمال آنومالی پنج) است. تمرکز اورانیم نوع گرمابی، از سامانه ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در آنومالی پنج ساغند، در پهنه ساختاری ایران مرکزی و در کمربند فلززایی بافق- رباط پشتبادام قرار دارد. کانیسازی اورانیم، توریم و عناصر خاکی کمیاب در منطقه ساغند، بهطور چیره از نوع گرمابی و متاسوماتیسم وابسته به تودههای نفوذی منطقه (گرانیت موجود در شمال آنومالی پنج) است. تمرکز اورانیم نوع گرمابی، از سامانه شکستگیهای ژرف پیروی میکند و در حواشی عدسیها و تودههای مگنتیت به جا گذاشته شده است. علت آن، ایجاد محیطهای ژئوشیمیایی مناسب است و پدیده متاسوماتیسم آلکالن و همراهی توریم و اورانیم با عناصر خاکی کمیاب یکی از آشکارترین ویژگیهای این چرخه فلززایی در ایران مرکزی و منطقه مورد مطالعه است. در منطقه ساغند و بهویژه محدوده مورد مطالعه، سریم و ایتریم همبستگی مثبت زیادی با کانیسازی عناصر پرتوزا (اورانیم و توریم) نشان میدهند. به خاطر رابطه ژنتیکی این عناصر (سریم و ایتریم)، با کمک روش آمار کلاسیک و با استفاده از محاسبه متغیرهای آماری روی دادههای لیتوژئوشیمیایی برداشتشده در منطقه، جدایش جوامع بیهنجار صورت پذیرفت، سپس نمودارهای ستونی پراکندگی فراوانی آن رسم و متغیرهای آماری عناصر محاسبه و در پایان جدایش جوامع بیهنجار صورت گرفت. نتایج حاصل از همبستگی مثبت و بالای توریم و اورانیم با عناصر سریم و ایتریم در منطقه نشان میدهد که فازهای کانیسازی این عناصر یکسان است و از یک سازوکار پیروی میکند. با تلفیق نقشههای ژئوشیمیایی با زمینشناسی مشخص شدکهکانیسازی عناصر پرتوزا در منطقه از نوع متاسوماتیت است که سنگهای اولیه منطقه، شامل واحدهای سنگی آذرآواری، دیابازها، داسیتپورفیری و گابرو را تحت تأثیر متاسوماتیسم قرار داده و انواع سنگهای اصلی منطقه آمفیبولمتاسوماتیت، آمفیبول – آلبیتمتاسوماتیت، آلبیتمتاسوماتیت، آمفیبول- کوارتز- فلدسپار متاسوماتیت، آمفیبول- فلدسپار- اپیدوتمتاسوماتیت و آمفیبول- بیوتیت- ارتوز- تالک- کلریت- اپیدوتمتاسوماتیت را در منطقه بهوجود آورده است. بیهنجاری بهدستآمده برای اورانیم، با روش آمار کلاسیک، در باختر متمایل به جنوب باختری، مرکز و جنوب نقشه مشخص شد. این روش برای بیهنجاری توریم، نواحی باختر متمایل به جنوب باختری، مرکز و جنوب نقشه- که بخش مرکزی توریم بیشتری نسبت به اورانیم دارد- را آشکار کرد و برای بیهنجاری سریم و ایتریم نیز همان مناطق بیهنجار بالا را نشان داد، با این تفاوت که مقدار ایتریم نسبت به عناصر دیگر در مرکز، بیهنجاری بیشتری را نشان میدهد.
منیره خیرخواه
چکیده
بسیاری از مراکز آتشفشانی در ایران سن پلیوکواترنری دارند که دهها میلیون سال پس از برخورد اولیه عربی- اورازیا شکل گرفتهاند. سنگهای بازالتی شمال باختری ایران در استان آذربایجان غربی، بخشی از سریهای گسترده ماگماهای پلیوکواترنری گوشتهای هستند که در فلات ایرانی- ترکی فوران یافتهاند. طیف گستردهتر ترکیبات نمونههای سنگی این ...
بیشتر
بسیاری از مراکز آتشفشانی در ایران سن پلیوکواترنری دارند که دهها میلیون سال پس از برخورد اولیه عربی- اورازیا شکل گرفتهاند. سنگهای بازالتی شمال باختری ایران در استان آذربایجان غربی، بخشی از سریهای گسترده ماگماهای پلیوکواترنری گوشتهای هستند که در فلات ایرانی- ترکی فوران یافتهاند. طیف گستردهتر ترکیبات نمونههای سنگی این فلات از بازالتهای اولیه تا ریولیت همراه با گدازههای پتاسیمی تا اولتراپتاسیک است. بازالتهای آلکالن با ویژگی درون صفحهای و بازالتهای مشابه بازالتهای جزایر اقیانوسی در این فلات حضور دارند.از اینرو، مطالعات دقیق سنگشناختی و تعیین سن تکاپوی آتشفشانی بازیک کواترنری شمال باختر ایران که در بخش خاوری این فلات قرار گرفته است، اهمیت بسیاری دارد. این مقاله ماهیت و سنهای جدید به روش 40Ar/39Ar سنگهای آتشفشانی بازیک شمال باختر ایران را در مقایسه با آتشفشانهای جوان خاور ترکیه (آناتولی)، آرارات و تندورک و ایگیتداغی مورد بررسی قرار میدهد. این آتشفشانهای جوان در چند مرحله مواد آذرآواری و روانههای گدازه را با ترکیب بازیک تا میانه فوران کردهاند. چنانکه از شمال ماکو تا جنوب باختری دریاچه ارومیه (حدود 200 کیلومتر)، طی مدت زمان کوتاهی در طی کواترنری از مواد بازیک پوشیده شده است. این سنگهای بازیک تا میانه از آتشفشانهای آرارات (آگریداغی)، تندورک و ایگیتداغی منشأ گرفتهاند. بررسی تغییرات شیمی سنگهای آتشفشانی کواترنری نشان از پیشرفت ژئوشیمیایی ترکیبات از کالکآلکالن به آلکالن، از سوی شمال (ماکو) به سمت جنوب (سلماس) منطقه، با نزدیکشدن به صفحه عربی دارد. گدازهها حدود 10 میلیون سال پیش از یک پوسته ستبر و یک گوشته سنگکرهای نازک در فلات ایرانی- ترکی فوران یافتهاند. دامنههای سنی این گدازههای بازالتی، از 87/1 تا 4/0 میلیون سال برآورد شده است. این دادههای سنی، از مطالعات سنیابی که پیشتر در ترکیه انجام شده است، سنهای بسیار دقیقتری را نشان میدهد و ایگیتداغی که پیش از این تعیین سن نشده بود، در این مطالعه سنیابی شده است. با مطالعات سنگشناختی و برآورد سنی دقیق از گدازههای شمال باختر ایران و مقایسه با سنگهای مشابه در ترکیه میتوان به تصویر کاملی از تکاپوی ماگمایی سرتاسری این بخش از فلات ایرانی- ترکی دست یافت.
کرامت نژاد افضلی؛ راضیه لک؛ محمدرضا ثروتی؛ فاطمه بیاتانی
چکیده
گلفشان یک پدیده طبیعی و دیدنی است که معمولا به صورت یک سیمای گنبدیشکل و در بعضی مواقع به صورت حوضچهای یافت میشوند. این گلفشانها مخلوطی از آب، گل و گاز هستند و کاربردهای زیادی از جمله جاذبه گردشگری، گل درمانی، تأمین عناصر کمیاب بدن و استفاده در کوزهگری دارند. این شکلها در بیشتر نقاط دنیا بهویژه در کمربند آلپ و هیمالیا ...
بیشتر
گلفشان یک پدیده طبیعی و دیدنی است که معمولا به صورت یک سیمای گنبدیشکل و در بعضی مواقع به صورت حوضچهای یافت میشوند. این گلفشانها مخلوطی از آب، گل و گاز هستند و کاربردهای زیادی از جمله جاذبه گردشگری، گل درمانی، تأمین عناصر کمیاب بدن و استفاده در کوزهگری دارند. این شکلها در بیشتر نقاط دنیا بهویژه در کمربند آلپ و هیمالیا قابل مشاهده است و در ایران، بیشتر در جلگههای ساحلی دریای خزر و دریای عمان دیده میشوند. در استان هرمزگان قبلا فقط یک یا دو گلفشان بین جاسک و میناب شناسایی شده بود. این پدیدههای زیبا و منحصر به فرد، نیازمند توجه بیشتر در صنعت گردشگری هستند باید آنرا مهمترین پدیده زمین گردشگری سواحل شمالی دریای عمان معرفی کرد. در این پژوهش، پس از گردآوری اطلاعات و دادههای دفتری شامل نقشههای توپوگرافی، زمینشناسی، دادههای ماهوارهای IRS و عکسهای هوایی، بررسیهای دورسنجی انجام شد و سپس با مطالعات صحرایی و کنترل زمینی، شناسایی گلفشانها کامل شد. در عملیات صحرایی از هر گلفشان یک نمونه رسوب برداشت و تجریه عناصر اصلی، فرعی و جزئی توسط دستگاه ICP-OES بر روی آن انجام شد. نزدیک به 30 گلفشان بزرگ و کوچک فعال در خاور تنگه هرمز در محدوده کوه گوک و 6 گلفشان در محدوده روستاهای گتان و توجک شناسایی و بررسی شد، که پیش از این معرفی نشده بودند. بزرگترین گلفشان، دارای مخروطی با ارتفاع 73 متر از سطح زمینهای اطراف در محدوده روستاهای گتان و کوچکترین آن دارای مخروطی با ارتفاع کمتر از یک متر در محدوده گوک است. همچنین مطالعات ژئوشیمی یا تعیین مقدار عناصر موجود در رسوبات برای کلیه گلفشانها انجام شد.از آنجا که وجود این پدیده ژئومرفولوژیکی در هر منطقه نشانه فعالیت زمینساخت آن منطقه است، بنابراین احتمال رخداد زمینلرزه خفیف و گسلخوردگی وجود دارد که این امر باید در احداث ساختمانها و سازههای ثابت، مانند پلها لحاظ شود. همچنین گلهای خارج شده از آنها میتواند تا حدی مشخصکنندة وضعیت درونی زمین باشد. گلفشانها بهعنوان شاخص میدانهای گازی و نفتی شناخته شدهاند و از آنها برای پیشبینی وجود میدانهای نفتی و گازی در اعماق زمین استفاده میشود.
زینب بختیاری زاده؛ حمید نظری؛ محمدعلی شکری؛ علی ماهفروزی؛ آمنه کاوه فیروز
چکیده
به عقیده باستانشناسان انسانهایی که در غارهای باستانی مازندران همچون غار کمیشان، غار هوتو و غار کمربند زندگی میکردند، پس از خروج از غار به مرور وارد دوره روستانشینی شده و سپس در نهایت در عصر مفرغ و آهن باعث شکلگیری و پیدایش گوهرتپه شدند. مطالعات باستانشناسی اشاره به قدمت 14 هزار ساله این منطقه دارد و یافتههایی از آغاز ...
بیشتر
به عقیده باستانشناسان انسانهایی که در غارهای باستانی مازندران همچون غار کمیشان، غار هوتو و غار کمربند زندگی میکردند، پس از خروج از غار به مرور وارد دوره روستانشینی شده و سپس در نهایت در عصر مفرغ و آهن باعث شکلگیری و پیدایش گوهرتپه شدند. مطالعات باستانشناسی اشاره به قدمت 14 هزار ساله این منطقه دارد و یافتههایی از آغاز دوره فراپارینهسنگی تا عصر آهن را آشکار میسازد. در این پژوهش بررسیهای لرزهشناسی باستانی با تکیه بر دانش پارینهلرزهشناسی بر روی سامانه گسلی خزر در سایت پیش از تاریخ گوهرتپه در ناحیه بهشهر استان مازندران انجام گرفته است. بررسیهای پارینهلرزهشناسی به روش میدانی در ترانشه باستانشناسی سایت گوهرتپه انجام شده و دادههای ژئوفیزیکی (GPR و ژئوالکتریک) از محدوده در مقیاس مناسب مورد بررسی قرار گرفته است. بر پایه انجام پژوهشهای پارینهلرزهشناسی 5 رویداد زمینلرزهای در بازه زمانی 3500 تا 5000 سال گذشته، با بزرگای 2/6 تا 0/7 در مقیاس بزرگای گشتاوری (Mw) شناسایی شده است. همچنین بیشینه جابه جایی قائم شناسایی شده در مشاهدات پارینهلرزهشناسی توسط برداشتهای ژئوفیزیکی و دادههای GPR نیز تأیید شده است. همچنین دوره بازگشت میانگین رخدادهای زمینلرزهای در حدود 375 سال برآورد شده است. بر اساس بررسیهای لرزهشناسی باستانی انجام گرفته در منطقه، مشخص شده است که وقوع رخدادهای زمینلرزهای در منطقه سبب از بین رفتن و یا کوچ و مهاجرت مردمان پیش از تاریخ گوهرتپه در محدوده زمانی چند صد سال شده است.
رضا فرخنژاد؛ بیژن اسفندیاری؛ احمد معتمد
چکیده
در این مقاله واحد سنگچینهای سازند فجن به سن پالئوسن در شمال باختر شاهرود (البرز خاوری) مورد مطالعه قرار گرفته است. ترکیب سنگی اصلی سازند مزبور در مقطع مطالعه شده کنگلومرا و ماسهسنگ و ستبرای آن برابر با 5/172 متر است که با همبری از نوع ناپیوستگی فرسایشی موازی، لایههای آهکی کرتاسه پایانی را میپوشاند و همبری بالایی آن با سنگآهک ...
بیشتر
در این مقاله واحد سنگچینهای سازند فجن به سن پالئوسن در شمال باختر شاهرود (البرز خاوری) مورد مطالعه قرار گرفته است. ترکیب سنگی اصلی سازند مزبور در مقطع مطالعه شده کنگلومرا و ماسهسنگ و ستبرای آن برابر با 5/172 متر است که با همبری از نوع ناپیوستگی فرسایشی موازی، لایههای آهکی کرتاسه پایانی را میپوشاند و همبری بالایی آن با سنگآهک زیارت به سن ائوسن تدریجی است. بخش گسترده سازند فجن در مقطع مورد مطالعه را ارتوکنگلومرای پلیمیکتیک و پلیمودال با دانههای گرد شده تا نیمهگرد شده تشکیل میدهد. جنس این دانههای آواری که بهطور کلی کروی تا بیضوی شکل هستند، سنگآهک، ماسهسنگ و چرت است. سنگرخسارههای کنگلومرایی پالئوسن با دو رخساره گراولی دانهپشتیبان (با گستردگی دانهای بیشتر) به اشکال تودهای (Gcm) و همراه با لایهبندی افقی (Gh) مشخص میشوند که در سامانه رودخانهای بریده بریده تشکیل شدهاند. این موضوع با وجود شواهدی مانند فراوانی و بافت متراکم گراولها، فابریک ایمبریکاسیون که نشان از جریان دیرینه یکسویه دارد، نبود فسیل به دلیل ماهیت اکسیدکنندگی محیط رسوبی، وجود عدسیهای ماسهسنگی دارای لایهبندی مورب ناوهای شکل (St) و گرد تا نیمه گرد بودن بیشتر گراولهای موجود که نشان از دور از منشأ بودن آنها دارد، تفسیر میشود. فراوانی بار بستر بیشتر در اندازه پبل تا کابل، وجود گراولهایی در حد بولدر، نبود رسوبات گلی دشت سیلابی و تداوم جانبی زیاد لایههای کنگلومرایی، دلایلی هستند که محیط رسوبی شناسایی شده را از نوع رودخانه مئاندری متمایز میکنند. لایههای ماسهسنگی مورد بررسی با رخسارههای دارای ریپلمارک (Sr) و لایهبندی مورب مسطح (Sp) تبیین شده، از نوع سابلیتارنایت و کوارتزآرنایت هستند و در سامانه دلتایی تحت نفوذ کشند نهشته شدهاند. معیارهای این تشخیص عبارتند از: وجود ساختار ریپلمارک تداخلی که نمایانگر تغییر در سوی جریان حامل ذرات آواری است، نیمهگرد شده تا گرد شده بودن دانههای ماسه که میتواند معرف جابهجایی مکرر دانهها پس از تهنشست در محیط رسوبی باشد، جورشدگی خوب، بلوغ بافتی بالا، ناچیز بودن مقدار ماتریکس که وجه تمایز دلتای مشخص شده از انواع دیگر دلتاهاست و لایهبندی مورب درهم که آشکارترین نشانه از وجود جریانهای رفت و برگشتی کشندی است.
یحیی جمور؛ سعید هاشمی طباطبایی؛ مرتضی صدیقی؛ حمید رضا نانکلی
چکیده
هر چند در دهههای گذشته استفاده از مشاهدات سنتی نقشهبرداری مانند طولها و زوایا در اندازهگیریهای جابهجاییهای سطحی زمین و مطالعات زمینساخت به صورت محدود و محلی رایج بوده است، بنابراین با ورود سامانههای ماهوارهای تعیین موقعیت در دهه اخیر و دقت بالای آن انقلابی جدید در بهکارگیری مشاهدات ژئودزی(Geodetic Observations)، بویژه مشاهدات ...
بیشتر
هر چند در دهههای گذشته استفاده از مشاهدات سنتی نقشهبرداری مانند طولها و زوایا در اندازهگیریهای جابهجاییهای سطحی زمین و مطالعات زمینساخت به صورت محدود و محلی رایج بوده است، بنابراین با ورود سامانههای ماهوارهای تعیین موقعیت در دهه اخیر و دقت بالای آن انقلابی جدید در بهکارگیری مشاهدات ژئودزی(Geodetic Observations)، بویژه مشاهدات GPS (Global Positioning System) در مطالعات حرکات پوستهای زمین و لرزهزمینساخت بهوجود آمده است. در واقع با بررسی تغییرات زمانی مقادیر دگرشکلی سطحی زمین حاصل از مشاهدات ژئودزی میتوان به رفتارسنجی پوسته زمین پرداخت و در مورد ویژگیهای لرزهزمینساخت منطقة مورد مطالعه، اظهارنظر کرد. با انجام اندازهگیریهای ژئودزی به صورت تکراری و تحلیل نتایج به دست آمده، میتوان به الگوی دگرشکلی روز مناطق مورد مطالعه دست یافت. از آنجا که همواره شناخت دقیقتر لرزهخیزی و لرزهزمینساخت منطقه تهران به دلایل مختلف از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است، در این مقاله از مشاهدات GPS چندسال اخیر که در این منطقه انجام شدهاند، استفاده شده است. در این تحقیق از 35 ایستگاه GPS برای پوشش تهران و نوار شمالی آن که در برگیرندة گسل شمال تهران است، استفاده شده است. برخی از این ایستگاهها تنها در دو نوبت (Epoch) سالانه اندازهگیری شدهاند و برخی دیگر بیش از 4 نوبت در سال های مختلف مورد اندازهگیری قرار گرفتهاند. اندازهگیریهای یادشده پس از پالایش و پیش پردازشهای لازم، مورد پردازش روزانه قرار گرفتند و سپس جوابهای روزانه با یکدیگر ترکیب و میدان آهنگ جابهجایی یا همان میدان سرعت سالانه محاسبه شد. تحلیل میدان تغییرشکل ژئودتیک به دست آمده در این تحقیق، حاکی از آهنگ جابهجایی زمینساخت بسیار ضعیف در حدود 5/0 الی 2 میلیمتر در سال برای مؤلفه راستالغز چپگرد از باختر به خاور و کوتاهشدگی در نوار شمالی تهران است که میتواند به گسل شمال تهران و گسل مشا برگردد. البته آهنگ جابهجایی یادشده با حرکت بر روی نوار شمالی تهران اندکی متغیر است و به نظر میرسد بخش خاوری نوار شمالی تهران از بخش باختری آن اندکی فعالتر باشد که با نتایج مطالعات زمینشناسی هم همخوانی دارد.
مرتضی خلعتبری جعفری؛ پروانه کونانی
چکیده
تودههای گدازه- گنبدیشکل در محدوده نوده انقلاب، در جنوب خاوری جغتای در استان خراسان رضوی، سنگهای آتشفشانی- رسوبی ائوسن را در شمال کمربند افیولیتی سبزوار قطع کرده و توسط نهشتههای رسوبی پلیوسن و کواترنری پوشیده شدهاند. حاشیه تودهها از گدازههای با ترکیب بازالتی، آندزیتی بازالتی فیریک و آندزیتی جریانی ولی بخش میانی و بالای ...
بیشتر
تودههای گدازه- گنبدیشکل در محدوده نوده انقلاب، در جنوب خاوری جغتای در استان خراسان رضوی، سنگهای آتشفشانی- رسوبی ائوسن را در شمال کمربند افیولیتی سبزوار قطع کرده و توسط نهشتههای رسوبی پلیوسن و کواترنری پوشیده شدهاند. حاشیه تودهها از گدازههای با ترکیب بازالتی، آندزیتی بازالتی فیریک و آندزیتی جریانی ولی بخش میانی و بالای توده از سنگهای با ترکیب آندزیتی- تراکیآندزیتی فیریک، داسیتی آفیریک- فیریک، تراکیداسیتی فیریک و کوارتزمونزودیوریتی تشکیل شده است. اثری از نهشتههای آذرآواری نیز در حاشیه این تودهها دیده نشد. بافت غربالی و منطقهبندی نوسانی در درشتبلورهای پلاژیوکلاز شاید به دلیل بر نبود تعادل در حجره ماگمایی بوده است. گدازههای حاشیه تودهها روند کالکآلکالن و سنگهای بخش میانی تودهها روندهای کالکآلکالن تا کالکآلکالن پتاسیم بالا دارند. نمودارهای عنکبوتی گدازههای بخش حاشیهای تودهها، انطباق قابل توجهی با نمودارهای عنکبوتی سنگهای بخش میانی تودهها دارند و غنیشدگی از عناصر روبیدیم، باریم، توریم، لانتانیم، استرانسیم و تهیشدگی آشکار از نیوبیم و تیتان نشان میدهند. با وجود اینکه چند نمونه در قلمروی آداکیت رسم شدهاند، ولی ویژگیهای ژئوشیمیایی آداکیتهای شاخص را ندارند. بهنظر میرسد که ماگمای مادر این تودهها از ذوب بخشی گوه گوشتهای حاصل شده که غنیشدگی متفاوت داشته و به احتمال تحت تأثیر ترکیبات برخاسته از صفحه فرورونده بوده است. تفسیر بعدی را میتوان به ذوب بخشی بخشهای مافیک و دگرگون در بالای صفحه فرورونده نسبت داد.
مجید پورمقدم
چکیده
نتایج حاصل از مطالعات میکروسکوپ الکترونی (SEM) روی نمونه های خارج شده از درون اتوکلاو که در شرایط گرمابی (دمای 200 درجه سانتیگراد و به مدت 120 ساعت) قرار داشتهاند نشاندهنده تغییر ساختار نمونهها و ایجاد سامانه تبلورهای جدید و سنتز کانیهای زئولیتی کانسرینایت، آنالسیم و مرلینوییت است. در این پژوهش که محور مطالعاتی آن پهنه زئولیتی ...
بیشتر
نتایج حاصل از مطالعات میکروسکوپ الکترونی (SEM) روی نمونه های خارج شده از درون اتوکلاو که در شرایط گرمابی (دمای 200 درجه سانتیگراد و به مدت 120 ساعت) قرار داشتهاند نشاندهنده تغییر ساختار نمونهها و ایجاد سامانه تبلورهای جدید و سنتز کانیهای زئولیتی کانسرینایت، آنالسیم و مرلینوییت است. در این پژوهش که محور مطالعاتی آن پهنه زئولیتی دماوند با سن ائوسن در سازند کرج و با شرایط منشأ رسوبی تشخیص داده شد، نمونهبرداری از کانسار زئولیتی به طور گزینشی، و تجزیههایXRFو XRD (نمونههای خرد شده) و تهیه مقاطع نازک و آمادهسازی نمونهها، شستشو با محلولهای KOH، NaOH و آمونیاک و استفاده از دستگاههای همزن مغناطیسی، اتوکلاو، کوره (آون) و خشک کن و ایجاد شرایط گرمابی انجام شد. در پایان مقداری از بلورهای سنتزشده بدون خرد شدن توسط میکروسکوپ الکترونی با بزرگنماییهای متغیر برای تصویرسازی از بلورها و نوع بلورها و نوع فرم بلور و تجزیه نقطهای با آشکارسازی ED Xray برای تجزیه عنصری مشاهده شد که نتایج مطالعات تغییر فاز انجامشده از زئولیتهای طبیعی دماوند و سنتز کانیهای زئولیتی جدید را تأیید میکند که با توجه به استفاده از تغییر ساختار زئولیتهای طبیعی دماوند و سنتز کانیهای جدید و مدت 70 ساله سنتز زئولیتهای مصنوعی در آزمایشگاه، میتواند به عنوان توجیه فنی و اقتصادی برای یک پژوهش بینالمللی، دارای اهمیت باشد.
امیر نعیمی؛ محمدرضا قاسمی؛ محمدرضا شیخالاسلامی؛ ابوالفضل حاجیحسینی
چکیده
گسل عطاری گسلی موربلغز است که طول نقشهبرداری شده آن در حدود 20 کیلومتر و ادامه شمال خاوری و جنوب باختری آن پوشیده است. با این حال در شمال کویر چاه جام گسلی شکل گرفته است که میتوان آن را ادامه شمال خاوری گسل عطاری دانست. بررسی تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که سامانه گسلی میامی به طرف جنوب باختر تا شمال کویر چاه جام تداوم دارد. ...
بیشتر
گسل عطاری گسلی موربلغز است که طول نقشهبرداری شده آن در حدود 20 کیلومتر و ادامه شمال خاوری و جنوب باختری آن پوشیده است. با این حال در شمال کویر چاه جام گسلی شکل گرفته است که میتوان آن را ادامه شمال خاوری گسل عطاری دانست. بررسی تصاویر ماهوارهای نشان میدهد که سامانه گسلی میامی به طرف جنوب باختر تا شمال کویر چاه جام تداوم دارد. بنابراین می توان پیشنهاد کرد که این سامانه در شمال کویر چاه جام به گسل عطاری میپیوندد و با احتساب قسمتهای از گسل که پوشیده ترسیم شدهاند؛ درازای گسل عطاری به حدود 127 کیلومتر میرسد. در شمال باختر گسل عطاری هم گسل پیغمبران وجود دارد که بیشنیه جابهجایی روی آن تا حدود 4 کیلومتر گزارش شده است. گسل پیغمبران به طرف باختر به گسل سمنان متصل میشود. از این رو با وجود اینکه گسل عطاری جابهجایی زیادی نداشته و بهطور عمده سنگهای آتشفشانی ائوسن را بریده است؛ لیکن از پیوند این گسل با گسلهای پیغمبران، سمنان و سامانه گسلی میامی یک سامانه گسلی بزرگتر شکل میگیرد که میتوانسته است به عنوان مرز بین ایران مرکزی و البرز عمل کند. همچنین با توجه به اینکه گسل عطاری در جنوب خاوری البرز مرکزی و با شیب زیاد (°75-60) رو به جنوب- جنوب خاور قرار گرفته است؛ به نظر میرسد که گلساخت مثبت که عموماً یک چهارچوب کلی برای البرز مرکزی در نظر گرفته میشود؛ در این قسمت از البرز شکل نگرفته است. مطالعات همچنین نشان میدهند که یک جنبش چپبُر به دنبال حرکت رو به باختر خزر جنوبی در سنوزوسیک پسین روی گسل عطاری پدیدار شده است.
کاوه محمدی؛ نادر تقیپور؛ حسین مصدق
چکیده
در گذر دونین- کربنیفر به دلیل تغییر شرایط محیطی ( بالاآمدن جهانی سطح آب و رخداد زیستی هنگنبرگ)، تغییرات ژئوشیمیایی در غلظت عناصر رخ دادهاست که برخی از آنها به عنوان ردیاب شاخص برای شناسایی منشأ رسوبات و همچنین بررسی نوسانات سطح آب بهکار میروند. در این گذر تغییرات Srبا تغییرات سطح آب رابطه عکس و با مقدار نهشتهشدن رسوبات رابطه ...
بیشتر
در گذر دونین- کربنیفر به دلیل تغییر شرایط محیطی ( بالاآمدن جهانی سطح آب و رخداد زیستی هنگنبرگ)، تغییرات ژئوشیمیایی در غلظت عناصر رخ دادهاست که برخی از آنها به عنوان ردیاب شاخص برای شناسایی منشأ رسوبات و همچنین بررسی نوسانات سطح آب بهکار میروند. در این گذر تغییرات Srبا تغییرات سطح آب رابطه عکس و با مقدار نهشتهشدن رسوبات رابطه مستقیم دارد. عناصر راهنما مانند Al, Ca, Mg, Mn, Fe, Sr معرف شرایط محیط رسوبگذاری مرز دونین-کربنیفر بوده و تغییرات آنها به دلیل تأثیرات درونی و بیرونی محیط اعم از pH, Eh و آب و هوا و ... است. مطالعه پیش رو به بررسی نحوه تغییرات عنصری در مرز دونین- کربنیفر(سازندهای خوشییلاق و مبارک) در برش لبنسار پرداخته است. تغییرات عنصری در پوسته براکیوپودها و رسوبات دربرگیرنده در محدوده مرز دونین- کربنیفر روند مشابهی دارند که گویای برجا بودن نمونههای فسیلی برداشتشده در منطقه بوده و محیط زندگی موجودات یاد شده و محیط رسوبگذاری رسوبات دربرگیرنده آنها دریایی نیمهبسته تا باز با شرایط احیایی در نظر گرفته شدهاست. شیلهای سیاه در این گذر، دارای مقدار عناصر خاکی کمیاب سبک بیشتری نسبت به عناصر خاکی کمیاب سنگین هستند که تأییدی بر منشأ قارهای آنهاست. تغییرات عناصری همچون منگنز، آهن، سدیم و ...در مرز دونین-کربنیفر اشاره به کممنیزیم بودن کلسیت در پوسته فسیلها و رسوبات دربرگیرنده آنها دارد. تغییر مقادیر منگنز و استرانسیم تابع نوسانات سطح آب دریا است که خود بر مقادیر دیگر عناصر همچون آهن، آلومینیم، تیتان، منیزیم، کلسیم، سدیم، پتاسیم و ... تأثیر گذاشته است. مقدار متوسط سدیم در گذر دونین-کربنیفر در برش لبنسار نشاندهنده شوری متوسط است.