زمین شناسی اقتصادی
شهرام مبصر؛ طاهر فرهادی نژاد؛ عباس عسگری؛ محمدعلی علی آبادی؛ شیرین فتاحی
چکیده
ذخیره مس برزاوند به سن الیگوسن و در 30 کیلومتری شمال خاور زفره در امتداد یک گسل کششی با روند تقریبی خاوری- باختری و درون گدازه بازالتی به فرم لایهکران تشکیل شده است. دگرسانی های عمده شامل پیریتی شدن، پروپیلیتیکی شدن، زئولیتی شدن، سیلیسی شدن، اورالیتی شدن و سوسوریتی شدن گدازه بازالتی می باشند. مطالعات ژئوشیمیایی در برزاوند ...
بیشتر
ذخیره مس برزاوند به سن الیگوسن و در 30 کیلومتری شمال خاور زفره در امتداد یک گسل کششی با روند تقریبی خاوری- باختری و درون گدازه بازالتی به فرم لایهکران تشکیل شده است. دگرسانی های عمده شامل پیریتی شدن، پروپیلیتیکی شدن، زئولیتی شدن، سیلیسی شدن، اورالیتی شدن و سوسوریتی شدن گدازه بازالتی می باشند. مطالعات ژئوشیمیایی در برزاوند نمایانگر غنی شدگی SiO2 ،Al2O3،K2O Na2O ،P2O5 ،TiO2 ،∑REE ،Ag ،As ،Ba ،Be ،Bi ،Cd ،Cs ،Cu ،Li ،Mo ،Nb ،Pb ،Rb ،Sb ،Se ،Sn ،Sr ،Ta ،Tl ،Te ،Th ،U ،W Y ،Zn و Zr، شستشو- تثبیت CaO ،Fe2O3 ،MnO ،Hf ،Sc و V و تهی شدگی S ،Ni ،Cr ،MgO و Co طی دگرسانی می باشد. همبستگی مثبت بین La/Lu)N،(La/Yb)N،(La/Sm)N) و La/Y)N) با CaO (96/0 الی 70/0= r) نمایانگر پروپیلیتیکی شدن بازالت میزبان و به دنبال آن افزایش pH سیالات مسئول کانه زایی بوده که خود در تفریق لانتانیدها نقش داشته است. کانی شناسی ماده معدنی مشتمل بر کالکوپیریت، بورنیت، کوولیت، آزوریت، مالاکیت، هماتیت، گوتیت و پیریت می باشد. مس در شوراب های اکسیدان مربوط به فرایند دیاژنز تأخیری به صورت کمپلکس های کلریدی حمل و از طریق جانشینی درون پیریت های تشکیل شده در مرحله ولکانیسم ته نشست شده است. چنین به نظر میرسد ذخیره مس برزاوند مراحل ولکانیسم زیردریایی، دیاژنز آغازین و دیاژنز تدفینی، دگرگونی تدفینی و فرایند هوازدگی را در طی تکوین خود داشته است. با توجه به ویژگی های دگرسانی، کانی شناسی و زمین شیمی سنگ کل می توان گفت که ذخیره مس برزاوند دارای بیشترین شباهت با ذخایر مس تیپ مانتو است.
دورسنجی
محمد شریفی کیا؛ جلال کرمی؛ احسان فلاحتی
چکیده
سنجش از دور اپتیک روش نوین، کم هزینه و کارآمد در شناسایی مناطق دگرسانی است. با این وجود در مناطق پوشیده از پوششهای گیاهی و رسوبات کواترنر، شناسایی این مناطق تنها توسط تصاویر اپتیک از دقت بالایی برخوردار نیست. به همین دلیل تلفیق دادههای سنجنده اپتیکی ASTER و سنجنده میکروویو PALSAR با روشهای HSV، HSL، بیشترین شباهت و شبکه عصبی فازی به منظور ...
بیشتر
سنجش از دور اپتیک روش نوین، کم هزینه و کارآمد در شناسایی مناطق دگرسانی است. با این وجود در مناطق پوشیده از پوششهای گیاهی و رسوبات کواترنر، شناسایی این مناطق تنها توسط تصاویر اپتیک از دقت بالایی برخوردار نیست. به همین دلیل تلفیق دادههای سنجنده اپتیکی ASTER و سنجنده میکروویو PALSAR با روشهای HSV، HSL، بیشترین شباهت و شبکه عصبی فازی به منظور شناسایی دقیقتر زونهای دگرسانی در غرب استان قزوین مورد توجه قرار گرفته است. بدین منظور ابتدا شناسایی دگرسانیهای آرژیلیک و پروپیلیتیک توسط تصویر ASTER انجام گرفت. سپس بر اساس اطلاعات زمینشناسی و دادههای میدانی جمعآوری شده، برخی از مناطق دارای دگرسانیهای پوشیده شده رسوبات کواترنر، که توسط تصاویر ASTER قابل شناسایی نیستند، مشخص گردید. در ادامه تلفیق دادههای باند Lسنجنده PALSAR و باندهای مادون قرمز میانی سنجنده ASTER به روشهای HSV، HSL، بیشترین شباهت و شبکه عصبی مصنوعی انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که تلفیق تصاویر رادار و اپتیک به روشهای HSV و HSL باعث افزایش تفکیکپذیری مناطق دارای رخنمون دگرسانی آرژیلیک از سایر مناطق میشوند. همچنین ترکیب تصاویر رادار و اپتیک به روشهای بیشترین شباهت و شبکه عصبی علاوه بر افزایش تفکیکپذیری زونهای دگرسانی، باعث شناسایی بخشی از ذخایر پوشیده شده توسط رسوبات کواترنر میشوند
زمین شناسی اقتصادی
جهانگیر اسماعیلی؛ احمد خاکزاد؛ منصور وثوقی عابدینی
چکیده
منطقه مورد مطالعه در ایران مرکزی ودرزون ماکمایی ارومیه-دختر قرار دارد.این محدوده در یک سین سنجنده ETM ماهوار لندست به شماره164_37 و تصویرسنجنده استر ماهواره ترا به شماره AST_L1A:002:ASTL1A 0108220733380109011021 قرار گرفته است. از تصاویر سنجنده مذکور در ترکیبهای باندی مختلف برای استخراج ساختارهای زمینشناسی و انواع دگرسانی ها (اکسید آهن،کربناتی) استفاده ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در ایران مرکزی ودرزون ماکمایی ارومیه-دختر قرار دارد.این محدوده در یک سین سنجنده ETM ماهوار لندست به شماره164_37 و تصویرسنجنده استر ماهواره ترا به شماره AST_L1A:002:ASTL1A 0108220733380109011021 قرار گرفته است. از تصاویر سنجنده مذکور در ترکیبهای باندی مختلف برای استخراج ساختارهای زمینشناسی و انواع دگرسانی ها (اکسید آهن،کربناتی) استفاده و برای شناسایی سنگها و کانیهای مختلف در سطح زمین، محدوده طیفی 5/1 تا 5/2 میکرون مناسب تر ودقیق تر میباشد.این محدوده طیفی شامل محدوده مادون قرمز کوتاه تا متوسط میشود که شش باند سنجنده استر (باندهای SWIR) را میپوشاند. از سوی دیگر جهت استفاده از منحنی بازتاب طیفی نمونه کانیهای مزبور در کتابخانه طیفی نرم افزار USGSENVI جهت انجام آنالیز طیفی لازم است تا منحنیها به دامنه طیفی شش باند SWIR، Resample گردند. روشهای LS-Fit (Linear Band Prediction)، Matched Filtering و Band RATIO از تصاویر استر برای تمام کانیها و دگرسانی های آهن و نیز برای اکسیدهای آهن از تفسیر بصری و از تصاویر ETM در ترکیب باندی RGB:531 استفاده شد. با در نظرگرفتن وضعیت سنگشناسی و زمینشناسی منطقه مورد مطالعه (برگه 1:25000 کامو) نوع دگرسانی وکانیهای شـاخص آن شامل دگرســـانی های آهن (گوتیت، هماتیت و جاروسیت و لیمونیت)، دگرســـانی آرژیـــلیک (کائولینیت، مونتموریلونیت، ایلیت و هالوزیت) کربنات (کلسیت و دولومیت) تعیین گردیده است. دگرسانی های پردازش شده در مطالعات سنجش از دور با نتایج آنالیزهای مطالعات صحرایی مطابقت دارند. کلید واژه ها: دگرسانی، کامو، استر، ترا ،آرژیلیت، هماتیت
دورسنجی
سیده سکینه موسوی؛ مهدی هنرمند؛ هادی شهریاری؛ مهدیه حسینجانی زاده
چکیده
اکتشاف مواد معدنی در منطقه اسفندقه واقع در جنوب خاور استان کرمان به دلیل تنوع کانسارهای فلزی نظیر کانسارهای مس سولفید تودهای آتشفشانزاد، اسکارن آهن و منگنز آتشفشانی، پیچیدگی خاصی دارد. این تحقیق با هدف ارائه مدل اکتشافی این نوع کانیزاییها و تهیه نقشه پتانسیل معدنی با استفاده از دادههای دورسنجی انجام شد. از تصاویر سنجندههای ...
بیشتر
اکتشاف مواد معدنی در منطقه اسفندقه واقع در جنوب خاور استان کرمان به دلیل تنوع کانسارهای فلزی نظیر کانسارهای مس سولفید تودهای آتشفشانزاد، اسکارن آهن و منگنز آتشفشانی، پیچیدگی خاصی دارد. این تحقیق با هدف ارائه مدل اکتشافی این نوع کانیزاییها و تهیه نقشه پتانسیل معدنی با استفاده از دادههای دورسنجی انجام شد. از تصاویر سنجندههای ASTER و OLI و روشهای پردازش تصویر متنوعی شامل ترکیب رنگی نسبتهای باندی، تحلیل مؤلفههای اصلی و شاخصهای QI و SI برای شناسایی هالههای دگرسانیهای گرمابی استفاده شد. اعتبارسنجی نتایج از طریق مطالعات صحرایی و بررسیهای آزمایشگاهی صورت گرفت. دگرسانیهای آرژیلیک، فیلیک، پروپیلیتیک و کانیهای اکسید و هیدروکسیدهای آهن از طریق ترکیب رنگی نسبتهای باندی نظیر (B6)/(B4+B7) در رنگ قرمز، (B5)/(B4+B6) در رنگ سبز و (B8)/(B7+B9) در رنگ آبی سنجنده ASTER بارزسازی شدند. نقشهبرداری دگرسانی گرمابی نیز با تحلیل مؤلفه اصلی باندهای انتخابی 2، 4، 6 و 7 سنجنده OLI و باندهای 4 تا 9 سنجنده ASTER و نیز مجموعهای مرکب از باندهای 2 و 4 سنجنده OLI به همراه باندهای 4 تا 9 سنجنده ASTER موفقیتآمیز بود. باندهای فروسرخ حرارتی ASTER برای محاسبه شاخصهای QI و SI جهت بارزسازی هالههای سیلیسی استفاده شدند. نقشه پتانسیل معدنی منطقه اسفندقه شامل هفت ناحیه مستعد همچون معادن مس سرگزکوه، منگنز حسینآباد و سنگ آهن اسفندقه با تلفیق نقشههای دگرسانی به روش منطق فازی به دست آمد. نتایج نشان داد با انتخاب مناسب سنجندهها و روشهای پردازش تصویر میتوان در مراحل شناسایی و پیجویی اقدام به مدلسازی اکتشافی و نهایتاً تهیه نقشه پتانسیل معدنی کرد.
دورسنجی
نازنین نمازی؛ محمدرضا جعفری؛ علیرضا جعفریراد؛ احمد خاکزاد
دوره 29، شماره 113 ، آذر 1398، ، صفحه 221-228
چکیده
منطقه مورد مطالعه در شمال شهر تهران قرار دارد و بخشی از رشتهکوه البرز مرکزی محسوب میشود. کانسار پسقلعه در بین مختصات ˝15 ΄25 º51 تا ˝54 ΄25 º51 طول جغرافیایی خاوری و˝42 ΄49 º35 تا ˝15 ΄50 º35 عرض جغرافیایی شمالی در شمال تهران، در برگه زمینشناسی با مقیاس یکصد هزار تهران و در خاور روستای پسقلعه قرار گرفته است. تودههای نفوذی ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در شمال شهر تهران قرار دارد و بخشی از رشتهکوه البرز مرکزی محسوب میشود. کانسار پسقلعه در بین مختصات ˝15 ΄25 º51 تا ˝54 ΄25 º51 طول جغرافیایی خاوری و˝42 ΄49 º35 تا ˝15 ΄50 º35 عرض جغرافیایی شمالی در شمال تهران، در برگه زمینشناسی با مقیاس یکصد هزار تهران و در خاور روستای پسقلعه قرار گرفته است. تودههای نفوذی موجود در این منطقه با سن بعد از ائوسن در واحدهای ولکانیکی و پیروکلاستیکی ائوسن نفوذ کرده و سبب دگرسانی این واحدها شدهاند. برای نقشهبرداری کانیها و اکتشاف الگوهای دگرسانی همراه با کانیسازی پلیمتال در منطقه فلززایی پسقلعه، چهار سین ماهواره ASTER و ETM مورد پردازش طیفی و تفسیر قرار گرفتند. دادههای دورسنجی، منجر به بارزسازی کانیهای کائولینیت و مونتموریلونیت (شاخص دگرسانی آرژیلیک)، کلریت، اپیدوت و کلسیت (شاخص دگرسانی پروپیلیتیک)، مسکوویت (شاخص دگرسانی سریسیت) و گوسان در محدوده مورد مطالعه شد. کانیسازی عمده در منطقه در توفهای اسیدی دگرسان شده و بهصورت پراکنده است. سنگشناسی غالب این منطقه شامل سنگهای آذرآواری سازند کرج با سن ائوسن است. کانیهای سولفوری مشاهده شده پیریت، کالکوپیریت، اسفالریت و گالن هستند. در کل منطقه، پیریت گسترش فراوانی دارد ولی کانهزایی سرب، روی، مس، طلا و نقره که روند آنها به موازات لایهبندی عمومی طبقات توف سیلیسی دگرسان شده- فلدسپاری- پیریتی است بهصورت ناچیز مشاهده میشود. پیریت بهصورت همزاد در میان توفها تشکیل شده است. توفها چه در مرحله تشکیل و چه در مرحله دیاژنز (درونزایش)، فرایند دگرسانی سریسیتی، کائولینیتی و یا کلریتی را تحمل کردهاند. از نظر ساختمانی، زون دگرسان شده کانیساز پسقلعه بهصورت عدسی و لایههای صفحهای شکل بین واحدهای سنگی داسیت- ریوداسیت شکل گرفتهاند. بر اساس مطالعه دادههای دورسنجی، حضور دگرسانیهای سریسیتی، آرژیلیک و پروپیلیتیک (حضور کلریت و اپیدوت) در منطقه به اثبات رسیده است؛ در نتیجه در کنار هم قرار دادن نحوه قرارگیری این دگرسانیها نسبت به هم، میتواند تداعیکننده الگوی دگرسانی کانسارهای ماسیوسولفاید نوع کروکو باشد.
راضیه رضایی حمید؛ ابراهیم طالع فاضل؛ شجاع الدین نیرومند
چکیده
کانسار مس بهاریه با تناژ تقریبی یک میلیون تن در 30 کیلومتری شمالشرق شهرستان کاشمر قرار دارد و از دیدگاه ساختاری متعلق به پهنه سبزوار و منطقه فلززایی تکنار است. کانهزایی در این منطقه بصورت یک افق معدنی چینهکران با درازای تقریبی 200 متر و راستای شرقی- غربی در میزبان آندزیت توف با سن ائوسن میانی، رخداده است. سنگهای منطقه بهاریه اغلب ...
بیشتر
کانسار مس بهاریه با تناژ تقریبی یک میلیون تن در 30 کیلومتری شمالشرق شهرستان کاشمر قرار دارد و از دیدگاه ساختاری متعلق به پهنه سبزوار و منطقه فلززایی تکنار است. کانهزایی در این منطقه بصورت یک افق معدنی چینهکران با درازای تقریبی 200 متر و راستای شرقی- غربی در میزبان آندزیت توف با سن ائوسن میانی، رخداده است. سنگهای منطقه بهاریه اغلب شامل آندزیت، داسیت و ریولیت با ماهیت کالک آلکالن تا شوشونیتی هستند که بر مبنای شواهد ژئوشیمی عناصر کمیاب غیرمتحرک (نظیر عناصر La، Yb و Zr)، این سنگها در جایگاه پهنههای فرورانش حاشیهی قارهای قرار میگیرند. کالکوپیریت و پیریت کانههای سولفیدی اصلی در منطقه هستند که کانههای بورنیت، کوولیت و کالکوسیت به صورت فرعی آنها را همراهی مینماید. دگرسانیهای کم دمای سیلیسی، کلسیتی، کلریتی و آرژیلیک، مهمترین دگرسانیهای مشاهده شده در بخش کانهدار هستند. طبق مطالعات، دو نوع میانبار سیال آبگین شامل میانبارهای دو فازی غنی از مایع (LV-type) و غنی از گاز (VL-type) در رگههای کوارتز-کانهدار کانسار بهاریه تشخیص داده شد. تغییرات دمای همگنشدن نهایی در این میانبارها بین 187 تا C° 356 و شوری بین 99/0 تا 7/18 درصد معادل نمکطعام بدست آمد. خصوصیاتی نظیر ساخت و بافتهای رگهای، برشی و حفرهای، سنگ میزبان آتشفشانی، وجود دگرسانیهای کم دما، ترکیب کانهشناسی ساده و محتوای بالای کالکوپیریت، دما و شوری متوسط سیال و سایر موارد، گویای شباهت کانسار بهاریه با کانسارهای مس (نقره) تیپ مانتو (طبقات سرخ آتشفشانی) در شیلی است.
جمال رسولی؛ منصور قربانی
چکیده
منطقه دلفارد در شمال باختر جیرفت قرار دارد. این منطقه بخش شمال باختری کمپلکس گرانیتوییدی جبالبارز را تشکیل داده و در کمربند ماگمایی ارومیه- دختر واقع شده است. کمپلکس جبالبارز ترکیب سنگشناسی گستردهای از دیوریت تا آلکالیگرانیت دارد که بهصورت چند پالس پیدرپی از فرایند تفریق حاصل شده است. آخرین پالسهای نفوذی، تودههای ...
بیشتر
منطقه دلفارد در شمال باختر جیرفت قرار دارد. این منطقه بخش شمال باختری کمپلکس گرانیتوییدی جبالبارز را تشکیل داده و در کمربند ماگمایی ارومیه- دختر واقع شده است. کمپلکس جبالبارز ترکیب سنگشناسی گستردهای از دیوریت تا آلکالیگرانیت دارد که بهصورت چند پالس پیدرپی از فرایند تفریق حاصل شده است. آخرین پالسهای نفوذی، تودههای پورفیری هستند که شواهد کانیسازی مس پورفیری نشان میدهند. یکی از این تودهها، دلفارد است. منطقه دلفارد از نظر کانهزایی مس نسبت به سایر مناطق جبالبارز با اهمیتتر است. بهطوری که در این منطقه 3 توده پورفیری وجود دارند که شواهد کانیسازی مس نشان میدهند. کانههای شاخص در این منطقه عبارتند از: کالکوپیریت، پیریت، مالاکیت، آزوریت و مگنتیت. روند دگرسانی در دلفارد با منطقهبندی لاول و گیلبرت همخوانی دارد و شامل دگرسانیهای سیلیسی، پتاسیک، فیلیک، آرژیلیک و پروپلیتیک است. طبق مطالعات انجام شده دلفارد اولویت خوبی برای اکتشاف و حفاری دارد. متوسط عیار مس در این کانسار حدود 1800 پیپیام است. بررسی ژنز سنگهای بازیک منطقه دلفارد، نشان داد که این سنگها نسبت به NMORB از یک منشأ غنیتر سرچشمه گرفتهاند. همچنین سنگهای منطقه دلفارد معرف ماگماتیسم حاصل از Flux melting در جریان فرورانش پوسته اقیانوسی به زیر پوسته مجاور هستند. به عبارت دیگر، میتوان توالی کالکآلکالن سنگهای منطقه دلفارد را به رژیم تکتونیکی فشارشی نسبت داد که در امتداد زون ارومیه- دختر، بهصورت افقهای ماگمایی با گسترش و حجم قابل ملاحظه نفوذ و فوران کردهاند. در نهایت اینکه ژنز سری گرانیتی مورد مطالعه، مشابه با گرانیتوییدهای کالکآلکالن و ناشی از تفریق مذاب بازالتی منشأ گرفته از گوشته متاسوماتیسم شده، توسط سیالات ناشی از صفحه فرورونده است. بر اساس سنسنجی به روش U/Pb زیرکن، سن توده گرانیتوییدی دلفارد 3/1 ± 90/15 میلیون سال برآورد شده است. میتوان تصور کرد که در محدوده زمانی کوتاه، تفریق ماگمای مزبور کامل شده و این توده نفوذی بهصورت پیدرپی با فاصله زمانی بسیار کم نفوذ و در پوسته جایگیری کرده است.
زهرا محمدزاده؛ مجید قادری؛ سعید علیرضایی؛ جمشید حسنزاده
چکیده
کانسار مس پورفیری رضی آباد در 30 کیلومتری شمال جیرفت و بخش جنوبی کمربند مس کرمان، در جنوبخاوری کمان ماگمایی ارومیه- دختر واقع است. قدیمی ترین واحد آذرین شناخته شده در سامانه پورفیری رضی آباد توالی های آندزیتی- توفی به سن ائوسن است. چندین توده نفوذی شامل دیوریت، گابرو، گرانودیوریت و کوارتزدیوریت بههمراه دایک هایی با ترکیب مشابه ...
بیشتر
کانسار مس پورفیری رضی آباد در 30 کیلومتری شمال جیرفت و بخش جنوبی کمربند مس کرمان، در جنوبخاوری کمان ماگمایی ارومیه- دختر واقع است. قدیمی ترین واحد آذرین شناخته شده در سامانه پورفیری رضی آباد توالی های آندزیتی- توفی به سن ائوسن است. چندین توده نفوذی شامل دیوریت، گابرو، گرانودیوریت و کوارتزدیوریت بههمراه دایک هایی با ترکیب مشابه با این توده ها و دایک هایی با ترکیب متفاوت از توده های نفوذی در رضی آباد نفوذ کرده است. کانه زایی مس پورفیری وابسته به یک توده گرانودیوریتی است. ادامه فعالیت ماگمایی پس از تشکیل کانسنگ، منجر به جایگزینی توده کوارتزدیوریتی و دسته هایی از دایک های میکروگرانیتی و آندزیتی- بازالتی در منطقه و قطع شدن کانسنگ توسط این واحدها شده است. در سامانه پورفیری رضی آباد، مجموعه های دگرسانی کلسیک (اکتینولیتی)، پتاسیک و سیلیسی غنی از مگنتیت و پروپیلیتی گسترش یافته اند. دگرسانی فیلیک با گسترش محدود و شدتی ضعیف بهصورت برهم نشینی روی دگرسانی پتاسیک تشکیل شده است. در بخش هایی از دگرسانی پتاسیک که تراکم بالای استوکورک های کوارتز و مگنتیت دار دیده می شوند، جانشینی گسترده سیلیس و مگنتیت در متن سنگ دگرسان شده رخ داده است. در کانسار رضی آباد، کانه زایی درونزاد به شکل های افشان، استوک ورک و رگچه ای رخ داده است و به طور چیره از کالکوپیریت+ مگنتیت+ پیریت، بههمراه مقادیر فرعی مولیبدنیت و اندکی پیروتیت، اسفالریت و گالن تشکیل شده است. بخش عمده کانهزایی درونزاد با دگرسانی پتاسیک همراه است. مناطق کانه زایی اکسیدی و غنی شده برونزاد، با گسترش محدود، در بخش های سطحی کانسار تشکیل شده است و نظم چندانی ندارد. بر اساس مطالعه مجموعه های کانی شناسی گرمابی و روابط رگچه ها، فعالیت گرمابی در کانسار رضی آباد به چهار مرحله تقسیم شده است. این مراحل عبارتند از: 1- مرحله سیلیکات کلسیمی- مگنتیت- کوارتز؛ 2- مرحله سیلیکات پتاسیم- سولفید- کوارتز- مگنتیت؛ 3- مرحله سریسیت- کوارتز- پیریت؛ 4- مرحله کلریت- اپیدوت- کلسیت- پیریت± اکتینولیت.
محمدجعفر محمدزاده؛ آینور ناصری؛ سجاد انصاری
چکیده
منطقه صاحبدیوان در فاصله 20 کیلومتری شمال باختر مشگینشهر، استان اردبیل قرار گرفته است. این منطقه متشکل از مجموعهای از سنگهای آتشفشانی و توده های نفوذی از کوارتزمونزونیت تا گرانیت با گسترهای از دگرسانی های متعدد مرتبط با فرآیندهای گرمابی می باشد. این مقاله با هدف ثبت دگرسانی ها و شناسایی مناطق امیدبخش فلزی از جمله مس، تحت پوشش ...
بیشتر
منطقه صاحبدیوان در فاصله 20 کیلومتری شمال باختر مشگینشهر، استان اردبیل قرار گرفته است. این منطقه متشکل از مجموعهای از سنگهای آتشفشانی و توده های نفوذی از کوارتزمونزونیت تا گرانیت با گسترهای از دگرسانی های متعدد مرتبط با فرآیندهای گرمابی می باشد. این مقاله با هدف ثبت دگرسانی ها و شناسایی مناطق امیدبخش فلزی از جمله مس، تحت پوشش عملیات ژئوفیزیکی پلاریزاسیون القایی و مقاومت ویژه قرار گرفت تا وجود مواد معدنی در اعماق بررسی و موقعیت توده های زیر سطحی ثبت گردد. بدین منظور ابتدا با برداشت آرایۀ مستطیلی و تفسیر نقشههای مقاومتویژه و بارپذیری حاصله، زونهای آنومالی و امیدبخش برای کانیسازی به صورت اولیه شناسایی شد. جهت شناسایی عوامل کانی ساز با حداکثر تغییرپذیری و بررسی تفصیلی زونهای مستعد کانیسازی، پروفیلهای IP دوقطبی - دوقطبی در جهت عمود بر روند کانی سازی در جهات شمالی-جنوبی پیاده و برداشت گردید. همچنین جهت بررسی نحوه توزیع فلزات اقدام به ارزیابی همبستگی بین بارپذیری و مقاومت ویژه شد و نهایتاً تحت شبیه سازی و مدل سازی، شبه مقاطع بارپذیری و مقاومت ویژه مورد تعبیر و تفسیر قرار گرفت. با توجه به شبهمقاطع مقاومتویژه و بارپذیری پروفیلها، موقعیت، عمق، شدت و گسترش کانیسازی تعیین شد. انطباق آنومالیهای حاصل از نتایج ژئوفیزیکی با لیتولوژی و دگرسانیهای موجود منطقه حاکی از آن است که در شمال و جنوب خاور منطقه، کانی زایی مس همراه با افزایش بارپذیری و کاهش مقاومت ویژه توأم بوده است. در این راستا اعمال تصحیحات توپوگرافی موجب شدت بخشی به هالهها گردید. همچنین دامنه نوسانات بارپذیری، امکان تفکیک دگرسانیهای مهم منطقه را در ارتباط با کانیزایی مس میسر ساخت بطوریکه بارپذیری بالا احتمالاً نشاندهنده حضور دگرسانی فیلیک همراه با پیریت و برعکس دگرسانی پتاسیک با کاهش بارپذیری منطبق بر توده های آذرین نفوذی است. نتایج حاکی از آن است که سیال مولد تودۀ پرفیری میکروکوارتزمونزونیت – میکرومونزودیوریت به عنوان منشأ کانیسازی بوده و توده فوق همراه با آندزیت – داسیتآندزیت پرفیری به عنوان منبع آنومالی موجود، است. با توجه به کلیه شواهد حاصل از مطالعات صحرایی و انطباق نتایج ژئوفیزیکی با لیتولوژی و دگرسانیهای منطقه و نهایتاً بررسی زونهای مستعد کانیزایی، نقاط حفاری بهینه با اولویت آنومالی (SABH1) منطبق بر زون پتاسیک به لحاظ پتانسیل بالای کانی زایی مس پیشنهاد شد.
سهیلا آقاجانی مرسا؛ محمد هاشم امامی؛ محمد لطفی؛ کاظم قلیزاده؛ مجید قاسمی سیانی
چکیده
رگههای کانهدار منطقه نیکوییه در بخش جنوبی ایالت فلززایی طارم- هشتجین در پهنه البرز- آذربایجان (البرز باختری) قرار دارد. سنگهای آتشفشانی ریوداسیت و آندزیت/آندزیتبازالت میزبان کانیسازی رگهای در منطقه معدنی نیکوییه هستند. دگرسانیهای منطقه نیکوییه شامل پروپیلیتی، آرژیلی، سریسیتی و سیلیسی است که در پیرامون رگهها در سنگ ...
بیشتر
رگههای کانهدار منطقه نیکوییه در بخش جنوبی ایالت فلززایی طارم- هشتجین در پهنه البرز- آذربایجان (البرز باختری) قرار دارد. سنگهای آتشفشانی ریوداسیت و آندزیت/آندزیتبازالت میزبان کانیسازی رگهای در منطقه معدنی نیکوییه هستند. دگرسانیهای منطقه نیکوییه شامل پروپیلیتی، آرژیلی، سریسیتی و سیلیسی است که در پیرامون رگهها در سنگ میزبان گسترش دارند. کانهزایی در این منطقه به دو شکل درونزاد و برونزاد در سه مرحله: مرحله آغازین شامل کانههای مگنتیت، پیریت، کالکوپیریت، بورنیت؛ مرحله میانی شامل کانههای گالن، اسفالریت و مقدار کمتر کالکوپیریت و مرحله پایانی متشکل از کانههای برونزاد مالاکیت، سروزیت، کوولیت، هماتیت و گوتیت رخ داده است. مطالعات میانبارهای سیال در کانیهای کوارتز و کلسیت به ترتیب دمای همگنشدگی (Th) 185 تا 312 درجه سانتیگراد و 133 تا 251 درجه سانتیگراد را نشان داد. شوری میانبارهای سیال در نمونههای کوارتز، در محدوده 5/0 تا 5/5 درصد وزنی معادل نمک طعام و در نمونههای کلسیت در محدوده 3/0 تا 4/5 درصد وزنی معادل نمک طعام در تغییر است. همزیستی میانبارهای سیال غنی از مایع و غنی از بخار، برشی شدن، حضور کوارتز ریزبلورین، کلسدونی و کلسیت تیغهای، سازوکار جوشش در منطقه نیکوییه را نشان میدهد. جوشش و سرد شدن مهمترین سازوکار کانهزایی در رگههای کانهدار هستند. مطالعات کانیشناسی، هالههای دگرسانی و میانبارهای سیال نشان داد که کانیسازی در منطقه معدنی نیکوییه از نوع اپیترمال سولفیداسیون پایین است.
حسن زمانیان؛ شهرام رحمانی؛ محمدرضا جاننثاری؛ رضا زارعی سهامیه؛ بهروز برنا
چکیده
کانسار مس طلادار لهنه در شمال باختر ایران، 100 کیلومتری شمال استان زنجان قرار گرفته است. ناحیه معدنی لهنه بخشی از حوزه فلززایی پهنه طارم در پهنه ساختاری البرز باختری- آذربایجان است. وجود آثار معدنی بسیار، سربارههای ذوب، آثار فعالیتهای معدنی (کند و کاوها از قبیل چاله اکتشافی،تونل) در محل قلعه ارمنیها (توسط معدن کاران ارمنی) نشاندهنده ...
بیشتر
کانسار مس طلادار لهنه در شمال باختر ایران، 100 کیلومتری شمال استان زنجان قرار گرفته است. ناحیه معدنی لهنه بخشی از حوزه فلززایی پهنه طارم در پهنه ساختاری البرز باختری- آذربایجان است. وجود آثار معدنی بسیار، سربارههای ذوب، آثار فعالیتهای معدنی (کند و کاوها از قبیل چاله اکتشافی،تونل) در محل قلعه ارمنیها (توسط معدن کاران ارمنی) نشاندهنده مورد توجه بودن ذخیره معدنی لهنه توسط معدن کاران کهن بوده است. 9 رگه سیلیسی طلادار در منطقه وجود دارد. دو رگه سیلیسی اصلی دارای طول 500 متر و ستبرای یک متر (قابل دید در روی زمین) است. سنگهای منطقه بهصورت رسوبی- آتشفشانی و آتشفشانی (توف، توف برش و تراکی آندزیت) و توده نفوذی (گرانودیوریت، کوارتز مونزونیت، مونزونیت) است. بر پایه مطالعات پتروژئوشیمیایی توده نفوذی از نوع I و ماگمای سنگهای گدازههای آتشفشانی از نوع آلکالن و سابآلکالن هستند. از دید موقعیت زمینساختی نیز مربوط به محیط فرورانش هستند. سنگهای توف برشی توسط توده نفوذی با ترکیب کوارتزمونزونیتی، قطع و دچار دگرسانی شدهاند. از دگرسانیهای مهم میتوان به انواع سیلیسی، آرژیلی و سریسیتی اشاره کرد. کانیزایی اصلی طلا در سنگهای توف برش و مقدار کمی در سنگهای کوارتزمونزونیتی رخ داده است. کانیزایی از نوع شکافه پرکن، رگه- رگچهای و برشهای گرمابی است. بر پایه تجزیه نمونههای مینرالیزه، عیار طلا از دست کم 002/0 تا 10 گرم در تن متغیر است. میانگین عیار طلا 35/4 گرم در تن است. از دید کانیشناسی، محدوده معدنی دارای کانیهای فلزی (سولفیدی- اکسیدی) و غیرفلزی (سیلیکاتی و کربناتی) طی دو فاز درونزاد و برونزاد است. کانیهای فلزی شامل ذرات طلا (بهصورت آزاد در باطله سیلیسی و قابل دیدن در زیر میکروسکوپ و مطالعات SEM)، نقره (بهصورت آزاد و درگیر در شبکه گالن و تتراهدریت) پیریت، کالکوپیریت، بورنیت، گالن، اسفالریت و تتراهدریت است. کانیهای غیرفلزی یا باطله شامل کوارتز، فلدسپار قلیایی گرمابی (آدولاریا)، سریسیت، کانیهای رسی، کلسیت، و به مقدار کم باریت است. بر پایه مطالعات ژئوشیمیایی (جدول همبستگی عناصر، نمودار خوشهای، شکل فضایی تجزیه فاکتوری) طلا با عناصر نقره (78/0)، مس (81/0)، آرسنیک (7/0)، سرب (64/0)، روی (6/0)، گوگرد (4/0)، بیسموت (45/0)، اورانیم (3/0) و مولیبدن (25/0) دارای همبستگی معنیداری است. این همبستگی ژئوشیمیایی با شواهد کانهنگاری (پاراژنز و توالی پاراژنزی کانیها) و مطالعات SEM همخوانی دارد. مطالعه میانبارهای سیال روی سیالهای اولیه درشت (بزرگتر از 20 میکرون) و غنی از مایع در کانی کوارتز (همراه و همزاد با کانیهای سولفیدی و میزبان ذرات طلا) انجام گرفت. دادههای میانبارهای سیال، دمای میان 125 تا 290 درجه سانتیگراد و شوری میان 1 تا 5/6 درصد وزنی NaCl و ژرفای کمتر از 1000 متر را نشان میدهد. شواهد میانبارهای سیال پدیدههای سرد شدگی، مخلوط شدن با آبهای جوی و جوشش، تشکیل سیالهای با شوری و چگالی بالا را در کانسار لهنه را نشان میدهد. از شواهد جوشش وجود کانی آدولاریا، کلسیت، کوارتز تیغهای و برشهای گرمابی است. شواهدی از جمله حضور بافتهای اپیترمال نواری، شانهای، تیغهای، برش گرمابی و دگرسانی سریسیتی و وجود کانیهای سولفیدی گالن، اسفالریت، کالکوپیریت، تتراهدریت و شواهد میانبارهای سیال (دما، شوری، دانسیته، میانبارهای غنی از بخار) گویای ماهیت اپیترمال سولفیداسیون متوسط است.
شیرین فتاحی؛ علی اصغر کلاگری؛ علی عابدینی
چکیده
ذخیره بنتونیت نیستانک در شمال باختر نایین- استان اصفهان جای دارد. این ذخیره محصول دگرسانی برشهای توفی به سن الیگوسن است. بررسیهای کانیشناسی در این ذخیره نشان میدهد که مونتموریلونیت، کائولینیت و کوارتز کانیهای اصلی هستند که در مقادیر کمتر با آنورتیت، کلسیت، کلریت، ایلیت، آلبیت، دولومیت، میکروکلین، اورتوکلاز، سانیدین و ...
بیشتر
ذخیره بنتونیت نیستانک در شمال باختر نایین- استان اصفهان جای دارد. این ذخیره محصول دگرسانی برشهای توفی به سن الیگوسن است. بررسیهای کانیشناسی در این ذخیره نشان میدهد که مونتموریلونیت، کائولینیت و کوارتز کانیهای اصلی هستند که در مقادیر کمتر با آنورتیت، کلسیت، کلریت، ایلیت، آلبیت، دولومیت، میکروکلین، اورتوکلاز، سانیدین و هالیت همراهی میشوند. مطالعات شیمیکانی نشان از همانندی این ذخیره با کانسارهای بنتونیت نوع وایومینگ دارد. مطالعات زمینشیمیایی آشکار میکنند که بنتونیتی شدن برشهای توفی در نیستانک با تهیشدگی Ba، Co، Zn، Y، Ni، Sr، Au، Ca، Fe، Mg، Mn ، P، Ti و Na، غنیشدگی Si، Th، As، Hf، NbوU و شستشو- تثبیت K، Pb، Cs، Rb، Zr و Cu همراه بوده است. تجزیه و تحلیلهای زمینشیمیایی آشکار میکنند که تغییرات بیهنجاری Eu و Ce در این ذخیره به ترتیب توسط درجه دگرسانی فلدسپارها و تغییر در پتانسیل اکسایش محیط کنترل شده است. با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه، به نظر میرسد که عواملی مانند اختلاف در میزان شدت دگرسانی مواد منشأ، شرایط فیزیکوشیمیایی محیط، جذب سطحی، تلفیق در ساختار بلوری، دسترسی به لیگاندهای کمپلکسساز و تفاوت در میزان پایداری کانیهای اولیه در برابر دگرسانی نقش برجستهای در تحرک، توزیع و تمرکز عناصر در این ذخیره داشتهاند.
رسول فردوسی؛ علیاصغر کلاگری؛ محمدرضا حسینزاده؛ کمال سیاهچشم
چکیده
منطقه استرقان در 50 کیلومتری شمال تبریز، جنوب خاور بخش خاروانا و در استان آذربایجان شرقی قرار گرفته است. این منطقه بخشی از پهنه فلززایی قرهداغ- ارسباران را تشکیل میدهد. مهمترین واحدهای سنگشناختی منطقه شامل نفوذیهای گرانودیوریتی پورفیری به فرم استوک (الیگومیوسن) و رسوبات پالئوسن- ائوسن شامل ترادفی از سنگهای فلیشی (سنگآهک، ...
بیشتر
منطقه استرقان در 50 کیلومتری شمال تبریز، جنوب خاور بخش خاروانا و در استان آذربایجان شرقی قرار گرفته است. این منطقه بخشی از پهنه فلززایی قرهداغ- ارسباران را تشکیل میدهد. مهمترین واحدهای سنگشناختی منطقه شامل نفوذیهای گرانودیوریتی پورفیری به فرم استوک (الیگومیوسن) و رسوبات پالئوسن- ائوسن شامل ترادفی از سنگهای فلیشی (سنگآهک، ماسهسنگ آهکی و مارن) هستند. نفوذ این استوک به درون سنگهای رسوبی آنها را به مجموعهای از متاسوماتیت و سنگهای دگرگونی مجاورتی مبدل کرده است. مطالعات آماری روی یافتههای ژئوشیمی آبراههای و کانی سنگین صورت گرفته که شامل پردازش یافتهها، بررسی متغیرهای تکمتغیره و چندمتغیره و رسم و تعبیر نقشه بیهنجاری عناصر است. ضرایب همبستگی میان عناصر توسط روشهای زمین آمار محاسبه و بهترین ضرایب همبستگی فلزات با همدیگر و بهویژه طلا تعیین شد. عناصری که همبستگی مثبتی با طلا نشان میدهند شامل مس، جیوه، سرب، آرسنیک، آنتیموان، نقره، بیسموت و مولیبدنیم هستند. نتایج اولیه مطالعات زمینشیمیایی رودخانهای در منطقه سبب شناسایی دو ناحیه با بیهنجاریهای درجه 1 و درجه 2 طلا در منطقه شد. کنترل بیهنجاریهای زمینشیمیایی از طریق مطالعات کانی سنگین در رسوبات آبراههای و نمونههای کانیسازی شده و دگرسان در سطح برونزدهای مناطق بیهنجاری درجه 1 صورت گرفت. مهمترین کانیهای سنگین شناسایی شده شامل مگنتیت، مالاکیت، طلا، اولیژیست، پیریت، سروزیت، پیریت- لیمونیت، گوتیت، لیمونیت، باریت، هماتیت و پیریت- اکسید هستند و عمدتاً ارتباط تنگاتنگی با پهنههای دگرسانی و کانیسازی رگهای و انتشاری دارند. دگرسانیهای اصلی در منطقه شامل آرژیلیک، فیلیک و پروپیلیتیک در پیرامون رگههاست. مطالعات صحرایی و آنالیتیک برخی از نمونههای سنگی برداشت شده از ناحیه بیهنجاری درجه 1 طلا سبب شناسایی موقعیت رگههای اپیترمال طلادار با عیاری بیش از ppm 5/4 شده است. انطباق نقشه هالههای زمینشیمیایی با نقشه زمینساخت و دگرسانی منطقه نشاندهنده همبستگی بسیار بالای این مناطق و احتمالاً نقش مهم گسلها و درزهها در رخداد پهنههای دگرسانی و مناطق بیهنجاری است. همچنین تلفیق این یافتهها سبب شناسایی چندین محدوده دارای بیهنجاری شده است که بیشتر متعلق به عناصر Au، Ag، Cu، As و Pb هستند که میتوانند به عنوان عناصر ردیاب برای ذخایر اپیترمال طلا به کار روند.
زهرا یزدی؛ علیرضا جعفری راد؛ حسن خیرالهی
چکیده
در این پژوهش با استفاده از دادههای ژئوفیزیکهوایی (مغناطیسسنجی و رادیومتری) مناطق دارای پتانسیل مسپورفیری در منطقه چهارگنبد معرفی شدهاست. در واقع بهوسیله دادههای مغناطیسی و پردازش آنها از طریق فیلترهای برگردان به قطب، ادامه فراسو (با ارتفاعهای مختلف)، مشتق افقی کل و مشتق زاویه انحراف، مرزهای بیهنجاری مغناطیسی در منطقه ...
بیشتر
در این پژوهش با استفاده از دادههای ژئوفیزیکهوایی (مغناطیسسنجی و رادیومتری) مناطق دارای پتانسیل مسپورفیری در منطقه چهارگنبد معرفی شدهاست. در واقع بهوسیله دادههای مغناطیسی و پردازش آنها از طریق فیلترهای برگردان به قطب، ادامه فراسو (با ارتفاعهای مختلف)، مشتق افقی کل و مشتق زاویه انحراف، مرزهای بیهنجاری مغناطیسی در منطقه تعیین مکان و نیز شیب تقریبی آنها محاسبه شدهاست. همچنین با استفاده از دادههای رادیومتری و تصویر سهگانه حاصل از آنها، تودههای نفوذی فلسیک و نواحی دگرسانی پتاسیک مشخص گردیدهاست. در نهایت با توجه به مدل زایشی مسپورفیری و عوامل مؤثر بر کانیزایی و تطبیق نتایج حاصل از دادههای مغناطیسی و رادیومتری، منطقه چهارگنبد براساس میزان پتانسیل کانیزایی بهدستآمده اولویتبندی شدهاند. بیشترین پراکندگی اولویتهای مشخصشده در بخشهای شمالی، مرکزی و خاوری برگه مطالعاتی میباشد.
محمد معانیجو؛ نسرین پوینده؛ علیاصغر سپاهی؛ ثریا دادفر
چکیده
منطقه مورد مطالعه در فاصله 42 کیلومتری شمال خاور شهرستان قروه، در استان کردستان و در پهنه دگرگونی- ماگمایی سنندج- سیرجان جای گرفته است. در این پهنه افزون بر معدن طلای اپیترمال داشکسن، معادن طلای مهم زرهشوران و آقدره نیز قرار دارد. دگرسانیهای منطقه بهترتیب اهمیت عبارتند از: سرسیتی (فیلیک)، آرژیلیک، سیلیسی و پروپیلیتیک. در این ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در فاصله 42 کیلومتری شمال خاور شهرستان قروه، در استان کردستان و در پهنه دگرگونی- ماگمایی سنندج- سیرجان جای گرفته است. در این پهنه افزون بر معدن طلای اپیترمال داشکسن، معادن طلای مهم زرهشوران و آقدره نیز قرار دارد. دگرسانیهای منطقه بهترتیب اهمیت عبارتند از: سرسیتی (فیلیک)، آرژیلیک، سیلیسی و پروپیلیتیک. در این مطالعه دگرسانیهای فیلیک و آرژیلیک هدف قرار گرفت و با روشهای مختلف پردازش تصاویر ماهوارهای مانند ترکیب رنگی کاذب، نسبت باندی، تحلیل مؤلفههای اصلی و روش کروستا و در پایان با روش نقشهبردار زاویه طیفی، گسترش دگرسانیها و همچنین اکسیدهای آهن منطقه تشخیص داده شد. به منظور درستی میان مشاهدات صحرایی و نتایج پردازش نرمافزاری از تجزیه پراش پرتو ایکس (XRD) به عنوان ابزار کنترلی استفاده و کانیهای شاخص هر پهنه شناسایی شد و همچنین مقایسه منحنیهای استاندارد با منحنیهای منطقه مورد مطالعه نیز برای تأیید نتایج به دست آمده، به کار گرفته شد. در نتیجه این روش در شناسایی مناطق دگرسانی و تهیه نقشه از آنها مؤثر بوده است.
قهرمان سهرابی؛ محمدرضا حسینزاده؛ علی اصغر کلاگری؛ بهزاد حاجعلیلو
چکیده
محدوده مورد مطالعه در شمال استان آذربایجان شرقی (شمال باختر ایران) واقع شده است. مهمترین تودههای نفوذی موجود در منطقه شامل باتولیتهای قرهداغ و شیورداغ و استوکهای پورفیری سونگون و هفتچشمه هستند. مطالعات پترولوژیکی و پتروگرافی نشان میدهد که ترکیب تودههای نفوذی از گابرو، دیوریت، مونزونیت، گرانودیوریت تا گرانیت در تغییر ...
بیشتر
محدوده مورد مطالعه در شمال استان آذربایجان شرقی (شمال باختر ایران) واقع شده است. مهمترین تودههای نفوذی موجود در منطقه شامل باتولیتهای قرهداغ و شیورداغ و استوکهای پورفیری سونگون و هفتچشمه هستند. مطالعات پترولوژیکی و پتروگرافی نشان میدهد که ترکیب تودههای نفوذی از گابرو، دیوریت، مونزونیت، گرانودیوریت تا گرانیت در تغییر است. این تودهها بیشتر متاآلومینوس، کالکآلکالن با پتاسیم متوسط تا بالا و متعلق به کمانهای آتشفشانی (VAG) و از نوع I هستند. مهمترین دگرسانیها در محدودههای کانهدار شامل سیلیسی، پتاسیک، پروپیلیتیک، فیلیک و آرژیلیک است. کانهزایی مولیبدن بیشتر در رگهها و رگچههای کوارتزی واقع در زون پتاسیک (سیستمهای پورفیری) و رگهای و در زون اندواسکارن کانسارهای اسکارنی همراه با کانی گارنت رخ داده است. میزان Mo در تودههای تفریق یافته و اسیدی بیوتیتدار با مقادیر بالایSi ،K ، Rb، Baو عناصر LREE افزایش یافته است. غنیشدگی تودههای نفوذی از عناصر K ، Rb و Ba و تهیشدگی از عناصر Zr،Ta ، Y، Yb و Nb نشاندهنده متاسوماتیسم گوشته بالایی توسط پوسته اقیانوسی فرورونده، سپس تولید ماگما و بالا آمدن آن از پوسته نسبتاً ستبر است. تودههایی که دارای کانهزایی مولیبدن هستند، عمدتاً دارای ترکیب کوارتزمونزونیتی و گرانودیوریتی هستند.
شیرین فتاحی؛ علی اصغر کلاگری؛ علی عابدینی؛ هاشم باقری
چکیده
ذخیره بنتونیت چاهریسه، در فاصله 55 کیلومتری شمال خاور اصفهان در پهنه ساختاری ایران مرکزی جای گرفته است. این ذخیره، شکل لایهای و تودهای دارد و شامل 6 رخنمون مجزاست. مشاهدات صحرایی نشان میدهند که کانسنگها از دید ژنتیکی در ارتباط با برشهای توفی الیگومیوسن هستند. مطالعات کانیشناسی گواهی بر حضور کانیهای مونتموریلونیت، ساپونیت، ...
بیشتر
ذخیره بنتونیت چاهریسه، در فاصله 55 کیلومتری شمال خاور اصفهان در پهنه ساختاری ایران مرکزی جای گرفته است. این ذخیره، شکل لایهای و تودهای دارد و شامل 6 رخنمون مجزاست. مشاهدات صحرایی نشان میدهند که کانسنگها از دید ژنتیکی در ارتباط با برشهای توفی الیگومیوسن هستند. مطالعات کانیشناسی گواهی بر حضور کانیهای مونتموریلونیت، ساپونیت، بیدلیت، کریستوبالیت، آنورتیت، کلسیت، دولومیت، آلبیت، ورمیکولیت، اکتینولیت، پیروفیلیت، کوارتز، سانیدین، نانترونیت، اورتوکلاز، میکروکلین، تریدیمیت و هماتیت در مقادیر سنگساز در نمونههای بنتونیتی هستند. بر پایه بررسیهای شیمی کانی، ذخیره بنتونیت چاهریسه را میتوان به عنوان نوع وایومینگ ردهبندی نمود. نتایج محاسبات تغییرات جرم (با فرض Hf بهعنوان عنصر شاخص کمتحرک) نشان میدهند که پیشرفت فرایند بنتونیتزایی در چاهریسه با تهیشدگی عناصری مانند Al، Fe، K، Ti، Mn P، Ba، Co، Zn، Cs، Rb، Y، Zr، Ni، Sr و Cu، غنیشدگی U و شستشو- تثبیت عناصری مانند Na، Mg، Ca و Si همراه شده است. تجزیه و تحلیلهای زمینشیمیایی آشکار میسازند که تغییرات بیهنجاری منفی Eu (27/0-90/0) و منفی ضعیف تا مثبت ضعیف Ce (97/0- 22/1) در چاهریسه بهترتیب توسط درجه دگرسانی فلدسپارها و تغییر در میزان پتانسیل اکسایش محیط کنترل شده است. با توجه به نتایج به دست آمده از روابط صحرایی، کانیشناسی و زمینشیمیایی به نظر میرسد که عواملی همچون شرایط فیزیکوشیمیایی محیط دگرسانی، سازوکار جذب، اختلاف در میزان شدت دگرسانی مواد منشأ، میزان دسترسی به لیگاندهای فلوریدی، کلریدی و سولفاتی، تلفیق در ساختار بلوری، تبادلات یونی، تمرکز فیزیکی و حضور در فازهای کانیایی مقاوم بهترتیب نقش مهمی در توزیع و تمرکز عناصر در این ذخیره ایفا کردهاند.
محمدرضا حسینزاده؛ محسن مؤید؛ سجاد مغفوری؛ سعید علیپور؛ بهزاد حاجعلیلو
چکیده
منطقه مورد مطالعه در شمالباختری ایران و در زون متالوژنی ارسباران واقع میباشد. مجموعه سنگهای موجود در منطقه بالوجه شامل کوارتزدیوریت پورفیری (QDI)، کوارتزمونزونیت پورفیری (QMZ)، گرانودیوریت (GRD) و گابرودیوریت کلم (GAD) به سن الیگومیوسن می باشد. میزبان اصلی کانیسازی مس و مولیبدن تیپ پورفیری در منطقه بالوجه توده کوارتزدیوریت ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در شمالباختری ایران و در زون متالوژنی ارسباران واقع میباشد. مجموعه سنگهای موجود در منطقه بالوجه شامل کوارتزدیوریت پورفیری (QDI)، کوارتزمونزونیت پورفیری (QMZ)، گرانودیوریت (GRD) و گابرودیوریت کلم (GAD) به سن الیگومیوسن می باشد. میزبان اصلی کانیسازی مس و مولیبدن تیپ پورفیری در منطقه بالوجه توده کوارتزدیوریت است ولی در تودههای نفوذی پورفیری دیگر نیز کانیزایی مس دیده میشود. بخش اعظم کانسارسازی به صورت افشان و رگه- رگچهای میباشد. رگه- رگچههای اصلی در منطقه بالوجه بر اساس ساختار، بافت و کانیشناسی به چهار گروه C,B,A وD تقسیم شدهاند که واجد مجموعهای از کانیهای سولفیدی (پیریت، کالکوپیریت، مولیبدنیت ، بورنیت، گالن و اسفالریت)، اکسیدی و هیدروکسیدی (مگنتیت، هماتیت و گوتیت) و کربناته (مالاکیت و آزوریت) میباشند. کانسار بالوجه مانند دیگر کانسارهای مس- مولیبدن پورفیری دارای دگرسانیهای پتاسیک، فیلیک، آرژیلیک و پروپیلیتیک میباشد. ماگمای تودههای مولد کانیزایی کالکآلکالن تا شوشونیتی بوده و از نظر موقعیت زمین ساختی، مرتبط با کمانهای ماگمایی پس از برخورد میباشد. همچنین سیالاتدرگیر موجود در رگچههای مختلف مورد مطالعه قرار گرفته است، که این نتایج بیانگر دمای بالا (221- 381 درجه سانتیگراد)، شوری زیاد (5- 45 درصد وزنی نمک طعام) و حدوث پدیده جوشش در سیالات کانهدار کانسار بالوجه میباشد.
تقی نبئی؛ احمد خاکزاد؛ مهدی حسینی؛ سید رضا مهرنیا
چکیده
منطقه مورد مطالعه بخشی از نوار ماگمایی ارومیه - بزمان در پهنه ساختاری ایران مرکزی است که در جنوب شهر بویینزهرا (استان قزوین) واقع شده است. در این ناحیه سنگهای آتشفشانی و آذرآواری توسط یک توده نفوذی قطع شدهاند و در سنگهای میزبان و در داخل توده نفوذی، دگرسانی گستردهای رخ داده است. در این مطالعه دادههای ETM+ ماهواره ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه بخشی از نوار ماگمایی ارومیه - بزمان در پهنه ساختاری ایران مرکزی است که در جنوب شهر بویینزهرا (استان قزوین) واقع شده است. در این ناحیه سنگهای آتشفشانی و آذرآواری توسط یک توده نفوذی قطع شدهاند و در سنگهای میزبان و در داخل توده نفوذی، دگرسانی گستردهای رخ داده است. در این مطالعه دادههای ETM+ ماهواره لندست7 بهمنظور بارزسازی نواحی تحت تأثیر دگرسانی استفاده شده است و دگرسانی کلی ناحیه توسط روشهای رایج ترکیب رنگی (RGB)، نسبتگیری باندی و بهویژه تحلیل مؤلفههای اصلی (PCA) نقشهبرداری شدند. هر سه روش برای حصول اطلاعات عمومی دگرسانی از دادههای تصویری منطقه مؤثر واقع شدند. روش تحلیل مؤلفههای اصلی(PCA) و بهویژه تحلیل مؤلفههای اصلی انتخابی (تکنیک کروستا)، نتایج بسیار دقیقی ارائه مینماید که بهکمک آن نواحی دگرسان شده رسی و اکسید آهنی، تفکیک شدند. در نواحی بهشدت دگرسان شده، نتایج حاصل از تحلیل کانیشناختی محصولات دگرسانی (به روش XRD)، دو شکل منطقهبندی قائم و جانبی را نمایان میسازد که در منطقهبندی قائم از پایین به بالا، مناطق آرژیلیک پیشرفته، آلونیتی و سیلیسی و در منطقهبندی افقی از محل سطوح گسلی به طرف سنگ دیواره، مناطق آرژیلیک پیشرفته و پروپلیتیک شناسایی شد. ترکیب کانیشناختی هر منطقه و شکل منطقهبندی آنها، نوع دگرسانی در این منطقه را نوع اسیدی سولفاتی معرفی مینماید. مطالعه میانبارهای سیال بلورهای کوارتز موجود در رگههای کوارتز، حکایت از وجود دو فاز مایع و بخار (LV) را داشته و مطالعه آنها، درصد شوری بین 8/16% تا 2/19 % (NaCl wt%) و دمای همگنشدگی بین 204 تا 280 درجه سانتیگراد را نشان میدهد.
مسعود اخیانی؛ مهدی خرقانی؛ مرتضی رحیمی؛ فرهنگ سرشکی
چکیده
مجموعه آتشفشانی نفوذی ترود- چاه شیرین در بخش باختری کمربند فلززایی سبزوار و در شمال معلمان در استان سمنان واقع شده است. نفوذ تودههای آذرین اسیدی تا حدواسط در سنگهای آتشفشانی منطقه باعث دگرسانی و کانیسازیهای متفاوتی در برخی از قسمتهای منطقه شده است. در این مطالعه روشهای مختلف بارزسازی دگرسانیها از قبیل روشهای ترکیب رنگی ...
بیشتر
مجموعه آتشفشانی نفوذی ترود- چاه شیرین در بخش باختری کمربند فلززایی سبزوار و در شمال معلمان در استان سمنان واقع شده است. نفوذ تودههای آذرین اسیدی تا حدواسط در سنگهای آتشفشانی منطقه باعث دگرسانی و کانیسازیهای متفاوتی در برخی از قسمتهای منطقه شده است. در این مطالعه روشهای مختلف بارزسازی دگرسانیها از قبیل روشهای ترکیب رنگی کاذب، عملگرهای منطقی نسبت باندی و روش نقشهبردار زاویه طیفی بر روی دادههای سنجنده ASTER اعمال گشت و مناطق دارای دگرسانیهای آرژیلیک پیشرفته، آرژیلیک متوسط، فیلیک و پروپیلیتیک در سطح منطقه بارزسازی شد .مناطق دگرسانی آرژیلیک و فیلیک با استفاده از دو روش عملگرهای منطقی نسبت باندی و روش نقشهبردار زاویه طیفی و کانیهای کائولینیت، ایلیت، مونت موریلونیت، آلونیت، پیروفیلیت، کلریت، اپیدوت و کلسیت که در آلتراسیونهای آرژیلیک متوسط، آرژیلیک پیشرفته، فیلیک و پروپیلیتی منطقه یافت میشوند، با روش نقشهبردار زاویه طیفی بارزسازی و تفکیک شدند و نتایج آن با نقشه زمینشناسی، مشاهدات میدانی و نتایج آنالیز XRD نمونههای میدانی مقایسه شد. برای مقایسه نتایج و ارزیابی صحت روشهای یادشده از ماتریس خطا و ضریب کاپا استفاده شد. بر این اساس دقت کلی دو روش عملگرهای منطقی نسبت باندی و روش نقشهبردار زاویه طیفی برای تفکیک مناطق آرژیلیک و فیلیک به ترتیب 68% و 72% و ضریب کاپای آنها به ترتیب و 0.627 به دست آمد. مقایسه این آمارها بیانگر آن است که روش نقشهبردار زاویه طیفی با دقت بالاتر و مطلوبتری توانسته است مناطق دگرسانی منطقه را بارزسازی نماید.
مریم فرمهینی فراهانی؛ احمد خاکزاد؛ هوشنگ اسدی هارونی؛ محمدهاشم امامی
چکیده
معدن مس و مولیبدن پورفیری کهنگ در استان اصفهان و 10 کیلومتری خاور شهرستان زفره و در کمربند آتشفشانی- نفوذی ارومیه - دختر قرار گرفته است. بیش از 90 درصد سنگهای این محدوده اکتشافی تحت تأثیر سیالهای گرمابی دگرسان شده است به گونهای که انواع دگرسانیهای مرتبط با ذخایر مس و مولیبدن پورفیری در آنجا دیده میشود. بیشتر سنگهای منطقه از ...
بیشتر
معدن مس و مولیبدن پورفیری کهنگ در استان اصفهان و 10 کیلومتری خاور شهرستان زفره و در کمربند آتشفشانی- نفوذی ارومیه - دختر قرار گرفته است. بیش از 90 درصد سنگهای این محدوده اکتشافی تحت تأثیر سیالهای گرمابی دگرسان شده است به گونهای که انواع دگرسانیهای مرتبط با ذخایر مس و مولیبدن پورفیری در آنجا دیده میشود. بیشتر سنگهای منطقه از نوع حدواسط تا اسیدی نیمهآتشفشانی است و دگرسانیهای فیلیک، آرژیلیک، پروپیلیتیک و سیلیسی را نشان میدهند. با توجه به این که توده اصلی ذخیره تحت تأثیر فرسایش قرار نگرفته است و در ژرفا قرار دارد، دگرسانی پتاسیک در سطح محدوده رخنمون ندارد. در بررسی دگرسانیهای موجود در منطقه اکتشافی از روشهای مختلفی همچون دورسنجی، مطالعه مقاطع نازک و تجزیه شیمیایی نمونهها استفاده شده است. مسئله دیگری که در این پژوهش به آن پرداخته شده آمیختگی ماگمایی است؛ این مسئله با شواهد سنگنگاری همچون بافت غربالی، حاشیههای خلیجی در درشتبلورهای اولیه کوارتز و چگونگی تأثیر سیالهای گرمابی در بلورهای پلاژیوکلاز بهویژه در واحدهای سنگشناختی آندزیت پورفیری تأیید میشود. از سوی دیگر حجم گسترده سنگهای اسیدی و نیمهاسیدی، محدوده قابل توجه دگرسانی و حضور دو نسل کانهزایی هر کدام بهگونهای نشان از آمیختگی ماگمایی در محدوده اکتشافی است. در این پژوهش به همانندیهای کهنگ و دیگر پورفیریها در پهنه ارومیه- دختر توجه شده است.
داوود رفاهی؛ احمد خاکزاد؛ نیما نظافتی؛ خلیل بهارفیروزی؛ علی بیاتانی
چکیده
پیدایش و گسترش ابزارهای پیشرفته سنجش از دور و ژئوفیزیک هوایی در زمینه اکتشاف منابع معدنی در دهههای اخیر، ناشی از اهمیت این صنعت است. در این پژوهش، از تصاویر سنجندهASTER و دادههای ژئوفیزیک هوایی بهمنظور پهنهبندی نواحی دگرسانی و تحلیل سیستم حاکم بر کانهزایی منطقه و تعیین مناطق پتانسیل معدنی در برگة 1:25000 اوغلانسر در ...
بیشتر
پیدایش و گسترش ابزارهای پیشرفته سنجش از دور و ژئوفیزیک هوایی در زمینه اکتشاف منابع معدنی در دهههای اخیر، ناشی از اهمیت این صنعت است. در این پژوهش، از تصاویر سنجندهASTER و دادههای ژئوفیزیک هوایی بهمنظور پهنهبندی نواحی دگرسانی و تحلیل سیستم حاکم بر کانهزایی منطقه و تعیین مناطق پتانسیل معدنی در برگة 1:25000 اوغلانسر در شمال شهرستان سراب در استان آذربایجان شرقی، استفاده شد. منطقه از دید زمینساختی پهنه ساختاری البرز باختری- آذربایجان قرار میگیرد و از دید زمینشناسی در بردارنده مجموعهای از سنگهای آذرین که سن ترشیری (ائوسن و نئوژن) به آنها نسبت داده شده است. این مجموعه شامل انواع سنگهای آندزیتی، ریوداسیتی، ریولیتی وگرانودیوریتی است. شکل جایگیری سنگهای یادشده بهطور چیره بهصورت مجموعههای آذرآواری شامل انواع توفها و برشهای آتشفشانی و روانههای گدازهای است. در این پژوهش از انواع روشهای تحلیل طیفی مانند روش فیلترگذاری تطبیقی (MF)، روش پیشبینی خطی باند (LS-fit)، روش انطباق سیمای طیفی (SFF)، روش نقشهبردار زاویه طیفی (SAM) روی تصاویر ASTER، بهمنظور پهنهبندی نواحی دگرسانی استفاده شد. همچنین از روشهای تجزیه طیفی روی دادههای ژئوفیزیک هوایی مغناطیسی بهمنظور استخراج تودههای کمژرفا و گسلها استفاده شد. با تصاویر ASTER و دادههای ژئوفیزیک هوایی، نقشة اولیة پتانسیل معدنی منطقه بهدست آمد. برای اعتبارسنجی این نتایج، 200 نمونه از منطقه برداشت شد و نمونهها به روشهای ICP، XRF، XRD، تجزیه شده و مورد مطالعه قرار گرفتند که نتابج 190 نمونه (95 درصد)، نتایج حاصل از پردازشهای سنجش از دور و ژئوفیزیک هوایی را تأیید کردند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که استفاده همزمان از تصاویر دورسنجی و ژئوفیزیک هوایی میتواند به بهبود نتایج حاصل کمک کند. به همین دلیل استفاده از روشهای یادشده برای دسترسی به نتایج مناسبتر و با دقت بیشتر و برای انطباق نتایج دادهها با هم ضروری بهنظر میرسد.
مریم عبدی؛ محمدحسن کریمپور؛ محمدحسین زرینکوب
چکیده
هدف این مطالعه پردازش دادههای خام رسوبات رودخانهای با روش تحلیل فاکتوری و تفسیر و انطباق نتایج با شواهد زمینشناسی، دگرسانی و کانهزایی است. تمایز بالای عامل سوم تحلیل فاکتوری برای عناصر طلا، مولیبدن و تنگستن و انطباق مناطق بیهنجار عامل سوم با بیهنجاریهای طلا، مناطق دارای بیشترین میزان سولفید اولیه و اکسیدآهن ثانویه ...
بیشتر
هدف این مطالعه پردازش دادههای خام رسوبات رودخانهای با روش تحلیل فاکتوری و تفسیر و انطباق نتایج با شواهد زمینشناسی، دگرسانی و کانهزایی است. تمایز بالای عامل سوم تحلیل فاکتوری برای عناصر طلا، مولیبدن و تنگستن و انطباق مناطق بیهنجار عامل سوم با بیهنجاریهای طلا، مناطق دارای بیشترین میزان سولفید اولیه و اکسیدآهن ثانویه و مناطق دارای دگرسانیهای سریسیتی و سیلیسی در منطقه، نشاندهنده آن است که عامل سوم تحلیل فاکتوری بهعنوان مؤلفه کانهزایی در منطقه است.جایگاه زمینساختی مناسب، وجود تودههای نفوذی نیمهژرف با ترکیب حدواسط، فعالیت ماگمایی با ماهیت کالکآلکالن و اکسیدان، حضور بیهنجاریهای طلا در سطح منطقه و کانیسازی بهشکل دانهپراکنده در متن سنگ و رگچههای سولفیدی به همراه اکسیدهای آهن ثانویه فراوان، شرایط لازم برای کانهزایی نوع پورفیری و اپیترمال طلا را در منطقه ایجاد کرده است.
سیما سلطانینژاد؛ بهنام شفیعی
چکیده
کانسار نوچون، با ذخیره قطعی 268 میلیون تن با عیار میانگین 034/0 درصد مولیبدن (در رده عیار حد ppm100) و 62 میلیون تن با عیار متوسط 43/0 درصد مس (در رده عیار حد 25/0 درصد) اولین رخداد شناخته شده از کانیسازی پورفیری سرشار از مولیبدن، ولی بهنسبت فقیر از مس در ایران است که از دید کانیشناسی، زمینشیمیایی و زایشی مورد مطالعه قرار گرفته است. دگرسانی ...
بیشتر
کانسار نوچون، با ذخیره قطعی 268 میلیون تن با عیار میانگین 034/0 درصد مولیبدن (در رده عیار حد ppm100) و 62 میلیون تن با عیار متوسط 43/0 درصد مس (در رده عیار حد 25/0 درصد) اولین رخداد شناخته شده از کانیسازی پورفیری سرشار از مولیبدن، ولی بهنسبت فقیر از مس در ایران است که از دید کانیشناسی، زمینشیمیایی و زایشی مورد مطالعه قرار گرفته است. دگرسانی و کانیسازی در کانسار نوچون در پیوند با یک استوک بسیار تفریق یافته پورفیری (ریوداسیت) وابسته به باتولیت الیگو- میوسن ممزار رخ داده است. بر پایه این مطالعه ، بیشتر کانیسازی مولیبدن و مس در کانسار نوچون به شکل رگچههای متقاطع (استوک ورک) و بسیار کمتر بهصورت افشان رخ داده است. حضور مولیبدنیت با یا بدون همراهی کالکوپیریت در رگچههای پتاسیک کوارتز- انیدریت- ارتوکلاز- بیوتیت و رخداد کالکوپیریت در رگچههای کوارتز- مگنتیتی اولیه نشاندهنده تقدم زمانی بخشی از کانیسازی مس بر مولیبدن در مراحل اولیه کانیسازی است. همبستگی ضعیف (2/0- =r) میان مقادیر مولیبدن و مس در دگرسانی پتاسیک و بهویژه در عیارهای بالا، متفاوت بودن شرایط غنیشدگی و رفتار این دو عنصر در سیالهای گرمابی مسئول کانیسازی در دگرسانی یادشده را نشان میدهد. حضور رگچههای ستبر کوارتز- کالکوپیریت- پیریت با هاله سریسیتی که گاه مستقل هستند و گاه درون رگچههای مراحل اولیه کانیسازی مولیبدن (رگچههای کوارتز- مولیبدنیتی با هاله بیوتیتی) نفوذ کردهاند و همچنین رخداد رگچههای کوارتز- مولیبدنیت بدون هاله دگرسانی بهویژه در بخشهای سیلیسیشده افزایش نسبی عیار مس و تا حدودی مولیبدن را در کانسنگهای موجود در پهنه دگرسانی فیلیک (سریسیتی و سیلیسی) به همراه داشته است. وجود همبستگی مثبت (5/0+ - 0 ≤r) میان عیارهای مولیبدن و مس در کانسنگهای با دگرسانی فیلیک که منطقه دگرسانی پتاسیک را متأثر کرده است میتواند نشاندهنده رفتار یکسان این دو عنصر در طی تشکیل و تکامل محلولهای گرمابی مسئول دگرسانی و کانیسازی منطقه دگرسانی فیلیک کانسار باشد. بر پایه این مطالعه مشخص شد که تمرکز اصلی کانیسازی مولیبدن در بخشهای ژرفتر (دگرسانی پتاسیک) نسبت به مس (دگرسانی فیلیک پوشاننده پهنه پتاسیک) رخ داده است؛ در نتیجه کانسنگهای پرعیار از مولیبدن، مس خیلی بالایی ندارند. این مطالعه نشان داد که کانسار نوچون در مقایسه با کانسار سرچشمه (مس- مولیبدن) در گروه کانسارهای نوع مولیبدن- مس پورفیری ردهبندی میشود. رخداد این زیرگروه از کانسارهای پورفیری به عملکرد سیالهای گرمابی سرشار از مولیبدن ولی بهنسبت فقیر از مس ارتباط داده شده است. ترکیب تفریقیافتهتر پورفیری میزبان کانسار نوچون (ریوداسیت پورفیری) در مقایسه با استوک پورفیری سرچشمه (گرانودیوریت- کوارتزمونزونیت) که اشباع دیرهنگام از آب ماگمای مولد آن را نشان میدهد، احتمالاً عامل زایش چنین سیالهایی بوده است که توانسته است مولیبدن را به مقدار قابل توجهی نسبت به مس از درون مذاب پایانی به فاز سیال سرشار از آب، عناصر قلیایی و سیلیکا وارد کند که نتیجه آن زایش کانسار مولیبدن- مس پورفیری نوچون بوده است.
خسرو ابراهیمی نصرآبادی؛ پیام روحبخش؛ سید مسعود همام؛ حسین عباسنیا
چکیده
محدوده اکتشافی دهنقلعه در فاصله حدود 300 کیلومتری جنوب باختری مشهد و 50 کیلومتری شمال باختری بردسکن قرار دارد. همچنین اینمحدوده بخشی از منطقه کانیسازی سولفید تودهای تکنار و زمینشناسی اصلی آن شامل کلریتسریسیتشیست، بیوتیتسریسیتشیست و سریسیتشیست همراه با تودههای آذرین بازی و حدواسط دگرگونشده در حد متاگابرو- ...
بیشتر
محدوده اکتشافی دهنقلعه در فاصله حدود 300 کیلومتری جنوب باختری مشهد و 50 کیلومتری شمال باختری بردسکن قرار دارد. همچنین اینمحدوده بخشی از منطقه کانیسازی سولفید تودهای تکنار و زمینشناسی اصلی آن شامل کلریتسریسیتشیست، بیوتیتسریسیتشیست و سریسیتشیست همراه با تودههای آذرین بازی و حدواسط دگرگونشده در حد متاگابرو- دیوریت و متادیوریت همگی متعلق به سازند تکنار است که این سازند توسط تودههای آذرین نیمهژرف حدواسط کمی دگرگونشده با بافت پورفیری شاملمتاهورنبلند کوارتزمونزونیت پورفیری، متاهورنبلند کوارتزمونزودیوریت پورفیری،متاهورنبلند مونزودیوریت پورفیری، متاکوارتز مونزونیت پورفیری و متاهورنبلند کوارتزمونزوسینیت پورفیری مورد نفوذ قرار گرفته است. کلیه واحدها تحت تأثیر دگرسانی متوسط تا شدید قرار گرفتهاند و کانیهای سولفیدی آنها از جمله پیریت در اثر اکسایش به اکسیدهای آهن ثانویه تبدیل شدهاند. پیش از عملیات صحرایی، پردازش دادههای سنجنده ETM+ وASTER با روشهاینسبتهای باندی، تجزیه و تحلیل مؤلفههای اصلی استاندارد و انتخابی و در پایان نقشهبرداری زاویه طیفی، به عنوان یک روش موفق برای تفکیک دقیقتر کانیهای دگرسان انجام شد که منجر به بارزسازی پهنههای دگرسانی هماتیتی، کلریتی، اپیدوتی، سریسیتی و سیلیسی در محدوده مطالعاتی شد و صحت پردازش صورتگرفته با مطالعات بعدی صحرایی، سنگنگاری و کانهنگاری به اثبات رسید.