فاطمه هادوی؛ خسرو خسروتهرانی؛ سعیده سنماری
چکیده
با توجه به فراوانی نسبی و محدوده چینهشناسی کوتاه و گسترش جغرافیایی وسیع نانوفسیلهای آهکی، این گروه از فسیلها، ابزار بسیار مناسبی برای زیر تقسیمات زیستچینهای، بویژه در کرتاسه پسین بهشمار میآیند. بدین سبب و به علت نبود مطالعات دقیق فسیلشناسی در منطقه، نانوپلانکتونهای آهکی در برش سازند گورپی (شمال شهر گچساران) مورد ...
بیشتر
با توجه به فراوانی نسبی و محدوده چینهشناسی کوتاه و گسترش جغرافیایی وسیع نانوفسیلهای آهکی، این گروه از فسیلها، ابزار بسیار مناسبی برای زیر تقسیمات زیستچینهای، بویژه در کرتاسه پسین بهشمار میآیند. بدین سبب و به علت نبود مطالعات دقیق فسیلشناسی در منطقه، نانوپلانکتونهای آهکی در برش سازند گورپی (شمال شهر گچساران) مورد مطالعه قرار گرفته است. سنگشناسی این سازند شامل سنگهای رسوبی مارن و آهک رسی است. بر مبنای مطالعات انجام شده، 23 جنس و 43 گونه نانوفسیل در برش گورپی شناسایی و عکسبرداری گردید. باتوجه به گسترش چینهشناسی نانوپلانکتونهای آهکی، بازه زمانی برش مورد مطالعه، با زونهای CC16-CC26 از زونبندی همخوانی دارد. بر اساس محدوده چینهشناسی گونههای شاخص و زیستزونهای مشخص شده، سن سازند گورپی از سانتونین پسین تا ماستریشتین پسین پیشنهاد میشود.
بهزاد وثوقی؛ اصغر راستبود
چکیده
در این پژوهش، نقش حرکت صفحات زمینساختی و گسلشهای مختلف موجود در منطقه خاورمیانه بر روی دادههای ژئودتیک (میدان سرعت GPS) مورد بررسی قرار گرفته است و هدف آن بررسی سهم این حرکات در تولید میدان سرعت GPS شبکه غیردائم ژئودینامیک سراسری در محدوده کشور ایران با استفاده از مفاهیم مکانیک شکست و مدلسازی جداشدگی است. برای این منظور، اطلاعات ...
بیشتر
در این پژوهش، نقش حرکت صفحات زمینساختی و گسلشهای مختلف موجود در منطقه خاورمیانه بر روی دادههای ژئودتیک (میدان سرعت GPS) مورد بررسی قرار گرفته است و هدف آن بررسی سهم این حرکات در تولید میدان سرعت GPS شبکه غیردائم ژئودینامیک سراسری در محدوده کشور ایران با استفاده از مفاهیم مکانیک شکست و مدلسازی جداشدگی است. برای این منظور، اطلاعات گسلش موجود از منطقه خاورمیانه با توجه به زمینساخت منطقه به دستههای مختلف تقسیم شده و مؤلفههای سرعت ناشی از آنها مدلسازی شده و با میدان سرعت حاصل از GPS مقایسه شده است. نتایج حاصل از مدلسازیها نشان میدهند که سهم گسلشهای مربوط به صفحه عربستان در میدان سرعت مشاهداتی GPS بیشتر از سهم گسلشهای فلات آناتولی بوده و گسلشهای داخلی ایران نیز ضمن ایجاد فشردگی شمالی- جنوبی سعی در دوران میدان سرعت حاصل از صفحه عربستان و فلات آناتولی بهصورت پادساعتگرد دارند. مدلسازیهای انجامشده، نشان میدهند که حدود 30 درصد مؤلفههای میدان سرعت GPS توسط گسلشهای داخلی ایران، 60 درصد آن توسط صفحه عربستان و 10 درصد آن توسط گسلشهای فلات آناتولی تأمین میشود.
متین فروتن؛ علی منصوریان؛ مژگان زارعی نژاد؛ محمودرضا صاحبی
چکیده
حفاری در اکتشاف معادن، فرایندی پرهزینه و زمانبر و با مشکلات بسیاری همراه است. از این رو تعیین نقاط حفاری در مطالعات تفصیلی اکتشاف ذخایر معدنی اهمیت ویژهای دارد است.تعیین نقاط بهینه حفاری بهمنظور کاهش هزینه و ریسک فرایند حفاری از راه در نظر گرفتن کلیه شرایط پیچیده حاکم بر شکلگیری ذخایر معدنی و تلفیق عاملهای مؤثر بر کانیسازی ...
بیشتر
حفاری در اکتشاف معادن، فرایندی پرهزینه و زمانبر و با مشکلات بسیاری همراه است. از این رو تعیین نقاط حفاری در مطالعات تفصیلی اکتشاف ذخایر معدنی اهمیت ویژهای دارد است.تعیین نقاط بهینه حفاری بهمنظور کاهش هزینه و ریسک فرایند حفاری از راه در نظر گرفتن کلیه شرایط پیچیده حاکم بر شکلگیری ذخایر معدنی و تلفیق عاملهای مؤثر بر کانیسازی انجام میشود.با توجه به اینکه روشهای متداول تلفیق عاملهای کانیسازی مانند روشهای همپوشانی و همپوشانی شاخص، بر دانش کارشناسی و دادههای موجود استوار است، دقت این روشها با افزایش حجم اطلاعات پردازش شده و وجود نوفه (Noise) در دادهها به نحو قابل توجهی کاهش مییابد. بنابراین برای حل مشکلات موجود، به ابزارهای قوی در پردازش حجم عظیم اطلاعات و با انعطافپذیری زیاد نیاز است. شبکههای عصبی با ساختار موازی و انعطافپذیر، توانایی بالایی در مدیریت حجم عظیم اطلاعات و استخراج الگوها از میان دادههای نوفهدار دارند. از آنجا که این شبکهها برحسب نوع توابع عملکرد ساختارهای بسیار متنوعی دارند، لازم است کارآیی هریک از این ساختارها در تعیین نقاط بهینه حفاری بررسی شود. بنابراین، در این مقاله به بررسی کارآیی چهار نوع شبکه عصبی با ساختار متفاوت شامل MLP، RBF، GRNN و PNN در تعیین نقاطحفاری ذخایر معدنی مس پورفیری در منطقه چاه فیروزه استان کرمان با بهرهگیری از روش cross correlation پرداخته شده است. به همین منظور پس از شناسایی عاملهای کانیسازی و جمعآوری دادههای مورد نیاز، نقشههای عامل در محیط GIS تهیه و بردارهای آموزشی شبکهعصبی استخراج شد و شبکههای عصبی یاد شده توسط دادههای آموزشی، آموزش داده و به وسیله نقاط آزمون و بر اساس معیار درجه مطلوبیت گمانههای اکتشافی، ارزیابی شدند. نتایج پیادهسازی این چهار نوع شبکه عصبی، نشان میدهد که در میان چهار ساختار مختلف شبکه عصبی، شبکههای GRNN و RBF از کارآیی بهتر با دقتی در حدود 80 تا 83 درصد برای مدلسازی مکانیابی نقاط بهینه حفاری دارند. با استفاده از شبکه GRNN نقشه میزان مطلوبیت برای حفاری چاههای اکتشافی تولید شده است.
محمد خسروشاهی؛ فرج اله محمودی؛ محمدتقی کاشکی
چکیده
در این نوشتار، بیابانهای ایران از نظر عوامل(سازندهای) زمینشناختی مؤثر در تشکیل و گسترش آنها مورد بررسی قرار گرفته و محدوده آنها تعیین شده است. برای این کار ابتدا با استفاده از نقشههای زمینشناسی 1:250000 ، 1:100000 سازمان زمینشناسی کشور و شرکت ملی نفت ایران، سازندهای زمینشناسی شور و تبخیری در محدوده استانهای مورد مطالعه شناسایی ...
بیشتر
در این نوشتار، بیابانهای ایران از نظر عوامل(سازندهای) زمینشناختی مؤثر در تشکیل و گسترش آنها مورد بررسی قرار گرفته و محدوده آنها تعیین شده است. برای این کار ابتدا با استفاده از نقشههای زمینشناسی 1:250000 ، 1:100000 سازمان زمینشناسی کشور و شرکت ملی نفت ایران، سازندهای زمینشناسی شور و تبخیری در محدوده استانهای مورد مطالعه شناسایی شده و در محیط GIS رقومی شده و با عنوان بیابانهای اولیه معرفی شدهاند. با رسم شبکه زهکشی حوضههای آبخیز رودخانههایی که حاوی سازندهای تبخیری بوده و سپس تعیین مناطق پایین دست سازندهای تبخیری که از طریق جریانهای سطحی به گچ و نمک آلوده شدهاند، بیابانهای ثانویه تعیین شده است. از تلفیق دو لایه یاد شده به صورت استانی و سپس جانمایی آنها در نقشه سراسری ایران، نقشه محدوده بیابانهای ایران تهیه شده است. نتایج حاصل نشان داد 208041 کیلومتر مربع از مساحت ایران را بیابانهای حاصل از سازندهای شور و تبخیری در برگرفته است.
سنگ شناسی
اشرف ترکیان؛ نفیسه صالحی
چکیده
آتشفشانهای احمدآباد، طهمورث و قرهطوره بخشی از مراکز آتشفشانی موجود در محور قروه- بیجار و جزیی از برونزدهای ماگمایی بازوی شمالی زون سنندج سیرجان، با عنوان همدان-تبریز، را تشکیل میدهند. ترکیب سنگهای آتشفشانی بطور عمده بازالت و بافتهای پورفیری، میکرولیتیک پورفیری و گلومروپورفیری به وفور قابل مشاهده هستند. فنوکریستهای ...
بیشتر
آتشفشانهای احمدآباد، طهمورث و قرهطوره بخشی از مراکز آتشفشانی موجود در محور قروه- بیجار و جزیی از برونزدهای ماگمایی بازوی شمالی زون سنندج سیرجان، با عنوان همدان-تبریز، را تشکیل میدهند. ترکیب سنگهای آتشفشانی بطور عمده بازالت و بافتهای پورفیری، میکرولیتیک پورفیری و گلومروپورفیری به وفور قابل مشاهده هستند. فنوکریستهای عمده شامل کلینوپیروکسن و الیوین میباشند. فراوانی کلینوپیروکسن در بازالتهای قرهطوره کمتر و کانی الیوین به عنوان فنوکریست عمده در سنگهای این مرکز آتشفشانی یافت میشود. درشت بلورهای کلسنوپیروکسن منطقهبندی عادی، در برخی موارد معکوس و آثار خوردگی خلیجی نشان میدهند، که حاکی از عدم تعادل با مذاب میزبان است. نتایج بررسی شرایط فیزیکوشیمیایی حاکم بر ماگما (دما و فشار) با استفاده از کانی کلینوپیروکسن حاکی از آن است که سنگهای آتشفشانهای احمدآباد و طهمورث در دمای 1100 تا 1300 درجه سانتیگراد و فشار 3 تا 11 کیلوبار و بازالتهای آتشفشان قرهطوره در دمای 800 تا 1100 درجه سانتیگراد و فشار 0 تا 3 کیلوبار تشکیل شدهاند. . فوگاسیته بالای اکسیژن در این سنگها و همسویی دما و فشار درشت بلورهای الیوین در این منطقه، با دما و فشار بلورهای کلینوپیروکسن در احمدآباد و طهمورث همگی نشان میدهند که بلورهای کلینوپیروکسن در منطقه قرهطوره در اعماق کمتر و احتمالاً در یک مخزن نیمه عمیق، شکل گرفتهاند.
رقیه عظیمی؛ کاظم سید امامی؛ عباس صادقی
چکیده
در ناحیه شال، زونبندیزیستی کالپیونلیدها در دو سازند شال و کلور بر اساس زونبندی زیستی استاندارد(Allemann et al.( 1971 صورت گرفته است. در این مطالعه، 14گونه کالپیونلید در قالب7 جنس، بهصورت 5 زیستزون متعلق به زمانهای تیتونین تا هوتریوین معرفی شده است که زیستزون1 مربوط به سازند شــــــــال و زیستزونهای2تا 5 ...
بیشتر
در ناحیه شال، زونبندیزیستی کالپیونلیدها در دو سازند شال و کلور بر اساس زونبندی زیستی استاندارد(Allemann et al.( 1971 صورت گرفته است. در این مطالعه، 14گونه کالپیونلید در قالب7 جنس، بهصورت 5 زیستزون متعلق به زمانهای تیتونین تا هوتریوین معرفی شده است که زیستزون1 مربوط به سازند شــــــــال و زیستزونهای2تا 5 به سازندکلـــــور تعـــلق دارد: 1- Crassicollaria intermedia Taxon Range Zone در تیتــونین پایانی، 2- Calpionella alpina Acme Zone در بریازین آغــــازین، 3-Calpionellopsis simplex - Calpionellites darderi Interval Zone در بــــــریــــــازیـــــن پایانی- والانــــژینین آغـــازین، 4- Calpionellites darderi - Tintinopsella longa Interval Zone در والانــــــژینین و 5-Tintinopsella longa - Tintinopsella carpathica Interval Zone در ردیف رسوبی متعلق به والانژینین پایانی- هوتریوین معرفی شده است.همچنین،زیستزون 2 به دو زیرزون Calpionella alpina و Calpionella elliptica و زیست زون 3 به دو زیرزونCalpionellopsis simplex و Calpionellopsis oblonga تقسیم شده است. در نهایت مرز ژوراسیک-کرتاسه بر اساس مطالعه کالپیونلیدها، در قاعده زیستزون2(زیستزون کالپیونلا آلپینا)تعییــــــن شـــده است که کم و بیش منطبق بر مرز سازندهای شال وکلور است.
سعید هاشمی طباطبایی؛ اشکان محمدی؛ امیرسعید سلامت
چکیده
زمینلرزه ویرانگر شهر بم در 5 دیماه 1382 به وقوع پیوست. بررسیهای ریزپهنهبندی لرزهای شهر بم با هدف برآورد ویژگیهای زمینشناسی مهندسی و ژئوتکنیک لرزهای به منظور کاهش خطرات ناشی از زلزله پس از این رخداد، آغاز شد. ریزپهنهبندی لرزهای شهر بم در قالب بررسیهای ژئوالکتریک، ژئوسیسمیک، ژئوتکنیک، مطالعات لرزه زمینساخت، تحلیل ...
بیشتر
زمینلرزه ویرانگر شهر بم در 5 دیماه 1382 به وقوع پیوست. بررسیهای ریزپهنهبندی لرزهای شهر بم با هدف برآورد ویژگیهای زمینشناسی مهندسی و ژئوتکنیک لرزهای به منظور کاهش خطرات ناشی از زلزله پس از این رخداد، آغاز شد. ریزپهنهبندی لرزهای شهر بم در قالب بررسیهای ژئوالکتریک، ژئوسیسمیک، ژئوتکنیک، مطالعات لرزه زمینساخت، تحلیل خطر و ژئوتکنیک لرزهای در شهر انجام گرفت. بر اساس بررسیهای ژئوسیسمیک و استاندارد 2800 آبرفت شهر بم از نوع I و II بوده و در بیشتر مناطق ژرفای سنگ بستر لرزهای کمتر از 30 متر است. وجود 10 نوع خاک و نحوه گسترش سطحی و ژرفایی آنها بر مبنای کاوشهای ژئوتکنیکی و حفاری ماشینی به صورت خشک و مغزهگیری پیوسته، مشخص شد. نقشههای پربندی شتاب بیشینه افقی و قائم و ارائه طیفهای خطر یکنواخت در سطوح مختلف لرزهای در سنگ بستر، تهیه شد. با تحلیل پاسخ ساختگاه، متغیرهای مختلف حرکت در سطح زمین شامل بیشینه شتاب، دوره تناوب متناظر با بیشترین تشدید، ضریب بزرگنمایی و ...منطقه مورد مطالعه برای دوره بازگشتهای مختلف پهنهبندی شد. بر اساس نتایج، محدوده شهر بم به چهار ناحیه کلی افراز و برای هر کدام از آنها به صورت جداگانه طیفهای طراحی پیشنهاد شد. برخی از طیفهای حاصل با طیفهای طراحی آییننامه اروپا و استاندارد 2800 مقایسه شد.
محمد فروزانفر؛ حمید ابریشمی مقدم؛ مریم دهقانی
چکیده
با وجود کاربرد مؤثر تصاویر SAR در استخراج خطوارهها و گسلها، تهیه مدل رقومی زمین و تعیین جابهجاییها و تغییر شکل زمین در اثر زلزله، این تصاویر به دلیل وجود نوفهای ضرب شونده به نام اسپکل (Speckle noise) از کیفیت رادیومتریک پایینی برخوردار هستند. بنابراین بهبود کیفیت این تصاویر به منظور استفاده بهینه از آنها در کاربردهای سنجش از دور، ...
بیشتر
با وجود کاربرد مؤثر تصاویر SAR در استخراج خطوارهها و گسلها، تهیه مدل رقومی زمین و تعیین جابهجاییها و تغییر شکل زمین در اثر زلزله، این تصاویر به دلیل وجود نوفهای ضرب شونده به نام اسپکل (Speckle noise) از کیفیت رادیومتریک پایینی برخوردار هستند. بنابراین بهبود کیفیت این تصاویر به منظور استفاده بهینه از آنها در کاربردهای سنجش از دور، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این مقاله یک روش جدید و مؤثر به منظور بهبود کیفیت تصاویر SAR ارائه شده است. در این روش، ابتدا تصویر لگاریتمی SAR توسط تبدیل موجک (Wavelet) مختلط دو شاخه تجزیه میشود. آنگاه به منظور استخراج صحیح وابستگیهای بین مقیاسی، مؤلفه سیگنال ضرایب موجک در مقیاسهای مجاور به صورت مؤثری توسط توزیع دو بعدی همسانگرد (Isotropic)پایدار مدل میشود، در حالی که مؤلفه نوفه توسط یک توزیع گوسی دو بعدی همسانگرد تقریب زده خواهد شد. سپس یک تخمینگر دو متغیره بیز (Bivariate Bayesian estimator) برای جداسازی بهینه سیگنال از نوفه در فضای موجک طراحی میشود. مقایسههای کیفی و کمی روش پیشنهادی با چندین روش جدید کاهش نوفه اسپکل درتصاویر SAR، نشان از عملکرد بهینه این الگوریتم دارد.
سنگ شناسی
نسیم عسکری؛ رضا زارعی سهامیه؛ جعفر عمرانی؛ محمد هاشم امامی؛ کارملا واکارو؛ خوزه فرانسیسکو سانتوس
چکیده
دایکهای مافیک منطقه زرین با روند شمال باختر- جنوب خاور در توده گرانیتوییدی زرین واقع در باختر بلوک یزد، ایران مرکزی را جایگرفتهاند. این دایکها از نوع گابروهای سابآلکالن، دارای بافت اینترگرانولار و در برخی موارد میلونیتی میباشند. دادههای ژئوشیمیایی نشان دادهاندکه آنها حاصل ذوب بخشی خاستگاه گوشتهای اسپینل پریدوتیتی ...
بیشتر
دایکهای مافیک منطقه زرین با روند شمال باختر- جنوب خاور در توده گرانیتوییدی زرین واقع در باختر بلوک یزد، ایران مرکزی را جایگرفتهاند. این دایکها از نوع گابروهای سابآلکالن، دارای بافت اینترگرانولار و در برخی موارد میلونیتی میباشند. دادههای ژئوشیمیایی نشان دادهاندکه آنها حاصل ذوب بخشی خاستگاه گوشتهای اسپینل پریدوتیتی بوده و مقادیر نسبتهای ایزوتوپی 87Sr/86Sr (7028/0-7044/0) و 144Nd/143Nd (5122/0- 5123/0) نیز خاستگاه گوشته لیتوسفری دایکهای مافیک منطقه زرین را تأیید میکند. الگوی پراکندگی عناصر فرعی بهنجار شده نسبت به گوشته اولیه از لحاظ غنیشدگی از LILEs نسبت به HFSEs و آنومالی مثبتRb, Ba و آنومالی منفی Nb, Ta, Zr, Th نشاندهنده ماگماتیسم وابسته به فرورانش و متاسوماتیزم شدن خاستگاه آنها توسط سیالات حاصل از فرورانش است. تشکیل دایکهای منطقه زرین را میتوان به ذوب گوشته لیتوسفری در اثر بالاآمدگی استنوسفر در یک محیط کششی وابسته به فرورانش نسبت داد.
فرهاد ملک قاسمی؛ وارطان سیمونز
چکیده
هدف از این مطالعه، تعیین زایش رخدادهای منگنز اطراف هشترود، با نگرشی ویژه به منطقه ایدهلو ـ جوکندی است. در این منطقه کانیسازی پراکنده و نسبتاً گسترده منگنز صورت گرفته که منشأ آن از نوع چشمههای آبگرم و به شکل سطحی است. کانیسازی عمدتاً به شکل تودهای و رگهای است. به خاطر وجود چشمههای آبگرم و آثار آنها در محدوده مطالعاتی، ...
بیشتر
هدف از این مطالعه، تعیین زایش رخدادهای منگنز اطراف هشترود، با نگرشی ویژه به منطقه ایدهلو ـ جوکندی است. در این منطقه کانیسازی پراکنده و نسبتاً گسترده منگنز صورت گرفته که منشأ آن از نوع چشمههای آبگرم و به شکل سطحی است. کانیسازی عمدتاً به شکل تودهای و رگهای است. به خاطر وجود چشمههای آبگرم و آثار آنها در محدوده مطالعاتی، میتوان نتیجهگیری کرد که ترکیبهای آهن و منگنز به صورت محلول در ترکیب آبهای گرم منطقه شرکت داشتهاند و توسط همین چشمهها بر سطح زمین نهشته شده و یا به داخل شکستگیها و گسلهای موجود در بین سنگهای منطقه نفوذ کرده و سبب کانیسازی شدهاند. نوع کانی منگنز به طور عمده پیرولوزیت و پسیلوملان، و کانیهای همراه آن، ژیپس، تراورتن، باریت و ژاسپر میباشند.
سید حسین قطمیری؛ سیدمحمدامین آل یاسین
چکیده
در اکتشاف معادن، بررسی جذب عناصر فلزی توسط گیاهان اهمیت دارد اما اکتشاف بیوژئوشیمیایی در ایران چندان مورد توجه نبوده است.هدف از این پژوهش بررسی گیاهان بومی در محدوده معادن خواجهجمالی برای امکانسنجی اکتشاف کرومیت و سنجش غلظت عناصر آهن، مس، سرب و نیکل توسط ضریب جذب زیستشناختی (BAC) و نیز بررسی و اعتبارسنجی استفاده از نمونه های ...
بیشتر
در اکتشاف معادن، بررسی جذب عناصر فلزی توسط گیاهان اهمیت دارد اما اکتشاف بیوژئوشیمیایی در ایران چندان مورد توجه نبوده است.هدف از این پژوهش بررسی گیاهان بومی در محدوده معادن خواجهجمالی برای امکانسنجی اکتشاف کرومیت و سنجش غلظت عناصر آهن، مس، سرب و نیکل توسط ضریب جذب زیستشناختی (BAC) و نیز بررسی و اعتبارسنجی استفاده از نمونه های گیاهی شاهد در کنار مطالعه نمونه خاک و با انجام آزمون های آماری استاندارد است. ناحیه خواجهجمالی جزو نوار افیولیتی آلپی است و در محدوده پهنه راندگی زاگرس قرار گرفته است. واحدهای سـنگی در این منطقه بیشتر شامل سنگهایی از توده افیولیتی نیریز است که بیشتر از نوع هارزبورژیت و دونیت هستند و کانه اصلی در آنها کرومیت است. در مطالعات پیشین غلظت عناصر فلزی مورد نظر در خاک منطقه محاسبه وبه منظور بررسی میزان جذب پنج عنصر کروم، نیکل، آهن، مس و سرب در گونههای گیاهی بادام کوهی، پسته کوهی، باردلنگ، گون کوهی و ریواس، 25 نمونه (از هر گونه گیاهی 5 نمونه) در منطقه و 5 نمونه خارج از منطقه بهعنوان نمونه شاهد (از هر گونه گیاهی یک نمونه) برداشت شده و توسط دستگاهICP-OES تجزیه شد. ضریب BAC در همه گونههای گیاهی مورد مطالعه برای هر پنج عنصر یادشده ضعیف یا بسیار ضعیف محاسبه شد.تحلیل آماری دادهها با آزمونهای OnewayAnova و T-test نشان داد که گون کوهی و باردلنگ برایعنصر سرب و گیاه ریواس برای عنصر نیکل میتوانند برای پیجویی قابل استفاده باشند. این پژوهش پیشنهاد میدهد که در مطالعات آینده برای مناطقی که پوشش گیاهی آنها ضریب BAC ضعیفی داشته و یا ضریب BAC در آنجا تعیین نشده است، مقایسه غلظت عناصر در گیاهان منطقه با گیاهان یک ناحیه شاهد بهعنوان یک ابزار کمکی مدنظر قرار گیرد.
رحیم شعبانیان؛ دانیل واچارد
چکیده
نهشتههای آهکی پرمین در نقاط مختلف ایران، دارای رخنمون بوده و براساس محتوی فسیلی روزنداران، سن این توالیها بولورین؟، کوبرگاندین تا دوراشامین است. این رسوبات دریایی در بیشتر نقاط ایران غنی از فوزولینیده، روزنداران کوچک غیر فوزولینیدی و جلبک بوده و تعیین سن، زونبندیزیستی و تبیین الگوهای دیرینهجغرافیایی و دیرینه بومشناسی ...
بیشتر
نهشتههای آهکی پرمین در نقاط مختلف ایران، دارای رخنمون بوده و براساس محتوی فسیلی روزنداران، سن این توالیها بولورین؟، کوبرگاندین تا دوراشامین است. این رسوبات دریایی در بیشتر نقاط ایران غنی از فوزولینیده، روزنداران کوچک غیر فوزولینیدی و جلبک بوده و تعیین سن، زونبندیزیستی و تبیین الگوهای دیرینهجغرافیایی و دیرینه بومشناسی زمینهای پرمین به طور اساسی بر مبنای فوزولینیدها استوار است. توالیهای آهکی پرمین در شمال باختر و شمال ایران بنا به دلایل چندی فقیر از روزنداران فوزولینیدی بوده و تعیین سن توالیها و همبستگی بین آنها، بویژه برای توالیهای پرمین پسین بر مبنای روزنداران کوچک و درشتفسیلها انجام میگیرد. روزنداران تکردیفی نقش مهمی در ایجاد سنگهای آهکی داشته و در نتیجه با معرفی جنسها و اجتماعات شاخص، از این گروه میتوان در تعیین سن توالیهای دریایی و تعیین همبستگی توالیهای پرمین در مقیاس ناحیهای و محلی استفاده کرد. هدف این مقاله، معرفی مهمترین شکلهای روزنداران تک ردیفی و تجمعات آنها در توالیهای پرمین میانی و پسین البرز و آذربایجان به منظور معرفی یک مدل تعیین سن و همبستگی برای نهشتههای پرمین در بخشهای مختلف ایران است.
ربابه انتظاری؛ سید احمد علوی؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
مجموعه دگرگونی جنوب سلماس که در شمال باختریترین بخش از پهنه ساختاری سنندج- سیرجان جای گرفته است، دربردارنده سنگهای گوناگون با درجه دگرگونی و دگرشکلی متفاوت است. این پژوهش با استفاده از مشاهدات صحرایی و مطالعات کانیشناسی و سنگنگاری، به توصیف و تفسیر ریزساختاری گستره میپردازد. واحدهای سنگی گستره بر پایه سنگ مادر به سه ...
بیشتر
مجموعه دگرگونی جنوب سلماس که در شمال باختریترین بخش از پهنه ساختاری سنندج- سیرجان جای گرفته است، دربردارنده سنگهای گوناگون با درجه دگرگونی و دگرشکلی متفاوت است. این پژوهش با استفاده از مشاهدات صحرایی و مطالعات کانیشناسی و سنگنگاری، به توصیف و تفسیر ریزساختاری گستره میپردازد. واحدهای سنگی گستره بر پایه سنگ مادر به سه دسته سنگهای متابازیتی، سنگهای کوارتز- فلدسپاری و سنگهای مرمری تقسیم میشوند. ریزساختار چیره در بیشتر سنگها، میلونیتی است اما درجه و میزان میلونیتی شدن در آنها متفاوت است. وجود برگوارگی و خطوارگی میلونیتی به همراه ریزساختارهایی مانند انواع پورفیروکلاستهای دنبالهدار، ماهی میکا، ساختار S-C و S-C نشانگر پهنههای میلونیتی در این گستره است. تفاوت در میزان نرخ کرنش، نوع سنگ مادر و ژرفای تشکیل سبب تفکیک 3 پهنه میلونیتی اصلی در این مجموعه شده است. میلونیتهای ایجاد شده بیشتر از نوع میلونیتهای درجه پایین تا متوسط هستند و از خاور به باختر و مرکز گستره درجه میلونیتی شدن آنها افزایش مییابد. وجود اولترامیلونیتها در بخشهای مرکزی گستره نشانگر افزایش نرخ کرنش هستند. همچنین وجود میلونیتهای درجه بالا (دمای بیش از 650 درجه سانتیگراد) و تشکیل میگماتیتها، نشانه ژرفای تشکیل در حد پوسته میانی تا پوسته پایینی است. در این مجموعه دگرگونی میتوان آثار 2 گامه دگرگونی (M1, M2) و 6 گامه دگرریختی (D1, D2, D3, D4, D5, D6) را دید. گامه دگرریختی فشارشی D1 پس از فعالیت ماگمایی پرکامبرین رخ داده و پس از آن در واپسین کامبرین گامه دگرگونی M1 بر این مجموعه اعمال شده است. گامههای دگرریختی D2 و D3 با مؤلفه اصلی برش ساده به شدت بر سنگهای دگرگونی اثر کرده و سبب ایجاد پهنههای میلونیتی در طی واپسین پرمین تا اوایل کرتاسه شدهاند. همزمان با گامه دگرریختی D2، گامه دگرگونی پسروندهای (M2) این مجموعه را متأثر کرده است. گامه دگرریختیD4 سبب فرارانده شدن واحد افیولیتی بر مجموعه دگرگونی در واپسین کرتاسه- پالئوسن شده است و پس از آن گامههای D5 و D6 بهصورت دگرریختی شکننده، همه واحدهای سنگی را تحت تأثیر قرار دادهاند.
مرتضی عینعلی؛ سعید علیرضایی؛ رونالد بکر
چکیده
سامانه پورفیری باغخشک در بخش جنوبی کمربند ماگمایی سنوزوییک ارومیه-دختر جای گرفته است.کانیسازی مس در باغخشک با دو توده نفوذی نیمهژرف دیوریتی- مونزودیوریتی و گرانودیوریتی همراه است که در سنگهای آتشفشانی آندزیتی نفوذ کردهاند. هر دو توده نفوذی توسط سیالهای گرمابی به مجموعههای دگرسانی پتاسیک، فیلیک و پروپیلیتیک دگرسان ...
بیشتر
سامانه پورفیری باغخشک در بخش جنوبی کمربند ماگمایی سنوزوییک ارومیه-دختر جای گرفته است.کانیسازی مس در باغخشک با دو توده نفوذی نیمهژرف دیوریتی- مونزودیوریتی و گرانودیوریتی همراه است که در سنگهای آتشفشانی آندزیتی نفوذ کردهاند. هر دو توده نفوذی توسط سیالهای گرمابی به مجموعههای دگرسانی پتاسیک، فیلیک و پروپیلیتیک دگرسان شدهاند. کانیسازی در باغخشک، به شکل استوکورکهای کوارتز- سولفید و همچنین سولفیدهای افشان در این دو توده نفوذی و نیز به مقدار کمتر در سنگهای آتشفشانی میزبان رخ داده است. در سامانه پورفیری باغخشک، دو نوع رگچه کوارتز شناسایی شده است: 1) رگچههای کوارتز+کالکوپیریت+پیریت± مولیبدنیت (رگچههای کانهدار یا بارور)؛ و 2) رگچههای کوارتز± پیریت (رگچههای نابارور). تودههای نفوذی باغخشک در نمودار بهنجارشده نسبت به گوشته اولیه، با غنیشدگی در عناصر لیتوفیل بزرگیون و عناصر خاکی کمیاب سبک، نسبت به عناصر با شدت میدان بالا و عناصر خاکی کمیاب سنگین، و نیز فروافتادگی در محل عناصر Ti، Nb و Ta مشخص میشوند که از ویژگیهای شاخص کمانهای ماگمایی مرتبط با فرورانش است. در نمودارهای تفکیک جایگاه زمینساختی، تودههای نفوذی باغخشک در محیط کمان قارهای قرار میگیرند. سه نوع اصلی میانبار سیال در رگچههای کوارتز کانهدار شناسایی شده است: میانبارهای غنی از بخار باشوری پایین (8-4 درصد جرمی معادل نمک)، میانبارهای چندفازی با شوری بالا (35-5/32 درصد جرمی معادل نمک) و میانبارهای غنی از مایع با شوری به نسبت پایین (10-4درصد جرمی معادل نمک). میانبارهای غنی از بخار، دماهای همگنی میان 326 تا 434 درجه سانتیگراد دارند و بیشتر اندازهگیریها میان 380 تا 420 درجه سانتیگراد است. تجزیه ریزطیفنمایی لیزر رامان (Laser Raman Microspectroscopy) حضور گاز کربن دیوکسید و بلورهای نوزاد کالکوپیریت را در میانبارهای غنی از بخار تأیید کرده است. میانبارهای چندفازی غالباً در گستره دمای 300 تا 375 درجه سانتیگراد به فاز مایع همگن شدند. میانبارهای غنی از مایع، دماهای همگنشدگی میان 150 تا 384 درجه سانتیگراد دارند و بیشتر اندازهگیریها میان 250-200 درجه سانتیگراد و 375-300 درجه سانتیگراد است. شوری و دمای همگنشدگی میانبارهای سیال کوارتز در رگچههای نابارور، بهترتیب 4- 5/0 درصد جرمی معادل نمک و 240-200 درجه سانتیگراد اندازهگیری شده است. دادههای میانبار سیال نشان از آن دارد که مس با یک سیال غنی از بخار یا فوق بحرانی داغ (420-380 درجه سانتیگراد)، دارای کربن دیوکسید، و نه چندان شور (8-4 درصد جرمی معادل نمک) در سامانه وارد شده است. کاهش دما در شوری ثابت از میانبارهای غنی از بخار به میانبارهای غنی از مایع در رگچههای کانهدار، پیشنهاد میکند که سرد شدن عامل کنترلکننده مهمی در فرایند کانیسازی بهصورت استوکورک و افشان بوده است. در مرحلههای پسین فعالیت گرمابی، سیالهای گرمابی با شوری پایین و فقیر از مس، سبب تشکیل رگچههای فراوان نابارورکوارتز-پیریت شده است.
محمدحسین خلقی؛ منصور وثوقی عابدینی
چکیده
باتولیت صفاخانه در شمال باختری ایران (47 کیلومتری جنوب باختر شاهیندژ) واقع است. این باتولیت در لبه پهنه ساختاری ایران مرکزی قرار دارد و سنگهای کرتاسه را بریده است. سن رادیومتری پدیدار شدن این باتولیت برای نخستین بار با روش K - Ar، 5/69 میلیون سال تعیین شده است. این سن، بیانگر زمان کرتاسه پسین- پالئوسن و رخداد زمینساختی لارامید است. ...
بیشتر
باتولیت صفاخانه در شمال باختری ایران (47 کیلومتری جنوب باختر شاهیندژ) واقع است. این باتولیت در لبه پهنه ساختاری ایران مرکزی قرار دارد و سنگهای کرتاسه را بریده است. سن رادیومتری پدیدار شدن این باتولیت برای نخستین بار با روش K - Ar، 5/69 میلیون سال تعیین شده است. این سن، بیانگر زمان کرتاسه پسین- پالئوسن و رخداد زمینساختی لارامید است. بررسی ژئوشیمیائی این باتولیت نشان میدهد که قسمت عمده ماگمای تشکیل دهنده این باتولیت ماگمای گوشتهای بوده است که درآن تحولاتی از نوع تفریق بلوری و آغشتگی صورت گرفته است. تفریق بلوری باعث تشکیل سنگهای متفاوت به ترتیب از نوع کوارتزمونزونیت، کوارتزمونزودیوریت، تونالیت، گرانودیوریت، مونزوگرانیت شده است. ماگمای مولد این سنگها از نوع کلسیمی – قلیایی (کلکو آلکالن) و بیشتر متاآلومین است. خصوصیات سنگهای این باتولیت با گرانیتهای تیپ "I" از گونه کالدونین قابل مقایسه است. از نظر موقعیت زمینساختی ویژگیهای این باتولیت با گرانیتوییدهای کمان آتشفشانی (VAG) مطابقت دارد.
رسوب شناسی
سارا ابراهیمی میمند؛ حامد زندمقدم؛ محمد خانه باد؛ اسداله محبوبی؛ غلامرضا حسین یار
چکیده
نبکاها از جمله تپههای بادی هستند که با تثبیت رسوبات در اطراف گیاهان نقش مهمی در فرسایش بادی ایفا میکنند. در قسمتهای شمالی دشت شهداد (شرق کرمان) به علت فروافتادگی منطقه، تأثیر شدید باد، نرخ بالای تامین رسوب و حضور گیاهان بیابانی، نبکاها از پراکندگی بالایی برخوردار هستند. در این تحقیق جهت دستیابی به ساز و کار تشکیل نبکاهای دشت ...
بیشتر
نبکاها از جمله تپههای بادی هستند که با تثبیت رسوبات در اطراف گیاهان نقش مهمی در فرسایش بادی ایفا میکنند. در قسمتهای شمالی دشت شهداد (شرق کرمان) به علت فروافتادگی منطقه، تأثیر شدید باد، نرخ بالای تامین رسوب و حضور گیاهان بیابانی، نبکاها از پراکندگی بالایی برخوردار هستند. در این تحقیق جهت دستیابی به ساز و کار تشکیل نبکاهای دشت شهداد، پارامترهای رسوب شناسی و تأثیر پوشش گیاهی بر ژئومورفولوژی نبکاها بررسی شده است. با توجه به گسترش ناحیه مورد مطالعه و ژئومورفولوژی متفاوت نبکاها، تعداد 30 نبکا به همراه رسوبات بین آنها نمونه برداری شده است. آنالیز این رسوبات نشان می دهد که رسوبات نبکا اغلب در اندازه ماسه ریز بوده که از جورشدگی و گرد شدگی خوبی نیز برخوردار هستند. در حالی که رسوبات بین نبکاها اغلب دامنهای بین سیلت ریز تا گراول (پبل) دارند که به دو صورت رسوبات سطحی و زیر سطحی (عمق بیش از 2 سانتیمتر) تقسیم بندی می شوند. اغلب رسوبات سطحی دانه درشت (ماسه درشت، گرانول) بوده و از گرد شدگی و جورشدگی نسبتاً خوبی برخوردار هستند. مطالعات صحرایی و آزمایشگاهی نشان می دهد که جنس و گونه گیاهی در ژئومورفولوژی نبکاهای دشت شهداد حایز اهمیت است این امر به گونه ای است که از سه نوع پوشش گیاهی شناسایی شده (گز، ترات و کهور) مرتفع ترین نبکاها مربوط به نبکاها با پوشش گز بوده اما تأثیر نوع پوشش گیاهی در پارامترهای رسوبشناسی ناچیز است و تغییر قابل ملاحظهای را نشان نمیدهد.
سنگ شناسی
نیلوفر نایبی؛ داریوش اسماعیلی؛ سروش مدبری؛ ریوکی شینجو؛ رضا دیوسالار؛ برند لمان
چکیده
آنالیزهای ژئوشیمیایی سنگ کل و ایزوتوپهای Sr-Nd-Pb سنگهای نفوذی منطقه چادرملو، ارتباط با تاریخچه ماگمایی کوهزایی کادومین حاشیه شمالی گندوانا در طول پرکامبرین پایانی-اوایل پالئوزوییک را نشان میدهد. گرچه این آنالیزها نشاندهنده شباهتهای ژئوشیمیایی از جمله کالک آلکالن بودن، غنیشدگی در عناصر لیتوفیل درشتیون مانند Rb، Ba، K ...
بیشتر
آنالیزهای ژئوشیمیایی سنگ کل و ایزوتوپهای Sr-Nd-Pb سنگهای نفوذی منطقه چادرملو، ارتباط با تاریخچه ماگمایی کوهزایی کادومین حاشیه شمالی گندوانا در طول پرکامبرین پایانی-اوایل پالئوزوییک را نشان میدهد. گرچه این آنالیزها نشاندهنده شباهتهای ژئوشیمیایی از جمله کالک آلکالن بودن، غنیشدگی در عناصر لیتوفیل درشتیون مانند Rb، Ba، K و Cs، تهیشدگی عناصری مانند Nb، Ta، P، Ti و الگوهای عناصر خاکی کمیاب را از خود نشان میدهند، اما دادههای ایزوتوپی Sr-Nd سنگهای مورد مطالعه منطقه آشکارا گویای ناهممنشأ بودن نمونههای بازیک (گابرویی) و فلسیک (گرانیتی) میباشند بهگونهایکه، این دادههای Sr-Nd سنگ کل (1/8- 3/6-= ɛNd(t)) به همراه نسبت بالای (207Pb/206Pb)t نشاندهنده یک مذاب مشتق شده از پوسته قارهای برای گرانیتوییدها و منشأ گوشتهای برای گابروهاست. سنهای بهدست آمده از این دو گروه سنگی نیز نشان میدهد که گابروها قدیمیتر از گرانیتوییدها میباشند. رژیم زمینساخت کششی بهوسیله عقبنشینی یا دیلامیناسیون صفحات باعث ذوب مجدد سنگهای آذرین قدیمی مربوط به کمان و برهمکنش با پیسنگ قارهای کامبرین شده و مذابهای گرانتیوییدی منطقه مورد مطالعه را شکل میدهد. در الگوهای بهنجارشده عناصر خاکی کمیاب گابروها نسبت به کندریتها، اختلاط ژئوشیمیایی و ایزوتوپی و افزایش نسبتهای LREE/HREE به خوبی دیده میشوند که شواهدی بر ناهمگنی گوشته و برهمکنش با پیسنگ پالئوپروتروزوییک است.
زمین شناسی اقتصادی
شهرام مبصر؛ طاهر فرهادی نژاد؛ عباس عسگری؛ محمدعلی علی آبادی؛ شیرین فتاحی
چکیده
ذخیره مس برزاوند به سن الیگوسن و در 30 کیلومتری شمال خاور زفره در امتداد یک گسل کششی با روند تقریبی خاوری- باختری و درون گدازه بازالتی به فرم لایهکران تشکیل شده است. دگرسانی های عمده شامل پیریتی شدن، پروپیلیتیکی شدن، زئولیتی شدن، سیلیسی شدن، اورالیتی شدن و سوسوریتی شدن گدازه بازالتی می باشند. مطالعات ژئوشیمیایی در برزاوند ...
بیشتر
ذخیره مس برزاوند به سن الیگوسن و در 30 کیلومتری شمال خاور زفره در امتداد یک گسل کششی با روند تقریبی خاوری- باختری و درون گدازه بازالتی به فرم لایهکران تشکیل شده است. دگرسانی های عمده شامل پیریتی شدن، پروپیلیتیکی شدن، زئولیتی شدن، سیلیسی شدن، اورالیتی شدن و سوسوریتی شدن گدازه بازالتی می باشند. مطالعات ژئوشیمیایی در برزاوند نمایانگر غنی شدگی SiO2 ،Al2O3،K2O Na2O ،P2O5 ،TiO2 ،∑REE ،Ag ،As ،Ba ،Be ،Bi ،Cd ،Cs ،Cu ،Li ،Mo ،Nb ،Pb ،Rb ،Sb ،Se ،Sn ،Sr ،Ta ،Tl ،Te ،Th ،U ،W Y ،Zn و Zr، شستشو- تثبیت CaO ،Fe2O3 ،MnO ،Hf ،Sc و V و تهی شدگی S ،Ni ،Cr ،MgO و Co طی دگرسانی می باشد. همبستگی مثبت بین La/Lu)N،(La/Yb)N،(La/Sm)N) و La/Y)N) با CaO (96/0 الی 70/0= r) نمایانگر پروپیلیتیکی شدن بازالت میزبان و به دنبال آن افزایش pH سیالات مسئول کانه زایی بوده که خود در تفریق لانتانیدها نقش داشته است. کانی شناسی ماده معدنی مشتمل بر کالکوپیریت، بورنیت، کوولیت، آزوریت، مالاکیت، هماتیت، گوتیت و پیریت می باشد. مس در شوراب های اکسیدان مربوط به فرایند دیاژنز تأخیری به صورت کمپلکس های کلریدی حمل و از طریق جانشینی درون پیریت های تشکیل شده در مرحله ولکانیسم ته نشست شده است. چنین به نظر میرسد ذخیره مس برزاوند مراحل ولکانیسم زیردریایی، دیاژنز آغازین و دیاژنز تدفینی، دگرگونی تدفینی و فرایند هوازدگی را در طی تکوین خود داشته است. با توجه به ویژگی های دگرسانی، کانی شناسی و زمین شیمی سنگ کل می توان گفت که ذخیره مس برزاوند دارای بیشترین شباهت با ذخایر مس تیپ مانتو است.
ناصر نعیمی قصابیان؛ محمد مهدی خطیب؛ طاهره قاسمی رزوه؛ حمید نظری؛ محمودرضا هیهات
چکیده
پهنه برشی بوشاد(BSZ) بادرازایی حدود 45 کیلومتر،پهنای 2/9 کیلومتروروندی تقریبا خاوری-باختری( N90E)در جنوب بیرجند قرار دارد. این پهنه برشی بخش هایی از افیولیت ملانژ دگرگون شده جنوب بیرجند را زیر تاثیر قرار داده است. اولین مرحله دگرریختی بصورت دگرشکلی چند فازی همزمان با دگرگونی در شرایط دگرریختی شکل پذیر، به هنگام بسته شدن ریفت خاور ایران ...
بیشتر
پهنه برشی بوشاد(BSZ) بادرازایی حدود 45 کیلومتر،پهنای 2/9 کیلومتروروندی تقریبا خاوری-باختری( N90E)در جنوب بیرجند قرار دارد. این پهنه برشی بخش هایی از افیولیت ملانژ دگرگون شده جنوب بیرجند را زیر تاثیر قرار داده است. اولین مرحله دگرریختی بصورت دگرشکلی چند فازی همزمان با دگرگونی در شرایط دگرریختی شکل پذیر، به هنگام بسته شدن ریفت خاور ایران وجایگیری افیولیت ملانژبیرجنداتفاق افتاده است. فازهای دگرریختی D2- D1مربوط به اولین مرحله دگرشکلی می باشد. فاز دگرریختی D3بعد از یک دوره رسوبگذاری و فرسایش در شرایط شکل پذیر-شکنا، همزمان با تشکیل رگههای کششی نردبانی می باشد. گسل های راستالغز، راندگی و چین های مرتبط با گسل در شرایط دگرریختی شکنا وابسته به وقایع زمین ساختی D4، در اثر جدید ترین فاز تنشN055 در منطقه شکل گرفته است. درجه همگرایی این پهنه برشی3/0R=است که نشان از شکل گیری آن در یک دستگاه ترافشاری چپ گرد از نوع همگرای مایل لغز(Slightly oblique-convergent)می باشد.
هادی جهانگیر؛ منصوره قبادیپور؛ علیرضا عاشوری
چکیده
لایههای رسوبی مرز کامبرین- اردوویسین در برش کلات، در کپهداغ باختری، بیشتر متشکل از یک توالی یکنواخت از رسوبات آواری ریزدانه آرژیلیتی با میانلایههای آهکی صدفدار است که در یک محیط فلات قاره یا شلف بیرونی تهنشین شدهاند. در محدوده این مرز، یک توالی کامل از زیستزونهای کنودونتی Cordylodus intermedius،Cordylodus lindstromi و Cordylodusangulatusدیده ...
بیشتر
لایههای رسوبی مرز کامبرین- اردوویسین در برش کلات، در کپهداغ باختری، بیشتر متشکل از یک توالی یکنواخت از رسوبات آواری ریزدانه آرژیلیتی با میانلایههای آهکی صدفدار است که در یک محیط فلات قاره یا شلف بیرونی تهنشین شدهاند. در محدوده این مرز، یک توالی کامل از زیستزونهای کنودونتی Cordylodus intermedius،Cordylodus lindstromi و Cordylodusangulatusدیده میشود. اولین ظهور گراپتولیت پلانکتونی Rhabdinoporacf. flabelliformis flabelliformis (Eichwald, 1840)، در بخش بالایی زیستزون کنودونتی Cordylodus lindstromi،در رسوبات آرژیلیتی سیاه رنگ موقعیت به نسبت دقیق مرز کامبرین- اردوویسین را در برش کلات آشکار میسازد. در البرز خاوری، به دلیل نبود کنودونت و گراپتولیت شاخص در محدوده مرز کامبرین- اردوویسین، تعیین دقیق این مرز ممکن نیست. ردیف رسوبات گذر کامبرین- اردویسین در برشهای دهملا و سیمهکوه از البرز خاوری، از دید سنگشناسی به سه بخش قابل تقسیم است: 1) سنگهای آهکی به سن فورونگین که به سمت بالا به رسوبات آواری تبدیل میشود؛ 2) ماسهسنگهای دارای Cruziana مربوط به پایان کامبرین، نشاندهنده کمپلکسهای ساحلی یا پایابی؛ 3) آرژیلیتهای خاکستری متعلق به ترمادوسین که گویای نواحی ژرفتر دور از ساحل هستند. در این ناحیه مرز تقریبی کامبرین- اردوویسین در قاعده زیستزون تریلوبیتی Asaphellus inflatus- Dactylocephalus قرار دارد.
جمال رسولی؛ منصور قربانی؛ وحید احدنژاد
چکیده
کمپلکس جبال بارز متشکل از تودههای نفوذی زیادی از جمله دره حمزه، میجان، کرور، هیشین و ... است که در جنوب خاور استان کرمان، میان طولهای خاوری ′45 ◦57 تا ′00 ◦58 و عرضهای شمالی ′30 ◦28 تا ′00 ◦29 واقع شده است. ترکیب سنگشناسی این تودهها شامل کوارتزدیوریت، گرانودیوریت، گرانیت و آلکالیگرانیت است. در نمودارهای ژئوشیمیایی ...
بیشتر
کمپلکس جبال بارز متشکل از تودههای نفوذی زیادی از جمله دره حمزه، میجان، کرور، هیشین و ... است که در جنوب خاور استان کرمان، میان طولهای خاوری ′45 ◦57 تا ′00 ◦58 و عرضهای شمالی ′30 ◦28 تا ′00 ◦29 واقع شده است. ترکیب سنگشناسی این تودهها شامل کوارتزدیوریت، گرانودیوریت، گرانیت و آلکالیگرانیت است. در نمودارهای ژئوشیمیایی تغییرات اکسیدها، طیف پیوستهای میان ترکیبات سنگهای مورد مطالعه دیده میشود که این امر نشاندهنده انجام تفریق ماگمایی گسترده و پیوستهای در طی تبلور است. همچنین بر پایه مطالعات ژئوشیمیایی، ماگمای تودههای مورد بررسی، سرشت پرآلومین تا متاآلومین دارند و از دید سری ماگمایی از نوع کالکآلکالن پتاسیم متوسط تا بالا هستند. بررسیهای صحرایی، مطالعات سنگنگاری و ژئوشیمیایی نشان میدهند که سنگهای مورد مطالعه از نوع گرانیتوییدهای نوع I هستند. از دید جایگاه زمینساختی، تودههای مورد مطالعه، جزو گرانیتوییدهای کمان قارهای هستند و از گرانیتهای پیش از برخورد تا همزمان با برخورد به شمار میآیند. در منطقه جبال بارز سه فاز ماگمایی در الیگومیوسن رخ داده است. اولین فاز ماگمایی، بیشتر ترکیب کوارتزدیوریت تا گرانودیوریت دارد و بدنه اصلی توده نفوذی جبال بارز را میسازد. به نظر میرسد پس از یک فاصله زمانی کوتاه و تفریق ماگمای درون آشیانه ماگمایی، تودههای پورفیری به درون توده اصلی نفوذ کردهاند. ترکیب سنگشناسی این تودهها (فاز دوم) بهطور چیره گرانودیوریت تا گرانیت است. در پایان پس از مدت زمان کوتاه، آخرین فاز ماگمایی الیگومیوسن (فاز سوم) در منطقه رخ داده است که ترکیب گرانیتی تا آلکالیگرانیتی دارد. بر پایه موقعیت قرارگیری منطقه در نوار ماگمایی ارومیه- دختر به نظر میرسد که سنگهای مورد مطالعه حاصل فرورانش پوسته اقیانوسی نوتتیس به زیر پوسته قارهای ایران مرکزی هستند.
طاهره نادری؛ امیر شفیعیبافتی؛ مجید شاهپسندزاده
چکیده
دادههای بهدست آمده از تحلیل ساختاری سامانه گسلی کوهبنان نشانگر آن است که این گسل فعال، جنبششناسی ساختارهای گستره تیکدر-گورچوییه در شمال کرمان را مهار میکند. سامانه گسلی کوهبنان در گستره مورد مطالعه متشکل از چهارشاخه گسلی با میانگین راستایN70Eدر حد فاصل روستای تیکدر- گورچوییه است. این تکههای گسلی با شیب بین50 تا 70 درجه ...
بیشتر
دادههای بهدست آمده از تحلیل ساختاری سامانه گسلی کوهبنان نشانگر آن است که این گسل فعال، جنبششناسی ساختارهای گستره تیکدر-گورچوییه در شمال کرمان را مهار میکند. سامانه گسلی کوهبنان در گستره مورد مطالعه متشکل از چهارشاخه گسلی با میانگین راستایN70Eدر حد فاصل روستای تیکدر- گورچوییه است. این تکههای گسلی با شیب بین50 تا 70 درجه در جهت شمال باختری و ریک بردارلغزشN50-80، حرکت معکوس چیره با مؤلفه راستالغز گسل را نشان میدهند. شاخه اصلی سامانه گسل کوهبنان با روندشمال باختری-جنوب خاوری بین توالی سنگی سری دزو با توالی سنگی سازند شمشک و تکههای گسلی منشعب از آن با روند خاوری-باختری تا شمال خاوری-جنوبباختری بین توالی سنگی سازند هجدک با آبرفتهای نئوژن و رسوبات کواترنری درشمال خاور تیکدر گزارش میشود. در این محدوده توالی سنگی سری دزو (اواخر نئوپروتروزوییک-کامبرین زیرین) شامل سنگ های دولومیتی و تبخیری بر روی سنگماسهها، شیلها و سنگآهکهای سازند هجدک (ژوراسیک) رانده شده است. بر اساس گامههای فراگشت ساختاری سامانه گسل کوهبنان درگستره موردمطالعه، اولین شاخه این سامانه گسلی (F3) با سه سری لغزش در راستای شمال خاوری – جنوب باختری و بین توالی سنگی سازند شمشک با توالی سنگی سری دزو درشمال تیکدر تشکیل شده است؛ شاخههای بعدی به ترتیب F2,F4وF1 با همین راستا از گسل اصلی منشعب شده و بین توالی سنگی سری دزو با سازندهای هجدک، شمشک و داهو (همارز سازند لالون)تشکیل شده است.
جواد شریفی؛ محمدرضا نیکودل
چکیده
با توجه به رشد روزافزون سازهها و نیاز به مصالح سنگدانهای، ضروری است که منابع قرضه بیشتری در اختیار گرفته شود و روشهای مناسب برای شناسایی و اکتشاف سریع این منابع ارایه شود. به دلیل اهمیت متغیرهای زمینشناسی مهندسی در اکتشاف و تعیین کیفیت منابع قرضه، در این پژوهش با توجه به مطالعات میدانی و آزمایشگاهی انجام شده، متغیرها و ضوابطی ...
بیشتر
با توجه به رشد روزافزون سازهها و نیاز به مصالح سنگدانهای، ضروری است که منابع قرضه بیشتری در اختیار گرفته شود و روشهای مناسب برای شناسایی و اکتشاف سریع این منابع ارایه شود. به دلیل اهمیت متغیرهای زمینشناسی مهندسی در اکتشاف و تعیین کیفیت منابع قرضه، در این پژوهش با توجه به مطالعات میدانی و آزمایشگاهی انجام شده، متغیرها و ضوابطی برای این مهم تعیین شده و در ادامه نتایج حاصل بهصورت معیاری ساده و کاربردی ارایه شده است. برای این منظور ابتدا مطالعات میدانی انجام شده و پس از نمونهبرداری از معادن و انتقال آنها به آزمایشگاه، آزمایشهای مربوط طبق استاندارهای موجود روی آن انجام و سپس از مصالح موجود بتن تهیه شده است. در ادامه نتایج حاصل از آزمایشهای انجام شده روی مصالح سنگی و بتنی تجزیه و تحلیل شده، متغیرهایی که نقش بیشتری در کیفیت بتن داشته مورد ردهبندی قرار گرفته و بهصورت معیاری ارایه شده است. با توجه به دقت و آسانی این معیار، کاربرد آن برای انتخاب مصالح مطلوب است؛ به گونهای که با کمترین تعداد آزمایشهای لازم، معادن قرضه مناسب شناسایی میشود و همچنین این معیار برآوردی از مقاومت پایانی بتن ساخته شده در اختیار مهندسین مربوط قرار میدهد. این معیار با توجه به جنس و گوناگونی نمونههای مورد استفاده، دامنه کاربرد به نسبت گستردهای دارد و در مناطق مختلف جغرافیایی قابل استفاده است.
نرگس هاشمی؛ علیرضا عاشوری؛ منصور علیآبادیان؛ محمدحسین محمودی قرایی
چکیده
دیرین جانورشناسی غارهای یافته وکانی میکائیل در مرکز و شمال باختری زاگرس سسبب شناسایی مجموعهای از بقایای پستانداران کوچک شد.بررسیهای تاکسونومیکی نشان میدهد که چهار راسته از پستانداران کوچک شامل راسته جوندگان با خانوادههای میوریده(Muridae) ،کریسیتیده (Cricetidae)، کالومیسیدهCalomyscidae) )، دیپودیده (Dipodidae)؛ راسته لاگومورفها با دو خانواده ...
بیشتر
دیرین جانورشناسی غارهای یافته وکانی میکائیل در مرکز و شمال باختری زاگرس سسبب شناسایی مجموعهای از بقایای پستانداران کوچک شد.بررسیهای تاکسونومیکی نشان میدهد که چهار راسته از پستانداران کوچک شامل راسته جوندگان با خانوادههای میوریده(Muridae) ،کریسیتیده (Cricetidae)، کالومیسیدهCalomyscidae) )، دیپودیده (Dipodidae)؛ راسته لاگومورفها با دو خانواده اکوتونیده (Ochotonidae)و لپوریده Leporidae))؛ راسته سوریکومورفها با خانواده تالپیده ((Talpidae و همچنین راسته گوشتخواران کوچک با خانواده موستلیده (Mustelidae) یافت شدند. بقایای یادشده از لایههای مختلف این دو غار و پس از حفاری سیستماتیک بهدست آمدند.آنالیزهای رادیوکربنبر روی بقایای استخوانی نشان میدهد که قدیمیترین نمونه متعلق به غار یافته با سن 35هزار سال پیشو زمان پلیستوسنبوده در حالی که غار کانی میکائیل، دورهای از اواخر پلیستوسن(19 هزار سال پیش)تا هولوسن (1700 سال پیش)سال پیش و هولوسن بوده است که شرایط آب و هوایی در زاگرس به تدریج گرم تر شده و شرایط زیستی مناسب تری به جود آمده است.را پوشش میدهد. تحلیلهای ژئوکرونولوژی رسوبات غار کانی میکائیل نشان میدهد که لایههای زیرین غار، متعلق به آخرین دوره یخبندان در اواخر پلیستوسن بوده که به تدریج و با گرم شدن هوا توسط دوره هولوسن جایگزین شده است.به دنبال این تغییرات آب و هوایی،طیف جانوری در دوره پلیستوسن و هولوسن نیز در فازهای گرم و سرد مهاجرت کرده و یا انتشار بیشتری یافتند.هدف از این نوشتار، مطالعه بقایای پستانداران کوچک دو غار یافته وکانی میکائیل در مرکز و شمال باختری زاگرس وپژوهش در رابطه با روشهای مطالعه تنوع زیستی قدیمه، شرایط محیط قدیمه و تکامل ریزمهرهداران بر روی فلات ایران است.
مهراج آقازاده؛ زهرا بدرزاده؛ آنتونیو کاسترو
چکیده
تودههای مطالعه شده در پهنه البرز باختری و زیر پهنه طارم قرار دارند. بیشتر رخنمونهای تودههای مورد مطالعه ترکیب مونزونیت و کوارتزمونزونیت دارند و درون نهشتههای آتشفشانی- رسوبی ائوسن نفوذ کردهاند. این تودهها ماهیت شوشونیتی و متاآلومین دارند. بر پایه مطالعات ژئوشیمیایی، تودههای مورد مطالعه از یک ماگمای غیر اولیه حاصل شدهاند ...
بیشتر
تودههای مطالعه شده در پهنه البرز باختری و زیر پهنه طارم قرار دارند. بیشتر رخنمونهای تودههای مورد مطالعه ترکیب مونزونیت و کوارتزمونزونیت دارند و درون نهشتههای آتشفشانی- رسوبی ائوسن نفوذ کردهاند. این تودهها ماهیت شوشونیتی و متاآلومین دارند. بر پایه مطالعات ژئوشیمیایی، تودههای مورد مطالعه از یک ماگمای غیر اولیه حاصل شدهاند که در شرایط پوسته قارهای دچار تفریق و تحول شده است. در نمودارهای عنکبوتی بهنجار شده نسبت به گوشته اولیه و عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده نسبت به کندریت، نمونههای مورد مطالعه از عناصر LREEs و LILEs غنیشدگی و از عناصر HFSEs تهیشدگی نشان میدهند. ماگمای اولیه منشأ تودههای مورد مطالعه، از ذوب بخشی 1 تا 5 درصدی منشأ گوشته سنگکرهای متاسوماتیسم شده توسط عوامل فرورانش و با ترکیب اسپینل لرزولیتی دارای رگههای فلوگوپیت فراوان ایجاد شده است. بر پایه سنسنجیهای انجام شده به روش U-Pb (SHRIMP) روی بلورهای زیرکن، تودههای مورد مطالعه در محدوده زمانی 8/37 تا 9/38 میلیون سال پیش و اشکوب پریابونین ائوسن پایانی، در یک محیط پس از برخورد جایگزین شدهاند.