مقاله پژوهشی
یعقوب جلیلی؛ محمدمهدی خطیب؛ علی یساقی
چکیده
عوامل کنترل کننده شدت شکستگی شامل «سازوکار چینخوردگی، سنگشناسی و ستبرا» با استفاده از مطالعات میدانی و تصاویر ماهوارهای در سازند آسماری در کوه آسماری بررسی شدهاند. متغیرهای موقعیت، فاصلهداری و گسترش عمودی شکستگیها در سنگآهک و آهک رسی با ستبراهای متفاوت در رخنمونهای سازند آسماری در نواحی مختلف چین برداشت شدهاند. ...
بیشتر
عوامل کنترل کننده شدت شکستگی شامل «سازوکار چینخوردگی، سنگشناسی و ستبرا» با استفاده از مطالعات میدانی و تصاویر ماهوارهای در سازند آسماری در کوه آسماری بررسی شدهاند. متغیرهای موقعیت، فاصلهداری و گسترش عمودی شکستگیها در سنگآهک و آهک رسی با ستبراهای متفاوت در رخنمونهای سازند آسماری در نواحی مختلف چین برداشت شدهاند. حضور مقادیر زیاد کانی رس با مقاومت کم و تخلخل زیاد در سنگآهک رسی، سبب کاهش مقاومت این سنگ و شدت شکستگی کمتر سنگآهک رسی در مقایسه با سنگ آهک شده است. تغییرات شدت شکستگی در این دو نمونه سنگی نشان میدهد که ستبرای واحدها روی شدت شکستگیها تأثیر چندانی ندارد. شکستگیهای موازی و عمود بر محور چین متأثر از سازوکار چینخوردگی خمشی- لغزشی و کشش سطح خارجی چین (Outer arc extension) در ناحیه لولایی، بیشترین توسعهیافتگی را نشان میدهند و بیشترین تأثیر را روی ناپایداری چاههای حفاری دارند. بر اساس نتایج، بیشترین شدت شکستگی در لولای چین بوده و سازوکار چینخوردگی مهمترین متغیر کنترل کننده شدت شکستگیهاست.
مقاله پژوهشی
الهام قدیری صوفی؛ مهیار یوسفی
چکیده
تلفیق دادهها یکی از روشهایی است که با استفاده از آن میتوان مطالعات اکتشافی را بهصورت یکجا و همزمان روی همه دادههای در دسترس از یک منطقه مورد مطالعه انجام داد. بدیهی است نتایجی که با در نظر گرفتن همه دادهها و ارتباط میان آنها به دست میآید، دارای دقت و اطمینان بیشتری است. در چنین شرایطی عموماً از مدلسازی پتانسیل معدنی برای ...
بیشتر
تلفیق دادهها یکی از روشهایی است که با استفاده از آن میتوان مطالعات اکتشافی را بهصورت یکجا و همزمان روی همه دادههای در دسترس از یک منطقه مورد مطالعه انجام داد. بدیهی است نتایجی که با در نظر گرفتن همه دادهها و ارتباط میان آنها به دست میآید، دارای دقت و اطمینان بیشتری است. در چنین شرایطی عموماً از مدلسازی پتانسیل معدنی برای تلفیق و ترکیب نتایج روشهای اکتشافی مختلف بهمنظور تولید نواحی اهداف اکتشاف و تعیین نواحی امیدبخش استفاده میشود. در این پژوهش، اطلاعات اکتشافی سطحی در منطقه 1:100000 ماهنشان در استان زنجان به منظور تعیین مناطق با پتانسیل بالای کانیسازی با استفاده از یک روش جدید ترکیبی فازی دادهمحور و دانشمحور تلفیق شدند. لایههای اطلاعاتی مورد استفاده در مطالعه حاضر شامل نقشه زمینشناسی توزیع واحد سنگی، دادههای ژئوشیمیایی و نقشه پراکندگی گسلهاست. در روش جدید معرفی شده در مقاله حاضر، نقشههای شاهد ژئوشیمیایی و چگالی گسلها بدون قضاوت کارشناس و همچنین بدون استفاده از موقعیت اندیسهای شناختهشده وزندهی و تولید شدند ولی نقشه شاهد وزندار زمینشناسی با استفاده از قضاوت کارشناسی تولید شد. در مرحله بعد لایههای وزندار اطلاعاتی که بهصورت فازی تولید شدهاند با استفاده از عملگرهای OR و Gamma فازی بهطور جداگانه با یکدیگر تلفیق شدند. در پایان از رخدادهای معدنی شناخته شده کانیسازی اسکارن سرب و روی منطقه، بهمنظور ارزیابی مدلهای تولید شده استفاده شد که نتایج نشان میدهد مناطق اهداف مشخص شده برای اکتشاف بیشتر، انطباق خوبی با رخدادهای معدنی موجود دارند.
مقاله پژوهشی
سید حسین قطمیری؛ سیدمحمدامین آل یاسین
چکیده
در اکتشاف معادن، بررسی جذب عناصر فلزی توسط گیاهان اهمیت دارد اما اکتشاف بیوژئوشیمیایی در ایران چندان مورد توجه نبوده است.هدف از این پژوهش بررسی گیاهان بومی در محدوده معادن خواجهجمالی برای امکانسنجی اکتشاف کرومیت و سنجش غلظت عناصر آهن، مس، سرب و نیکل توسط ضریب جذب زیستشناختی (BAC) و نیز بررسی و اعتبارسنجی استفاده از نمونه های ...
بیشتر
در اکتشاف معادن، بررسی جذب عناصر فلزی توسط گیاهان اهمیت دارد اما اکتشاف بیوژئوشیمیایی در ایران چندان مورد توجه نبوده است.هدف از این پژوهش بررسی گیاهان بومی در محدوده معادن خواجهجمالی برای امکانسنجی اکتشاف کرومیت و سنجش غلظت عناصر آهن، مس، سرب و نیکل توسط ضریب جذب زیستشناختی (BAC) و نیز بررسی و اعتبارسنجی استفاده از نمونه های گیاهی شاهد در کنار مطالعه نمونه خاک و با انجام آزمون های آماری استاندارد است. ناحیه خواجهجمالی جزو نوار افیولیتی آلپی است و در محدوده پهنه راندگی زاگرس قرار گرفته است. واحدهای سـنگی در این منطقه بیشتر شامل سنگهایی از توده افیولیتی نیریز است که بیشتر از نوع هارزبورژیت و دونیت هستند و کانه اصلی در آنها کرومیت است. در مطالعات پیشین غلظت عناصر فلزی مورد نظر در خاک منطقه محاسبه وبه منظور بررسی میزان جذب پنج عنصر کروم، نیکل، آهن، مس و سرب در گونههای گیاهی بادام کوهی، پسته کوهی، باردلنگ، گون کوهی و ریواس، 25 نمونه (از هر گونه گیاهی 5 نمونه) در منطقه و 5 نمونه خارج از منطقه بهعنوان نمونه شاهد (از هر گونه گیاهی یک نمونه) برداشت شده و توسط دستگاهICP-OES تجزیه شد. ضریب BAC در همه گونههای گیاهی مورد مطالعه برای هر پنج عنصر یادشده ضعیف یا بسیار ضعیف محاسبه شد.تحلیل آماری دادهها با آزمونهای OnewayAnova و T-test نشان داد که گون کوهی و باردلنگ برایعنصر سرب و گیاه ریواس برای عنصر نیکل میتوانند برای پیجویی قابل استفاده باشند. این پژوهش پیشنهاد میدهد که در مطالعات آینده برای مناطقی که پوشش گیاهی آنها ضریب BAC ضعیفی داشته و یا ضریب BAC در آنجا تعیین نشده است، مقایسه غلظت عناصر در گیاهان منطقه با گیاهان یک ناحیه شاهد بهعنوان یک ابزار کمکی مدنظر قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
حدیث وفایی؛ مریم پیروی
چکیده
میدان گازی کیش یکی از بزرگترین میادین گازی جهان و شامل دو سنگ مخزن گازی، سازند کنگان (تریاس پیشین) و دالان (پرمین پسین) در حوضه رسوبی زاگرس است. در این مطالعه سازند کنگان مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این پژوهش افزون بر مطالعه با استفاده از دادههای خام حاصل از چاهنگاری یک حلقه چاه حفاری شده از کل گستره میدان و با استفاده از روش ...
بیشتر
میدان گازی کیش یکی از بزرگترین میادین گازی جهان و شامل دو سنگ مخزن گازی، سازند کنگان (تریاس پیشین) و دالان (پرمین پسین) در حوضه رسوبی زاگرس است. در این مطالعه سازند کنگان مورد ارزیابی قرار گرفته است. در این پژوهش افزون بر مطالعه با استفاده از دادههای خام حاصل از چاهنگاری یک حلقه چاه حفاری شده از کل گستره میدان و با استفاده از روش ارزیابی پتروفیزیک احتمالی (Probabilistic) ویژگیهای پتروفیزیکی سازند کنگان (حجم شیل، نوع سنگشناسی، تخلخل و اشباع آب)، مورد ارزیابی قرار گرفته است و از روش آمار و احتمالات برای تفسیر نمودارها به کمک مدل چند کانیایی ماژول مولتی مین نرمافزار (Multimin) بهرهگیری شده است. بر پایه نتایج این ارزیابی و استفاده از کراس پلاتهای تعیین کننده سنگشناسی و چارتهای استاندارد شلومبرژره، سنگشناسی چیره چاه مورد مطالعه کلسیت، دولومیت، مقادیری انیدریت و مقدار کمی شیل، تشخیص داده شده است. هدف نهایی از ارزیابی پتروفیزیکی در مطالعات هیدروکربوری میدان گازی کیش تهیه ورودی مناسب به مدل استاتیک مخزن است. برای مطالعه دقیقتر، این سازند به دو بخش K1 و K2 تقسیم شد. در مجموع حجم شیل محاسبه شده در این چاه پایین و در K2 کمتر است. این موضوع را میتوان دلیل بر برابر بودن تخلخل موثر در بیشتر نقاط چاه دانست.
مقاله پژوهشی
سمانه نصیری بزنجانی؛ محمد بومری؛ حبیب بییابانگرد؛ مهدی عبداللهی
چکیده
مشخصات متمایز کاتدولومینسانس (CL) کانیهای شاخص همچون کوارتز امکان شناسایی سریع اجزای کانیهای مختلف و پراکندگی آنها در سنگها را با استفاده از میکروسکوپ کاتدولومینسانس فراهم میکند. کوارتز نه تنها یکی از کانیهای اصلی سنگهای نفوذی فلسیک همراه با کانسارهای مس پورفیری، بلکه فراوانترین کانی گرمابی در دگرسانی پتاسیک و فیلیک ...
بیشتر
مشخصات متمایز کاتدولومینسانس (CL) کانیهای شاخص همچون کوارتز امکان شناسایی سریع اجزای کانیهای مختلف و پراکندگی آنها در سنگها را با استفاده از میکروسکوپ کاتدولومینسانس فراهم میکند. کوارتز نه تنها یکی از کانیهای اصلی سنگهای نفوذی فلسیک همراه با کانسارهای مس پورفیری، بلکه فراوانترین کانی گرمابی در دگرسانی پتاسیک و فیلیک است. هر چند مطالعه کوارتز در تصاویر الکترونی پس پراکنشیافته (BSE) سودمند است، اما بررسی کوارتز با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی- کاتدولومینسانس (SEM-CL) بافتهای زیادی (منطقهبندی، شکستگیهای ریز ترمیمیافته، بافتهای تارعنکبوتی) را آشکار کرد که در تصاویر الکترونی پس پراکنش یافته دیده نمیشود. منطقهبندیهای دیده شده بازتابی از تغییرات فیزیکی و شیمیایی طول رشد در محیط تهنشست (مانند منطقهبندی هممرکز) هستند. شکستگیهای ریز ترمیم یافته و بافتهای تارعنکبوتی در برخی از دانههای کوارتز وجود دارند. هدف اصلی این پژوهش بررسی بافتها و نسلهای کوارتز در مناطق پتاسیک و فیلیک در کانسار مس سرچشمه است. بررسی کوارتز توسط SEM-CL در این کانسار نسلهای مختلفی از کوارتز (در درشتبلورها و رگهها) را آشکار کرد که در شرایط متفاوتی تهنشین شدهاند. کوارتزهای موجود در نمونههای مورد مطالعه بیشتر لومینسانس آبی نشان میدهند.
مقاله پژوهشی
نرگس شیردشتزاده؛ قدرت ترابی؛ رامین صمدی؛ توماس مایسل؛ سید ندیم حسینبخاری
چکیده
در منطقه درهده (در خاور افیولیت ملانژ نایین) پیکریتها درون زمینهای از پریدوتیتهای گوشته دیده میشوند. بر پایه مطالعات سنگنگاری و شیمی کانیها، این پیکریتها شامل الیوین (کریزولیت)، کلینوپیروکسن (دیوپسید) و ارتوپیروکسن (انستاتیت) با بافت کومولایی و درصد بسیار کمی (کمتر از 10 درصد حجمی) پلاژیوکلاز و کروماسپینل بهعنوان ...
بیشتر
در منطقه درهده (در خاور افیولیت ملانژ نایین) پیکریتها درون زمینهای از پریدوتیتهای گوشته دیده میشوند. بر پایه مطالعات سنگنگاری و شیمی کانیها، این پیکریتها شامل الیوین (کریزولیت)، کلینوپیروکسن (دیوپسید) و ارتوپیروکسن (انستاتیت) با بافت کومولایی و درصد بسیار کمی (کمتر از 10 درصد حجمی) پلاژیوکلاز و کروماسپینل بهعنوان کانیهای فرعی هستند. کاربرد روشهای زمین دمافشارسنجی کلینوپیروکسن نشاندهنده دمای تعادلی نزدیک به 1040 تا 1205 درجه سانتیگراد و فشار 6/8 کیلوبار برای تبلور کلینوپیروکسن درون مذاب است. تشکیل کانیهای آمفیبول و تالک و نیز نتایج دمافشارسنجی آمفیبول (در حدود 675 تا 700 درجه سانتیگراد و 8/4 تا 5/6 کیلوبار) نشان میدهد که این سنگها پس از تشکیل، همانند پریدوتیتهای گوشتهای میزبانشان، در ژوراسیک درجاتی از دگرگونی ناحیهای در حد رخساره آمفیبولیت را تحمل کردهاند. شیمی سنگ کل و ترکیب کروماسپینل نیز مؤید رخداد درجات بالای ذوببخشی گوشته و واکنشهای پیشرونده مذاب بالاآمده/سنگ دیواره در یک محیط فرافرورانش (سوپراسابداکشن) هستند که در آن، مذاب تولییتی تشکیل شده است. در هنگام تشکیل چنین مذاب بالاآمدهای، طی ریزش بلورهای الیوین، پیروکسنها و کمی پلاژیوکلاز اینترکومولوس از مذاب اولیه، پیکریتها با بافت کومولایی درون پریدوتیتهای گوشته تشکیل شدهاند.
مقاله پژوهشی
نیر شاهوردی؛ حسین رحیمپور بناب؛ محمدرضا کمالی؛ بهروز اسرافیلی دیزجی
چکیده
سازند سروک (آلبین- تورونین) از مخازن مهم در میادین نفتی جنوب و جنوب باختر ایران است که بخش قابل توجهی از ذخایر هیدروکربنی را در خود جای داده است. بررسی مقاطع نازک میکروسکوپی این سازند در چاههای مورد مطالعه در بخشهای شمال باختری، مرکزی و جنوب خاوری خلیج فارس سبب شناسایی 7 ریزرخساره شد که این رخسارهها در 4 زیرمحیط رخسارهای ...
بیشتر
سازند سروک (آلبین- تورونین) از مخازن مهم در میادین نفتی جنوب و جنوب باختر ایران است که بخش قابل توجهی از ذخایر هیدروکربنی را در خود جای داده است. بررسی مقاطع نازک میکروسکوپی این سازند در چاههای مورد مطالعه در بخشهای شمال باختری، مرکزی و جنوب خاوری خلیج فارس سبب شناسایی 7 ریزرخساره شد که این رخسارهها در 4 زیرمحیط رخسارهای حوضه، رمپ خارجی، رمپمیانی و رمپ داخلی نهشته شدهاند. مقایسه رخسارههای شناسایی شده با نهشتههای همانند در نقاط دیگر، نشاندهنده رسوبگذاری در یک رمپ کربناتی هموکلینال است. ارتباط مستقیم میان نوع رخسارهها و کیفیتمخزنی سازند سروکبالایی وجود دارد. مطالعات نشان میدهد که محیط رسوبی و رخسارههای تشکیل شده در میادین مورد مطالعه در خلیج فارس تفاوت بسیاری با هم دارند. رخسارههای رودیستی در میادین مورد مطالعه در جنوب خاور خلیج فارس (مجموعه میادین سیری) گسترش زیادی دارند و به عنوان سنگ مخزن در این ناحیه رفتار کردهاند. در میادین مورد مطالعه در باختر (هندیجان و بهرگانسر) و مرکز (لاوان) خلیج فارس رخسارههای گلپشتیبان حوضه و لاگون گسترش دارند. مهمترین فرایندهای دیاژنزی دیده شده در سازند سروک شامل نوشکلی، آشفتگی زیستی، میکرایتی شدن، دولومیتی شدن، انحلال، سیمانی شدن، استیلولیتی شدن و شکستگی است. در طی دیاژنز رخسارههای رودیستی بهصورت انتخابی دچار انحلال و سبب گسترش تخلخل و کیفیت مخزنی در میادین سیری شدهاند. بهطور کلی در بخشهای مرکزی و باختری میادین نفتی مورد مطالعه دیاژنز تأثیر کمی بر خواص مخزنی داشته است؛ اگر چه دولومیتی شدن سبب بهبود ویژگیهای مخزنی در میادین هندیجان و بهرگانسر شده است. ارزیابی پتروفیزیکی توالیهای مورد مطالعه نشان میدهد که توالیهای دارای کیفیت مخزنی خوب با رخسارههای رودیستی مرتبط هستند. همچنین یک روند افزایشی در مقادیر تخلخل و تراوایی بهویژه در میادین سیری وجود دارد. این روند با تأثیر دیاژنز جوی در زیر ناپیوستگی تورونین ارتباط دارد. نتایج نشان از آن دارد که وجود و تکامل رودیستها تأثیر بسیاری در فرایندهای دیاژنزی و پتانسیل مخزنی در سازند سروک داشته است.
مقاله پژوهشی
زهرا محمدیپور؛ فرزام یمینیفرد؛ محمد تاتار
چکیده
تقریباً یک سوم کوتاهشدگی ایران در اثر همگرایی صفحات اوراسیا و عربی درکمربند چینخورده و رانده شده زاگرس رخ میدهد که یکی از فعالترین مناطق برخورد قارهای جهان از دید لرزهخیزی است. نصب شبکه لرزهنگاری موقت با 32 لرزهنگار سهمؤلفهای در منطقه شمال بندرعباس در استان هرمزگان به مدت حدود سه ماه و نیم، دادههای مناسبی ...
بیشتر
تقریباً یک سوم کوتاهشدگی ایران در اثر همگرایی صفحات اوراسیا و عربی درکمربند چینخورده و رانده شده زاگرس رخ میدهد که یکی از فعالترین مناطق برخورد قارهای جهان از دید لرزهخیزی است. نصب شبکه لرزهنگاری موقت با 32 لرزهنگار سهمؤلفهای در منطقه شمال بندرعباس در استان هرمزگان به مدت حدود سه ماه و نیم، دادههای مناسبی را برای مطالعه ساختار بالایی پوسته در خاوریترین بخش زاگرس به روش توموگرافی محلی فراهم آورد. مدل سرعتی سه بعدی به دست آمده بر پایه وارونسازی زمان سیر فاز P، بیانگر روراندگی بخشهای شمالی به سوی جنوب باختر است که میتواند نشاندهنده راندگی پوسته صفحه عربی به زیر ایران مرکزی باشد. همچنین در بخش خاوری منطقه مورد مطالعه، ناحیه کم سرعتی دیده میشود که میتواند با پهنه گسلی زندان- میناب- پالامی در ارتباط باشد.
مقاله پژوهشی
حسین غلامعلیان؛ رویا فناطی رشیدی؛ سید هادی سجادی
چکیده
سازند میشان در برش گهره (شمال بندرعباس) جهت مطالعه خارداران مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه سیستماتیک خارداران نشان دهنده وجود دو راسته اسپاتانگوئیدا و کلیپ آستروئیدا در برش مورد مطالعه میباشد. پنج گونه خاردار شناسایی شده در این منطقه عبارتند از: Clypeaster sp., Clypeaster goirensis, Schizaster granti, Moira adamthi, Maretia ranjitpurensis. وجود سنگوارههای همراه ...
بیشتر
سازند میشان در برش گهره (شمال بندرعباس) جهت مطالعه خارداران مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه سیستماتیک خارداران نشان دهنده وجود دو راسته اسپاتانگوئیدا و کلیپ آستروئیدا در برش مورد مطالعه میباشد. پنج گونه خاردار شناسایی شده در این منطقه عبارتند از: Clypeaster sp., Clypeaster goirensis, Schizaster granti, Moira adamthi, Maretia ranjitpurensis. وجود سنگوارههای همراه با این مجموعه از جمله روزنبران شاخص مانند Orbulina universaوGlobigerinoides trilobus، سن میوسن میانی را برای لایههای حاوی خارداران ثابت کرده است.
مقاله پژوهشی
امیر برزگری؛ منوچهری قرشی؛ حمید نظری؛ محمد علی شکری؛ محسن پورکرمانی
چکیده
سامانه گسلی آستارا با روند تقریبی شمالی- جنوبی در مرز خاوری کوههای تالش با دریای کاسپین قرار گرفته است و فعالیت لرزهای احتمالی آن اثر سترگی بر گستره شمالی استان گیلان وارد خواهد کرد. این سامانه گسلی یکی از گسلهای پی سنگی ایران است که نقش بسیار مهمی در کوههای تالش و فرونشست حوضه کاسپین جنوبی دارد. به نظر میرسد که این سامانه گسلی ...
بیشتر
سامانه گسلی آستارا با روند تقریبی شمالی- جنوبی در مرز خاوری کوههای تالش با دریای کاسپین قرار گرفته است و فعالیت لرزهای احتمالی آن اثر سترگی بر گستره شمالی استان گیلان وارد خواهد کرد. این سامانه گسلی یکی از گسلهای پی سنگی ایران است که نقش بسیار مهمی در کوههای تالش و فرونشست حوضه کاسپین جنوبی دارد. به نظر میرسد که این سامانه گسلی مسبب زمینلرزههای دستگاهی با بزرگای متوسط تا بالا شده است، که میتوان به زمینلرزه 16 آپریل 1913 با بزرگای 1/5، 11 ژوئیه 1970 با بزرگای امواج حجمی 2/5 و 4 نوامبر 1978 با بزرگای امواج سطحی 6 اشاره کرد. در ارتباط با زمینلرزههای تاریخی این سامانه گسلی اطلاعات چندانی در دسترس نیست ولی میتوان زمینلرزههای تاریخی در سالهای 1709 و 1713 رشت را مرتبط با فعالیت این سامانه گسلی دانست. وجود زمینلرزههای منتسب به فعالیت لرزهایی این سامانه از یک سو و نبود دادههای لرزهای مهم مانند دوره بازگشت زمینلرزه، نرخ فعالیت و نرخ لغزش از سوی دیگر، فعالیت لرزهای آینده این گسل را با ابهام همراه ساخته است. هدف از این پژوهش ارزیابی دوره بازگشت زمینلرزه در سامانه گسلی آستارا است. به این منظور از دو رابطه مقدماتی گوتنبرگ- ریشتر و توزیع پایانی کیکو- سلوول استفاده شده است. نتایج حاصل از روش گوتنبرگ- ریشتر نشاندهنده رخداد لرزهای با بزرگای امواج سطحی بیش از 8 در سه بازه زمانی 500، 1000 و 2000 سال است. این در حالی است که بزرگای لرزهای حاصل از روش کیکو- سلوول برای بازهای زمانی بیان شده به ترتیب برابر با 3/7، 7/7 و 9/7 است.
مقاله پژوهشی
لیلا صالحی؛ ایرج رسا؛ سعید علیرضایی؛ احمد کاظمی مهرنیا
چکیده
کانسار مس معدن بزرگ در 130 کیلومتری خاور شاهرود و در محدوده معدنی عباسآباد قرار دارد. این محدوده، شامل کمربندی از سنگهای آتشفشانی- آذرآواری، همراه با میانلایههای رسوبی با راستای شمال خاور- جنوب باختر، در برگیرنده 8 کانسار مس است. سنگهای آتشفشانی این محدوده، بهطور چیره شامل تراکیآندزیت، تراکیآندزیت- بازالت و تراکیبازالت ...
بیشتر
کانسار مس معدن بزرگ در 130 کیلومتری خاور شاهرود و در محدوده معدنی عباسآباد قرار دارد. این محدوده، شامل کمربندی از سنگهای آتشفشانی- آذرآواری، همراه با میانلایههای رسوبی با راستای شمال خاور- جنوب باختر، در برگیرنده 8 کانسار مس است. سنگهای آتشفشانی این محدوده، بهطور چیره شامل تراکیآندزیت، تراکیآندزیت- بازالت و تراکیبازالت به سن ائوسن است. این سنگها، ماهیت شوشونیتی تا پتاسیم بالا دارند و از دید جایگاه زمینساختی در موقعیت کمان حاشیه فعال قارهای جای میگیرند. سنگ درونگیر این کانسار، سنگهای تراکیآندزیت با بافت پورفیریک تا مگاپورفیریک، گلومروپورفیریک و بادامکی است. بر پایه مشاهدات صحرایی، مطالعات میکروسکوپی، طیفسنجی رامان و XRD، دو نوع دگرسانی ناحیهای و محلی در واحدهای آتشفشانی دیده میشود. دگرسانی پروپیلیتیک شاخص دگرسانی ناحیهای است و در همه سنگهای آتشفشانی و آذرآواری دیده میشود. دگرسانی محلی، مرتبط با کانهزایی مس است و با دگرسانیهای کلسیمی، سیلیسی، سریسیتی و کلریتی مشخص میشود. کانهزایی مس، ساده و چینهکران است. بافت کانسنگ، دانه پراکنده، داربستی و رگه- رگچهای است و کانیسازی بهصورت پر کردن فضاهای خالی و همینطور جانشینی صورت گرفته است. بر پایه مطالعات میکروسکوپی و دادههای EPMA، کانیهای گروه کالکوسیت شامل کالکوسیت، ژورلئیت، آنیلیت، دیژنیت و کوولیت هستند، کانههای اصلی این کانسار به شمار میآیند که با بورنیت و پیریت همراهی میشوند. کوولیت، مالاکیت، آزوریت، کریزوکولا و گوتیت، کانیهای ثانویه و کوارتز، زئولیت، کلریت، اپیدوت، کلسیت و کالسدونی، کانیهای غیرفلزی هستند. برای تشکیل این کانسار، دو مرحله گرمابی اولیه و مرحله غنیشدگی ثانویه- اکسایش پیشنهاد میشود. بر پایه مطالعات میانبارهای سیال، دمای همگنشدگی میان 90 تا 268 (با میانگین 176) درجه سانتیگراد است. دامنه تغییرات شوری میان 4/3 تا 22 (با میانگین 2/13) درصد وزنی نمک طعام به دست آده است. چگالی سیال میان 8/0 تا 1/1 است. ژرفای به دام افتادن میانبارهای سیال در این کانسار کمتر از 200 متر و فشار حاکم در طی تشکیل کانسنگ، کمتر از 50 بار بوده است. کانسار معدن بزرگ، بر پایه ویژگیهای زمینشناسی، کانیشناسی، بافت و ساخت کانسنگ و دادههای حاصل از میانبارهای سیال قابل مقایسه با کانسارهای مس نوع مانتو است که از برخی مجموعههای آتشفشانی مزوزوییک و سنوزوییک دنیا گزارش شده است.
مقاله پژوهشی
شهمیر اقتصادی؛ مهدی شوکتی آمقانی
چکیده
ساختار کنونی زمینساختی و لرزهخیزی بالای منطقه مکران متأثر از فرورانش رو به شمال صفحه اقیانوسی نوتتیس به زیر صفحه اوراسیاست. بر طبق شواهد علمی و تاریخی، گسل مکران دارای پتانسیل بسیار بالای لرزهخیزی و مستعد ایجاد سونامی ناشی از آن در سواحل جنوب خاوری کشورمان است. توپوگرافی، گرانی هوای آزاد و گرانی بوگه در این منطقه ...
بیشتر
ساختار کنونی زمینساختی و لرزهخیزی بالای منطقه مکران متأثر از فرورانش رو به شمال صفحه اقیانوسی نوتتیس به زیر صفحه اوراسیاست. بر طبق شواهد علمی و تاریخی، گسل مکران دارای پتانسیل بسیار بالای لرزهخیزی و مستعد ایجاد سونامی ناشی از آن در سواحل جنوب خاوری کشورمان است. توپوگرافی، گرانی هوای آزاد و گرانی بوگه در این منطقه تغییرات برجستهای را نشان میدهند که وابسته به تغییرات قابل ملاحظه در ساختارهای ژرف زمین هستند. مقادیر تا حدودی منفیتر گرانی هوای آزاد نشان میدهد که شیب فرورانش در باختر مکران بیشتر از خاور آن است. بیشتر زمینلرزههای با بزرگای بیشتر از 6 منطقه مکران در محدوده تغییرات مثبت به منفی گرانی هوای آزاد رخ دادهاند که میتوانند تا حدی پیشنشانگر زمینلرزههای با بزرگای بالا باشند. مقدار گرانی بوگه از mGal150 در پوسته اقیانوسی دریای عمان به mGal 90- در پوسته قارهای اوراسیا میرسد. ژرفای موهو در دریای عمان 14 کیلومتر است و به مقدار حدود 32 کیلومتر در زیر پوسته قارهای اوراسیا میرسد. شیب فرورانش نیز حدود 7/5 درجه است. مطالعه و شبیهسازی سیلاب ناشی از سونامی با در نظر گرفتن زمینلرزههای احتمالی، اهمیت ویژه ای دارد. در این پژوهش، سیلاب سونامیهای ناشی از زمینلرزههای احتمالی گسل مکران در سواحل استان سیستان و بلوچستان و در بندر بریس به روش عددی شبیهسازی و مطالعه شده است. سناریوهای در نظر گرفته شده برای این کار، زمینلرزهای با بزرگای 8 ، زمینلرزهسال 1945 در پاکستان با بزرگای 5/8 و زمینلرزهفرضی با بزرگای زمینلرزه2010 ژاپن با بزرگای 0/9 بودهاند. نتایج به دست آمده نشان میدهند که بیشترین مقدار بالا آمدن آب برای منطقه با زمینلرزهبا بزرگای 8 حدود 5/0 متر، برای منطقه بازمینلرزهبا بزرگای 5/8 حدود 4/3 متر و برای منطقه با زمینلرزهبا بزرگای 9 حدود 14 متر است. همچنین بیشترینپهنای منطقه سیلابی حدود 4/1کیلومتر و زمان رسیدن اولین امواج به ساحل حدود 22 دقیقه است. نتایج به دست آمده از این پژوهشمیتواند در برنامهریزی برای گسترش منطقه مفید باشد.
مقاله پژوهشی
فرشید یوسفی مقدم؛ محسن علامه؛ سیدمحمود حسینینژاد؛ لیدا بخشنده
چکیده
سازند آبدراز یکی از واحدهای سنگچینهای کرتاسه بالایی به سن تورونین- سانتونین در حوضه رسوبی کپهداغ، در شمال خاوری ایران است. سنگشناسی اصلی آن در برش سنگانه شامل مارن، سنگآهک مارنی و مارنهای آهکی خاکستری تا متمایل به سبز روشن همراه با سه افق سنگآهک گل سفیدی است که از شاخصهای این سازند به شمار میرود. ستبرای این سازند در برش ...
بیشتر
سازند آبدراز یکی از واحدهای سنگچینهای کرتاسه بالایی به سن تورونین- سانتونین در حوضه رسوبی کپهداغ، در شمال خاوری ایران است. سنگشناسی اصلی آن در برش سنگانه شامل مارن، سنگآهک مارنی و مارنهای آهکی خاکستری تا متمایل به سبز روشن همراه با سه افق سنگآهک گل سفیدی است که از شاخصهای این سازند به شمار میرود. ستبرای این سازند در برش نامبرده 530 متر اندازهگیری شده است که 41 نمونه بهصورت سیستماتیک از آن برداشت شده است. به منظور بازسازی و تفسیر محیط دیرینه سازند آبدراز، این سازند در برش سنگانه با استفاده از رخسارههای پالینولوژیکی و همچنین استفاده از تطابق استراکدا و داینوفلاژلهها مورد بررسی قرار گرفت. با بررسی نسبت فراوانی دو گروه از استراکدا (پلاتیکوپیدها به پودوکوپیدها) بیشترین میزان اکسیژن حل شده اقیانوسی، در توالیهای مارنی نزدیک به باندهای آهکی گل سفیدی و کمترین آن در توالیهای دور از این باندهای آهکی است. بر پایه فراوانی جنسهایی مانند Paracypris, Brachycthere Bairdiaکه بیشتر در نزدیکی باندهای آهکی گل سفیدی است و استراکدایی با کاراپاس آرایش یافته و پوستهای ستبرتر مانند Veenia, Pterygocythereis که در توالیهای مارنی نزدیک به باندهای آهکی گل سفیدی دیده میشود، میتوان گفت ژرفا در نزدیکی باندهای آهکی گل سفیدی کمتر و به سمت واحدهای مارنی و شیلی ژرفا بیشتر میشود. تحلیل 82 اسلاید پالینولوژیکی سبب شناسایی سه پالینوفاسیس II، IV و V در این سازند شد. نتایج حاصل از مطالعات آماری روی عاملهای پالینولوژیکی همچون نسبت AOM به پالینومورفهای دریایی، فراوانی آستر داخلی روزنبران و مقایسه نسبت داینوفلاژلهها P/G به منظور تعیین میزان اکسیژن در محیط نشان میدهد که بیشتر شرایط کماکسیژن بر سازند حاکم بوده است؛ اما در زمانهایی شرایط اکسیدان نیز بر محیط چیره شده است. همچنین به منظور بررسی تغییرات ژرفا با استفاده از شواهد پالینولوژیکی از دو عامل نسبت داینوسیستهای نریتیک داخلی به خارجی و نسبت سیستهای C/PPC استفاده شد. مطالعات صورت گرفته به وسیله استراکدا نتایج حاصل از مطالعات پالینولوژیکی را تأیید میکند و نشان میدهد که رسوبات سازند آبدراز بهطور کلی در یک دریای باز با تغییراتی از نریتیک داخلی تا نریتیک خارجی و در یک محیط کماکسیژن تا بدون اکسیژن روی یکدیگر انباشته شدهاند.
مقاله پژوهشی
عاتکه اصلانی؛ سکینه شکاری
چکیده
بخش جنوبی توده گرانیتوییدی الوند با گستردگی تقریبی 120 کیلومترمربع در جنوب و جنوب باختری همدان قرار گرفته است. گرانیتوییدهای پورفیرویید بیوتیتدار، حجم اصلی این توده را تشکیل میدهند. کانی پارامغناطیس بیوتیت، حامل خاصیت مغناطیسی چیره در این گرانیتویید است. متغیرهای خطوارگی مغناطیسی (L)، برگوارگی مغناطیسی (F) و درجه ناهمسانگردی ...
بیشتر
بخش جنوبی توده گرانیتوییدی الوند با گستردگی تقریبی 120 کیلومترمربع در جنوب و جنوب باختری همدان قرار گرفته است. گرانیتوییدهای پورفیرویید بیوتیتدار، حجم اصلی این توده را تشکیل میدهند. کانی پارامغناطیس بیوتیت، حامل خاصیت مغناطیسی چیره در این گرانیتویید است. متغیرهای خطوارگی مغناطیسی (L)، برگوارگی مغناطیسی (F) و درجه ناهمسانگردی مغناطیسی (P) مغزههای جهتدار برگرفته از 107 ایستگاه نمونهبرداری، در آزمایشگاه محیط و دیرینمغناطیس سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور اندازهگیری شد. با تحلیل این دادهها، رابطه عکس میان شیب خطوارگی مغناطیسی با بزرگای خطوارگی و شیب برگوارگی مغناطیسی با بزرگای برگوارگی مغناطیسی و تطابق خوب میان برگوارگی و خطوارگی مغناطیسی با درجه پذیرفتاری مغناطیسی (P) در توده گرانیتوییدی الوند جنوبی دیده شد. عامل اصلی روابط یاد شده را میتوان نتیجه عملکرد نیروهای مؤثر در بالاآمدگی و جایگیری ماگما در به خط کردن بیشتر کانیهای مغناطیسی در موقعیتهای مختلف درون ماگما دانست؛ زیرا هر چه کانیهای بیشتری در یک سو قرار گیرند، بزرگای خطوارگی مغناطیسی و برگوارگی مغناطیسی نیز بیشتر میشود. همچنین مطالعات ریزساختاری نشان میدهد که بیشتر سویافتگیهای دیده شده در آنکلاوها و فلدسپارهای قلیایی منطقه، ناشی از جریان ماگماست. در مطالعه مغناطیسی حاضر، در هر ایستگاه که بزرگای خطوارگی مغناطیسی زیاد بود، شکل بیضوی مغناطیسی دوکیتر و در هر ایستگاه که بزرگای برگوارگی مغناطیسی مقدار زیادتری داشت، شکل بیضوی مغناطیسی کلوچهایتر است. این روابط میان متغیرهای مغناطیسی، در توده گرانیتوییدی درّهباغ نیز دیده شد. این توده در شمال باختر الیگودرز در پهنه سنندج- سیرجان جای گرفته و جزو گرانیتوییدهای پارامغناطیس است.
مقاله پژوهشی
سمیه سلیمانی؛ بهاءالدین حمدی؛ علیرضا کریمی باوندپور
چکیده
برش مطالعه شده، در دامنه جنوبی البرز مرکزی، در 5 کیلومتری شمال شهمیرزاد در استان سمنان قرار دارد. محل این برش در مختصات˝40 ʹ 48˚ 35 عرض شمالی و ˝59 ʹ 16˚ 53 طول خاوری میباشد. سازند میلا تنها در برش الگو (میلاکوه دامغان) و در این برش دارای 5 پارهسازند قابل اندازهگیری است. این سازند بر روی سازند ماسهسنگی لالون به سن کامبرین پیشین ...
بیشتر
برش مطالعه شده، در دامنه جنوبی البرز مرکزی، در 5 کیلومتری شمال شهمیرزاد در استان سمنان قرار دارد. محل این برش در مختصات˝40 ʹ 48˚ 35 عرض شمالی و ˝59 ʹ 16˚ 53 طول خاوری میباشد. سازند میلا تنها در برش الگو (میلاکوه دامغان) و در این برش دارای 5 پارهسازند قابل اندازهگیری است. این سازند بر روی سازند ماسهسنگی لالون به سن کامبرین پیشین با همبری عادی و همشیب قرار دارد و با کنگلومراهای سرخ رنگ دونین پیشین با ناپیوستگی فرسایشی پوشیده میشود. کنودونتهای مطالعه شده در این برش از نوع پروکنودونت و از گروه مخروطی هستند. 14 جنس و 6 گونه از این کنودونتها به دست آمده که فاصله زمانی کامبرین میانی ـ پسین و اردویسین پیشین را تأیید میکنند. این کنودونتها به شرح ذیل هستند: Proconodontus serratus, Proconodontus muelleri, Proconodontus rotundatus, Prooneotodus sp?, Prooneotudus tenuis, Furnishina furnishi,Furnishina asymmetrica,Furnishina sp.,Furnishina obliqus-Hirsutodontus?, Westergardodina cf. mossebergensis, Westergardodina fossa, Cordylodus sp., Cordylodus intermedius, Cordylodus lindstromi, Cordylodus proavus, Oneotodus nakamurai و Problematoconites sp. نکته قابل توجه، وجود جنس و گونه tenuis Prooneotudus از پارهسازند دوم این برش است؛ زیرا تا کنون از این پاره سازند کنودونتی گزارش نشده است. همراه با این عناصر کنودونتی، گروههای دیگر فسیلی نیز به دست آمده که وابسته به تریلوبیتها، براکیوپوداها، هیولیتس، ائوکرینوییدا، رزوفیکوس، کروزیانا، پالئواسکولهییدا واسفنجها و نشاندهنده رسوبگذاری سازند میلا در دریایی کم ژرفا هستند. این مجموعه فسیلی با مناطق دیگر ایران و کشورهای همجوار قابل مقایسه است.
مقاله پژوهشی
سیروس قلیپور؛ علی کدخدایی؛ محمد مکیپور؛ امیررضا ابدی چالکسرایی
چکیده
محتوای کربن آلی کل یکی از متغیرهای مهم برای ارزیابی ژئوشیمیایی لایههای تولید کننده نفت و گاز است. در این مطالعه طی سه مرحله، محتوای کربن در سازندهای هیدروکربندار با استفاده از دادههای نگار ارزیابی شد. در مرحله اول با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی محتوای کربن آلی به دست آمد، در مرحله دوم با کمک روش محاسباتی LogR∆ محتوای کربن آلی ...
بیشتر
محتوای کربن آلی کل یکی از متغیرهای مهم برای ارزیابی ژئوشیمیایی لایههای تولید کننده نفت و گاز است. در این مطالعه طی سه مرحله، محتوای کربن در سازندهای هیدروکربندار با استفاده از دادههای نگار ارزیابی شد. در مرحله اول با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی محتوای کربن آلی به دست آمد، در مرحله دوم با کمک روش محاسباتی LogR∆ محتوای کربن آلی مورد ارزیابی قرار گرفت و در مرحله آخر دادههای نگارهای چاهپیمایی به مجموعهای از الکتروفاسیسها تقسیمبندی شد که به این منظور از بهترین روش آنالیز خوشهای، یعنی روش MRGCبهره گرفته شد. این روش بر پایه آزمونهای ارزیابی خوشهای بهترین روش برای خوشهبندی دادههای پتروفیزیک در الکتروفاسیسهای معین است. آنالیز خوشهای یک بار برای دادههای TOC حاصل از شبکه عصبی و یک بار برای دادههای TOC حاصل از روش LogR∆ صورت گرفت. نتایج نشان داد که سامانههای هوشمند نسبت به روشهای قدیمی مبتنی بر روش LogR∆ مناسبترند و دقت بالاتری دارند. روش ارائه شده همراه با مثال موردی از میدان نفتی آزادگان ارائه شده است.
مقاله پژوهشی
معصومه علیمحمدی؛ سعید علیرضایی؛ مجید قادری؛ دانیل کنتاک
چکیده
کمان ماگمایی سنوزوییک ارومیه- دختر، میزبان اصلی ذخایر مس± مولیبدن± طلای نوع پورفیری در ایران است. تمرکز اصلی این ذخایر، در بخش جنوبی این کمان رخ داده است که با نام کمربند مس کرمان شناخته میشود. محدودههای اکتشافی درآلو و سرمشک در بخش جنوبی کمربند کرمان و در امتداد یک پهنه گسلی با روند شمال باختر- جنوب خاور با طول 10 کیلومتر ...
بیشتر
کمان ماگمایی سنوزوییک ارومیه- دختر، میزبان اصلی ذخایر مس± مولیبدن± طلای نوع پورفیری در ایران است. تمرکز اصلی این ذخایر، در بخش جنوبی این کمان رخ داده است که با نام کمربند مس کرمان شناخته میشود. محدودههای اکتشافی درآلو و سرمشک در بخش جنوبی کمربند کرمان و در امتداد یک پهنه گسلی با روند شمال باختر- جنوب خاور با طول 10 کیلومتر و عرض 5/0 تا 1 کیلومتر قرار گرفتهاند. در این دو محدوده، روانههای گدازه آندزیتی- بازالتی و بازالتی و نیز سنگهای آذرآواری ائوسن، مورد هجوم تودههای نفوذی گرانودیوریتی گرانولار ائوسن پایانی- الیگوسن و تودههای تونالیتی- گرانودیوریتی پورفیری میوسن قرار گرفتهاند. همه این واحدها توسط دایکهای پس از کانیسازی با ترکیب دیاباز، آندزیت و ریولیت قطع شدهاند. هر دو نوع سنگهای آتشفشانی و نفوذی، گرایش زمینشیمیایی کالکآلکالن دارند؛ گروه نخست بیشتر متاآلومین و گروه دوم پرآلومین هستند. در نمودار بهنجار شده با مقادیر گوشته اولیه و کندریت، همه واحدهای سنگی غنیشدگی آشکاری در عناصر لیتوفیل درشتیون و عناصر خاکی کمیاب سبک نسبت به عناصر با شدت میدان بالا و عناصر خاکی کمیاب سنگین نشان میدهند. این الگوی توزیع، همراه با بیهنجاریهای منفی نیوبیم، تانتالم و تیتانیم، از ویژگیهای ژئوشیمیایی ماگمای مرتبط با محیطهای فرورانش است. تودههای تونالیتی بیشترین تفریق را دچار شدهاند، که با نسبت Lan/Ybn میان81/7 تا 21/18 مشخص میشود. این نسبت در سنگهای آتشفشانی برابر با 52/1 تا 16/5 است که نشانگر تفریق پایین ماگمای مادر آنهاست. تودههای گرانیتوییدی با نسبت Lan/Ybn میان 61/6 تا 56/7 مشخص میشوند. ویژگیهای زمینشیمیایی تودههای نفودی هر دو منطقه درآلو و سرمشک، نشانگر سهم بیشتر رسوبات و مواد پوستهای در ناحیه ذوب، در مقایسه با سیالهای آزاد شده از تختال فرورونده است. ماگمای مادر سنگهای آتشفشانی، کمترین تأثیر را از مواد پوستهای پذیرفته است و ممکن است تنها کمی متأثر از سیالهای آزاد شده از تختال فرورونده شده باشد. ویژگیهای زمینشیمیایی سنگهای آتشفشانی و نفوذی در محدوده مورد مطالعه، نشانگر گذار از محیط کمان جزیرهای در پالئوسن- ائوسن به محیط کمان حاشیه قارهای در نئوژن است که این مسئله با دادههای مربوط به برخی نقاط دیگر کمربند کرمان هماهنگ است.
مقاله پژوهشی
مریم فریدونی؛ محمد لطفی؛ نعمتاله رشیدنژاد عمران؛ مهراب رشیدی
چکیده
منطقه قالیکوه در 35 کیلومتری شهرستان الیگودرز، دارای بخش عظیمی از رسوبات شیل نفتی در دو سازند سرگلو و گرو (سن ژوراسیک و کرتاسه) است. بهمنظور مطالعه متغیرهای آلی و معدنی شیلهای نفتی قالیکوه (تعیین نوع ماده آلی و کروژن های موجود، کل کربن آلی (TOC)، بلوغ گرمایی، غلظت و ردهبندی عناصر و کانیهای موجود در نمونهها) و ارائه الگو و چگونگی ...
بیشتر
منطقه قالیکوه در 35 کیلومتری شهرستان الیگودرز، دارای بخش عظیمی از رسوبات شیل نفتی در دو سازند سرگلو و گرو (سن ژوراسیک و کرتاسه) است. بهمنظور مطالعه متغیرهای آلی و معدنی شیلهای نفتی قالیکوه (تعیین نوع ماده آلی و کروژن های موجود، کل کربن آلی (TOC)، بلوغ گرمایی، غلظت و ردهبندی عناصر و کانیهای موجود در نمونهها) و ارائه الگو و چگونگی ارتباط میان این متغیرها، 20 نمونه شیل نفتی از دو برش مجزا (ده یه قالی3 و چرون3) انتخاب شد و مورد تجزیههای ژئوشیمیایی همچون پیرولیز راکاول، ICP OES، XRF و XRD قرار گرفت. بر پایه نتایج به دست آمده از نمونههای تجزیهای، شیلهای نفتی قالیکوه دارای پتانسیل خوب تا عالی برای تولید نفت با میزان بالایی از TOC (5/13 میانگین درصد وزنی)، کروژن نوع II (دریایی و نفتزا) و عدم بلوغ کافی (ابتدای پنجره نفتی) هستند. از سوی دیگر، این شیلها بیهنجاریهای مختلفی از عناصر فلزی و غیرفلزی و غلظت بالایی از عناصر استراتژیک نسبت به میزان کلارک پوستهای از خود نشان میدهند. نمودارهای دندریتی رسم شده برای عناصر موجود در نمونهها (نتایج به دست از SPSS)، منشأهای متفاوتی را برای هر گروه نشان میدهد. برخی در ارتباط و همبستگی مثبت بالا با شکلگیری مواد آلی، متغیر TOC، رزین و آسفالتن نمونهها و برخی در رابطه با مواد آواری، آلومینوسیلیکاتی و همچنین هوازدگی سنگ منشأ هستند.
مقاله پژوهشی
ثریا فروغی؛ مسعود منجزی؛ محمدرضا خالصی
چکیده
نوسانهای عیاری خوراک کارخانه یکی از عوامل مهم در بازیابی کارخانه فرآوری است. بهصورتی که هر چه این نوسانها کمتر باشد، بازدهی کارخانه افزایش مییابد. به منظور کاهش تغییرپذیری عیاری، انباشتگاههای همگنسازی در صنعت معدنکاری بهطور گستردهای استفاده میشوند. جرم و تعداد لایههای سازنده انباشتگاه نقش بسزایی در میزان کاهش ...
بیشتر
نوسانهای عیاری خوراک کارخانه یکی از عوامل مهم در بازیابی کارخانه فرآوری است. بهصورتی که هر چه این نوسانها کمتر باشد، بازدهی کارخانه افزایش مییابد. به منظور کاهش تغییرپذیری عیاری، انباشتگاههای همگنسازی در صنعت معدنکاری بهطور گستردهای استفاده میشوند. جرم و تعداد لایههای سازنده انباشتگاه نقش بسزایی در میزان کاهش تغییرپذیری عیاری دارند. با افزایش جرم و تعداد لایههای تشکیلدهنده انباشتگاه، تغییرپذیری عیاری کاهش مییابد. هر چند این افزایش میتواند سبب افزایش پیچیدگی و هزینههای عملیاتی شود. در این پژوهش، به منظور پیشبینی تغییرپذیری عیاری در معدن انگوران از روش شبیهسازی زمینآماری استفاده شده است. در این راستا، ابتدا با استفاده از روش شبیهسازی گوسی متوالی، 25 تحقق هماحتمال عیاری با استفاده از نرمافزار SGeMS تولید و پس از آن مدل بلوکی مربوط به هر تحقق در نرمافزار DATAMINEساخته میشود. در مرحله بعد، با در نظر گرفتن برنامهریزی تولید حاصل از نرمافزار NPV، بلوکهای ارسالی به پایل مشخص میشوند. در پایان، تغییرپذیری عیاری برای ابعاد مختلف انباشتگاه و تعداد لایههای سازنده انباشتگاه تعیین شد. بر پایه نتایج به دست آمده، انباشتگاه با جرم 187 کیلو تن متشکل از 25 لایه دارای کمترین تغییرپذیری است.
مقاله پژوهشی
مهین محمدی؛ حسن امیری بختیار؛ فردین امرایی
چکیده
این مطالعه با هدف مقایسه زیستچینهنگاری سازند آسماری در ناحیه لرستان (لرستان مرکزی) در برشهای تاقدیس ماله کوه و تاقدیس امیران انجام شده است. بررسی چینهنگاری سازند آسماری بر پایه روزنبران کفزی در برش مالهکوه سبب شناسایی 26 گونه و 16 جنس شد. بر پایه پراکندگی این روزنبران و زونبندی Laursen et al. (2009) دو زیستزون Borelis melo curdica ...
بیشتر
این مطالعه با هدف مقایسه زیستچینهنگاری سازند آسماری در ناحیه لرستان (لرستان مرکزی) در برشهای تاقدیس ماله کوه و تاقدیس امیران انجام شده است. بررسی چینهنگاری سازند آسماری بر پایه روزنبران کفزی در برش مالهکوه سبب شناسایی 26 گونه و 16 جنس شد. بر پایه پراکندگی این روزنبران و زونبندی Laursen et al. (2009) دو زیستزون Borelis melo curdica – Borelis melo melo؛Miogypsina – Elphidium sp. 14 – Peneroplis farsenensis به سن آکیتانین- بوردیگالین معرفی شد. بر این اساس سن سازند آسماری در این برش از شروع آکیتانین تا انتهای بوردیگالین است. در برش یال شمالی تاقدیس امیران، از شناسایی 27 گونه و 20 جنس، زیستزونBorelis melo curdica – Borelis melo melo در محدوده زمانی بوردیگالین ارائه شد. بر پایه این مطالعه، آغاز تشکیل سازند آسماری در برش ماله کوه (با ستبرای310 متر) قدیمیتر از برش امیران (با ستبرای 162 متر) بوده است. در حالی که زیستزونهای ارائه شده بیانگر همزمانی بخش پایانی سازند آسماری در این دو برش است. در هر دو برش سازند آسماری با ناپیوستگی فرسایشی روی سازند شهبازان قرار گرفته و مرز بالایی آن با سازند گچساران در هر دو برش مالهکوه و امیران بهصورت ناپیوستگی موازی و آشکار است.
مقاله پژوهشی
اکرم اسدی؛ محمودرضا مجیدی فرد؛ سیدحمید وزیری؛ مصطفی یوسفیراد
چکیده
با توجه به اهمیتی که فونای آمونیتی در زیست چینهنگاری و تفسیر دیرینه حوضههای رسوبی دارند و همچنین به دلیل محدود بودن مطالعات انجام شده روی فونهای آمونیتی سازند کژدمی، برش چینهشناسی نار از فارس ساحلی، در شمال خاور کنگان (شرق بوشهر) انتخاب شد. سازند کژدمی در این برش ستبرای 87 متر دارد و شامل تناوبی از سنگآهکهای کرم رنگ تا قهوهای ...
بیشتر
با توجه به اهمیتی که فونای آمونیتی در زیست چینهنگاری و تفسیر دیرینه حوضههای رسوبی دارند و همچنین به دلیل محدود بودن مطالعات انجام شده روی فونهای آمونیتی سازند کژدمی، برش چینهشناسی نار از فارس ساحلی، در شمال خاور کنگان (شرق بوشهر) انتخاب شد. سازند کژدمی در این برش ستبرای 87 متر دارد و شامل تناوبی از سنگآهکهای کرم رنگ تا قهوهای و مارنهای سرخ مایل به قهوهای است. این سازند با همبری ناپیوسته روی سازند داریان قرار گرفته است و با همبری پیوسته بهصورت تدریجی توسط بخش مدود سازند سروک پوشیده میشود. در مطالعه حاضر 110 نمونه آمونیتی گردآوری شد و یک زیرزون زیستی و 7 گونه مربوط به سه جنس از آمونیتها تشخیص داده شدندکه عبارتند از:
Knemiceras sp., Knemiceras persicum, Knemiceras dubertreti, Knemiceras syriacum, Knemiceras comperessum, Tegoceras camatteanum, Lyelliceras lyell
با توجه به مجموعه فسیلی شناسایی شده، سن سازند کژدمی انتهای آلبین پیشین تا آلبین میانی است.
مقاله پژوهشی
حامد اسدیان؛ ابراهیم رحیمی؛ محمد غفوری؛ محمد بشیرگنبدی
چکیده
در سالهای اخیر ابزاربندی سدها در ایران جایگاه ویژهای پیدا کرده است. در پروژههای بزرگ مانند سدهای خاکی و بتنی، نصب و پایش ابزار دقیق، بهویژه در هنگام ساخت و بهرهبرداری، جزو جداییناپذیر پروژههاست. پایداری سد یکی از مهمترین مسائل مربوط به مهندسی ژئوتکنیک است. با توجه به عدم قطعیت متغیرهای ژئوتکنیکی، استفاده از تجزیه و تحلیل ...
بیشتر
در سالهای اخیر ابزاربندی سدها در ایران جایگاه ویژهای پیدا کرده است. در پروژههای بزرگ مانند سدهای خاکی و بتنی، نصب و پایش ابزار دقیق، بهویژه در هنگام ساخت و بهرهبرداری، جزو جداییناپذیر پروژههاست. پایداری سد یکی از مهمترین مسائل مربوط به مهندسی ژئوتکنیک است. با توجه به عدم قطعیت متغیرهای ژئوتکنیکی، استفاده از تجزیه و تحلیل خطر امری اجتنابناپذیر در پروژههای سدسازی است. در این پژوهش، در ابتدا درستی ابزاربندی نصب شده در سد دوستی مورد ارزیابی قرار گرفته، سپس بر پایه نتایج ابزار دقیق و تحلیلهای عددی به بررسی مقادیر بیشینه نشست، مقادیر تنش قائم موجود در هسته و پدیده قوسزدگی پرداخته شده است. برای انجام تحلیلهای عددی از نرمافزار Geostudio 7.1 استفاده شده که افزون بر انجام آنالیزهای همزمان، قابلیت تحلیل ساخت مرحلهای و انجام تحکیم دو بعدی را دارد. مدلهای رفتاری استفاده شده در آنالیز، مدل الاستیک خطی و مدل رفتاری الاستوپلاستیک کامل مور- کولمب است. از مقایسه نتایج مدلسازی و ابزار دقیق چنین برمیآید که سد دوستی در شرایط پایدار و ایمنی قرار دارد.
مقاله پژوهشی
فاطمه محمدی؛ محمد ابراهیمی؛ میرعلیاصغر مختاری
چکیده
منطقه مورد مطالعه که بخشی از بلوک پشت بادام را در پهنه ایران مرکزی تشکیل میدهد، در فاصله حدود 12 کیلومتری جنوب باختر شهرستان بهاباد قرار گرفته است. سنگهای آذرین منطقه از دید ترکیب سنگشناسی، دامنه گستردهای از سنگهای بازیک تا اسیدی و انواع نفوذی، نیمهژرف و خروجی را شامل میشود. تودههای نفوذی و نیمهنفوذی موجود در این منطقه ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه که بخشی از بلوک پشت بادام را در پهنه ایران مرکزی تشکیل میدهد، در فاصله حدود 12 کیلومتری جنوب باختر شهرستان بهاباد قرار گرفته است. سنگهای آذرین منطقه از دید ترکیب سنگشناسی، دامنه گستردهای از سنگهای بازیک تا اسیدی و انواع نفوذی، نیمهژرف و خروجی را شامل میشود. تودههای نفوذی و نیمهنفوذی موجود در این منطقه عبارتند از توده بزرگ گرانیتوییدی همیجان، توده کوچک گرانیتوییدی فردوس، تودههای کوچک گابرویی- دیوریتی و گنبد ریولیتی کوهسیاه. توده گرانیتوییدی همیجان متشکل از طیف پیوستهای شامل یک توده نفوذی کمژرفا در بخشهای مرکزی تا گدازهها و توفهای ریولیتی در بخشهای حاشیهای است که به سوی بالا توسط بخش کربناتی سری ریزو (دولومیتها) پوشیده میشود و دگرگونی حرارتی مشخصی در محل همبری دیده نمیشود. توده گرانیتوییدی همیجان دارای بافت پورفیری، پورفیروییدی و گرافیکی متشکل از درشتبلورهای پلاژیوکلاز، فلدسپار قلیایی و کوارتز در زمینهای از کوارتز و فلدسپار قلیایی به نسبت ریزبلور است. در گدازههای ریولیت حاشیهای بافتهای پورفیری و اسفرولیتی با درشتبلورهای کوارتز و فلدسپار قلیایی دیده میشوند. توفهای ریولیتی بافت پورفیروکلاستیک دارند. گرانیت فردوس با بافتهای هتروگرانولار، گرافیکی و پرتیتی دارای کانیهای اصلی ارتوز، کوارتز و پلاژیوکلاز است و ریولیتهای کوه سیاه دارای بافت پورفیری، فلسوفیری و فلسیتی با درشتبلورهای کوچک کوارتز و فلدسپار قلیایی هستند. مطالعات ژئوشیمیایی نشان از این دارد که مجموعه تودههای گرانیتی همیجان، فردوس، ریولیت حاشیه گرانیت همیجان و گنبد ریولیتی کوه سیاه دارای ماهیت کالکآلکالن پتاسیم بالا تا شوشونیتی بوده و در گروه گرانیتهای نوع S پرآلومین با گرایش به سوی I قرار میگیرند. در نمودارهای چندعنصری بهنجارشده عناصر کمیاب، همه گروههای سنگی یادشده الگوی همانندی دارند که میتواند نشانگر ارتباط ژنتیکی آنها باشد. این نمودارها یک الگوی غنی از LILE (مانند Rb، K، Th و Pb) همراه با بیهنجاری منفی عناصر HFSE (مانند Nb و Ti) نشان میدهند. الگوی عناصر خاکی کمیاب بهنجارشده با کندریت نشانگر یک الگوی به نسبت پرشیب غنی از LREE با نسبت بالای LREE/HREE است. بیهنجاری مثبت و منفی عناصر یاد شده در سنگهای مورد مطالعه میتواند در ارتباط با درجات پایین ذوب بخشی گوشته متاسوماتیسم شده همراه با آلایش ماگمای گوشتهای با مواد پوستهای باشد. بهطور کلی، با توجه به اطلاعات به دست آمده از مطالعات صحرایی، سنگشناسی، ژئوشیمی و نمودارهای تمایز محیطهای زمینساختی گرانیتها، میتوان گفت که گرانیتویید همیجان و سنگهای اسیدی وابسته، در یک محیط پس از برخورد در بلوک پشت بادام تشکیل شدهاند.
مقاله پژوهشی
نادر کهنسال قدیموند؛ شیما قلیپوری؛ پرویز غضنفری؛ رحیم مهاری
چکیده
این مطالعه با هدف تعیین ریز رخسارهها و فرایندهای دیاژنزی نهشتههای سازند مبارک به سن کربنیفر پیشین در برش ولیآباد در جاده کرج- چالوس صورت گرفته است. در این برش سازند مبارک با ستبرای 339 متر شامل سنگآهک با میانلایههای شیل و مارن بوده و بر پایه ویژگیهای سنگچینهای به 8 واحد سنگی تقسیم شده است. این سازند با یک ناپیوستگی ...
بیشتر
این مطالعه با هدف تعیین ریز رخسارهها و فرایندهای دیاژنزی نهشتههای سازند مبارک به سن کربنیفر پیشین در برش ولیآباد در جاده کرج- چالوس صورت گرفته است. در این برش سازند مبارک با ستبرای 339 متر شامل سنگآهک با میانلایههای شیل و مارن بوده و بر پایه ویژگیهای سنگچینهای به 8 واحد سنگی تقسیم شده است. این سازند با یک ناپیوستگی فرسایشی روی سازند لالون قرار گرفته و همچنین سازند مبارک بهصورت همشیب توسط سازند دزدبند پوشیده شده است. بر پایه بافتهای رسوبی و مطالعات سنگنگاری، 13 ریزرخساره مربوط به چهار کمربند رخسارهای ساحلی/ کشندی، تالاب، سد/ برجستگیهای ماسهای و دریای باز شناسایی شده است. سازند مبارک در یک رمپ کربناتی همشیب نهشته شده است.
مقاله پژوهشی
کرامت نژادافضلی؛ سیاوش شایان؛ راضیه لک؛ مجتبی یمانی؛ منوچهر قرشی
چکیده
گلفشان یک پدیده طبیعی و دیدنی است که معمولاً بهصورت یک عارضه گنبدی شکل و در برخی مواقع بهصورت حوضچهای یافت میشوند. این گلفشانها مخلوطی از آب، گل و گاز هستند. این گلفشانها در بیشتر نقاط دنیا به ویژه در کمربند آلپ و هیمالیا دیده میشوند؛ در ایران بیشتر در جلگههای ساحلی دریای خزر و دریای عمان دیده میشوند. گلفشانها ...
بیشتر
گلفشان یک پدیده طبیعی و دیدنی است که معمولاً بهصورت یک عارضه گنبدی شکل و در برخی مواقع بهصورت حوضچهای یافت میشوند. این گلفشانها مخلوطی از آب، گل و گاز هستند. این گلفشانها در بیشتر نقاط دنیا به ویژه در کمربند آلپ و هیمالیا دیده میشوند؛ در ایران بیشتر در جلگههای ساحلی دریای خزر و دریای عمان دیده میشوند. گلفشانها به عنوان شاخص میدانهای گازی و نفتی شناخته شدهاند و از آنها برای پیشبینی وجود میدانهای نفتی و گازی در ژرفای زمین استفاده میشود. پیش از این پژوهش، در استان هرمزگان یک یا دو گلفشان در محدوده میان جاسک و میناب شناسایی شده بود. در عملیات صحرایی که به مدت یک ماه صورت گرفت، 15 گلفشان با توزیع خوشهای در یک سایت برای اولین بار در کشور شناسایی شد. از هر گلفشان یک نمونه رسوب برداشت شد که پس از آمادهسازی و تهیه پودر، نمونهها توسط دستگاه ICP-OES مورد تجزیه شیمیایی قرار گرفتند. همچنین اندازه ذرات رسوب نیز تعیین شد. پردازش دادهها در نرمافزار SPSS صورت گرفت. پس از تعیین ضرایب همبستگی، تجزیه خوشهای، فاکتور تجزیه و تعیین ارتباط میان فاکتورهای مختلف از راه رسم اسکاتر پلات مشخص شد که عناصر آهن، آلومینیم، نیکل، وانادیم، اسکاندیم، تیتان، کروم، روی، مس، منگنز، سدیم، پتاسیم، لیتیم و بریلیم دارای منشأ زمینی (ژئوژنیک) یا قارهای هستند و عناصر کلسیم، منیزیم و استرانسیم بیشتر منشأ دریایی یا درون حوضهای و بیوژنیک دارند.
مقاله پژوهشی
حسن زمانیان؛ شهرام رحمانی؛ محمدرضا جاننثاری؛ رضا زارعی سهامیه؛ بهروز برنا
چکیده
کانسار مس طلادار لهنه در شمال باختر ایران، 100 کیلومتری شمال استان زنجان قرار گرفته است. ناحیه معدنی لهنه بخشی از حوزه فلززایی پهنه طارم در پهنه ساختاری البرز باختری- آذربایجان است. وجود آثار معدنی بسیار، سربارههای ذوب، آثار فعالیتهای معدنی (کند و کاوها از قبیل چاله اکتشافی،تونل) در محل قلعه ارمنیها (توسط معدن کاران ارمنی) نشاندهنده ...
بیشتر
کانسار مس طلادار لهنه در شمال باختر ایران، 100 کیلومتری شمال استان زنجان قرار گرفته است. ناحیه معدنی لهنه بخشی از حوزه فلززایی پهنه طارم در پهنه ساختاری البرز باختری- آذربایجان است. وجود آثار معدنی بسیار، سربارههای ذوب، آثار فعالیتهای معدنی (کند و کاوها از قبیل چاله اکتشافی،تونل) در محل قلعه ارمنیها (توسط معدن کاران ارمنی) نشاندهنده مورد توجه بودن ذخیره معدنی لهنه توسط معدن کاران کهن بوده است. 9 رگه سیلیسی طلادار در منطقه وجود دارد. دو رگه سیلیسی اصلی دارای طول 500 متر و ستبرای یک متر (قابل دید در روی زمین) است. سنگهای منطقه بهصورت رسوبی- آتشفشانی و آتشفشانی (توف، توف برش و تراکی آندزیت) و توده نفوذی (گرانودیوریت، کوارتز مونزونیت، مونزونیت) است. بر پایه مطالعات پتروژئوشیمیایی توده نفوذی از نوع I و ماگمای سنگهای گدازههای آتشفشانی از نوع آلکالن و سابآلکالن هستند. از دید موقعیت زمینساختی نیز مربوط به محیط فرورانش هستند. سنگهای توف برشی توسط توده نفوذی با ترکیب کوارتزمونزونیتی، قطع و دچار دگرسانی شدهاند. از دگرسانیهای مهم میتوان به انواع سیلیسی، آرژیلی و سریسیتی اشاره کرد. کانیزایی اصلی طلا در سنگهای توف برش و مقدار کمی در سنگهای کوارتزمونزونیتی رخ داده است. کانیزایی از نوع شکافه پرکن، رگه- رگچهای و برشهای گرمابی است. بر پایه تجزیه نمونههای مینرالیزه، عیار طلا از دست کم 002/0 تا 10 گرم در تن متغیر است. میانگین عیار طلا 35/4 گرم در تن است. از دید کانیشناسی، محدوده معدنی دارای کانیهای فلزی (سولفیدی- اکسیدی) و غیرفلزی (سیلیکاتی و کربناتی) طی دو فاز درونزاد و برونزاد است. کانیهای فلزی شامل ذرات طلا (بهصورت آزاد در باطله سیلیسی و قابل دیدن در زیر میکروسکوپ و مطالعات SEM)، نقره (بهصورت آزاد و درگیر در شبکه گالن و تتراهدریت) پیریت، کالکوپیریت، بورنیت، گالن، اسفالریت و تتراهدریت است. کانیهای غیرفلزی یا باطله شامل کوارتز، فلدسپار قلیایی گرمابی (آدولاریا)، سریسیت، کانیهای رسی، کلسیت، و به مقدار کم باریت است. بر پایه مطالعات ژئوشیمیایی (جدول همبستگی عناصر، نمودار خوشهای، شکل فضایی تجزیه فاکتوری) طلا با عناصر نقره (78/0)، مس (81/0)، آرسنیک (7/0)، سرب (64/0)، روی (6/0)، گوگرد (4/0)، بیسموت (45/0)، اورانیم (3/0) و مولیبدن (25/0) دارای همبستگی معنیداری است. این همبستگی ژئوشیمیایی با شواهد کانهنگاری (پاراژنز و توالی پاراژنزی کانیها) و مطالعات SEM همخوانی دارد. مطالعه میانبارهای سیال روی سیالهای اولیه درشت (بزرگتر از 20 میکرون) و غنی از مایع در کانی کوارتز (همراه و همزاد با کانیهای سولفیدی و میزبان ذرات طلا) انجام گرفت. دادههای میانبارهای سیال، دمای میان 125 تا 290 درجه سانتیگراد و شوری میان 1 تا 5/6 درصد وزنی NaCl و ژرفای کمتر از 1000 متر را نشان میدهد. شواهد میانبارهای سیال پدیدههای سرد شدگی، مخلوط شدن با آبهای جوی و جوشش، تشکیل سیالهای با شوری و چگالی بالا را در کانسار لهنه را نشان میدهد. از شواهد جوشش وجود کانی آدولاریا، کلسیت، کوارتز تیغهای و برشهای گرمابی است. شواهدی از جمله حضور بافتهای اپیترمال نواری، شانهای، تیغهای، برش گرمابی و دگرسانی سریسیتی و وجود کانیهای سولفیدی گالن، اسفالریت، کالکوپیریت، تتراهدریت و شواهد میانبارهای سیال (دما، شوری، دانسیته، میانبارهای غنی از بخار) گویای ماهیت اپیترمال سولفیداسیون متوسط است.
مقاله پژوهشی
بهنام صابرزاده؛ کورش رشیدی؛ محمد وحیدینیا
چکیده
پژوهش زیر به بررسی سیستماتیک روزنبران موجود در بخش حوضخان از سازند نایبند در 25 کیلومتری جنوب مقطع تیپ میپردازد. رخنمون مطالعه شده در شمال باختری منطقه دیگ رستم، در فاصله حدود 300 کیلومتری شمال استان کرمان قرار دارد و شامل تناوبی از آهکهای ریزدانه، متوسط تا ستبرلایهای است که حاوی اسفنجها، جلبکهای داسیکلاداسه، دوکفهایها، ...
بیشتر
پژوهش زیر به بررسی سیستماتیک روزنبران موجود در بخش حوضخان از سازند نایبند در 25 کیلومتری جنوب مقطع تیپ میپردازد. رخنمون مطالعه شده در شمال باختری منطقه دیگ رستم، در فاصله حدود 300 کیلومتری شمال استان کرمان قرار دارد و شامل تناوبی از آهکهای ریزدانه، متوسط تا ستبرلایهای است که حاوی اسفنجها، جلبکهای داسیکلاداسه، دوکفهایها، مرجانها و روزنبران به نسبت فراوان با سن تریاس بالایی (نورین- رتین) است، که عموماً از خانواده Aulotortid هستند. نمونههای روزنبران شناسایی شده شامل این جنس و گونههاست:Auloconus permodiscoides, Aulotortus friedli, Aulotortus tenuis, Aulotortus tumidus, Aulotortus sinuosus, Duotaxis birmanica, Tetrataxis inflata, Agathammina austroalpina, Miliolipora cuvillieri, Planiinvoluta sp., Ophthalmidium leischneri, Ophthalmidium exiguum, Glomospirella sp., Trochammina alpina, Diplotremina astrofimbriata, Diplotremina subangulata, Duostomina sp., Nodosaria sp1., Nodosaria sp2., Pseudonodosaria sp., Austrocolomia sp., Sigmoilina schaeferae, Reophax tauricus,. در این مطالعه ارتباط تجمع روزنبران شناسایی شده با لایههای کربناتی و ریفها نیز مورد بررسی قرار گرفته است که مجموعه یاد شده، عمدتا گویای تشکیل رسوبات آهکی در مناطق کمانرژی، خلیجهای کوچک و آرام یا لاگونها، رمپهای کربناتی مناطق کمژرفا و رخسارههای ریفی هستند.
مقاله پژوهشی
رحیم شعبانیان؛ نادره فرجنژاد
چکیده
توالی به نسبت کاملی از نهشتههای پرمین در شمال خاوری شهرستان قره ضیاءالدین (برش ایلانلو) رخنمون دارد که شامل سازندهای دورود، روته، نسن و الیباشی است. در این پژوهش سازند روته به ستبرای 751 متر شامل آهکهای متوسط تا ستبرلایه تیره تا خاکستری رنگ، سازند نسن به ستبرای تقریبی 3/627 متر متشکل از آهکهای شیلی، شیل و مارن و سازند الیباشی ...
بیشتر
توالی به نسبت کاملی از نهشتههای پرمین در شمال خاوری شهرستان قره ضیاءالدین (برش ایلانلو) رخنمون دارد که شامل سازندهای دورود، روته، نسن و الیباشی است. در این پژوهش سازند روته به ستبرای 751 متر شامل آهکهای متوسط تا ستبرلایه تیره تا خاکستری رنگ، سازند نسن به ستبرای تقریبی 3/627 متر متشکل از آهکهای شیلی، شیل و مارن و سازند الیباشی به ستبرای 7/22 متر از آهکهای نازکلایه گرهکی خاکستری رنگ، آهکهای سرخ رنگ و شیل رنگین مورد شناسایی و تفکیک قرار گرفتند. مرز زیرین این توالی با نهشتههای ماسهسنگی سازند دورود به سن پرمین پیشین بهصورت ناپیوستگی همشیب و مرز بالایی ردیف رسوبی مورد مطالعه با آهکهای سازند الیکا به سن تریاس پیشین- میانی بهصورت پیوسته و همشیب است. مطالعه صورت گرفته روی جامعه میکروفسیلهای شناسایی شده در برش مورد مطالعه سبب تأسیس 5 زیستزون تجمعی برای ردیف رسوبی دریایی پرمین شدکه عبارت از زیستزون Tetrataxis-Globivalvulina-Nankinella Assemblage Biozone به سن کوبرگندین، زیستزون Langella-Geinitzina Assemblage Biozone به سن مورگابین پیشین- میانی، زیستزون Paraglobivalvulina-Pachyphloia Assemblage Biozoneبه سن مورگابین پسین- میدین، زیستزون Codonofusiella-Palaeotextolaria Assemblage Biozone به سن میدین و زیستزون Frondina-Hemigordius-Cribrogenerina Assemblage Biozoneبه سن جلفین.مطالعه جامعه میکروفسیلهای شناسایی شده در برش ایلانلو دامنه سنیکوبرگندین- دوراشامین (پرمین میانی تا پرمین پسین) را برای نهشتههای معادل سازندهای روته، نسن و الیباشی در برش چینهشناسی ایلانلو نشان میدهد. بر پایه تغییرات سنگشناسی، 15 لیتوزون در این برش برای نهشتههای پرمین مورد شناسایی قرار گرفت. با توجه به ویژگیهای سنگشناسی، فسیلشناسی و ستبرای توالی دریایی پرمین، برش مورد مطالعه میتواند به عنوان برشی برای تأسیس و معرفی اشکوبهای پرمین میانی (همارز کوبرگندین، مورگابین و میدین) و پرمین پسین (همارز جلفین و دوراشامین) مورد استفاده قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
مهسا شایانفر؛ منوچهر قرشی؛ سیدجواد احمدی؛ عبدالله سعیدی؛ علیرضا شهیدی
چکیده
وجود یک حوضه رسوبی با ستبرای زیادی از رسوبات نئوژن (سازند سرخ زیرین) در منطقه انارک- تلمسی در ایران مرکزی که پیسنگ آن دگرگونیهایی با سن پیرامون پرکامبرین است، نرخ بالای فرایندهای فرسایشی در این حوضه و از همه مهمتر ضرورت ایمن بودن این محدوده با توجه به کاربری آن، نیاز به شناسایی الگوی ساختاری این محدوده و تحلیل خطرپذیری آن از دیدگاه ...
بیشتر
وجود یک حوضه رسوبی با ستبرای زیادی از رسوبات نئوژن (سازند سرخ زیرین) در منطقه انارک- تلمسی در ایران مرکزی که پیسنگ آن دگرگونیهایی با سن پیرامون پرکامبرین است، نرخ بالای فرایندهای فرسایشی در این حوضه و از همه مهمتر ضرورت ایمن بودن این محدوده با توجه به کاربری آن، نیاز به شناسایی الگوی ساختاری این محدوده و تحلیل خطرپذیری آن از دیدگاه زمینساخت فعال و لرزهزمینساخت را مطرح ساخته است. در این راستا با استفاده از برداشتهای صحرایی، بررسی تصاویر ماهوارهای و ارزیابی شکلهای فرسایشی در راستای مرتفع ساختن این نیاز گام برداشته شد. با توجه به شواهدی از جمله نبود سازندهای قم و سرخ بالایی در این حوضه پالئوژن، نبود شاهدی برای وجود گسلش در آن و بیلرزه بودن این حوضه تا شعاع 86 کیلومتری مرکز آن طبق مطالعات لرزه زمینساخت، میتوان چنین نتیجه گرفت که در این حوضه تلفیق یک سامانه فرایش و فرسایش پلکانی حاکم بوده و این امر سبب ایجاد شکل پرتگاه مانند آن و نبود رسوبات جوانتر شده است.
مقاله پژوهشی
عارف شمس زاده؛ سید احمد علوی؛ مهدی ولینژاد؛ مهدی توکلی یرکی
چکیده
میدانهای نفتی باباحبیب و سرکان در جنوب باختری استان لرستان و در 10 کیلومتری باختر شهرستان پلدختر قرار گرفته اند. این گستره مطالعاتی در ناحیه زمینساخت- چینهنگاری (تکتونواستراتیگرافی) لرستان در شمال باختری زیرپهنه ساختاری زاگرس چینخورده ساده واقع شده است. با وجود اینکه ناحیه لرستان بخشی از حوضه رسوبی زاگرس به شمار میرود ولی ...
بیشتر
میدانهای نفتی باباحبیب و سرکان در جنوب باختری استان لرستان و در 10 کیلومتری باختر شهرستان پلدختر قرار گرفته اند. این گستره مطالعاتی در ناحیه زمینساخت- چینهنگاری (تکتونواستراتیگرافی) لرستان در شمال باختری زیرپهنه ساختاری زاگرس چینخورده ساده واقع شده است. با وجود اینکه ناحیه لرستان بخشی از حوضه رسوبی زاگرس به شمار میرود ولی در مقایسه با حوضه فروبار دزفول و فارس تفاوتهای عمدهای از دید نوع و شرایط رسوبگذاری، شدت چینخوردگی و طبقات دارد. اطلاعات ژرفایی به دست آمده از ناحیه لرستان با استفاده از مقاطع لرزهای، اطلاعات چاه و رسم چهار مقطع عرضی (AA´ تا DD´) در راستای عمود بر روند ساختاری منطقه، نشاندهنده تأثیر سطوح جدایشی بر هندسه چینهای آن است. از مهمترین اطلاعات مورد استفاده در این پژوهش استفاده از خطوط لرزهای دو و سهبعدی و همچنین اطلاعات چاههای منطقه بود که در تحلیل هندسی ساختارهای زیرسطحی مورد استفاده قرار گرفت. در بخش مرکزی ناحیه لرستان با توجه به هندسه ساختاری چینهای شکل گرفته در ژرفا و سطح، دو سطح جدایشی 1) سازند شیلی گرو به عنوان سطح جدایشی میانی و 2) سازند فلیشی امیران به عنوان سطح جدایشی بالایی به ترتیب بر هندسه چینخوردگی تاقدیسهای ژرفی (گروه بنگستان) و تاقدیسهای کوچک سطحی اثرگذار هستند. ستبر شدن سطح جدایش بالایی در بخش باختری منطقه مورد مطالعه سبب شکلگیری تاقدیسهایی با طول موج و دامنه کوتاه در رخنمون سطحی شده است. این تغییر ستبرا سبب چینخوردگی ناهماهنگ تاقدیسهای سطحی در بالای تاقدیسهای ژرفایی میشود. هندسه چینخوردگی تاقدیسهای ژرفی سرکان و باباحبیب بهصورت چین جدایشی نامتقارن است که با افزایش تنش در میانههای تاقدیس وعدم گسترش پس راندگی در پس یال، هندسه چین جدایشی گسلخورده مدل یک Mitra (2002) را ایجاد میکند. این مدل به سبب اختلاف مقاومت زیاد میان واحدهای شیلی گرو در قاعده و سازندهای مقاوم گروه بنگستان در بالا تشکیل میشود. هندسه رلهای راندگیها که از رسوبات کم قوام زیرین منشأ گرفتهاند از عوامل اصلی کنترل کننده آرایه پلکانی تاقدیسهای ژرفایی در گستره مورد مطالعه است. هندسه سطحی تاقدیسهای منطقه نیز بیشتر توسط سطح جدایشی بالایی مهار شده است.
مقاله پژوهشی
بابک ابراهیمی؛ عبداله سیف
چکیده
این پژوهش با هدف ارزیابی پتانسیل گسترش کارست در کربناتهای رخنمون شده ناحیه زاگرس انجام شده است. در این پژوهش گسترش کارستی شدن واحدهای آهکی منطقه زاگرس با توجه به نقش عوامل مؤثر در توسعه کارست، ارزیابی شده است. مهمترین عاملهای در نظر گرفته شده، عاملهایی است که White (1988) آنها را در قالب 3 نیروی پیشبرنده فیزیکی، شیمیایی و وضعیت ...
بیشتر
این پژوهش با هدف ارزیابی پتانسیل گسترش کارست در کربناتهای رخنمون شده ناحیه زاگرس انجام شده است. در این پژوهش گسترش کارستی شدن واحدهای آهکی منطقه زاگرس با توجه به نقش عوامل مؤثر در توسعه کارست، ارزیابی شده است. مهمترین عاملهای در نظر گرفته شده، عاملهایی است که White (1988) آنها را در قالب 3 نیروی پیشبرنده فیزیکی، شیمیایی و وضعیت آبزمینشناختی معرفی کرده است. این عاملها عبارتند از: بارش، دما، برجستگی توپوگرافیک، سنگشناسی، ستبرای چینهای واحد انحلالپذیر و وضعیت زمینساختی. در این پژوهش هوازدگی شیمیایی در دورههای یخچالی و عهد حاضر طبق نمودارهای پلتیر به عنوان جایگزین اثر بارش و دما به کار رفته است. پس از تهیه لایههای اطلاعاتی مختلف، ردهبندی، امتیازبندی و وزندهی آنها در یک سامانه اطلاعات جغرافیایی صورت گرفته است. شاخص گسترش کارست (Ki) بر پایه تلفیق لایههای اطلاعاتی به دست آمده و پس از ردهبندی آن نقشه تئوریک کارست تهیه شده است. بر پایه روش تلفیق، مقدار این شاخص میان صفر تا 400 متغیر خواهد بود. طبق نقشه تئوریک گسترش کارست از مجموع Km2 109313 واحدهای کربناتی در منطقه مطالعاتی (25 درصد کل محدوده مطالعاتی)، Km234212 (3/31 درصد واحدهای کربناتی) در رده خیلی کم تا کم گسترش کارست قرار میگیرد. همچنین Km261272 (56 درصد واحدهای کربناتی) در رده متوسط گسترش کارست و Km213829 (7/12درصد واحدهای کربناتی) در رده خیلی زیاد تا زیاد گسترش کارست قرار میگیرند. به عبارت دیگر، 7/68 درصد از رخنمونهای کربناتی در سطح منطقه مطالعاتی دارای پتانسیل گسترش کارست در رده متوسط به بالا هستند. ارزیابی صحت ردهبندی صورت گرفته بر پایه تراکم چشمههای کارستی و غارهای موجود صورت گرفته است. به این منظور بانک اطلاعات چشمههای کارستی و غارهای منطقه تهیه شد. مشخص شد که در مجموع 64 غار و 129 چشمه کارستی (با دبی بیش از 10 لیتر بر ثانیه) در رده خیلی کم تا کم گسترش کارست قرار میگیرد. همچنین 132 غار و 300 چشمه در رده متوسط و 51 غار و 162 چشمه در رده زیاد تا خیلی زیاد گسترش کارست قرار میگیرند. تراکم غارها به ترتیب برای ردههای خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد برابر با 0014/0، 0020/0، 0022/0 ، 0036/0 و 0039/0 غار بر کیلومتر مربع است. تراکم چشمهها با دبی بیش از 10 لیتر بر ثانیه نیز به ترتیب برای ردههای خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد گسترش کارست برابر با 0035/0، 0039/0، 0049/0 ، 0111/0 و 0131/0 چشمه بر کیلومتر مربع است. به عبارت دیگر تراکم چشمهها و غارها با درجه گسترش واحدهای کربناتی منطقه زاگرس تطابق خوبی دارد.
مقاله پژوهشی
صمد علیپور؛ پریوا شیرمحمدی؛ یوسف رحیم سوری؛ هاشم باقری
چکیده
اندیس گارنت بابانظر در 80 کیلومتری شمال خاوری شهرستان تکاب در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان قرار دارد. واحدهای سنگی رخنمون یافته در منطقه از جمله هورنفلس و گارنتیت در تماس با توده گرانیتی نشان میدهد که گارنت در محل برخورد توده گرانیتی با تودههای آرژیلیتی یا ماسهسنگی و آهکی در طی دگرگونی همبری تشکیل شده است. نتایج مطالعات کانیشناسی ...
بیشتر
اندیس گارنت بابانظر در 80 کیلومتری شمال خاوری شهرستان تکاب در پهنه ساختاری سنندج- سیرجان قرار دارد. واحدهای سنگی رخنمون یافته در منطقه از جمله هورنفلس و گارنتیت در تماس با توده گرانیتی نشان میدهد که گارنت در محل برخورد توده گرانیتی با تودههای آرژیلیتی یا ماسهسنگی و آهکی در طی دگرگونی همبری تشکیل شده است. نتایج مطالعات کانیشناسی و سنگنگاری، سیر تحول کانیسازی در محدوده مورد مطالعه را در طی چندین مرحله دگرسانی پیشرونده، پسرونده و برونزاد بیان میکند و گارنت در طی مرحله دگرسانی پیشرونده تشکیل شده است. نتایج حاصل از بررسی سنگنگاری میانبارهای سیال نشان میدهد که بیشتر میانبارهای سیال در بلورهای گارنت از دید زمان تشکیل از نوع: 1) اولیه در امتداد سطوح رشد بلور و بهصورت پراکنده و نامنظم و 2) ثانویه در امتداد شکستگیها و سطوح رخ هستند. از دید تعداد فازهای درونی، این میانبارها در چهار دسته: 1) تکفازی مایع، 2) دوفازی مایع- بخار، 3) چندفازی جامد، و 4) دوفازی مایع- مایع ردهبندی میشوند. مطالعات ریزدماستجی میانبارهای سیال در این اندیس نشان میدهد، دمای همگنشدگی شوری در گارنت به ترتیب میان 318 تا 438 درجه سانتیگراد و 63/18 تا 71/22 درصد وزنی نمک طعام و در کوارتز میان دو محدوده 209 تا 219 و 239 تا 254 درجه سانتیگراد و 18/4 تا 61/10 درصد وزنی نمک طعام قرار دارند.
مقاله پژوهشی
افسانه ناصری اسفندقه؛ حبیب بیابانگرد؛ ساسان باقری
چکیده
کمپلکس دگرگونی دهسلم به سن ژوراسیک بالایی در باختر نهبندان و در حاشیه خاوری بلوک لوت رخنمون دارد. این کمپلکس به عنوان یکی از معدود رخنمونهای پیسنگ بلوک لوت در خاور ایران است. سنگهای اولترامافیک دگرگون شده در این کمپلکس برای نخستین بار شناسایی و معرفی شده و به همراه سنگهای مافیک مطالعه شدهاند. پیمایشهای گسترده صحرایی و مطالعات ...
بیشتر
کمپلکس دگرگونی دهسلم به سن ژوراسیک بالایی در باختر نهبندان و در حاشیه خاوری بلوک لوت رخنمون دارد. این کمپلکس به عنوان یکی از معدود رخنمونهای پیسنگ بلوک لوت در خاور ایران است. سنگهای اولترامافیک دگرگون شده در این کمپلکس برای نخستین بار شناسایی و معرفی شده و به همراه سنگهای مافیک مطالعه شدهاند. پیمایشهای گسترده صحرایی و مطالعات تصاویر ماهوارهای حضور مجموعههای سنگی متابازیت و اولترامافیکهای دگرگونشده را در طول سه نوار باریک در راستای این کمربند دگرگونی آشکار ساخت که به آنها نامهای کمربندهای خاوری، مرکزی و باختری داده شده است. مخلوط زمینساختی از انواع شیستهای سبز، آمفیبولیت، متاپریدوتیت، سرپانتینیت و تالکشیست در کمربندهای خاوری و مرکزی دیده شدهاند. در حالی که آمفیبولکالکشیست مهمترین سازنده کمربند باختری در کمپلکس گلوگاه است. مهمترین کانیهای سازنده این کمربندها، هورنبلند، اپیدوت، پلاژیوکلاز (آندزین) و گاه کلینوپیروکسن در متابازیتها و الیوین، آمفیبول، اوژیت، تالک و اسپینل در متاپریدوتیتها هستند. بر پایه مطالعات ژئوشیمی، سنگ مادر سنگهای دگرگونی مورد مطالعه در گروه های بازالت و پریدوتیت قرار میگیرند. ولی به دلیل عملکرد فرایندهای دگرگونی و دگرسانی شدید روی سنگهای مورد مطالعه، نمیتوان محیط زمینساختی و منشأ مشخصی را برای این مجموعهها تعیین کرد. حضور مجموعههای مافیک و اولترامافیک دگرگون شده در کنار دیگر سنگهای کمپلکس دگرگونی دهسلم نشان میدهد که سنگهای یاد شده پیش تا همزمان با ژوراسیک میانی در حاشیه خاوری بلوک لوت جایگزین و سپس با آرایش کنونی خود دچار دگرگونی شده باشند.
مقاله پژوهشی
معصومه روستائی؛ مریم روستائی؛ بهزاد زمانی؛ مجید نعمتی
چکیده
در این پژوهش، سعی شده است که با استفاده از روش تحلیل وارون و با استناد بر حل سازوکار کانونی زمینلرزههای روی داده در دشت گرگان، رژیم تنش حاکم بر این منطقه محاسبه و همچنین، مدلی برای گسلش پنهان و کینماتیک آنها در این منطقه ارائه شود. بدین منظور، ابتدا زمینلرزههای روی داده در منطقه (که دارای حل سازوکار کانونی بودند) برای شرکت ...
بیشتر
در این پژوهش، سعی شده است که با استفاده از روش تحلیل وارون و با استناد بر حل سازوکار کانونی زمینلرزههای روی داده در دشت گرگان، رژیم تنش حاکم بر این منطقه محاسبه و همچنین، مدلی برای گسلش پنهان و کینماتیک آنها در این منطقه ارائه شود. بدین منظور، ابتدا زمینلرزههای روی داده در منطقه (که دارای حل سازوکار کانونی بودند) برای شرکت در تحلیل انتخاب شدند. نتایج به دست آمده پس از اعمال تحلیل وارون روی دادههای لرزهای منطقه، نشان از وجود یک رژیم تنش کششی با روند N42°W دارد. این امر چیره بودن ساختارهای کششی محلی همانند گسلهای عادی کمژرفا را در این منطقه نشان میدهد. همچنین تنش متوسط نیز همانند تنش کمینه نزدیک به افق و بیانگر وجود ساختارهایی چون گسلهای امتدادلغز در منطقه است. این مسئله با سازوکار چیره دادههای لرزهای شرکت کننده در تحلیل وارون همخوانی دارد. با بررسی مطالعات پیشین و نتایج به دست آمده از آنها، تلاش برای ارائه یک مدل کینماتیکی در این منطقه بیشتر شد. فرض بر این است که سامانه گسلی قرناوه که از دو گسل مراوهتپه و اینچهبرون (دارای حرکت امتدادلغز و چپ گرد) تشکیل شده است در پایانه خاوری خود در سطح زمین، بهصورت پنهان در زیر رسوبات دشت گرگان و تا نزدیکی دریای کاسپین با راستای تقریبی خاوری- باختری امتداد دارد. حرکت این دو گسل در زیر رسوبات سبب ایجاد چرخشی در سوی حرکت عقربههای ساعت در پهنه میان دو صفحه گسلی میشود. راستای این پهنه که تحت تأثیر گسلهای یاد شده است با روند لرزهخیزی منطقه همسو است. با ارائه مدل یادشده میتوان برای اغلب سازوکار کانونی زمینلرزههای رویداده و همچنین ژرفای رویداد آنها توجیهی داشت. بیشتر زمینلرزههای رویداده در این ناحیه دارای مؤلفههای عادی و یا چپ گرد هستند. از سوی دیگر، ساختارهایی چون گلفشانها و چینهای مرتبط با گسل (در شمال آققلا) را میتوان با ارائه این مدل توجیه کرد. اگر چه نبود دادههای زیر سطحی ژئوفیزیکی در این منطقه ارائه این الگو را با حدس و گمان همراه میسازد.
مقاله پژوهشی
سهیلا ساکی؛ حبیبالله قاسمی؛ محمود صادقیان
چکیده
توده گرانیتوییدی بویین- میاندشت با گستردگی تقریبی 40 کیلومتر مربع در شمال جاده بویین میاندشت- الیگودرز، به درون سنگهای متاپلیتی درجه پایین تا متوسط (با سن دگرگونی ژوراسیم میانی و سن سنگهای مادر اواخر تریاس-اوایل ژوراسیک) پهنه سنندج - سیرجان نفوذ کرده است.این توده نفوذی دارای ترکیب آلکالیفلدسپارگرانیت تا لوکوگرانیت است. برای ...
بیشتر
توده گرانیتوییدی بویین- میاندشت با گستردگی تقریبی 40 کیلومتر مربع در شمال جاده بویین میاندشت- الیگودرز، به درون سنگهای متاپلیتی درجه پایین تا متوسط (با سن دگرگونی ژوراسیم میانی و سن سنگهای مادر اواخر تریاس-اوایل ژوراسیک) پهنه سنندج - سیرجان نفوذ کرده است.این توده نفوذی دارای ترکیب آلکالیفلدسپارگرانیت تا لوکوگرانیت است. برای اولین بار مطالعه ناهمسانگردی پذیرفتاری مغناطیسی این توده، در 65 ایستگاه و با استفاده از 225 مغزه جهتدار بررسی شد. بر پایه مقادیر پذیرفتاری مغناطیسی اندازهگیری شده، مقدار Km بر حسب SIµ برای آلکالیفلدسپارگرانیتها، گرانیتهای ریزدانه، گرانیتهای درشتدانه، و لوکوگرانیتها به ترتیب برابر است با 158، 120، 166 و 34. مقدار Km برای ترکیب چیره این توده کمتر از SIµ 500 است که این توده را در گروه گرانیتوییدهای پارامغناطیس قرار میدهد. بیوتیت مهمترین حامل رفتار مغناطیسی در سنگهای مورد نظر است. دامنه تغییرات ناهمسانگردی مغناطیسی (P) بر حسب درصد در این توده میان 1 تا 15 متغیّر است. آلکالیفلدسپارگرانیتها دارای بیشترین مقادیر P هستند. میان شدت دگرشکلی و ناهمسانگردی پذیرفتاری مغناطیسی تقریباً ارتباط مستقیم و مثبتی وجود دارد. میزان تغییرات متغیر شکل (T) میان 43/0- تا 85/0 است و حدود 75 درصد از نمونهها دارای T مثبت هستند. این امر نشان از آن دارد که بیضویهای مغناطیسی غالباً کلوچهای شکل هستند و شواهد صحرایی نیز این امر را تأیید میکند.
مقاله پژوهشی
سحر دهنوی؛ یاسر مقصودی؛ محمدجواد ولدانزوج؛ علی بیاتانی
چکیده
شناسایی اهداف معدنی و تفکیک پهنههای دگرسانی با استفاده از روشهای سنجش از دور موضوعی است که طی سالیان متمادی، مورد مطالعه شمار بالایی از پژوهشگران قرار گرفته است. شناسایی بسیاری از نمونههای معدنی با استفاده از الگوریتمهای در سطح پیکسل ممکن نیست. با روی کار آمدن تصاویر ابرطیفی، مسئله حل ابهام آمیختگی طیفی در پیکسلهای مخلوط ...
بیشتر
شناسایی اهداف معدنی و تفکیک پهنههای دگرسانی با استفاده از روشهای سنجش از دور موضوعی است که طی سالیان متمادی، مورد مطالعه شمار بالایی از پژوهشگران قرار گرفته است. شناسایی بسیاری از نمونههای معدنی با استفاده از الگوریتمهای در سطح پیکسل ممکن نیست. با روی کار آمدن تصاویر ابرطیفی، مسئله حل ابهام آمیختگی طیفی در پیکسلهای مخلوط و دستیابی به دقتهای جزءپیکسل مطرح شد. بنابراین روشهای آشکارسازی گوناگون در این حوزه گسترش یافت. از سوی دیگر، تجربیات پژوهشگران نشان داده است که استفاده از ترکیب ردهبندیکنندهها یکی از روشهای مطرح در بهبود خروجی ردهبندیکنندههاست. در این کار پژوهشی از خروجی ردهبندی شده در سطح پیکسل که حاصل از نتایج آشکارساز مختلف، برای شناسایی نمونههای معدنی در دادههای سنجنده هوابرد هایمپ خاور ایران است، استفاده شده است. با توجه به اینکه آشکارسازهای مورد استفاده در مرحله اول اطلاعات را از سطح جزءپیکسل در اختیار قرار میدهند و ردهبندی ترکیبی بر پایه این اطلاعات انجام میگیرد. انتظار میرود دقت آشکارسازی پایانی نسبت به هر یک از آشکارسازهای مجزا افزایش داشته باشد. نتایج حاصل از این بررسی تأییدکننده این افزایش دقت در خروجی پایانی بوده است.
مقاله پژوهشی
شیرین فتاحی؛ علی اصغر کلاگری؛ علی عابدینی
چکیده
ذخیره بنتونیت نیستانک در شمال باختر نایین- استان اصفهان جای دارد. این ذخیره محصول دگرسانی برشهای توفی به سن الیگوسن است. بررسیهای کانیشناسی در این ذخیره نشان میدهد که مونتموریلونیت، کائولینیت و کوارتز کانیهای اصلی هستند که در مقادیر کمتر با آنورتیت، کلسیت، کلریت، ایلیت، آلبیت، دولومیت، میکروکلین، اورتوکلاز، سانیدین و ...
بیشتر
ذخیره بنتونیت نیستانک در شمال باختر نایین- استان اصفهان جای دارد. این ذخیره محصول دگرسانی برشهای توفی به سن الیگوسن است. بررسیهای کانیشناسی در این ذخیره نشان میدهد که مونتموریلونیت، کائولینیت و کوارتز کانیهای اصلی هستند که در مقادیر کمتر با آنورتیت، کلسیت، کلریت، ایلیت، آلبیت، دولومیت، میکروکلین، اورتوکلاز، سانیدین و هالیت همراهی میشوند. مطالعات شیمیکانی نشان از همانندی این ذخیره با کانسارهای بنتونیت نوع وایومینگ دارد. مطالعات زمینشیمیایی آشکار میکنند که بنتونیتی شدن برشهای توفی در نیستانک با تهیشدگی Ba، Co، Zn، Y، Ni، Sr، Au، Ca، Fe، Mg، Mn ، P، Ti و Na، غنیشدگی Si، Th، As، Hf، NbوU و شستشو- تثبیت K، Pb، Cs، Rb، Zr و Cu همراه بوده است. تجزیه و تحلیلهای زمینشیمیایی آشکار میکنند که تغییرات بیهنجاری Eu و Ce در این ذخیره به ترتیب توسط درجه دگرسانی فلدسپارها و تغییر در پتانسیل اکسایش محیط کنترل شده است. با توجه به نتایج به دست آمده از این مطالعه، به نظر میرسد که عواملی مانند اختلاف در میزان شدت دگرسانی مواد منشأ، شرایط فیزیکوشیمیایی محیط، جذب سطحی، تلفیق در ساختار بلوری، دسترسی به لیگاندهای کمپلکسساز و تفاوت در میزان پایداری کانیهای اولیه در برابر دگرسانی نقش برجستهای در تحرک، توزیع و تمرکز عناصر در این ذخیره داشتهاند.