مقاله پژوهشی
دوره 24، شماره 96 ، شهریور 1394
چکیده
فهرست مقالات
بیشتر
فهرست مقالات
مقاله پژوهشی
دوره 24، شماره 96 ، شهریور 1394، صفحه 1-2
چکیده
سخن سردبیر
بیشتر
سخن سردبیر
مقاله پژوهشی
دوره 24، شماره 96 ، شهریور 1394، صفحه 2-3
چکیده
داوران
بیشتر
داوران
مقاله پژوهشی
جمال رسولی؛ منصور قربانی؛ وحید احدنژاد
چکیده
کمپلکس جبال بارز متشکل از تودههای نفوذی زیادی از جمله دره حمزه، میجان، کرور، هیشین و ... است که در جنوب خاور استان کرمان، میان طولهای خاوری ′45 ◦57 تا ′00 ◦58 و عرضهای شمالی ′30 ◦28 تا ′00 ◦29 واقع شده است. ترکیب سنگشناسی این تودهها شامل کوارتزدیوریت، گرانودیوریت، گرانیت و آلکالیگرانیت است. در نمودارهای ژئوشیمیایی ...
بیشتر
کمپلکس جبال بارز متشکل از تودههای نفوذی زیادی از جمله دره حمزه، میجان، کرور، هیشین و ... است که در جنوب خاور استان کرمان، میان طولهای خاوری ′45 ◦57 تا ′00 ◦58 و عرضهای شمالی ′30 ◦28 تا ′00 ◦29 واقع شده است. ترکیب سنگشناسی این تودهها شامل کوارتزدیوریت، گرانودیوریت، گرانیت و آلکالیگرانیت است. در نمودارهای ژئوشیمیایی تغییرات اکسیدها، طیف پیوستهای میان ترکیبات سنگهای مورد مطالعه دیده میشود که این امر نشاندهنده انجام تفریق ماگمایی گسترده و پیوستهای در طی تبلور است. همچنین بر پایه مطالعات ژئوشیمیایی، ماگمای تودههای مورد بررسی، سرشت پرآلومین تا متاآلومین دارند و از دید سری ماگمایی از نوع کالکآلکالن پتاسیم متوسط تا بالا هستند. بررسیهای صحرایی، مطالعات سنگنگاری و ژئوشیمیایی نشان میدهند که سنگهای مورد مطالعه از نوع گرانیتوییدهای نوع I هستند. از دید جایگاه زمینساختی، تودههای مورد مطالعه، جزو گرانیتوییدهای کمان قارهای هستند و از گرانیتهای پیش از برخورد تا همزمان با برخورد به شمار میآیند. در منطقه جبال بارز سه فاز ماگمایی در الیگومیوسن رخ داده است. اولین فاز ماگمایی، بیشتر ترکیب کوارتزدیوریت تا گرانودیوریت دارد و بدنه اصلی توده نفوذی جبال بارز را میسازد. به نظر میرسد پس از یک فاصله زمانی کوتاه و تفریق ماگمای درون آشیانه ماگمایی، تودههای پورفیری به درون توده اصلی نفوذ کردهاند. ترکیب سنگشناسی این تودهها (فاز دوم) بهطور چیره گرانودیوریت تا گرانیت است. در پایان پس از مدت زمان کوتاه، آخرین فاز ماگمایی الیگومیوسن (فاز سوم) در منطقه رخ داده است که ترکیب گرانیتی تا آلکالیگرانیتی دارد. بر پایه موقعیت قرارگیری منطقه در نوار ماگمایی ارومیه- دختر به نظر میرسد که سنگهای مورد مطالعه حاصل فرورانش پوسته اقیانوسی نوتتیس به زیر پوسته قارهای ایران مرکزی هستند.
مقاله پژوهشی
علی مهرابی؛ محمد داستانپور؛ شهباز رادفر؛ محمدرضا وزیری؛ رضا درخشانی
چکیده
در پهنه ساختاری زاگرس ایران، محدوده گستردهای از گنبدهای نمکی رخنمون یافته است که ساختاری ویژه در جهان دارند و در شرایط زمینساختی ایجاد شدهاند. گنبدهای نمکی رخنمون یافته در کمربند چینخورده- راندگی زاگرس، الگوهای خطی ایجاد کردهاند. چنین روندهایی به نظر میرسد که وابسته به ساختارهای خطی است که در تصاویر ماهواره ...
بیشتر
در پهنه ساختاری زاگرس ایران، محدوده گستردهای از گنبدهای نمکی رخنمون یافته است که ساختاری ویژه در جهان دارند و در شرایط زمینساختی ایجاد شدهاند. گنبدهای نمکی رخنمون یافته در کمربند چینخورده- راندگی زاگرس، الگوهای خطی ایجاد کردهاند. چنین روندهایی به نظر میرسد که وابسته به ساختارهای خطی است که در تصاویر ماهواره لندست دیده میشود. تشخیص خطوارههای گسلی و ارتباط آنها با موقعیت گنبدهای نمکی از دیدگاه آماری، موضوع این مطالعه است. بر پایه تجزیه و تحلیلهای سنجش از دور، جابهجاییهای افقی در بخشهایی از ساختار چینها و پراکنش گنبدهای نمکی سری هرمز، 34 خطواره گسلی در منطقه تشخیص داده شد. بهمنظور تعیین ارتباط میان محل گنبدهای نمکی و راستای خطوارههای گسلی، روشی آماری به نام وزنهای نشانگر به کار برده شد. بدین منظور، نقشه خطوارههای گسلی و نقشه مرکز گنبدهای نمکی به مدل رستر تبدیل و حریمهایی در پیرامون گسلها استخراج شد؛ سپس ارتباط مکانی میان گنبدهای نمکی و خطوارههای گسلی به طور کمی با استفاده از روش وزنهای نشانگر به دست آمد. بیشترین ارتباط گنبدهای نمکی در فاصله افقی یک کیلومتری از خطوارههاست. روش وزنهای نشانگر، نشان میدهد که خطوارههای گسلی مرتبط با زمینساخت منطقه، مهمترین عامل در جایگیری گنبدهای نمکی در منطقه مورد مطالعه هستند.
مقاله پژوهشی
احسان موسوی؛ محمد محجل
چکیده
در مجموعههای هسته دگرگونی موته- گلپایگان (شامل مجموعه خاوری و باختری) در پهنه سنندج- سیرجان، 2 رخداد دگرگونی ناحیهای اصلی وجود دارد. در ارتباط با این دگرگونیها، تغییر شکلهایی نیز در مقیاس دانههای سازنده در این سنگها رخ داده و ریزساختارهای مختلفی را ایجاد کرده است. ریزگسلها در گروه ریزساختارهای ایجاد شده در شرایط شکنا ...
بیشتر
در مجموعههای هسته دگرگونی موته- گلپایگان (شامل مجموعه خاوری و باختری) در پهنه سنندج- سیرجان، 2 رخداد دگرگونی ناحیهای اصلی وجود دارد. در ارتباط با این دگرگونیها، تغییر شکلهایی نیز در مقیاس دانههای سازنده در این سنگها رخ داده و ریزساختارهای مختلفی را ایجاد کرده است. ریزگسلها در گروه ریزساختارهای ایجاد شده در شرایط شکنا هستند. در مجموعه خاوری، باز بلورین شدن بالجینگ در دانههای کوارتز و کمتر در دانههای فلدسپار، ساختار قفسه کتابی پورفیروکلاستهای فلدسپار قطعه قطعه شده، دگرشکلی و شکلگیری پهنههای برشی را در شرایط دمای پایین نشان میدهند. در پهنههای برشی مجموعه خاوری، بافت گرانوبلاستیک چندوجهی در پورفیروکلاست های چند بلورین کوارتزی، بازپخت پس از میلونیتی شدن را در یک شرایط درجه متوسط مستند میکند. در مجموعه باختری، ریزدانههای کوارتزی صفحه شطرنجی، شرایط درجه بالا را در جریان دگرشکلی اول پیشنهاد میکنند، ولی خاموشی موجی آنها، شرایط درجه پایین را در دگرشکلی دوم آشکار میکند. بافت گرانوبلاستیک چندوجهی در دانههای فلدسپار دارای چینهای جناغی نیز درست همین شرایط را در 2 دگرریختی یادشده تأیید میکند. بهطور کلی با توجه به ریزساختارها و شرایط دگرشکلی در مجموعههای دگرگون شده موته- گلپایگان به ترتیب 3 مرحله بازبلورین شدن شامل 1) بازبلورین شدن ایستای درجه بالا پس از رخداد دگرگونی اولیه؛ 2) بازبلورین شدن پویا و میلونیتی شدن وابسته در شرایط دگرگونی درجه پایین و بهطور محلی درجه متوسط؛ 3) بازبلورین شدن ایستای پس از میلونیتی شدن، در شرایط درجه متوسطقابل شناسایی است. تودههای گرانیتوییدی شمال گلپایگان میتوانند به عنوان عامل گرمایی بازپخت در سنگهای دگرگون شده مجموعه باختری این منطقه مورد توجه قرار گیرند؛ ولی عامل گرمایی بازپخت در مجموعه خاوری مشخص نیست.
مقاله پژوهشی
محمدرضا حسینزاده؛ سجاد مغفوری؛ محسن مؤید؛ مسعود لطفهنیا؛ بهزاد حاجعلیلو
چکیده
منطقه مورد مطالعه در شمالباختری ایران و در پهنه فلززایی طارم واقع است. دگرسانی گرمابی گسترده و کانیسازیهای مس- سرب و روی به فرم افشان، رگهای و رگچهای در این منطقه به چشم میخورد. در اندیس لوبین- زرده، تزریق توده نفوذی به سن الیگوسن (qm) به درون مجموعههای آذرآواری (ولکانیکلاستیک) ائوسن (سازندکرج) در امتداد ساختارها و گسلهای ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در شمالباختری ایران و در پهنه فلززایی طارم واقع است. دگرسانی گرمابی گسترده و کانیسازیهای مس- سرب و روی به فرم افشان، رگهای و رگچهای در این منطقه به چشم میخورد. در اندیس لوبین- زرده، تزریق توده نفوذی به سن الیگوسن (qm) به درون مجموعههای آذرآواری (ولکانیکلاستیک) ائوسن (سازندکرج) در امتداد ساختارها و گسلهای طولی و ژرف بلندیهای طارم سبب ایجاد دگرسانی شدید گرمابی شامل دگرسانی فیلیک، آرژیلیک، پروپیلیتیک و سیلیسی شده است. این توده دارای طیف ترکیبی کوارتزمونزونیت، کوارتزمونزودیوریت، و میکرودیوریت و دارای کانیهای اصلی پلاژیوکلاز، پیروکسن، بیوتیت، هورنبلند، آلکالیفلدسپار، کوارتز و کانیهای فرعی آپاتیت، زیرکن، کانیهای کِدِر (اپک)، روتیل و اسفن است. ماگمای این توده سرشت کالکآلکالن تا با ماهیت شوشونیتی و ویژگی متاآلومینوس دارد و از دید موقعیت زمینساختی، مرتبط با کمان آتشفشانی است. فعالیتهای گرمابی حاصل از تزریق توده نفوذی یادشده سبب ایجاد دو سامانه رگه و رگچه در منطقه شده است؛ رگه- رگچههای کوارتزی دارای کانیزایی سولفیدی و رگه- رگچههای کربناتی تأخیری بدون کانیزایی. کانیزایی در رگه- رگچههای سیلیسی در امتداد گسلها و شکستگیهای منطقه که ناشی از سرد شدن توده نفوذی و زمینساختی کلی منطقه هستند، صورت گرفته است. مهمترین کانیسازیهای منطقه شامل کانیهای اکسیدی (ایلمنیت)، سولفیدی (پیریت، گالن، اسفالریت، کالکوپیریت)، سولفاتی (باریت) و کانیهای ثانویه اکسیدی - هیدروکسیدی (هماتیت، گوتیت)، سولفیدی (کوولیت)، سولفاتی (انگلزیت) و کربناتی (مالاکیت و آزوریت) است. با توجه به ویژگیهای بنیادین کانهزایی منطقه لوبین- زرده، از جمله محیط زمینساختی، سنگ میزبان، کانیشناسی، محتوای فلزی، شکل رگه- رگچهای و دگرسانیهای آن و مقایسه این ویژگیها با ویژگیهای بنیادین کانسارهای اپیترمال، میتوان کانیزایی رگه- رگچهای فلزاتپایه (مس- سرب- روی) در منطقه لوبین- زرده را در رده کانسارهای رگهای اپیترمال قرار داد.
مقاله پژوهشی
آیدا محبی؛ اردشیر هزارخانی؛ مهرداد بهزادی؛ حسن میرنژاد؛ حسین تقیزاده
چکیده
کانسار مس پورفیری بندر هنزا در 150 کیلومتری جنوب خاور کرمان، در بخش جنوبی پهنه ماگمایی ارومیه- دختر و در پهنه ماگمایی دهج- ساردوییه قرار گرفته است. این کانسار در سنگهایی با ترکیب دیوریت تا گرانودیوریت با سن الیگوسن تشکیل شده است. در پژوهش حاضر مطالعات میانبارهای سیال روی نمونههای کوارتز و هورنبلند و همچنین اندازهگیری نسبتهای ...
بیشتر
کانسار مس پورفیری بندر هنزا در 150 کیلومتری جنوب خاور کرمان، در بخش جنوبی پهنه ماگمایی ارومیه- دختر و در پهنه ماگمایی دهج- ساردوییه قرار گرفته است. این کانسار در سنگهایی با ترکیب دیوریت تا گرانودیوریت با سن الیگوسن تشکیل شده است. در پژوهش حاضر مطالعات میانبارهای سیال روی نمونههای کوارتز و هورنبلند و همچنین اندازهگیری نسبتهای ایزوتوپی اکسیژن و هیدروژن با هدف شناسایی ویژگی سیالهای گرمابی مؤثر در کانهزایی به انجام رسیده است. رگچههای مورد مطالعه به پنج گروه (V, IV, III, II, I) تقسیم شدهاند؛ رگچه I: سیال با فشار بالا (>300 مگاپاسکال)، ژرفای بیشتر از 5/8 کیلومتر، دمای متوسط تا بالا (250 تا 300 درجه سانتیگراد) و شوری 38 تا 45 درصدوزنی NaCl که دارای کانهزایی مولیبدن است. این رگچه دارای هالیت و انیدریت بوده و سبب دگرسانی پتاسیک و سدیک- کلسیک در ژرفای بیشتر شده است. رگچهII : سیال دارای فشار بالا (>300 مگاپاسکال)، ژرفای بیشتر از 5/8 کیلومتر، دمای بالا (250 تا 420 درجه سانتیگراد)، شوری بالا (33 تا 47 درصدوزنی NaCl)، کانهزایی مس و مولیبدن و دگرسانی پتاسیک است. رگچه III: سیال با شوری بالا (40 تا 56 درصدوزنی NaCl) در فشار بالا (>300 مگاپاسکال)، ژرفای بیشتر از 5/8 کیلومتر و دمای بالا (200 تا 500 درجه سانتیگراد) که دارای کانهزایی مس است. رگچهIV: سیال با دمای بالا(277 تا 500 درجه سانتیگراد)، فشار بالا (با میانگین 8/2 کیلوبار)، ژرفای بیشتر از 5/8 کیلومتر و شوری بالا (25 تا 53 درصدوزنی NaCl) که عامل کانهزایی مس همراه با کانی مگنتیت است. سیالV: سیال با شوری متوسط تا پایین (6 تا 7 درصدوزنی NaCl) و فشار کم (7/0 تا 8/0 مگاپاسکال)، ژرفای 177 متر و دمای متوسط (حدود 170 درجه سانتیگراد) که بدون کانهزایی است. مطالعات انجام شده نشان میدهد که جوشش صورت گرفته در سیال ماگمایی اولیه، در نتیجه تغییرات دما و فشار و در اثر اختلاط با آبهای جوی سبب کانهزایی مس و مولیبدن شده است. نتایج تجزیه ایزوتوپی اکسیژن و هیدروژن در کانی کوارتز مقادیر δ18O از 9/3 تا 3/6 پرمیل را نشان میدهد و با توجه به دمای تشکیل آن بر پایه مطالعات دماسنجی (130 تا 400 درجه سانتیگراد) مقادیر δ18O در سیال کانهساز برابر 26/5 تا 19/6 پرمیل است که نشاندهنده منشأ ماگمایی سیالهای کانهساز است. مقادیر δD در میانبارهای سیال موجود در کانی کوارتز محدودهای میان 88- تا90- پرمیل را نشان میدهد که نشاندهنده کاهش در میزان دوتریم سیال کانهساز است. این مقادیر با توجه به دگرسانی پروپلیتیک و سدیک همراه با دگرسانی پتاسیک در رگچه یادشده، میتواند ناشی از تأثیر آبهای جوی باشد.
مقاله پژوهشی
مهدی بهیاری؛ محمد محجل؛ مهناز رضاییان؛ محسن مؤید
چکیده
همتافت میشو در شمال باختر ایران برجستگی توپوگرافی شاخصی است که توسط گسلهای شناخته شدهای همچون گسل شمال میشو و گسل جنوب میشو دربر گرفته شده و پی سنگ پرکامبرین دارای رخنمون وسیعی در این منطقه است. دادههای ساختاری نشانگر این است که برافرازش کوههای میشو در ارتباط باگسلهای پیرامون این گوه ساختاری است و گسل شمال میشو (NMF) و گسل ...
بیشتر
همتافت میشو در شمال باختر ایران برجستگی توپوگرافی شاخصی است که توسط گسلهای شناخته شدهای همچون گسل شمال میشو و گسل جنوب میشو دربر گرفته شده و پی سنگ پرکامبرین دارای رخنمون وسیعی در این منطقه است. دادههای ساختاری نشانگر این است که برافرازش کوههای میشو در ارتباط باگسلهای پیرامون این گوه ساختاری است و گسل شمال میشو (NMF) و گسل جنوب میشو (SMF) به همراه گسل تسوج (TF) نقش چشمگیری در شکلگیری سیمای کنونی منطقه دارند. تلفیق دادههای ساختاری با دادههای دمازمانسنجی مشخص کرده که آغاز زمان برافرازش در بخشهای مختلف این گوه ساختاری متفاوت است. نتایج تجزیه 10 نمونه (Apatite Fission Track) AFT نشان میدهد که برش باختر میشو از اوائل پالئوسن 72.7±10.6 تا اواسط ائوسن 50.3±3.4 بیشترین نرخ برافرازش را داشته است ولی در مناطق مرکزی و خاوری، بیشترین نرخ برافرازش زمینساختی از اواسط میوسن 22.5±1.6 است. این تأخیر در برافرازش در مناطق مختلف میشو سبب عدم تطابق توپوگرافی و همچنین برونزد غیر یکنواخت پیسنگ بلورین در منطقه شده است. بررسی مقاطع همگن شده توپوگرافی کمینه و بیشینه نیز نشان میدهد که نرخ برافرازش در باختر منطقه بیشتر است. این اختلاف زمانی در نرخ برافرازش را میتوان در ارتباط با عملکرد گسلهای منطقه و چرخش بلوکها درون پهنههای گسلی تفسیر کرد.
مقاله پژوهشی
محمد لطفی؛ محمد حکمتیان؛ امیرعلی طباخ شعبانی؛ میرعلیاصغر مختاری
چکیده
کانسار سرب و روی اورسکوه در فاصله 79 کیلومتری شمال خاور شهر سمنان قرار دارد. این کانسار بهصورت چینهکران و در دولومیت و سنگآهک دولومیتی بخش بالایی سازند الیکا به سن تریاس قرار دارد. ساختار اورسکوه شامل یک تاقدیس عادی با امتداد محوری شمال خاوری- جنوب باختری است و از روند عمومی البرز خاوری پیروی میکند. چینخوردگی در این منطقه ...
بیشتر
کانسار سرب و روی اورسکوه در فاصله 79 کیلومتری شمال خاور شهر سمنان قرار دارد. این کانسار بهصورت چینهکران و در دولومیت و سنگآهک دولومیتی بخش بالایی سازند الیکا به سن تریاس قرار دارد. ساختار اورسکوه شامل یک تاقدیس عادی با امتداد محوری شمال خاوری- جنوب باختری است و از روند عمومی البرز خاوری پیروی میکند. چینخوردگی در این منطقه سبب شکلگیری سه دسته درزه شده است: درزههای همراستا با محور تاقدیس، درزههای کششی عمود بر محور تاقدیس و سامانه درزههای مزدوج. دو دسته اول میزبان کانسارسازی به فرم رگهای هستند. افزون بر این، کانهزایی به فرمهای برشی و پرکننده حفرات کارستی نیز قابل مشاهده است. کانههای اولیه در این کانسار گالن، اسفالریت و پیریت هستند که در اثر فرایندهای برونزاد به کانههای ثانویه همچون سروزیت، گوتیت، هیدروهتارولیت و روزاسیت دگرسان شدهاند. کانیهای باطله شامل دولومیت، کلسیت، باریت، کوارتز و به میزان کمتر فلورین است. مطالعه میانبارهای سیال موجود در کانیهای کلسیت و باریت نشاندهنده سیالهایی است که بیشتر دامنه دمایی میان 298 تا 323 درجه سانتیگراد دارند. دمای به نسبت بالای این سیالها به احتمال زیاد از یک توده نفوذی ژرف تأمین میشده که برداشتهای ژئومغناطیس هوایی وجود این توده را مشخص کرده است. شوری سیالها نیز محدوده وسیعی از 6/0 تا 15 درصد وزنی معادل NaCl را شامل میشود که احتمالاً ناشی از آمیختگی شورابههای حوضهای با سیالهای جوی است. در مجموع با توجه به شواهد یادشده میتوان کانسار اورسکوه را در ردیف کانسارهای MVT قرار داد که پس از کانهزایی در اثر فرایندهای برونزاد ثانویه، کانیشناسی و نسبت عناصر در آن دستخوش تغییر شده است.
مقاله پژوهشی
محمد آفرین؛ محمد بومری؛ اسداله محبوبی؛ محمد نبی گرگیج؛ محمدعلی حمزه
چکیده
در این مطالعه، نهشتههای گلسنگی و ماسهسنگی سواحل خاوری چابهار مورد بررسی رسوبشناسی و ژئوشیمی قرار گرفته است. بر این اساس 50 نمونه گلسنگ و ماسهسنگ از 5 برش تیس، رمین، لیپار، گورانکش و خورگریندر برداشت و مورد تجزیه دانهبندی و تجزیه شیمیایی به روشهای XRF و ICP-AES قرار گرفت. جورشدگی و کجشدگی مثبت نمونهها (فراوانی ذرات ...
بیشتر
در این مطالعه، نهشتههای گلسنگی و ماسهسنگی سواحل خاوری چابهار مورد بررسی رسوبشناسی و ژئوشیمی قرار گرفته است. بر این اساس 50 نمونه گلسنگ و ماسهسنگ از 5 برش تیس، رمین، لیپار، گورانکش و خورگریندر برداشت و مورد تجزیه دانهبندی و تجزیه شیمیایی به روشهای XRF و ICP-AES قرار گرفت. جورشدگی و کجشدگی مثبت نمونهها (فراوانی ذرات دانهریز) بیانگر رسوبگذاری آنها در محیطی آرام و کم انرژی است. تجزیه و تحلیل ژئوشیمیایی عناصر اصلی 10 نمونه از گلسنگها و ماسهسنگهای سواحل خاوری چابهار به سن میوسن پسین- پلیستوسن واقع شده در پهنه مکران و رسم دادهها روی نمودارهای تقسیمبندی سنگهای آواری ترکیب ماسهسنگها را وکی وگلسنگها را شیل نشان میدهد. افزون بر این، تعیین اثر هوازدگی در ناحیه منشأ با استفاده از اندیسهای دگرسانی شیمیایی (CIA) و هوازدگی شیمیایی (CWI) میزان هوازدگی این نهشتهها را در منطقه منشأ متوسط معرفی میکند. اندیس تنوع ترکیبی (ICV) نیز در رسوبات مورد مطالعه، بهطور میانگین 57/1 و نشاندهنده این است که رسوبات دارای بلوغ شیمیایی متوسط هستند و از رسوبات چرخه اول رسوبی نتیجه شدهاند. الگوی پراکندگی عناصر خاکی کمیاب در نمودارهای عنکبوتی نشان از غنیشدگی این سنگها از عناصر خاکی کمیاب سبک (LRRE) نسبت به عناصر خاکی کمیاب سنگین (HRRE) دارد. بالا بودن نسبتهای LILE/HFSE و LRRE/HRRE در نمونهها و شباهت ترکیب شیمیایی آنها با سنگهای مناطق فرورانش نشان میدهد که سیلیسی- آواریهای سواحل چابهار در منطقه فرورانش تشکیل شدهاند. استفاده از نمودارهای متمایز کننده محیط زمینساختی همراه با الگوی نمودارهای چندمتغیره نیز نشاندهنده این است که سنگهای مورد مطالعه در حاشیه فعال قاره (ACM) ایجاد شدهاند.
مقاله پژوهشی
مهین رفوسه؛ علیرضا شاکر اردکانی؛ حجتاله رنجبر
چکیده
در شمال و شمال خاور کرمان در بلوک کلمرد سنگهای آتشفشانی، نیمهژرف (دایک) و آذرآواری (آگلومرا و توف) ائوسن وجود دارند. از دید سنگنگاری، گدازهها ترکیب بازالتی، آندزیتی، ریوداسیتی و ریولیتی، دایکها ترکیب آندزیتی و آذرآواریها ترکیب توف بلورین دارند. سنگهای آتشفشانی دارای بافتهای اصلی پورفیری، میکرولیتیک پورفیری و جریانی ...
بیشتر
در شمال و شمال خاور کرمان در بلوک کلمرد سنگهای آتشفشانی، نیمهژرف (دایک) و آذرآواری (آگلومرا و توف) ائوسن وجود دارند. از دید سنگنگاری، گدازهها ترکیب بازالتی، آندزیتی، ریوداسیتی و ریولیتی، دایکها ترکیب آندزیتی و آذرآواریها ترکیب توف بلورین دارند. سنگهای آتشفشانی دارای بافتهای اصلی پورفیری، میکرولیتیک پورفیری و جریانی و از دید تجمع کانیایی دارای کانیهای پلاژیوکلاز± کوارتز± فلدسپار پتاسیم± بیوتیت± آمفیبول± کلینوپیروکسن± الیوین+ کِدِر هستند. پلاژیوکلازها دارای بافتهای غیرتعادلی مانند بافت غربالی، تحلیلیافتگی و منطقهبندی هستند. کوارتزها حواشی تحلیلیافته دارند و آمفیبولها و بیوتیتها نیز بیشتر دچار فرایند اپاکی شدهاند. تشکیل این بافتها را میتوان به فرایندهایی مانند آمیختگی ماگمایی، تغییرات فشار بخار آب و کاهش فشار همراه با از دست دادن جزیی گرما در هنگام بالا آمدن ماگما ربط داد. مطالعات زمینشیمی مشخص کرد که سنگهای آتشفشانی منطقه مورد مطالعه جزو سری ماگمایی سابآلکالن با طبیعت کالکآلکالن هستند. افزون بر این، سنگهای آتشفشانی اسیدی متاآلومینوس تا پرآلومینوس هستند و مشخصه گرانیتوییدهای نوع I را دارند. نمودارهای توصیفی عناصر کمیاب به همراه الگوی عناصر خاکی کمیاب بهنجار شده با کندریت نشان میدهد که سنگهای آذرین منطقه مورد مطالعه در یک محیط کمان فعال قارهای تشکیل شدهاند.
مقاله پژوهشی
امین حسین مرشدی؛ حسین معماریان
چکیده
بهمنظور مدل سازی فضایی یک متغیر ناحیهای در یک منطقه یا سایت، ابزارهای درونیابی و برآوردگرهای متفاوتی مورد استفاده قرار میگیرد. در این پژوهش، روش درونیابی نوینی با استفاده از تعمیم شبکه تابع پایه شعاعی و با در نظر گرفتن مختصات و ساختار فضایی دادهها ارایه شده است. در این روش، بهمنظور درونیابی، ابتدا ساختار فضایی و ناهمسانگردی ...
بیشتر
بهمنظور مدل سازی فضایی یک متغیر ناحیهای در یک منطقه یا سایت، ابزارهای درونیابی و برآوردگرهای متفاوتی مورد استفاده قرار میگیرد. در این پژوهش، روش درونیابی نوینی با استفاده از تعمیم شبکه تابع پایه شعاعی و با در نظر گرفتن مختصات و ساختار فضایی دادهها ارایه شده است. در این روش، بهمنظور درونیابی، ابتدا ساختار فضایی و ناهمسانگردی دادهها مورد بررسی قرار میگیرد و با رسم واریوگرامهای جهتی، شعاعها و زاویای چرخش بیضوی ناهمسانگردی تعیین میشود. با استفاده از بیضوی ناهمسانگردی، فضای همسایگی پیرامون هر نقطه و نقاط قرار گرفته در شعاع همسایگی گرههای واحد پنهان مشخص میشود و بر پایه میانگین فاصله بین نقاط قرار گرفته در این شعاع، ماتریس کوواریانس و عامل شکل توابع انتقال به دست میآید. ماتریس تعمیم یافته توابع انتقال متشکل از توابع انتقال تصحیح، مختصات گرههای واحد پنهان، برای حل ماتریس ضرایب اوزان استفاده و در پایان درونیابی در هر نقطه از شبکه منظم (نقاط نمونهبرداری نشده) انجام میشود. بهمنظور سنجش کارایی این روش، مجموعه داده مصنوعی عیاری بهصورت نامنظم در یک فضای سهبعدی مورد مطالعه قرار گرفت و پس از انجام همه مراحل فرایند، درونیابی در این فضا صورت گرفت. اعتبارسنجی متقابل میان مقادیر واقعی و درونیابی شده، بیانگر ضریب همبستگی 87/0 و خط برازش شده میان این مقادیر نزدیک بهخط 45 درجه است.
مقاله پژوهشی
مریم شیبی؛ مهدخت پورعلیزاده مقدم
چکیده
در جنوب خاور دامغان، توده گرانیتوییدی پنجکوه با وسعت 15 کیلومتر مربع به درون توالی آتشفشانی- رسوبی ائوسن نفوذ کرده است. ترکیب چیره این توده سیینیت است که تحت تأثیر فرایندهای حاصل از دگرسانی سدیک- کلسیک به مونزونیت تبدیل شدهاند. حضور رگههای آلبیت- اسکاپولیت با ستبرای متفاوت (از میلیمتر تا چند صد متر) مهمترین نشانه حضور این ...
بیشتر
در جنوب خاور دامغان، توده گرانیتوییدی پنجکوه با وسعت 15 کیلومتر مربع به درون توالی آتشفشانی- رسوبی ائوسن نفوذ کرده است. ترکیب چیره این توده سیینیت است که تحت تأثیر فرایندهای حاصل از دگرسانی سدیک- کلسیک به مونزونیت تبدیل شدهاند. حضور رگههای آلبیت- اسکاپولیت با ستبرای متفاوت (از میلیمتر تا چند صد متر) مهمترین نشانه حضور این نوع دگرسانی در توده مورد مطالعه است. در این پژوهش نتایج حاصل از مطالعات فابریک مغناطیسی مورد بررسی قرار گرفته و بر پایه الگوهای خطوارگی و برگوارگی مغناطیسی و همچنین مطالعات ریزساختی، سازوکار جایگیری توده نفوذی پنجکوه تعیین شده است. این توده به دلیل دارا بودن پذیرفتاری مغناطیسی میانگین بهنسبت بالا (Km>400 Μsi)) و حضور مگنتیت در رده گرانیتوییدهای فرومغناطیس قرار میگیرد. بیشترین مقادیر ناهمسانگردی نیز در نواحی با دگرشکلی بالا دیده شده است. خطوارگی و برگوارگی با شیب زیاد و پارامتر شکل منفی، محل اصلی تغذیه ماگمای سازنده این توده را نشان میدهند. بر پایه مطالعات انجام گرفته به نظر میرسد که توده دارای دو الگوی فابریک مغناطیسی متفاوت است. الگوی اول متعلق به الگوی خطوارگیها و برگوارگیهای ماگمایی است که با یکدیگر همخوانی داشته و به صورت موازی با محور طولی توده در راستای شمال خاور- جنوب باختر امتداد یافتهاند. الگوی دوم مرتبط با مناطق متأثر از دگرسانی سدیک- کلسیک بوده که موازی با یکدیگر در امتداد راهروهایی، الگوی فابریک مرحله اول را قطع کردهاند. این موضوع با استفاده از شواهد ریزساختی دیده شده که شامل انواع فابریکهای ماگمایی تا حالت جامد دمای پایین است به خوبی تأیید میشود. همه شواهد به دست آمده نشان از آن دارد که توده گرانیتوییدی نام برده در یک پهنه برشی شکلپذیر و از نوع چپلغز جایگیری کرده است.
مقاله پژوهشی
خلیل بهارفیروزی؛ احمد خاکزاد؛ حمید نظری؛ محمدهاشم امامی
چکیده
فلات آذربایجان دارای تنوع ریختشناسی و انواع کانیسازیهاست که هر دو آنها تحت تأثیر رژیم ساختاری حاکم بر منطقه هستند. این رژیم از زمان برخورد صفحه عربی با اورازیا شروع شده و تا زمان حاضر ادامه دارد. گسلهای راستالغز مهمترین عامل تغییرات ساختاری و شکلدهنده پهنههای مختلف کششی و فشارشی و مظاهر مختلف این پهنهها در آذربایجان ...
بیشتر
فلات آذربایجان دارای تنوع ریختشناسی و انواع کانیسازیهاست که هر دو آنها تحت تأثیر رژیم ساختاری حاکم بر منطقه هستند. این رژیم از زمان برخورد صفحه عربی با اورازیا شروع شده و تا زمان حاضر ادامه دارد. گسلهای راستالغز مهمترین عامل تغییرات ساختاری و شکلدهنده پهنههای مختلف کششی و فشارشی و مظاهر مختلف این پهنهها در آذربایجان هستند. گسلهای چیره دارای روند شمال باختری- جنوب خاوری و بیشتر دارای سازکار راستالغز راستبر هستند؛ در حالیکه گسلهای دیگر با روند شمال خاوری- جنوب باختری بیشتر سازوکار چپبر دارند. وضعیت بردار حرکتی در دو سوی گسلها، در محل برخورد، تعیین کننده رژیم زمینساختی حاکم است و در نتیجه ریختشناسی، نفوذ دایکهاو رگهها را تحت کنترل دارند. محل خمش گسلهای راستالغز و محل پیوستن قطعات مختلف یک گسل نیز از مناطقی هستند که رژیم زمینساختی حاکم بر آنها سبب جایگیری استوکهای نفوذی گرانیتی مستعد برای کانیسازی ویا شکلگیری رگههای متعدد سیلیسی طلادار شده است. در منطقه جنوب باختری سبلان به دلیل خمش در راستای گسل اهر- سراب، رژیم زمینساختی کششی حاکم و منجر به نفوذ رگههای متعدد سیلیسی شده است که برخی از آنها طلادار هستند.
مقاله پژوهشی
مصطفی جاوید؛ حسین معماریان؛ سید مهدی مظهری؛ رضا آقاییزاده ظروفی؛ بهزاد تخمچی؛ فرهاد خوشبخت
چکیده
شکستگیها در مخازن نفتی حوزه زاگرس نقش بنیادین در مهاجرت و تولید هیدروکربورها دارند. یکی از ابزارهای بسیار قوی برای مطالعه و شناسایی شکستگیها در پیرامونچاهها، نمودارهای تصویریاست. این نمودارها اطلاعات مهمی درباره جهتگیری، ژرفا و نوع شکستگیهای طبیعی فراهم میکنند. امروزه روش دقیقی برای شناسایی خودکار شکستگیها از روی این ...
بیشتر
شکستگیها در مخازن نفتی حوزه زاگرس نقش بنیادین در مهاجرت و تولید هیدروکربورها دارند. یکی از ابزارهای بسیار قوی برای مطالعه و شناسایی شکستگیها در پیرامونچاهها، نمودارهای تصویریاست. این نمودارها اطلاعات مهمی درباره جهتگیری، ژرفا و نوع شکستگیهای طبیعی فراهم میکنند. امروزه روش دقیقی برای شناسایی خودکار شکستگیها از روی این نمودارها در مخازن کربناتی ایرانوجود ندارد و تفسیر این نمودارها بیشتر بهصورت دستی انجام میگیرد. بر این اساس در صورت نبود تجربه کافی، تفسیر با خطا روبهرو خواهد شد. هدف از مطالعه حاضر، معرفی و بهکارگیری روشهای پردازش تصویر و الگوریتم کلونی مصنوعی زنبور عسل، برای پیدا کردن خودکار شکستگیها در نمودارهای تصویری است. در این روش ابتدا با استفاده از یک روش ردهبندی، محل مربوط به شکستگی از درون تصویر استخراج میشود. سپس با استفاده از الگوریتم کلونی مصنوعی زنبورعسل، شیب، آزیموت و موقعیت ژرفی شکستگیها از روی محل استخراج شده تعیین میشود. این روش روی نمودار تصویریFMSمربوط به یک چاه از میادین جنوب ایران پیادهسازی شده است.نتایج بهصورت نمودار تراکم ژرفی، نمودار گلسرخی و استریونت شکستگیهای شناسایی شده، نمایش داده شده است. نتایج حاصل کارایی راهکار پیشنهاد شده را نشان میدهد.
شکستگیها در مخازن نفتی حوزه زاگرس نقش بنیادین در مهاجرت و تولید هیدروکربورها دارند. یکی از ابزارهای بسیار قوی برای مطالعه و شناسایی شکستگیها در پیرامونچاهها، نمودارهای تصویریاست. این نمودارها اطلاعات مهمی درباره جهتگیری، ژرفا و نوع شکستگیهای طبیعی فراهم میکنند. امروزه روش دقیقی برای شناسایی خودکار شکستگیها از روی این نمودارها در مخازن کربناتی ایرانوجود ندارد و تفسیر این نمودارها بیشتر بهصورت دستی انجام میگیرد. بر این اساس در صورت نبود تجربه کافی، تفسیر با خطا روبهرو خواهد شد. هدف از مطالعه حاضر، معرفی و بهکارگیری روشهای پردازش تصویر و الگوریتم کلونی مصنوعی زنبور عسل، برای پیدا کردن خودکار شکستگیها در نمودارهای تصویری است. در این روش ابتدا با استفاده از یک روش ردهبندی، محل مربوط به شکستگی از درون تصویر استخراج میشود. سپس با استفاده از الگوریتم کلونی مصنوعی زنبورعسل، شیب، آزیموت و موقعیت ژرفی شکستگیها از روی محل استخراج شده تعیین میشود. این روش روی نمودار تصویریFMSمربوط به یک چاه از میادین جنوب ایران پیادهسازی شده است.نتایج بهصورت نمودار تراکم ژرفی، نمودار گلسرخی و استریونت شکستگیهای شناسایی شده، نمایش داده شده است. نتایج حاصل کارایی راهکار پیشنهاد شده را نشان میدهد.
مقاله پژوهشی
محمد جودکی؛ داریوش باغبانی؛ سید علی آقانباتی؛ بهمن سلیمانی؛ حسین اصیلیان مهابادی؛ بهروز آریافر
چکیده
برای مطالعه زیستچینهنگاری و تعیین روابط میان زیستزونهای تفکیک شده نهشتههای الیگوسن ومیوسن زیرین در حوضههای پیشبوم و کمربند چین خورده و راندگی زاگرس ، 10 مقطع چینهشناسی (شامل 7 مقطع زیرسطحی و 3 مقطع سطحی) در امتداد یک برش ناحیهای از چاه A در خلیج فارس تا برش سمیرم در زاگرس مرتفع مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه ...
بیشتر
برای مطالعه زیستچینهنگاری و تعیین روابط میان زیستزونهای تفکیک شده نهشتههای الیگوسن ومیوسن زیرین در حوضههای پیشبوم و کمربند چین خورده و راندگی زاگرس ، 10 مقطع چینهشناسی (شامل 7 مقطع زیرسطحی و 3 مقطع سطحی) در امتداد یک برش ناحیهای از چاه A در خلیج فارس تا برش سمیرم در زاگرس مرتفع مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه بیش از 1500 مقطع نازک از برش های یادشده سبب شناسایی 32 جنس و 54 گونه از روزنبران بنتونیک و 9 جنس و 15 گونه از روزنبران پلانکتونیک شد که در مجموع 6 زیستزون مربوط به نهشتههای روپلین، شاتین، آکیتانین و بوردیگالین تفکیک شد. با انجام تطابق زیستچینهنگاری، میان زیستزونها و پیوستگی و ناپیوستگیهای رسوبی نهشتههای الیگوسن و میوسن زیرین در حوضه زاگرس به تصویر کشیده شده است.
برای مطالعه زیستچینهنگاری و تعیین روابط میان زیستزونهای تفکیک شده نهشتههای الیگوسن ومیوسن زیرین در حوضههای پیشبوم و کمربند چین خورده و راندگی زاگرس ، 10 مقطع چینهشناسی (شامل 7 مقطع زیرسطحی و 3 مقطع سطحی) در امتداد یک برش ناحیهای از چاه A در خلیج فارس تا برش سمیرم در زاگرس مرتفع مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعه بیش از 1500 مقطع نازک از برش های یادشده سبب شناسایی 32 جنس و 54 گونه از روزنبران بنتونیک و 9 جنس و 15 گونه از روزنبران پلانکتونیک شد که در مجموع 6 زیستزون مربوط به نهشتههای روپلین، شاتین، آکیتانین و بوردیگالین تفکیک شد. با انجام تطابق زیستچینهنگاری، میان زیستزونها و پیوستگی و ناپیوستگیهای رسوبی نهشتههای الیگوسن و میوسن زیرین در حوضه زاگرس به تصویر کشیده شده است.
مقاله پژوهشی
سمیه طبسی؛ ابوالقاسم کامکار روحانی؛ مجتبی محمد خراسانی
چکیده
رابطه آرچی که بنیادیترین رابطه محاسبه اشباعشدگی در مخازن هیدروکربوری است؛دارای سه متغیر سیمانشدگی (m)،توان اشباع (n) و پیچاپیچی (a) است. ضریب سیمانشدگی، تابعی از شکل هندسی منافذ است. بنابراین برای تعیین ضرایب آرچی، بررسی نوع منافذ ضروری است. به منظوردستیابی به نتایج دقیقتر در زمینه تعیین ضرایب آرچی و در نتیجه میزان اشباع سیالها ...
بیشتر
رابطه آرچی که بنیادیترین رابطه محاسبه اشباعشدگی در مخازن هیدروکربوری است؛دارای سه متغیر سیمانشدگی (m)،توان اشباع (n) و پیچاپیچی (a) است. ضریب سیمانشدگی، تابعی از شکل هندسی منافذ است. بنابراین برای تعیین ضرایب آرچی، بررسی نوع منافذ ضروری است. به منظوردستیابی به نتایج دقیقتر در زمینه تعیین ضرایب آرچی و در نتیجه میزان اشباع سیالها باید سنگها را از دید بافت و نوع تخلخل دستهبندی کرد و برای هر دسته،این مقادیر رامشخص ساخت. در این پژوهش برای دستهبندی دادههای مقاومتویژه لاگ چاهپیمایی برای محاسبه متغیرهای رابطه آرچی در یک چاه اکتشافی در یکی از مخازن هیدروکربوری جنوب باختر ایران از روش فرکتالی استفاده شده است؛ که دادهها را از دید بافت و نوع تخلخل سنگها به سه پهنه تقسیم کرده است. سپس برای تعیین متغیرهای رابطه آرچی در هر کدام از پهنهها، بهصورت جداگانه از روش الگوریتم ژنتیک استفاده شده است. بررسیها نشان میدهند که این روش میتواند پیچیدگی رفتار هر یک از ضرایب را در محاسبات در نظر بگیرد.
مقاله پژوهشی
بهزاد حاجعلیلو؛ زهرا کریمزاده؛ مهران ادوای
چکیده
در این پژوهش سعی شده است با به کارگیری نتایج مطالعات دماسنجی میانبارهای سیال رگههای سیلیسی، ویژگیهای پهنه کانیسازی مس شمال روستای حاجعلیبیگکندی اهر تعیین شود. مهمترین واحد سنگی منطقه، شامل سنگهای آذرین درونی الیگوسن با ترکیب مونزونیت تا کوارتزمونزونیت است. سری ماگمایی به وجود آورنده این سنگها از نوع کالکآلکالن ...
بیشتر
در این پژوهش سعی شده است با به کارگیری نتایج مطالعات دماسنجی میانبارهای سیال رگههای سیلیسی، ویژگیهای پهنه کانیسازی مس شمال روستای حاجعلیبیگکندی اهر تعیین شود. مهمترین واحد سنگی منطقه، شامل سنگهای آذرین درونی الیگوسن با ترکیب مونزونیت تا کوارتزمونزونیت است. سری ماگمایی به وجود آورنده این سنگها از نوع کالکآلکالن بوده و مربوط به محیط زمینساختی پس از کوهزایی و گرانیتهای پس از برخورد است .کانیسازی در منطقه، توسط گسلها کنترل شده و بهصورت رگهای با روند چیره SW-NE است. کانیسازی فلزی محدوده در ارتباط با توده نفوذی شیور و توده نفوذی جوانتر از آن ایجاد شده است. بر پایه مطالعات کانهنگاری مشخص شد که کانیهای فلزی شامل کالکوپیریت و پیریت و کانیهای ثانویه شامل کالکوسیت، دیژنیت، کوولیت، مالاکیت، بورنیت و اکسیدهای آهن است. بر پایه مطالعات میانبارهای سیال میزان شوری میانبارهای سیال از 5 تا بیشاز 50 درصد وزنی معادل NaClو دمای همگنشدگی بیشتر میانبارهای سیال میان 200 تا 420 درجه سانتیگراد و بالاتر از آن است. با بررسی نمودارهای مربوط، دادههای میانبارهای سیال در دو محدوده مربوط به سامانه پورفیری و اپیترمال قرار گرفتند. رخداد پدیده جوشش در سیالهای کانهساز از ویژگیهای مهم کانیسازی مس در این منطقه است. این پژوهش نشان میدهد که شکل کانیسازی در منطقه شمال روستای حاجعلیبیگکندی بهصورت رگهای است و میتواند مربوط به کانیسازیهای رگهای نوع کردیلرایی باشد که بیشتر در بخشهای بالایی سامانههای پورفیری قرار دارند. بنابراین احتمال پیدایش کانیسازی مس پورفیری در بخشهای زیرین این منطق دور از انتظار نیست.
مقاله پژوهشی
محمدعلی رجبزاده؛ زهره قربانی؛ مرتضی جلالیفرد؛ مهدی محمدزاده
چکیده
ناحیه زغالدار پروده با گستره 1200 کیلومتر از جمله حوضههای مهم زغالدار خاور ایران مرکزی است که در 75 کیلومتری جنوب خاوری شهرستان طبس و میان طولهای جغرافیایی ´15°56 تا´45°56 و عرضهای جغرافیایی ´50°32 تا´05°33 قرار گرفته است. ذخایر زغال این ناحیه با سن تریاس بالایی از نوع بیتومینی با مواد فرار کم، خاکستر بالا و گوگرد ...
بیشتر
ناحیه زغالدار پروده با گستره 1200 کیلومتر از جمله حوضههای مهم زغالدار خاور ایران مرکزی است که در 75 کیلومتری جنوب خاوری شهرستان طبس و میان طولهای جغرافیایی ´15°56 تا´45°56 و عرضهای جغرافیایی ´50°32 تا´05°33 قرار گرفته است. ذخایر زغال این ناحیه با سن تریاس بالایی از نوع بیتومینی با مواد فرار کم، خاکستر بالا و گوگرد متوسط تا بالا هستند که در بخش قدیر سازند نایبند جای گرفتهاند. گوگرد پیریتی مهمترین گونه شیمیایی گوگرد در لایههای زغالی است. کانیهای کوارتز، ایلیت-کائولینیت، پیریت و کلسیت به ترتیب فراوانترین کانیهای سیلیکاتی، رسی، سولفیدی و کربناتی در لایههای زغالی منطقه هستند. نسبت به پوسته بالایی، عناصر اصلی غنیشدگی و عناصر فرعی تهیشدگی نشان میدهند. به جز عناصر کادمیم، لیتیم، آرسنیک و روی، لایههای زغالدار پروده با زغالسنگهای جهان و آمریکا همانند هستند. بر پایه شاخص غنیشدگی، عناصر آرسنیک، کبالت و کادمیم در رأس آلایندههای منطقه پروده قرار دارند. همبستگی بالای میان میزان خاکستر و عناصر سیلیسیم، پتاسیم و آلومینیم نشانگر ترکیب آلومینوسیلیکاتی خاکستر است. همچنین همبستگی بالای میان مقدار کادمیم، کبالت و آرسنیک با آهن و گوگرد پیریتی، تجمع این عناصر را در فاز سولفیدی نشان میدهد که در تحلیل آماری عاملی و خوشهای نیز تأیید میشود. شاخص جداسازی نشانگر افزودگی لیتیم، مولیبدن، مس و سرب در بخش کنسانتره است و نشان میدهد که این عناصر دارای پیوند آلی با بخش ماسرالی زغال هستند. بقیه عناصر فرعی به دلیل حضور در بخش کانیایی زغالسنگ در خاکستر غنی شدهاند.
مقاله پژوهشی
سیدجابر یوسفی؛ علیجان آفتابی؛ عباس مرادیان
چکیده
گوسانها در محدوده معدنی مس- طلای چهارگنبد از وسعت قابل توجهی برخوردارند. کانیشناسی گوسانهای مورد مطالعه شامل کانیهای هماتیت (Fe2O3)، گوتیت (FeO(OH)) و لیمونیت (Fe2O3.H2O) با بافت کلوفرم، کوارتز، کلسیت و کانیهای رسی میباشد. عناصر: 08/1 Ag= ،19/1As=، 12/70Bi=، 11/4Mn=، 37/2Mo=، 51/1Pb=، 7/1Sb= و 71/1Fe= نسبت به سنگهای کانهزا دارای افزودگی و عناصر 9/0Au= 03/0Cu=، 03/0S=، ...
بیشتر
گوسانها در محدوده معدنی مس- طلای چهارگنبد از وسعت قابل توجهی برخوردارند. کانیشناسی گوسانهای مورد مطالعه شامل کانیهای هماتیت (Fe2O3)، گوتیت (FeO(OH)) و لیمونیت (Fe2O3.H2O) با بافت کلوفرم، کوارتز، کلسیت و کانیهای رسی میباشد. عناصر: 08/1 Ag= ،19/1As=، 12/70Bi=، 11/4Mn=، 37/2Mo=، 51/1Pb=، 7/1Sb= و 71/1Fe= نسبت به سنگهای کانهزا دارای افزودگی و عناصر 9/0Au= 03/0Cu=، 03/0S=، 04/0Se= و 94/0Zn= دارای کاهیدگی میباشند. با بررسی ضرایب همبستگی بین عناصر در گوسانهای منطقه، چهار گروه از عناصر قابل تفکیک است. گروه اول شامل بیسموت، مس و آنتیموان میباشند که با آهن و منگنز همبستگی دارند، همبستگی بین این عناصر احتمالاً ناشی از جذب بیسموت، مس و آنتیموان توسط اکسیدهای آهن و منگنز در گوسان و یا حضور این عناصر در اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن میباشد. در گروه دوم سرب و نقره میباشد که با بیسموت، مس و آنتیموان همبستگی دارند و فاقد ارتباط معنیدار با آهن و منگنز میباشند. گروه سوم در بر گیرنده آرسنیک، مولیبدن و روی میباشد که در محیط اسیدی گوسان نامحلول هستند. گروه چهارم شامل دو عنصر گوگرد و سلنیم است که در کانیهای سولفیدی و در طی مراحل تشکیل گوسان و در کانیهای سولفاتی متمرکز میشوند. همبستگی عناصری مانند بیسموت و مس ناشی از همراهی و همبستگی آنها در سنگهای کانهزا و سولفیدی اولیه میباشد. در گوسانهای منطقه، بیسموت با افزودگی 94/3123 نسبت به کلارک بیانگر ارزش اقتصادی بیسموت در گوسانهای محدودهی معدنی چهارگنبد میباشد و عناصر مس و طلا نیز به ترتیب دارای افزودگی 62/12 و 400 برابر نسبت به کلارک میباشند. همه عناصر در گوسانها، به ویژه بیسموت میتواند به عنوان یک راهنمای اکتشافی مورد ارزیابی قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
محمد پوستی؛ محمد فدائیان
چکیده
منطقه مورد مطالعه در استان اردبیل و شمال شهرستان مشکینشهرقرار گرفته است. بیشتر این ناحیه را سنگهای آذرین به سن ائوسن تشکیل داده است که شامل آندزیت بازالت، بازالت، تفریت و گاهی آنالسیمیت است. این سنگها اشباع یا کمی اشباع از سیلیس هستند و نمودارهای زمینساختی خاستگاه ماگمای سازنده این سنگها را به طور چیره در کمانهای آتشفشانی ...
بیشتر
منطقه مورد مطالعه در استان اردبیل و شمال شهرستان مشکینشهرقرار گرفته است. بیشتر این ناحیه را سنگهای آذرین به سن ائوسن تشکیل داده است که شامل آندزیت بازالت، بازالت، تفریت و گاهی آنالسیمیت است. این سنگها اشباع یا کمی اشباع از سیلیس هستند و نمودارهای زمینساختی خاستگاه ماگمای سازنده این سنگها را به طور چیره در کمانهای آتشفشانی و پهنه فرورانش معرفی میکند. وجود بیهنجاری منفیNb، نسبت بالایLILE/HFSE، بالا بودن مقادیر Al2O3,P2O5 و کمبود میزان تیتان، نظریه فرورانش و ذوب بخشی با درصد کم گوشته بالایی متاسوماتیسم شده را برای تشکیل ماگمای اولیه (آلکالی الیوین بازالتی) قویتر میکند. همچنین شواهد سنگ نگارینشان از اختلاط ماگمای اولیه با مواد پوستهای است. بر پایه نمودارهای ژئوشیمیایی ترکیب شیمیایی بیشتر سنگها در محدوده شوشونیتی قرارمیگیرد. تشکیل این سنگها را میتوان به فرورانش پوسته اقیانوسی نئوتتیس در طی دوران مزوزوییک و یا آغاز دوران سنوزوییک نسبت داد؛ که آزاد شدن سیالهایی از این پوسته زیررانده شده و متاسوماتیسم گوشته سنگ کرهای و در ادامه شرایط مناسب ذوب بخشی گوشته متاسوماتیسم شده، سبب تشکیل ماگماتیسم پتاسیک شده است ودر اثر عملکرد یک فازکششی و تأثیرسامانههای پیچیده گسلی ماگمای تولید شده با ترکیب شوشونیتی به سطح زمین راه پیدا کرده است.
مقاله پژوهشی
مرتضی خلعتبری جعفری؛ پروانه کونانی
چکیده
تودههای گدازه- گنبدیشکل در محدوده نوده انقلاب، در جنوب خاوری جغتای در استان خراسان رضوی، سنگهای آتشفشانی- رسوبی ائوسن را در شمال کمربند افیولیتی سبزوار قطع کرده و توسط نهشتههای رسوبی پلیوسن و کواترنری پوشیده شدهاند. حاشیه تودهها از گدازههای با ترکیب بازالتی، آندزیتی بازالتی فیریک و آندزیتی جریانی ولی بخش میانی و بالای ...
بیشتر
تودههای گدازه- گنبدیشکل در محدوده نوده انقلاب، در جنوب خاوری جغتای در استان خراسان رضوی، سنگهای آتشفشانی- رسوبی ائوسن را در شمال کمربند افیولیتی سبزوار قطع کرده و توسط نهشتههای رسوبی پلیوسن و کواترنری پوشیده شدهاند. حاشیه تودهها از گدازههای با ترکیب بازالتی، آندزیتی بازالتی فیریک و آندزیتی جریانی ولی بخش میانی و بالای توده از سنگهای با ترکیب آندزیتی- تراکیآندزیتی فیریک، داسیتی آفیریک- فیریک، تراکیداسیتی فیریک و کوارتزمونزودیوریتی تشکیل شده است. اثری از نهشتههای آذرآواری نیز در حاشیه این تودهها دیده نشد. بافت غربالی و منطقهبندی نوسانی در درشتبلورهای پلاژیوکلاز شاید به دلیل بر نبود تعادل در حجره ماگمایی بوده است. گدازههای حاشیه تودهها روند کالکآلکالن و سنگهای بخش میانی تودهها روندهای کالکآلکالن تا کالکآلکالن پتاسیم بالا دارند. نمودارهای عنکبوتی گدازههای بخش حاشیهای تودهها، انطباق قابل توجهی با نمودارهای عنکبوتی سنگهای بخش میانی تودهها دارند و غنیشدگی از عناصر روبیدیم، باریم، توریم، لانتانیم، استرانسیم و تهیشدگی آشکار از نیوبیم و تیتان نشان میدهند. با وجود اینکه چند نمونه در قلمروی آداکیت رسم شدهاند، ولی ویژگیهای ژئوشیمیایی آداکیتهای شاخص را ندارند. بهنظر میرسد که ماگمای مادر این تودهها از ذوب بخشی گوه گوشتهای حاصل شده که غنیشدگی متفاوت داشته و به احتمال تحت تأثیر ترکیبات برخاسته از صفحه فرورونده بوده است. تفسیر بعدی را میتوان به ذوب بخشی بخشهای مافیک و دگرگون در بالای صفحه فرورونده نسبت داد.
مقاله پژوهشی
مریم روستایی؛ بهزاد زمانی؛ پیمان نوابپور؛ محسن مؤید
چکیده
سامانه گسلی سیهچشمه- خوی، از گسلهای اصلی در بخش شمال باختری ایران به شمار میرود که فعالیت امتدادلغز راستگرد برای پارههای مختلف آن گزارش شده است. در تصاویر ماهوارهای این منطقه، جابهجا شدن مسیر رودخانهها، بریده شدن و جابهجایی مخروط افکنهها در راستای پارههای گسلی یاد شده، تأییدی بر جنبشهای امتدادلغز راستگرد ...
بیشتر
سامانه گسلی سیهچشمه- خوی، از گسلهای اصلی در بخش شمال باختری ایران به شمار میرود که فعالیت امتدادلغز راستگرد برای پارههای مختلف آن گزارش شده است. در تصاویر ماهوارهای این منطقه، جابهجا شدن مسیر رودخانهها، بریده شدن و جابهجایی مخروط افکنهها در راستای پارههای گسلی یاد شده، تأییدی بر جنبشهای امتدادلغز راستگرد این سامانه گسلی است. بهطوری که میزان جابهجایی مخروطافکنهها در دشت زورآباد (در راستای پارهای از گسل کمرکسن) حدود 8/1 کیلومتر برآورد شده است. سازوکار حاکم بر پهنه گسلی سیهچشمه- خوی با استفاده از روش تحلیل وارون و با استناد بر تلفیق حل سازوکار کانونی زمینلرزههای روی داده در منطقه و دادههای صحرایی مورد بررسی قرار گرفته است. از این رو، سعی شده است از همه دادههای لرزهای در این ناحیه که دارای حل سازوکار کانونی بودهاند استفاده شود. همچنین، دادههای صحرایی برداشت شده در پژوهش حاضر اندازهگیری سطوح برشی دارای خشلغز و صفحات گسلی پهنه سیهچشمه- خوی را شامل میشود. این دادهها در 7 ایستگاه و 45 سطح برشی دارای خشلغز در واحدهای سنگی جوان (در نزدیکی پارههای گسلی یادشده) اندازهگیری شدهاند. ابتدا با استفاده از روش تحلیل وارون محورهای اصلی تنش در هر یک از ایستگاهها به دست آمد. سپس با تلفیق دادههای صحرایی و حل کانونی زمینلرزهها رژیم تنش نوزمینساختی حاکم بر این منطقه ارزیابی شد. نتایج به دست آمده از این تحلیل، سازوکار چیره امتدادلغزی برای این گسل نشان میدهد و نشان از یک رژیم تنش امتدادلغز با مؤلفه فشارشی N162°E و مؤلفه کششی N255°E در این منطقه دارد. بر این پایه میتوان اظهار کرد که رژیم تنش یادشده مسبب اصلی زمینلرزههای روی داده در این محدوده بوده است. همچنین حرکت امتدادلغز راستگرد پارههای گسلی سیهچشمه- خوی تحت تأثیر این تنش است. در ضمن نتایج این تحلیل با پژوهشهای دیگر پژوهشگران و اندازهگیریهای GPS در این ناحیه همخوانی خوبی نشان میدهد.
مقاله پژوهشی
هادی محمددوست؛ مجید قادری؛ نعمتاله رشیدنژاد عمران
چکیده
کانسار کبالت قمصر در 26 کیلومتری جنوب کاشان، در بخش میانی کمان ماگمایی ارومیه- دختر قرار گرفته است. واحدهای سنگی رخنمون یافته در منطقه شامل آتشفشانیهای ائوسن، نهشتههای دریایی سازند قم و تودههای نفوذی است. ترکیب تودههای نفوذی منطقه، کوارتزدیوریت تا گرانودیوریت و همچنین میکرودیوریت پورفیری است که درون سنگهای آتشفشانی ائوسن ...
بیشتر
کانسار کبالت قمصر در 26 کیلومتری جنوب کاشان، در بخش میانی کمان ماگمایی ارومیه- دختر قرار گرفته است. واحدهای سنگی رخنمون یافته در منطقه شامل آتشفشانیهای ائوسن، نهشتههای دریایی سازند قم و تودههای نفوذی است. ترکیب تودههای نفوذی منطقه، کوارتزدیوریت تا گرانودیوریت و همچنین میکرودیوریت پورفیری است که درون سنگهای آتشفشانی ائوسن و سنگآهکهای سازند قم تزریق شدهاند. تزریق این تودههای نفوذی، موجب تبلور دوباره و دگرگونی در واحدهای سازند قم شده و مجموعهای از کانیهای اسکارنی مانند گارنت، پیروکسن، خانواده اپیدوت، ترمولیت و اکتینولیت را پدید آورده است. سیمای این کانیسازی بهشکل تودهای، رگهای، برشی و پرکننده فضای خالی، افشان و رگچهای بوده و در بخشهای دروناسکارن و بروناسکارن رخ داده است. مگنتیت، کانه اصلی موجود در کانسار است که کبالتیت، کالکوپیریت و پیریت، آن را همراهی میکنند. بر پایه مطالعات ریزدماسنجی میانبار سیال روی گارنت و پیروکسن مرحله اسکارن پیشرونده و کوارتز مرحله دگرسانی پسرونده، در فاز پیشرونده دمای همگنشدگی 400 تا بیش از 600 درجه سانتیگراد و شوری 12 تا 20 درصد معادل وزنی نمک طعام و در فاز پسرونده دمای همگنشدگی در حدود 180 تا 200 درجه سانتیگراد، و شوری 8/5 تا 9/11 درصد معادل وزنی نمک طعام است. دماسنجی ایزوتوپی برای جفت کانیهای پیریت و کالکوپیریت، دمای میان 241 تا 528 درجه سانتیگراد و برای جفت کانیهای کوارتز و مگنتیت، دمای میان 441 تا 549 درجه سانتیگراد را ارائه میدهد. همچنین نسبتهای ایزوتوپی گوگرد و اکسیژن، منشأ سیال ماگمایی و گرمابی همراه با آمیختگی با سیالهای حوضهای را برای این کانیسازی پیشنهاد میدهد.
مقاله پژوهشی
زیبا بیکدلی؛ محمد ابراهیمی؛ قاسم نباتیان؛ میرعلی اصغر مختاری
چکیده
کانسار مس چهرآباد در استان زنجان و در گوشه شمال باختری پهنه ایران مرکزی واقع شده است. واحدهای سنگی موجود در این منطقه متعلق به سنوزوییک (بیشتر میوسن) بوده که شامل سازند سرخ زیرین، سازند قم، سازند سرخ بالایی و نهشتههای کواترنری هستند. در منطقه مورد مطالعه، سازند سرخ بالایی که میزبان کانهزایی بهشمار میرود، شامل تناوبی از مارن، ...
بیشتر
کانسار مس چهرآباد در استان زنجان و در گوشه شمال باختری پهنه ایران مرکزی واقع شده است. واحدهای سنگی موجود در این منطقه متعلق به سنوزوییک (بیشتر میوسن) بوده که شامل سازند سرخ زیرین، سازند قم، سازند سرخ بالایی و نهشتههای کواترنری هستند. در منطقه مورد مطالعه، سازند سرخ بالایی که میزبان کانهزایی بهشمار میرود، شامل تناوبی از مارن، سیلتسنگ، ماسهسنگ اکسیدان سرخ و ماسهسنگ خاکستری روشن است. کانهزایی مس در بخشهای دارای مواد آلی درون ماسهسنگهای خاکستری پهنه شسته شده رخ داده است. در کانسار مس چهرآباد 5 افق کانهزایی شناسایی شد و هر یک از این افقها شامل سه پهنه کانهزایی شده، شسته شده و سرخ اکسیدان است. بافت چیره در رخداد کانهزایی، بافت جانشینی است و بافتهای دیگری مانند دانهپراکنده، شبهلامینهای، عدسیشکل و سیمان میاندانهای نیز دیده میشوند. این کانسار از دید سنگشناسی (سنگ میزبان ماسهسنگی)، کانیشناسی سولفیدی (از جمله پیریت، کالکوسیت اولیه، بورنیت، کالکوپیریت و آرژنتیت)، ساخت و بافت، چینهشناسی و عوامل کنترل کننده کانهزایی (وجود آثار و بقایای گیاهی به عنوان عامل اصلی احیا کننده محیط و همچنین وجود نفوذپذیری مناسب در سنگ میزبان) همانند کانسارهای مس رسوبی نوع Red Bed است که طی دیاژنز اولیه تا نهایی تشکیل شده است.
مقاله پژوهشی
حبیبالله قاسمی؛ زکیه کاظمی؛ شیوا صالحیان
چکیده
بر پایه مطالعات چینهشناختی، سنگ مادر شیستهای گرگان و سازند قلی در پهنه البرز خاوری ویژگیهای سنگشناختی و محتوای فسیلی یکسانی دارند و برخلاف تصورات پیشین، این شیستها به پرکامبرین تعلق ندارند. سنگهای آذرین مافیک موجود در این دو واحد سنگی نیز همانندیهای سنگشناختی و ژئوشیمیایی فراوانی دارند. این سنگهای آذرین ...
بیشتر
بر پایه مطالعات چینهشناختی، سنگ مادر شیستهای گرگان و سازند قلی در پهنه البرز خاوری ویژگیهای سنگشناختی و محتوای فسیلی یکسانی دارند و برخلاف تصورات پیشین، این شیستها به پرکامبرین تعلق ندارند. سنگهای آذرین مافیک موجود در این دو واحد سنگی نیز همانندیهای سنگشناختی و ژئوشیمیایی فراوانی دارند. این سنگهای آذرین مافیک شامل بازالت، تراکیبازالت و تراکیآندزیت بازالتی به همراه سیلها، دایکها و تودههای کوچک میکروگابرویی هستند. بررسی و مقایسه ویژگیهای سنگشناختی و ژئوشیمیایی آنها، نشاندهنده همانندیهای سنی، سنگنگاری، ماگمایی، ژئوشیمیایی و جایگاه زمینساختی آنهاست. به نظر میرسد که هم سنگ مادر شیستهای گرگان و هم سنگهای تشکیلدهنده سازند قلی نهشتههای رسوبی و آذرینی باشند که بهطور همزمان در خلال آغاز حرکات کششی و کافتزایی اقیانوس پالئوتتیس در زمان اردوویسین در البرز خاوری نهشته شدهاند؛ ولی سنگ مادر شیستهای گرگان به دلیل نزدیکی بیشتر به محل درازگودال اقیانوسی پهنه فرورانش پالئوتتیس، در تریاس میانی- پایانی (در رخداد سیمرین پیشین) دچار دگرگونی در رخساره شیست سبز شده است. ویژگیهای ژئوشیمیایی سنگهای آذرین موجود در این دو واحد سنگی، بیانگر منشأ گرفتن ماگمای سازنده آنها از ذوب بخشی 12 تا 16 درصدی یک گوشته غنی شده گارنت لرزولیتی همانند محل منبع بازالتهای جزایر اقیانوسی در رخساره گارنت پریدوتیت، در ژرفاهای 100 تا110 کیلومتری است.
مقاله پژوهشی
رسول فردوسی؛ علیاصغر کلاگری؛ محمدرضا حسینزاده؛ کمال سیاهچشم
چکیده
منطقه استرقان در 50 کیلومتری شمال تبریز، جنوب خاور بخش خاروانا و در استان آذربایجان شرقی قرار گرفته است. این منطقه بخشی از پهنه فلززایی قرهداغ- ارسباران را تشکیل میدهد. مهمترین واحدهای سنگشناختی منطقه شامل نفوذیهای گرانودیوریتی پورفیری به فرم استوک (الیگومیوسن) و رسوبات پالئوسن- ائوسن شامل ترادفی از سنگهای فلیشی (سنگآهک، ...
بیشتر
منطقه استرقان در 50 کیلومتری شمال تبریز، جنوب خاور بخش خاروانا و در استان آذربایجان شرقی قرار گرفته است. این منطقه بخشی از پهنه فلززایی قرهداغ- ارسباران را تشکیل میدهد. مهمترین واحدهای سنگشناختی منطقه شامل نفوذیهای گرانودیوریتی پورفیری به فرم استوک (الیگومیوسن) و رسوبات پالئوسن- ائوسن شامل ترادفی از سنگهای فلیشی (سنگآهک، ماسهسنگ آهکی و مارن) هستند. نفوذ این استوک به درون سنگهای رسوبی آنها را به مجموعهای از متاسوماتیت و سنگهای دگرگونی مجاورتی مبدل کرده است. مطالعات آماری روی یافتههای ژئوشیمی آبراههای و کانی سنگین صورت گرفته که شامل پردازش یافتهها، بررسی متغیرهای تکمتغیره و چندمتغیره و رسم و تعبیر نقشه بیهنجاری عناصر است. ضرایب همبستگی میان عناصر توسط روشهای زمین آمار محاسبه و بهترین ضرایب همبستگی فلزات با همدیگر و بهویژه طلا تعیین شد. عناصری که همبستگی مثبتی با طلا نشان میدهند شامل مس، جیوه، سرب، آرسنیک، آنتیموان، نقره، بیسموت و مولیبدنیم هستند. نتایج اولیه مطالعات زمینشیمیایی رودخانهای در منطقه سبب شناسایی دو ناحیه با بیهنجاریهای درجه 1 و درجه 2 طلا در منطقه شد. کنترل بیهنجاریهای زمینشیمیایی از طریق مطالعات کانی سنگین در رسوبات آبراههای و نمونههای کانیسازی شده و دگرسان در سطح برونزدهای مناطق بیهنجاری درجه 1 صورت گرفت. مهمترین کانیهای سنگین شناسایی شده شامل مگنتیت، مالاکیت، طلا، اولیژیست، پیریت، سروزیت، پیریت- لیمونیت، گوتیت، لیمونیت، باریت، هماتیت و پیریت- اکسید هستند و عمدتاً ارتباط تنگاتنگی با پهنههای دگرسانی و کانیسازی رگهای و انتشاری دارند. دگرسانیهای اصلی در منطقه شامل آرژیلیک، فیلیک و پروپیلیتیک در پیرامون رگههاست. مطالعات صحرایی و آنالیتیک برخی از نمونههای سنگی برداشت شده از ناحیه بیهنجاری درجه 1 طلا سبب شناسایی موقعیت رگههای اپیترمال طلادار با عیاری بیش از ppm 5/4 شده است. انطباق نقشه هالههای زمینشیمیایی با نقشه زمینساخت و دگرسانی منطقه نشاندهنده همبستگی بسیار بالای این مناطق و احتمالاً نقش مهم گسلها و درزهها در رخداد پهنههای دگرسانی و مناطق بیهنجاری است. همچنین تلفیق این یافتهها سبب شناسایی چندین محدوده دارای بیهنجاری شده است که بیشتر متعلق به عناصر Au، Ag، Cu، As و Pb هستند که میتوانند به عنوان عناصر ردیاب برای ذخایر اپیترمال طلا به کار روند.
مقاله پژوهشی
سمیه اسلامی فارسانی؛ مرتضی طالبیان؛ عبدالله سعیدی؛ محسن پورکرمانی
چکیده
در این پژوهش مطالعه گسلهای فعال در خاورمیانه باختری از دریای مازندران در خاور تا دریای مدیترانه در باختر انجام گرفت. هدف اصلی تهیه نقشه یکنواخت از لرزهخیزی و گسلهای منطقه بوده است. نقشههای زمینشناسی موجود از کشورهای مختلف مقیاسهای متفاوت و خطاهای گوناگون در تعیین موقعیت گسلها دارند که گاه تا صدها متر میرسد. در ...
بیشتر
در این پژوهش مطالعه گسلهای فعال در خاورمیانه باختری از دریای مازندران در خاور تا دریای مدیترانه در باختر انجام گرفت. هدف اصلی تهیه نقشه یکنواخت از لرزهخیزی و گسلهای منطقه بوده است. نقشههای زمینشناسی موجود از کشورهای مختلف مقیاسهای متفاوت و خطاهای گوناگون در تعیین موقعیت گسلها دارند که گاه تا صدها متر میرسد. در این پژوهش، گسلهای فعال از دیگر گسلها تفکیک شد و بر اساس مطالعه تصاویر ماهوارهای، نقشههای زمینشناسی موجود و دادههای ژئودتیک، ارتباط ساختاری گسلها و نرخ حرکت آنها تعیین شد. تمام دادههای موجود ضمن وارد نمودن به سامانه اطلاعات جغرافیایی به مختصات جغرافیایی یکسان تبدیل شد و پس از آن با استفاده از تصاویر ماهوارهای جزییات بیشتری از گسلها مورد بررسی قرار گرفت و جابهجاییهای جوان آنها شناسایی شد. بیشتر گسلهای فعال در لبه ارتفاعات قرار میگیرندکه تأییدی بر جوان بودن منطقه و کنترل توپوگرافی بهوسیله گسلهای فعال است. بیشترین فعالیت لرزهای مربوط به زون زاگرس و محل تلاقی گسلهای شمال و خاور آناتولی است ولی زمین لرزههای بزرگ دستگاهی در سرتاسر گستره دیده میشوند. زون گسلهای امتدادلغز بحرالمیت نسبت به دیگر بخشها فراوانی کمتر زمینلرزهها را نشان میدهد. بیشتر زمین لرزههای تاریخی در شمالباختری ایران و خاور ترکیه و بحرالمیت دیده میشوند که به نظر میرسد در ارتباط با تمرکز جمعیت و ثبت بهتر زمین لرزهها در این مناطق باشد. در زاگرس خاوری (شمال باختری ایران) کوتاه شدگی به دو مؤلفه راندگی و امتداد لغز تفکیک شده است. در بخش میانی منطقه کوتاهشدگی بهطور عمده به وسیله گسلهای راندگی انجام میگیرد. بخش باختری (خاور ترکیه) این منطقه محل تلاقی گسلهای امتدادلغز و چرخش بلوکهاست، بنابراین کوتاهشدگی به وسیله حرکت در راستای گسلهای راستگرد و چپگرد انجام میگیرد. در خاور ترکیه عملکرد دو گسل شمال و خاور آناتولی موجب حرکت به سوی باختر ترکیه و در نهایت فرورانش آن در زون هلنیک میشود. با توجه به عدم تناسب نرخ کوتاهشدگی در زاگرس و قفقاز با فراوانی زمینلرزهها به نظر می رسد که بخشی از کوتاهشدگی به صورت خزش اتفاق میافتد.